هدایت شده از راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش سیوهفتم
در میان راه صدای بلند و رسای خانمی به گوشم می رسید که دعا می کرد از جمله حضرت زهرا شفاعت تون کنه انشالله
دورش شلوغ شده بود و مردم کنار میز ایستاده بودند
جلوتر که رفتم میز و جعبه صفحات قرآن بود ...
در کنار بلوار ختم قرآن برای شهید سید ابراهیم و یارانش ...
گفت از من خیرات این کار بر می آمد که انجام بدهم اگر خدا قبول کنه تا الان چند ختم قران داره خونده میشه...
چه مردم خوبی داریم
ادامه دارد...
صدیقه فرشته | از #کاشان
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
هدایت شده از راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش سیوهشتم
خانوادهای عراقی را دیدم
رفتم جلو ازشون تشکر کردم و عذرخواهی که زحمت کشیدید اومدید
راستش بخواهید دلم می خواست ببینم چرا...
مرد عراقی گفت چرا شما عذرخواهی
ما، شما رو اذیت کردیم... ما باید از شما عذرخواهی کنیم ... هشت سال صدام بر سر شما بمب بارید اما شما مهمان نوازی کردید ...
گریه می کرد و فرزندانش را نشان می داد که پرچم ایران عکس حاج قاسم و سید ابراهیم دستشون بود ...
سال هاست به برکت مردان خدایی این سرزمین در همدلی ها مرزی وجود ندارد
و باز هم خداوند می خواست دل ها را نزدیک تر کند ...
یادت ماندگار شهید سید ابراهیم عزیز
ادامه دارد...
صدیقه فرشته | از #کاشان
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
هدایت شده از راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش سیونهم
سلام
بر تو ای سید ابراهیم
این پیکر سوخته و کوچک شده تو همان نشان جمهوری اسلامی است خادم الرضا عزیزمان
اصلا نشان مردان ایران ما فرق دارد
ما نشان محکم قدرت ایران را در لابلای سوخته های آهن پاره پیدایش کردیم همان قدرت ایران حاج قاسم عزیزمان که فقط به کلمه سرباز اکتفا کرد
در زیر آورهای دفتر حزب جمهوری اسلامی هفتم تیر ماه ۶۰
همان بهشتی عزیز و یارانش
رسم مردان ما اینگونه است ...
تا پای جان در راه خدمت به مردم برای رضای خدا
ادامه دارد...
صدیقه فرشته | از #کاشان
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
هدایت شده از راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش چهلم
فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَيۡكَ
إِنَّكَ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوى
کفشهایت را دربیاور
هماکنون در سرزمین بسیار مقدسی هستی.
کفش جامانده یکی از زائران شهید جمهور ، پیامبر اعظم، عمود ۲
ادامه دارد...
سید طاهر جوادیان
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
هدایت شده از راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش چهلویکم
سلام رییس جمهور عزیزم
می خواستم بگم منم اومدم
با داداش کوچولوم اومدم
ما دهه ۹۰ و قرن جدیدی ها هم اومدیم
نگران نباش حواسمون به سید علی هست
می دونم تو هم مثل حاج قاسم نگران رهبری ...
ادامه دارد...
صدیقه فرشته | از #کاشان
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
هدایت شده از راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش چهلودوم
در میان این همه جمعیت نگاهم روی نوشتهای افتاد که در دستان کودک ایستاده وسط بلوار بود.
به احترام مکتب سید ابراهیم امر به معروف را شروع کنیم
چه جمله دلنشین و پر از شوری ...
احساس کردم که آیت الله رئیسی هنوز هم در حال کار و خدمت به مردم است ...
مردم از شهید سید ابراهیم دریافته بودند تا امر و تشویق به خوبی ها باشد جامعه بهتری در انتظارمون خواهد بود ...
صدیقه فرشته | از #کاشان
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
هدایت شده از راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش چهلوسوم
همراه دوستم بعد از یک ساعت معطلی در میدان برای شروع مراسم، تصمیم گرفتیم برویم جمکران. میدانستیم اگر به شلوغی برخورد کنیم دیگر نمیشود با ماشین رفت. جان اینکه پای پیاده این شش کیلومتر راه را برویم نداشتیم. بار اول بود که سهشنبه شب میروم مسجد جمکران.
موبایلم به زحمت به اینترنت وصل شد و اسنپ گرفتم. خیابان شلوغ بود. بعد از کنسل کردن یک راننده، رانندهی بعدی ما را گرفت. میدیدم چجور به زحمت دارد خودش را به شلوغی خیابانی که ایستادهایم میرساند. با او تماس گرفتم:
- ببخشید ما مقابل مسجد جامعالکلمه هستیم، شما کجایید؟
- ببخشید خانم، امکانش هست تا کوچه سمیه یازدهم بیایید جلو، واقعا نمیشه بیام جلوتر. ماشینها قفل شدند.
به سرعت خودمان را دو کوچه آن طرفتر به او رساندیم. از کوچه پس کوچههایی که مثل کف دست بلد بود ما را برد توی جاده اصلی. توی بزرگراه ماشینها سوبله پارک کرده بودند. یاد اربعین عراق افتادم. راننده نگاهی به ماشینها انداخت و گفت: «اینها رو میبینید؟ خیلی نمیشه رفت جلوتر» این حرف از دهانش بیرون نیامده صدای ترکیدن لاستیک ماشین آمده، لنگ زدن ماشین را به خوبی حس کردیم. ماشین را زد کناری و نگاهی انداخت به لاستیک؛ بله پنجر شد.
