eitaa logo
مرکز فرهنگی رسانه بیداری🇵🇸
615 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
292 ویدیو
11 فایل
مرکز تولید،توزیع و ترویج کتاب و محصولات جبهه فرهنگی و انقلاب اسلامی در استان خوزستان 🚩پادادشهر خ۱۷غربی پ۱۳۶ حسینیه هنر ارتباط با ادمین: @Elnaz_Hbi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 گوشه‌ای از مراسمات مردم خون‌گرم دزفول در بزرگداشت شهید سید حسن‌نصرالله شما برای سیدحسن چه قدمی برداشتید؟! از برنامه های خود برای ما فیلم و عکس بفرستید📹📽 🆔@resanebidari_ir
🔻در آینه مقاومت🔻 🔺نمایشگاه آثار تولید شده در موسسه آب و آینه🔺 🔗 با موضوع فلسطین و مقاومت 🔗 🖼️طراح پوستر نمایشگاه: مصطفی محسنی از ۱۸ تا ۲۱ مهرماه ساعت ۱۷ تا ۲۰ 📍آدرس: اهواز، خیابان ۲۴متری، خیابان شهید مصطفایی، موسسه آب و آینه ❗️ضمنا مراسم افتتاحیه این برنامه فردا مورخ سه شنبه ۱۶ مهر ساعت ۱۷ برگزار می‌شود. @ayenehmedia_ir
مرکز فرهنگی رسانه بیداری🇵🇸
🔻آه از عشق که یک مرتبه تصمیم گرفت🔺 سید حسن نصرالله آسمانی شد خبر کوتاهی که قلب همه را آتش زد باهر کسی حرف می زدی غصه دار بود حس وحال همه حس و حال ایام شهادت حاج قاسم بود. عزیزی را از دست دادیم که نبودنش بدون رودربایستی جبران نمی شود مگر‌جای حاج قاسم پر شد؟ که جای سید حسن پر شود پر از خشم پر از نفرت پر از درد پر از فریاد پراز اعتراض بودیم. خسته از شعارها و حرف های تکراری خسته از کلیشه های بعد از هر عزاداری با حال خراب می خوابیدیم و بیدار می شدیم. تا شبی که خبر آمد شیر بچه های خمینی انتقام خون سید حسن را گرفتند. شب تا دیر وقت صدای الله اکبر مادرم و همسایه‌ها بلند بود. حالا ورق برگشته بود و اسرائیل تهدید می‌کرد آن هم عزیزترین ما را. دل توی دلمان نبود. نگران حالش بودیم. بهتر بگویم نگران حال دل خودمان بودیم. دیگر طاقت عزیز از دست دادن نداشتیم. ترس و حماسه، وحشت و شور در دلمان در جدال بود. تا اینکه موجی از شور و حماسه ترس و وحشت امت را از بین برد. خبر آمد که جمعه آقا در مصلی تهران نماز جمعه می‌خواند. شوری به راه افتاد دلها پر از شوق دیدار شد خیلی زود همسفرها را پیدا کردم. دوستان از اهواز و من از شوشتر حرکت کردیم. اندیمشک به هم ملحق شدیم و راهی جاده عشق شدیم. در مسیر همه حرف‌ها از رسیدن و نرسیدن بود. علی می‌گفت اگر نرسیم چه می‌شود؟ محسن می‌گفت اگر کمتر توقف کنیم و کمتر استراحت کنیم، می‌رسیم. حسین می‌گفت ما از وقتی حرکت کرده‌ایم پا به جاده گذاشته‌ایم، رسیده‌ایم. نرسیدن معنایی ندارد. حسین استاد آرامش دادن بود. وقتی همه آرام شدیم شروع به تحلیل اتفاقات جهان اسلام ومحور مقاومت کردیم که از روایت این قسمت معذورم. ساعت ۱۰ رسیدیم مصلی. قاری قرآن در حال خواندن قرآن بود. بهشت مشتاق پذیرایی از کسانی است که در دنیا اهل ایمان و عمل بودند. حال و هوای جمعیت سراسر حماسه بود. پسر ۱۰ ساله در دل جمعیت بر روی دوش برادر تقریبا ۱۵ ساله اش شعار می‌داد. ابوالفضل علمدار خامنه ای نگهدار بعد برادرش می‌گفت بگو این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده او هم با عشق تکرار کرد. هوا گرم و بود ترافیک جمعیت بالا. پیرمردی گفت: پسرم از دوش برادرت بیا پایین کمی استراحت کنه با حاضر جوابی گفت: عمو برادرم بسیجیه، خسته نمیشه. جمعیت خندیدن. پسر بچه وقتی دید جمعیت خندیدند، با صدای بلند گفت ایران چیکارش میکنه ؟؟؟ جمعیت با خنده زیر لب گفتند: ... می‌کنه پیرمرد قد خمیده‌ای با تمام توان فریاد می‌زد خامنه‌ای ما به عشق تو آمده‌ایم خامنه‌ای جان ما فدای تو کسی به شانه‌ام زد و گفت: می‌بینی چطور عشق بازی می‌کند؟ سرم را به نشانه تایید تکان دادم و گفتم: خوشا بحالش جایی پیدا کردم و زیر انداز را انداختم و نشستم. جوانی با ظاهری متفاوت کنارم بود. سجاده و عطر و تسبیح و قرآنش برایم جالب بود. آفتاب روی سرمان بود و راه فراری نبود اما گهگاهی باد خنکی می‌آمد. احساس کردم ابری بالای سرم آمده. سرم را بلند کردم دیدم جوان بغل دستیم بالای سرم ایستاده. وقتی مطمئن شدم به خاطر من ایستاده بهش گفتم: چرا نمی‌شینی؟ خسته نشدی؟ گفت: نه اینجور راحت‌ترم نشستن اذیتم می‌کنه. صدا بد بود اما جمعیت شنیدند که ولی امر مسلمین جهان آقا جانمان وارد مصلی شدند. جمعیت دو دست گره کرده فریاد می‌زدند خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست خطبه دوم که شروع شد و آقا از سید مقاومت گفت اشک هر کسی که کمی عربی بلد بود را در آورد. لحظه لحظه حضور در مصلی برایمان حس و حال جهاد داشت. دلمان می‌خواست فریاد بزنیم کجا هستن دارا‌های عالم ببینن ما چقدر خوش به‌حالمان است. جوان بغل دستیم هر دو خطبه را ایستاده گوش داد . وقتی نماز تمام شد بهش گفتم: ممنون بابت سایه. خندید و خداحافظی کردیم. ✍مجتبی قادری_طلبه 🆔@resanebidari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدیو | 🎞 صبر ؛ دقیقه‌ای از آخرین بیانات جناب «من خود را برای سالگرد طوفان الاقصی آماده می‌کردم...» «من اینجا و در مقابل آینده‌ی باشکوه این نبرد می‌گویم: این نبرد طولانی و بزرگ با این رژیم، روزها،  شب‌ها، هفته‌ها، ماه‌ها و چه بسا سال‌ها خواهد بود.» 📆 پانزدهم ربیع الاول ۱۴۴۶-۲۰۲۴ 🆔@resanebidari_ir
قسم به قطره اشک و قسم به موج خروشان قسم به آه یتیم و قسم به نعره طوفان قسم به حبل متین و به آیه آیه قرآن به خاک میکشم آخر تو را میانه میدان ✍️مصطفی شالباف_محقق حسینیه هنر اهواز 🆔@resanebidari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 باهم بشنویم 🔺 موکب‌لبخندها 🔻 💠 شما هم می‌تونید با ارسال خاطره‌های خودتون از این ایام مارو همراهی کنید ✍نویسنده و گوینده: شقایق حیدری کاهکش/ محقق حسینه‌ هنر اهواز 🆔@resanebidari_ir
🔻چند بیت به شکرانه ی عملیات موفق وعده صادق ۲؛ تقدیم به سپاهیان سرافراز اسلام🔺 وه چه شوری! ناز شستت ای دلاور! بوسه باید زد به دستت ای دلاور! در دل شب، آفتاب روشنی تو مرحبا! که خار چشم دشمنی تو مرحبا! در قدس طوفانی به پا کن در خروشت حاج قاسم را صدا کن مرحبا! دست خدا در آستینی مرحبا! آرامش مستضعفینی مرحبا! ای ترجمان استقامت ای دعای غزه را صبح اجابت ای امید کودک تنهای لبنان ای صدای با شکوه دردمندان از بلندای حماسه خوانی تو می‌درخشد فتح در پیشانی تو می‌خروشی رعدآسا مثل طوفان می‌خروشی در عزای جمع یاران غیرت تو باز دشمن را عقب زد آمد و دیوار این شب را نقب زد تا سحر بیدار باید ماند امشب جاء نصرالله باید خواند امشب‌.. ✍🏻سیدعلیرضا شفیعی 🆔@resanebidari_ir
