eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.8هزار دنبال‌کننده
744 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بارک الله نجمه امشب آفتاب آورده‌ای  وجه ناپیدای حق را بی‌نقاب آورده‌ای  در تراب امشب جمال بوتراب آورده‌ای  یا به دامن احمد ختمی مآب آورده‌ای  از دل دریای رحمت درِّ ناب آورده‌ای  گل به دست خود گرفتی یا گلاب آورده‌ای؟  با جلال آمنه مرآت احمد زاده‌ای  در حقیقت عالم آل محمّد زاده‌ای  ****  این پسر حسن خدا را مظهر است و منظر است  این پسر سر تا به پا، پا تا به سر پیغمبر است  این پسر هم مصطفی هم فاطمه یا حیدر است  تو چو مریم، این پسر عیسای عیسی پرور است  این پسر در هفت دریای ولایت، گوهر است  این پسر قرآن بابا روی دست مادر است  ایـن شـه ملک قـدر فرمانده جیش قضاست  این همان جان جهان مولا علی موسی‌الرضاست  **** بضعۀ ختم رسالت، روح قرآن است این  بلکه هم جان جهان، هم یک جهان جان است این  قدر قدر و نور نور و فرق فرقان است این  من به قرآن می‌خورم سوگند، قرآن است این  جان دین، اصل ولایت، روح ایمان است این  شمع جمع انبیا در بزم امکان است این  لاله‌های وحی از فیض بهـارش کرده گل  بوسۀ موسی‌ابن‌جعفر بر عذارش کرده گل  ****  ظرف نامحدود دریاهای رحمت ساغرش  آسمان گردیده چون پروانه بر دور سرش  ضامن آمرزش خلقی است آهوی درش  حافظ ایران اسلامی است در قم خواهرش  جد امیرالمؤمنین، ام ابیها مادرش  عالم هستی گرفته همچو کعبه در برش  موسی عمران بیا فرزند موسی را ببین  آدم و نوح و خلیل الله و عیسی را ببین  ****  چار صحن او پناه چار رکن عالم است  گندم مرغان صحنش عکس خال آدم است  گنبد زرین او خورشید ماه مریم است  پیش احسانش به سائل گر جهان بخشد، کم است  در زمین قصر بلندش، عرش عرش اعظم است  شهر مشهد چون مدینه، او رسول اکرم است  خسروان در کویش احساس حقارت می‌کنند  انبیـاء و اولیـا او را زیـارت می‌کـنند  ****  سایۀ گلدسته‌هایش سجده‌گاه آفتاب  آسمان بر خاک راه زائرش ریزد گلاب  جبرئیل از جام سقا خانه‌اش نوشیده آب  از حساب آسوده باشد زائرش روز حساب  پای دیوار حریم قدس او یک لحظه خواب  باشد از بیداری قدرش فزون اجر و ثواب  بهترین عبد خدا اینجا خدایی می‌کند  از تمـام آفرینش دلربـایـی می‌کند  ****  از هزاران کعبه زیر سایۀ دیوار تو  بار خیل انبیا افتاده در دربار تو  من کیم تا باشم ای وجه خدا، زوار تو؟  خارم و روییده‌ام در دامن گلذار تو  می‌کشی ناز مرا هر چند هستم عار تو  گرچه بودم با گناهم باعث آزار تو  هر چه می‌بینی بدی از من نمی‌رانی مرا  من خجالت می‌کشم اما تو می‌خوانی مرا  ****  رأفتت نازم چرا از من حمایت می‌کنی؟  از جهنم در بهشت خود هدایت می‌کنی  زنده‌ام از فیض سرشار ولایت می‌کنی  همچنان از کوثر نورم سقایت می‌کنی  نه مرا می‌رانی از خود، نه شکایت می‌کنی  قاتلت گر بر درت آید، عنایت می‌کنی  این که دشمن هم بوَد چون دوست مرهون شما  عفو و جـود و بذل و احسان است در خون شما  ****  کیستی تو؟ ظرف احسان خداوندی، رضا  در کرم مثل خدا بی‌مثل و مانندی رضا  من همه بی‌آبرو، تو آبرومندی رضا  تیرگی بودم به بحر نورم افکندی رضا  بس که آقایی، به رویم در نمی‌بندی رضا  هر چه گریاندم دلت را، باز می‌خندی رضا  تو رؤف اهل‌بیتی، لطف و احسان بایدت  میزبـانی و پـذیرایی ز مهمـان بایدت  ****  من به زنجیر غمت عمری اسیرم یا رضا  بسته شد از خاک زوارت خمیرم یا رضا  با تولای شما دادند شیرم یا رضا  وز گنه در آستانت سر به زیرم یا رضا  بار ده تا قبر تو در بر بگیرم یا رضا  لطف کن تا گوشۀ صحنت بمیرم یا رضا  هر چه بودم هر چه هستم«میثم»کوی توام  از خجالت کـورم امـا عاشق روی تـوام  @raziolhossein
به دامان آسمان دُر و گُوهر،داشت ستاره دسته دسته گل به بَر،داشت ز لبخند ملاٸک،نور می ریخت سحر از وقتِ موعودی ،خبر داشت قسم بر فجر،در صبحِ مدینه خدا از چهره ٔخود پرده،برداشت عیان شد از قضا،الله اکبر گل روی رضا الله اکبر خدا را نجمه امشب مظهر آورد دوباره،آمنه،پیغمبر آورد علیِ دیگری از کعبه،آری حسن یا که حسینِ دیگر آورد همان مادر که صد مریم کنیزش مسیحایی مسیحا پرور آورد عروس فاطمه(س)،قُرص قَمر زاد به مدحش هرچه گویم،خوبتر زاد الا ای حضرت سلطان هشتم که عشقت بُرده خواب از چشمِ مردم زند بر شانه هایت بوسه خورشید به تعظیم تو داٸم ماه و انجُم بهشت ارزانی آنکه بگیرد ز دستِ لطفِ تو یک دانه گندم تو مولای سریرِ اِرتضایی اَبا الجودی،علی موسی الرضایی امیدِ اولین و آخرینی تو وجه الله بر روی زمینی نه تنها عالم آل محمد(ص) رٸوفِ اهل بیتِ طاهرینی به نامت،سِکّهٔ لطف و کرامت تو حَبل الهی و حِصنِ حَصیِنی تمامِ ماسِوا ، مَحوِ جَمالت همه سر گشتهٔ جاه و جَلالت زمین و آسمان،پروانهٔ تو کریمان،مستمندِ خانهٔ تو حیات جاودانی دارد آنکه لبی تَر کرده از پیمانهٔ تو نگاهِ آرزویِ هشت،جَنَّت به سوی صَحنِ سقا خانهٔ تو نگهبان حَریمت،اَشجَعُ الناس عموی مهربانی مثلِ عباس(ع) جدایی از شما،عینِ عذاب است دُعا پای ضریحت مُستجاب است حریمِ امنِ تو،اهل گُنَه را بهشتِ بی حساب و بی کتاب است به استقبال زَوّارِ حریمت به دست انبیا، عطر و گلاب است تو را حُور و مَلک گَرمِ طوافند در ایوان طلا در اعتکافند کسی در کوی تو دیگر گدا نیست نگفته میدهی گفتن رَوا نیست اگر که هر دو عالم را ببخشی که با ز اندازهٔ جودِ شما نیست اگر اِذنِ زیارت از تو باشد زمشهد فاصله تا کربلا نیست گرفتارم،اسیری مُستمندم بُود نامِ تو ذکر بَند بَندَم @raziolhossein
به گنبد وعلم حضرت رضا صلوات به جلوه حرم حضرت رضا صلوات زگرمی نفسش مرده زنده می گردد به معجزات دم حضرت رضا صلوات فرشتگان سما کفشدار این حرم اند به رتبه خدم حضرت رضا صلوات گدایی در او را به سلطنت ندهم به رحمت و کرم حضرت رضا صلوات جواز کرببلا میدهد به زوارش به جوهر قلم حضرت رضا صلوات @raziolhossein
یا ربِ وقت سحر تقرب شب هاست رو به کریمان زدن عبادت لبهاست بستر بیمار وعده گاه طبیب است خیری اگر میدهند برکت تب هاست نوکر گمنام هم بنام شد اینجا آنچه مهم نیست پیش یار لقب هاست سِیر الهیِ اهل عشق همیشه رحمت ذی القعده هاست لطف رجب هاست ذکر رضا قند کرده تلخی مارا شهد نبات است اینکه بین رطب هاست مادرم امد مرا به دست رضا داد آبرویم را خرید خانه اش آباد! محضر سلطان می آورند اگر دست میشکنند عاشقان به شوق نظر دست دست به دامان حلقه های ضریحم کودکم و میدهم به دست پدر دست بین قنوتم افاضه کرد مکرر خیر کثیر است در