مشغول پنچرگیری بود. جالب اینکه خم به ابرو نیاورد و هیچ غرولندی نکرد. کارش که تمام شد، با احترام سوار شدیم.
کنجکاو بودم ذهنش را زیر آن سکوت معنادار بخوانم. به نظر نمیآمد از محبین رئیسجمهور باشد. مشغول حرف زدن با او شدیم.
- آقا! اصلا فکر میکردید این همه جمعیت بیاد تشییع؟
- نه اصلا فکرشو نمیکردم. مردم از شهرهای مختلف اومدند.
- ما هم از کاشان اومدم.
- خوش اومدید.
با اینکه به قیافهاش نمیخورد ادامه داد:
- من خودم خادم حضرت معصومهام. یه موکب نزدیک جمکران زدیم، امشب هم اونجا پذیرایی داریم و به عزاداران خدمت میکنیم.
نزدیک ایستگاه صلواتیشان که شدیم، آنجا را به ما نشان داد و با افتخار گفت: «حالا که داشتم میاومدم اینجا، گفتم آنلاین بشم اگر کسی هست ببرمش.»
مسیرها مسدود بود. اما او کوچه پس کوچههای جمکران را عین کف دستش میشناخت. ما را از یک میانبر رساند تا صد متری مسجد جمکران. با احترام عذرخواهی کرد و ادامهی مسیر را نشانمان داد.
ادامه دارد...
آسیه سادات حسینیان | از #کاشان
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
هدایت شده از راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش چهلوچهارم
به شوق دیدار یار به هرسختی که باشد،
مادر روی ویلچر و کودکی بر کالسکه، کشانکشان، همه میشتابند...
علیرضا امین
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
هدایت شده از راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش چهلوپنجم
پیرمرد دوچرخهسوار هم، رکابزنان به شوق شهیدجمهور، خودش را به خیل جمعیت رسانده...
ادامه دارد...
علیرضا امین
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
هدایت شده از راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش چهلوششم
مردمی که باشی همه دوستت دارند
شوق تو پیر و جوان
و رویپا و ویلچری نمیشناسد
ادامه دارد...
علیرضا امین
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
هدایت شده از راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش چهلوهفتم
مرد مقاومت بودی که مردم سراسر جهان به سوگت نشستهاند...
ادامه دارد...
علیرضا امین
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
هدایت شده از راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش چهلوهشتم
نزدیک عصر بود اما خبری از کسالت همیشگی عصرهای بهاری نبود. سرتا پا دلهره بودم در آن لحظات. به خودم آمدم و دیدم تا شروع تشییع یک ساعت بیشتر باقی نمانده. برخلاف باقی روزهای بارانی، خوشبختانه خیلی سریع تاکسی گیر آوردم و سوار شدم. از ماشین که پیاده شدم، انگار مثل قطره در رود جمعیت افتادم. بعضی آدمها تنها، بعضی هم با دسته های دو یا چند نفره با قدمهای بلند، تند و با لباسهای سرتاسر مشکی، به سمت محل آغاز مراسم تشییع میرفتند. همهچیز روی ریتم بود، روی یک ریتم محزون شورانگیز. صدای سنج و دمام و طبل، همهی گوشم را پر کرده بود.
دربین جمعیت آدمها را از ملیتهای مختلف میتوانی ببینی. از آن جوان سیاه پوست آفریقایی گرفته تا مردی در لباس محلی پاکستان. در آن شلوغی چند لحظه اینترنتم وصل شد و نوتیف آمد بالای گوشی:« جشن ملی اتحاد یمن به احترام درگذشت رئیسجمهور ایران به تعویق افتاد.» زیر لب با لبخند گفتم کهزود رفتیدآقای رئیسی، اما فکر میکنم شما کار خودت را کردهای!
ترکیب بوی خاک باران خورده با بوی اسفند مرا یاد وقتی انداخت که پدربزرگ از سفر کربلا برگشته بود و با حلقهی گل جلوی در خانه به استقبالش ایستاده بودیم. حتی اگر دود غلیظ اسفند هم روبرویم نبود، باز هم چیزی قابل دیدن نبود جز حجم بیانتهای جمعیت. چشم میچرخانم بین آدمها. بیش از هر چیز، در چهرهها حیرت میبینم. آدمهای از سنهای مختلف، اما بیش از هر سنی از جوانان بودند. باز هم زیر لب با لبخند میگویم،شما کار خودت را کردهای آقای رئیسی!
بالاخره پیکرها رسیدند. آدمهایی که تا همین چند لحظه پیش با حیرت به هم نگاه می کردند به ناگهان به گریه افتادند. بغضها، یکی یکی باران شد. صدای ضجهها پیشی گرفت بر صدای طبل و سنج و دمام. روی پیکر شما پرچم ایران را گذاشتند. از خودم میپرسم که مگر چند نفر این افتخار را دارند که پیکرشان را در پرچم مقدس ایران تشییع کنند؟ باز هم زیر لب با خودم میگویم، شما کار خودت را کردهای آقای رئیسی.
ادامه دارد...
زینب شوندی | از #تهران
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا