eitaa logo
رهنامه پژوهش
1.2هزار دنبال‌کننده
237 عکس
5 ویدیو
33 فایل
🔻 معاونت پژوهش حوزه های علمیه 🔻 مدیریت ترویج پژوهش ☘️رهنامه پژوهش، فصلنامه ای برای ترویج فرهنگ پژوهش، ارتقای مهارتهای پژوهشی و افزایش سواد پژوهش در میان طلاب جوان: www.rahnamehmag.ir ▫️ارتباط با سردبیر ✅ @sadramah ارسال پیامک 5000400030096
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پاورقی
📝محمدصدرا مازنی 💠پیشنهاد عنوان پژوهشی: تحلیل تجربه نگاری الگوهای آموزشی مبتنی بر روش  سامرا 🔻در گپ و گفتهای صمیمی با مدیران، اساتید و فضلای حوزه فرصت را غنیمت می شمرم و درباره روش های آموزشی و در این باره که چگونه می توان بر محور پژوهش درس گفت، گفت و گو می کنم. در این مباحثات از سبک تدریسشان می شنوم و اینکه روش درسی برخی از آنان بر گرفته از روش سامرا است و نیز رضایت طلاب از شیوه درسی آنها. 🔻همواره پس از این مباحثات به خود می گفتم خوب است این تجربه ها مکتوب شود و در اختیار عموم اساتید و اهل نظر قرار گیرد؛ تا اینکه با خبر شدم این کار توسط دفتر هماهنگی امور مدارس قم(در زمان مدیریت حجت الاسلام والمسلمین آقای واحدی) انجام شده است. از سرگذشت این تجربه نگاری و تحلیل احتمالی آن خبری نداشتم؛ از این رو از طریق همکار خوبم آقای هاشم پور پی گیر شدم. ایشان بعد از بررسی خبر داد که اتفاق خاصی روی نوشته یاد شده نیافتاده و در همان مرحله تجربه نگاری باقی مانده است. از این رو به نظر می رسد تجربه های به دست آمده ظرفیت تحلیل و ارزیابی را داشته تا پس از اصلاح و تکمیل به جامعه علمی ارائه شود. 🔻برخی از سرفصل های پیشنهادی: ۱. توصیف الگوی تدریس سامرا؛ ۲. تجربه های تدریس مبتنی بر سامرا؛ ۳. بررسی تجربه ها با توجه به الگوهای نوین درسی؛ ۴. بررسی تجربه ها؛ امتیازات و اشتراکات؛ ۴. الگوی پیشنهادی. 🔻پ. ن: برخی از کوشش های نهادهای حوزه ای برای دست یابی به الگوی آموزش پژوهش محور: ۱. چنانکه گفته شد مرکز مدیریت حوزه های علمیه تجربه های تدریس اساتید را جمع آوری کرده است که می تواند به عنوان مهمترین منبع این تحقیق به شمار رود. ۲. مجله پژوهش و حوزه و نیز مجله رهنامه پژوهش هر کدام یک شماره مستقل را برای این موضوع اختصاص داده اند که اولی از طریق سایت معاونت پژوهش حوزه های علمیه و دومی از سایت مجله رهنامه پژوهش قابل دستیابی است. ۳. از سوی مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران نیز اخیرا الگویی به پژوهش حجت الاسلام والمسلمین زارعی تهیه شده است که منبع مهمی در این باره به شمار می رود. @masaelepazuheshi
🛑 گشودن آفاق و گستره های جدید در امر فقاهت لازم است. چه دلیلی دارد که بزرگان و فقها و محققان ما نتوانند این کار را بکنند؟ 🛑 حقیقتا بعضی از بزرگان این زمان و نزدیک به زمان ما، از لحاظ قوت علمی و دقت نظر، از آن اسلاف کمتر نیستند، منتها باید این اراده در حوزه به حرکت در آید. 🛑 باید این گستاخی و شجاعت پیدا بشود و حوزه آن را بپذیرد. البته این طور نباشد که هر کس هر صدایی را بلند کرد، حوزه آن را قبول کند. در عین حال، نباید حرف جدید در حوزه و در چارچوب های مورد قبول، مستَنکَر باشد. ✔️ مقام معظم رهبری حفظه الله در جمع فضلا و نخبگان حوزه علمیه قم ۱۳۷۴/۹/۱۴ ✔️ خشت اول، شماره۷، صفحه۱۲ 👉@rahnameh
⭕️ علمای سلف به همه علوم مورد نیاز زمان خویش می پرداختند. تنها در صده های اخیر است که فقه و اصول، گرانیگاه علوم در حوزه ها شده است... ⭕️ ما هم قرن ها به همه علوم می پرداختیم تا اینکه در قرن هفتم به تدریج، فقه و بعدها اصول، برجستگی بیشتری یافت و در صده های اخیر، سایر علوم حتی علوم اسلامی، در حاشیه قرار گرفت و در بسیاری از مورد، تنها از آن جهت به آنها پرداخته می شد که در خدمت فقه باشند... 💠 حجت الاسلام والمسلمین مرحوم احمد احمدی (ره) 💠 خشت اول، شماره هفت، صفحه ۱۵ 👉@rahnameh
هدایت شده از پاورقی
📝محمد صدرا مازنی 💠امام حسین(ع) و انسان‌های میان‌مایه 🔻تاریخ با سه گونه انسان‌ها مواجه بوده است: یک عده از آن‌ها شخصیت‌های فرومایه، پست و بی‌مقدار، با جنسی خراب. بی‌بوته‌هایی که غرور، لذت طلبی، جاه طلبی و خودخواهی را باهم جستجو می‌کنند. این نوع انسان‌ها منشاء بیشترین ظلم و فساد در جامعه هستند. 🔻دسته دوم پرمایگانی که به خودشان اهمیت می‌دهند، بزرگ منشان و انسان‌های اصیلی که به آخرتشان توجه می‌کنند؛ در هرکاری متوجه عواقب اعمال‌شان هستند، عقل معاش دارند، در عین حال از اموال خویش انفاق می کنند، دیگران برایشان مهم‌اند، وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَه: دیگران را بر خودشان مقدم می‌دارند؛ اگرچه خودشان نیازمندند. در مقابل ظلم و فساد سکوت نمی‌کنند؛ هرچند به قیمت جان‌شان تمام شود. تاریخ نمونه‌های فراوانی از این نوع دارد که حسین(ع) و یاران شهیدش خورشید عالم تاب این گروه به شمار می‌روند. 🔻اما دسته سوم انسان‌های میان مایه‌اند؛ متوسط‌‌ الحالند. میان‌مایه به انسانی گفته می‌شود که میل دارد اخلاقی زندگی کند؛ زندگی عادلانه را دوست دارد، زندگی اخلاقی را ترجیح می‌دهد؛ اما اگر شرایط مهیا نباشد میانمایگی‌اش سبب می‌شود برآوردن نیازهای خود را بر ارزش‌ها و هنجارهای اخلاقی برتری دهد. میان‌مایه برای آزادی، عدالت و انصاف هزینه نمی‌کند. میانمایگی تناقض است و میان‌مایه با باورهایی متناقض زندگی می‌کند. اینجور آدما منفعلند و در همه لایه‌ها و صنوف جامعه هم پیدا می‌شوند. 🔻اغلب آدمیان نه پست مایه‌گانی هستند که فرومایگی و رذالت‌های اخلاقی را راهبری کنند و نه پرمایه‌اند که خود و منافع خود را فدای ارزش‌های اخلاقی نمایند؛ بلکه عمدتاً اشخاصی هستند میانمایه! متوسط و متوسط الحال. 🔻از نظر من میانمایگان از فرومایگان هم خطرناکترند؛ فرومایگان و انسانهای رذل شناسنامه دارند؛ رو هستند؛ دیده می‌شوند؛ اما میانمایگان که رقمشان کم نیست همواره معترضان خاموش و ساکتی بودند که ترس و هراسشان از ستاندن حق موجب سلطه حاکمان فاسد شده است. اینان منافقانه زندگی می‌کنند، مجیزگویانی هستند که با نفاق و دورویی و ترس قدرت روزگار می‌گذرانند. 🔻این افراد حتی به امام حسین(ع) هم رحم نمی کنند. با نامه و مکاتبه از او می خواهند به کوفه بیاید؛ برای امام به رقم هجده هزار نامه ی دعوت می‌نویسند؛ اما رقم چند هزارنفری طایفه هانی مرعوب حیلۀ رسانه‌ای عدد50نفری ابن زیاد می‌شوند؛ مسلم را تنها می‌گذارند، عهد خویش را می‌شکنند و به سپاه عمر سعد می‌پیوندند. عاشورا از یک منظر محصول همراهی میانمایگان با فرومایگان است. 🔻ما از کدامین دسته و گروهیم؟ متملق و میانمایه؟ یا فرومایه؟ یا پرمایه و بزرگ؟ در زندگی حق خواه و منصف و پرمایه باشیم نه میانمایه و فرومایه. @masaelepazuheshi
(ع) 🖤🖤🖤
هدایت شده از پاورقی
📝محمد صدرا مازنی 💠پیشنهاد عنوان پژوهشی: پیامدهای اخلاقی مجرم‌گردانی 🔻روزهای اخیر ویدئویی در شبکه های پیام رسانی فضای مجازی منتشر شده است که در آن تعدادی مجرم در خیابان‌های شهر گردانده می‌شوند. ماموران آنها را کتک می‌زنند و با عباراتی مانند غلط کردم، ...خوردم و امثال اینها تحقیر می‌شوند. در مواردی نیز با گردن‌بندی از آفتابه و یا پوششی از لباس زنانه خفیف می‌شوند. 🔻اینکه جرم این افراد چه بوده است، مهم است. اما اینکه قاضی با چه استنادی چنین حکمی صادر کرده است و همچنین آیا در صدور احکام حقوقی در این مورد و نظایر آن به آثار و پیامدهای آن توجه می‌شود یا خیر، بحث قابل توجه دیگری است. مخصوصاً که این‌چنین موضوعاتی ابعاد چندوجهی داشته و مسأله‌ای میان‌رشته‌ای است و علاوه بر تسلط فقهی و حقوقی نیاز به اشراف روانشناختی، جامعه‌شناختی و اخلاقی قاضی دارد و نمی‌توان بدون بررسی ابعاد دقیق و پیامدهای آن حکم صادر کرد. 🔻طلاب و دانشجویانی که در حوزه مباحث فلسفه اخلاق مطالعه می کنند می‌توانند از نگاه اخلاقی آن را تحلیل نمایند. این موضوع قابلیت بررسی فقهی نیز دارد. ضمن اینکه این بحث را می توان از بعد روانشناختی و جامعه شناختی و فرهنگی بررسی کرد. 🔻برخی از مباحث پیشنهادی تحقیق یادشده: 1. مفاهیمی چون اتهام اخلاقی، جرم اخلاقی، اراذل و اوباش روشن شود. 2. نوع جرم و حکم آن تبیین گردد. 3. دیدگاه‌های موافق و مخالف تحلیل و ارزیابی شود. 4. آیات و روایات مرتبط با کرامت انسانی و نسبت آن با موضوع بحث بررسی شود. 5. مبانی حقوقی، فقهی و اخلاقی مجرم‌گردانی تبیین شود. 6. با توجه به ممنوعیت شکنجه در شرع اسلام نسبت آن با شکنجه بررسی شود. 7. شرایط زمانی مجرم‌گردانی(وضعیت کرونا و تجمع غیرمنتظرۀ مردم که خود باعث شیوع بیماری می‌شود.) تحلیل شود. 8. با توجه به عدم امکان جلوگیری از تصویر برداری و انتشار عمومی آن صدور چنین احکامی چه توجیهی دارد؟ توضیح اینکه: با فرض اینکه اصل مجرم گردانی توجیه حقوقی داشته باشد، آیا تحقیر آن در حد مردم یک یا چند کوچه و خیابان و شهر مد نظر است یا اینکه خفیف کردنشان در بین عموم مردم نیز بی اشکال است؟ البته این بررسی باید با توجه به انتشار جرم این دسته از افراد در بین عموم جامعه انجام شود. (از قرار اطلاع این مجرمین با قمه و شمشیر و عربده کشی اقدام به رعب و وحشت بین مردم کرده و موجب سلب آرامش عموم شده بودند). 9. به پیامدهای بین‌المللی احتمالی مخدوش کردن اعتبار حکومت اسلامی توجه شود. پ.ن: گفتنی است عنوان پیشنهادی به پیامدهای موضوع مجرم گردانی می پردازد و برسی آثار مثبت آن بحث دیگری است که در ضمن موضوع مستقل و یا به صورت تلفیقی با عنوان: 《آثار و پیامدهای اخلاقی مجرم گردانی》 بحث شود @masaelepazuheshi
❇️❇️ اشتیاق نسبت به مساله، شرط لازم برای استاد در ✳️ مهمترین رکن در آموزش پژوهش‌محور استاد است، نه متن درسی. چرا که غایت قصوای این نظام آموزشی تربیت و خلاق است نه تعلیم. ✳️ هدف نظام آموزشی حافظه‌محور، تعلیم و انتقال دانش است و لذا استاد به معنی واقعی کلمه «» است. در مقابل استاد در نظام آموزشی پژوهش‌محور به دنبال تربیت علمی و تقویت قوه تفکر و نقد و نوآوری دانش‌پژوه است و لذا باید استاد این نظام آموزشی را «» خواند. تعلیم در نظام آموزشی پژوهش‌محور مقدمه برای تربیت علمی است و لذا معلمی یکی از شئون فرعی استادمربی است لازمه رشد علمی محصلان این نظام آموزشی، مشارکت فعال در کلاس و فکر و ارائه نقطه نظرات پیرامون مساله مورد بحث است. مسلم است که شاگردی کردن بهترین استادمربی‌ها بدون تلاش علمی دانش‌پژوه به سرانجام نمی رسد. ✳️ بر فرض مشارکت فعال دانش‌پژوه، طرف دیگر این گونه کلاس‌ها، استادمربی است. برای رسیدن به آرمان این‌گونه کلاس‌ها استادمربی باید همراه با دانش‌پژوه فکر کند و با سوال و نقد و نشان‌دادن نقاط ضعف و قوت یافته‌های دانش‌پژوه، او را رشد دهد. ✳️ لازمه چنین امری که طبیعتا با مشقت فراوانی برای استادمربی همراه است، اشتیاق و هیجان‌زدگی او نسبت به مساله مورد بحث در کلاس است. اگر استادمربی نسبت به مساله‌ای که در کلاس مطرح می‌کند مشتاق نباشد به طور طبیعی تشنه نکات جدید هم نیست. زمانی استادمربی «اُذُن خیر» خواهد بود که خود مشتاق یادگرفتن باشد. هیجان ناشی از حل یک مساله علمی انرژی لازم برای بحث و شنیدن نکات جدید به او می‌دهد. ✳️ اگر مساله ای که استاد در کلاس مطرح می‌کند، بعد از کلاس هم ساعت‌ها ذهن او را مشغول کند، نقد و نقطه‌نظر دانش‌پژوهان را مغتنم می‌شمارد و اگر نقدی جدی‌ مطرح شود با آغوش باز از آن استقبال می‌کند. چنین استادی با استادی که بعد از کلاس، مساله مورد بحث را فراموش کرده و به سراغ مساله دیگری می‌رود و اساسا مساله بیرون از کلاسش غیر از مساله درون کلاسش است، متفاوت است. استاد دوم ولو از نظر علمی قوی‌تر باشد در جنبه تربیت علمی موفق‌تر نخواهد بود. برخورد چنین استادی با نقد یا نکته جدیدی که پیش از این به ذهنش نرسیده و در کلاس مطرح می‌شود چه خواهد بود؟ ❌ واضح است که مراد از این مطلب این نیست که استادمربی باید درسی را تدریس کند که خودش مطالعات کافی در مورد آن را ندارد. مراد از این بیان این است که مساله مورد بحث در کلاس باید برای استاد تازه باشد و ذهن استاد بدان مشغول باشد. ✳️ بنابراین استاد باید بر مساله مورد بحث در خارج از کلاس هم تمرکز داشته باشد، نه اینکه صرفا کارها و پژوهش‌های پیشین خود را تورقی کند و وارد کلاس شود. عموما چنین استادی حوصله و توان اداره چنین کلاسی را نخواهد داشت. با این حساب یک استادمربی در روز چند درس می‌تواند تدریس کند⁉️ . 🖌 حجت الاسلام و المسلمین مجتبی قربانی همدانی، مدرس حوزه و دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی 👉@rahnameh
؛ افراط، تفریط 📌ممکن است در عرف حوزه، به تعبیر من دو نگاه افراطی و تفریطی وجود داشته باشد. گروهی معتقد است که تفسیر، حدیث، فلسفه و... تخصص نیست و تخصص فقط در فقه و اصول خلاصه می شود. این نگاه به تعبیر بنده اشتباه است. اگر ما همه ظرفیت های حوزه را بر فقه و اصول متمرکز کنیم و به سمت گرایش های دیگر نرویم، قطعا جواب گوی نیازهای جامعه نخواهیم بود. این نگاه در نهایت منجر به کم فروغی و کم نشاطی همین حوزه فقه خواهد شد؛ یعنی پرداختن به فقه به عنوان تنها رشته تخصصی، در یک چرخه نه چندان طولانی، به بی محتوایی و بی نشاطی رشته فقهی ما هم خواهد انجامید. 📌برخی دیگر هم معتقدند که تخصص گرایی در حوزه، توسعه رشته های علمی بریده از هزار سال تجربه علمی شیعه است. اینها می گویند سایر رشته های تخصصی مثل تفسیر، علوم حدیث، کلام و... را باید مستقل از فقه و حوزه هزار ساله شیعه دید. به نظر من این نگاه هم یک نگاه افراطی است و در نهایت، ضربات غیر قابل جبرانی بر دانش های حوزه وارد خواهد کرد. این نگاه¬ها باید اصلاح شود. ما باید رشته های تخصصی را بر بستر تجربه های گذشته و منطقِ تفکر فقهی توسعه دهیم. 🖌حجت الاسلام و المسلمین بهجت پور؛ معاون آموزش سابق حوزه های علمیه؛ 🖌خشت اول، شماره7، صفحه18. 👉@rahnameh
🛑 لزوم ⭕️ با توجه به این گستردگی علوم و تاکید بر اتقان، دیگر یک نفر نمی تواند در پنج یا شش رشته متخصص شود. ⭕️جمله معروف شیخ بهایی را شنیده اید که فرموده بود: (من با هر متخصصی در یک موضوع بحث کردم، کم آوردم؛ ولی با هر ذوفنونی بحث کردم موفق شدم.) بنا بر این دیگر رسیدن به جامعیت معقول و منقول ممکن نیست. ⭕️دوره القاب علامه ذوفنون، فقیه الفلاسفه، فیلسوف الفقها، ادیب المفسرین و مفسر الفقها گذشته است. ⭕️هر چند در طول تاریخ نوابغی وجود داشتند که جامع علوم بودند، ولی همین نوابغ اگر در عصر حاضر بودند، هرگز به جامعیت نمی رسیدند. غیر از معصوم که حساب دیگری دارد، ما معتقدیم که کسی نمی تواند به جامعیت برسد. مثلا مرحوم صدر (ره) هم که نه تنها مستعد، بلکه نابغه بود؛ عملا نشان داد که این امر امکان پذیر نیست. حجت الاسلام والمسلمین استاد ابوالقاسم علیدوست؛ خشت اول، شماره8، صفحه 10. 👉@rahnameh
هدایت شده از پاورقی
📝محمد صدرا مازنی 💠در باب اهمیت تکرار 🔻1. سالهای آغازین ورودم به حوزه، درسی داشتیم با عنوان سیره‌ی علما. روز های سه شنبه. زمانش دوساعت به غروب بود به گمانم. گاهی با چشمهای پف کرده وارد کلاس می شدیم. جذابیت درس کلاس را لذت بخش می کرد. استاد ما دانشمند فاضلی به نام حاج آقای افضلی بود. مشی و سلوک عرفانی داشت. الان هم دارد. مدیر مدرسه هم بود. می‌گفت من خودم را مربی می‌دانم نه مدیر. شوخ طبعی‌اش هم برای ما جالب بود. یک روز برای کاری به دفترش رفته بودم. تازه کیوی به بازار آمده بود. سیب‌زمینی آب پز را به من نشان می داد و می‌گفت بفرما کیوی! خب برای ما جالب بود. 🔻یادم می‌آید که استاد دکتر احمد عابدی در کلاس درس به طلبه‌ای که زیادی اشکال می‌کرد گفته بود: در گذشته کتک خوردن از استاد برای خودش یک اجر و قرب محسوب می‌شد. می‌گفت گاهی استاد از منبر پایین می‌شد و با عصا از خجالت اشکال و سوال بی ربط مستشکل در می آمد! و محصل نه تنها ناراحت نمی‌شد، بلکه پیش دیگران پز می‌داد که استاد به من توجه دارد! 🔻شوخی استاد ما هم حتی اگر برای خواننده بی‌مزه بنماید، برای من جالب بود. آقای افضلی اصرار داشت بر این تعارفش، و تکرار می‌کرد: بفرما کیوی. به گمانم سالهای نخستی بود که کشت نهالش در منطقه باغهای گرگان توسعه پیدا کرده بود. آن زمان برای خودش اجر و قربی در ظرف میوه داشت. من که از همان اول تشخیص داده بودم سیب زمینی داخل ظرفه، خندیدم و گفتم در سفره‌ی طلبگی ما از این کیوی‌ها فروان پیدا می‌شه‌. 🔻با اینکه روحیه لطیف و پوست‌پیازی داشت و نمازهای صبحش با حال گریه همراه بود؛ اما هیبت و هیمنه‌ای داشت نزد ما. بچه‌ها از ایشان حساب می‌بردند. گاهی صدایش را از آن سوی مدرسه می‌شنیدیم. در فاصله‌ی تقریبی پنجاه شصت متر دورتر از ما که در حال تذکر به طلبه‌‌ای بود. مکرر از اهل بیت(ع) می‌گفت. اشعار مولوی را هم می‌خواند. اصلاً مولوی پژوه بود. کتاب سروش آسمانی‌اش را بعدها که به دیدنش رفتم به من هدیه داد. البته مشروط که بخوانمش. خواندم؛ اما نه همه‌اش را. تقریباً کلامش را با بیت دوم این شعر سعدی تمام می‌کرد: گفتم که الف، گفت؛ دگر، گفتم هیچ در خانه اگر کس است، یک حرف بس است. همیشه گویی این شعر توسط حاج آقای ما از جنس تکرار بود! 🔻2. در سال‌های اخیر با همکاران‌مان در مدیریت ترویج پژوهش سیر فعالیت‌های پژوهشی طلبه را طراحی کردیم. اگر بودجه و اعتباری داشتیم می توانستیم به صورت موشن گرافیک منتشر کنیم. چه کنیم. نداریم! در این سیر یک صفحه‌ای تمام برنامه‌هایی که اجرای آن موجب پرورش پژوهشی طلبه می‌شود، درج شده است. اولین گام این سیر مرحله ی توجیه و انگیزه بخشی علمی و پژوهشی است. می‌بایست طلبه را با ضرورت و اهمیت امر پژوهش آشنا کنیم. 🔻اما مسأله این بود که مگر ایجاد روحیه تحقیق و پژوهش با یک بار و دوبار و چند بار شکل می‌گیرد. جنس کار روانشناختی است. باید این مسأله که پژوهش چه دردی را دوا می‌کند و چرا باید پژوهش کرد درونی شود. اگر بگوییم نظیر توصیه‌های اخلاقی است پرت نگفتیم. اگر یک بار موعظه کافی بود، چرا کلاس‌های درس اخلاق و وعظ و خطابه با برگزاری یک جلسه برای هر نفر متوقف نمی‌شود؟ چرا باید مکرر تذکر بشنویم؟ سیره ی اخلاقی علما را چرا به طلبه های جوان آموزش می دادند؟ و چرا باید مستمرا بشنویم؟ چرا باید سیره و منش اخلاقی مدیریتی امام و بزرگان دائما باید به مدیران گفته شود؟چرا به یکی دو جلسه بسنده نمی شد و نمی شود؟ چرا این‌همه تکرار در آیات قران دیده می‌شود؟ و... ضرورت پژوهش، اهمیتش، چرایی نیاز امروز ما به پژوهش، حجم انتظارات از جامعۀ اسلامی، نقش پژوهشگر در اصلاح امور، سیره‌ی علما و دانشمندان در پژوهش و نظایر اینها چیزی نیست که با یک بار و دو بار سخنرانی و کلاس و کارگاه آموزش پژوهش احساس بی نیازی کنیم... اساساً ساختار ذهنی انسان به نحوی است که برای اینکه به طور کامل مفاهیم و گزاره‌ها را دریافت کنیم، نیازمند چند مرتبه برخورد و درگیری هستیم. پژوهش نیز اینگونه است. تکرار توجیه و انگیزه بخشی یک رکن مستمر در این عرصه است. @masaelepazuheshi
🛑 لزوم به نظر بنده، امروزه تخصص و حتی تمرکز، یک امر ضروری است. یعنی یک نفر مطالعات خود را در یک مبحث متمرکز کرده و این مطالعات را جمع بندی کند. یه این معنا است که یک فرد، مطالعات خود را در گرایشی از یک رشته خاص متمرکز کرده و با اطلاع کامل از منابع، اسناد، مبانی و نظریات مختلف در آن گرایش خاص، توانایی پاسخ گویی به مسائل جدید را داشته باشد. مثلا فردی بعد از گذراندن مقدمات کلی فقه و رسیدن به قدرت استنباط، مطالعات خود را در یکی از ابواب فقه مثل عبادات، نکاح، قصاص یا دیات متمرکز کرده و به مرحله تخصص برسد؛ یعنی توانایی حل مسائل جدید را بدست آورد. 🖌حجت الاسلام والمسلمین استاد ابوالقاسم علیدوست؛ 🖌خشت اول، شماره8، صفحه 10. 👉@rahnameh
🛑 لزوم 💠 با توجه به گستردگی مباحث فقه و اصول و نیازشان به بحث و مطالعه دقیق، نه تنها ، بلکه مطالعات در ابواب علوم نیز امری ضروری است. 💠 برای تخصص در علوم دیگر حوزه، مانند تفسیر و کلام، فرد باید علاوه بر ، از نیز آگاهی داشته باشد؛ چرا که اصول فقه، اصول فهم و اندیشه است و این دو علم، مقدمات علوم دیگر هستند. 🖌حجت الاسلام والمسلمین استاد ابوالقاسم علیدوست؛ 🖌خشت اول، شماره۸، صفحه۱۱. 👉@rahnameh