eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
545 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم پر مى ‏زند امشب براى حضرت باقر كه گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر ندیده دیده ى گیتى به علم و دانش و تقوا كسى را برتر و أعلم به جاى حضرت باقر ز بهر رفع حاجات و نیاز خویش گردیده سلاطین جهان یكسر گداى حضرت باقر زبان از وصف او الكن، قلم از مدح او عاجز كه جز حق كس نمى ‏داند بهاى حضرت باقر نزاید مادر گیتى ز بهر خدمت مردم به جود و بخشش و لطف و سخاى حضرت باقر به ذرّات جهان یكسر بود او هادى و رهبر كه جان عالمى گردد فداى حضرت باقر برو كسب فضیلت كن چو مردان خدا اى دل ز بحر دانشِ بى منتهاى حضرت باقر اگر گردد شفیع ما بنزد خالق یكتا بهر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر @raziolhossein
وقت عشق است چشم تر بدهيد شمع ها مژده ي سحر بدهيد كار دل گير يك نگاه شماست بر مناجات من اثر بدهيد از شلوغي شهر بيزارم كوچه ها فرصت گذر بدهيد دوست دارم به اوجتان بپرم بي قرارم كه بال و پر بدهيد مي نشينم كنار در بي تاب تا به پاهاي من خبر بدهيد راه باز و مسير بي خطر است توشه بردار موقع سفر است سفري تا ديار دلبرها تا زمين بهشت پرورها آسماني ترين شديم اينجا پا به پاي پر كبوترها خانه ها را ببين همه از دم شاخه ي ياس روي سر درها اين مدينه است شهر پاك و زلال چشمه سار تمام كوثرها اين مدينه است مركزيت نور تربت قبر چهار حجت نور يك زيارت كنار ابر بهار يك بقيع است و زائران بسيار بال هاي فرشته ها فرش است قدري آهسته تر قدم بردار يك قدم بيشتر نمانده ولي به در بسته خورده ايم انگار از همين جا دخيل مي بنديم پشت اين پنجره همين ديوار مگر امشب شب ولادت نيست شمع روشن كنيد دور مزار ذات غيب خدا شده ظاهر در جمال محمد باقر آمدي اي امام پنجم ما آمدي اي يگانه بي همتا برف ها آب شد زمين خنديد از بهار تو اي گل زيبا علم را آمدي كه بشكافي مثل كشتي به سينه ي دريا تا ابد آسمان آبي تو مي زند سايه بر سر دنيا تو در اين صفحه هاي خالي دل نقش ها مي زني به رنگ خدا جوهر بندگي است در قلمت غير توحيد نيست در قلمت اي به دوشت هميشه رايت علم در بيان تو واقعيت علم روي منبر كه درس مي دادي زير دِيْن تو رفت نهضت علم روز اول به اذن حضرت حق شاهكار تو بوده خلقت علم عقل ما قد نمي دهد هرگز به مقام تو اي حقيقت علم بي فروغ تو مي رود از دست همه ي اعتبار دولت علم تا كه نور كلام تو جاري است گلشن دين هميشه گل كاري است اي سرآغاز ناب ماه رجب وي شروع كتاب ماه رجب با غروب جمادي الثاني سر زدي آفتاب ماه رجب اشك هاي تو لحظه ي ميلاد شده عطر و گلاب ماه رجب عكسي از حسن كبريا هستي جاي تو قلب قاب ماه رجب يك مناجات بر لبم بنويس در شب مستجاب ماه رجب در هواي خدا رهايم كن بيشتر با خود آشنايم كن تو كه بر چشم خلق جا داري نوري و جلوه ي خدا داري شاخ شمشاد حضرت سجاد ريشه در باغ هل أتي داري ثمر نخل احمدي كه نسب ز حسين و ز مجتبي داري پسر سيد البكاء هستي سرگذشتي پر از بلا داري يادگاري ز لاله هاي عطش بر دلت داغ كربلا داري تو غروب سپيده را ديدي عمه ي قد خميده را ديدي همه جا گرد غصه پاشيدند با سر تيغ و نيزه گل چيدند دست هاي سياه بر سر تو سنگ هاي كبود باريدند چشم هايي كه گريه مي كردند سيلي و تازيانه مي ديدند مردم كوچه ي يهودي ها دور سرها مُدام رقصيدند بي ابوالفضل كودكان يتيم روي خشت خرابه خوابيدند اين همه غم كه بر سرت آمد كودكي تو را رقم مي زد @raziolhossein
بیا به پای دل خود سفر کنیم امشب ز کوچه های مدینه گذر کنیم امشب خدا به زین عبادش عطیه ای بخشید بیا تمام جهان را خبر کنیم امشب بیا سلام و درود و تهیت خود را نثار این پدر و این پسر کینم امشب در آسمان ولا مهر و مه هم آغوشند بیا نظاره شمس و قمر کنیم امشب دگر به دیدن باغ بهشت حاجت نیست اگر به باغ ولایت نظر کنیم امشب برای این که بگیریم عیدی از زهرا سزد ارادت خود بیشتر کنیم امشب بپاس مقدم دریا شکاف علم و کمال ز اشک شوق نثارش گهر کنیم امشب شب ولادت او در مدینه جشنی نیست بیا زغربت او دیده تر کنیم امشب تمام فرصت ما وقف خدمت بر اوست چه حاجت است که کار دگر کنیم امشب اگر که چشمه ای از معرفت شود پیدا نهال مهر ورا بارور کنیم امشب کنار خرمنی از عشق او بیا بنشین که فکر توشه راه سفر کنیم امشب بگو به خلق (وفائی) ز جای برخیزد لباس خدمت بر او به بر کنیم امشب @raziolhossein1
در باغ جهان نسیم سرمد آمد بر غنچه ی علم فیض بی حد آمد نوری زحسن در اوست ، نوری ز حسین آیینه ی سبطین محمد آمد ..... پنجم ولی است و وارث پنج تن است خورشیدِ فروزنده ی علم و سخن است ای بنتِ حسن ، بِین ائمه ، این طفل آغاز گر نسل امام حسن است ...... در خلقتِ نور ، پنجمین آینه است هفت آینه از نسل همین آینه است او یاد به ما داده ، خدا را دیدن ما هر چه که دیدیم از این آینه است .... سائل شدم و لحظه نابِ میلاد چشمم به رخِ حضرتِ باقرافتاد عید آمده و ماه رجب رؤیت شد- امروز در آغوش ِ امام سجاد! @raziolhossein1
مولای هر سرا تویی یا باقرالعلوم از نسل هل اتی تویی یا باقرالعلوم یک جلوه ات به ظاهر و باطن بیانگر است پیدای هر کجا تویی یا باقرالعلوم با آن همه روایت سبزت مشخص است پـروازِ تا خـدا تویی یا باقرالعلوم دیگر پی طبیب و دوایش نمیرویم درد و دوای ما تویی یا باقرالعلوم با لطف تو همه سرِ این سفره آمدیم بانـیِ روضه ها تویی یا باقرالعلوم ما نوکریم و بر دل عالم نوشته ایم؛ مـولا و مقتدا تویـی یا باقرالعلوم در چهره ات همیشه دعا موج میزند منظومه ی دعا تویی یا باقرالعلوم ما غصه ی عذاب جزا را نمیخوریم تا شافـع جــزا تویی یا باقرالعلوم ذکر مصیبتی کن و ما هم به سر زنیم راوی ماجـرا تویـی یا باقرالعلوم از کوفه و خرابه و دروازه ها بگو مشروح غصه ها تویی یا باقرالعلوم ازکربلا به کوفه و از کوفه تا به شام در بند دست و پا تویی یا باقرالعلوم @raziolhossein
تا روی به کشتی نجات آوردیم امید به ساحل نجات آوردیم در روز ولادت امام باقر ما هدیه برایش صلوات آوردیم ....... امروز که عرشیان برانگیخته اند بر عرش بلور نور آویخته اند در مقدم باقر العلوم از فردوس یک باغ گل محمدی ریخته اند ...... با عطر تو گل شوق شکفتن دارد سرمستی و میل از تو گفتن دارد ای باقر علم نبوی در شب عید این دل هوس مدینه رفتن دارد ..... آئینه ی حق ، طیب و طاهر آمد از نسل حسن ، فَخرِ  مَفاخِر آمد در مَطلع و روز اول ماهِ رجب فرزند  علی حضرت باقر آمد @raziolhossein
فصل بهار و عید طرب آمد پایان عمر رنج و تعب آمد وقتی هلال ماه رجب آمد نور خدا به سینه ی شب آمد  خیر کثیر حاصل این ماه است دریای فیض در دل این ماه است    مستی کنید شب شب یلدایی است هفت آسمان به جلوه تماشایی است  سرشار از حقیقت زیبایی است شهر مدینه باغ شکوفایی است باغی که می برد دل جنت را دارد از او بهشت ، طراوت را    پیک سعادت این خبر آورده باغ ولا شکوفه درآورده خورشید مژده ی سحر آورده امشب عروس دین پسر آورده در پای او ز عرش خدا گل ریخت روی سر زمین ز تفضل ریخت   بر خاتم شهود نگین آمد کهف الامان روح الامین آمد روح صفا به جسم زمین آمد حق‌الیقین به باور دین آمد علم الیقین به وقت سخن باشد تلفیقی از حسین و حسن باشد   حُسن حَسَن ز صورت او پیدا توحید در عبادت او پیدا ایثار در کرامت او پیدا علم است در حقیقت او پیدا آینه کمال خدا رویش عطر بهشت می وزد از بویش    او باقر العلوم پیامبر شد فیض زلال چشمه ی کوثر شد در علم و حلم ، حیدر دیگر شد زهرا حسن حسین مکرر شد حکمت نمی ز وسعت علم او صبر خدا تجلی حلم او    ایام جهل رو به زوال آمد سرچشمه ی علوم ، زلال آمد در معرفت تمام و کمال آمد سر تا قدم شکوه و جلال آمد آمد که مقتدای زمین باشد بعد از پدر امام مبین باشد @raziolhossein
دائم به لب اهل ولا ناد علی است تسکین دل غمزدگان یاد علی است هر ماه به دل حرف نهانی دارد خوشبخت رجب، که ماه میلاد علی است @raziolhossein
برما نظری اگر نمایی کافیست ازکارم اگر گره گشایی کافیست عیدی ولادت امام باقر در مجلس ما اگر بیایی کافیست @raziolhossein
. امشب گل سرخ باغ دین می آید فرزندامیرمومنین می آید تبریک که ماه برج حکمت ،باقر درخانه ی زین العابدین می آید @raziolhossein
در باغ جهان نسیم سرمد آمد بر غنچه ی علم فیض بی حد آمد نوری زحسن در اوست ، نوری ز حسین آیینه ی سبطین محمد آمد @raziolhossein
آن قوم که معمار جنان خشت به خشتند از خاک تو هستند که پاکیزه سرشتند از نام تو پرسیدم و گفتند محمّد نامی که به دیباچه‌ی توحید نوشتند از روی تو پرسیدم و زیبا ملکی گفت پیش رخ آن ماه‌شمایل همه زشتند در عالم ذر مزرعه‌ای بود دل ما از مِهر تو یک بذر در این مزرعه کِشتند دیدند شکافنده‌ی دریای علومی شد پنبه علوم دگران هر چه که رِشتند حق دور تو می‌گردد و آنان که نگردند در کعبه اگر هم بروند اهل کِنِشتند از نسل حسین و حسنی بهتر از این چیست اجداد تو آقای جوانان بهشتند @raziolhossein
انوار دو عین است امام باقر سبط الحسنین است امام باقر فرزند حسن ز مادر، اما ز پدر فرزند حسین است امام باقر @raziolhossein
یک لحظه هم از غیب، نگاه تو جدا نیست این دانش بی‌حد مگر از سوی خدا نیست در محضر تو پاسخ هر عالم و عارف جز آیۀ «سُبحانَکَ لا عِلمَ لَنا» نیست هر تیر نگاهت به هدف می‌خورد، آری در ترکش چشمان تو یک تیر خطا نیست از لطف احادیث و تفاسیر بلندت در دین خدا تا به ابد شبهه روا نیست تا اینکه سلامی برساند به تو از عشق جابر همۀ عمر دلش در نگرانی‌ست یک عمر گذشته‌ست ولی خاطر پاکت یک لحظه جدا از سفر کرب‌وبلا نیست هنگام اذان است و چه رؤیای قشنگی در صحن تو اینقدر شلوغ است که جا نیست @raziolhossein
آنکه بر چشمان ما پیراهنی گلفام داد ذره تا خورشید گردد شبنمی انعام داد اشک را از باده ساقی کوثر آفرید در ضیافت خانه‌اش هر دیده ای را جام داد تا که دست موج ها بر دامن ساحل رسد در دل هر عاشقی دریای ناآرام داد شام را از گیسوان آل حیدر تیره ساخت روز را برگرد آن ها جامه أحرام داد هرکسی پیغمبری می‌کرد در آل علی همچو ختم الانبیا او را محمد نام داد مثل خورشیدی که دیروز از همین مشرق دمید اولین پیغمبری که بعد پیغمبر رسید نام زیبایش محمد بود و سیمایش علی قآبی از پیغمبر و تصویر زیبایش علی خلق احمد خلق احمد خوی احمد بود و بس پای تا سر احمد و قد دلارایش علی نامه مکتوبی از اوصاف جنت روی او خط و خالش احمد  و زلف چلیپایش علی ساحل از پیغام‌های او پر از در و  صدف موج الطاف پیمبر بود و دریایش علی چشم او بسم الله است و خال او چون نقطه اش خوشنویسی خداوند است و امضایش علی پلک هایش پرده ی گنجینه الاسرار بود چشم او قاب رسول و حیدر کرار بود مثل خورشیدی که روشن میکند اشراق را می شکافد نورعلم ش سینه آفاق را هر ستاره یک شرار از شعله های علم اوست با رصد قلبم منجم میچشد احراق را نردبانی تا فلک باید که باشد بنگریم خاک پایش شکل داده قامت این طاق را بین گلشن گم شود عطری که هرگل داشته در صفاتش گم کنم سررشته مصداق را اشتیاق مهر او ناچیز را خورشید کرد آسمان بر سر گرفت آن ذره مشتاق را هرکسی یک قطره از او خواست باران می برد مور از درگاه او تخت سلیمان می برد   قال باقرهای او  تحکیم قرآن حکیم قال باقر های او یعنی صراط المستقیم آفرینش طفل شش روز است پیش لطف او چشم او شرحی است بر آیات احسان قدیم قبل از آنی که بگویی حاجتت را می دهد نشنود آوای سایل های خودرا این کریم احتیاجی نیست بر سوسوی شمعی در بقیع ماه و خورشید ند وقتی که چراغ این حریم جبرئیل اینجا تمام افتخارش نوکری است هر ملک ترفیع گیرد می شود اینجا ندیم بس که بر خاک مزارش ریخت خون از چشم تر سنگ قبرش را تراشیدند گویا از جگر شرح جمع عشق را از اشک دامانش بپرس این حکایت را ز چشمان گلستانش بپرس هرچه زینب دید او هم دید در دشت بلا ما رایت الا جمیلا را زچشمانش بپرس دانه دانه یاد یاران قطره قطره اشک ریخت ذکر هرمرثیه از تسبیح مژگانش بپرس پیکری از شانه شمشیرهاچون زلف شد مو به مواین قصه از زلف پریشانش بپرس دشتی از نامحرمان و دختران بی پناه هتک حرمت را از آن چاک گریبانش بپرس هرچه می پرسی مپرس از کوچه و بازار شام یک سحر تا شام ناموس خدا در ازدحام @raziolhossein
یک لحظه هم از غیب، نگاه تو جدا نیست این دانش بی‌حد مگر از سوی خدا نیست در محضر تو پاسخ هر عالم و عارف جز آیۀ «سُبحانَکَ لا عِلمَ لَنا» نیست هر تیر نگاهت به هدف می‌خورد، آری در ترکش چشمان تو یک تیر خطا نیست از لطف احادیث و تفاسیر بلندت در دین خدا تا به ابد شبهه روا نیست تا اینکه سلامی برساند به تو از عشق جابر همۀ عمر دلش در نگرانی‌ست یک عمر گذشته‌ست ولی خاطر پاکت یک لحظه جدا از سفر کرب‌وبلا نیست هنگام اذان است و چه رؤیای قشنگی در صحن تو اینقدر شلوغ است که جا نیست @raziolhossein
پیک قدسی به شادمانی گفت آفرینش دوباره پرشوراست درسپیده دم طلوع وظهور آسمان وزمین پرازنوراست نورصبح از سپیده ی علم است این سپیده پدیده ی علم است شب نشینان عالم ملکوت همه سوی زمین نگه کردند روی دامان مهر، مه دیدند کسب نور ازفروغ مه کردند روز میلاد ماه خورشید است روشن این مه زنورتوحیداست همه ی عرشیان به هم گفتند سید الساجدین گلی دارد تا که شکر خدا به جا آرد درمصلا نماز بگذارد همه این شوق وشور را دیدند سرّ الله ونور را دیدند ای حسن خصلت ای حسینی خو حیدری روی وفاطمی اوصاف سایه پرود سید سجاد چشمه ی جود وآیت الطاف ای جمال توبهتر ازهرماه محو روی توگشت وجهه الله شب بشکفتن گل رویت به یُطهّرقسم که ای طاهر قدسیان فلک به هم گفتند نور علم نبی شده ظاهر ای که منظومه ی نجومی تو به لقب باقرالعلومی تو همه اصحاب معرفت دارند شوق بشنیدن کلام ترا با شکوه وبه احترام و وضو روی لب می برند نام ترا ای زوصف وزمدح بالاتر گفته برتو سلام پیغمبر ای که بررهروان علم وشرف گنج علم وشرافت آوردی توبه کانون عشق ومکتب علم درفضلیت هشام پروردی مکتب توفقیه پرور بود دانشت مهر سایه گستر بود هرکه شد تشنه ی محبت تو جام عشق و وفا به او دادی به کمیت وبه حمیری نوری زسحرگاه آرزو دادی هرکه مهرشما محبت اوست سند افتخار خدمت اوست من که ازساحل محبت تو روبه دریای جود آوردم برتو وخاندان اطهر تو احترام و درود آوردم به «وفایی» تو التفاتی کن نذر مسکین خود زکاتی کن   @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای کعبه ی دل کوی تو یا حضرت هادی وی قبله ی جان روی تو یا حضرت هادی ای چشم همه سوی تو یا حضرت هادی ای خلق ثناگوی تو یا حضرت هادی آیینه اجلال نبی کیست تویی تو چارم علی از آل نبی کیست تویی تو تو اختر برج نبوی شمس هدایی ماه علوی آینه ی حسن خدایی فرمانده ی ملک قدر و جیش قضایی آری تو علیّ ابن جواد ابن رضایی خوبان جهان نور هدایت ز تو دارند ارواح رسل روح ولایت ز تو دارند تو جانی و در کالبد کلّ وجودی تو وجه خدا آینه ی غیب و شهودی تو نیّت و تکبیر و قیامیّ و قعودی تو رابطه ی خلق و خداوند ودودی از فیض تو منّت به سر خلق نهادند با مهر تو دادند به ما آنچه که دادند ای گوهر توحید به درج دهن تو روییده به هر سو گل وحی از چمن تو انوار خدا در تو و حسن حسن تو ما جامعه داریم ز فیض سخن تو زین جامعه دل سوی تولای تو راهی است هر جمله آن جلوه ای از وحی الهی است از سامره خیزد به فلک نور حقایق دل ها به طواف حرم قدس تو شایق مرهون تو روز و شب و ساعات و دقایق روزی خور خوان کرمت جمله خلایق مدح تو ندای حق و جبریل منادی نام تو علی کنیه زیبای تو هادی من آبرو از خاک در سامره دارم من خاطره ها از سفر سامره دارم من جلوۀ طور از شجر سامره دارم من عشق دو قرص قمر سامره دارم هر جا که روم مرغ دلم در حرم توست چشمم به تو و لطف و عطا و کرم توست تو حجّت حق خلق به تأیید تو بنده توحید و نبوّت به تولاّی تو زنده جبریل به بام تو یکی مرغ پرنده در بین قفس رام تو شیران درنده کردند چو بر ماه جمال تو نظاره پروانه صفت دور تو گشتند هماره نور تو که از صبح ازل تافته در دل خاموش نگردد به هزاران متوکّل هرگز نشود محو، حق از فتنه باطل آری نرسد بار کج خصم به منزل قرآن همه را با سخن وحی دهد پند هر چیز بود فانی جز وجه خداوند ای جود تو همچون یم و افلاک حبابت آوخ که رسید از ستم خصم عذابت گریم به تو و غصّه بی حدّ و حسابت افسوس که بردند سوی بزم شرابت برخیرگی خصم و به بی شرمی او اُف خاکم به دهن جام مِی اَت کرد تعارف تو آیه تطهیری و رجس از تو به دور است دل جای خدا و دهنت چشمه نور است وای از متوکّل که چه بی شرم و جسور است مست می و مست ستم و مست غرور است با آن شرف و عزّت و اجلال معانی می خواست که در محفل او شعر بخوانی خواندی دو سه بیتی که بهم ریخت سرورش از روی سرش خورد زمین تاج غرورش گفتی سخن از آدمی و تنگی گورش افتاد به تن لرزه بدان قدرت و زورش لرزید ولی در پی اظهار ندامت می زد همه دم تیشه به طوبای امامت فریاد که زد زهر ستم شعله به جانت افسوس که مسموم شدی چون پدرانت آوخ که ز تن رفت برون تاب و توانت سوزد جگرم بر تو و غمهای نهانت «میثم» که به دل سوز و به سر شور تو دارد باشد که به خاک حرمت چهره گذارد @raziolhossein
بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی ابن الرضای دوم ما أیها النقی با حبّ تو عبادت ما عین بندگی‌ست هادی آل فاطمه یا أیها النقی دارم "ولی"شناسی خود را ز نور تو مولای من ولیِ خدا أیها النقی با آن نقاوت نقوی یک نگاه کن پاکیزه کن وجود مرا أیها النقی با صد امید همچو گدایان سامرا پر می‌کشیم سوی شما أیها النقی بخشنده‌تر ز حاتم طائی تویی تویی مسکین‌ترم ز هر چه گدا أیها النقی من هر چه خواستم تو عنایت نموده‌ای یک حاجتم نگشته روا أیها النقی گردد جوانی‌ام همه ترویج مکتبت جانم شود فدای تو یا أیها النقی باید برای غربت تو بی‌امان گریست با ناله‌های حضرت صاحب زمان گریست شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود آن ناخن شکسته و آن کاروان‌سرا توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود بارانی است از غم تو چشم سامرا با دیدن تو اشک ملک بی‌اراده بود وقتی که آسمان ز غمت سینه‌چاک شد دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود زهر ستم چه با جگر پاره‌پاره کرد دیگر نفس ... نفس ... به شماره فتاده بود شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت هر چند دل، شکسته از آن بزم باده بود آقا بیا و با دل غرق به خون بخوان از آن سه‌ساله که پدر از دست داده بود جانش رسید بر لبش از ضربه‌های چوب وقتی کنار طشت طلا ایستاده بود آرام قلب خسته اش از دست رفته بود چشم به خون نشسته‌اش از دست رفته بود @raziolhossein
با کلامش شهر را اهل ولایت می‌کند مردم گمراه را "هادی" هدایت می‌کند هرکه وصفش را شنید از عشق او بیمار شد عشقش از راه شنیدن هم سرایت می‌کند شیخ عباس قمی در "منتهیُ الآمال" خود معجزات بی شمار از او روایت می‌کند با وجود او بهشتی بودن اصلا سخت نیست حبِّ او را هرکسی دارد کفایت می‌کند کاملا رد کرد اسلام بنی عباس را "هادی" از اسلام پیغمبر حمایت می‌کند هرچه هم دشمن اذیت کرد، او نفرین نکرد دشمنش از صبر بسیارش شکایت می‌کند هر بلایی هم که میبیند "علی ابن رضا" شکر حق میگوید، احساس رضایت می‌کند دشمنش بی احترامی کرد، آنجایی که دید شیر دارد احترامش را رعایت می‌کند قاتلش جان خواست از او، جان خود را نیز داد هرکسی هرچه بخواهد او عنایت می‌کند رفت در بزم شراب و غصه خورد و گریه کرد اشک هایش از دل زینب حکایت می‌کند @raziolhossein
دلم امشب گدای سامراست از تو غیر از تو را نخواهم خواست یا علی النقی الهادی حرم تو بهشت قرب خداست آسمان خاکبوس گنبد تو کهکشان پیش پای تو برخاست مهبط الوحی و معدن الرحمه دل دریایی و زلال شماست ذره با یک اشاره ات خورشید قطره با یک نگاه تو دریاست من عصاکم فقد عصی الله است که مطیع شما مطیع خداست قصه ی دوستی تان مولا شرح و تفسیر وال من والاست قد نشرتم شرایع الاحکام راه غیر از شما فریب و خطاست قولکم صدق ، فعلکم حق امرکم متبع که حکم قضاست بسته بر بال هر ملک آمین نفس جاری تو عین دعاست من اتاکم نجی ، برای همه آن ضریح شکسته قبله نماست مشعل جامعه کبیره ی تو به یقین رهگشای اهل ولاست هر فرازش کتاب معرفت است سطر سطرش شعور و شور افزاست و خدا در طلیعه ی خلقت عرش خود را به نورتان آراست برج و باروی اقتدار شما تا قیامت بلند و پا بر جاست بزم می ، برکه السباع ای وای روضه هایت گریز عاشوراست خاکبوس در تو سلطان است هر که بیچاره ی تو شد آقاست @raziolhossein
اگر رزق من سامرایی نمی شد نصیبم مقام گدایی نمی شد اگر قابلیت نمی داشت قلبم ز چشم کریمت عطایی نمی شد به اذن تو سجاده را پهن کردم لب من که وا به دعایی نمی شد یقینا اگر مادر تو نمی خواست دل من برایت هوایی نمی شد اگر که ضریح تو جلوه نمی کرد ز باغ جنان رونمایی نمی شد شبیه جهنم جهان بود اگر که به نور رخت روشنایی نمی شد تو در جامعه شرح توحید دادی که بی جامعه دل خدایی نمی شد اگر آن زیارت نمی ماند از تو دل عارفی کبریایی نمی شد و هر سالکی سیر کامل نمی کرد اگر از تو این رهگشایی نمی شد کلیمانه مداحی خویش کردی تو را بهتر از این ثنایی نمی شد شما مهبط نور وحی الهید بشر بی شما رهنمایی نمی شد شما معدن رحمت و گنج علمید نبودید، دنیا که جایی نمی شد چو ویرانه می شد، لجن زار می شد یقین غیر ظلمت سرایی نمی شد شما باب ایمان و سر خدایید خدا می شدید حق چو آیینه می شد نبودید اگر که پناه خلائق از این تنگناها رهایی، نمی شد اگر در سقیفه خیانت نمی شد به فرزند زهرا جفایی نمی شد نمی شد تعارف به او جامی اصلا در آنجا چنین ماجرایی نمی شد خدایا چه می شد که از زهر، قلبش جوادی نمی شد، رضایی نمی شد به دنبال مرکب پیاده نمی رفت اسیر مسیر بلایی نمی شد چنین که شده زخم پاهایش، ای کاش دگر دختری پاحنایی نمی شد دل شب پی ناقه ای در بیابان ز سیلی شکسته صدایی نمی شد دگر آبروی رقیه نمی رفت اگر احتیاجش عصایی نمی شد ائمه اگر به شهادت رسیدند یکی مثل آن کربلایی نمی شد همه لااقل یک کفن داشتند و تنی دفن با بوریایی نمی شد دگر پیکری زیر پایی نمی ماند سری قاری نیزه هایی نمی شد @raziolhossein
سوختم از اثر زهر و خدایا کردم جگر سوخته را هدیه به زهرا کردم درد بسبار به دل دارم و همدردی نیست دردهایم همه با گریه مداوا کردم از جفای متوکل به خدا خسته شدم گر چه با او همه عمر مدارا کردم گاه می برد پیاده زپی خویش مرا سوختم شمع صفت دیده چو دریا کردم گه شنیدم که دشنام به زهرا می داد پسر حیدرم و صبر چو مولا کردم آن شبی را که مرا برد سوی بزم شراب مرگ خود را زخداوند تمنا کردم پسر فاطمه را جام تعارف می کرد جای او شرم من از حی تعالی کردم دست بسته چو شدم وارد آن بزم شراب یاد از عمه خود زینب کبری کردم یاد آن روز که در شام خرابش بردند بازوی بسته سوی بزم شرابش بردند @raziolhossein
در پيروي از عشيره ات شيعه شدم در پرتو حسن سيره ات شيعه شدم هادیِ قلوب حق طلب ادرکني با جامعۀ کبيره ات شيعه شدم @raziolhossein
آن حجتی که در نظرش جز خدا نبود درد دلش زیاد ولیکن دوا نبود قلبی شکسته داشت ز زخم زبان خصم او آشنای خلق و ورا آشنا نبود تطهیر بود و از چه به خصمش کسی نگفت بزم شراب جای امام هدا نبود غم در دلش زیاد اگر بوده است ولی اشکش به جز برای غم کربلا نبود در سامرا اگرچه غریبانه کشته شد اما دگر سر از بدن او جدا نبود بعد از شهادتش به خدا احترام شد جسمش به روی خاک برهنه رها نبود اما حسین را زقفا سر بریده اند آن حجتی که در نظرش جز خدا نبود @raziolhossein
ای دهم حجّت خدای ودود هادی ملک خالق معبود آفرینش یم عنایت تو هادیان بندۀ هدایت تو حلم ها لاله ای ز گلشن تو علم ها خوشه ای ز خرمن تو منجلی در تو نور کل علوم همه ی حسن چارده معصوم چشم دشمن به لطف و رحمت تو متوکّل حقیر عزّت تو ابر بارنده فیضی از جامت شیر درّنده در قفس رامت جامعه سطری از عبارت تو انبیا عاشق زیارت تو در خراسان، مدینه، سامرّا نجف و کاظمین و کرب و بلا زائرین هرکجا که مهمانند جامعه با دم تو می خوانند ای تو ابن الرّضای دوّم ما در امامان علیّ چارم ما به مزار مطهّر تو سلام به عروس و به خواهر تو سلام زده بر سر هوای سامره ام خاک پای گدای سامره ام سامره آفتاب سینه ی من کربلای من و مدینۀ من سامره شهر نور، شهر شرف سامره باغی از بهشت نجف سامره در زمین بهشت اله آسمان دو آفتاب و دو ماه تو علیّ علیّ و فاطمه ای تو چراغ هدایت همه ای به دعای تو سنگ گل آرد به ولای تو ابر می بارد ذکر حق چیست؟ ذکر خیر شما کیست میزان حق به غیر شما؟ بی دمت آدمی نمی ماند به خدا عالمی نمی ماند طایر وحی از تو دانه گرفت در ریاض تو آشیانه گرفت یم جود و فتوتید شما اهلبیت نبوّتید شما چشم دل بی چراغتان کور است شاهد من "کلامُکم نور" است... @raziolhossein