eitaa logo
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
416 دنبال‌کننده
3هزار عکس
287 ویدیو
29 فایل
ما اینجا جمع شدیم که بگیم... 💯میشه هم دیندار بود و هم به بالاترین لذت ها رسید رسالت دین در همین هست 👆 ارتباط با ما: @hajeb114
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
#نکات_تربیتی_خانواده ۱۷ "حجاب مناسب" ⭕️ یکی دیگه از عوامل مهم نا آرامی توی خانواده، بی حجابی و بدح
۱۸ " فیلم های مستهجن " 🔹گفتیم که تک تک اعضای خانواده باید مراقب هیجان های کاذب باشن. 🚫 یکی از هیجان های خطرناک، عکس ها و فیلم هاس مستهجن هست. اصلا معنای مستهجن هم "به هیجان آورنده" هست. 🔺 همیشه یادتون باشه که: کسی که توسط "حرام" به هیجان در بیاد دیگه توسط "حلال" به هیجان نخواهد رسید... 🔴 مردی که اهل دیدن فیلم های پورن و مستهجن باشه، دیگه نمیتونه ارتباط خوبی با همسرش داشته باشه... 🔺بدبخت میخواست لذت های خودش رو بیشتر کنه اما اتفاقا زد و لذت های خودش رو نابود کرد... 😒⁉️ لذت حلالی که هزاران ثواب و نورانیت داشت رو رها کرد و رفت سراغ لذت مسخره و کوچکی که هم دنیا و هم آخرتش رو جهنم خواهد کرد... 🔥🔥🔥 حاج آقا! چطور دیدن فیلمای مستهجن رو ترک کنیم؟😓 ان شالله در پیام های بعدی... 💖 @razkhoda
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
🌷 #دختر_شینا – قسمت 0⃣1⃣ ✅ #فصل_سوم .... مطمئن بودم همین‌که پدرم دستی روی سرم بکشد، غصه‌ها و دلواپ
🌷 – قسمت1⃣1⃣ ✅ .... کمی بعد با صمد آمدند توی اتاقی که من بودم. خدیجه با اشاره چشم و ابرو بهم فهماند کار درستی نمی‌کنم. بعد هم از اتاق بیرون رفت. من ماندم و صمد. کمی این پا و آن پا کردم و بلند شدم تا از زیر نگاه‌های سنگینش فرار کنم، ایستاد وسط چهارچوبِ در، دست‌هایش را باز کرد و جلوی راهم را گرفت. با لبخندی گفت: «کجا؟! چرا از من فرار می‌کنی؟! بنشین باهات کار دارم.» سرم را پایین انداختم و نشستم. او هم نشست؛ البته با فاصله‌ی خیلی زیاد از من. بعد هم یک‌ریز شروع کرد به حرف زدن. گفت دوست دارم زنم این‌طور باشد. آن‌طور نباشد. گفت: «فعلاً سربازم و خدمتم که تمام شود، می‌خواهم بروم تهران دنبال یک کار درست و حسابی.» نگرانی را که توی صورتم دید، گفت: «شاید هم بمانم همین‌جا توی قایش.» از شغلش گفت که سیمان‌کار است و توی تهران بهتر می‌تواند کار کند. همان‌طور سرم را پایین انداخته بودم. چیزی نمی‌گفتم. صمد هم یک‌ریز حرف می‌زد. آخرش عصبانی شد و گفت: «تو هم چیزی بگو. حرفی بزن تا دلم خوش شود.» چیزی برای گفتن نداشتم. چادرم را سفت از زیر گلو گرفته بودم و زل زده بودم به اتاق روبه‌رو. وقتی دید تلاشش برای به حرف درآوردنم بی‌فایده است، خودش شروع کرد به سؤال کردن. پرسید: «دوست داری کجا زندگی کنی؟!» جواب ندادم. دست‌بردار نبود. پرسید: «دوست داری پیش مادرم زندگی کنی؟!» بالاخره به حرف آمدم؛ اما فقط یک کلمه: «نه!» بعد هم سکوت. وقتی دید به این راحتی نمی‌تواند من را به حرف درآورد، او هم دیگر حرفی نزد. از فرصت استفاده کردم و به بهانه‌ی کمک به خدیجه رفتم و سفره را انداختم. غذا را هم من کشیدم. خدیجه اصرار می‌کرد: «تو برو پیش صمد بنشین با هم حرف بزنید تا من کارها را انجام بدهم»، اما من زیر بار نرفتم، ایستادم و کارهای آشپزخانه را انجام دادم. صمد تنها مانده بود. سر سفره هم پیش خدیجه نشستم. بعد از شام، ظرف‌ها را جمع کردم و به بهانه‌ی چای آوردن و تمیز کردن آشپزخانه، از دستش فرار کردم. 🔰ادامه دارد...... @razkhoda
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 خدایا🙏 همانگونه که چشمهايمان را✨ ازخواب بيدار کردی،🌸🍃 روح مان را از غفلت بيدار کن✨ و همانگونه که جهان را🌸🍃 به نور صبح منور گرداندی✨ زندگیمان را🌸🍃 بنور هدايتت منور بگردان✨ آمین یا رَبَّ 🙏 #روز_زیباتون_بخیر ☀️ 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 @razkhoda
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
* #راز_خـــــدا.... * 13 💕◈•══•💖•══•◈💞 #مدیریت_رنج_ها 12 ✅ بالاخره همه توی دنیا رنج میکشن. ✔️حت
* .... * 14 💕◈•══•💖•══•◈💞 13 "برخورد صحیح با رنج" ⭕️اگه ما برخورد درستی با رنج نداشته باشیم، «اتفاقاً رنج هامون بیشتر خواهد شد». 👆👆👆خیلی مهم ⛔️اگه کسی رنج مخالفت با بعضی از دوست داشتنی ها رو تحمل نکنه، خواه ناخواه دچار رنج های دیگه ای خواهد شد که زندگیش رو تلخ خواهد کرد. 🚫 مثلاً آدمی که حسادت داره، طبیعتاً باید با مبارزه با نفس، این خصلت بد رو کنار بذاره. اما اگه اهل مبارزه با نفس نبود، این خصوصیت باعث میشه که «چشمِ دیدنِ پیشرفت های دیگران رو نداشته باشه» ⭕️⭕️⭕️ و تا میبینه که یه نفر بالاتر از اون هست، سریع ناراحت میشه و مدت ها ذهنش درگیر اینه که هر طوری شده اون شخص رو از جایگاهی که داره به زیر بکشه!🚸 🔹عزیز دلم چرا با حسادت، روحِ خودت رو از بین میبری؟ 😒 👈خب یه مدت با این احساس نادرست خودت مبارزه کن. یه مدت مراقبت کن و به محض اینکه حس حسادت توی ذهنت اومد به هوای نفست بگو: تو بیخود کردی که حسادت می کنی!😒🚫 چرا میخوای منو اذیت کنی؟ بچسب به زندگی خودت! 🚸هر بار که این حس اومد سراغت، شما این مبارزه با نفس رو انجام بده. بعد از یه مدت به لطف خدا، رذیلۀ حسادت از توی قلبت بیرون میره....✅ مساوی با: رنج ═<┅═> 💖 <═┅>═ @razkhoda ═<┅═> 🌺 <═┅>═
8.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 دستان خدا کجای زندگی ماست؟ 🔻 کجا میخوای بری؟..... @razkhoda
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
#نکات_تربیتی_خانواده ۱۸ " فیلم های مستهجن " 🔹گفتیم که تک تک اعضای خانواده باید مراقب هیجان های کاذ
۱۹ "فیلم های مستهجن ۲ " ⭕️ دیدن فیلم های مستهجن اعتیاد آوره. دقیقا همونطور که یه نفر به مواد مخدر اعتیاد پیدا میکنه. 🔴 کسی که بهش اعتیاد پیدا کنه واقعا دست خودش نیست خیلی وقتا میبینیم که طرف، بارها خواسته که توبه کنه اما بازم نتونسته مقاومت کنه. حتی افراد مذهبی هم در مقابل این فیلم ها تسلیم میشن. 🔹برای ترک این فیلم ها چند تا نکته رو باید توجه کرد. 🔺اول از همه آدم باید به این درک رسیده باشه که این فیلم ها زندگی آدم رو خراب میکنه. ✅ بعدش هم اینکه باید سعی کنه خودش رو قوی کنه. ✔️✔️✔️ یه قانون خییییلی مهم رو میگم تا آخر عمرتون یادتون باشه و ازش استفاده کنید: 💯 هر جا دیدی برات سخته که مبارزه با نفس کنی 👈🏼اونجاهایی که برات آسونه رو حتما مبارزه کن تا قوی بشی. ✅ بعد از یه مدت میتونی اون کارای سخت رو هم انجام بدی.😊 ✔️🌷🌹 👆🏼 این قانون رو بنویسید و به دیوار اتاقتون بچسبونید.... 💖 @razkhoda
👀 #نگرش_های_ناب 👀 💞برای رسیدن به خـــداو لذت بردن از احساس حضور خـــدا... 💯 باید کمی منتظر باقی ماند و در طول مدت انتظار.... 👈از غیر خدا چشم پوشید و دل برید✔️ 🍃🌸 @razkhoda 🌸🍃
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
🌷 #دختر_شینا – قسمت1⃣1⃣ ✅ #فصل_سوم .... کمی بعد با صمد آمدند توی اتاقی که من بودم. خدیجه با اشاره
🌷 – قسمت 2⃣1⃣ ✅ .... و به بهانه‌ی چای آوردن و تمیز کردن آشپزخانه، از دستش فرار کردم. صمد به خدیجه گفته بود: «فکر کنم قدم از من خوشش نمی‌آید. اگر اوضاع این‌طوری پیش برود، ما نمی‌توانیم با هم زندگی کنیم.» خدیجه دلداری‌اش داده بود و گفته بود: «ناراحت نباش. این مسائل طبیعی است. کمی که بگذرد، به تو علاقه‌مند می‌شود. باید صبر داشته باشی و تحمل کنی.» صمد بعد از این‌که چایش را خورد، رفت. به خدیجه گفتم: «از او خوشم نمی‌آید. کچل است.» خدیجه خندید و گفت: «فقط مشکلت همین است. دیوانه؟! مثل این‌که سرباز است. چند ماه دیگر که سربازی‌اش تمام شود، کاکلش درمی‌آید.» بعد پرسید: «مشکل دوم؟!» گفتم: «خیلی حرف می‌زند.» خدیجه باز خندید و گفت: «این هم چاره دارد. صبر کن تو که از لاکت درآیی و رودربایستی را کنار بگذاری، بیچاره‌اش می‌کنی؛ دیگر اجازه‌ی حرف زدن ندارد.» از حرف خدیجه خنده‌ام گرفت و این خنده سر حرف و شوخی را باز کرد و تا دیر‌وقت بیدار ماندیم و گفتیم و خندیدیم. چند روز بعد، مادر صمد خبر داد می‌خواهد به خانه‌ی ما بیاید. عصر بود که آمد؛ خودش تنها، با یک بقچه لباس. مادرم تشکر کرد. بقچه را گرفت و گذاشت وسط اتاق و به من اشاره کرد بروم و بقچه را باز کنم. با اکراه رفتم نشستم وسط اتاق و گره‌ی بقچه را باز کردم. چندتایی بلوز و دامن و پارچه‌ی لباسی بود، که از هیچ کدامشان خوشم نیامد. بدون این‌که تشکر کنم، همان‌طور که بقچه را باز کرده بودم، لباس‌ها را تا کردم و توی بقچه گذاشتم و آن را گره زدم. مادر صمد فهمید؛ اما به روی خودش نیاورد. مادرم هی لب گزید و ابرو بالا انداخت و اشاره کرد تشکر کنم، بخندم و بگویم قشنگ است و خوشم اومده، اما من چیزی نگفتم. بُق کردم و گوشه‌ی اتاق نشستم. 🔰ادامه دارد.....🔰 @razkhoda
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 خدایا 🙏 در هر دوشنبه از سوى خويش دو نعمت بر من عطا كن، 🌸 خوشبختى بندگی ات را در آغازش✨ و نعمت آمرزشت را در پايانش،🌸 اى آن كه تنها او شايسته پرستش است✨ و جز او كسى گناهان را نمی بخشد🙏 آمیـــن یا قاضِیَ الْحاجات 🙏 ای برآورنده ی حاجت ها 🙏 🌸🍃🌸 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 @razkhoda
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
* #راز_خـــــــدا.... * 14 💕◈•══•💖•══•◈💞 #مدیریت_رنج_ها 13 "برخورد صحیح با رنج" ⭕️اگه ما برخورد
* .... * 15 💕◈•══•💖•══•◈💞 14 ✅ همیشه حواست باشه که یه موقع هوای نفست رو رها نکنی! 😒 ⛔️ چون حتما رنج های تو رو بیشتر خواهد کرد... 🚸 اگه شما رنج این مبارزه با نفس "که زیاد هم نیست" رو تحمل نکنی، مجبور میشی که بسیاری از رنج های بد دیگه رو تحمل کنی. تو که اینو نمیخوای؟! درسته؟!😊⁉️ ✅ امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «رنجِ صبر نکردن در سختیها بیشتر از رنجِ صبر کردن است؛ الجَزَعُ أتْعَبُ مِن الصَّبرِ». 👆🌺 ✔️خیلی روشن و واضح، حضرت دارن میفرمایند که بهتره که انسان اهلِ صبر بشه وگرنه رنج های فراوانی خواهد کشید. ✅ و در جای دیگر میفرمایند: 🌹 «بیتابی کردن در هنگام مواجهه با مصیبتها، رنج انسان را افزایش میدهد و صبر کردن ، رنج آن را از بین میبرد؛ الجَزَعُ عندَ المُصیبَةِ یَزیدُها ، و الصّبرُ علَیها یُبیدُها». 👆🌍✅ ═<┅═> 💖 <═┅>═ @razkhoda ═<┅═> 🌺 <═┅>═