eitaa logo
روش سنتیِ تحصیل علوم حوزوی
2.3هزار دنبال‌کننده
413 عکس
59 ویدیو
65 فایل
ارتباط با ما در ایتا: 🆔 @almoftagher آدرس کانال آرشیو دروس در ایتا: 🆔 https://eitaa.com/raveshsonnati2 آدرس کانال آرشیو دروس در تلگرام: 🆔 https://t.me/raveshsonnati2 آدرس وبلاگ برای دانلود صوت‌های درسی: 🆔 http://raveshsonnati.blog.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
💥هفت توصیه مهم از محقق حلی به طالبان علم 🔹ليكن تعلمك للنجاة لتسلم من الرياء والمراء، 🔹وبحثك لإصابة الحق لتخلص عن قواطع الأهوية ومآلف النشاء، 🔹وأكثر التطلع على الأقوال لتظفر بمزايا الاحتمال، 🔹واستنقض البحث عن مستند المسائل لتكون على بصيرة فيما تتخيره، 🔹وعليك بالحفظ فإنه أربط للعلم وأضبط للفهم، 🔹وداوم البحث يعطك استعدادا لتلقي النتائج النظرية بالفعل، 🔹واختر المُباحث الصالح لتستفيد من خُلقه ما يصير لك سجية. 📚المعتبر فی شرح المختصر، ج١، ص٢١. 👉 @raveshsonnati
#۴ ↪️🔻بخش اول: اصول بهداشت روانی ↪️ 🔻فصل دوم : سلامت روح و روان ↪️🔻نوشتار اول: تفکّر 🔻ب) اهمیت تفکّر 🔹خوشبختی دنيا و آخرت و سلامت روح از انديشيدن آغاز می‌شود؛ چنانكه در بسیاری از روايات آمده است: «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ قِيَامِ لَيْلَةٍ» یا «خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ» یا «خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سِتِّينَ سَنَةً.» یعنی: تفکر ساعتی بهتر از یک شب یا یکسال یا شصت سال عبادت است. شاید اختلاف بیانات در روایات، ناظر به کیفیّت تفکّر یا متعلَّق آن باشد. زیرا آدمی می‌تواند در اثر تفكرِ صحيح، خوشبختی يک عمر را تضمين كند؛ چرا كه سرعت فكر انسان از هر متحرکی سريع‌تر است تا جايی که می‌تواند انسان را در لحظه‌ای از ازل به ابد برساند. 🔹حاصل آنکه تفکر، کليد ابواب معارف بوده و بدون آن بشريت به هيچ کمالی نمی‌رسد. محقق طوسی قدس سره پس از آنکه تفکر را سیر باطن از مبادی به مقاصد دانست در اهمیت تفکر می‌گوید: «ولايَرتقِی أحدٌ من النَّقص إلی الکمال إلا بهذا السَّير» کسی از نقص به کمال نمی‌رسد مگر به سير فکری. (که در آفاق و انفس به کارگرفته شود.) 🔹در پایان ذکر این نکته لازم است که چون طبق فرمايش قرآن كريم غذای تفكر و تعقل، علم و اطلاعات است: «وَمَا يَعْقِلُهَا الا العَالِمون» «العنکبوت: ۴۳» از این رو، به هر ميزان اطلاعات انسان بيشتر باشد، استفاده از فكر نيز بهتر و افزون‌تر خواهد بود. 🔻ج) متعلَّق فکر ❓اما متعلَّق فكر چيست؟ ❓و به بیان ديگر، در چه مقوله‌هايی بايد انديشيد؟ 🔹به نظر می‌رسد می‌توان اين مقوله‌ها را در عناوين ذيل خلاصه نمود: 🔸۱) انديشه در مبدأ هستی و ازل یعنی تفکر در اینکه از كجا آمده است؟ تا برسد به اينکه «جهان را خالقی باشد خدا نام» 🔸۲) اندیشه در منتهی و أبدیت یعنی تفکر در اینکه به كجا خواهد رفت؟ تا برسد به اينکه بداند ابديت در پيش است و به قول شاعر : «ثبت است بر جريده عالم دوام ما» 🔸۳) اندیشه در علت آفرینش و اینکه چه تکلیف‌هایی بر گردن او بوده و وظيفه او در قبال خود، خدا، جامعه و طبيعت چيست؟ 🔹روزها فكر من اين است و همه شب سخنم 🔹كه چرا غافل از احوال دل خويشتنــم 🔹مانده‌ام سخت عجب از چه سبب ساخت مرا 🔹يا چه بود است مراد وی از اين ساختنم 🔹ز كجا آمده‌ام آمدنم بهـر چه بود 🔹به كجا می‌روم آخر ننمايی وطنـــم 🔹چنين قفس نه سزای من خوش الحانيست 🔹روم بگلشن رضوان كه مرغ آن چمنـم 🔹مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک 🔹چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم ↩️ادامه دارد. 👉 @raveshsonnati
#۱۲ 💥بسم الله الرحمن الرحيم «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ 🔅 فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ 🔅 إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» ✔️ استاد معظم فتوحی حفظه الله 🔻 در این سلسله مباحث به تجزیه و ترکیب ادبی سوره کوثر پرداخته شده است. ↪️🔻 نكات، إشارات و أغراض بلاغی در آیه «إنّ شانئك هو الأبتر»: ❓سوال: چرا به جاي كلمه‌ی «شانیء» اسم طرف را ذكرنكرده است؟ 🔹جواب: اين کار می‌تواند عللی داشته باشد: 🔸۱. افاده‌ی تعميم كند، يعنی اين حكم اختصاص به آن شخص خاصّ ندارد، بلكه هر كسی كه مثل او باشد، اين حكم (أبتريّت) برای او هست. 🔸۲. اشاره باشد به اينكه آن شخص آن قدر پست است كه لياقت ندارد اسمش برده شود. 🔸۳. از آن جائی غرض از ابتريّت او اين است كه آثار او محو خواهد شد، و اسمی از او باقی نخواهد ماند و به فراموشی سپرده خواهد شد. لذا مناسب اين بود كه نام او برده نشود، چون ذكر نام او با اين غرض نمی‌سازد، به جهت اينكه ذكر نام او يک نحوه ماندگاری است براي او. 💥«استعاره» 🔹از آن جایی كه معنای أصلی «أبتر» مقطوع الآخر است، استعمالش در معنای ديگر كه مشابه معنای اصلی اوست مجازی خواهد بود. 🔻مثلاً: شخصی را كه أولاد ذكور نداشت تشبيه می‌كردند به چيزی كه مقطوع الآخر است، و لفظ «أبتر» را بر آن اطلاق می‌كردند، و وجه شبه عدم تماميّت بود، چون چيزی كه مقطوع الآخر است ناتمام است، و كسي هم كه أولاد ذكور ندارد، به منزله‌ی ناتمام است، پس وجه شبه در مشبه به تحقيقی است و در مشبه تنزيلی؛ در نتيجه «أبتر» مجاز خواهد بود از نوع استعاره. 🔹حال ببينم لفظ «أبتر» در هر تقسيمی از تقسيمات استعاره از كدام قسم است؟ 🔸۱. مفرده است نه مركبّه؛ چون مفرد است و كلمه نه كلام. 🔸۲. تبعيّه است نه اصليّة؛ چون اسم جنس مشتق است نه اسم جنس غير مشتق. 🔸۳. مصرّحه است نه بالكنايه؛ چون بالصراحه ذكر شده نه بالكناية. 🔸۴. عامّيّه است نه خاصّيّه؛ چون وجه شبه در مشبه به او واضحات است. 🔸۵. مطلقه است نه مجرّده و يا مرشّحه؛ چون از مناسبات مشبّه و يا مشبّه به چيزی همراه آن نيامده است. 🔸۶. تحقيقيّه است نه تخييليّه؛ چون مستعارٌ له ـ معنای مجازی ـ امری واقعی است، نه تخييلی. 🔸۷. وفاقيّه است نه عناديّه؛ چون معنای حقيقی آن با معنای مجازی‌اش، در شئ واحد قابل جمع‌اند؛ می‌شود كسی هم اولاد ذكور نداشته باشد و هم پاهايش قطع شده باشد. 🔸۸. غير تمثيليّه است نه تمثيليّه؛ چون وجه شبه در آن مركب نيست. 💥«كنایه» 🔹بعيد نيست كه «أبتر» بعد از اينكه استعاره آورده شده‌ برای كسي كه فرزند ذكور ندارد، كنايه باشد از محو آثار، و باقی نماندن اسم و رسم، و به فراموشی سپرده شدن، يعنی غرض اصلی طرف مقابل، از گفتن «أبتر» اين نباشد كه حضرت پسر ندارد، بلكه می‌خواهد بگويد: كه حضرت ماندگاری نخواهد داشت، كما اينكه از عاص بن وائل نقل است كه می‌گفته: «دعوه، إنّما هو رجلٌ أبتر، لا عقب له، لو هلك انقطع ذكره، و استرحتم منه». 🔻پس بنابراين، كما اينكه مجاز المجاز (سبك المجاز من المجاز) داريم ـ البتّه علی اختلاف ـ كنايه المجاز (سبك الكناية من المجاز) هم خواهيم داشت. ↩️ ادامه دارد. 👉 @raveshsonnati
#ویژه ▪️اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى عَلَمِ التُّقَى وَ نُورِ الْهُدَى وَ مَعْدِنِ الْوَفَاءِ وَ فَرْعِ الْأَزْكِيَاءِ وَ خَلِيفَةِ الْأَوْصِيَاءِ وَ أَمِينِكَ عَلَى وَحْيِكَ ▪️اللَّهُمَّ فَكَمَا هَدَيْتَ بِهِ مِنَ الضَّلاَلَةِ وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَيْرَةِ وَ أَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدَى وَ زَكَّيْتَ بِهِ مَنْ تَزَكَّى فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ بَقِيَّةِ أَوْصِيَائِكَ إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ. 👉 @raveshsonnati
#سخن_معصوم ✔️ قال الإمام الجواد (عليه السلام): ▪️الحوائج تطلب بالرجاء وهی تنزل بالقضاء، والعافية أحسن عطاء. 📚 أعلام الدين، ص ۳۰۹ 👉 @raveshsonnati
🔻تعیین هدف‌های آموزشی و تهیه درس 🔻مقدمه 🔹فرایند تدریس را می‌توان به سفری تشبیه کرد که نیازمند برنامه‌ریزی است. پیش از عزیمت باید مبدأ و مقصد آن تعیین شود، و اینکه مسیر و روش رسیدن به هدف، و مراحل حرکت کدام است و چه نتایجی خواهد داشت؛ مسافر این راه به چه امکانات و ابزارهایی نیاز دارد و چه کسانی در این سفر او را همراهی می کنند و.... 🔹در فرایند تدریس برای رسیدن به هدف، که حصول تغییراتی در وجود یادگیرنده است، باید روش، مسیر، مراحل و امکانات لازم را مشخص کرد و چون بیشتر این تغییرات در زمان یادگیری مشهود نیست، لازم است با استفاده از شیوه‌های خاص، از میزان موفقیت و دستیابی به اهداف ارزیابی‌هایی صورت گیرد تا میزان تغییرات صورت گرفته مشخص شود. نقشه‌ای که این عناصر در آن مشخص شده است، «طرح درس» نام دارد. 🔹تهیه طرح درس نیازمند دانش و مهارت است. معلم و دیگر دست‌اندرکاران برنامه‌ریزی آموزشی و درسی باید به روانشناسی تربیتی، جامعه شناسی تربیتی، فلسفه تعلیم و تربیت و روشها و فنون تدریس به اندازه کافی آگاه بوده، مهارت برنامه ریزی را نیز کسب کرده باشند. وظیفه معلم در این میان تنها برنامه ریزی برای تدریس یک موضوع درسی در یک مقطع خاص است و طراحی دوره های آموزشی و برنامه‌ریزی کلان برای یک سازمان یا نهاد آموزشی و پرورشی به عهده او نیست. 🔹طرح درس در حقیقت برنامه و نقشه‌ای است که در آن، روشها، مواد و امکانات لازم، مراحل کار و فعالیت‌های معلم و شاگردان برای انتقال دانش‌ها و مهارت‌های مشخص به یک فرد یا گروه در یک جلسه درسی تعیین می‌شود. البته برای یک ترم یا دوره آموزشی نیز باید نقشه ای تهیه کرد که مراحل و محتوای آموزش در آن دوره به طور کلی در آن مشخص باشد. قالب و اجرای طرح درس و چگونگی تهیه آن را در همین بخش معرفی خواهیم کرد. 🔻برخی از نتایجی که معلم با تهیه طرح درس به آنها دست می‌یابد، عبارت اند از: 🔸آگاهانه و حساب شده وارد کلاس می‌شود و از قبل می‌داند که در هر لحظه و هر موقعیت از کلاس چه برنامه‌ای باید اجرا کند. بدون طرح درس، به ویژه معلمان تازه کار، ممکن است در ضمن تدریس سردرگم شوند. 🔸با اعتماد به نفس بیشتری وارد کلاس می‌شود و تدریس می‌کند؛ . در جریان تهیه طرح درس می تواند مشکلات احتمالی و راه حل آنها را پیش بینی کند. 🔸می‌تواند پرسش‌های احتمالی شاگردان و پاسخ آنها را از قبل آماده کند؛ 🔸تهیه طرح درس به معلم کمک می‌کند روش‌ها و ابزارهایی مناسب برای تدریس انتخاب کند؛ 🔸می‌تواند کار خود را آسان‌تر ارزیابی کند؛ چنان که بازرسان نیز با بررسی طرح درس بدون حضور در کلاس تا حدود زیادی می‌توانند کیفیت تدریس او را ارزیابی کنند؛ 🔸شاگردان نیز تسلط معلم بر فرایند تدریس را احساس می‌کنند و در نتیجه، اعتماد و آرامش آنها در جریان یادگیری بیشتر خواهد بود. 📚 روش تدریس (هادی رزاقی) ص ۱۹۴، ۱۹۵. ↩️ ادامه دارد. 👉 @raveshsonnati
💥 تحف العقول فی علم الاصول 🔹تقریرات درس اصول آیت الله العظمی وحید خراسانی ✔️ به قلم آیت الله حاج شیخ علی کرباسی 🔹با تقریظ معظم له به زیور طبع آراسته شد. 👉 @raveshsonnati
#ویژه 🔹تهلیلات وارده از امیرالمؤمنین علیه السلام در دهه اول ماه ذی الحجة. 👉 @raveshsonnati
💥 الدرس حرف و التکرار الف ❓فارابی چگونه مطالعه می‌کرد؟ 🔹وُجد كتاب النفس لأرسطو و عليه مكتوب بخط الفارابی: انّی قرأت هذا الكتاب مائتی مرة. 🔹و نقل عنه انّه كان يقول: قرأت السماع الطبيعی لأرسطاطاليس اربعين مرة و أرى انّی محتاج الى معاودة قراءته. 📚مفتاح السعادة ومصباح السيادة فی موضوعات العلوم ج۱ ص ۲۹۲. 👉 @raveshsonnati
#۵ ↪️🔻بخش اول: اصول بهداشت روانی ↪️ 🔻فصل دوم : سلامت روح و روان 🔻نوشتار دوم: روشهای درست فكركردن 🔹در این نوشتار، روشها و نکاتی برای درست اندیشیدن، بیان می‌شود. امید است که مورد استفاده قرار گیرد. 🔹انسان بايد مشكلات خود را به روش عقلانی (مسئله مداری) طرح و حل نمايد نه روش احساسی و خيالی (هيجان مداری)؛ لذا به فرمول‌های تفكر صحيح به روش مسئله مداری اشاره می‌شود كه عبارتند از: 🔸۲. اصل خودشناسی يعنی: توجه و باور به توانايی‌های بی‌شماری كه خداوند متعال در وجود انسان‌ها به وديعه نهاده و باور به اين مطلب كه او به كمال و جمال مطلق متصل بوده و آئينه جمال و جلال خداوند متعال است و با اين استعدادها می‌تواند خوشبختی واقعی را به دست آورد و به پيروزی خود يقين کند، در نتيجه به هيچ وجه احساس حقارت، خودكم بينی، عجز و ناتوانی بر او حاكم نخواهد شد. 🔸۲. باور به اينكه او به طور حتم می‌تواند با توكّل به خداوند و استفاده از ابزار و وسايل خدادادی مشكلات را حل كند. 🔸۳. مثبت انديشی و باز كردن دريچه‌های ذهن به جهان روشنايی. 🔸۴. به هيچ وجه نااميد نشدن؛ باید هيولای نااميدی را در درون خود بكشد و باور داشته باشد كه در عالم هيچ بن بستی نيست. 🔸۵. مشكل و مسئله مورد نظر را با تمام علل و عوامل ايجاد مشكل، موانع رفع و مهم‌تر از همه، راه حلهای مناسب آن را نوشته و تجزيه و تحليل كند و تا زمانی كه آن راه حل مناسب را پيدا نكرده موضوع را ترک نكند. 🔸۶. اگر خود به تنهايی نتوانست عوامل مشكل و راه حلهای مربوطه را بيابد، با كارشناسی امين مشورت كند. 🔸۷. مشكلات را طبيعی تلقی كرده و بزرگش نكند و به اصطلاح از كاه كوه نسازد؛ پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله در اين باره می‌فرمايند:«مَا مِنْ هَمٍّ اِلا وَ لَه فَرَجٌ» هيچ غم و غصه‌ای نيست مگر اينكه برای آن گشايشی است. باید باور داشته باشد که «مشكلي نيست كه آسان نشود» و تلاش كند که از غم و غصه‌های دنيوی به شدت پرهيز نمايد. 🔹امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمايد: «تَخَلَّي مِنَ الهُمُوم إلَّا هَمّاً وَاحِداً» یعنی : مؤمن از همه اندوهها و غصه‌ها خود را تخليه كرده مگر يک همّ و غم (كه آن هم غم ابديت و آخرت است.) 🔸۸. باید طرح‌ها و خواسته‌هایش با امکانات و شرايط عينی و موجود سازگار باشد به عبارت ديگر وسايل، قدرت تأمين هدف‌ها را داشته باشد، يعنی تلاش كند که با امكانات موجود و واقعی مشكل را حل كند نه با امكانات خيالی؛ چرا كه گاهی هدف‌ها درون وسايل نمی‌گنجند. به ياد داشته باشيد که موفّق‌ترين و خوشبخت‌ترين انسانها كسانی هستند كه از امكانات موجود بهترين بهره‌برداری را می‌كنند. (اصل تناسب هدف و امكانات) ↩️ ادامه دارد. 👉 @raveshsonnati
#۱۳ 💥بسم الله الرحمن الرحيم «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ 🔅 فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ 🔅 إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» ✔️ استاد معظم فتوحی حفظه الله 🔻 در این سلسله مباحث به تجزیه و ترکیب ادبی سوره کوثر پرداخته شده است. ↪️🔻 نكات، إشارات و أغراض بلاغی در آیه «إنّ شانئك هو الأبتر»: ❓سوال: گفته شد که معنای حصری در آیه‌ی شریفه این است: «شانئ تو أبتر است نه تو» و با فرض اینکه حضرت أولاد ذکور نداشته است، ولی شانئ حضرت أولاد ذکور داشته، این چطور صحیح است که گفته شود: «شانئ تو أبتر است، نه تو»؟ 🔹جواب: از آن جائی که گفته شد: «أبتر» کنایه است از عدم ماندگاری اسم و رسم و محو آثار و به فراموشی سپرده شدن، و این معنای کنائی برای حضرت صلی الله علیه و آله نبوده، بلکه برای شانئ او بوده، پس صحیح است خطاب به حضرت گفته شود: «إن شانئک هو الأبتر» یعنی شانئ تو بی نام و نشان خواهد بود نه تو، او به فراموشی سپرده خواهد شد نه تو، آثار او محو خواهد شد نه آثار تو. 💥«سجع»: 🔹سجع این است که حرف آخر فواصل (کلمات آخر) فقره‌ها متّحد باشد، در این سوره‌ی مبارکه هم این امر اعمال شده؛ چون «الکوثر» و «انحر» و «الأبتر» به یک حرف تمام شده‌اند: (راء). ❓مسئله نحوی:گفته می‌شود که در جملة إسمیّه خبریّه، نمی‌شود مسند إلیه نکره باشد، و مسند معرفه، و در این آیه شریفه گفته شد که: «شانئک» اسم «إنّ» است. و مسند اله و «الأبتر» خبر «إنّ» است. و مسند که معرفه است، ولی مسند الیه اسم فاعل مضاف به مفعول به است، و اضافه إسم فاعل به مفعول به لفظیّه است، و افاده تعریف نمی‌کند، پس بنابراین «شانئک» نکره خواهد بود، و با آن قاعده نمی‌سازد. 🔹جواب: اضافه اسم فاعل به مفعول به، در صورتی لفظیّه است، که اسم فاعل برای حال یا استقبال باشد ولی اگر برای ماضی باشد اضافه‌اش معنویه است، و در این آیه شریفه هم «شانئک» برای ماضی است، پس اضافه در آن معنویه است، و افادة تعریف می‌کند. 🔺پایان نکات ادبی سوره کوثر. 👉 @raveshsonnati
◾️اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَى وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِكَ. ◾️اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ وَ مَنَاراً لِبِلاَدِكَ وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِكَ وَ مُتَرْجِماً لِوَحْيِكَ وَ أَمَرْتَ بِطَاعَتِهِ وَ حَذَّرْتَ مِنْ مَعْصِيَتِهِ فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أُمَنَائِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ. 👉 @raveshsonnati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ #سخن_بزرگان 💥مقام و منزلت حضرت باقرالعلوم علیه السلام ✔️ آیت الله العظمی وحیدخراسانی ▪️هرکس که به آنجا(بقیع) رفت باید بفهمد،فاخلع نعلیک إنک بالواد المقدس طوی! 👉 @raveshsonnati
🔻تعیین هدف‌های آموزشی و تهیه درس 🔻انواع طرح درس 🔹طرح درس گاه نقشه‌ای کلی برای تمام دروس و جلسات درسی است که در یک ترم تحصیلی برگزار می‌شود، که آن را طرح درس ترمی یا سالانه می‌نامند، و گاه نقشه‌ای است برای تدریس در یک جلسه درسی با اشاره به همه عناصر، امکانات و فعالیت‌های مربوط به آن یک جلسه، که به آن طرح درس روزانه می‌گویند. تهيه هر دو نوع طرح از وظایف معلم است. 🔻عناصر طرح درس سالانه 🔹یک طرح درس سالانه از این عناصر تشکیل می شود: 🔸الف) عناوین دروس در طول یک ترم؛ 🔸ب) هدف کلی هر درس؛ 🔸ج) اشاره به محتوای کلی هریک از این اهداف؛ 🔸د) حجم هر درس با اشاره به شماره صفحات آن؛ 🔸ه) تاریخ برگزاری جلسه مربوط به هر درس با در نظر گرفتن تعطیلات و آزمون‌ها. 🔺به این ترتیب، اگر در هر ترم شانزده جلسه درس و یک جلسه آزمون برگزار شود، برای تهیه طرح درس یک ترم می‌توان جدولی با پنج ستون و هفده ردیف ترسیم کرد و به ترتیب از ردیف اول تا شانزدهم در هر ردیف اطلاعات کلی مربوط به یک جلسه درس را نگاشت و در ردیف هفدهم تاریخ آزمون، محتوای کلی آن و منبع یا منابع مورد نظر را درج کرد. 📚 روش تدریس (هادی رزاقی) ص۱۹۵، ۱۹۶. ↩️ ادامه دارد. 👉 @raveshsonnati
✔️ آیت الله العظمی وحید خراسانی 🔹اهل معرفت، آنها كه در عرفان خداوند از کُمّل هستند، منتهای سير را ذکر یونسیه می‌دانند: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ.¹» 🔹مداومت به این ذکر در سجده، قلوب مستعدّین سير إلی اللّه را نورانی می‌کند؛ آنهایی این مقام را دریافتند كه شهد آن شربت را چشيده‌ا‌ند، اين مقام ابتدا و اول این راه است. 🔹سيدالشهدا علیه‌السلام در دعای عرفه دوازده «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ» گفته است؛ اهلش به اين نكته دقّت كنند، دعای عرفه را بخوانند، قرآن را ببينند، سورۀ یونس را مطالعه كنند. 🔹حضرت یونس علی ‌نبینا و آله‌ و علیه ‌السلام در زندانِ شكم ماهی گفت: ‌«لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِين.» 🔹سيدالشهدا علیه‌السلام بعد از اين جمله، يازده جمله‌ی ديگر اضافه كرد؛ معنايش اين است كه يونس علیه‌السلام در مرتبه‌ی اول و حسين بن علی علیهماالسلام در رتبه‌ی دوازهم است و فوق اين عدد ديگر رتبه نيست: ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا²﴾، مرحله‌ی دیگری تصوّر ندارد. 🔹تمام مراحل شهور معرفت، كه باطن اين آيه است، در دعای عرفه طی شده است. 🔹در حقیقت امام حسین علیه‌السلام به یونس علیه‌السلام می‌فرماید: تو چنین گفتی: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» ولکن مراتب دیگر مانده كه من بیان می‌کنم: 🔸لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ‌الْمُسْتَغْفِرِين، 🔸لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدِينَ، 🔸لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الْخَائِفِينَ، 🔸لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الْوَجِلِينَ، 🔸لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الرَّاغِبِينَ، 🔸لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلِينَ، 🔸لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الْمُكَبِّرِينَ... .³ 🔹هر یک از اين جمله‌ها اقيانوسی از معارف الهی‌ می‌باشد كه هزاران جبرئیل و میکائیل و اسرافیل در اين دريای بی پايان مستغرق است. 🔹چه کسی درک می‌کند وقتی آن حضرت می‌فرماید: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدِينَ»، چگونه دوازه مرتبه‌ی توحيد را طی می‌نماید؛ از توحيد در مقام احديت، توحيد در مقام الوهيت، توحيد در مقام ربوبيت، تا به توحيد در مقام محبت رسیده و می‌فرماید: 🔸تَرَكْتُ الْخَلْق طُرّاً فِي هَوَاكَا 🔸وَاَيْتَمْتُ الْعِيَالَ لِكَيْ اَرَاكَا 🔸وَلَوْ قَطَّعْتَنِي فِي الْحُبِّ اِزباً 🔸لَمَاحَنَّ‌ الْفُؤادُ اِلي سِوَاكَا.⁴ 🔹تمام عرفای اولين و آخرين در «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ» اول او وا مانده‌اند، تا چه رسد به مراحل بعدی که آن حضرت در بیانش طی کرده است. 📌 ۱. و ذو النّون را، آنگاه كه خشمناک برفت و پنداشت كه هرگز بر او تنگ نمی‌گيريم و در تاريكى ندا داد. (انبیا/۸۷) ۲. شمار ماه‌ها در نزد خدا، در كتاب خدا از آن روز كه آسمانها و زمين را بيافريده، دوازده است. (توبه/۳۶) ۳. دعای امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه ۴. ای خدا! از همه ‌كس، از همه چيز در راه تو گذشتم و برای ملاقات تو از همه‌ی وابستگان چشم پوشيدم، ای خدا! اگر در راه محبت تو پاره پاره شوم، دل من به سوی غير تو تمايل نخواهد كرد. (منتهی الآمال، محدث قمی، ج۱، ص۶۹۹) 🔺کانال معظم له 👉 @raveshsonnati
#۶ ↪️🔻بخش اول: اصول بهداشت روانی ↪️ 🔻فصل دوم : سلامت روح و روان 🔻نوشتار دوم: روشهای درست فكركردن ↪️🔸۹. بايد باور داشته باشد كه مهم‌ترين عامل حل مشكل خداوندِ مهربانتر از مادر است؛ لذا با توسل به چهارده معصوم علیهم السلام از خداوند متعال ياری جويد؛ «ألَيْسَ اللهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ» «الزمر: ۳۶» یعنی: آيا خداوند به تنهائی بنده‌اش را كفايت نمی‌كند. 🔸۱۰ در دنیا در جست‌وجوی راحتی مطلق نباشد؛ در روایت است : «الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِي الدُّنْيَا وَ لَا لِأَهْلِ الدُّنْيَا إِنَّمَا خُلِقَتِ الرَّاحَةُ فِي الْجَنَّةِ وَ لِأَهْلِ الْجَنَّة» انسان بايد بداند كه اين دنيا مقدمه ابديت است و پر از بلا و مصيبت بوده و به راحتی مطلق در آن نمی‌توان رسيد؛ لذا بر اساس اين جهان‌بينی نبايد به دنبال راحتی مطلق بود و زندگی كردن در مشكلات را نوعی لذّت دانست و يقين نمود که در نعمت‌های بيكران الهی غوطه‌ور است و همواره در جاذبه كمال و جمال مطلق قرار دارد و همواره در فكر هدف اصلی و رسيدن به كمال ملكوتی باشد كه لازمه آن دورانديشی و آينده‌نگری است. 🔸۱۱. داشتن نظم عينی و خارجی؛ تلاش كند که علاوه بر نظم روانی كه موضوع آن بيان شد، نظم عينی و خارجی را نيز در زندگی داشته باشد و طبق فرمايش امام کاظم علیه السلام ساعات خود را به چهار بخش تقسيم كند: 1⃣ بخشی برای عبادت و مناجات با خدا؛ 2⃣ بخشی برای كار و كسب روزی حلال؛ 3⃣ بخشی برای ارتباط با برادران و افراد سالم جامعه که عیب‌ها را از روی اخلاص گوشزد می‌کنند؛ 4⃣ و بخشی برای استفاده از لذّتهای حلال (تفريحات سالم)؛ به هوش باشد كه عمر آدمی سرمايه جاودانگی اوست و با اتلاف وقت و تنبلی، آن را به هدر ندهد و هميشه پركار و فعّال باشد؛ 🔸۱۲. داشتن محاسبه در زندگی؛ با محاسبه زندگی كند، يعنی در آخر هر شب از خود حساب بكشد و مشغول اصلاح خويش باشد. بهترين راه برای اين امر، نوشتن نقاط ضعف و عيبهای خود می‌باشد كه بايد برای برطرف كردن آن بكوشد و ضمناً نقاط مثبت خود را شناسايی كرده و تقويت نمايد كه نتيجه آن زندگی بدون گناه خواهد بود؛ حضرت امام كاظم علیه السلام می‌فرمايد: «لَيْسَ مِنَّا مَن لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فی كُلّ يَوْمٍ» از ما نيست كسی كه هر روز اهل محاسبه نباشد؛ 🔸بسی كتاب خواندی كتاب نفس بخوان 🔸ز كرده‌های تو جان را كتاب در پيش است 🔸مرا به هيچ كتابی مكن حواله دگر 🔸كه من حقيقت خود را كتاب می‌بينم 🔸۱۳. تلاش در جهت داشتن روحی آرام؛ تلاش كند كه روحی آرام داشته باشد كه آن نيز در سايه ياد خدا و ارتباط با او ميسر می‌شود؛ از اين رو، بايد تلاش نمايد که به هيچ وجه با غيظ و خشم و عصبانيت و اضطراب زندگي نكند و با چشم هم چشمی خود را افسرده نسازد و از هيچ كس و هيچ تهديد و انتقادی نهراسد و باور داشته باشد كه همه چيز دست خداست و اگر احياناً عصبانی شود برای رفع عصبانيت می‌تواند اقدامات زير را انجام دهد: 1⃣ ياد خداوند توجه حضور هميشگی او در زندگی؛ 2⃣ نماز خواندن؛ 3⃣ تغيير مكان و تغيير حالت دادن؛ 4⃣ نفس عميق كشيدن؛ 5⃣ شنا يا حمام رفتن؛ 6⃣ ورزش كردن؛ 7⃣ ارتباط با يک دوست صبور، حليم و خونسرد تا كمک حال او در رفع عصبانيت باشد و بهتر اين است كه از زمينه‌های غضب و عصبانيت دوری كند. 🔸۱۴. پايداری در مقابل محرکهای اجتماعی؛ تحت تأثير محركهای اجتماعی واقع نشود و در اثر رفتار و گفتار نابهنجار، اعتراض و بی‌مهری، تمسخر و تحقير ديگران، زندگی عقلانی و شرعی، خود را تغيير ندهد، بلكه كاملاً بی‌خيال و خونسرد بوده ذهن و قلب ملكوتی خود را مشغول قيل و قال ديگران نسازد. چنان‌که خداوند متعال می‌فرمايد: «وَ لَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لَا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِّـمَّا يَمْكُرُونَ «النمل، ۷۰» یعنی: ای پيامبر بر آنان محزون مباش و از مكر آنها در تنگنا قرار نگير. 🔸۱۵. نظم منطقی در فكر كردن و پرهيز از تخيلات انفعالی؛ از علائم تخيل می‌توان به منتقل شدن از موضوعی به موضوع ديگر بدون نتيجه‌گيری در موضوع نخست يا در موضوعی از شاخه‌ای به شاخه ديگر رفتن اشاره كرد كه نتيجه آن روان گسستگي و روان پريشی است كه نهايتاً در مراحل حادّتر منجر به امراض روانی می‌گردد؛ لذا بايد باور داشت كه اين خيالات، اوهام و افكار پريشان و القائات شيطانی، فكر را مختل و وجود را از وحدت به كثرت، از نور به ظلمت، از عمل به آرزوهاي غير منطقی و از انبساط و شادی به غم و غصه سوق می‌دهد، البته در عين حال از خيالات نيز نبايد ترسيد، چرا كه خيالات همانند تار عنكبوتند و با كمی صبر و تحمل و مقاومت از بين می‌روند؛ مناسب است به خاطر اهمیت فوق العاده خیال و تأثیر آن در همه امور از جمله تحصیل، مطالبی در این راستا بیان شود:🔻 ↩️ ادامه دارد. 👉 @raveshsonnati
💥اطلاع رسانی 🔹به مناسبت نزدیک شدن عید الله الاکبر، عید ولایت و امامت، عید غدیرخم، تجزیه و ترکیب ادبی آیه ۵۵ از سوره مائده ✔️نوشته استاد معظم حجة الاسلام و المسلمین فتوحی 🔹روزانه با هشتگ در کانال منتشر می‌شود. 🔹پیش از این نیز تجزیه و ترکیب بخشی از آیه سوم سوره مائده (آیه اکمال) در کانال با هشتگ منتشر شده بود و علاقمندان می‌توانند از آن نوشته نیز استفاده کنند. 👉 @raveshsonnati
#۱۴ 💥بسم الله الرحمن الرحیم🔅إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ✔️ استاد معظم فتوحی حفظه الله 🔻 در این سلسله مباحث به تجزیه و ترکیب ادبی آیه ۵۵ سوره مائده پرداخته شده است. 1⃣ شأن نزول و تبیین اجمالی معنای آیه:‌ 🔹بر پایه روایات بیشماری از اهل سنت و شیعه، این آیه شریف درباره‌ی حضرت أمير المومنين علی بن ابی طالب(علیه السلام) نازل شده است. 🔹«إنّما» از ادوات قصر است و افاده‌ی حصر می‌كند. 🔹«ولی» در زبان عربی در چندین معنا استعمال شده است كه يكی از آنها: «ولی أمر» است، ولی امر یعنی کسی که بر مردم ولايت دارد، متولّی، پیشوای آنها و مستحقّ تصرّف در امور آنهاست، و تدبير امور آنها به دست اوست و پيشوای آن‌هاست، و بايد مردم از او پيروي و تبعيّت كنند، در اين آيه‌ی شريفه هم به قرينه‌ی رواياتي كه در شأن نزول آن وارد شده است،«ولی» به همين معنی است. 🔹و مراد از موصول «الذين ...» همانگونه که گفته شد بر طبق روایات، حضرت امير المومنين(علیه السلام) است.🔻 🔺بنابراین معنای اجمالی آیه چنین است که: ولّي شما فقط سه تا است: 🔸۱. خداوند 🔸۲. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) 🔸۳. امیر المومنین (علیه السلام) 2⃣ ترکیب نحوی: 🔹«إِنَّمَا»: مرکب از «إن» و «ما» کافه است، و یکی از ادوات قصر و حصر است. 🔹«وَلِی» مبتدا و مضاف، «كُمُ»: مضاف إليه. 🔹«اللَّهُ»: خبر 🔹«واو»: عاطفه 🔹«رَسُولُ» بر «اللَّه» عطف شده است، و مضاف، «هاء»: مضاف إليه. 🔹«واو»: عاطفه 🔹«الَّذِينَ»: بنابر یکی از دو قول بر «رَسُولُهُ» عطف شده است. 🔸(در عطف به واو اگر معطوف متعدد باشد، مانند جائني زيدٌ و عمروٌ و بكر و خالدٌ، اختلاف است در اينكه آيا همه معطوف ها عطف اند بر معطوف عليه أوّل، و يا اينكه هر معطوفی عطف است بر ما قبل خود.) 🔹جمله‌ی «آمَنُوا» متشکل از فعل و فاعل و صله موصول«الذین» است، و محلی از اعراب ندارد. 🔹«الَّذِينَ» دوم: بدل است از «الَّذِينَ» اول. 🔹جمله‌ی «يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ» متشکل از فعل و فاعل ومفعول، صله موصول است و محلّی از اعراب ندارد. 🔹«واو»: عاطفه، و جمله‌ی «يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ» (فعل و فاعل و مفعول) عطف است بر جمله‌ی «يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ» و محلّي از اعراب ندارد. 🔹«واو»: حاليّه 🔹«هُمْ»: مبتدا 🔹«رَاكِعونَ»: خبر و جمله در محل نصب است، به عنوان حال از فاعل «يُؤْتُونَ». ↩️ ادامه دارد. 👉 @raveshsonnati
#ویژه هر پریشان نظری لایق دیدار تو نیست 👉 @raveshsonnati
#۱۵ 💥بسم الله الرحمن الرحیم🔅إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ✔️ استاد معظم فتوحی حفظه الله 🔻 در این سلسله مباحث به تجزیه و ترکیب ادبی آیه ۵۵ سوره مائده پرداخته شده است. ↪️ 2⃣ نکات و اشارات بلاغی: ❓سوال ۱: در ادبیات عرب درباره «إنّما» اختلاف است که آیا افاده حصر می‌کند یا خیر؟ 🔹جواب: جمهور قائلند كه «إنّما» ازادوات قصر است و إفاده‌ی حصر می‌كند، ولی در مقابل گروهی اندک هم منكر اين معنی شده‌اند: از جمله ابوحيّان، بعضی‌ها اين قول را به فخر رازی هم نسبت داده‌اند، ولی اين نسبت جای تأمّل است، چون ايشان در کتاب بلاغی «نهاية الايجاز في دراية الإعجاز»(«الباب الخامس»، از ص ۳۵۲ تا ص ۳۷۴ ، چاپ دار العلم للملايين») تصريح كرده كه «إنّما» افاده‌ی تخصيص می‌كند، و همچنين در موارد عديده‌ای از تفسيرش ـ كه بعضي از آنها قبل از اين آيه، و بعض ديگر بعد از اين آيه است ـ تصريح كرده به اينكه «إنّما» مفيد حصر است در جزء پنجم از تفسيرش ص ۵ دربارة (إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ) دارد كه: «(المسألة الثانية) دلّت الآية علی أنّ الشّيطان لايأمر إلّا بالقبائح، لأنه تعالی ذكره بكلمة (إنّما) و هي للحصر.» و همچنين در جزء دوازدهم ص ۱۷۹ دربارة (قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ) دارد كه: «و ثانيها: قوله (قل إنّما هو إله واحدٌ) و كلمة «إنّما» تفيد الحصر»: پس ايشان قبول دارد كه «إنّما» ادات قصر است، و افاده حصر و تخصيص می‌كند، ولی در آية شريفة: (إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ) گفته كه: «و لا نسلّم أنّ كلمة «إنّما» للحصر. ولی اين به این معنی نیست كه «إنّما» ادات قصر نيست، و هيچ جا افاده حصر نمی‌كند، بلكه از آن جایی كه تعبير قصری گاهی برخلاف اصل برای غرض ديگری هم به كار برده می‌شود. مانند قول شاعر: 🔸و ما المرء إلّا كالهلال وضوئه 🔸يوافی تمام الشّهر ثمّ يغيب 🔹كه در اين بيت «نفی و استثناء» كه بالاتفاق تعبير قصری است. براي تمكين و تقرير معني درذهن سامع به كاربرده شده، نه براي افاده حصر. 🔹و همچنين در قول شاعر ديگر: 🔸و ما المرء إلّا الأصغران لسانه 🔸و معقوله و الجسم خلق مصوّر 🔹كه تعبير قصری برای مبالغة بكار برده شد، نه برای قصر واقعی. 🔹فخر رازی هم در اين آيه‌ی شريفه می‌خواهد بگويد كه «إنّما» در اين آيه برای حصر نيست، نه اينكه «إنّما» ادات قصر نيست و در هيچ مورد افاده‌ی حصر نمی‌كند. و علّت اين إدّعاء هم اين است كه اگر قبول كند در اين آيه «إنّما» برای قصر است، بايد ملتزم شود به خلافت بلافصل حضرت أمير المومنين(علیه السلام) و آن هم با مذهبش نمی‌سازد. لذا آيه را توجيه می‌كند، تا اينكه با مذهبش منافاتی نداشته باشد. «فتأمّل» 🔻پس اجمالاً در «إنّما» دو قول است: 🔸۱. إفاده‌ی حصر نمی‌كند؛ ( قول غير مشهور ) 🔸۲. افاده حصر می‌كند؛ ( قول جمهور) 🔹و حقّ هم با قول جمهور است، و دليل آن هم در كتب بلاغی آمده است. بنابراين در آيه‌ی شريفه «وليّكم» مقصور است، و «الله» و «رسوله» و «الذين ...» مقصور عليه‌اند. چون در «إنّما» مقصور عليه آن چيزی است كه در آخر آن جمله‌ای قرار می‌گيرد كه مدخول «إنّما» است، پس در نتيجه ولايت امري منحصر شد در سه كس: ۱. خداوند ۲. رسول خدا(ص) ۳. علی بن ابي طالب (علیه السلام). ↩️ ادامه دارد. 👉 @raveshsonnati
#ویژه 💐 میلاد پر سعادت و با میمنت امام علی النقی علیه السلام بر جمیع محبین آل الله تبریک و تهنیت باد. 💐 👉 @raveshsonnati
✔️ آیت الله العظمی مظاهری در مراسم افتتاح سال تحصیلی جدید حوزه علمیه اصفهان 💥 ارزنده‌ترین و بهترین کارها تحصیل علم دینی است. 💥 تقاضا دارم بر تسلط بر ادبیات عربی طلاب جدید پافشاری کنید. 💥 درس بدون مباحثه چون مال بی تجارت و بدون سود است 💥 طلاب باید در مقابل شبهات قوی، آرام و با تسلط پاسخگو باشند. 🔻ما طلبه‌ها باید سه مرحله را طی کنیم و اگر این مراحل تام نباشد کار ما ناقص است: 1⃣ مرحله اول ادبیات است که باید در سال‌های ابتدای طلبگی به جایی برسیم که عبارات عربی را بی غلط بخوانیم. 🔹تسلط بر ادبیات عرب کار لازمی برای طلاب است؛ چرا که فقه ما منطبق بر ادبیات عربی است واین تسلط بر عربی برای یک طلبه هرچه بیشتر بهتر بوده. 🔹متاسفانه تسلط بر ادبیات عربی در سال‌های اخیر افت کرده است و حوزه علمیه اصفهان که در گذشته در ادبیات عرب سرآمد بوده، باید جبران این خسارت را بکند؛ من از معاون آموزشی حوزه علمیه اصفهان تقاضا دارم روی آموزش تسلط طلبه‌ها بر ادبیات عرب پافشاری داشته باشند. 2⃣ مرحله دوم که لازم طلاب به آن توجه داشته باشند، مرحله سطح یعنی روخوانی است؛ کار ما متوقف بر فقه واصول است و باید چند سالی روخوانی این فقه واصول را داشته باشیم و این امر از تسلط بر ادبیات عرب مشکل‌تر است و وقتی می‌خواهیم وارد مرحله سوم بشویم باید آشنا به فقه امام صادق(علیه السلام) باشیم. 🔹هیچ‌گاه نگوییم این کار مشکل است، نقل می‌شود که شهید اول که محکوم به اعدام بوده، در زندان اصل لمعه را نگاشته است، همچنین شهید دوم که در مضیقه شدید بود در آن حالت شرح لمعه را نگاشته است که یک دوره فقه عالی است و مرحوم شیخ انصاری در حالی که چشم‌هایش بیماری تراخوم داشت بدون کمک، توانستند رسائل و مکاسب را بنویسند، این رسائل و مکاسب دو کتاب گرانقدر هستند. 3⃣ مرحله سومی که طلاب باید بگذارند، درس خارج فقه و اصول است که کار بسیار مشکلی است، چرا که 🔸اولاً استاد باید تخصصی در فقه و اصول داشته باشد؛ 🔸و ثانیا طلبه درس خارج باید پیش مطالعه داشته باشد. 🔹در درس خارج: 🔸طلبه باید حرف بزند، چرا که حرف خوب باعث رونق درس خارج می‌شود، 🔸دوم اینکه طلبه باید درس خارج حوزه را ضبط در حافظه کند، 🔸سوم اینکه طلبه مطالعه دقیقی  بر روی درس استاد داشته باشد 🔸و چهارم اینکه مستمرا مباحثه کند، درس بدون مباحثه چون مال بی تجارت و بدون سود است؛ بدانید جزوه نوشتن کار بسیار مهمی است که اتفاقا افت پیدا کرده است. 🔹نباید به اصل کار اکتفا کنید، در ضمن این برنامه درسی که اشاره شد: 🔸نخست باید با قرآن سروکار داشته باشید و تدبر در قرآن کنید. با آنکه چند صد تفسیر قرآن نوشته شده است، ولی قرآن هنوز بکر است، 🔸دوم اینکه در زمینه اعتقادات و خاصه در عرصه امامت فعالیت جدی کنید. 🔹طلاب باید در مقابل دشمن و شبهه‌ها قوی باشند وآرام و با تسلط به شبهات پاسخ دهند، همچنین بر  احکام و رساله مراجع تقلید تسلط داشته باشند و جواب مسائل را خوب بدهند. 🔹باید بدانیم همه ما صفات رذیله داریم که این صفات رذیله انسان را به بی راهه می‌کشاند، پس طلاب باید در چهارمین گام برروی اخلاق کار کنند. 🔹تسلط بر احکام، اعتقادات، اخلاق و قرآن کریم کارجنبی است که لازم است طلاب در کنار کار اصلی خود که خوب درس خواندن است، انجام دهند. 🔹اگر می خواهید کلامتان موثر و عمرتان مفید باشد، فقط و فقط تقوا داشته باشید. تقوا و پرهیز از گناه برای همه خوب است برای طلبه بیشتر خوب است. 🔺 خبرگزاری حوزه 👉 @raveshsonnati
↪️🔻تعیین هدف‌های آموزشی و تهیه درس ↪️🔻انواع طرح درس ↪️🔻طرح درس روزانه ↪️🔻اجزای طرح درس روزانه 🔹در طرح درس روزانه، که برای یک جلسه درسی نوشته می‌شود، باید نکات زیر را به ترتیب مشخص کرد: 🔸۱. عنوان درس و نشانی آن: یعنی جایگاه این درس نسبت به درس‌های پیشین، به گونه‌ای که رابطه موضوعی آن با درس‌های گذشته مشخص شود. برای مثال روانشناسی عمومی> روانشناسی شخصیت> عوامل مؤثر> محیط؛ 🔸۲. تعيين هدف‌های درس: نخستین و شاید مهم‌ترین جزء طرح درس، تعیین انواع هدف‌های آموزشی است که در واقع همان یادگیری‌هایی است که در یک جلسه باید تحقق یابد. در ابتدا نیز هدف کلی درس، که جهت‌گیری اصلی و روح درس را نشان می‌دهد، باید تعیین شود. محوری‌ترین جمله‌ای که نشان دهنده خلاصه درس است، در اینجا باید نوشته شود؛ 🔸٣. سپس فهرست ریز و شفاف هدف‌های جزئی، در سه جنبه شناختی، عاطفی و روانی - حرکتی تعیین می‌شود. برای هرچه کامل‌تر شدن یادگیری هدف‌های درس، باید تا آنجا که شرایط کلاس اجازه می‌دهد. این اهداف در سطوح بالاتر شناختی، عاطفی و روانی - حرکتی تعیين شود. البته ممکن است برخی از دروس، فاقد هدف‌های روانی - حرکتی باشند؛ 🔸۴. تعیین آمادگی‌های لازم برای ورود به کلاس و این درس خاص: این آمادگی‌های پیشین را حداقل‌های ورودی یا رفتارهای ورودی می‌نامند و منظور از آنها پیش نیازهای لازم، اعم از شناختی، عاطفی، و روانی - حرکتی، برای یادگیری این درس است؛ 🔸۵. تعيين شیوه احراز این آمادگی‌ها: در اینجا باید چگونگی آزمودن این آمادگی‌ها مشخص شود تا معلم بتواند میزان آمادگی شاگردان را تشخیص دهد. این ارزشیابی را که پیش از آغاز درس جدید انجام می‌شود، ارزشیابی تشخیصی می‌نامند؛ 🔸۶. تعیین روش تدریس و مراحل تفصیلی اجرای آن: در این بخش باید مشخص شود که درس با چه روشی قرار است تدریس شود و اجرای این روش را با چه سؤال، یا بیان چه نکته‌ای باید آغاز کرد، چه فنونی باید به کار رود و چه مراحلی باید طی شود، همچنین فعالیت‌هایی که خود معلم و فعالیت‌هایی که شاگردان باید انجام دهند. این قسمت از طرح درس غالبا بیشترین حجم را اشغال می‌کند و شاید نیاز به تأمل بیشتری نیز داشته باشد؛ 🔸۷. تعيين مدت زمان لازم برای هر هدف جزئی: این کار معلم را در مدیریت زمان و تسلط بر اجرای درست تدریس کمک می کند؛ 🔸۸. مشخص کردن فضا، ابزارها و رسانه‌های لازم برای تدریس هر هدف: این کار مستلزم آشنایی کافی معلم با تکنولوژی آموزشی و کاربرد هریک از ابزارها در جای مناسب خود است؛ 🔸۹. تعيين جملاتی که باید روی تخته نوشته، یا روی پرده نمایش داده شود و نکاتی که معلم باید بر آنها تأكید کند؛ 🔸۱۰. مشخص کردن شیوه کسب اطمینان از اینکه دانش آموزان در حال یادگیری هستند و تغییرات لازم در آنها در حال تکوین است (تعیین چگونگی ارزشیابی میانی یا تکوینی)؛ 🔸۱۱. تعيين امتحان مناسب برای این درس که در پایان باید گرفته شود تا میزان یادگیری به دست آید؛ (تعیین شیوه ارزشیابی پایانی) 🔸۱۲. مشخص کردن تمرین‌ها و فعالیت‌هایی که شاگردان پس از درس باید انجام دهند؛ 🔸۱۳. تعيين منابعی که برای کسب اطلاعات بیشتر باید به آنان معرفی شود. 📚 روش تدریس (هادی رزاقی) ص۱۹۶- ۱۹۸. ↩️ ادامه دارد. 👉 @raveshsonnati
#۱۶ 💥بسم الله الرحمن الرحیم🔅إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ✔️ استاد معظم فتوحی حفظه الله 🔻 در این سلسله مباحث به تجزیه و ترکیب ادبی آیه ۵۵ سوره مائده پرداخته شده است. ↪️ 2⃣ نکات و اشارات بلاغی: ❓سوال: در تركيب: «إنّما وليّكم الله ...» گفته شد: «وليّكم» مبتداست «الله» خبرش، بعضی گفته‌اند:‌ عكس آن هم جائز است، يعنی «وليّكم» خبر مقدّم باشد «الله» مبتدأ مؤخّر، آیا ترکیب دوم هم صحیح است؟ 🔹جواب: به نظر می‌رسد که صحت این ترکیب از ناحيه‌ی معنی و بلاغت مورد تأمّل باشد، زمخشری هم در كشّاف تركيب اوّل را مطرح كرده، و دوّمی برايش قابل قبول نبوده است. أبو حيّان در البحر المحيط به زمخشری اعتراض كرده: كه چرا دومی را نپذيرفته با اينكه دومی هم جائز است و اشكال نحوی ندارد. ولی بايد گفت: درست است كه ابوحيّان نحوی قوی است، ولی قوی بودن در نحو تنها كافی نيست، بلكه در بسیاری از موارد درست تطبيق كردن قواعد نحوی متوقّف بر تأمّل در معنی، و عمل كردن به مقتضای بلاغت است. 🔹ابن هشام در اوّل باب پنجم مغنی می‌گوید: ابوحيّان از من پرسيد كه فلان كلمه در فلان بيت عطف بر چيست؟ گفتم اول بايد بفهمم اين كلمه به چه معنی است، بعد بگويم عطف بر چيست. نگاه كرديم، ديديم آن كلمه به فلان معنی است، فوراً جوابش را دادم، و گفتم عطف است بر فلان چيز، ابوحيّان اين را عظيم شمرد، و از آن خيلی خوشش آمد. 🔹حال در اين آيه هم بايد ديد معنی چيست، و مقتضای آن تركيب چيست يعنی خداوند از چه چيزی می‌خواهد خبر دهد، و به مقتضای آن، تركيب آيه چه خواهد بود؛ آيا خداوند می‌خواهد از ولیّ خبر دهد كه چه كسانی‌اند، و يا اينكه از خدا و رسول(صلی الله علیه و آله) و امير المومنين(علیه السلام) می‌خواهد خبر دهد كه اينها ولّی هستند. 🔸در فرض اول كلام به نوعی تركيب می‌شود، و در فرض دوم نوعی ديگر، برای روشن شدن مطلب مثالی ذکر می‌کنیم:🔻 ❓فرض کنید زيد عالم قريه‌ای است، و مخاطب، هم زيد را می‌شناسد، و هم می‌داند كه آن قريه عالمی دارد، ولی اين را نمی‌داند كه زيد همان عالم قريه است، و عالم قريه هم همان زيد است، و متكلم هم می‌خواهد از اين دو (زيد و عالم القرية) كلامی تشكيل دهد، و به مخاطب القاء كند، آيا بايد «زيد» را مبتداء، و «عالم القريه» را خبر قرار دهد و يا عكس، و يا اينكه مخيّر است بين آن دو و فرقی نمی‌كند؟ 🔹در این حالت متکلم بايد ببيند كه مخاطب چه چيزی را نمی‌داند، و می‌خواهد آن را بداند؛ 🔸يک مرتبه اين است كه مخاطب زيد را می‌شناسد، نمی‌داند كه او چه كاره است (نمی‌داند كه او عالم آن قريه است) و طالب اين است كه اين را بداند. در اين فرض متكلم بايد «زيد» را به عنوان مبتدا لحاظ كند، و عالم القريه را خبر آن قرار دهد، كه از زيد خبر داده باشد كه چه كاره است. 🔸مرتبه ديگر اين است كه مخاطب، كه می‌داند آن قريه عالمی دارد، ولی عالم آن چه كسی است، اين را نمی‌داند، و طالب اين است كه اين را بداند. در اين فرض متكلم بايد «عالم القرية» را به عنوان مبتدا لحاظ كند، و «زيد» را خبر آن قرار دهد، كه از «عالم القرية» خبر داده باشد كه او چه كسی است. 🔹پس بنابراين دو مقام هست، و هر مقامی مقتضای خاصّ خودش را دارد. ❓اکنون ببينم در آيه شريفه قضيّه از چه قرار است؟ 🔹آيا مقام اين است كه مخاطبين خدا و رسول(صلی الله علیه و آله) و امير المؤمنين(علیه السلام) را می‌شناسند، ولی نمی‌دانند كه اينها ولی هستند يا نه؟ و طالب اين هستند كه اين را بدانند، 🔸در اين فرض بايد «وليّكم» در آيه‌ی شريفه خبر مقدم باشد، و مسند و «الله ...» مبتدأ مؤخّر، و مسند اليه. 🔹و يا اينكه مقام اين است كه وجود ولّی برای مخاطبين مفروغ عنه است، و مسلّم (چون در تمام دورانها، و در تمام مناطق مختلف، كه مردم زندگی می‌كردند و می‌كنند، برايشان رئيس و بزرگي و پيشوائی انتخاب می‌شود ـ دنيا كه جنگل نيست ـ و اين يک امر طبيعی است) ولی مخاطبين نمی‌دانند كه آن ولّی چه كسی است، و طالب اين هستند كه او را بشناسند، 🔸در اين فرض بايد «وليّكم» مبتدا باشد و مسند اليه، و «الله ...» خبر آن باشد و مسند، و عكس آن صحيح نيست🔻 🔺و از آن جائی كه به طور قطع و يقين، مقام مقام ثانی است نه أوّل، پس حتماً «وليّكم، مبتدا است» و «الله ...» خبر. ↩️ ادامه دارد. 👉 @raveshsonnati
#ویژه 💥 تصویر قدیمی از باب الفرج حرم مطهر علوی علی مشرفه آلاف التحیة و الثناء 🔹یا شاکیاً کرب الزمان و حزنه 🔹یا غارقاً فی الهمّ اعیته الحجج 🔹دع عنك ابواباً ترید سلوکها 🔹واقصد علیاً سالکاً باب الفرج 👉 @raveshsonnati
#۱۷ 💥بسم الله الرحمن الرحیم🔅إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ✔️ استاد معظم فتوحی حفظه الله 🔻 در این سلسله مباحث به تجزیه و ترکیب ادبی آیه ۵۵ سوره مائده پرداخته شده است. ↪️ 2⃣ نکات و اشارات بلاغی: ❓سوال: آيا در اين آيه شريفه، قصر «وليّكم» بر اين سه، قصر حقيقی است، و يا قصر اضافی؟ و بر فرض اضافی بودن هم آيا اِفراد است، يا قلب و يا تعيين؟ 🔹جواب: مقدمه:🔻 🔸قصر حقيقی: عبارت است از «تخصيص شئٍ بشيءٍ بالنسبة الی جميع ما سواه.» يعنی منحصر كردن چيزی در چيز ديگر، نسبت به جميع ما سوای آن چیز دیگر، مانند لا اله الا الله که در این مثال الوهیت نسبت به جمیع ماسوی الله منحصر در «الله» شده، يعنی از جميع ما سوی الله نفی شده، و فقط برای الله اثبات شده است. 🔸قصر اضافی: عبارت است از «تخصيص شيءٍ بشيءٍ بالنسبه الی بعض ما سواه». يعنی منحصر كردن چيزی در چيز ديگر نسبت به بعض ما سوای آن چيز ديگر، مانند: «ما شاعر إلّا زيد» در صورتی كه متكلّم خواسته باشد شاعريّت را نسبت به عمرو منحصر در زيد كند، نه نسبت به جميع ما سوای زيد، يعني نمی‌خواهد بگويد كه غير از زيد شاعر ديگری وجود ندارد، بلكه می‌خواهد بگويد كه: در بين اين دو نفر شاعريّت منحصر در زيد است، و منافاتی ندارد كه اشخاص ديگری غير اين دو نفر هم شاعر باشند. 🔹قصر اضافي هم بر سه قسم است: ۱ـ افراد، ۲ـ قلب، ۳ـ تعيين. 🔸توضيح: اگر مخاطب معتقد باشد كه: مقصور عليه با آن بعض در مقصور شريك اند، (مثلاً در مثال مذكور، معتقد باشد كه هم زيد شاعر است و هم عمرو) در اين صورت اين قصر اضافی قصر افراد خواهد بود. 🔸و اگر معتقد باشد كه مقصور مال آن بعض است، نه مال اين مقصور عليه (مثلاً در آن مثال مذكور، معتقد باشد كه شاعريّت مال عمرو است، نه مال زيد)، در اين صورت اين قصر اضافی، قصر قلب خواهد بود. 🔸و اگر می‌داند كه مقصور برای يكی از اين دو است ـ مقصور عليه و آن بعض ـ ولی نمی‌داند كه برای كداميک است، (مثلاً در مثال مذكور، می‌داند كه شاعريّت بریي يكی از دو نفر است ـ زيد و يا عمرو ـ ولی برای كداميک است، آنرا نمی‌داند) در اين صورت اين قصر اضافی، قصر تعيين خواهد بود. 🔹 پس از این مقدمه، بیان جواب اینست:🔻 🔹بعيد نيست كه قصر در اين آيه شريفه قصر حقيقی باشد نه إضافی يعنی ولايت نسبت به جميع ماسوای اين سه كس منحصر در اين سه شده باشد، (و فرقی هم نمی‌كند كه مخاطبين توجه دارند، كه ولی دارند، ولی نمی‌دانند كه ولیّشان چه كسی است، و يا اينكه توجّهی به اين معنی ندارند، در هر دو فرض اين قصر حقيقی خواهد بود.) 🔹ولی در بعضی از تفاسير اين قصر حمل بر افراد شده، و بعد قلب بودن آن هم به وجهی مطرح شده و احتمال داده شده است، ولی تصوير اين دو در مقام بعيد به نظر می‌رسد، چون در قصر افراد بايد مخاطبين معتقد باشند، كه هم «الله و رسول و الذين آمنوا» ولّی هستند، و هم غير اينها، و خداوند بفرمايد: نه خير، فقط اين سه ولیّ‌اند، نه غير اينها. و در قصر قلب هم بايد مخاطبين معتقد باشند، كه ولیّ غير اينها هستند نه اينها، و خداوند بفرماييد: نه خير، قضيّه عكس است، اينها ولی هستند نه غير اينها، فتأمّل. 🔹در هر صورت باز حمل بر تعيين مناسب‌تر است تا آن دو، يعنی بگوييم مخاطبين می‌دانستند كه ولیّ دارند، ولی نمی‌دانستند كه وليّشان چه كسی است، و خداوند با اين تعبير قصری: «إنما وليّكم الله و رسوله و الذّين آمنوا ...» ولیّ آنها را مشخص می‌كند. ↩️ ادامه دارد. 👉 @raveshsonnati
💥به این عقیده شهادت می‌دهم ✔️ حضرت امام هادی "علیه‌السلام" در زیارت روز عید غدیر: 🔹 «أَشْهَدُ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ أَنَّ الشَّاكَّ فِيكَ مَا آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمِينِ وَ أَنَّ الْعَادِلَ بِكَ غَيْرَكَ عَانِدٌ [عَادِلٌ‏] عَنِ الدِّينِ الْقَوِيمِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لَنَا رَبُّ الْعَالَمِينَ وَ أَكْمَلَهُ بِوِلايَتِكَ يَوْمَ الْغَدِيرِ» 🔸 اى امير مؤمنان! شهادت‏ می‌‏دهم آن‌که در ولایتت شک کند به رسول امين ايمان نياورده است، و روى‌گردان از ولايت‏ تو به ولايت دیگران، از دين قویم روی‌گردان شده، همان دين ميانه‌‏اى كه پروردگار جهانيان براى ما پسنديده و آن را در روز غدير با ولايت تو كامل نموده است. 📚 بحارالأنوار، ج۹۷، ص۳۶۱. 👉@raveshsonnati
#۱۸ 💥بسم الله الرحمن الرحیم🔅إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ✔️ استاد معظم فتوحی حفظه الله 🔻 در این سلسله مباحث به تجزیه و ترکیب ادبی آیه ۵۵ سوره مائده پرداخته شده است. ↪️ 2⃣ نکات و اشارات بلاغی: ❓سوال: چرا در آيه شريفه برای افاده قصر طريق «إنّما» انتخاب شد، نه طريق ديگر مثلاً «نفی و استثناء؟ 🔹جواب: به جهت دو نكته: 🔸۱. دلالت كند بر اينكه ولايت آنها امريست واضح و جای جهل و انكار نيست؛ چون اصل در «إنّما» اين است كه حكم در كلام، جای جهل و انكار نباشد، اگر جهلی هست بی‌جاست، اگر انكاری هست بی‌جاست، بخلاف نفی و استثناء، كه اصل در مجهول بودن حكم و جای إنكار بودن آن است. 🔸۲. افاده كند تأكيد حكم را، يعنی ولايت آنها حتمی و مسلّم است. ❓سوال: چرا «ولیّ» به صيغه مفرد آمده با اينكه ولیّ تعدّد دارد: ۱ـ الله، ۲ـ رسول، ۳ـ الذّين آمنوا ... . 🔹جواب: دو جهت می‌تواند داشته باشد: 🔸۱. از آن جاییكه مراد از «ولیّ» معنای جنسی آن است، ‌يعنی خداوند جنس ولی را منحصر در اين سه می‌كند، بايد هم به صيغه‌ی مفرد بيايد، چون اسم جنسی كه مراد از آن خود جنس باشد قابل تثنيه و جمع نيست، چون جنس يكی بيشتر نيست (بلی اگر مراد از اسم جنس، خود جنس نباشد. بلكه فرد مراد باشد، در اين صورت به اعتبار تعدد فرد، می‌شود تثنيه و يا جمع بيايد.) 🔸۲. اشعار داشته باشد كه ولايت خداوند بالاصاله است، و ولايت رسول و ألذّين آمنوا ... بالتبع، (چون وقتي كه «ولیّ» به صيغه‌ی مفرد بيايد به معنی جنسی، بعد از آن «الله» ذكر شود، كه معنايش اين است: ولايت برای خداوند است بعد «رسول و الذين آمنوا » هم ضميمه شود، كه معنايش اين است: ولايت برای اينها هم هست، اين سازگاری بسيار خوبی دارد با اصلی بودن ولايت برای خداوند، و تبعی بودن آن برای رسول و الذين آمنوا، ولی اگر «ولیّ» به صيغه جمع بيايد ( إنّما أولياءكم الله و رسوله و الذّين آمنوا) از اوّل دلالت دارد كه ولیّ متعدد است، و كوچک‌ترين اشعاری در آن نيست به اينكه ولايت خداوند بالأصاله است، و ولايت (رسول و الذين آمنوا) تبعی. ↩️ ادامه دارد. 👉 @raveshsonnati
✔️ میرداماد الحسینی اعلی الله درجته 🔹ای پدر عترت و زوج بتول 🔹حلقه کش علم تو گوش عقول 🔹ای تو درِ خطّه‌ی اقلیم دین 🔹مسجد الاقصای جهان یقین 🔹صورت عقل آیت تنویر تو 🔹عالم معنی همه تفسیر تو 🔹با نبی از مرتبه توأم تویی 🔹میر لوا صاحب توسم تویی 🔹راه حق و هادی هر گمرهی 🔹ما ظلماتیم و تو نور اللهی 🔹صورت میزان الهی تویی 🔹معنی قرآن الهی تویی 🔹مصحف هستی ز تو تفسیر یافت 🔹دعوی ملت ز تو تحریر یافت 🔹داده به درگاه تو افلاک باج 🔹دست تو از ابر گرفته خراج 🔹نعت جلال تو برون از حساب 🔹اسم تو من عنده علم الکتاب 🔹خاتم دین نقش نگینش تویی 🔹پیر خرد نور جبینش تویی 🔹طاق خلافت ز تو پر نور شد 🔹بیت هدایت ز تو معمور شد 🔹آنکه گذشت از تو و غیری گزید 🔹نور بداد ابله و ظلمت خرید 🔹وانکه بشب بر دگری دیده دوخت 🔹خاک سیه بستد و گوهر فروخت 📚 دیوان مشرق الأنوار، میرداماد مشخصات این نسخه را در فنخا، ج۲۹، ص۵۵۵ ببینید. دیوان حاضر ظاهرا چندین بار قبل و بعد از انقلاب چاپ شده است. 🔺از کانال کلام مکتب وحی و عقل 👉 @raveshsonnati
✔️ استاد معظم علی مومنی حفظه الله 📜اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً📜 امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم،و اسلام‌را برای شما ”به عنوان” دین پسندیدم. ┈••••ه✾ 🌺 ✾ه•••••••┈┈┈ ‼️تذکر فوق العاده مهم‼️ 🌺 ضمن عرض سلام و تبریک بزرگ‌ترین عید الهی و عالم هستی و روز اکمال دین و اتمام نعمت و رضایت خدای متعال به سبب نصب پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم حضرت علی علیه السلام را به خلافت و جانشینی بلا فصل خودش.🌺 ✍🏻 از همه عزیزان عاجزانه درخواست دارم که این نوشتار را خیلی خیلی با حوصله و دقت و تفکّر و تدبّر بخوانند تا خودشان قضاوت کنند که چرا این اندازه دستورات و اعمال و وظایف و آداب فردی و جمعی برای روز عید غدیر و اجر و ثواب بر عمل کنندگان وارد شده است که برای هیچ روز و شبی از سال وارد نشده است حتی در ماه مبارک رمضان و شب قدر؛ لذا باید دقت کنیم که چرا این همه سستی و قصور و تقصیر در رابطه با تبلیغ و ترویج عید غدیر از ما سرزده است ! ✍🏻 در اثر فراموشی غدیر خم بود که آن جنایت و مصیبت‌های فوق تصور بر حضرت فاطمه زهرا "سلام الله علیها" وارد شد و خلافت بلافصل علی"علیه السلام" غصب و حادثه دلخراش و جانکاه کربلا اتفاق افتاد و بشریت تا ظهور مهدی موعود "عجل الله تعالی فرجه الشریف" در بدبختی به سر می‌برد و خواهد برد. ✍🏻 لذا باید چندین برابر ایام فاطمیه و دهه محرم برای معرفی غدیر خم سرمایه گذاری کرد از قبیل خواندن خطبه پیامبر اکرم "صلّی الله علیه وآله وسلّم" در غدیر خم و بیان فلسفه امامت و ولایت و خلافت امیرالمومنین "علیه السلام" و تشکیل مجالس جشن و شادی و تشویق مومنین به روزه گرفتن و اطعام روزه‌داران بیشتر از ماه مبارک رمضان و پرچم و بنر زدن در کوچه‌ها و خیابان‌ها بیشتر از نیمه شعبان و برپایی ایستگاه‌های صلواتی و پخش پوسترها و آذین‌بندی و چراغانی خیابان‌ها و کوچه و بازار و امثال اینها تا بلکه کمی بتوانیم رضایت خداوند متعال و معصومین "علیهم السلام" مخصوصا رضایت و توجهات امام زمان "علیه السلام" را جلب کنیم. ✍🏻 حقیقت و عظمت و شرافت و اهمیت بعضی از وقایع را از اعمال و فضایلی که گفته شده است تا حدودی می توان شناخت؛ از جمله‌ی آنها عید غدیر خم است که فضیلت و شرافت و عظمتش فوق تصور است؛ مرحوم سید ابن طاووس "قدس سره" در اقبال الاعمال حدود ۱۰۰ صفحه راجع به فضیلت و اعمال عید غدیر مطرح کرده است و هکذا در "المراقبات" عالم ربانی و فقیه صمدانی مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی مطالب بسیار ارزشمندی را راجع به غدیر خم بیان فرموده است؛ ما خلاصه و گزیده‌ای از آن ها را عرض می‌کنیم تا معلوم شود که روح اسلام، ولایت و امامت آن حضرت است. 👇 🌸 👇 🌸👇 🌸👇 🔅۱- روز عید غدیر خم، بزرگترین عید اسلامی و نسبتش به عید فطر و عید قربان و روز جمعه مانند ماه به ستارگان است. 🔅۲- روزهای مخصوصی هستند که روزه گرفتن در آنها معادل هفتاد سال است ولی روزه گرفتن در روز غدیرخم برابر با عمر دنیا است؛ یعنی اگر کسی از اول آفرینش دنیا تا پایان آن خدا را عبادت کند، روزها را روزه باشد و شبها را برای عبادت به پا خیزد به پاداش روزهٔ این روز نمی‌رسد؛ و روزه‌اش معادل صد حج و صد عمره است و روایات وارده در ثواب روزه روز غدیرخم شگفت انگیز و بهت‌آور است. 🔅۳- روز قبولی اعمال و مستجاب شدن دعاهاست و در این روز گناه ۶۰ سال، از مرد و زن مؤمن آمرزیده می‌شود. 🔅۴- روز جشن و شادی واقعی و تبسم و زینت کردن است؛ به طوری که اگر مومنی خودش را بیاراید خداوند همه خطاهای او را می‌آمرزد و توسط فرشتگان تا سال آینده، اعمال نیک فراوان برای او می‌نویسند و درجات او را بالا می‌برند به طوری که اگر بمیرد شهید است و اگر زنده بماند خوشبخت به حساب می‌آید. 🔅۵- صله رحم و هدیه دادن و خوشحال نمودن دیگران، ثواب فوق ‌العاده دارد؛ برای مثال اگر کسی در این روز، مومنی را اطعام دهد مانند آن است که همه پیامبران و صدیقان را روزی داده باشد و یک درهم انفاق کردن معادل ۲۰۰ درهم و در بعضی از روایات برابر با هزار و صد هزار درهم در روزهای دیگر است؛مخصوصاً افطار دادن به مومن روزه‌دار در عید غدیر، همانند افطار دادن به صد هزار پیغمبر صدیق و شهید می‌باشد. 🔻ادامه در فرسته بعد 🔻