🔻تكثر ها و منظر ها
از ميان #تكثرهای مختلفى كه در حوزه های علميه جريان دارد، عمده ترين آنها پنج تكثـر مهـم است كه از درون، منشاء بسياری از تفاوت هـا و مناقشـات در ميـان روحـانيون و طـلاب شـده است:
۱. تكثر هايى كه ريشه در رخداد های علمى و انديشه های اجتماعى پيشين دارند (مانند اقبال آنان در كشف معرفت دينى، تعامل با اهل سنت و ؛...)
۲. تكثر هايى كه برخاسته از مواجهۀ روحانيت با مدرنيته و مسائل دنيای جديد است؛
۳. تكثر هايى كه برخاسته از توجه به امر سياسى است.
۴. تكثر هايى كه برآمده از ترابط روحانيت با جمهوری اسلامى است.
۵. تكثرهايى كه برآمده از مسائل صنفى روحانيت و حوزه های علميه است.
منظر اول: روحانيت و معرفت دينى و مذهبى
نخستين منظر شامل تكثر هايى است كه پيشينه و تباری در گذشـتۀ حوزه هـای علميـه دارنـد و اكنون نيز به عنوان نقاط مناقشه خيز، #حوزويان را از درون دچار تكثر مىكنـد، ايـن تكثرهـا از چند جهت قابل بحـث اسـت، امـا در اين جـا تنهـا بـه دو جنبـۀ مهـم آن اشـاره مى شـود؛ يكـى سنخ بندی روحانيت به لحاظ نوع #روششناسى معرفت دينى و منطـق فهـم ديـن و ديگـری در نوع تعامل آنان با اهل سنت.
5⃣منظر پنجم: روحانيت و نظام حوزه های علميه
تكثر هايى كه از مسائل صنفى روحانيـت و حوزه هـای علميـه بـر مـى خيـزد: معمـولاً در ميـان #حوزويان، سه رويكرد عمومى، نسبت به تحفظ يا تحول دربـاره مسـائل صـنفى حـوزه وجـود دارد. برخى از وضع موجود حمايت مى كنند؛ برخى ضمن انتقاد از وضع موجود با اصلاحات حداقلى موافقند؛ و بالاخره اين كه برخى از اصلاحات حداكثری حمايت مى كنند كه در ذيل به مهم ترين مسائل مناقشه خيز صنفى #روحانيت اشاره شده است:
الف) استقلال حوزه
🔻شايد بتوان گفت كه اكثريت قريب به اتفاق حوزويـان بـه #اسـتقلال حـوزه از حمايت هـای دولت و عدم وابستگى به حكومت معتقد باشـند و ايـن را تأثيرگـذارترين مؤلفـه در آزادگـى انديشه #روحانيون قلمداد مى كنند؛ زيرا دولت يكى از قوای سه گانه است و مشكلات بسياری را متوجه حوزه خواهد كرد و با وابسته شدن حـوزه بـه نظـام حـاكم عمـا از #قـدرت آن عليـه انحرافات احتمالى دولت خواهد كاست.
🔸 درواقع استقلال مالى روحانيت در شـيعه و فرهنـگ ظلم ستيزی حاكم برآن و تكيه بر عنصر جهاد و شهادت را بايد از جمله دلايل قدرت علما در #شيعه نام برد (زیبا کلام، ۱۳۷۲، ۷۲_ ۸۰، نیز نک، مطهری، مشکل اساسی در سازمان روحانیت)
🔹 به اعتقاد برخى چون اساس حكومت مبتنى بر نظام ولايـى و احكـام اسـلام اسـت و در رأس آن فقيـه عـادلى قـرار دارد، اگر شخص رهبری و نهاد ولايت فقيه اين امر را به دست بگيـرد، عـين #اسـتقلال حـوزه است. آنچه بيشتر علما و حوزويان با آن مخالفت اند اتكای حوزه به جهت اقتصادی به دولـت و ارتزاق از آن ناحيه است، نه وابستگى به رهبـری و نهـاد #ولايـت كـه در نظـر عـده ای شـايد بهترين شيوه ارتباط #حوزه و حاكميت قلمداد شود.
ب) نظام علمى آموزشى حوزه
🔻از ديگر مسائل درون سازمانى حوزه و روحانيت كه چندی است محل مناقشات #حوزويـان نيز شده و برخى از آن دفاع مى كنند، طرح استاد محوری است؛ اينان معتقدند در اين طرح، استاد - افزون بر مسؤوليت تدريس - بر شاگردان #نظارت داشته و بـه آنـان مشـاوره مى دهـد و درباره پيشرفت و عدم پيشرفت حوزويان مسؤول است؛ پيرو اين طرح، در هـر سـال تحصـيلى اسامى مدرسان حوزه اعلام مى شوند و #طلاب به انتخاب استاد از ميان اسامى تأييد و تصـويب شده اقدام مى كنند.
🔹در مقابل برخى عده ای از بزرگان حوزه چنـين طرحـى را تمهيـدی بـرای وابسته سازی #حوزه های علميه و رويكردی قيم مآبانه قلمداد مى كنند، افزون بر اينكه با اجرای اين طرح، بسياری از اساتيد، فرصت حضور در كرسى های تدريس را نخواهنـد داشـت، و يـا قدرت محك زنى اساتيد از سوی طاب سلب مى شود و در نهايت، به سلب اعتماد به كليـت سيستم حوزه خواهد انجاميد و از همين رو، با آن مخالفت مى ورزند.
🔸به نظـر مـي رسـد هـر دو انگيزه، انگيزه هايي مثبت و پاك اند، از اين رو، برخى برای رفع چنين دغدغه هايى راه حل های ميانه ارائه كرده اند كه عبارتند از:
1⃣روشنگری با: آزاد نگه داشتن فضای حوزه، همۀ نيرو های علمى و فكـری اجـازه رشـد مى يابند و هركدام توانايى حضور نداشتند خود به خود حذف مى شوند؛
2⃣وجود خط قرمز های حد اقلى: در اين راستا تنها با كسانى كه با اصل نظام سر منازعـه و مبارزه دارند برخورد مى شود؛
3⃣طراحى معقول چشم انداز آينده به صورت مديريت غير بخش نامه ای؛
4⃣فيصله دهى هدايت گرايانه به طرح هايى كه هنوز به طور سخته و پختـه و كارشناسـانه در ميان بزرگان حوزه جايگاهى ندارد؛ كه اين امـر توسـط شـخص #مقـام_معظـم_رهبـری بدون ايجاد تنش انجام مى شود.
.