eitaa logo
مرضیه رمضان‌قاسم
488 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
953 ویدیو
96 فایل
🌻بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام ارشد تفسیر و کلام، مداح، سخنران مبلغ‌ دفتر تبلیغات اصفهان پاسخگوی‌شبهات،داستانک‌ دلنوشته و یادداشت‌نویس تلاشم در جهش‌تولید جهت‌فرمانبرداری از امر رهبرم منتظرامام زمانم هس تم پل‌ارتباطی‌جهت‌ارتقاءکانال⬇ @M_Rghasem110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هدف اصلی زندگی‌ت چیه؟ حالا بشنو هدف زندگی رو از زبان رهبرمون ‌╔   ⃟🌸๑‌ ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ متن شبهه: چرا حضرت نوح علیه السلام از خدا تقاضا کردند فقط پسرشان نجات یابد؟ مگر محبت پیامبری اقتضای این را ندارد که علاوه بر فرزند برای سایر افراد قوم نیز طلب نجات کند؟ ✅ پاسخ مرضیه رمضان‌قاسم 1⃣ قطعا یکی از اقتضائات نبوت، رسالت و امامت این است که‌ آن حضرات، مهربان‌تر از پدر بوده و دلسوزانه، دغدغه‌‌ی هدایت مردم را دارند؛ بنابراین علاوه بر ارشاد امت از خداوند خواهان نجات و هدایت آنان هستند. 2⃣ طبق آیه ۳۶ سوره‌ی مبارکه‌ی هود از قبل از طریق وحی به حضرت نوح علیه‌السلام خبر داده شده بود افرادی که گرفتار طوفان می‌شوند همگی کافر هستند و ایمان نخواهند آورد؛ به همین جهت حضرت برای کفار طلب نجات نکردند. 3⃣ اما علت اینکه حضرت نوح علیه‏ السلام برای پسرشان تقاضای نجات کردند این بود که: 〽️اولا: طبق آیه ۴۲ سوره‌ی مبارکه‌ی هود کاملا مشخص است که کفر پسر نوح پنهان بوده و کفر صریح و آشکار نبوده است و حضرت نوح علیه‌السلام این قضیه را نمی‌دانسته‌اند؛ شاهدمان مکالمه‌ی ایشان با پسرشان است که فرمودند: فرزندم، با کافران نباش. «وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ»،«و نوح فرزندش را که در کناری بود، بانگ زد که ای پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران مباش.» 〽️ثانیا: با توجه به آیه ۴۵ سوره هود به روشنی معلوم است که خداوند به حضرت نوح علیه‌السلام وعده داده بود که خانواده‌اش را نجات می‌دهد وگرنه رضایت‌ خداوند، مورد رضایت معصوم و او تسلیم اوامر و حکمت الهی‌ست و طلب نجات فرزند قبل از آگاهی آن حضرت، از کفر فرزند بوده است زیرا طبق وعده‌ی الهی ایشان منتظر نجات فرزند بوده‌اند و از همین حیث می‌توان گفت: تقاضای نجات، قبل از آگاهی از کفر فرزند و شاید همراه با تعجب و ابهام از خلف وعده بوده است والّا بعد از آگاهی از کفر فرزند، تسلیم حکمت الهی شدند و هیچ اعتراض و درخواست نجاتی نداشتند. «وَنَادَىٰ نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ» «و نوح [پيش از توفان] پروردگارش را ندا داد و گفت: پروردگارا! به راستى كه پسرم از خاندان من است و يقيناً وعده‌ات [به نجات خاندانم] حق است و تو بهترين داورانى(بسیاری از مفسرین مخصوصا علامه طباطبائی این نکته را تذکر داده اند!» 〽️ثالثا: خداوند به حضرت نوح علیه‌السلام خبر می‌دهد: پسر تو هم کافر است و تصریح می‌فرماید تو به آن علم نداری: «قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ ۖ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۖ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ» ۴۶ هود «خدا فرمود: اى نوح! به يقين او از خاندان تو نيست، او [داراى] كردارى ناشايسته است، پس چيزى را كه به آن علم ندارى از من مخواه، همانا من تو را اندرز مى‌دهم كه مبادا از ناآگاهان باشى...!» 〽️رابعا: پیوندهاى مادى(نسب، خویشاوندى، دوستى) نزد خداوند، همیشه تحت الشعاع پیوندهاى معنوى است؛ به این صورت که سلمان فارسى که نه از خاندان پیامبر و نه از قریش، حتى از اهل مکه و از نژاد عرب نبود، جزء خاندان پیامبر محسوب می‌شود ولى فرزند حضرت نوح بر اثر کفر و عدم انجام عمل صالح، طرد و با نهیب "إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ" مواجه می‌گردد 4⃣ حال در پاسخ کسانی که ممکن است بپرسند مگر پیامبران علم غیب ندارند پس چگونه می‌گوئید حضرت نوح علم از کفر پسر نداشتند، باید عرض کنم: همانگونه که خداوند در آیات ۲۶ و ۲۷ سوره‌ جن می‌فرماید: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَدا إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدا»،«داناى غيب اوست و هیچ‌کس را بر اسرار غيبش آگاه نمی‌سازد مگر رسولانى كه آنان را برگزيده و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آن‌ها قرار می‌دهد.» بنابراین علم غیب مخصوص خداوند است و آگاهی دیگران نسبت به غیب، متوقف به اذن خداوند است زیرا علم پیامبران و امامان ذاتی و استقلالی نیست. بعلاوه اینکه حضرات‌ معصومین علیهم‌السلام، مکلف نبودند بر اساس علم غیب عمل‌ کنند بلکه مأمور به‌ ظاهر بودند؛ پیامبرخدا می‌فرماید:«إِنَّمَا أَقْضِي بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَان»،«من بین شما فقط باشاهد و قسم‌هایتان قضاوت‌ می‌کنم»📚الكافي،ج7 بنابراین داشتن علم به چیزی، مانع تسلیم معصومین در برابر قضا و قدر حتمی الهی نیست و آن حضرات حتی با وجود علم، تسلیم قضا و قدر الهی بودند. ‌╔   ⃟🌸๑‌ ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
انتشار یادداشت مرضیه رمضان‌قاسم باموضوع دفاع قرآن‌کریم از حریم نوح نبی👇 https://rahamedia.net/?p=5031 ‌╔   ⃟🌸๑‌@rahamedia ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱علامه جعفری: خیلی از معارفی که خدا به من داد به خاطر اون بوسیدن دست همسرم موقع جر و بحثمون بود. ‌╔   ⃟🌸๑‌ ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"انتظار شیرین" امروز منتظر مهمان عزیزی بودیم، روز و ساعت را از قبل با یکدیگر هماهنگ کردیم؛ اما هر چه منتظر ماندیم نیامدند، نگران شدیم، تماس گرفتیم با ایشان، گفتند: خیلی منتطر تاکید مجدد از جانب ما بوده‌اند وقتی با عدم تاکید مجدد مواجه شدند برنامه‌‌‌‌شان را طور دیگر چیده‌اند و به این ترتيب ما از گردِ غبارِ پربهایِ قدومِ مهمان، محروم گشتیم. حالا ما مانده‌ایم و میوه، شربت، بوی عطر غذا، میزبان ترگل ورگل و خانه‌ی آماده اما بدون مهمان، مثل برف آب شدیم؛ چقدر انتظار شیرین است و انسان منتظر چقدر پویاست. مگر دنیای بدون انتظار موعود، قابل تصور است؟! دنیای بدون منجی، زندانی ابدی‌ست. 🖊مرضیه رمضان‌قاسم ‌╔   ⃟🌸๑‌ ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍊 مرا چون سیب کالی خواستی نقش زمین باشم شبیه بچه آهویی، گرفتار کمین باشم خدا می‌خواهدم اما تو و بابا نمی‌خواهید که من هم اشرف مخلوق رب العالمین باشم درعالم، گرچه پرچم‌های بسیاری‌ست، حق‌می‌خواست که زیر پرچم مولا امیر المومنین باشم تو دستم را رها کردی گرفتم دست زهرا(س) را دلم قرص است تا وقتی که با حبل المتین باشم خدا می‌خواست شاید مثل تهرانی مقدم‌ها درخت سربلندی در دل این سرزمین باشم و یا چون حاج قاسم، در دفاع از حق مظلومان تمام عمر در میدان یلی مرد آفرین باشم و شاید روزی من بوده روزی با تو و بابا میان خیل زائرهای پاک اربعین باشم میان خیل زائرها و زیر پرچم هیأت یکی از سینه زنهایش یکی از ذاکرین باشم خدا که نه... تو می‌خواهی شبیه محسن زهرا(س) میان خیل جانبازان حق کوچکترین باشم به ضرب پای قنفذ؟...نه، به دستان تو و بابا گلی پژمرده و افتاده در میدان مین باشم چه فرقی می‌کنی با حرمله وقتی که می‌خواهی که من قنداقه‌ای خونین و خاکستر نشین باشم ✍شعر از مرضیه براتی ‌╔   ⃟🌸๑‌ ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بررسی این یادداشت در کارگاه دوشنبه👇👇 دفاع قرآن کریم از حریم نوح نبی مرضیه رمضان‌قاسم چرا حضرت نوح علیه السلام از خدا تقاضا کردند فقط پسرشان نجات یابد؟ مگر محبت پیامبری اقتضای این را ندارد که علاوه بر فرزند برای سایر افراد قوم نیز طلب نجات کند؟ 1.بی‌شک یکی از اقتضائات نبوت، رسالت و امامت این است که‌ آن حضرات، مهربان‌تر از پدر بوده و دلسوزانه و دغدغه هدایت مردم را دارند؛ بنابراین علاوه بر ارشاد امت از خداوند خواهان نجات و هدایت آنان هستند. 2.طبق آیه ۳۶ سوره‌ مبارکه هود از قبل از طریق وحی به حضرت نوح علیه‌السلام خبر داده شده بود افرادی که گرفتار طوفان می‌شوند همگی کافر هستند و ایمان نخواهند آورد؛ به همین جهت حضرت برای کفار طلب نجات نکردند. 3.اما علت اینکه حضرت نوح علیه‌‌السلام برای پسرشان تقاضای نجات کردند این بود که اولا: طبق آیه ۴۲ سوره مبارکه هود کاملا مشخص است که کفر پسر نوح پنهان بوده و کفر صریح و آشکار نبوده است و حضرت نوح علیه‌السلام این قضیه را نمی‌دانسته‌اند؛ شاهد این ادعا مکالمه‌ ایشان با پسرشان است که فرمودند: فرزندم، با کافران نباش. «وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ»،«و نوح فرزندش را که در کناری بود، بانگ زد که ای پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران مباش.» ثانیا: با توجه به آیه ۴۵ سوره هود به روشنی معلوم است که خداوند به حضرت نوح علیه‌السلام وعده داده بود که خانواده‌اش را نجات می‌دهد وگرنه رضایت‌ خداوند، مورد رضایت معصوم و او تسلیم اوامر و حکمت الهی‌ا‌ست و طلب نجات فرزند قبل از آگاهی آن حضرت، از کفر فرزند بوده است زیرا طبق وعده‌ الهی ایشان منتظر نجات فرزند بوده‌اند و از همین حیث می‌توان گفت: تقاضای نجات، قبل از آگاهی از کفر فرزند و شاید همراه با تعجب و ابهام از خلف وعده بوده است والّا بعد از آگاهی از کفر فرزند، تسلیم حکمت الهی شدند و هیچ اعتراض و درخواست نجاتی نداشتند. «وَنَادَىٰ نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ»«و نوح [پيش از توفان] پروردگارش را ندا داد و گفت: پروردگارا! به راستى كه پسرم از خاندان من است و يقيناً وعده‌ات [به نجات خاندانم] حق است و تو بهترين داورانى(بسیاری از مفسرین مخصوصا علامه طباطبائی این نکته را تذکر داده اند!» ثالثا: بر اساس آیه 46 سوره مبارکه هود خداوند به حضرت نوح علیه‌السلام خبر می‌دهد: پسر تو هم کافر است و تصریح می‌فرماید تو به آن علم نداری: «قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ»«خدا فرمود: اى نوح! به يقين او از خاندان تو نيست، او [داراى] كردارى ناشايسته است، پس چيزى را كه به آن علم ندارى از من مخواه، همانا من تو را اندرز مى‌دهم كه مبادا از ناآگاهان باشى…!» رابعا: پیوندهاى مادى(نسب، خویشاوندى، دوستى) نزد خداوند، همیشه تحت الشعاع پیوندهاى معنوى است؛ به این صورت که سلمان فارسى که نه از خاندان پیامبر و نه از قریش، حتى از اهل مکه و از نژاد عرب نبود، جزء خاندان پیامبر محسوب می‌شود ولى فرزند حضرت نوح بر اثر کفر و عدم انجام عمل صالح، طرد و با نهیب «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِک» مواجه می‌گردد. 4.حال در پاسخ کسانی که ممکن است بپرسند مگر پیامبران علم غیب ندارند پس چگونه می‌گوئید حضرت نوح علم از کفر پسر نداشتند، باید گفت؛ همانگونه که خداوند در آیات ۲۶ و ۲۷ سوره‌ مبارکه جنّ می‌فرماید: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَدا إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدا»،«داناى غيب اوست و هیچ‌کس را بر اسرار غيبش آگاه نمی‌سازد مگر رسولانى كه آنان را برگزيده و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آن‌ها قرار می‌دهد.» بنابراین علم غیب مخصوص خداوند است و آگاهی دیگران نسبت به غیب، متوقف به اذن خداوند است زیرا علم پیامبران و امامان ذاتی و استقلالی نیست. بعلاوه اینکه حضرات‌ معصومین علیهم‌السلام، مکلف نبودند بر اساس علم غیب عمل‌ کنند بلکه مأمور به‌ ظاهر بودند؛ پیامبرخدا می‌فرماید:«إِنَّمَا أَقْضِي بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَان»،«من بین شما فقط باشاهد و قسم‌هایتان قضاوت‌ می‌کنم»الكافي،ج7 بنابراین داشتن علم به چیزی، مانع تسلیم معصومین در برابر قضا و قدر حتمی الهی نیست و آن حضرات حتی با وجود علم، تسلیم قضا و قدر الهی بودند. https://eitaa.com/qhadeh