زمان سحر دست عقل چکارست تا گدای تو هستم فیض به من بیشتر رسانده ز سر... دست تر شده از دیدن حرم چقدر چشم پر شده از محضر شما چقدر دست سفره گشا تا رضاست سفره نشینم ضامن آهو نوشته روی نگینم پشت سر زائران دعاست،دعایت دلخوشی دعبل است خاک عبایت سلسله بر گردن روات کشیدی جان بفدای کلام مثل طلایت کعبه تویی مسجدالحرام بهانه قبله تویی قم شدست قبله نمایت قصر به هم ریخت در مناظره وقتی.. آبروی جاثلیق ریخت به پایت کن فیکونِ تو فاش شد سر سفره شیر میاید برون ز پرده برایت روی دو چشم ترم قدم بزن ای ماه تا که مطهر شود شبیه قدمگاه.. آمدم ای شاه با نشان و نشانی پیش تو باشد دلم به حکم امانی وقت نماز است صف پر است کمک کن کاش مرا هم کنار خود بنشانی هرچه کنی از درت جدا نشوم من خواه بخوانی مرا و خواه برانی جاروی خدام را ببخش به زوار تا که دراین دل کنند خانه تکانی ابن شبیب آمدست دیدنت آقا موقع روضه شدست و مرثیه خوانی ناله ان کنتَ باکیاََ بزن آقا سینه برآن شاه بی کفن بزن آقا یابن الشبیب عمه ام دلش پر غم شد چادر و پوشیه بین قافله کم شد جد غریبم ز روی اسب زمین خورد پیرهنش بر فراز نیزه علم شد دامنشان گر گرفت صورتشان سوخت آتش خیمه بلای اهل حرم شد چرخش شلاق ها به بازویشان خورد قامت معصومه ها شکسته و خم شد بعد هزاران هزار زخم جگر سوز نوبت بازار شام و هلهله هم شد زخم غرورم ز ماجرای حجاب است گریه ی من بیشتر برای رباب است @raziolhossein
هنگام سرور مومنین است امشب عالم همه چون خلد برین است امشب تبریک بگو به خواهرش معصومه میلاد امام هشتمین است امشب @raziolhossein
تقدیم به خاک پای حضرت نجمه خاتون سلام الله علیها، مادر امام رضا علیه السلام ز خاطر برده ماه هفتمِ هفت آسمان، غم را حمیده مادرش وقتی به او بخشید تکتم را ١ زنی که کنیه ی او حضرت ام البنین بوده ٢ کسی که پرورانده در بغل، سلطانِ عالم را همان نجمه که عطر حضرت معصومه را دارد همان که کرده جاری در کویر شور، زمزم را همان که کودکش قبل از تولد در سحرگاهان برایش خوانده با صوت جلی، آیاتِ محکم را ٣ همان خورشید هشتم که پناه بی پناهان است ۴ همان که برده بالا تا فراز عرش، پرچم را علی صورت علی سیرت علی ظاهر علی باطن دوباره غصب کردند از علی حق مسلم را چه فرزندی، همان که ناله ی یابن الشبیب او دمادم زنده کرده روضه ی باز محرم را کسی که مادر خورشید شد، فرزندِ فرزندش کشد بر خاک ذلت بینی یحیی بن اکثم را عجب شمس الشموسی از نگاه نجمه جاری شد که روشن کرد تا روز قیامت کل عالم را 1_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ١٢ 2_الوافی بالوفیات جلد ٢٢ ص ١۵۴ 3‌_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ١٧ 4_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ٢٠ @raziolhossein
بار دیگر شب گذشت وجلوه گرنورسحرشد با پرستوهای عاشق، دل مهیای سفرشد با هزاران شوروشادی تا مدینه رهسپرشد دیدآن جا شوق وشوری، شادمانی وسروری وادی سینا وطوری، برفلک تابیده نوری سینۀ سینا شد آنجا ازقدوم پورموسی آمد آن مهری که باشد ، روشنای کهکشان ها نوراو رنگین کمانی،بسته روی آسمان ها حُسن او شوری فکنده، دربیانها برزبان ها ازعطا ولطف ایزد، ازبهشت سبزوسرمد هیچ می دانی که آمد، عالم آل محمد آن که علم خویش رابخشیده براو حق تعالی کهکشانی ازستاره، مهردارد رونمایش آسمانی نورونقره، ماه می ریزد به پایش مهرومه ماتند وحیران، درتماشای لقایش این سراسر روشنایی،با فروغی کبریایی با نسیم دلربایی، جلوه ای دارد خدایی جلوه ای که گلشن هستی شده ازاو مصفا روشنای چشم هاشد ، ذره ای ازخاک طوسش ناز دارد برخلایق، هرکسی شدخاکبوسش خوانده اند اورا به دنیا، شمس نه، شمس الشموسش مهرآمد، ماه آمد، با جلال وجاه آمد با دلی آگاه آمد، نورنورالله آمد نورخورشید همه خورشیدهای عالم آرا اوامیر عشق باشد،ملک ایمان کشوراو حک شده نام خدابر،خاتم انگشتراو عرش اعلا مسنداو،تاج تقوا افسر او بنگرای دل عّزو جاهش،برفروغ جلوه گاهش نورایمان درنگاهش،هرکه آید درپناهش کی کند وصل بهشت آرزو ازحق تمنا آن که باشد روضه ای از،باغ جنت مشهد او اجرحج وعمره دارد، یک طواف مرقد او با کبوترها زند پر، به گرد گنبد او هرکه می گردد ندیمش، سائل طبع کریمش مست گردد ازشمیمش، می کند طوف حریمش سعی کن تاگوهری برداری ازاین موج دریا هرکه دارد مهراورا، گوهری شهوار دارد درحریم سینه ی او، مشرق الانوار دارد روکند بردرگه او، هرکه با او کار دارد هرکه می گرددگدایش،زودمی بیند عطایش شرط دین باشد ولایش، من چه گویم درثنایش بضعة منی رسول الله گفتش همچوزهرا روی خاک اونهادی ، چون که روی منفعل را با زلال اشک توبه، صاف کن این آب وگل را وامکن هرگز «وفایی» ازضریحش قفل دل را رو به او هر روز وشب کن، درشرار عشق تب کن نام اورا ذکر لب کن،حاجت خود را طلب کن تا گشاید او گره ازکار ما امروز وفردا @raziolhossein
آی دنیا آی دنیا لحظه ای بشنو مرا که فقط یک حرف دارم ،حرف بی چون و چرا کوری چشم حسودان تا خدا باشد خدا نیست مولا جز علی و نیست سلطان جز رضا این علی و آن علی در دو جهان جان‌ منند این علی و آن علی ، مولا و سلطان منند دوره ی غم ها سر آمد،  آمده دوران ما در دو عالم پهن گشته سفره ی سلطان ما آمده کشتی چاره ساز هر طوفان ما آمده امشب حسین ِ زینب ِایران ما بوی رحمت بوی نعمت بوی باران آمده البشارت فاطمه ! سوم علی جان آمده ای همیشه سرپناه بی پناهان السلام ای امید آخر نامه سیاهان السلام تکیه گاه محکم ِ بی تکیه گاهان السلام شهریار ملک ایران ، شاه شاهان السلام ظلمت محضم ولیکن رو به ماه آورده ام "بر امام مهربان خود پناه اورده ام " ما نمیخواهیم از تو جز تو را ، حاجت تویی صبح ِ چاره ساز ما در هر شب وحشت تویی اهل تو هستیم ما ، بابای این ملت تویی نعمت از این چیست بالاتر، ولی نعمت تویی چاره مایی چه در قنداق چه بین کفن رعیتت هر که نباشد نیست با ما هم وطن دست و دلبازی که آهو را ضمانت می کند با گدایانش چه در روز قیامت می کند؟ بیش از این دنیا در آن دنیا کرامت می کند مثل جدش قاتلش را هم شفاعت می کند غم مخور عمخوار ما سلطان علی موسی الرضا ست در دو عالم یار ما سلطان علی موسی الرضاست غصه هامان بود بی پایان اگر مشهد نبود دردهامان بود بی درمان اگر مشهد نبود عمرمان می شد شب هجران اگر مشهد نبود اصلا آقاجان چه بود ایران اگر مشهد نبود از تو ممنونیم اعلی حضرت ایران شدی در دو عالم آبروی ملت ایران شدی چایخانه های تو سرچشمه ماء معین چایخانه های تو میخانه ی اهل یقین چایخانه های تو مانند فردوس برین چایخانه های تو دارد هوای اربعین چایی ِ بعد از زیارت از عسل شیرین تر است همچنان چایی ِ موکب هاست چیزی دیگر است ای که چشم مهربانت چاره ساز هر غم است ای که دست ِ رافتت ، ضرب المثل در عالم است هر چه از لطف تو و حال بدم گویم کم است مشهد من دیر گشته روزگارم درهم است ساقیا لبریز از دوری شده پیمانه ام من خمار جرعه ای از آب سقاخانه ام باز سامانم بده دارد محرم می رسد مرده ام جانم بده دارد محرم می رسد درد و درمانم بده دارد محرم می رسد رزق بارانم بده دارد محرم می رسد از من این دلواپسی های محرم را نگیر این حسین‌‌ جانم‌ حسین ، این اسم اعظم را نگیر @raziolhossein
ای دل امشب آسمان ها دیدنی است رقص نور کهکشان ها دیدنی است اختران چون خوشه دسته دسته اند درمیان آسمان صف بسته اند مهرومه را نورافشان کرده اند آسمان ها را چراغان کرده اند رنگ شب زیباتراز هرروز شد سینه ی مه پرزنور وسوز شد ناگهان لب های مه چون گل شکفت با هزاران شوق با خورشید گفت ای مرا امید ای آئینه رو کیست این مهر جهان آرا بگو لعل لب خورشید رخشان باز کرد ازلب پرنور خود آواز کرد این که می آید امید ماسواست نورخورشید همه خورشید هاست چلچراغ آسمان ها اوبود روشنی کهکشان ها او بود هشتمین مهرجهان آراست او مهر تابان همه دل هاست او آسمان عشق را او رهنماست جلوۀ نورخدا، شمس الضحاست وارثی ازعلم احمد اوبود عالم آل محمد او بود او امید وآرزوی ما بود اوتمام آبروی ما بود انقضاء نورمن نزدیک بود گرنمی آمد جهان تاریک بود مقصد من صبحگاهان کوی اوست درشب تاریک چشمم سوی اوست هست نوراو چراغ راه من بارگاهش خانه ی دلخواه من می کنم هرروز طوف مرقدش می ربایم بوسه ها از گنبدش روشنایی یافتم ازچهر او مهربانی یافتم ازمهر او زائر صحن وحریم او شدم سائل طبع کریم او شدم روز وشب مشتاق دیدارش منم خاک راه پای زوارش منم باغی از فردوس باشدخانه اش اوچو شمع وعرشیان پروانه اش قدسیان برخاک او زانو زنند صحن او را با مژه جارو زنند عرشیان هر روز با صوتی ملیح یا رضا گویند درپای ضریح گشته موسای نبی دربان او هست عیسی گوش برفرمان او جبرئیل این جا کبوتر می شود با ارادت خاک این در می شود خاک این درگاه رحمت کیمیاست آب سقا خانه اش آب بقاست زائرش را رتبه ای والا دهند آفرین ازعالم بالا دهند گررهائی خواهی از هرقید وبند قفل دل را برضریح او ببند هرکه براو دل دهد دلبرشود ذره گر باشد مه انور شود این همان خورشید ذره پرور است درسپهر عشق مهری انوراست جلوه کرده آسمان نوراو درحدیث صبح نیشابور او جذب علم او همه ارباب فضل باز شد ازاو هزاران باب فضل ای «وفایی»هرکه چون من خاک اوست زائردولت سرای پاک اوست @raziolhossein
با عشق عجین شده ست آب وگل ما روشـن شده از نور ولایت دل ما ازیمن شکفتن گُل روی رضا بوی صلوات می دهد محفل ما .... خورشید اگر به پایبوس آمده است آرامش جان روح نفوس آمده است تاصبح  بریز نور ونقره به رهش ای ماه ببین شمس شموس آمده است @raziolhossein
اوّل سخن به نام خداوندِ ذوالکرام نامِ خداست چون همه جا بهترین کلام وآن‌گه ز روی صدق و ارادت دهَم سلام بر آستان قدس رضا، هشتمین امام امروز در حضور کریمش نشسته‌ایم هر یک به نیّتی به حریمش نشسته‌ایم این روضه کز شکفتن دل‌هاست باغِ دل روشن ز ذرّه ذرّه ی خاکش چراغِ دل ای، دل ز دست داده، که گیری سراغِ دل! اینجاست آن که هست خریدار داغِ دل اینجا مدال مُقبلی مُقبلان دهند داروی زخم سینه ی صاحب‌دلان دهند.. امشب بهشت محو تماشای مشهد است قندیل‌های نور به هر جای مشهد است هستیْ تمام، چشم به سیمای مشهد است قلب پیمبران به تمنای مشهد است مشهد که جلوه‌گاه جمال محمد است آرام‌گاه عالِمِ آل محمد است فردا سپیده با دمِ جبریل می‌دمد محشر نگشته، صور سرافیل می‌دمد از مشهد الرضا، گل تهلیل می‌دمد خورشید بر قبیله ی هابیل می‌دمد تا کور، چشم دوده ی قابیلیان شود رازی دگر، ز خلقت عالم، عیان شود.. امشب مدینه عرش معلای دیگر است آن شهر وحی، طور تجلای دیگر است تورات نور، در کف موسای دیگر است موسای عشق را ید و بیضای دیگر است امشب مدینه وآن همه آیات روشنش بوی رسول می‌دهد و پاره ی تنش یاد مدینه بر دل و بر جان صفا دهد خاک مدینه، دیده ی دل را جلا دهد این شهر، عطر سامره و کربلا دهد وین لاله‌زار بوی حسین و رضا دهد گاه نزول موکب اجلال احمد است یا عید جشن عالِمِ آل محمد است.. قدوسیان تجلی توحید بنگرید نوری که هر وصی و نبی دید بنگرید در طور جلوه‌ای که درخشید بنگرید در دامن ستاره به خورشید بنگرید خورشید آسمانِ ولایت رضا رسید در لاله‌زار نجمه، گل "اِنّما" دمید این وارث یگانه ی موسی‌بن‌جعفر است فرزند نازدانه ی موسی‌بن‌جعفر است در هر صفت، نشانه ی موسی‌بن‌جعفر است این آفتابِ خانه ی موسی‌بن‌جعفر است روح نبی، روان علی، بر جهان امام امر جهان و اهل جهان در کَفَش تمام آیینه ی خداست جمال صبیح او یوسف در آرزوی نگاه ملیح او فرموده است حضرت صادق مدیح او پیغمبران نشسته به پای ضریح او تا افکند نگاه عنایت به سویشان تا پُر کند ز کوثر رحمت سبویشان این ماه را که شمسِ ضحی آفریده‌اند نورآفرین آینه‌ها آفریده‌اند باب‌ُالمرادِ خلقِ خدا آفریده‌اند او را برای کشور ما آفریده‌اند ایران که پایگاه ولایت به عالَم است در سایه‌سار پرچم او سبز و خُرّم است نام رضا صفای دل اولیا بُوَد دست رضا هر آینه دست خدا بُوَد تنها نه سایه‌اش به سر مُلک ما بُوَد عالَم به زیر پرچم سبز رضا بُوَد این یک حقیقت است و کسی درک می‌کند کاین روضه را به اشک روان ترک می‌کند.. مهری که ماه، سِیْر کند در پناه او ماهی که مِهر موج زند در نگاه او "وَالشمسُ وَالقمر" خبر از روی ماه او "واللّیل" سایه‌پرور خال سیاه او او هشتمین امام و دهم عصمت خداست نامش علی، سلاله ی موسی، لقبْ رضاست سبز است پرچمت که دلیل هدایت است زرد است گنبدت که به خورشید، غیرت است سرخ است خاتمت که نشان شهادت است در هر نگاهِ مهرِ تو صدها کرامت است خورشید، هر سحر که ز مشرق کند طلوع با بوسه‌ها به گنبد تو می‌کند خشوع.. در این حرم، فروغ خدا دیده می‌شود در لحظه لحظه معجزه‌ها دیده می‌شود نور اجابت از همه‌جا دیده می‌شود آیات لطف و فیضِ رضا دیده می‌شود از فرش تا به عرش، تجلای رحمت است در انعکاس آینه‌ها نورِ رأفت است.. ای آفریده ذات تو را حق، برای خیر هم خیرخواه خلقی و هم ره‌نمای خیر هم ابتدای خیری و هم انتهای خیر دارد "موید" از تو امیدِ دعای خیر تا التفات بر پدر و مادرش کنی در آستان خویش مقرّب‌ترش کنی مرحوم @raziolhossein
جانِ جهان ز آمدنش جان گرفته است عمري دوباره واژه ی احسان گرفته است باران عشق بر سر ایران گرفته است ایران چه برکتی ز خراسان گرفته است موسای اهل بیت به دستش ستاره داشت با او خبر ز معجزه های دوباره داشت تو آمدی و زندگی ما شروع شد با تو علی برای عجم ها شروع شد ایران نفس گرفت و تولا شروع شد پرچم زدی، محرم دنیا شروع شد ای گفتن از علی همه ی اهتمامتان نوری بده به معرفت این غلامتان هر جا که می روم به شما ختم می شود دنیای ما به صحن رضا ختم می شود راه رضا به راه خدا ختم می شود مشهد تهش به کرببلا ختم می شود عمری به این محیط کرم خو گرفته ایم مثل کبوتری به حرم خو گرفته ایم ای آسمان مسافر پایین پای تو رضوان کجاست؟ عابر پایین پای تو خضر نبی مجاور پایین پای تو ای خوش به حال زائر پایین پای تو صحنت بهشت آرزوی ما غلام هاست نامت همیشه آبروی ما غلام هاست با افتخار خادم این آستانه ایم از لطف هم جواری تان جاودانه ایم مثل کبوتران حرم بی کرانه ایم روزی خور همیشه ی این آب و دانه ایم ما بی نیاز از همه محتاج این دریم روزی خور کرامت موسی ابن جعفریم دریاب روزگار مرا ایها الرئوف این قلب بی قرار مرا ایها الرئوف روشن کن اعتبار مرا ایها الرئوف جانی بده بهار مرا ایها الرئوف دستی برار و باز قضا را رقم بزن بر صحن چشم شیفتگانت قدم بزن در گوش من پدر فقط از عشق دم زد است اینگونه شد که قبله ی من سمت مشهد است دست توسلم همه شب رو به گنبد است دور از حرم خرابم و حال دلم بد است صحن تو دیده عشق مرا با نگاه تو من آمدم ز کودکی ام در پناه تو باب الجواد با کرمت آشنا تر است اینجا دلی که می شکند پر بها تر است فریاد اشک سوختگان بی صدا تر است دنیای بی حرم ز جهنم فراتر است ای با خبر ز ماتم زخم عمیق من ای در خوشی و نا خوشی ام هم رفیق من ای بهترین ستاره ی بخت و حیات ما مرهم ترین توسل و راه نجات ما واجب تر از اقامه ی صوم و صلات ما اشک زیارت است شکوه نشاط ما تنها مجال راحتی ام در کنار توست این قلب بی قرار قرارش مزار توست شمس الشموس، نور به کاشانه ام بده گرد ضریح خود پرِ پروانه ام بده دستی به التیام، سرِ شانه ام بده آرامشی به زندگی و خانه ام بده بیچاره آنکسی که نشد مستمند تو خوشبخت آنکه هست اسیر کمند تو با گوشه گوشه ی دلِ در غم نشسته ام چشم امید بر تو و این خانه بسته ام اندازه ی تمام جهان دل شکسته ام آغوش مهر باز کن آقا که خسته ام شیرین ترین خیالِ من آغوش مهر توست من زندگانیم همه بر دوش مهر توست رزق حلال سفره ی ما با دعای توست ایران بلند مرتبه از خاک پای توست در گوش ما ترنّمِ یا مرتضای توست هر کس که دل دهد به حسین آشنای توست فرموده ای به هر نفسی فبکِ لِلْحسین خواهی به قرب حق برسی فبکِ لِلْحسین یابن الشبیب گفتی و دلها کباب شد یک خط حدیث خواندی و آن، یک کتاب شد در عالمِ حسینیه ها انقلاب شد تو روضه خوان شدی و، مخالف جواب شد با اشک چشم و خون جگر گفته ای حسین ای پیر روضه خوان چقدر گفته ای حسین... مانند نیزه زار تنش زخم خورده بود با تیر بی شمار تنش زخم خورده بود با سنگ های هار تنش زخم خورده بود از نعل آب دار تنش زخم خورده بود تا قبل کربلا غم غارت نداشتیم قبل از حسین داغ اسارت نداشتیم @raziolhossein