🔴 نائب امامشان را تنها نگذاشتند...
#حب_دنیا
#شهدا
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
مداحی آنلاین - توصیه امام حسن عسکری - حجت الاسلام ماندگاری.mp3
2.23M
🏴 #شهادت_امام_حسن_عسکری
♨️سه ویژگی خاص در توصیههای امام حسن عسکری(ع)
#سخنرانی_کوتاه
🎙حجت الاسلام #ماندگاری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍خادمین گروه روایتگران شهدای دزفول به مناسبت🔻
#هفته_دفاع_مقدس
برگزار می نماید...
💬مسابقه کتابخوانی لحظه های فراموش نشدنی
🌀با محوریت کتاب: دزفول در جنگ
💥مهلت شرکت در مسابقه: از 2مهر ماه الی 14 مهر 1402
▪️فایل pdf کتاب برای دسترسی راحت شما در اختیارتان قرار می گیرد.
♨️ سوالات مسابقه در آخر فایل pdf قابل مشاهده می باشد.
🗯برای شرکت در مسابقه پاسخنامه خود را به همراه نام و نام خانوادگی؛ شماره تماس به آیدی مدیر کانال ارسال نمایید.
@admin_revayatgaran
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
May 11
902_20917917824506.pdf
675.9K
#هفته_دفاع_مقدس
💥فایل pdf کتاب دزفول در جنگ
🌀به همراه سوالات مسابقه لحظه های فراموش نشدنی
#کتابخوانی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍حسین نمایش نامه ی کاملی درباره ی میرزا رضای کرمانی نوشته بود.
💬حتی طراحی صحنه و لباس را انجام داده بود.
💥هر چند هیچ وقت نتوانست آن را اجرا کند اما من چند باری نمایش نامه را خوانده بودم.
🔹هیچ وقت صحنه ی آخر نمایش نامه ی حسین را نمی توانم فراموش کنم.
🔹به قدری زیبا بود که حس غرور به من می بخشید.
💢در صحنه ی آخرش یک چراغ گذاشته بود که با تیر اندازی خاموش می شد و به جای آن یک چراغ، دو چراغ دیگر روشن می شد.
♨️دو چراغ دیگر نیز با تیر اندازی خاموش می شدند و به جای آن دو چراغ، چهار چراغ روشن
می شد.
♻️این صحنه آن قدر ادامه پیدا میکرد تا تمام صحنه روشن می شد.
🌀مفهوم این صحنه این بود که ما هر چه شهید بدهیم پر نورتر و قدرت مند تر از قبل به راهمان ادامه خواهیم داد.
▪️مفهومی که حسین در ذهنش تداعی کرده بود عمیق بود.
راوی: محمد حسین زمانی
عنوان کتاب: #فروردین_61
#شهید_حسین_بیدخ
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 من هرچی زجر میکشم، هیچکی نمیبینه!!!
#ایمان_به_غیب
#استقامت
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
43.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
✍روایتی از زندگی شهید غلامحسین فرهی
#شهید_غلامحسین_فرهی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
دفاع مقدس از دیدگاه قرآن.mp3
2.09M
👆دفاع مقدس از دیدگاه قرآن
#دفاع_مقدس
#نصرت_الهی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🔴 دستور قرآن برای مقابله با دشمن
#استقامت
#اتحاد
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍اتاق کارمان در حوزه حمزه سیدالشهدا، مشترک بود.
💬سید کمتر پشت میز کارش می نشست و اغلب اوقات جایش روی صندلی های مخصوص مراجعین بود.
یک بار گفتم: 🔻
💥سید! چرا پشت میز کارت نمی شینی؟
♨️گفت: چه فرقی می کنه!
🌀اینجا یا اونجا!
▫️گفتم: فرقی نداره، ولی خب بیا بشین پشت میزت!
▪️اینجوری که راحت تر می تونی با بچه ها حرف بزنی!
گفت: 🔻
🔹نه! اتفاقا این جا بهتره!
🔸می دونی چرا؟
🗯چون سر و کار من با بچه های بسیجیه!
🌀دوست دارم باهاشون راحت باشم!
💥مثل خودشون باشم!
▪️کنارشون باشم!
▫️باهاشون فاصله نداشته باشم!
💬احساس می کنم این میز بین من و بچه های بسیج یه جورایی فاصله میندازه!
راوی: محمد معینی، دوست
عنوان کتاب: #سید_زنده_است
#شهید_سید_مجتبی_ابوالقاسمی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دفاع مقدس به ما یاد داد...
#ایمان_به_غیب
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
▪️یکی از دوستانش نقل می کرد: با هم رفته بودیم تهران.
🗯جلوی دانشگاه؛ جمعیتی از دانشجویان و جوانان جمع شده بودند و بساط جنگ عقاید برپا شده بود.
☀️از گروه ها و ادیان مختلف بودند و هر کس سعی داشت نظرات خودش را بر دیگران تحمیل کند.
🔆ما هم جلو رفتیم و مدتی گوش دادیم.
🔸یک دختر از طرفداران حزب توده؛ با تسلطی که در کلام داشت؛ حسابی جولان می داد و همه را محکوم می کرد.
🔹حمید جلو رفت و با او شروع به بحث کرد.
💥نمی دانم چطور تمام عقاید آن ها را می شناخت؟!
♻️چند تا از اعتقادات و نظرات حزبشان را شرح داد و بعد با تسلط کامل آن ها را تحلیل کرد و به تناقض و بن بست رساند و ثابت کرد که اعتقاداتشان صحیح نیستند.
💠آن دختر که دیگر حرفی برای گفتن نداشت؛ سرش را پایین انداخت.
🌀جمعیت حاضر شروع کردند به دست زدن و تشویق حمید.
نام شهید:#حمید_محمود_نژاد
عنوان کتاب:#راه_ناتمام
نام راوی: آقای مهران محمود نژاد(برادر شهید)
#حزب_توده
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🔴 تاخیر یا تعجیل در ظهور
#ظهور
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
18.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 تبیین صد برابری🔻
عزیزان من!
💬دفاع مقدّس به گردن کشور ما حقّ حیات دارد.
💥یک عدّهای دربارهی مسائل مختلف دفاع مقدّس دروغ صریح میگویند.
🌀در مقابل اینها کسانی که میتوانند تبیین کنند باید تبیین کنند.
♨️ این کارهای جاری ای که دارد انجام میگیرد، خوب است، ولی اینها باید صد برابر بشود.
▪️کارهای فراوان هنری باید انجام بگیرد؛ هر کسی به نحوی که توانایی دارد.
#دفاع_مقدس
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍از اول صبح تا عصر در بازار مشغول خرید بودیم.
💬ناهار را هم مهمان آقای دانش بودیم.
🌀با اینکه با لباس روحانیت آمده بود؛ ما را دعوت کرد رستوران و دور یک میز نشستیم و چلوکباب خوردیم.
💥آدم راحتی بود و هیچ ابایی نداشت که وارد مکان های عمومی و تفریحی شود.
♨️همه جا می رفتیم؛ حتی باغ وحش!
▪️بهش می گفتم: محمد کاظم! الان هزار تا متلک بارمون می کنن.
▫️گفت: گور باباشون! ولشون کن...
💥اگه ما نریم؛ این جاها همش می افته دست اینا...
خاطرات: اشرف السادات صادق صمیمی؛ همسر شهید دانش
#شهید_سید_محمد_کاظم_دانش
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
#پوستر_اطلاعرسانی
🔖اجتماع بزرگ جوانان شهرستان دزفول
🇮🇷گام دوم انقلاب اسلامی🇮🇷
بمناسبت هفته دفاع مقدس
🗓چهارشنبه ۵ مهرماه ۱۴۰۲
ساعت: ۸ صبح
مکان: حسینیه ثـارالله شهرسـتان دزفـول
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍اگر چه در دوران پس از انقلاب، اکثر خانم ها با حجاب بودند، اما در این میان زنان و دخترانی هم پیدا می شدند که اهمیت چندانی به حجاب نمی دادند.
💬خواهر یکی از دوستان
مشترکمان این گونه بود.
🌀یک روز که دور هم جمع شده بودیم، دوست مشترکمان زبان به درد و دل گشود و درباره ی این که خواهرش حجاب را رعایت نمی کند برایمان صحبت کرد.
▪️بعد از تمام شدن حرف هایش حسین از جا بلند شد و دست او را گرفت و چند قدمی دورتر از ما به صحبت با او پرداخت.
▫️گوشهایمان را تیز کردیم تا شاید بفهمیم حسین چه حرف هایی به او
می زند.
♨️اما چون در گوشش زمزمه
می کرد چیزی نمی شنیدیم.
فردای آن روز وقتی آن دوست مشترک را دیدم از او پرسیدم: 🔻
🔹دیروز حسین چی بهت گفت؟
🔸نتیجه هم داد؟
لبخند رضایت روی لب هایش شکفته شد و گفت:🔻
💥نمی دونم حسین این حرفا رو از کجا یاد گرفته، طبق روشی که گفت پیش رفتم در عرض یه روز خواهرم از این رو به اون رو شد.
💬الان با رغبت چادر سرش
می کنه.
راوی: خیر علی زمانی
عنوان کتاب: #فروردین_61
#شهید_حسین_بیدخ
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🔴 کمبود و کسری بودجه...
#ایمان_به_غیب
#شهدا
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍ به مناسبت روز#سرباز🔻
🗯سال 1358 بعد از اینکه دیپلم گرفت؛ داوطلب خدمت سربازی شد و در پادگان لویزان تهران مشغول به خدمت گردید.
☀️نیمه دوم خدمتش بود که جنگ شروع شد و به کردستان اعزام گردید.
🔹یگان آن ها در کردستان به طور ناگهانی توسط جنگنده های عراق مورد حمله هوایی قرار می گیرد و روی آن ها بمب های آتش زا می ریزند.
🔸به خاطر عدم آمادگی یگان؛ احتمال تلفات سنگینی می رود؛ اما با تدبیر به موقع حمید که آن موقع یک سرباز بود؛ تمام نیروهای گردانشان سالم می مانند و هیچ تلفانی نمی دهند؛ ظاهرا خیلی به موقع فریاد می زند که همه بپرند توی آب...
▪️بعد از این اقدام، حمید را تشویق می کنند و همچنین به او پیشنهاد می دهند که کادر رسمی ارتش شود؛ ولی حمید موافقت نمی کند.
▫️هنگام پایان خدمت؛ تسویه اش را نمی دهند و باز هم از او درخواست می کنند که بماند ولی حمید پافشاری می کند که نمی تواند بماند و سرانجام از خدمت ترخیص می شود.
نام شهید:#حمید_محمود_نژاد
عنوان کتاب:#راه_ناتمام
نام راوی: آقای مهران محمود نژاد( برادر شهید)
#سربازی
#کردستان
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea