#سخن_معصوم
#شرح_کلمات_قصار
✔️قال امیرالمؤمنین علیه السلام
💥الْحَسَدُ سِجْنُ الرُّوح
1⃣ ترجمه
🔹حسد زندان روح است، يعنى روح از حسد صاحب او در عذاب و زحمت و شدت و تكلّف و ضيق و تنگنائى است.
2⃣ اعراب
🔹الحسد: شرح او گذشت و كاش نام حسد و حسود از عالم بگذرد.
🔹سجن: بر وزن حبر به معناى زندان در قرآن است: «قالَ رَبِ السِّجْنُ أَحَبُ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْه» و در كلام رسول است: «الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ، وَ جَنَّةُ الْكَافِر».
🔹الروح: و روح در مقابل جسد و تن است و او همانست كه در قرآن گويد: «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ» و در كافى آمده كه «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام- عَنِ الرُّوحِ الَّتِي فِي آدَمَ قَوْلِهِ فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي قَالَ هَذِهِ رُوحٌ مَخْلُوقَةٌ وَ الرُّوحُ الَّتِي فِي عِيسَى مَخْلُوقَةٌ.» و در اين كه اين روح آدمى مجرد يا غير مجرد است خلافست.
3⃣ معنى
🔹مراد آن است كه آنكه حسد بورزد و از نعمت واقع براى غير كراهت دارد، و زوال او را میخواهد روح خويش را زندانى ساخته و آن كه در زندانست قرين رنج و حرمان و حليف حزن و اندوه و همواره گريان و نالانست و مقيد و مصفد است پس از حسد دور شو تا از زندان برهى و حسد را ترک گو تا از قيد بجهى و چنان باش كه شاعر گويد:
🔸خاك شو مردان حق را زير پا
🔸خاك بر فرق حسد كن همچو ما
🔹و ترك حسد گوى تا زنجير از دست و پايت بر گيرى و در فضاى وسيع عالم پرواز كنى، و مشرق و مغرب عالم را سير كنى، و در باب حسد سخنانى پيش ازين ياد كرديم ... و علامه حلى گويد: حسد علاوه بر آنكه از محرمات خاصه، و گناهان كبيره است بازگشت به غيبت قلبيه دارد؛ زيرا در قلب خويش حكم كرده به امرى كه اگر محسود بشنود كراهت دارد كه زوال نعمت باشد از او پس حاسد دو معصيت دارد: ۱. حسد؛ ۲. غيبت و گفته شده:
🔸خداى تخم حسود از جهان براندازد
🔸اگر حسود نبودى جهان گلستان بود
🔹كاتب حروف گويد:
🔸حاسد ز حسد هميشه در زندانست
🔸از خوى بدش هماره در نيرانست
🔸اى جان پسر حسد مبر همچون ما
🔸زيرا كه از او خانه دين ويرانست
📚شرح ۱۱۰ کلمه از کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام ص ۹۱ ـ ۹۴.
👉 @raveshsonnati
#روش_تدریس
#یادگیری
#قوانین_یادگیری
↪️ 4⃣ ایجاد ارتباطات معنادار
🔹یادگیری مطالب جدید برای افراد وقتی آسانتر میشود که بتوانند این مطالب را با مطالبی که پیشتر آموختهاند، پیوند دهند.
🔹این کار باعث می شود مطالب جدید معنادار شود؛ اما اگر یادگیرنده هیچ ارتباطی میان مطالب جدید و آموختههای پیشین نیابد، پریشان و سرگردان خواهد شد. هرچه یادگیرنده ارتباط بیشتری بین آنها درک کند، عمق فهم و یادگیری او بیشتر میشود.
افزون بر این، ایجاد ارتباط باعث میشود که مطالب یکپارچه، و حفظ آنها آسانتر شود.
🔹به خاطر سپردن مطالب نامربوط بسیار مشکلتر از حفظ مطالبی است که بر اثر مرتبط شدن، تعداد آنها کمتر و پیوستگی آنها بیشتر شده است. برای مثال، این دو جمله را در نظر بگیرید: «حسن میرفت»، «سارها پریدند». در ظاهر هیچ ارتباطی میان این دو جمله نیست و به همین جهت این دو جمله برای ما چندان معنادار نیستند. حال اگر ارتباط آنها با دانستههای قبلی روشن شود و جملهها را به این صورت کامل کنیم که «وقتی حسن، پسر همسایه، برای چیدن گردو از درخت کهنسال خانه شان بالا میرفت، سارهایی که بر شاخههای آن نشسته بودند، از روی آن پریدند»، درک و فهم ما از این دو جمله بیشتر شده، حفظ آنها نیز برایمان آسانتر خواهد شد؛ زیرا دو مطلب جدا از هم تبدیل به یک مطلب پیوسته میشوند.
🔹بنابراین در جریان تدریس، معلم باید برای ایجاد ارتباط و یکپارچگی میان قالب جدید و دانستههای پیشین شاگردان چاره اندیشی کند.
🔹یکی از راههای رسیدن به این هدف، اجرای قانون دوم، یعنی وادار کردن شاگردان به فعالیت ذهنی، فکری و عملی است. فعالیتهایی مانند تفکر، نوشتن، بازگو کردن، مطالعه و تمرین عملی، طرح کلی مطالب و رابطه اجزا را با آن طرح آشکار میکند.
🔹راه دیگر آن است که معلم خود به بیان ساختار کلی مطالب و رابطه اجزا با هم و با آن ساختار بپردازد؛ زیرا طبق نظریه گشتالت اجزا به تنهایی یل اصلا مفهومی ندارند و یا مفهوم ناقصی دارند. ارتباط میان اجزا و یکپارچگی مطالب، به آنها معنای جدید میدهد و موجب میشود ما درک دیگری از اجزا پیدا کنیم.
↩️ ادامه دارد.
📚 روش تدریس (هادی رزاقی) ص ۷۴.
👉 @raveshsonnati
#سخن_معصوم
💥به این عقیده شهادت میدهم
✔️ حضرت امام هادی "علیهالسلام" در زیارت روز عید غدیر:
🔹 «أَشْهَدُ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ أَنَّ الشَّاكَّ فِيكَ مَا آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمِينِ وَ أَنَّ الْعَادِلَ بِكَ غَيْرَكَ عَانِدٌ [عَادِلٌ] عَنِ الدِّينِ الْقَوِيمِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لَنَا رَبُّ الْعَالَمِينَ وَ أَكْمَلَهُ بِوِلايَتِكَ يَوْمَ الْغَدِيرِ»
🔸 اى امير مؤمنان! شهادت میدهم آنکه در ولایتت شک کند به رسول امين ايمان نياورده است، و روىگردان از ولايت تو به ولايت دیگران، از دين قویم رویگردان شده، همان دين ميانهاى كه پروردگار جهانيان براى ما پسنديده و آن را در روز غدير با ولايت تو كامل نموده است.
📚 بحارالأنوار، ج۹۷، ص۳۶۱.
👉@raveshsonnati
#آشنایی_با_مهارت_های_عمومی_پژوهش
#فصل_اول_کلیات_پژوهش
#مراحل_پژوهش
↪️ ❓موضوع محوری یا مسأله محوری؟
🔹هر کدام از دو ساختار دارای ویژگیهایی خاص است که در به کارگیری آن ها محدودیتهایی را نیز به دنبال دارد. این حقیقت سبب میشود که انتخاب مطلقی در این بین معنا نداشته باشد.
🔹آن چه ملاک و معیار انتخاب است تناسب کارکرد با اهداف و اغرض است. هنگامی که نیاز باشد که در مورد موضوعی خاص به افراد اطلاع رسانی شود و مجموعهای از اطلاعات در فضای دانش ترویج گردد، پژوهش موضوع محور کارآیی دارد. این گونه از فعّالیت ها مانند دائره المعارفها، وظیفه اطلاع رسانی را بر عهده دارد. اما گاهی اوقات افراد با برخی چالشها مواجه شدهاند که تنها دانستن ابعاد و اضلاع موضوع کمکی به آن ها نمیکند بلکه نیازمند راه حلی برای برون رفت از مشکل هستند. در این موارد تنها پژوهشهای مسأله محور قادر به پاسخگویی در برابر این نیازها خواهند بود.
🔹در مقایسه گفته میشود که رویکرد در موضوع محوری، جمع آوری معلومات پراکنده است ولی در مسأله محوری تولید علم مورد نظر است. البته پژوهشهای موضوع محور در مواردی زمینه را برای کار مسأله محور فراهم میآورد.
🔹امروزه صاحب نظران از میان گونههای مختلف پژوهشی، تنها پژوهشهای مسأله محور را پژوهشی اصیل به شمار میآورند. در واقع میتوان گفت در ادبیات علمی امروز پژوهش فعالیتی است که در راستای حل مشکل رقم بخورد و به تولید علم بیانجامد.
🔹حقیقت امر هم این است که تنها همین پژوهشهای مسأله محور است که با اجتهاد مطرح شده در ابتدای بحث همگون میباشد. چرا که در این مسیر است که تجزیه و تحلیل و استنباط ظهور و تجلّی دارد و پژوهشگر ملزم به اجرای کاری عمیق است. تأثیر این دسته از تلاشها در مقیاس کلّی علم قابل رویت خواهد بود و این خود امتیازی ویژه برای مسأله محوری به حساب میآید. این امتیازات سبب میشود که در این مجموعه بر اساس مسأله محوری به بیان روشها پرداخته شود.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
#درسنامه_روش_سنتی
#علوم_عقلی
↪️ 🔻 نکته مهمّ:
🔹در فلسفه میان فیلسوفان، سه رویکرد عمده وجود دارد: فلسفه مشّاء ، فلسفه إشراق و حکمت متعالیه. به کسی که جویای سیر فلسفی منظم و مرتبی است، پیشنهاد میشود که نخست یک یا دو کتاب در فلسفه مشاء بیاموزد؛ مانند کتاب شرح هدایه اثیریه و پس از آن شرح اشارات و سپس وارد فلسفه اشراق شده و کتاب حکمة الاشراق نوشتۀ شیخ اشراق یحیی بن حبش سهرودی را فراگیرد. پس از آن به آموختن حکمت متعالیه که بنیانگذارش صدرالمتألهین است، همت گمارد. گرچه بیشتر کتابهای معرّفی شده، با رویکرد حکمت متعالیه نگاشته شده است، ولی برای کسی که طالب تخصّص در فلسفه نیست، آموختن یکی از این کتابها در این مرحله، کافی است. اما کسی که می خواهد فلسفه را به طور عمیق دنبال کند و در این علم صاحب نظر شود، مناسب است پس از گذراندن فلسفه مشّاء و اشراق، از کتاب بدایة الحکمة آغاز کند و پس از آن به فراگیری شرح منظومه و سپس نهایة الحکمة و پس از آن الشواهد الربوبیّه و در پایان، اسفار اربعه همت گمارد.
🔹البته به نظر میرسد اگر شرح منظومه یا نهایه با دقّت و عمق و روش درست فرا گرفته شود، برای مقطع متوسطۀ حکمت متعالیه کافی باشد. و از آنجا که کتاب نهایة الحکمة - برخلاف شرح منظومه - فاقد مباحث معرفت نفس است، از این رو اگر کسی جویای فراگیری نهایه بود، حتما آن مباحث را از شرح منظومه و مانند آن جبران نماید.
🔻تتمّه:
🔹از مهمترین منابع غیر درسی علم فلسفه به عنوان نمونه می توان به این کتب اشاره کرد:
🔸الشّفاء نوشتۀ ابوعلی سینا
🔸التحصیل نوشتۀ ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان سالاری
🔸القبسات نوشتۀ میر برهان الدین محمد باقر استرآبادی معروف به میرداماد
🔸شرح الهدایة الأثیریّة نوشتۀ صدرالمتألهین شیرازی
🔸شرح الهدایة الأثیریّة نوشتۀ فاضل میبدی
🔸شرح الهدایة الأثیریّة نوشتۀ فاضل هروی
🔸أسرار الحِکم نوشتۀ حکیم ملا هادی سبزواری
🔸شرح القبسات نوشتۀ سیّد احمد علوی عاملی
🔸أساس التوحید نوشتۀ میرزا مهدی آشتیانی
🔸بدائع الحکم نوشتۀ مدرس زنوزی
🔸لمعات الهیّة نوشتۀ مدرس زنوزی
🔸حکمة العین نوشتۀ علی بن عمر کاتبی
🔸هستی از نظر فلسفه و عرفان نوشتۀ محقق جلال الدین آشتیانی
🔸کتب و رسائل فلسفی صدرالمتألهین مثل المشاعر، العرشیّة، الوجود ، الحشریّة و ... .
🔸حرکت و زمان نوشتۀ شهید مطهری رحمه الله
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
#فوائد_صرفی
🔹معانی باب افعال
🔸فصل اول: معانی صحیح
9⃣ ولادت
↪️🔻چند تذکّر:
1⃣ در برخی از افعال که به معنای ولادت میباشند به أتی به یا جاء به در کتب لغت تعبیر شده است مثل اکرم و ادقل و اربج و اسنع و انعس یعنی جاء و أتی باولاد کِرام و وَلَدٍ دَقَل و بنین قِصار و اولادٍ حسانٍ طوالٍ و بَنین کُسالی که بازگشت آن به همان معنای ولادت است.🔸(کرام و قِصار و طوال و حِسان و کسالی جمع کریم و قصیر (کوتاه) و طویل و حَسَن و کسلان (تنبل) است و دَقَل یعنی کوچک) و شاید بخاطر همین تعبیر برخی این معنا را مستقل ندانسته و امثله آن را از معنای اتیان گرفتهاند.
2⃣ همانطور که از امثله معلوم شد مقصود از ولادت همان ولادتِ مبدأ فعل یا صاحب مبدأ فعل است 🔸(مبدأ فعل مثل: آنثت که از انثی مشتق است و صاحب مبدأ فعل مثل اوحدت که از وحدت اخذ شده است.) ولی گاهی باب افعال به معنای ولادت به غیر طریقی که ذکر شد استعمال میشود مثل اخرفت و اربعت یعنی وَلَدَتْ فی الخریف و الربیع و مثلِ اسبعِ الحامل یعنی ولدت لسبعة اشهر و مثلِ امغلت المرأة یعنی ولدت کلَ سنة و حملت قبل الفِطام 🔸( فطام یعنی از شیر گرفتن بچه و لسبعة اشهر یعنی هفت ماهگی و خریف و ربیع یعنی پاییز و بهار.) و مثل احولت المرأة و انشفت الدابة هر دو به معنای ولدتْ ذکرا بعدَ اُنثی و مثل أحلب فلان یعنی ولدتْ اِبِلُه اِناثا و... و از آنجا که این معانی نادر و غیر منضبطاند به عنوان تتمه و تذکر آورده شد.
3⃣ این معنا را کسی به این عنوان ذکر نکرده است و انتخاب این عنوان از نگارنده است لکن اصل این معنا در کلمات برخی ذکر شده است؛ 🔸(علوم العربیه، ص ۲۳ ـ ابن قتیبه، ادب الکاتب، ج ۱، ص ۴۵۱.) ابن قتیبه در ادب الکاتب بابی گشوده به عنوان باب افعل الشیء اتی بذلک واتخذ ذلک و در آن باب بعد از امثلهای که برای معنای اتیان (به همان معنایی که گذشت) ذکر میکند گوید: اکاست المرأة، أتت بولد کیِّس و اقصَرَتْ و اطالَتْ و آنثتْ و اَذکرتْ و اَصْبَتْ و اَحْمَقَتْ و بدین ترتیب معنای ولادت را داخل در اتیان دانسته است.
🔹به نظر میرسد همانطور که میتوان افعال مذکوره را به معنای اتیان بازگرداند، میتوان افعالی که به مذکر نسبت داده میشوند به آن یا به معنای صیرورت ارجاع داد بلکه در برخی کتب لغت در معنای بعضی از افعال مذکوره مثل اصبی و ارطل و... به صار له کذا ذکر شده است ولی حق این است که اگر قرار بر ذکر انواع اصناف معانی است، این معنا جدا و مستقل به همین عنوان (ولادت) ذکر شود بهتر است اگر چه وضعی جداگانه نداشته باشد و این مطلب در سابق تبیین شد.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati