eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.7هزار دنبال‌کننده
599 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سالها به غیر احتشام ندیدی محترمی غیر احترام ندیدی بیم کجا داشتی ز جنگ و حوادث صلح پدر را به جز قیام ندیدی ای که سلامت رسیده از تو به عالم بعد کربلا دگر سلام ندیدی ای که طبیبی به درد غربت مردم زخم گرفتی و التیام ندیدی نان خور اجداد تو فقیر و اسیرند وقت اسارت ولی طعام ندیدی شب شده روزت اگر چه از غم کوفه شکر خدا کن که روز شام ندیدی حرف شنیدی ز شمر و حرمله اما فحش شنیدن ز روی بام ندیدی نای عمو دیده‌ای اگر چه سر نی چوب به روی لب امام ندیدی شکر خدا کن نرفته‌ای به خرابه شکر خدا مجلس حرام ندیدی @raziolhossein
در کربلا چها که کشیدم ز دست ظلم دیدم هزار داغ ولی باورم نبود یکعمر بوسه زد به سر و صورتم عمو بعد از عمو حسین کسی یاورم نبود عمه به جای من کتک از دست شمر خورد جز او کسی به فکر دل مضطرم نبود **** دیدم رباب را که کمان تر شد از کمان می‌دید روی نیزه سر شیرخواره بود در قتلگاه جسم عموجانِ من حسین در زیر پای مرکب و چندین سواره بود چیزی نمانده بود از آن جسم چاک چاک دیدم به چشم خویش تنش پاره پاره بود **** نازک تر از تن عموی من تنِ من است پای شتر کجا و تن دخترِ حسن با کعب نی زدند مرا بس‌که کوفیان جسمم کبود گشته چنان مادرِ حسن @raziolhossein
ای دختر کریم، کرامت گدای توست درمان درد هر دوجهان از دوای توست حاذق‌ترین طبیب دوعالم فقط تویی دنیا شفاگرفته‌ی دارالشفای توست تنها نه شیعیان جهان ریزه‌خوار تو عالم دخیل بسته‌ی جود و سخای توست تو یادگار کوفه و شام و مدینه‌ای حلّه نماد کوچکی از کربلای توست این حرف‌ها که بر در و دیوار حک شده تنها نشان اندکی از ماجرای توست چون مرقد تو قبله‌ی حاجات عالم است پس کعبه‌ی دلم حرم باصفای توست هرچند زائر تو نبودم، ولی دلم از راه دور شاهد حال و هوای توست با دست‌های خود گره‌های بزرگ را وا کرده‌ای و زخم اسارت به پای توست حالا ببین که شهر به شهر جهان ما پیراهن سیاه به تن در عزای توست باشد که با رضای خدا مستجاب باد "تعجیل در ظهور" که تنها دعای توست @raziolhossein
من شریفه یتیمه‌ی حسنم مثل بابای خود کریم منم باب حاجاتِ عالمِین شدم بین ره کشته‌ی حسین شدم گر چه بستند کوفیان دستم چون عمویم گره گشا هستم کربلا را به چشم خود دیدم غصه ها را به چشم خود دیدم تشنگی برده بود هوشِ مرا پاره کردند هر دو گوشِ مرا چه بگویم چه صحنه ها دیدم که به یک نصفِ روز پاشیدم کوفیان ظلم بی عدد کردند چادر عمّه را لگد کردند همه‌ی هست ما به نیزه زدند سر ششماهه را به نیزه زدند ناکسان خون به قلبها کردند خنده بر اشک چشمِ ما کردند تا عمو رفت من اسیر شدم نرسیده به کوفه پیر شدم بارها زیر دست و پا مُردم چون رقیه منم کتک خوردم تا که از روی ناقه افتادم کسی آنجا نیامد امدادم آسمان از غمم پر از مِه شد زیر پای شتر تنم لِه شد @raziolhossein
در این مطب مراجعه‌ی خلق بی حد ست از غیر دست های شریفه شفا بد ست با یک سلام نسخه‌ی بیمار را نوشت هرکس جواب دیده بنر در حرم زده ست باید که جان بگیرم از او یا که جان دهم از شدت مصیبت او دل مردد ست در راه شام بوده پرستار کودکان از این جهت طبیبه‌ی آل محمد ست او مادری ترینِ بنات الحسن بُوَد وقتی که در مسیر اسارت کمان قد ست شکر خدا که دختر آقای بی حرم اطراف حله صاحب ایوان و گنبد ست گفتم به او مرا بفدای حسین کن بی‌بی مرا مریض عزای حسین کن @raziolhossein
در شهر حله دختری از آل مصطفی زد خیمه ای به وسعت تاریخ کربلا از خاندان صبر و کرامت ، نشانه ای موسی یدی ، به دوش وی آیات انبیا هم از بلا به شوق ولا پر کشیده است هم از ولا خریده به جان کوهی از بلا دختی عفیف از شجر پاک فاطمه طفلی شریف ، میوه ای از باغ مرتضی بوی مدینه می‌رسد از حله بر مشام گویا که آرمیده در این خاک مجتبی ایمان اوست محو امامت ، چه رتبه ای پیمان او اصیل و حسینی است ، مرحبا نامش شریفه ، مرتبتش برتر از شرف صحنش بهشت خاک درش بهتر از طلا شهرت ،  طبیبه معنی ٫٫من اسمه دوا٫٫ خصلت کریمه جلوه ای ٫٫از ذکره شفا٫٫ والا عموی اوست حسین و پدر حسن جدش علی و جده ی او سرور نسا عجز طبیب را به حضورش بیاورید زیرا که اوست داروی هر درد بی‌دوا قلبش رئوف و دست عنایات او بسیط روحش لطیف و آینه ی  بخشش و سخا چون پا به طوف مرقد پاکش گذاشتی یک ٫٫ربنا٫٫ بگو  و ببین شرح ٫٫آتنا٫٫ زائر قدم که بر در این آستانه زد انگار کرد آمده در عرش کبریا  این طفل ، سفره دار کریم مدینه است هیهات دست خالی از این جا رود گدا عیسی دمی که جای عجب نیست مردگان بیرون روند از حرم او به روی پا گویید با کلیم بیاید در این حرم اعجاز او ببیند بی تکیه بر  عصا گویا هنوز می‌رسد از بارگاه او «فریاد العطش ٫٫به٫٫ بیابان کربلا» راس برادران به روی نیزه دید و گفت خواهر فدای همت مردانه ی شما شد کشته از جفای گروهی سیاه دل در آن اسارتی که زد آتش به ما سوا @raziolhossein
.            بسم‌الله الرحمن الرحیم                 هذا_یوم_الجمعه       و هو یومک المتوقع فیه ظهورک   دعای سلامتی حضرت فراموش نشود    اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن ِ    صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ   السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ      اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .       جهت سلامتی و تعجیل در فرج ۵صلوات به حضرت زهرا و حضرت خدیجه هدیه بفرمایید 🏴اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌آل‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم 🏴          .          اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
یک روز به هیئت سحر می‌آید با سوز دل و دیدهٔ تر می‌آید یک‌روز به انتقام هفتاد و دو شمس با سیصد و سیزده قمر می‌آید @raziolhossein
زمان لطف، صحبت از حقارتم نمی کنی کریمی و نظاره بر لیاقتم نمی کنی تو را ز یاد می برم زمان معصیت ولی مرا مؤاخذه برای غفلتم نمی کنی دلم شکسته و کسی به داد من نمی رسد میان راه مانده ام، حمایتم نمی کنی؟! چه نذرها نکرده ام که زیر و رو شود دلم به هر دری که می زنم اجابتم نمی کنی اسیر ظلمت دلم شدم عزیز فاطمه به یک دعا مرا غریق رحمتم نمی کنی؟! ..... فدای عمه ای که با دل شکسته ناله زد برادرم چرا نظر به غربتم نمی کنی؟! بزرگ این قبیله ام... مرا نزن عقیله ام کمی حیا و شرم از شرافتم نمی کنی؟! @raziolhossein
همه عمر در تباهی همه عمر غرق غفلت به دلم هزار غصه به دلم هزار حسرت پی کار خویش بودم پی کار من دویدی ز بزرگی تو شاها چه کنم من از خجالت چه زیان تورا که من هم برسم به آرزویی نظری که شام هجران برسد به صبح وصلت دل من گرفته آقا تو بیا برس به دادم سحری تو یاد من کن که خوشم به این حمایت به هوای گریه هایم تو فقط بمان برایم تو بسی برای نوکر به غریبه ها چه حاجت نفسی که بی تو باشد برود که برنگردد به تو بسته است جانم ز نخست تا قیامت منِ کربلا نرفته به خودت امیدوارم سفرم به گردن تو،تو نما قبول زحمت همه روضه ها اگرچه زده آتشی به جانت به غرور تو شرر زد غم روضه ی اسارت @raziolhossein
چارده قرن بدون تو به ما سخت گذشت از زمانی که تو رفتی به گدا سخت گذشت ما در آغوش تو بودیم زمانی اما از زمانی که شدیم از تو جدا سخت گذشت سر و سامان همه، بی سر و سامان شده ایم طعنه خوردیم ز هر بی سر و پا سخت گذشت قدر یک هفته مرا کُشت غروب جمعه  یا که نگذشت زمان بی تو وَ یا سخت گذشت نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی را داری بیشتر از همه ی ما به شما سخت گذشت نفسم آه شده، ناله ی جانکاه شده تو بیا ... آه ، بیا .. آه ، بیا ... سخت گذشت به گناهان خودم فکر که کردم دیدم به تو ای شاهد مظلوم چرا سخت گذشت بیشتر بر تو که خیمه زده ای در صحرا یا من بنده‌ی تزویر و ریا سخت گذشت؟! ِ سخت شد امر فرج چون که میان گودال شاه معطل شد و بر جد شما سخت گذشت مثل هر روز بگو گریه به زینب کردی؟ تو بخوان روضه که بر عمه کجا سخت گذشت شیعه از غصه بمیرد بخدا جا دارد بین بازار به ناموس خدا سخت گذشت @raziolhossein
مهر تو بجز سینه ی ما جا شدنی نیست سنگینی هجران تو حاشا شدنی نیست طفلی که بزرگی بغلش کرده بزرگ است هر قطره ی ناچیز که دریا شدنی نیست بگذار که با طعنه بخندند به اشکم رسوای غم عشق تو رسوا شدنی نیست حاجات مرا دور بریزید همینجا وقتی گره ی کرببلا وا شدنی نیست در روضه نشستن، همه ی زندگی ماست هرکس که دلش سنگ شد احیا شدنی نیست من مَحرم زهرا شدم از بعد مُحرّم این از کرمش بوده وَ اِلاّ ... شدنی نیست چون بین شریعه جگر آل علی سوخت بر گریه کنان آب، گوارا شدنی نیست جانم بفدای لب خشکیده ی اکبر! رفع عطشش جز لب بابا، شدنی نیست چه دیده که بالاسرش ارباب زمین خورد آیینه ی صد تکه تماشا شدنی نیست پهلوی علی را نوک سرنیزه دریده این زخم جگر خورده، مداوا شدنی نیست عمه وسط لشکریان بود، وگر نه بر زانوی بابا رمق پا شدنی نیست @raziolhossein