eitaa logo
🌹 رستاخیز کلمات 🌹
198 دنبال‌کننده
28 عکس
14 ویدیو
0 فایل
🔸 رستاخیز کلمات🔸 🌷گزیده ابیات آیینی و اخلاقی از شاعران کهن و معاصر با تفکیک موضوعات و نام شاعران🌷 @rastakhizekalamat
مشاهده در ایتا
دانلود
پیش سوداییان تخت جلال نیست جز تاج جود، راس‌المال گر نه سرمایه تاج جود کنند کی ز سودای خویش سود کنند؟ معنی جود جیست؟ بخشیدن! عادت برق چیست؟ رخشیدن! برق رخشان، کند جهان روشن جود و احسان، جهان جان روشن! پرتو برق هست تا یک دم پرتو جود، تا بود عالم!
سر مقصود را مراقبه کن! نقد اوقات را محاسبه کن! باش در هر نظر ز اهل شعور! که به غفلت گذشته یا به حضور! هر چه جز حق ز لوح دل بتراش! بگذر از خلق و، جمله حق را باش! رخت همت به خطهٔ جان کش بر رخ غیر، خط نسیان کش! در همه شغل باش واقف دل! تا نگردی ز شغل دل غافل!
ای کشیده به کلک وهم و خیال حرف زاید به لوح دل همه سال! چند باشد ز نقش‌های تباه لوح تو تیره، تختهٔ تو سیاه؟ حرف‌خوان صحیفهٔ خود باش! هر چه زائد، بشوی یا بتراش! دلت آیینهٔ خدای‌نماست روی آیینهٔ تو تیره چراست؟ تو حجابی، ولی حجاب خودی پردهٔ نور آفتاب خودی گر زمانی ز خود خلاص شوی، مهبط فیض نور خاص شوی از همه غایب و به حق حاضر چشم جانت بود به حق ناظر سکر و هشیاری‌ات یکی گردد خواب و بیداری‌ات یکی گردد
جامی از گفت و گو ببند زبان! هیچ سودی ندیده، چند زیان؟ پای کش در گلیم گوشهٔ خویش! دست بگشا به کسب توشهٔ خویش! روی دل در بقای سرمد باش! نقد جان زیر پای احمد پاش! وصف خلق کسی که قرآن است خلق را وصف او چه امکان است؟ لاجرم معترف به عجز و قصور می‌فرستم تحیتی از دور
ز خود گذشتم و گشتم ز پای تا سر او شد از میان منی و جلوه کرد نحن هو بخویش هرچه نظر میکنم تو می‌بینم که خالی از تو نبینم بخویش یکسر مو 🌷🌷 میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز 🌷🌷 گر برون آیی از حجاب تویی مرتفع گردد از میانه، دویی در زمین و زمان و کون و مکان همه او بینی آشکار و نهان تو حجابی، ولی حجاب خودی پردهٔ نور آفتاب خودی گر زمانی ز خود خلاص شوی، مهبط فیض نور خاص شوی
🔸شماره ۲ 🔸شاعران : ۱. ۲. ۳. ۴. ۵. ۶. ۷. ۸. ۹. ۱۰. ۱۱. ۱۲. ۱۳. ۱۴. ۱۵. ۱۶. ۱۷. ۱۸. ۱۹. ۲۰. ۲۱. ۲۲. ۲۳. ۲۴. ۲۵. ۲۶. ۲۷. ۲۸. ۲۹. ۳۰. ۳۱. ۳۲. ۳۳. ۳۴. ۳۵. ۳۶. ۳۷. ۳۸. ۳۹. ۴۰. ۴۱. ۴۲. ۴۳. ۴۴. ۴۵. ۴۶. ۴۷. ۴۸. ۴۹. ۵۰. ۵۱. ۵۲. ۵۳. ۵۴. ۵۵. ۵۶. ۵۷. ۵۸. ۵۹. ۶۰. ۶۱. ۶۲. ۶۳. ۶۴. ۶۵. ۶۶. ۶۷. ۶۸. ۶۹. ۷۰. ۷۱. ۷۲. ۷۳. ۷۴. ۷۵. ۷۶. ۷۷. ۷۸. ۷۹. ۸۰. ۸۱. ۸۲. ۸۳. ۸۴. ۸۵. قوام الدین عبدالله ۸۶‌. ۸۷. ۸۸. ۸۹. ۹۰. ۹۱. ۹۲. ۹۳. ۹۴. ۹۵. ۹۶. ۹۷. ۹۸. ۹۹. ۱۰۰. ۱۰۱. ۱۰۲. ۱۰۳. ۱۰۴. ۱۰۵. ۱۰۶. ۱۰۷. ۱۰۸. ۱۰۹. ۱۱۰. ادامه👇👇
أصبحت زائرا لک یا شحنة النجف بهر نثار مرقد تو نقد جان به کف تو قبله ی دعایی و اهل نیاز را روی امید سوی تو باشد ز هر طرف می بوسم آستانه ی قصر جلال تو در دیده اشک عذر ز تقصیر ما سلف گر پرده های چشم مرصع به گوهرم فرش حریم قبر تو گردد، زهی شرف خوشحالم از تلاقی خدام روضه ات باشد کنم تلافی عمری که شد تلف دارم توقع این که مثال رجای من یابد ز کلک فضل تو توقیع لا تخف بر روی عارفان ز تو مفتوح گشته است أبواب کنت کنز به مفتاح من عرف نسبت کنندگان، کف جود تو را به بحر از بحر جود تو نشناسند غیر کف رفت از جهان کسی که نه پی بر پی تو رفت لب پر نفیر یا أسفی، دل پر از أسف اوصاف آدمی نبود در مخالفت سرّ پدر که یافت ز فرزند ناخلف
🔸 مطايبة🔸 گويند روزى كه اين شعر را گفت: بس كه در جان فگار و چشم بيدارم توئى هر كه پيدا مى شود از دور پندارم توئى شخصى در آنجا حاضر بود گفت بلكه خرى پيدا شود گفت باز پندارم توئى. (خزائن)
تو به لب جان نازنینی و من کمترین بنده‌ی به جان مشتاق سر عشق از کتاب نتوان یافت لیس تلک الرموز فی الاوراق