رای ما حلالت دکتر جان.mp3
4.62M
📌 #رئیسجمهور_مردم
📌 #شهید_جمهور
رای ما حلالت دکترجان
آقای رئیس جمهور!
همین امروز ظهر با رفقا نشسته بودیم و داشتیم درباره انرژی کلمات حرف میزدیم. عدهای موافق بودند و عدهای مخالف. نمیدانم آنهایی که مخالف بودند حالا که فیلم دوربین مخفی سقوط بالگردت را میبینند نظرشان فرق میکند یا نه؟
📃 متن کامل
✍ زینب عطایی | #اصفهان
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌#رئیسجمهور_مردم
مقصد تهران، تشییع شهدای خدمت
۳، ۴ نفری بودیم که این یکی دو روز از بلایی که به سرمان آمده غمگین بودیم و مدام خاطرات سفر رییس جمهور و هیئت همراهش به استان را با هم مرور میکردیم.
- بیبی گل را یادته خونه دار شد.
- پیرمرد روستایی را یادته چه راحت رفت جلو و باهاش صحبت کرد.
- جلسهاش تو سیاه چادر عشایری را یادته ...
و بغضی بود که با این خاطرات در گلویمان بالا و پایین میرفت. علت ناراحتیمان از این بود که نتوانستیم حتی بخشی از این خدمات را جبران کنیم. تا اینکه پیامی در فضای مجازی دست به دست شد، اعزام به تشییع شهدای خدمت...
با خودم گفتم این همه حاجی در پستهای مختلف آمد یکبار هم ما برویم.
تا پایان اتمام زمان ثبتنام یک ساعتی بیشتر زمان نبود، دوستان را خبر کردم و از طریق سایت ثبت نام کردیم ...
میدانید که سفر برای دختران نیاز به هماهنگی و آمادگی از یکی دو روز قبل را لازم دارد، اما این بار فرق میکرد. جنس سفر متفاوت بود، دیگر خبری از ساک با وسایل و لباسهای رنگانگ نبود.
روسری و چادر مشکی را پوشیدیم و راه افتادیم.
مقصد، تهران تشییع شهدای خدمت....
زینب رحیمی
چهارشنبه | ۲ خرداد ۱۴۰۳ | #چهارمحال_بختیاری #شهرکرد
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت تبریز
بخش پنجاهونهم
سال ۱۴۰۰ در اوج اغتشاشات با تعدادی از جوانان دانشجوی عراقی در دانشگاه تبریز صحبت میکردم. یکیشان گفت: «به قدری نگران جمهوری اسلامی هستیم که تا حالا در هیچ یک از فتنههای عراق اینجور دلنگران نبودیم، چون معتقدیم اگر ایران بماند، همه مظلومان یاور دارند ولی اگر...
امروز وقتی حس و حال همان جوانان را در تشییع سید مظلومان در تبریز دیدم که با پرچم عراق خودنمایی میکنند، فهمیدم چقدر آن حرفهایشان حساب شده بود.
آنها شهید رئیسی را یاور و حامی مظلومان نه فقط ایران، بلکه عالم میپندارند.
ادامه دارد...
میثاق
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #آذربایجان_شرقی #تبریز
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
نان روز عزا
مادرم میگوید آن سالها که نانوایی نبود، وقتی مراسم عزا بود، صاحب جلسه آرد و هیزوم را پشت در خانهی چند خانواده توانمند روستا میگذاشت تا به قدر توان برای روز برگزاری مراسم نان بپزند.
حالا امروز زنان بیرجندی نشستهاند پای تنور و آرد خمیر میکنند.
گرچه نانوایی زیاد است، اما...
میخواهند نان مراسم را خودشان خمیر کنند. لابهلای هر مشت آرد غم بتکانند و دل سبک کنند.
بعضی زنهای ما عادت دارند اشک روز عزا را پای تنور موقع پخت نان در سکوت، با کنج چارقد پاک کنند.
و امروز در عزای شهید جمهور، زنان پای کارند.
..
امروز زنها نان میپزند و اشک میریزند؛
اما نمیگذارند کار بر زمین بماند...
زهرا بذرافشان
چهارشنبه | ۲ خرداد ۱۴۰۳ | #خراسان_جنوبی #بیرجند
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه |ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش چهلوچهارم
به شوق دیدار یار به هرسختی که باشد،
مادر روی ویلچر و کودکی بر کالسکه، کشانکشان، همه میشتابند...
علیرضا امین
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت تبریز
بخش شصتم
شانههایم را جمع میکنم تا از میان جمعیت راحتتر عبور کنم. خودم را به زور از میان جمعیت به پل عابر پیاده میکشانم و دستم را به کمرم میگیرم؛ با صدای هقهقی به سمت شانه چپم برمیگردم، چادرش را از بالا تا نصف چارچوب عینکش کشیده و زیر گلویش با دست راست گره کرده است. تندتند دماغش را میکشد و نم اشک هایش را از زیر عینکش میگیرد.
کمر خم شدهاش را مدام تا میکند: «یر تاپبیرام بیراز اوتورام کی؛ جا پیدا نمیکنم بشینم که»
_حاج خانم چقدر خوبه با این سن و سال اومدین! معلومه ارادت خاصی به شهدا دارین ها!
