eitaa logo
راویا
269 دنبال‌کننده
570 عکس
134 ویدیو
0 فایل
راوی اُمید و یاراییِ انسان ارتباط با ما: @raviya_pishran2
مشاهده در ایتا
دانلود
34.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 بسم رب الشهداء و الصدیقین ✅گزارش کمک های قرآن آموزان عزیز برای جبهه ی مقاومت در دارالقرآن صاحب الزمان عج خیلی دلم میخواست ماهم تو موسسه یه مراسم همدلی طلایی برگزار کنیم ولی بنا به دلایل مختلف فعلا شرایطش فراهم نشده و ان شاءالله بشود که برگزار کنیم.. و تیکه ای از طلاهای خودمون رو که باهاش انس داریم رو هدیه بدهیم برای مقاومت که این مقدمه ای است برای کندن ازتعلقات و آمادگی برای دادن جان در راه ظهور ان شاءالله... اگر الان تمرین نکنیم از چیزهایی که داریم هرچند اندک تقدیم راه دین و اسلام نکنیم همچنان در پستوی حرفهایمان درعزلت خواهیم ماند بدون عمل... 😔😔😔 بدون تعارف هرعملی؛ هر ریالی؛ هرکاری؛ هرتکه طلایی؛ همه و همه بلا شک در مسیر عاقبت بخیری است چون دستور صریح ولایت است.. 🌺 با اینکه ما هنوز مراسم نگرفتیم خیلی ازخانوم های گل السابقون شدن و ما رو قابل دونستند که طلاهای اهدایی و کمک های نقدی شون رو برسونیم به دست جبهه ی مقاومت ان شاءالله.. تمامی این طلاها عاقبت بخیر شدند و جادوانه شدند و درقیامت دست صاحبشون رو خواهند گرفت ان شاءالله... ✅حدود 80میلیون تومان ازکمک های نقدی و غیر نقدی بانوان عزیز به حساب ایران همدل معرفی شده توسط بیت رهبری واریز شد ✅و بقیه ی طلاهای مانده هم درحال فروش هست و ان شاءالله بعد از نقد شدن به حساب ایران همدل واریز خواهد شد.. ************************** 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
پیازهای کلاس اولی 🌻من معلم کلاس اول هستم. 🌿یه روایتی از زمان جنگ خونده بودم که یه مدیر مدرسه از همه بچه‌ها خواسته بود نفری یه پیاز یا سیب زمینی بیارن مدرسه تا برای رزمنده‌ها بفرستن 🧅 منم به دانش آموزهام گفتم فردا هر کسی یه دونه پیاز بیاره! بچه‌ها جمعا ۹ کیلو پیاز آوردند! و این پیازها تقدیم شد به آشپزخانه مقاومت محله صفا. تا بشن پیاز‌ داغ روی آش‌ها و فروخته شن به نفع مقاومت.✌️🏻 مهم‌ یدونه پیاز نبود مهم این بود که بچه‌های کلاس اولی منم اومدن پای کار و شدن جزئی از سپاه حق 🥹❤️ 🖊رضوانی @ashpazkhane_moqavemat ************************** 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
9.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 واکنش جالب مجری لبنانی الکوثر به کشاورز ایرانی که تمام محصولش را به مردم لبنان اهدا کرد https://eitaa.com/meslezahra ************************** 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
به نام خدا دست بخشش هوا گرفته و ابری بود که به دانشگاه رسیدم. اما این باعث نمیشد که خبری از  شور و هیجان دانشجوها نباشد. نزدیک سلف مرکزی دانشگاه محقق چشم گرداندم و  بنر بازارچه همدلی را دیدم. جلو رفتم. سه دانشجوی دختر پشت میزها ایستاده بودند و به سوال و جواب مشتری‌ها پاسخ میدادند. از بین دانشجویانی که مشغول تماشا و خرید محصولات بودن خیره شدم به اجناس روی میز. از لیوان و زیر دستی و سرویس سرامیکی آشپزخانه تا فنجان قهوه خوری و پیراشکی و موکت و ساندویچ. فنجان هر کدام رنگ و لعابی داشتند.  نوشته‌‌ ‌ی روی فنجان‌ها و پیش دستی‌ها مشتری را جذب خود میکرد. با دیدن فنجانی که روی دسته‌هایش عکس سه پرنده کوچک بود با خودم گفتم: چقدر برای هدیه دادن خوبه. همزمان با من دانشجویی قیمت فنجانی که به چشمم آمده بود را پرسید و فروشنده جواب داد : دونه‌ای ۱۸۰ تومن. دختر دانشجو کیفش را دست به دست کرد: چقدر نازه! دختر پشت میز که ظاهرا سازنده کارهای سرامیکی بود آدرس کانالش را نشانمان داد؛ از این صفحه میتونین شکل و رنگ مورد نظرتون رو درخواست بدین. دخترک لیوان را گرفت و ذوق زده از انتخابی که کرده بود میخواست دور شود که با حرف فروشنده دیگر ایستاد: موکا نمی‌خوایین؟ ارزونه‌ها. دخترک با خنده دور شد. 😊 از آن طرف نگهبان دانشگاه که پیرمردی خوش رو و  کلاه به سر بود از راه رسید. خریدارانه پرسید: موکا دیگه چیه؟ فروشنده با لبخند فنجان موکا را به سمتش گرفت: بفرمایین. چیزی تو مایه شیر قهوه است. اما نه تلخه و نه شیرین. نگهبان سری تکان داد: به مزاجم سازگار نیست بابا. اما یه ساندویچ ازتون میخرم. دختر فروشنده پلاستیک ساندویچ اولویه‌ها را جلو آورد و ساندویچی به دست نگهبان داد: مهمان ما باشید آقای زارع. مرد کارت را به سمتش گرفت: نه بابا. میخوام یه کوچولو ثواب ببرم. یاد دخترم افتادم که چند ساعت دیگر از راه میرسید و هنوز برای  ناهار چیزی نپخته بودم. پول چند ساندویچ‌ را دادم و آنها را تحویل گرفتم. زل زدم به نوشته‌ای که با سلیقه روی ساندویچ‌ها چسبانده بودند. آن  را خواندم: این یک خرید نیست. این یک پل است بین ما و قلبهایی که در فلسطین و لبنان برای آزادی می‌تپند. هر لقمه نشانه‌ای از ایستادگی و امید برای کودکانی است که زیر بمباران خواب آزادی می‌بینند.🥺 چقدر خوب بود که ناهار امروزمان نشانه‌ای کوچک و ناچیز  از کمک ما به برادران و خواهران لبنانی بود. قطره قطره جمع میشد و تبدیل به دریا می‌گشت. دانشجوها رفته رفته جلوی میز را گرفتند. جا برای ایستادن نبود. فروشنده‌ها هم خجالت را کنار گذاشته و تبلیغاتشان را شروع کرده بود‌ند: صدای فروشنده همه را دور میز جمع کرده بود؛ دیگه هیچ جا به این قیمت پیدا نمیکنین. بیایین که ارزون میدیم.. با قطرات باران که روی صورتم لغزید به خودم آمدم. انگار آسمان نیز داشت دست سخاوتش را به زمینیان نشان میداد. از دانشگاه بیرون رفتم و سوار تاکسی شدم. آن طرف روی دریاچه شورابیل اردبیل، رنگین کمان در حال خودنمایی بود. ✍: فرانک انصاری ششم آذر ماه ۱۴۰۳ *.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*. 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تحفه‌ای صادقانه به مظلومان مقاوم انگشتر و ساعت هدیه ازدواج همسر شهید مدافع حرم شهید صادق عدالت اکبری به همت هیئت محبین عقیلة العرب (س) تبریز به مزایده گذاشته شد و به مبلغ ۱۲۰ میلیون تومان به نفع جبهه مقاومت و مردم مقاوم غزه و لبنان به فروش رفت. https://irane-hamdel.khamenei.ir *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*- 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran