eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
532 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تیغه به تیغه‌ی علمی که پر از شفاست یادآور رشید علمدار کربلاست سبزه به سبزه پر شده روی تنش دخیل دانه به دانه‌ی گره هایش گره گشاست پر باز می‌کنیم و به پرواز می‌رسیم تا لحظه‌ای‌که بار علم روی دوش ماست اینها همیشه اول هر دسته می‌روند دست علم کشان خدا رایة‌الهداست موسی پیمبر است و عصا نیز معجزه‌ش اینجا به دست نوکر عباس هم عصاست آن لب که بر ضریح علمدار بوسه زد گر کمتر از مسیح خطابش کنم خطاست حکم نجات ما همه در دست ساقی است در کشتی حسینیه عباس ناخداست باید میانه را به اباالفضل داد و بس هرجا زهیر سمت چپ است وحبیب راست رخصت اگر به جنگ بگیرد چه می‌شود آتش همیشه دستخوش کام اژدهاست دستش اگر بریده شده از سرحرم تا روز حشر پرچم عباس روی پاست هر پرچمی که نابه حق آمد خراب شد اما هنوز زیر علم ها برو بیاست @raziolhossein
تیغه به تیغه‌ی علمی که پر از شفاست یادآور رشید علمدار کربلاست سبزه به سبزه پر شده روی تنش دخیل دانه به دانه‌ی گره هایش گره گشاست پر باز می‌کنیم و به پرواز می‌رسیم تا لحظه‌ای‌که بار علم روی دوش ماست اینها همیشه اول هر دسته می‌روند دست علم کشان خدا رایة‌الهداست موسی پیمبر است و عصا نیز معجزه‌ش اینجا به دست نوکر عباس هم عصاست آن لب که بر ضریح علمدار بوسه زد گر کمتر از مسیح خطابش کنم خطاست حکم نجات ما همه در دست ساقی است در کشتی حسینیه عباس ناخداست باید میانه را به اباالفضل داد و بس هرجا زهیر سمت چپ است وحبیب راست رخصت اگر به جنگ بگیرد چه می‌شود آتش همیشه دستخوش کام اژدهاست دستش اگر بریده شده از سرحرم تا روز حشر پرچم عباس روی پاست هر پرچمی که نابه حق آمد خراب شد اما هنوز زیر علم ها برو بیاست @raziolhossein
یکبار به عشق بند کردند مرا صدبار نیازمند کردند مرا زیر علم عزا که رفتم دیدم از روی زمین بلند کردند مرا @raziolhossein
یادآورِ شهامت و ایثاری ای علم یعنی که یادگار علمداری ای علم گلزارِ عشق، بزم غم شاه کربلاست تو سروِ این مبارک‌گلزاری ای علم هر مقتلی نوشتنی و خواندنیست لیک تو مقتلِ مصوّرِ سیّاری ای علم آن را که گوشها ز دهانها شنیده‌اند در دیده‌ها منصّۀ اظهاری ای علم «اربابِ فهم» را ز مصیباتِ شاه دین در چشمِ دل، نشانه و تذکاری ای علم از آهنی، ولی ز اثرِ کیمیای عشق زر را شکستِ رونق بازاری ای علم با قدّ راست، در دل کافر چو نیش کج چون ذوالفقار حیدر کراری ای علم بر دوش می‌کِشیمت اگر، از قصور ماست ورنه به فرق و دیده سزاواری ای علم بر مؤمنین شفایی و بر ظالمین خسار خاصیّت کتاب خدا داری ای علم نقشت به شکل شعله از آن روی زد قضا کاندر دل خسان، شرر ناری ای علم چشمِ ندیده غیر ظواهر، کجا شود روشن به تو که مجمع اسراری ای علم؟ نادان سخن ز «بارکشی» میکند، ولیک بر دوش ما نه، بر دل او باری ای علم این مملکت پر است ز فحشا و منکرات واندر میان، تو مورد انکاری ای علم؟! گلرنگ باد هردم از آسیب روزگار آن چشمِ کج‌نظر که در او خاری ای علم @raziolhossein1
بیا  که  اشک  بریزیم  در  حسینیه که خیمه‌گاه حسین‌ست هر حسینیه به احتضار که افتادم آن دم آخر به هیچ جا نبریدم مگر حسینیه اگر سوال بپرسند که کجا رفتی؟ دهم جواب چنین ، بیشتر حسینیه به کربلا که نرفتم ولی تمامی سال شدم مقیم شب و روز در حسینیه هنوز خاطر من هست آن شبی را که گرفت دستم و بردم پدر حسینیه اگر به ماست تمام اراضی کشور خدا کند که شود سر به سر حسینیه دلم گرفته دلم باز روضه میخواهد بگو کجاست در این دور و بر حسینیه @raziolhossein