نفس عمیقی میکشد و دوباره از پشت چارچوب عینکش اشکها روان میشود: «بالا! از اولِ انقلاب، کار ما همینه...»
ادامه دارد...
فائزه ولیپور
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۱۱ | #آذربایجان_شرقی #تبریز میدان شهدا
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌#رئیسجمهور_مردم
من دوست دارم اسمم ابراهیم باشه
چند ماه پیش آمد نشست و گفت: «من دوست دارم اسمم ابراهیم باشه.»
گفتم: «ابراهیم که خیلی قشنگه، اسم خودت هم قشنگه؛ محمدصالح!»
گفت: «اسمم قشنگه اما من دوست دارم ابراهیم باشه.»
آنقدر اصرار کرد که برای اینکه دلش نشکند، گفتم: «باشه بعضی وقتها به جای محمدصالح بهت میگیم محمدابراهیم!»
خوشحال شد، و موقتا از صرافت افتاد.
باباش که آمد با خوشحالی گفت: «از این به بعد قراره گاهی به من بگین محمدابراهیم!» به بابایش با چشم علامتی دادم و بابا قبول کرد.
و دیگر این موضوع در خانواده فراموش شد ... .
تا اینکه دیروز، وقتی کنار تلویزیون سرم روی زانویم بود و نمیتوانستم اتفاق پیش آمده را بپذیرم.
وسط بازیهایش آمد، چند ثانیه کنارم نشست، مثل همیشه که آرام صحبت میکند، گفت: «مامان حالا فهمیدی چرا می گفتم اسممو بذار ابراهیم؟»
و دوید و رفت... .
تازه فهمیدم دلیل ابراهیم دوستیاش چه بوده... 💔😭
روایت از گفتگو با فرزندم 👆
مریم درانی
چهارشنبه | ۲ خرداد ۱۴۰۳ | #خراسان_رضوی #مشهد
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش چهلوپنجم
پیرمرد دوچرخهسوار هم، رکابزنان به شوق شهیدجمهور، خودش را به خیل جمعیت رسانده...
ادامه دارد...
علیرضا امین
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
این رسم ما ایرانیهاست...
چشم چرخاندم تا شاید میانِ جمعیت پیدایشان کنم. ضربهای که به پهلویم خورد نگاهم را از جمعیت گرفت.
- چیه؟
- روبهروت رو نگاه کن، حاجخانم اونجا نشسته. داره نگامون میکنه. (حاجخانم زیبا کیانی، راوی کتاب همنفسمادران)
- دیدمش.
غمِ نهفته در چشمانشان از فاصله دور مشخص بود. جلو رفتم. به رسم ادب سرشانهشان را بوسیدم و تسلیت گفتم.
چهرهشان را از نظر گذراندم و به چشمانی که از شدت گریه سرخ شده بودند خیره شدم و گفتم:
- حاج خانم اجازه هست چندتا سؤال ازتون بپرسم!؟
- بپرس عزیزم.
- چطور متوجه این اتفاق شدین؟
- از تلویزیون. مراسم تشییع برادرشوهرم بود که اخبار تکمیلی رو متوجه شدیم.
از همون دیروز برای سلامتیشان هزاروشصت تا «یا حجت بن الحسن» نذر کردم. زیارت عاشورا، دعای توسل، حدیث کساء، جامعه کبیره را هم با حرم امام رضا (ع) خواندم ولی...
با بغض سرشان را پایین انداختند و ادامه دادند: «خبر شهادتشان را که شنیدم کمی ناامید شدم، ولی نه، آقای رئیسی شهید راه خدمت شد. این باعث افتخارِ، ما هنوز افراد دیگری داریم که راهشان را ادامه بدهند.»
- حاجخانم آقای رئیسی میگفتند: «خدمتگزار مردم هستم.»
نگذاشت حرفم تمام بشود؛ جواب داد: «درست گفت. واقعا خدمتگزار بود. ایشون در دل مردم جا داشت، از دیروز همه عزادار هستند.»
- چرا حاجخانم؟ چکار کردند که اینطور محبوب شدند؟
- برای اینکه مردمی بود. در ميان مردم و محرومین حضور داشت. در هر سِمَتی، میانِ مردم بود و مشکلاتشان را از نزدیک لمس کرد. رئيسجمهوری که در میان مردم باشد در غمشان باشد باید بهش افتخار کرد.
آقا فرمودند: «دلواپس نباشید، هیچ اختلالی در کار کشور بوجود نمیآید.»
بله پیش نمیآید. ایران چنان قوی هست که کارش لنگ نماند.
این رسم ما ایرانیهاست که اگر سلاح از دستشش کسی بیافتد شخص دیگری سلاح را برمیدارد.
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #خوزستان #ایذه
موسسه شهید یادگار اسکندی ایذه
@yadegar_izeh
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش چهلوششم
مردمی که باشی همه دوستت دارند
شوق تو پیر و جوان
و رویپا و ویلچری نمیشناسد
ادامه دارد...
علیرضا امین
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت قم
بخش چهلوهفتم
مرد مقاومت بودی که مردم سراسر جهان به سوگت نشستهاند...
ادامه دارد...
علیرضا امین
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا