#امیرالمومنین_شهادت
رنگ از رخت پریده و رنگم پریده است
در بین بستری و دل من رمیده است
بابا چقدر چهره ی زرد تو آشناست
چشمت چه قدر غصه ی هجران کشیده است
فکر منی پدر که به کوفه چه می کشم ؟
روزی که می رسم و قد من خمیده است
دلشوره ی حسین تو را هم گرفته است ؟
چون نوبت فراق تو با او رسیده است
وقت غروب همره مادر تو هم بیا
وقتی که شمر تا دم مقتل دویده است
#محمد_مبشری
@raziolhossein
#حضرت_حمزه
ای مسیحا دم رسول الله
چون علی مرهم رسول الله
سپر محکم رسول الله
عزّت پرچم رسول الله
حمزه، ای افتخار اسلامی
مظهر اقتدار اسلامی
در عبادت قیامتی داری
با مناجات اُلفتی داری
بین میدان شجاعتی داری
به علی چه ارادتی داری
آسمان زیر گام های شماست
آخر عشق ابتدای شماست
قد احمد ز غصّه ات تا شد
تا که یک نیزه بر تنت جا شد
آه بالا سرت چه غوغا شد
بر سَرِ غارت تو دعوا شد
لشگری دور پیکرت آمد
جِگرت را زنی به دندان زد
گرچه خیلی بلا سرت آمد
گرچه قاتل برابرت آمد
تا کنارِ تو خواهرت آمد
یک عبا رویِ پیکرت آمد
تا نبیند صَفیه حالت را
وای از روضه های کرب و بلا
کربلا دِشنه دارها بودند
یک نفر نه ، هزارها بودند
وسطِ نیزه زارها بودند
روی سینه ، سوارها بودند
آبرویِ قبیله غارت شد
پیش زینب به تن جسارت شد
حرم الله در خطر افتاد
ردّ شلاّق بر کمر افتاد
خواهری بین صد نفر افتاد
بین بازار و هر گذر افتاد
همه دیدند ضعف تن ها را
مَردها می زدند زن ها را
#محمد_مبشری
@raziolhossein
#امام_صادق_شهادت
#دوبیتی
او گریه به غصه های مادر می کرد
وقتی که نظر به آتش در می کرد
از خانه چو دست بسته او را بردند
یاد از غم تنهایی حیدر می کرد
#محمد_مبشری
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
#رباعی
ما در غم و محنت تو گفتیم...حسین
با گریه به غربت تو گفتیم...حسین
وقتی که شنیدیم تو هم... تشنه لبی..
در اوج مصیبت تو گفتیم ...حسین
.......
با یاد شما به شور و شینم...هر شب
دلتنگ حریم کاظمینم...هر شب
در فکر غریبی تو هستم...هر روز
گریه کن روضه ی حسینم...هر شب
#سیدمجتبی_شجاع
......
لب تشنه ز عمق جگرش می گفت : آه
می سوخت به ظلمت غریبی چون ماه
شد ورد لبش لحظه ی آخر ، ناگاه
لا یوم کیومک ابا عبدالله
#محمد_مبشری
@raziolhossein
#امام_باقر_شهادت
#دوبیتی
امان از محنت تـو یابن الزهرا
شکسته حرمت تو یابن الزهرا
مزار تو چه خاموش و غریب است
«فدای غربت تـو» «یابن الزهرا»
#محمد_مبشری
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
ای که چون آمدی آماده ی پرواز شدی
غنچه ای بودی و چون شاخه ی گل باز شدی
در گلستان و سراپرده ی زیبایی ها
زینت و زیور باغی ز گل ناز شدی
قاصدک بودی و اما به مسیر معشوق
توسن عشق شدی رفتی و تکتاز شدی
کودکی بودی و بر جمله ی پیران طریق
رهنمای حرم و جلوه ی ایجاز شدی
در کرمخانه ی انبوه کریمان جهان
باب حاجات دو صد حاتم و ایّاز شدی
ظاهراً کوچکی اما به زمان پرواز
نه کبوتر که عقابی ، ز پی باز شدی
چون ستاره برِ خورشید تجلّی کردی
بر سر دست پدر مایه ی اعجاز شدی
گوشه چشمی به تو شد از رخ زیبای حسین
محرم راز شدی دلبر طنّاز شدی
در دل خیمه نماندی که پدر تنها بود
تا که سرباز شدی کودک جانباز شدی
رفته ای قافله ی دل ببری همراهت
یا که با محسن شش ماهه تو همراز شدی
این که جان از بدن کوچک تو بیرون رفت
نیست پایان ، به خداوند تو آغاز شدی
خون تو هدیه شد از دست حسین تا به خدا
روی دست پدر آماده ی پرواز شدی
#محمد_مبشری
@raziolhossein
#حضرت_حمزه
ای مسیحا دم رسول الله
چون علی مرهم رسول الله
سپر محکم رسول الله
عزّت پرچم رسول الله
حمزه، ای افتخار اسلامی
مظهر اقتدار اسلامی
در عبادت قیامتی داری
با مناجات اُلفتی داری
بین میدان شجاعتی داری
به علی چه ارادتی داری
آسمان زیر گام های شماست
آخر عشق ابتدای شماست
قد احمد ز غصّه ات تا شد
تا که یک نیزه بر تنت جا شد
آه بالا سرت چه غوغا شد
بر سَرِ غارت تو دعوا شد
لشگری دور پیکرت آمد
جِگرت را زنی به دندان زد
گرچه خیلی بلا سرت آمد
گرچه قاتل برابرت آمد
تا کنارِ تو خواهرت آمد
یک عبا رویِ پیکرت آمد
تا نبیند صَفیه حالت را
وای از روضه های کرب و بلا
کربلا دِشنه دارها بودند
یک نفر نه ، هزارها بودند
وسطِ نیزه زارها بودند
روی سینه ، سوارها بودند
آبرویِ قبیله غارت شد
پیش زینب به تن جسارت شد
حرم الله در خطر افتاد
ردّ شلاّق بر کمر افتاد
خواهری بین صد نفر افتاد
بین بازار و هر گذر افتاد
همه دیدند ضعف تن ها را
مَردها می زدند زن ها را
#محمد_مبشری
@raziolhossein
#امام_صادق_شهادت
#دوبیتی
او گریه به غصه های مادر می کرد
وقتی که نظر به آتش در می کرد
از خانه چو دست بسته او را بردند
یاد از غم تنهایی حیدر می کرد
#محمد_مبشری
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
#رباعی
ما در غم و محنت تو گفتیم...حسین
با گریه به غربت تو گفتیم...حسین
وقتی که شنیدیم تو هم... تشنه لبی..
در اوج مصیبت تو گفتیم ...حسین
.......
با یاد شما به شور و شینم...هر شب
دلتنگ حریم کاظمینم...هر شب
در فکر غریبی تو هستم...هر روز
گریه کن روضه ی حسینم...هر شب
#سیدمجتبی_شجاع
......
لب تشنه ز عمق جگرش می گفت : آه
می سوخت به ظلمت غریبی چون ماه
شد ورد لبش لحظه ی آخر ، ناگاه
لا یوم کیومک ابا عبدالله
#محمد_مبشری
@raziolhossein
#امام_باقر_شهادت
#دوبیتی
امان از محنت تـو یابن الزهرا
شکسته حرمت تو یابن الزهرا
مزار تو چه خاموش و غریب است
«فدای غربت تـو» «یابن الزهرا»
#محمد_مبشری
@raziolhossein
#امیرالمؤمنین
#دوبیتی
دل را به فروغ ازلی بشناسند
حق را به اطاعت ولی بشناسند
در روز جزا که ناشناسند همه
ما را به ولایت علی بشناسند
#محمد_مبشری
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
ای که چون آمدی آماده ی پرواز شدی
غنچه ای بودی و چون شاخه ی گل باز شدی
در گلستان و سراپرده ی زیبایی ها
زینت و زیور باغی ز گل ناز شدی
قاصدک بودی و اما به مسیر معشوق
توسن عشق شدی رفتی و تکتاز شدی
کودکی بودی و بر جمله ی پیران طریق
رهنمای حرم و جلوه ی ایجاز شدی
در کرمخانه ی انبوه کریمان جهان
باب حاجات دو صد حاتم و ایّاز شدی
ظاهراً کوچکی اما به زمان پرواز
نه کبوتر که عقابی ، ز پی باز شدی
چون ستاره برِ خورشید تجلّی کردی
بر سر دست پدر مایه ی اعجاز شدی
گوشه چشمی به تو شد از رخ زیبای حسین
محرم راز شدی دلبر طنّاز شدی
در دل خیمه نماندی که پدر تنها بود
تا که سرباز شدی کودک جانباز شدی
رفته ای قافله ی دل ببری همراهت
یا که با محسن شش ماهه تو همراز شدی
این که جان از بدن کوچک تو بیرون رفت
نیست پایان ، به خداوند تو آغاز شدی
خون تو هدیه شد از دست حسین تا به خدا
روی دست پدر آماده ی پرواز شدی
#محمد_مبشری
@raziolhossein