🔷🔶گردهمایی بانوان جامعه علوم پزشکی اهواز🔷🔶 🔺به فرمان ولی، با همه امکانات🔺 🔆سخنران جناب حجه الاسلام و المسلمین شفیعی؛ مسئول نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی اهواز 🎙اجرای گروه سرود انصارالمهدی 💌اهدای طلا به جبهه مقاومت (جهادمالی) 📚غرفه فروش کتاب مقاومت 🇮🇷غرفه فروش محصولات فرهنگی مقاومت 📌مسجد امام خمینی دانشگاه علوم پزشکی اهواز ⏰چهارشنبه ۱۸مهرماه ساعت ۱۶:۳۰ پذیرای حضور عموم بانوان انقلابی و عزیز هستیم ان شاءالله 🌷 🌱مجمع دانش آموختگان حیات 🌱 @hayatgroup
مرکز فرهنگی رسانه بیداری🇵🇸
🔺 فدایت! اگر چه قطر خونی مانده باشد🔻 در یکی از کانال‌های فعال ایتا در حال خواندن اخبار به دو خبر جالب رسیدم. خبر اول با این مضمون: خانواده اهوازی تمام طلای خود را به رزمندگان حزب‌الله هدیه کرد.این خانواده قبلا هم طلا های خود را تقدیم مردم مظلوم کرده بود. توی دلم این خانواده را ستایش می‌کردم که با خبر دوم روبرو شدم: این خانواده اهوازی هم تمام طلاهای خود را به رزمندگان حزب‌الله لبنان هدیه کرد. مادر این خانواده حلقه ی ازدواج خود را با افتخار به رزمندگان مظلوم و شجاع مقامت لبنان تقدیم کرد. دیدن عکس حلقه ازدواج برایم تیر خلاص بود. هیچوقت باورم‌ نمی‌شد کسی از حلقه ازدواجش آن هم نه برای کار واجب بلکه مستحب اینگونه بگذرد. با دو دوتا چهار تای منِ حقیر جور در نمی‌آمد. بیشتر که به جزئیات عکس دقت کردم دیدم حتی طلاهای پسرانشان هم که معمولا برای پس انداز است را کنار طلاهای زنان خانواده گذاشته‌اند. واقعا برایم جالب بود...مگر یک آدم چقدر می‌تواند دل گنده باشد. فقط توانستم بگویم دم مرامشان گرم. رگ‌ محققی‌ام کمی ور آمد. اصلا تحقیق هیچ، می‌خواهم از آن‌ها بپرسم چطور می‌توانم مانند آن‌ها باشم؟ چه سیری داشتند؟ سلوکشان چه بود؟! وقت را تلف نکردم و به مدیریت کانال پیام دادم: _ممکنِ من را به این دو خانواده‌ وصل کنید؟ می‌خواهم با آن‌ها کمی گفت‌وگو کنم. چند ساعتی از پیام من گذشت تا بلاخره مدیریت پاسخ داد: _قبلا هم خبرگزاری فارس اقدام به مصاحبه کرده است اما این دو خانواده اصلا نمی‌خواهند شناخته شوند +خب با نام مستعار بدون تصویر با آن‌ها صحبت می‌کنیم اما نتیجه‌اش آن بود که در کمال احترام فقط این پیام را از طریق مدیریت کانال به من رساندند و من دیگر نتوانستم حتی برای رسیدن به جواب سوال‌های خودم تلاشی کنم. کاملا ناامید شده بودم... چند روزی بیشتر نگذشته بود که پیامی با این محتوا به من رسید: سلام خدمت شما..خودشون خبر رو کارکنن بدون مصاحبه.. نیت ما مشخصِ... امام خامنه‌ای دستور جهاد دادند و ما باید با مال و جان لبیک می‌گفتیم. حزب‌الله خط مقدم جهان تشیع هستند. الان شب عاشورای جهان شیعه است. سید حسن نصرالله جانشون رو دادن ...ما مالمون رو اما جان کجا و مال کجا؟! روسیاهیم در محضر حضرت زینب سلام الله علیها که چه مرارت های برای حفظ جام ولایت و حفظ فرهنگ شیعه کشیدند. ان شاالله خدا توفیق بده ما بعد از مال، جان هم در مسیر رسیدن به قله ی انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی بدیم. در نهایت مجموع طلاهای دو خانواده به مبلغ ۶۴ میلیون به فروش رفت. ان‌شاالله فردا به حساب دفتر امام خامنه ای واریز خواهد شد. این هم مصاحبه ما دو خانواده فکر کنم کافی باشه. ✍️🏻سحر همه‌کسی/ محقق حسینه‌هنر اهواز 🆔@resanebidari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙باهم بشنویم 🔺همه یک خانواده‌ایم🔻 ✍ راوی : مصطفی شالباف / محقق حسینیه‌ هنر اهواز 🎙 گوینده: مهرزاد قوی‌فکر / محقق حسینیه‌ هنر اهواز 💠 شما هم می‌تونید با ارسال خاطره‌های خودتون از این ایام مارو همراهی کنید 🆔@resanebidari_ir
🔺🔻🔺🔻🔺 لن نترك المقاومة لن نترك فلسطين مقاومت را رها نخواهیم کرد فلسطین را رها نخواهیم کرد 🆔@resanebidari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙باهم بشنویم 🔺مرد بزرگ🔻 ✍ راوی : زهره طاهری / محقق حسینیه‌ هنر اهواز 🎙 گوینده: شقایق حیدری کاهکش/ نویسنده حسینیه‌ هنر اهواز 💠 شما هم می‌تونید با ارسال خاطره‌های خودتون از این ایام مارو همراهی کنید 🆔@resanebidari_ir
🔻بوی بیروت🔻 دورهمی اهالی فرهنگ و هنر 💫 ♦در حاشیه ی نمایشگاه در آینه مقاومت♦ 🔸گفتگو پیرامون آنچه هست و آنچه بر دوش ماست!🔸 به روایت حجت السلام میلاد امینی موحد با ارائه علی هاجری و شعرخوانی حجت الله کفشیری ⏱زمان: یکشنبه - 22 مهر- ساعت 16 🚩مکان: اهواز، 24متری، خیابان شهید مصطفایی، پلاک 5، جنب مدرسه شاهد حکیم، موسسه آب و آینه @ayenehmedia_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙باهم بشنویم 🔺شاهدان پیروزی🔻 ✍ راوی : سجاد ترک/ محقق حسینیه‌ هنر اهواز 🎙 گوینده: مصطفی شالباف/ محقق حسینیه‌ هنر اهواز 💠 شما هم می‌تونید با ارسال خاطره‌های خودتون از این ایام مارو همراهی کنید 🆔@resanebidari_ir
📸 📣 اکران پویانمایی سینمایی ببعی قهرمان 🎥اکران پویانمایی سینمایی ببعی قهرمان در جامعه‌القرآن شهر شوش ♦️ برای اکران در مدارس، مهدکودک‌ها، سالن‌های شهر و.. به روش‌های زیر اقدام کنید: ekranmardomi.ir/movie/babaei-ghahreman 🆔️: @ammar_khz02 #هیئت   📰 اطلاع‌رسانی اکران فیلم‌ها 👇🏼 🆔️: @ammar_khz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢بزرگترین هدیه ای که دشمن اشغالگر می‌تواند به من بدهد این است که من را ترور کند. 🆔@resanebidari_ir
فراخوان به نقاشان و تصویر سازان، اهالی فوتو‌مونتاژ و... 📌طراحی خلاقانه، پرداخت و فرآوری قاب های ماندگار و تاریخی لحظات آخر حیات شهید یحیی سنوار... جهت نماد سازی هنری این آثار در صورت به حد نصاب رسیدن و کیفیت با مشارکت سازمانها و نهاد ها در قالب های نمایشگاهی و بیلبوردی در کشور ، و اکران خواهد شد.و با واسطه ای به دست مردم هم خواهد رسید آثار خود را میتوانید به آی دی زیر بفرستید: @Ayehgraphic1 این لحظه را باید با هنر قاب گرفت... ✅پایگاه هنری و محتوایی ایرانیوم @iraniyom
مرکز فرهنگی رسانه بیداری🇵🇸
💢نه برای همدلی دیر شده اما عجله نمی‌کنم. فکر نمی‌کنم کسی ساعت ۱۵:۳۰ توی این گرما بیاید اجتماع جهت همدلی با جبهه مقاومت! سلانه سلانه وارد سالن می‌شوم. برخلاف تصورم خیلی شلوغ است. چند لحظه نگاه می‌کنم تا جایی برای نشستن پیدا کنم. عکس حاج قاسم، سید حسن نصرالله، اسماعیل هنیه و یحیی سنوار روی دیوار است. به روح بلندشان سلام می‌کنم. چند قدمی جلو می‌روم و گوشه‌ای صندلی خالی پیدا می‌کنم. خانمها از هر سنی حضور دارند. بعضی چفیه عربی به گردن انداخته‌اند. خانمی کفن‌پوش آمده. بعضی‌ها با دخترانشان آمده‌اند. سخنران مشغول صحبت است. از حجت شرعی و دلایل سیاسی حجاب می‌گوید، از اینکه وزیر دولت اسبق بی‌اجازه سند ۲۰۳۰ را امضا کرد و آن دولت هم برای سند ردیف بودجه تعریف کرد. سمت راستی‌ام زیر لب بهشان لعنت می‌فرستد. به این فکر می‌کنم که سخنران چطور می‌خواهد از بحث حجاب به جنگ با اسرائیل و مقاومت گریز بزند. ادامه می‌دهد و از کشورهای همسایه نمونه می‌آورد که با مجوز آن سند کذایی اردوی مختلط راه انداخته و فساد را بین جوانان زیاد کرده بودند. سمت راستی من و بغل دستی‌اش هردو لعنت بلندتری می‌فرستند. با غیظ به سخنران نگاه می‌کنم و توی فکرم با او درگیر می‌شوم. حاجی الآن چه وقت این حرفهاست؟ مثلاً آمده‌ایم جهت همدلی با مردم لبنان و جبهه مقاومت. کشور توی جنگ است. زن و بچه مسلمان و شیعه را دارند شهید می‌کنند. وسط این همه چادری و شیله* و عبا به سر از دلیل شرعی و سیاسی حجاب حرف می‌زنی تا کدامشان را قانع کنی؟ مشغول دعوای درون گفتمانی هستم که یکهو خانم سمت چپی می‌پرسد برنامه تا کی ادامه دارد؟ چند لحظه نگاهش می‌کنم. تقریباً جزو معدود مانتویی‌های آن جمع است. لباس مشکی پوشیده و کاملاً با حجاب است. دختر کوچکش دائم در حال بازی و ورجه وورجه است. سر صحبت را باز می‌کنم تا برنامه بعدی شروع شود. _انگار عجله دارید؟ _بله فکر می‌کردم تجمع برای حمایت از فلسطین و لبنان است. آمده‌ام کمک ناقابلی کنم و بروم بچه کوچکم پیش پدرش خانه مانده. آمین پسر کوچک نجمه که الان دو ساله است موقع به دنیا آمدن مشکلی تنفسی وخیمی پیدا می‌کند و دوهفته توی دستگاه می‌ماند. مادر اما کار را به خدا می‌سپارد و بی‌قراری نمی‌کند. بچه حالش خوب و مرخص می‌شود. همسر هم با وام فرزندآوری طلا برای نجمه می‌گیرد. حالا او آمده آن هدیه را بدهد تا خرج مردم لبنان و فلسطین شود. سه نفر پشت تریبون می‌روند و چیزهایی مطالبه می‌کنند. دو نفر در مورد حجاب و وضعیت آن توی مدارس صحبت می‌کنند و یک نفر درخواست می‌کند حرکت جدی‌تری برای پشتیبانی جبهه مقاومت در شهر تشکیل شود. بازهم توی دلم به سخنران با اخم می‌گویم بفرما وقتی شما که باید شکل‌دهنده جریان اجتماعی باشی تمرکزت فقط حجاب است فعالین و مطالبه‌گران را همان‌جا متوقف می‌کنی! صحبت را با نجمه ادامه می‌دهم و می‌پرسم چرا می‌خواهی به لبنان و فلسطین کمک کنی؟ می‌گوید یک سال است زن و بچه مردم زیر بمباران هستند و دنیا دارد نگاه می‌کند. آن بچه‌ها هم مثل بچه‌های خودم هستند چه فرقی می‌کند. کاش می‌توانستم بیشتر کمک کنم. باورم نمی‌شد سید حسن نصرالله را شهید کنند، مردم لبنان بی‌پناه شده‌اند. با این اوضاع همه ما باید بیشتر کمک کنیم. کمی بغض می کند. خانمی عکس حاج قاسم را بین حضار پخش می‌کند. آدرینا دختر نجمه عکس را می‌گیرد و با لبخند به مادر نشان می‌دهد. سخنران بعدی در حال صحبت است. کمی درباره اینکه چقدر طلا جمع شده می‌گوید و صحبت از حجاب و حرکتهای بانوان حول این موضوع را ادامه می‌دهد. نجمه بلند می‌شود تا هدیه‌اش را تحویل دهد و برود. نزدیک اذان مغرب است. حاج آقا اعلام می‌کند بعد از نماز صحبتها را ادامه می‌دهد و من هنوز متوجه نشده‌ام این صحبتها برای چیست که اصلاً بخواهد ادامه هم پیدا کند! *شال عربی به رنگ سیاه، که زنان عرب بر سر می‌کنند ✍️🏻زینب حزباوی 🆔@resanebidari_ir