🔹وقتی حمید می خواست عضو سپاه شود؛ رد صلاحیت شد؛ چون چند نفر از دوستانش سابقه ی عضویت در سازمان منافقین را داشتند.
🔸یک بار در این مورد با او حرف زدم و سوالاتی پرسیدم تا بفهمم چرا به این شکل سابقه ی خود را دچار مشکل کرده است.
▪️در جواب گفت: من دیدم خیلی از این ها ناآگاهانه به این سمت و سو رفته اند و اگه ما به جای طرد یا درگیر شدن؛ یک ارتباط صحیح با اون ها برقرار کنیم و روشنگری کنیم؛ خودشون راه درست را پیدا می کنند.
🗯خیلی برایم جالب بود که بعدها دیدم چند نفر از آن ها با او به جبهه هم آمدند.
نام شهید:#حمید_محمود_نژاد
عنوان کتاب:#راه_ناتمام
نام راوی: آقای حسنعلی وحید نیا( دوست و همرزم)
#ارتباط_صحیح
#روشنگری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
27.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
✍روایتی از زندگی شهید
عبد الحسین خبری
#قسمت_اول
#شهید_عبدالحسین_خبری
#آسمان_خبری_دارد
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
10.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ویژگیهای خانوادهی حسینی
⬅️ قسمت یازدهم: ویژگیهای انسان عاقل
#محرم_الحرام
#خانواده
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
May 11
✍گروه روایتگران شهدای دزفول برگزار می نماید:
💬مسابقه برادر شهید من
☀️با محوریت مطالعه وصیت نامه شهدا
✍فایل pdf متن کامل وصیت نامه شهید آماده شده و در اختیارتون قرار میگیره
💬 با توجه به مطالعه وصیت نامه از قسمت هایی که براتون مهم و جذاب بوده در قالب محورهای مسابقه تولید محتوا داشته باشین
💢شروع مسابقه از امروز 19 مرداد ماه الی 27 مرداد 1402
♻️ آثار تولیدی خودتون رو همراه با نام و نام خانوادگی و شماره همراه به آیدی زیر ارسال نمایید🔻
@admin_revayatgaran
♨️ضمنا به چند نفر از عزیزان شرکت کننده هدایایی تقدیم
می گردد...
☀️پوستر مسابقه رو برای دوستان و علاقه مندان ارسال نمایید...
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
May 11
مسابقه برادر شهيد من.pdf
287.5K
فایل pdf وصیت نامه شهید
#مسابقه_برادر_شهید_من
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍دوستانش می گفتند:🔻
💬مراسم دعای کمیل که تمام می شد، حسین کتابچه ی دعا و چراغ قوه اش را بر می داشت و راه
می افتاد سمت شهید اباد.
☀️یک کمیل با رفقایش
می خواند.
💢و کمیل دوم را با دوستان شهیدش!
♻️اگر کسی همراهش بود، از او
می خواست که تنهایش بگذارد و
می رفت در دل تاریکی و توی قبرهای از قبل اماده شده و کمیل دوم را انجا می خواند.
♨️با حال و هوایی غیر قابل وصف که از بسم الله شروع تا اخرین واژه ی دعا اشک بود و لرزش شانه ها و ناله هایی سوزناک.
💥باید رابطه ای عاشقانه باشد که شب های جمعه بعد از یک بار مفصل خواندن کمیل، عطشش به بند بند دعا بیشتر شود و دوباره در کنار برادران شهیدش با حس و حالی عاشقانه تر مناجات کند.
▪️تنها دلیل این اتفاق درک واقعی لذت مناجات بود.
راوی: مریم ناجی، خواهر شهید
عنوان کتاب:#ناجی
#شهید_محمد_حسین_ناجی
#دعای_کمیل
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea