eitaa logo
رهپویان سلامت
203 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
27 فایل
﷽ #امام_باقر_عليه_السلام: اگر به شرق و غرب عالم برويد، به علم صحيح دست نمی‌يابيد؛ مگر آنچه از نزد ما اهل بيت صادر شده باشد. 📚كافي ج۱ ص۳۹۹ ✅فوروارد ❌کپی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 به مناسبت پاسخ جمهوری اسلامی ایران به تجاوز رژیم صهیونیستی ای دل آگه شو که ایران با کسی شوخی ندارد وقت غرش، شیر غران با کسی شوخی ندارد بادهای تندرو همگام با پهپادهایند این سپاه پاسداران با کسی شوخی ندارد هشت سال ایران زمین جنگید تا ننگش نخوانند تیغ رزمنده به میدان با کسی شوخی ندارد مرگ اسرائیل را در سوره اسرا بخوانید وعده حق است قرآن با کسی شوخی ندارد ما همان نسلیم خرمشهرها آزاد کردیم اصل ما عشق است و ایمان با کسی شوخی ندارد دشمن بُزدل بدان، دُور بزن در رو گذشته داد فرمانده چو فرمان با کسی شوخی ندارد پاسُخت سخت است و طوفانی، به روح نوح سوگند پیر دریادل به طوفان با کسی شوخی ندارد پیر دوراندیش ما آیینه پیر خمین است پیرو پیر جماران با کسی شوخی ندارد روح تهرانی مقدم شاد بادا، یاد بادا موشک باهوش تهران با کسی شوخی ندارد گرگ‌ها از ترس موشک در پیِ سوراخ موش‌اند شیر وقتی شد خروشان، با کسی شوخی ندارد هرچه پیش آید خوش آید عصر ما عصر ظهور است منتقم… مهدیّ دوران… با کسی شوخی ندارد 👤ولی‌الله کلامی زنجانی اهل بیت (ع) @rahpouyan_salamat
. 👤 : امیر عاملی خلقش رضوی بود و مرامش علوی بود زان روی، در این حادثه ها هیچ نفرسود محبوب خدا گشت و دلِ مردم ایران شد نرم، به سمت وی و در خاطره آسود العزةُ لِلٌه همین است و جز این نیست دیدیم به چشم، آنچه خداوند بفرمود ای سید مظلوم، چو پروانه پریدی در نزد خدا، خاطر زیبای تو آسود رفتی و شدی عاملِ وحدت، ولی افسوس اینگونه سفر کردنِ چالاک، چرا زود ای شمع، دگر لشکر پروانه غریب است در غربتِ آن خادمِ ملت، چه کنی دود @rahpouyan_salamat
دیر آمدم🥀🖤 دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت می‌سوخت هیئت، میان «وای مادر» داشت می‌سوخت دیوار دَم می‌داد؛ دَر بر سینه می‌زد محراب می‌نالید؛ منبر داشت می‌سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه‌تر: آیات کوثر داشت می‌سوخت آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر داشت می‌سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می‌خواست ناصر که آب آورد، سنگر داشت می‌سوخت آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد عباس زخمی بود، اصغر داشت می‌سوخت سربند یازهرای محسن غرق خون بود سجاد، از سجده که سر برداشت، می‌سوخت باید به یاران شهیدم می‌رسیدم خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می‌سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می‌سوخت دیدم که زخم و تشنگی این‌جا حقیرند گودال، گُل می‌داد؛ خنجر داشت می‌سوخت شب بود؛ بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن‌ها دَر داشت می‌سوخت ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می‌سوخت : حسن بیاتانی 🏴 @rahpouyan_salamat