eitaa logo
روایتگران شهدا
285 دنبال‌کننده
345 عکس
240 ویدیو
13 فایل
✍🏻جمع ما یه جمع از دهه شصتی تا دهه نودی هاست. ☀آتش به اختیاریم و از شهدا می‌پرسیم و برای شهدا می‌نویسیم. 💥با شهدا زندگی می‌کنیم و درس می آموزیم... راه ارتباطی با مدیر کانال: @admin_revayatgaran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویژگی‌های خانواده‌ی حسینی ⬅️ قسمت یازدهم: ویژگی‌های انسان عاقل 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍گروه روایتگران شهدای دزفول برگزار می نماید: 💬مسابقه برادر شهید من ☀️با محوریت مطالعه وصیت نامه شهدا ✍فایل pdf متن کامل وصیت نامه شهید آماده شده و در اختیارتون قرار میگیره 💬 با توجه به مطالعه وصیت نامه از قسمت هایی که براتون مهم و جذاب بوده در قالب محورهای مسابقه تولید محتوا داشته باشین 💢شروع مسابقه از امروز 19 مرداد ماه الی 27 مرداد 1402 ♻️ آثار تولیدی خودتون رو همراه با نام و نام خانوادگی و شماره همراه به آیدی زیر ارسال نمایید🔻 @admin_revayatgaran ♨️ضمنا به چند نفر از عزیزان شرکت کننده هدایایی تقدیم می گردد... ☀️پوستر مسابقه رو برای دوستان و علاقه مندان ارسال نمایید... 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍دوستانش می گفتند:🔻 💬مراسم دعای کمیل که تمام می شد، حسین کتابچه ی دعا و چراغ قوه اش را بر می داشت و راه می افتاد سمت شهید اباد. ☀️یک کمیل با رفقایش می خواند. 💢و کمیل دوم را با دوستان شهیدش! ♻️اگر کسی همراهش بود، از او می خواست که تنهایش بگذارد و می رفت در دل تاریکی و توی قبرهای از قبل اماده شده و کمیل دوم را انجا می خواند. ♨️با حال و هوایی غیر قابل وصف که از بسم الله شروع تا اخرین واژه ی دعا اشک بود و لرزش شانه ها و ناله هایی سوزناک. 💥باید رابطه ای عاشقانه باشد که شب های جمعه بعد از یک بار مفصل خواندن کمیل، عطشش به بند بند دعا بیشتر شود و دوباره در کنار برادران شهیدش با حس و حالی عاشقانه تر مناجات کند. ▪️تنها دلیل این اتفاق درک واقعی لذت مناجات بود. راوی: مریم ناجی، خواهر شهید عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام خامنه ای: ✍شهدا دلاورانی هستند که حصار جهالت و گمراهی را دریدن... و شعاع خورشید هدایت را به دورترین نقاط عالم رساندند... اے شهید! دستی برآر و بر قلب ما نیز دستی از جنس هدایت بکِش... 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
4.jpg
3.21M
✍برگی از یادداشت های حاج عظیم محمدی زاده 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍ظاهرش خندان بود ولی باطنش به دنبال درک مسائل روز. 💢گاهی وقت ها، محل تشکیل کلاس ها از هم دور بود، با پای پیاده تمام مسیرها را می رفت و می آمد. ♻️هر دوره ای را که تشخیص می داد سطح معلوماتش را از چیزی که هست بیشتر می کند با پشتکار ادامه می داد. ☀️ریز بینی و دقت عمل در مسائل اعتقادی از ویژگی های عصمت بود. 💬این شاخصه او را از دوستانش متمایز می کرد. عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠انضباط عجیبی داشت؛ هم در برنامه ریزی زندگی اش و هم در آراستگی ظاهرش. 🗯ما معمولا به خاطر شرایط سخت جنگی؛ توجه زیادی به وضعیت ظاهرمان نداشتیم؛ ولی حمید در هر شرایطی مرتب و آراسته بود. 💥موهای لَخت و نرمی داشت که همیشه شانه شده و مرتب بودند. ♻️وقتی در خاک و خُل جبهه؛ او را آن قدر تمیز و مرتب و با لباس اتو شده می دیدم؛ لذت می بردم. نام شهید: عنوان کتاب: نام راوی: آقای سید زمان پور موسوی( دوست و همرزم) 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویژگی‌های خانواده‌ی حسینی ⬅️ قسمت دوازدهم: فهم الهی آری، توهّم هرگز! 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍کودکی عبدالحسین سرشار از انرژی و فعالیت بود، سکون نداشت. 💬در عالم بچگی هم اهل پرواز بود. 💥دوست نداشت روزمره باشد. ♨️با این که از نظر مالی وضعیت خانوادگی مان خوب بود اما عبدالحسین تابستان ها به جای این که بخواهد خودش را سرگرم بازی در کوچه و خیابان کند، به اقتصاد خانه کمک می کرد. ♻️همین که مدارس تعطیل می شد، یا به مغازه پدر می رفت و کمک کار پدر می شد و یا این که به رسم بچه های آن دور و زمانه سینی به دست، دست فروشی می کرد. 💢خواهر کوچک عبدالحسین می گوید:🔻 🌀آن زمان رسم بود که بچه ها هر تابستان شیرینی های مورد علاقه کودکان را در کوچه ها و محله ها می فروختند: ▪️خروس قندی، بامیه عسلی و... ▫️من و عبدالحسین پول های پس اندازمان را صرف این کار می کردیم. 🔸البته با این که من شریک عبدالحسین بودم ولی او هیچ وقت اجازه نداد که او را در دست فروشی همراهی کنم. ☀️ غیرت مردانه اش اجازه نمی داد خواهرش دستفروشی کند! راوی: صغری نوروزی نژاد، خواهر شهید عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍چند روزیه مهمان خانه ی آقا حسین هستیم. با صفا و دوست داشتنی که صفای وجودش تو خونه اش متجلی شده. 💢الان که محرمه خونه اش به احترام امام حسین(ع) مشکی پوش شده... 💬 وگرنه در بقیه ی ایام سال به جای بیرق های مشکلی پارچه سبز نمایانه. ☀️در نگاه اول اینطور به نظر میاد که مادر با آرزوی ازدواج جگر گوشه اش خونه رو سبز آراسته؛ ولی ماجرا چیز دیگه ای هست... ♻️با ما همراه باشین در ادامه پشت صحنه های فعالیت های گروه روایتگران شهدا... روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
1(2).jpg
4.24M
✍ همه او را دوست داشتند... راوی: سردار محمد رئوفی 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍یکی از بچه ها کار اشتباهی مرتکب شده بود و مانده بودیم که چگونه با او برخورد کنیم. در این بین دوستی گفت:🔻 ♨️عیبی نداره! 💥از بچه های خودمونه! حسین از این استدلال ناراحت شد و گفت:🔻 ♻️مرز تقوا و مرز اسلام، خودمون و خودشون نداره! 💢باید بهش تذکر داده بشه! ☀️حسین در این مورد گذشت نمی کرد. ▪️حتی اگر در جمع های دوستانه و تفریح ها و اردوها، حرکت سبک و دور از شان از کسی می دید، از من یا کس دیگری می خواست تذکر بدهیم. ▫️و یا با تعهد و سرمایه گذاری دینی_ اعتقادی که روی بچه ها داشت، خودش را متعهد می دانست که آن شخص را کناری بکشد و با لبخند، گاهی ساعت ها با او حرف بزند. 🌀منش حسین همین بود. راوی: حجت الاسلام امیر خادمعلی زاده عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا