#امام_حسین
#اسارت
#کوفه
نسبت به قبل بس که تو تغییر کردهای
بالای نیزه دیده به تو دوختم حسین
یک روح در دو تن همهاش نقل ما دوتاست
تو در تنور رفتی و من سوختم حسین
من زینبم که طاقت کوچکترین خراش
بر روی مصحف بدنت را نداشتم
با دیدنت به نیزه کنار آمدم ولی
دیگر توقع زدنت را نداشتم
جانا ز روی نیزهی اعدا نگاه کن
مانند تو عزیز دلم دلشکستهام
گر تو سرت به سنگ حرامی شکستهای
من هم سرم به چوبهی محمل شکستهام
بر روی نیزه آمدهای پا به پای من
گاهی عقب میافتی و گاهی جلوتری
دشمن خیال کرده که من بیکسم حسین
بر روی نیزه هم تو مرا سایهی سری
میخواستم ببوسمت اما دلم شکست
وقتی که دیدمت پُرِ خاکستر تنور
مبهوت ماندهام من و اما سهسالهات
لحظه به لحظه بوسه به تو میدهد زدور
گر چه جریحهدار شد اینجا غرور من
اما به خاطر تو خودم را نباختم
در کوفه بیشتر دل من سوخت چون که من
یک در میان اهالی آن را شناختم
#مهدی_مقیمی
@raziolhossein
#امام_حسین
#اسارت
#نیزه
بهار تب زده قربانی خزان شده است
زمین بهانه ی نفرین آسمان شده است
سر مفسر قرآن به رحل نیزه نشست
چه خاکها به سر خیل قاریان شده است
به نی مراقب خود باش ماه محرابم
حسین! طاق دو ابروی تو نشان شده است
شبی درون تنور و دمی به روی درخت
گهی به صندوق دشمن سرت نهان شده است
دوباره یوسف تشنه تو معجزه کردی؟
برای سنگ زدن پیرزن جوان شده است!
درون طشت که رفتی خیالت آسوده
سفارش لب خشکت به خیزران شده است
بس است با لب زخمی دگر نخوان قرآن
ببین چه ولوله ای بین کاروان شده است
#میلاد_حسنی
@raziolhossein
#امام_حسین
#اسارت
#کوفه
#نیزه
ای هلال من به بالای سنان قرآن بخوان
قاری قرآن و قرآن را زبان! قرآن بخوان
با صدای خود مسخر کن تمام کوفه را
کوفه را هم کربلا کن؛ همچنان قرآن بخوان
گرچه بشکسته جبینت بر سر نی، سجده کن
گرچه گشته از دهانت خون روان، قرآن بخوان
تا مگر آوای قرآن تو آرامم کند
بر فراز نیزه ای آرام جان قرآن بخوان
تا که اسلام تو را اهل زمین باور کنند
ای امام کلّ اهل آسمان قرآن بخوان
زادۀ مرجانه دارد قصد آزار تو را
تا نرفتی زیر چوب خیزران قرآن بخوان
صوت قرآن سر تو سربلندم میکند
تا نگشته قامت زینب کمان قرآن بخوان
یاد قرآن پدر کن؛ روی دست جدمان
وارث حیدر! تو هم نوک سنان قرآن بخوان
آنچه دیدم مادرم زهرا برایم گفته بود
این مصیبت را نمیکردم گمان؛ قرآن بخوان
هرکه هرچه دارد از این خاندان دارد حسین
تا به «میثم» هم دهی سوز نهان قرآن بخوان
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#امام_حسین
#اسارت
#کوفه
هرچند فاتح همه ی جنگها شدم
خیلی میان کوفه اسیر بلا شدم
ابروی من شکست سر کوچه ای شلوغ
زخمی سنگ بازی این بچه ها شدم
همسایه ی قدیمیمان داد زد سرم
آزرده از نگاه بد اشنا شدم
خیلی سرت مقابل من خورد بر زمین
افتاد زیر پا و من از غصه تا شدم
پایبن نیزه ی تو به من پشت پا زدند
دست خودم نبود که از تو جدا شدم
ام حبیبه آمد و نشاخت زینبم!
من تا نبینمش دو قدم جابجا شدم
لب باز کردم و همه کوفه لال شد
من هم به احترام سرت بی صدا شدم
@raziolhossein
#امام_حسین
#رأس_الحسین
#تنور_خولی
تکسواری در بیابانی مخوف
اسب را چون باد صرصر میبرد
گشته صحرا غرق بوی خوش، مگر
بار عود و مشک و عنبر میبرد؟
نوری از خورجین اسبش میدمد
گوئیا خورشید انور، میبرد!
میزند مهمیز بر پهلوی اسب
میشتابد، گوئیا سر میبرد!
آری، او خولیست، بر مهمانی اش
رأس آواره ز پیکر میبرد!
همچو نمرودی، که ابراهیم را
تا بسوزاند در آذر، میبرد!
صد ره از نمرود هم بدتر، بلی
چون ز ابراهیم بهتر، میبرد!
ناله ای جانسوز می آید به گوش
همره فرزند، مادر میبرد؟!
#رضا_ثقفی
@raziolhossein
#امام_حسین
#کوفه
#اسارت
واردِ کوفه شدم دردم دو چندان شد حسین
خواهرِِ مظلومه ات خیلی پریشان شدحسین
گرچه با دستانِ بسته خطبه خوانی کرده ام
اهلِ کوفه از کلامم مات و حیران شد حسین
مثلِ بابایم علی شمشیر را بستم ز رو
کلِّ شهر از کرده هایِ خود پشیمان شد حسین
تا که تسکینی شود بر قلبِ زینب ، ماهِ من
صوتِ قرآنت برایم درد و درمان شد حسین
وای از دستِ سنان و خولی و شمرِ پلید
رقصِ نیزه کرده و دیده چو باران شد حسین
تا سرت بر نیزه دیدم ای هلالِ یک شبه
سر زدم بر محمل و روضه نمایان شد حسین
سر شکستم تا نباشم سر شکسته پیشِ تو
زینبِ خود را ببین بی سرو و سامان شد حسین
ای بمیرم کودکانِ تو گرسنه مانده اند
از وفایِ شهر یک خرما و یک نان شد حسین
هیچ می دانی خواتینِ حرم ترسیده اند
هیچ می دانی نصیبم کوفه،زندان شد حسین
#محسن_راحت_حق
@raziolhossein
#امام_حسین
#اسارت
#حضرت_رقیه
#کوفه
#نیزه
از آن طرف قمرش روی نیزه کامل شد
از این طرف سرت از روی نیزه نازل شد
غروب روز دهم بود عمهام افتاد
عبای خونی تو تا به دوش قاتل شد
تمام اهل حرم را سوار محمل کرد
عمو نبود... پدر، کارِ عمه مشکل شد
میان کوفه همه زیر لب به هم گفتند:
عقیله همسفر مشتی از اراذل شد
تمام دشت بهم ریخت آن زمانی که
نگاهت از روی نی سوی عمه مایل شد
چکید خون سرت... خواهرت دلش خون شد
گواه این سخنم خون و چوبِ محمل شد
به جای تکتک ما عمه کعب نی خورده
برای تکتک ما مثل شیر حائل شد
خدا کند که پدر جان ندیده باشی تو
چگونه دختر حیدر به شام داخل شد
هزار خطبهی قرّاء خوانده خواهر تو
جواب این همه خطبه فقط کف و کِل شد
عقیله، کعبهی غم، قبلةُ البرایا* بود
ز اشک نیمهشبش خاک دشتها گِل شد
میان نافلهها یاد مادرش میکرد
همیشه روضهی او برکت نوافل شد
اگرکه پیر شدم، عمهام مقصر نیست
گمان نکن که دمی از رقیه غافل شد
* قبلة البرایا: از القاب حضرت زینب به معنای قبله و پیشوای ابرار
#محمدجواد_شیرازی
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
آسمان پیشِ تو تعظیم کند جا دارد
جلواتِ رخِ تو بسکه تماشا دارد
نسل در نسل همه عاشق ومجنونِ توأیم
خوش بحالِ دلِ ما مثل تو لیلا دارد
روزگاریست که ماسائلِ این درگاهیم
دلمان در حرمِ امنِ تو مأوا دارد
شکرِ حق پلکِ تری دارم و این چشمانم
همه شب سهمیه از حضرت زهرا دارد
دیده ام ، هر که رسیده است در این ره به خدا
تربت کرب و بلایت به مصلی دارد
مادرم با نمکِ روضه بزرگم کرده
حُبِ تو ریشه در این آب وگِلِ ما دارد
هر کسی صاحبِ اشک است نظر کردة توست
گونة سرخ شده جلوة زیبا دارد
به سر وصورت زخمیم مباهات کنم
رُخِ زخمی شده در چشمِ تو معنا دارد
به فدایِ رخِ نیلی شدة مادرِ تو
فاطمی هر که شود صورتش امضا دارد
نگرانِ سفرِ کرب و بلائیم همه
اربعین جلوه ای از محشرِ کبری دارد
هر کسی پایِ پیاده ز نجف راه افتاد
سرِ تعظیم به گلدستة سقا دارد
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
به غیر ماتم تو ماتمی ندارد دل
اگر تو باب نجاتی غمی ندارد دل
هوای مملکت سینه ام هوای شماست
چرا که غیر شما محرمی ندارد دل
دمم حسین ولی بازدم حسن جان است
به غیر این دو دمه که دمی ندارد دل
به یاد زخم تن تو اگر نریزد اشک
برای زخم خودش مرهمی ندارد دل
به غیر پرچم "لبّیک یا ابالاحرار"
به روی شانه ی خود پرچمی ندارد دل
به غیر مجلس ذکر حسین ع انصافاً
هوای محفل دورهمی ندارد دل
بیا و باز دل خسته را هوایی کن
دلم شکسته مرا نیز کربلایی کن
#اسماعیل_شبرنگ
@raziolhossein
#حضرت_زینب_اسارت
#روز_یازدهم
بستند چو بر پشت شتر، محمل زینب
بگْریست دل سنگ، به حال دل زینب
گویی به غم و محنت و اندوه سرشتند
از روز ازل، طینت و آب و گِل زینب
بر نوک سنان بود سر شاه، شب تار
شمعی که بُدی روشن از او، محفل زینب
گویند دهد میوۀ شیرین، شجر صبر
پس از چه بُوَد خونِ جگر، حاصل زینب؟
ویرانه بُوَد منزل گنج و عجبی نیست
شد گوشۀ ویرانه اگر منزل زینب
در باغ ندانم ز چه شد، لاله پُر از داغ
گویا که خبر یافت ز داغ دل زینب
از چشم«طرب»ناقه بهگِل مانْد، چو بشنید
بر ناقه ببستند ز کین، محمل زینب
#طرب_اصفهانی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#روز_یازدهم
#شام_غریبان #دوبیتی
خزان پژمرد باغ آرزو را
«گلی گم کردهام میجویم او را»
چه میشد بار دیگر هم ببوسم
به جای مادرم زیر گلو را
#عباس_شاه_زیدی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#تنور_خولی
#دوبیتی
خروش ناله در عرش است برپا
قیامت میشود از اشک زهرا
سری را خولی آورده به کوفه
تنی مانده رها بر خاک صحرا
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein