eitaa logo
سواد رسانه و روانشناسی
191 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
49 فایل
سواد رسانه یکی از نیازهای دنیای مدرن است. با سواد رسانه و شناخت اصول روانشناسی به قدرت تحلیل مسلح شوید. برای ارتباط، پیشنهاد، انتقاد و... با شناسه مدیر تماس بگیرید. مدیر: @Vavgh01 #سواد_رسانه کانال حداقل "یک روز در هفته" به روز رسانی می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 شکایت علیه یوتیوب به دلیل تبعیض نژادی 🔹گروهی از کاربران و تولید کنندگان محتوا در یوتیوب از این پلتفرم به دلیل تبعیض نژادی شکایت کرده‎اند. 🔹طبق این شکایت متهمان آگاهانه، عامدانه به شاکیان و تمام افرادی که در شرایط مشابه قرار دارند اجازه درآمدزایی از طریق این پلتفرم را نمی‎دهند و براساس رنگ پوست یا ویژگی‎های نژادی‎شان به آنها اجازه دسترسی به پلتفرم یوتیوب و حقوق قانونی را می‎دهند. @akharinkhabar
🔹اعتماد در دوره پساحقیقت 🔸در شبکه‌های اجتماعی بازنشردهندگان بیش از پدیدآوران مطالب اهمیت دارند 🔻مطالعه میدیا اینسایت پراجکت درباره شیوه برخورد خوانندگان با خبرهایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود، نشان داد که افراد، وقتی می‌خواهند به درستی یک خبر اعتماد کنند، بیشتر از آنکه منبع اصلی خبر برایشان اهمیت داشته باشد، کسی که آن را بازنشر کرده برایشان مهم است. این نشانه دیگری است از اهمیتِ روزافزون شبکه‌های اجتماعی در ساختارِ اعتماد ما انسان‌ها حکایت دارد، نشانه‌ای که شبکه‌های اجتماعی باید بیش از پیش به آن توجه کنند. 🔻نتایج این پژوهش نشان می‌دهد خوانندگان برای اینکه خبری را باور کنند به بازنشردهنده آن نگاه می‌کنند، نه پدیدآور اصلی! 🔻تام روزنستیل ـ مدیر اجرایی موسسه مطبوعات آمریکایی گفته معمولا اینگونه است که اگر از کسانی خوشمان بیاید و با آن‌ها موافق باشیم، هم بر چیزهایی که می‌بینیم تأثیر دارد و هم بر اینکه چیزی را باور کنیم یا نه؛ ما به آن‌ها اعتماد داریم و این اعتماد را به مطالبی هم که بازنشر می‌دهند تسری می‌دهیم.
🎯 بازی رایانه‌ای اگر بکش‌بکش نداشته باشد، به چه دردی می‌خورد؟ — بازی‌های رایانه‌ای «ملایمی» که جدیداً رایج شده‌اند کمک می‌کنند تا آرامش خودمان را حفظ کنیم 📍بازی‌های رایانه‌ای راهی برای سیراب‌کردن عطش‌هایی است که در زندگی بیرون به آن‌ها نمی‌رسیم. رانندگی با سیصد کیلومتر سرعت در خیابان‌های باریک و شلوغ، به رگبار بستن هیولاها و زامبی‌ها، سوراخ سوراخ‌کردن بهترین دروازه‌بان‌های جهان، یا فرمانروایی بر سرزمین‌ها و فرمان جنگ و صلح صادرکردن. برای همین بازی‌ها را تقلید زندگی آدم‌های سرآمد در دنیای واقعی دانسته‌اند. اما شاید حالا به دستۀ کاملاً متفاوتی از بازی‌ها نیاز بیشتری داشته باشیم. بازی‌هایی که به‌جای هیجان و استرس، آرامش و سکون هدیه کنند. 🔖 ۲۱۰۰ کلمه ⏰ زمان مطالعه: ۱۳ دقيقه 📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید: http://tarjomaan.com/neveshtar/9774/ عصر جدید،عصر رسانه
📲آیا تا بحال فکر کرده اید که چرا به اعتیاد دارید؟؟؟🧐 🔔تنها 3دقیقه وقت مطالعه 1️⃣اگر کسی شما را لایک کند آن بالا نشان داده می‌شود که یک نفر مطلب شما را لایک کرده است. 2️⃣اگر کسی به شما کامنتی بدهد آن بالا نشان داده می‌شود که یک نفر برای شما کامنتی فرستاده. 3️⃣اگر کسی شما را فالو کند آن بالا نشان داده می‌شود که کسی شما را فالو کرده است. 4️⃣اگر کسی از فالوینگ‌های شما لایو بگذارد آن بالا نشان داده می‌شود که کسی لایو گذاشته است. ⁉️اگر بپریم و آن بالا را کاری کنیم که چیزی نشان ندهد آن وقت چه اتفاقی می‌افتد؟ ✅یک میل اعتیادآور درون ما جریان دارد که برگردیم و دائم چک کنیم که آیا اتفاقی رخ داده یا نه؟ در حالی که الحق و الانصاف اکثر این اتفاقات اصلا مهم نیستند و چیزی به ما اضافه نمی‌کنند. ✅مثلا گرفتن یک لایک چه اتفاق خاصی است؟ یا فالوری که می‌دانیم می‌تواند چند روز دیگر صفحه‌مان را آنفالو کند؟ 🔴تازه به غیر از نوتیفیکیشن‌ها یک صفحه داریم به نام صفحه سرچ، پر شده از مطالب عوام پسندانه بر اساس علایق ما، صفحه‌ای که از سر بیکاری و بی برنامگی همیشه آن جا علاف می‌شویم. یک صفحه بی انتها با اطلاعات نامتناهی که هیچ وقت تمام نمی‌شود و اگر ما هم تمام شویم او وجود دارد. 🔴اینستاگرام پا را این فراتر گذاشته و اطلاعات بیشتری درباره استوری‌ها و پست‌ها به ما می‌دهد که چه کسانی دیده‌اند، چند بار بوکمارک شده و برای چند نفر دایرکت شده. 🎰این اطلاعات سطحی و بی فایده، به همراه صفحه سرچ تضمین کننده بقای اینستاگرام‌ هستند. 📌اینستاگرام را می‌شود طور دیگری تصور کرد. معیارهایش را کمی دستکاری کرد و حاصل را دید. ✅اولا مفهوم لایک را از آن حذف کنیم. بخش عظیمی از نوتیفیکیشن‌ها حذف می‌شود و برای لایک گرفتن مطلب نمی‌گذاریم. ♻️فالور و فالوینگ باشند ولی معلوم نباشد چه کسانی ما را فالو و آنفالو می‌کنند. این طور افراد واقعا به قصد واقعی فالو می‌کنند. نه فالو بک که می‌شود اسمش را گدایی متقابل گذاشت. ❎صفحه سرچ حذف شود و فقط بتوانیم افراد را پیدا کنیم. ⚠️نظارت قدرتمندی روی هشتگ‌ها باشد که اگر کسی هشتگ نا به جا زد صفحه‌اش حذف شود. 💠اگر کسی کامنت داد همه جمع شود و فقط ۲۴ ساعت بعد مشخص شود که کامنت‌ها چه بوده‌اند. آن وقت کاربر این شبکه اجتماعی فقط هر ۲۴ ساعت یک بار آن را چک خواهد کرد. 🛃اما اینستاگرام برای این طراحی شده که با اطلاعات پراکنده مغزمان را پر کند و وقت‌مان را در حدی که می‌تواند، با سیستم اعتیادآورش از بین ببرد. ⁉️چه ضرورتی دارد که بسیاری از اطلاعات آماری در دسترس مخاطبین باشد آن هم وقتی که نه این‌ها آدم‌های مهمی‌اند و محتوای مهمی تولید می‌کنند. مثلا یک شرکت اقتصادی نیستند، صرفا یک صفحه شخصی دارند که خیلی جدی‌اش گرفته‌اند. عصرجدید، عصر رسانه
💢به این سوالات فکر کنید و اگر برایشان پاسخی نیافتید یعنی به بازنگری در نحوه استفاده‌تان از رسانه نیاز دارید وگرنه در امواج خروشان رسانه ای غرق می شوید. 1️⃣آیا رسانه خود را انتخاب کرده اید یا هر چه پیش آید خوش آید؟ 2️⃣آیا برای استفاده از رسانه برنامه ریزی دارید؟ 3️⃣آیا تا به حال دقت کرده اید پیام هایی که برای شما ارسال شده اند تا چه میزان توانسته اند نظرتان را تغییر داده و رفتار جدیدی در شما ایجاد کنند؟ این تغییرات چه تعداد بوده اند؟ 4️⃣شما چه فاکتورهایی را برای انتخاب رسانه تان در نظر می گیرید؟ 5️⃣آیا تا به حال دقت کرده اید تلویزیون خانه یا دستگاه پخش ماشینتان را از روی عادت روشن می کنید یا از روی انتخاب؟ ⭕️رسانه نباید ما را به هر سو که می خواهد بکشاند. ما باید از رسانه هدفمند و مدیریت شده استفاده کنیم. شناخت رسانه، استفاده از آن را لذت‌بخش‌ خواهد کرد. مدرس و پژوهشگر سواد رسانه‌ای @asrehooshmandi
🔹نگاهی به تاثیرات زیست آنلاین بر روی عملکرد شناختی افراد 🔻معصومه نصیری ـ عضو کمیته علمی نخستین کنفرانس علوم شناختی و رسانه معتقد است: تکنولوژی‌های دیجیتالی امروزی در حال خلق نسلی حواس‌پرت و دیجیتال زده هستند. این نسل به جهت تقویت می‌دانند نیازی به بیاد سپاری اطلاعات حتی شماره تلفن‌های نزدیکانشان ندارند و این باعث آنها شده و بر اتکای افراد بر جایی غیر از حافظه و ذهنشان می‌شود.جذابیت و ساختار فضای اینترنت سبب گرایش مخاطبان در همه دنیا به این اختراع تاریخی بشر می‌شود و اساسا زندگی بدون آن نیز نه متصور است و نه شدنی؛ اما آنچه ما را از این مرحله عبور خواهد داد افزایش مهارت‌های لازم برای شهروند دیجیتال بودن است. شهروندان دیجیتال نیاز به مهارت‌هایی همچون ، سواد اطلاعاتی و سواد دیجیتالی دارند تا ضمن بهره‌مندی از این امکان، مصونیت شناختی نیز داشته باشند. در گفت وگو با فارس مطرح شد: 👈 تاثیر دنیای دیجیتال بر روی عملکرد شناختی و کارکردهای ذهن همه افراد 👈رسانه‌های آنلاین می توانند تغییرات حاد و پایداری را در هر یک از زمینه‌های شناختی ایجاد کنند 👈بومی‌های دیجیتال «نسل‌های جوانتر» بیشتر در معرض تغییرات شناختی متاثر از دنیای آنلاین هستند 👈عدم تامین نیازهای روانی افراد در عالم واقع و تامین آن در زیست آنلاین و ظهور آسیب‌های عملکرد شناختی افراد 👈استفاده از اینترنت، تفکر عمیقی را که منجر به خلاقیت واقعی می‌شود کاهش می‌دهد 👈تکنولوژی‌های دیجیتالی و تخلیه شناختی 💢 http://fna.ir/exs0s3
🔻برخورد رسانه‌ها با تروریسم جهانی! ✅نکته: مالکیت اقتصادی و فکری رسانه‌ها بر روی محتوای تولیدی آنها تاثیر دارد.
▪️‏کانال یوتیوب شبکه سعودی ‎ که به خاطر حمایت از تروریسم (گروهک تروریستی ‎) بسته شده بود با پول عربستان مجددا آغاز به کار کرد. کانال یوتیوب ‎ هم بدون هیچ دلیلی حذف شد. همه چیز تمدن غربی است؛ حتی ‎ حتی ‎ 💬 امیر
مغالطه 💠توسل به هزینه💠 مغالطات ناشی از در جریان پیگیری هر هدف ، دو ملاک مهم انتخاب ، سرعت پروژه و هزینه ی طرحهای مورد بررسی است. اما این دو مزیت ، فقط دو مولفه از مسائلی ست که برای انتخاب ، باید در نظر گرفت. امکان اجرایی بودن طرح ، محقق کردن هدف باندازه ی کافی ، بررسی عواقب وعوارض جانبی هر طرح و ... نیز باید در نظرگرفته شود. مغالطه زمانی ست که صرفا با تاکید بر هزینه ، طرحها بررسی و مقایسه شوند. باتوجه به این تعریف ، مغالطه مذکور به دو شکل ، انجام میپذیرد: ۱-طرح A باید پذیرفته شود(یا در اولویت باشد) صرفا چون هزینه ی کمتری دارد. ۲-طرح B باید رد شود (یا ضعیف شمرده شود ) صرفا چون پر هزینه است. باید توجه داشته باشیم اگر تضمین کافی برای حل یک مشکل ، توسط طرحی ارزان ، وجود ندارد و احتمال بوجود آمدن مشکلات جدید ، وجود داشته باشد ، آن طرح کاملا از انتخاب ها خارج میشود ، حتی اگر حذف طرح ارزان ، ما را مجبور و محدود به انتخاب بین پر هزینه ترین و زمانبرترین برنامه ها کند. بعنوان مثال هزینه ی ساخت یک اطاق با خشت و گل یا حلبی با هزینه ی ساخت یک مسکن که حداقل ایمنی را برای ساکنان فراهم کند ، قابل مقایسه نیست ، اما آیا میتوان از آن چشم پوشی کرد و اشخاصی را در خانه های نا امن ساکن کرد وجانشان را به خطر انداخت ؟! این مغالطه بنحوی برعکس مغالطه است.
مغالطه شماره ۵ 💠 واژه های مبهم💠 کتاب های انگلیسی این مغالطه با نام hedging شناخته می‌شوند که به معنای پرچین و حصار و نرده زدن به دور یک باغ میوه یا مزرعه است تا محصولات آن محفوظ بماند. این در جایی است که گوینده یا نویسنده از لغات و واژه هایی استفاده کنند که به علت ابهام و عدم تَعیُّن ، سخن او را غیر قابل نقد نماید.باین ترتیب که در هر شرایطی بتواند ادعا کند سخن او هنوز صحیح و پابرجاست و بدین وسیله خود را از هر اعتراض و انتقادی مصون بدارد. مثال : من گفته بودم که خرج این مهمانی مبلغ معقولی خواهد بود و مسلما با توجه به مهمانی انجام شده این مقدار کاملا معقول است. برخی واژه های مبهم صفات نسبی هستند ، مانند دور و نزدیک ، کوچک و بزرگ و ... مثلا میگوییم: قم یکی از شهرهای نزدیک تهران است ، در حالی که فاصله آن ها ۱۴۰ کیلومتر است. از آن سو به وسایل کنترل کننده دستگاههای الکترونیکی مانند رادیو و تلویزیون که جدا از اصل آن دستگاه باشد وسیله کنترل از راه دور می گوییم اگرچه کنترل است از راه یک متری صورت میگیرد. یا مثلا کسی ادعا می‌کند که پول کمی دارد و بعد از تحقیق معلوم می‌شود که ۵۰۰ میلیون تومان دارد. چنان کسی در مقابل اعتراض دیگران می‌تواند بگوید ۵۰۰ میلیون تومان که پولی نیست .یک خانه مناسب هم با آن نمی توان خرید. ( خود خانه مناسب تعریف استانداری ندارد) از آن طرف ممکن است کسی بگوید : پول زیادی دارم و معلوم شود که مثلا ۲۰ هزار تومان پول داشته است ،بعد بگوید با ۲۰ هزار تومان می توان صد بار تلفن زد ، مگر کم پولی است؟ علت مغالطه در اینجا این است که ما با الفاظ و مفاهیم نامعین سر و کار داریم که همین عدم تعین باعث می شود که صدق و کذب و مطابقت و عدم مطابقت با واقع تعریف نشده باقی بماند ، یعنی سخن ما طوری است که اگر بخواهیم از آن دفاع کنیم امر واقع و آنچه اتفاق می‌افتد هر چه باشد سخن ما با آن قابل انطباق خواهد بود. البته باید توجه داشت که استفاده از واژه های مبهم ( صفات نسبی ، کمیات نامعین و غیره ) در هر شرایطی مغالطه نیست. زیرا در بسیاری از موارد ، استعمال این کلمات مشکلی ایجاد نمی‌کند. مثلاً وقتی گفته می‌شود روزهای کمی از سال در تهران هوا بارانیست ، اگرچه روشن نیست که دقیقا چند درصد روزهای سال بارانی است. اما فی الجمله می توان پذیرفت که درصد کمی از روزها هوای تهران بارانی است . مغالطی بودن استفاده از واژه های مبهم وقتی است که گوینده با استفاده از چنین واژه‌هایی خبری بدهد و قصد این باشد که وقتی امرِ واقعِ مربوطِ به خبرِ او محقق شد ، بتواند امر خارجی را هرچه باشد در ابهام کلام خود بگنجاند و سخن سابقه خود را صادق جلوه دهد و بدین ترتیب خود را از هر اعتراض و ایرادی مصون بدارد. پیشگویی های نوستراداموس یکی از مثالهای این مغالطه است. ✅ برای مصون ماندن از این مغالطه همواره باید به استعمال کلمات مبهم حساسیت نشان داد و در مواردی که احتمال خطا وجود دارد ، به ویژه در تنظیم قراردادها و مسائل حقوقی و قانونی ، باید از چنین کلماتی اجتناب شود و یا مراد از هر یک به صورت دقیق و تعریف شده مشخص گردد.
فریبکاران همواره می کشند تا نگذارند برخی نظرگاهها منصفانه به دیگران عرضه شود. افراد با انصاف و متفکران نقاد همواره می کوشند تا بیشترین اطلاعات را به دست آورند و به گسترده‌ترین نظرگاه دست پیدا کنند و خواستار سرکوب شدن هیچ نظرگاهی نیستند. آنچه آنان می‌خواهند این است که عرصه عمومی به جولانگاه نظرگاه های غالب که ممکن است اکثریت جامعه نیز با آنها موافق باشند ، تبدیل نشود و نظرگاه های مخالف نیز ، درست باندازه نظرگاه های غالب در بحث های همگانی شرکت داده شوند . بسیاری وقت‌ها مردم یک جامعه به برخی اطلاعات دسترسی ندارند یا با استدلال‌های کسانی که از نظرگاه های مخالف استدلال می‌کنند آشنا نیستند و به سمت باورهایی (احتمالا پر خطا) گرایش پیدا می‌کنند که اگر اطلاعاتشان کامل بود و به نظرگاه های مخالف دسترسی داشتند به سمت آن گرایش پیدا نمی‌کردند و هستند فریبکارانی که سعی می‌کنند مردم را به سمت چنین باورهایی اعمالی سوق دهند. صاحبان قدرت غالبا مترصد هستند که از زودباوری ، ساده لوحی و آسیب پذیری افراد ضعیف و کسانی که به خوبی آموزش تفکر نقاد ندیده‌اند ، سوء استفاده کنند و متفکران نقاد و با انصاف می خواهند به مردم کمک کنند تا این پدیده و چگونگی آن را بشناسند. آنانکه نامشان را فریب کار می‌گذاریم غالباً خودشان هم قربانی حیله ها و حتی پروپاگاندای خودشان هستند . چه بسا به سبب اینکه اسیر پروپاگاندا و تنگ‌نظری خودشان شده‌اند با ناکامی مواجه می‌شوند . علت ناکامی بسیاری از ملت ها این است که رهبرانشان اسیر توصیف های غیر واقع بینانه از جهان و دشمنانشان هستند ، یکسو نگری افراد فریبکار بر خودشان نیز آشکار نیست.
مغالطه 💠هیچ چیز تصادفی نیست💠 تصادف در مباحث منطقی به دو معنی بکار میرود: ۱- نقض علیت و پیش آمدن حوادث بدون علت و خودبخودی : این معنا در این بحث مد نظر نیست و به آن تاکید ورزیده نمیشود ، اگرچه موضوعیست که جای بحث منطقی دارد . بعنوان مثال در کوانتوم ، مواردی از نقض علیت مشاهده شده . پیشتر نیز در اصل تشکیک کرده بود. (اینجا) ، ۲-معنای دوم تصادفی بودن (ِ یک واقعه ) ، فقدان برنامه ریزی آگاهانه برای ایجاد آن ست که منظور از توضیحات ، این معنای تصادف است. باعث میشود تا بسیاری گمان کنند که در عرصه های اجتماعی و سیاسی ، هیچ اتفاقی تصادفی (بدون قصد آگاهانه) انجام نمیشود. پس از وقوع هر حادثه مانند صعود و سقوط قیمت یک مجموعه کالا یا یک آتش سوزی یا ... اغلب دو ادعا مطرح میشود : ➖عده ای تصادفی بودن آن واقعه را میپذیرند و ➖ عده ای وقوع تصادفی آن را نامحتمل دانسته و به دنبال شواهدی میگردند که نظرشان را تایید کند. از نظر منطقی ، هر دو گروه باید برای ادعای خود دلیل اقامه کنند. گروه دوم ، اغلب چند مسئله و نقل قول مبهم یا زمانی را دلیل اثبات نظر خود میدانند (مثلا تقارن اعلام کسری بودجه و بالا رفتن قیمت دلار) و یا بیان میکنند که فلان گروه یا فلان نهاد ازین حادثه نفع برده ، پس برنامه ریزی آگاهانه و قصد آن گروه یا نهاد ، پشت حادثه است . اگر چنین بود و دلیل این افراد ، تنها این نوع استدلالها بود ، مغالطی بودن آن ها مشخص است. (رجوع کنید به لینک مغالطات در پایین این نوشته) اما در مواردی این چنینی ، ادعای تصادفی بودن ، نیاز به دلیل خاصی ندارد ، چرا ما که یک اصل کلی را به تجربه دریافته ایم : مثال: اگر بپذیریم که التهابات قیمت طلا ، ارز ،شاخص بورس و دیگر نوسانات بازار ، در اثر مسائل فنی مانند سوء مدیریت مسئولان اقتصادی بوجود آمده و تحریم (که آن هم ممکن ست ناشی از سوء مدیریت سیاسی باشد) عواقب آن را جلوه گر و تشدید کرده ، میتوانیم به راحتی التهاب های مختلف ۴۰ سال اخیر را تبیین کنیم. اما اگر این فرض را به تبیین خود وارد کنیم که ' دولتهای مختلف عامدا در بازار التهاب بوجود میاورده اند تا از آن نفع ببرند ' با انبوه سوالها و ابهام های جدید روبرو میشویم که تبیین ما را مخدوش و مبهم کرده و قابلیت پیش بینی را از بین می برد . سوالاتی نظیر : ۱- در دولت های اول تا دوازدهم کدام اشخاص نقشه ی بر هم ریختن بازار را طراحی میکرده اند؟ ۲- برنامه ی هر کدام دقیقا چه بوده ؟ ۳-قرار بوده حدودا چه میزان کسر بودجه ازین طریق جبران شود؟ آیا مثلا افت ۳۰۰تا ۵۰۰٪ ی ارزش پول ملی در برنامه آن ها بوده ؟ اگر نه ، از کجا و چگونه اوضاع از کنترل خارج شده؟ ۴-اگر همه چیز طبق برنامه پیش رفته ، چگونه روسای دولت و طراحان از هزینه ی سیاسی چنین برنامه ی ماجراجویانه ای بی اطلاع بوده اند؟ ۵-اگر مطلع بوده اند چطور حاضر شده اند با چنین اقداماتی عملا پایان عمر سیاسی خود را رقم بزنند؟ ۶- آیا هیچ برنامه ی دیگر ، ولو ماجراجویانه ، اما با هزینه ی سیاسی کمتر وجود نداشته که همه دولتها دست به چنین بازی خطرناکی بزنند؟ ۷-چرا تابحال این نقشه لو نرفته و حتی جناح های مخالفِ هیچ دولتی با صراحت و با مدارک کافی ، اعلام نکرده اند که آشفتگی بازار ، نتیجه ی برنامه ی تعمدی دولت است؟ و دهها سوال دیگر بنابراین بهتراست این فرض (عمدی بودن نوسانات بازار) را فرضی اضافه دانسته و آن را حذف کنیم.