eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.4هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
6.2هزار ویدیو
8 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ خداوندا ... 🍁دریاب بنده ای را که ✨در میان شادی و خنده اش 🍁 گفت خدایا شکرت .. ✨و در اوج غم ها گفت 🍁خدا بزرگ است. ✨خدایا... 🍁 آرامش بده ✨به دلهایی که چشم امیدشون 🍁فقط خودتی و بس...الهی آمین شبتون سرشار از آرامش الهی🌙✨ @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌♥️سلام مولای من مهدےجان ‌ کوچه ها چشم انتظار روی زیبای تواند گوش خود خوابانده اند روی زمین منتظر بر یک صدای پای تو ‌‌ 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج بحق حضرت زینب کبری سلام الله علیها @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺جمعه یعنی انتظار بی کران ☘جمعه یعنی دور شو از دیگران 🌺جمعه یعنی طالب مهدی شدن ☘جمعه یعنی ضد بد عهدی شدن 🌺جمعه یعنی آرزوی فاطمه ☘جمعه یعنی گریه بی واهمه 🌺جمعه یعنی مست و بی پروا شدن ☘جمعه یعنی عاشق زهرا شدن 🌺جمعه یعنی تیغ در دست علی ☘جمعه یعنی هستی هست علی 🌺جمعه یعنی با شهیدان ساختن ☘جمعه یعنی برقه برانداختن 🌺جمعه یعنی با یتیمان خوب باش ☘جمعه یعنی ساده و محبوب باش 🌺جمعه یعنی درد را درمان کنی ☘جمعه یعنی آنچه خواهی آن کنی 🌺جمعه یعنی یک بهانه یک نفس ☘جمعه یعنی شاد بیرون از قفس 🌺جمعه یعنی عید، یعنی پاک شو ☘همنشین انجم و افلاک شو 🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺 @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ " مــانــــع بــــزرگ ظــهـــــور " تسلط شیطان بر شیعیان باعث طولانی شدن غیبت امام زمان... استاد @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴شیعیان چگونه می میرند ؟ ✅امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمودند: شیعه‌ی ما اگـر مرتکب معصیتی شـود، نمی‌میرد مگر این‌که به بلایی چه در مال و چه در فرزند و چه در خودش مبتلا گردد و این ابتلا موجب از بین رفتن گناهانش گردد و خدا را به گونه‌ای ملاقات نماید که هیچ اثری از گناه در او باقی نمانده باشد و اگرچیزی از گناه در او باقی مانده بود، به هنگام مرگ دچار سختی و شدّت می‌گردد. (سپس پاک می‌شود) 📚 بحارالانوار، ج6، باب سکرات الموت و شدائده، ص 157👇 @ranggarang
از عزرائیل پرسیدن: تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟ عزرائیل جواب داد: یک بار خندیدم، یک بار گریه کردم و یک بار ترسیدم. "خنده ام" زمانی بود که به من فرمان داده شد جان مردی را بگیرم، او را در کنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت: کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم و جانش را گرفتم.. "گریه ام" زمانی بود که به من دستور داده شد جان زنی را بگیرم، او را در بیابانی گرم و بی درخت و آب یافتم که در حال زایمان بود.. منتظر ماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم.. دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه در آن بیابان گرم سوخت و گریه کردم.. "ترسم" زمانی بود که خداوند به من امر کرد جان فقیهی را بگیرم، نوری از اتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشتر میشد و زمانی که جانش را میگرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم.. در این هنگام خداوند فرمود: میدانی آن عالم نورانی کیست؟ او همان نوزادی ست که جان مادرش را گرفتی. من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که با وجود من، موجودی در جهان بی سرپناه خواهد بود @ranggarang
به خدا گفتم! چرا مرا از خاک آفریدی؟ چرا از آتش نيستم ! تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند، او را بسوزانم ! خدا گفت: تو را از خاک آفريدم تا بسازي نه بسوزاني ! تو را از خاک، از عنصري برتر ساختم تا با آب گـِل شوي و زندگي ببخشي از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند بازهم زندگي کني و پخته تر شوي باخاک ساختمت تا همراه باد برقصي تا اگر هزار بار تو را بازی دادند، تو برخيزي سر برآوري در قلبت دانهٔ عشق بکاري و رشد دهي و از ميوهٔ شيرينش زندگی را دگرگون سازی پس به خاک بودنت ببال @ranggarang
🔴چرا بعضی‌از مومنین به سختی می میرند ؟ در سختى و آسانى جان دادن اصلى كلّى وجود ندارد كه مۆمن راحت جان مى‏دهد و غیرمۆمن با سختى. بسیارى از مۆمنین هستند كه لطف خداوند شامل حالشان مى‏ شود و بعضى گناهانشان به واسطه سختى جان كندن جبران مى‏ شود كما اینكه فرمایش امام هادى(علیه السلام) نیز به این موضوع دلالت مى‏ كند «مرگ آخرین مهلت است براى تو كه گناهانت را از خود بزدایى و خویش را از بدى‏ها پاك‏سازی کنی». با اینكه شخص مۆمن از دنیا مى‏رود، ولى این نحو جان دادن براى آن است كه پاك رحلت كند و پاك وارد جهان آخرت شود و به تعبیرى اصلاح شود. ✅پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «المَوتُ کَفارةٌ لِذُنوبِ المُۆمِنینَ.» مرگ (و سختی‌های آن) سبب جبران گناهان مۆمنین است. 📚 ( بحارالانوار، ج6، ص151، ح3) @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با ملايمت : سخن بگوئيد، عــمــيـــق : نفس بکشيد، شــــــيــک : لباس بپوشيد، صـبـورانه :کار کنيد. نـجـيـبـانه : رفتار کنيد، هــمـــواره : پس انداز کنيد، عــاقــلانـه: بخوريد، کــــافـــى: بخوابيد، بى باکانه :عمل کنيد، خـلاقـانـه: بينديشيد، صـادقانه :کسب کنيد، هوشمندانه :خرج کنيد، ✅خوشبختي يک سفر است نه يک مقصد. هيچ زماني بهتر از همين لحظه براي شادبودن وجودندارد. زندگي کنيد و ازحال لذت ببريد... @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام علی علیه السلام می‌فرمایند: کاری به موفقیت می‌رسد که سرپوشیده بماند . 📙غررالحکم @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: بر درب جهنم سه کلمه نوشته شده. ۱_خداوند خار کند کسی را که به اسلام توهین کند ۲_خداوند خار کند کسی را که به اهل بیت پیامبر(ص) اهانت کند. ۳_خداوند خار کند کسی را که به ظالمی در ظلم بر مردم کمک کند. 📚 بحارالانوار جلد ۱ صفحه ۱۴۴ @ranggarang
معجزه زندگی دیگران باش … بیقرار باش برای شادی ساختن در زندگی انسان ها… دست های خدا باش ، برای برآوردن رویای انسان دیگری … خنثی نباش ! بی تفاوت نباش ! اگر دیدی کسی گره ای دارد و تو راهش را می دانی سکوت نکن ! اگر دستت به جایی می رسید دریغ نکن … معجزه زندگی دیگران باش ! این قانون کائنات است !!! معجزه زندگی دیگران که باشی ، بی شک کسی معجزه زندگی تو خواهد بود ….! لطفا کمی آهسته تر از کنار هم عبور کنیم @ranggarang
💠 👈ارزش واقعی انسان علامه محمدتقی جعفری می‌گفتند: عده‌ای از جامعه‌شناسان دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا در باره‌ی موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود: ارزش واقعی انسان به چیست؟ معیار ارزش انسان‌ها چیست. هر کدام از جامعه‌شناسان، صحبت‌هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه کردند. بعد، وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چه‌قدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌ورزد. کسی که عشق‌اش یک آپارتمان دوطبقه است، در واقع، ارزش‌اش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشق‌اش ماشین‌اش است، ارزش‌اش به همان میزان است. اما کسی که ‌عشق‌اش خدای متعال است ارزش‌اش به اندازه‌ ی خداست. علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه‌شناسان صحبت‌های مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آن‌ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی (ع) است. آن حضرت در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ أمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» «ارزش هر انسانی به اندازه‌ی چیزی است که دوست می‌دارد». وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانه‌ی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (ع) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.... @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان واقعی«تجسم شیطان» 🎬: حالا شمسی احساس قدرت می کرد، با وجود موکل موروثی که مادرش به او هدیه کرده بود، دیگر احتیاج به مراجعه به ملا غلام نبود، او مطمئن بود که خانهٔ مطهره و محمود هر شب بحث و دعواست، اما تعهداتی را که داده بود باید عمل می کرد، حداقل بین چند زوج جدایی بیاندازد.... شمسی همانطور که آخرین چانه خمیر را پهن می کرد تا به تنور بچسپاند، ناگهان فکری به ذهنش رسید...درست است خودش است، چرا زودتر به فکرش نرسید. شمسی نان های داغ را که هنوز بخار داغی از آنها بلند بود را داخل سفره چپاند، چادر سفید با گلهای ریز سیاه را روی سرش انداخت و همانطور که از در خانه خارج می شد بلند گفت: مادر،حواست به بچه من باشه، الان میام و از در خانه بیرون آمد و اصلا نشنید که مادرش از او چند سوال پرسید. شمسی با شتاب پیش میرفت و با خود میگفت: احتمالا اینموقع روز خانه است،چرا از اول به فکرم نرسید...عه عه عه.. پاهای شمسی مانند درازگوشی که راه همیشگی اش را حفظ باشد، او را به پیش میبرد و کمتر از چند دقیقه به خانه ملا غلام رسید. در خانه باز بود، شمسی تلنگر کوچکی به در زد و چون جوابی نشنید وارد خانه شد، اتاق های ردیف با درهای چوبی آبی رنگ مانند قطار به چشم می خورد، زن ملاغلام لب حوض مشغول شستن لباس بود و تا چشمش به شمسی افتاد، لبخندی زد و اتاق ملاغلام را نشان داد و گفت: ملا میهمان دارد و بعد صدایش را پایین تر آورد و ادامه داد: یه مشتری دم کلفت از ده بالا اومده... شمسی که ذهنش درگیر چیز دیگه ای بود به میان حرف زن پرید و گفت: با او که کاری ندارم، دخترزاده تان، فتانه توی خانه هست؟! زن که انگار انتظار شنیدن این حرف را نداشت، اوفی کرد و از زیر چشم به اتاق روبه رو که اتاق فتانه و شوهرش بود نگاهی کرد و گفت: ما نه از بچه شانس آوردیم و نه از نوه، شوهر فتانه هم شده داماد سرخانه... شمسی سری تکان داد و گفت: فتانه الان داخل اتاقشون هست؟ شوهرش هم هست؟! زن سری تکان داد و گفت: شوهرش رفته سر زمین، فتانه هم مثل همیشه یه بهانه آورد و همراه شوهره نرفت و توی خانه موند، شمسی لبخند گله گشادی زد و گفت: خوب خدا را شکر،با فتانه کار دارم و با زدن این حرف به سمت اتاقی که محل زندگی فتانه و شوهرش بود رفت. زن ملا غلام نفسش را محکم بیرون داد و زیر لب گفت: معلوم این زن مکار چکار فتانه دارد؟! فتانه هنوز نزده میرقصد، وای به حال اینکه شمسی براش بزنه و اونم روی دور بیافته... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی براساس واقعیت @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا