افكار و خصوصيات اخلاقي و اجتماعي
شهيد خسروي در جستجوي علم و آگاهي دمي از پاي ننشست، به دنبال گمشدة خود سفرهاي متعدد كرد و رنج بسيار بر خود هموار ساخت، وي عقيده داشت كه علم بايد با عمل همراه شود از اين جهت، تمامي فرائض را انجام ميداد و از معاصي دوري ميجست همچنين معتقد بود بايد براي اصلاح فرد و تحقق اصول اسلامي، حكومت اصلاح شود. بدين منظور بود كه به نقد عملكرد رژيم شاهنشاهي پرداخت و چون فساد و تباهي آن را به حدّي ديد كه قابل اصلاح نيست به مبارزه پرداخت چند بار زنداني شد ليكن از مبارزه دست برنداشت تا آن كه حكومت اسلامي در كشور تحقق پيدا كرد. آنگاه براي حفظ و حراست حكومت اسلامي از بذل جان دريغ نكرد. ايثار از ويژگيهاي بارز ايشان بود، زماني به اتهام مخفي ساختن شيخ جميل مردوخي به زندان افتاد، حبس و شكنجه را تحمل كرد اما مخفيگاه شيخ جميل را آشكار نساخت.
نابرابري و بيعدالتي را ناخوش ميداشت؛ و هرگاه بيعدالتي ميديد فرياد اعتراض او بلند ميشد. زندگي شهيد خسروي در سه چيز خلاصه شده بود: آموختن، ياد دادن، و مبارزه با مظاهر ظلم و فساد؛ اين سه هدف نيز با درد و رنج همراه است هر كس طالب آنها باشد بايد از بسياري مصلحتها و عافيتانديشيها دست بردارد، او نيز چنين كرده بود.
پيام شهيد
مهمترين پيام او حفظ مسجد بود، با تأسي از حضرت امام خميني مسجدها را مهمترين سنگر مبارزه ميدانست. مسجدها كانون اصلي مبارزاتش عليه رژيم شاه بود، بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيز از منبر مساجد به نشر عقايد اسلامي پرداخت و پرده از چهرة كريه و زشت گروهكها برداشت. منافقان كوردل دريافته بودند كه شهيد خسروي به مسجد براي مقابله با آنان اهميت بسيار ميدهد بدينسبب، هنگام عمارت و نوسازي مسجد، او را به شهادت رساندند ليكن غافل بودند كه ملا صالح خسروي شهادت در مسجد را بزرگترين سعادت ميشمرد؛ خداوند متعال ميفرمايد: «اِنّما يَعْمُر مَساجِدَ اللهِ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَاليَومِ الآخر»
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#کلام_امام
🏴 اوج مصیبت در کربلا شهادت طفل شش ماهه است
▪️رهبر انقلاب:
به نظر من اوج مصیبت در کربلا، شهادت علی اصغر علیه السلام و این طفل شش ماهه در آغوش پدر است. معمولاً از روز هفتم محرّم تشنگی اصحاب سیّدالشّهدا علیه السلام و خاندان پیغمبر را مطرح میکنند اما عطش آدم بزرگ با عطش بچّهی کوچک، آن هم بچّهی شیرخوار، قابل مقایسه نیست. من وقتی در ذهن خودم ترسیم میکنم آن حالتی را که در خیمههای حسین بن علی علیه السلام در حدود عصر عاشورا بود، که این بچّهی شش ماهه به شهادت رسید؛ آن هیجان را، آن نگرانی را، آن ناراحتی را که به خاطر عطش این بچّه پیش آمده بود، واقعاً برایم قابل تحمّل نیست و طاقت نمیآورم.
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۵ مردادماه #سالروز_عملیات #عاشورای_3 گرامی باد. 🥀
خلاصه گزارش عملیات :
نام عملیات: عاشورای 3 ـ ضربتی
زمان اجرا: 25/5/1364
مدت اجرا: یک روز
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر): 635
رمز عملیات: یا سیدالشهدا
مکان اجرا: منطقه عمومی فکه ـ جبهه میانی جنگ
ارگانهای عملکننده: نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات: انهدام قوای جنگی دشمن و گرفتن فرصت عکس العمل و طراحی نبرد
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شرح_عملیات
#عملیات_عاشورای_3
بعد از عمليات خيبر مدتها بود که به تيپ سيدالشهدا (ع) مأموريتي واگذار نشده بود.لذا پس از انتصاب فرمانده جديد اجراي يک عمليات ضربتي محدود با هدف انهدام نيروي دشمن و تقويت روحيه رزمندگان اسلام ضرورت يافت .بحث عمليات «عاشوراي 3» به فاصله يک روز پس از انجام عمليات عاشوراي 2 در منطقه عمومي فکه مطرح شد. با توجه به اين که آن محور حدود عمليات والفجر مقدماتي و رمضان بود، قسمتهايي از ميدانهاي مين قديمي در آن منطقه باقي مانده و تعدادي نيز به واسطه رمل و طوفان و سيلاب در زير خاک پنهان شده بود. به همين دليل راه کار عمليات با همت نيروهاي گردان تخريب اين تيپ و به فرماندهي شهيد «حاج محمود نوريان» باز شد تا نيروهاي عملکننده سپاه در ساعت 2 و 19 دقيقه بامداد روز 25 مرداد ماه 1364 با رمز «يا سيدالشهدا (ع)» دست به حمله زده و با انهدام 2 گردان از تيپ 108 لشکر 16 ارتش عراق در شمال فکه، تعداد 635 تن از آنان را کشته و زخمي يا به اسارت بگيرند. همچنين در اين حمله ضربتي يک روزه 2 دستگاه تانک، و پل ارتباطي، يک پارک موتوري، 19 انبار مهمات، يک دستگاه لودر و تعدادي از ادوات و تجهيزات مهندسي دشمن نابود شده و شماري سلاح سبک و نيمه سنگين به همراه چندين قبضه خمپارهانداز و وسايل مخابراتي و لجستيکي به غنيمت گرفته شد. لازم به ذکر است گردان حضرت علي اکبر (ع) به دليل تغيير در کادر و نيز نداشتن نيرو در اين عمليات شرکت نداشت.
گردانهاي عمل كننده در اين عمليات :
1- گردان حضرت علي اصغر (ع)
2- گردان حضرت قمر بني هاشم (ع)
3- گردان حضرت قاسم (ع)
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۵ مردادماه #سالروز_شهادت #شهیده_فوزیه_شیردل گرامی باد . 🥀
بهیار و پرستار متعهد، خواهر کُرد، شهیده #فوزیه_شیردل
👈 شهید شاخص کشور در سال ۱۳۹۳
🗓 ولادت : ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸(کرمانشاه)
🗓 شهادت : ۲۵ مرداد ۱۳۵۸
۲۲ رمضان ۱۳۹۹ با زبان روزه و با لباس سفید پرستاری
🔹 اصابت چندین گلوله به پهلو
🔹 توسط گروهک های#ضدانقلاب
🔹 منطقه: پاوه، بیمارستان قدس، در حین امدادرسانی به مجروحان
📍 مزار : گلزار شهدای کرمانشاه
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهیده_فوزیه_شیردل
شهيد فوزيه شیر دل در سال 1338 در شهر كرمانشاه در كانون گرم خانواده اي متدين و مومن متولد گرديد .پس از طی دوران طفولیت در سن 7 سالگي به مدرسه رفت و چون در خانواده اي مذهبي رشد كرده بود به نماز خواندن و روزه گرفتن بسيار پايبند بود.
دوران ابتدايي و راهنمايي را باموفقيت پشت سر گذاشت ،پس از گرفتن مدرك سيكل وارد بهداري شد.وی به مدت 2 الي 3 سال در بهداري كرمانشاه خدمت كرد و پس از آشنايي با كارش به پاوه منتقل شدو در بيمارستان آن جا مشغول به كار شد.فوزیه با پیام انقلاب اسلامي همگام بود و دوستدار حضرت امام (ره) بود.او پرستار مومن و محجبه ای بود که آشكارا در بيمارستان پاوه اعلام مي كرد كه:من پيرو امام و خط امام هستم.سرانجام وی در روز بیست و پنجم مرداد 1358 در جریان حمله گروهک ضد انقلاب دموکرات به بهداری پاوه و محاصره آن محل و در حالی که گروه دکتر شهید چمران در صحنه حاضر بود در حالی که برای کمک به گروه اقدام می کرد و در حال راهنمایی هلی کوپتر برای فرود در بهداری بود، مورد اصابت گلوله ناجوانمردانه دشمن قرار گرفت و به شدت محروح شد و پس از ۱۶ساعت به شهادت رسید .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
.
📝 مروری بر نحوه شهادت شهیده
#فوزیه_شیردل
و شهادت مظلومانه جمعی از مردم انقلابی و نیروهای انقلاب اسلامی در پاوه
🔹 سال ۱۳۵۸، پاوه در چنگال منافقین و حزب خلق گرفتار بود.
🔹 دکتر چمران مرد آن سال روزها در مرداد ماه دستور خالی کردن بیمارستان قدس پاوه را داده بود اما فوزیه و دوستانش تا تخلیه کامل بیمارستان دست نگه داشته بودند.
🔹 خطرات آن روز بخوبی در یاد همکاران و دوستان فوزیه نقش بسته و ماندگار شده است:
«دکتر چمران گفته بود که زنان از بیمارستان بروند و فقط مردان پزشک و بهیار و پرستار بمانند. نمیخواست زنان اسیر شوند و مشکلی برایشان پیش بیاید.»
🔹 پرستار وارد اتاق شد و داد زد:
بدوئید، مجروحان را ببرید بیرون و ناگهان تعجب کرد و گفت:
وا فوزیه تو هنوز اینجایی، بیمارستان توی محاصره است، این همه کشته و مجروح دادیم عجله کن.
🔹 عذرا با کنایه گفت:
فوزیه خانم حالا که داری خودت را برای مهمانی آماده می کنی لطف فرموده چند تا از این خرماها را هم نوش جان بفرمائید چون معلوم نیست این محاصره چند روز طول بکشد. شاید حالا حالاها هم خبری از کمکی که گفتن در راه است نباشد. خود آقای چمران هم گیر افتاده. بیا همین یه خرده خرما را، چند تایش را تو بخور چند تا هم بگذاریم برای ایران خانم محمدی. اصلا از یه ساعت پیش تا حالا معلوم نیست کجاست. دو بار تیر از بغل گوشش رفت. همین ظهری هم اگر تیر به کمد کمونه نکرده بود. سرش داغون شده بود. بیا این خرما را بگیر، بیا.
🔹 فوزیه گفت:
روزه ام، عذرا جان!
🔹 عذرا داد کشید:
فوزیه بیا، بسه دیگه، چت شده دختر! باید توی محوطه، پشت وانت دراز بکشیم تا هلیکوپتر بیاد و ما را ببره. امنیت نیست. بدو «خانم محمدی» منتظر ما مونده. بدو، الآنه که بیمارستان را روی سرت خراب کنند، بدو.
🔹 دقایق بعد ... فوزیه شیردل، عذرا نقشبندی، ایران خانم محمدی ... عقب وانت دراز کشیده اند. چشمهای آقا «سید عبدالرحمن» پر از اشک بود، وقتی که ملافه ی سفید را روی آنها می کشید. فقط توانست بگوید خدا پشت و پناهتان ...
🔹 صدای دو نفر از حزب منافقین به گوش رسید. هر دو روی تپه ای که بیمارستان را زیر نظر داشته باشند سنگر گرفته بودند.
🔹 یکی از آن دو نفر گفت: جمشید، جمشید اونا که عقب تویوتا گذاشتن، جنازه نیستن پسر زنده اند.
🔹 هوشنگ جواب داد:
توکاری به زنده یا مرده بودنشون نداشته باش! گفتن بزن، تو هم بزن.
کاک جابر گفته، همه فشنگها خلاص، فدای وجودش، زنده باد خلق! فشنگها خلاص، مرده و زنده را بزن رفیق ...
🔹 فوزیه با شنیدن صدای هلی کوپتر خودی، از جا بلند شد. دست تکان داد و کمک خواست:
«کمک ... ما را نجات بدهید!»
🔹 ناگهان رگباری پهلوی فوزیه را شکافت. از درد، عرق بر پیشانی و پشت لبش نشست. اشک گونههایش را خیس کرد و خون کف تویوتا را ... رنگ لالههای دشتی کرد که من در نقاشی های کودکی ام؛ فرشته سپید پوشم را میان آن می کشیدم.
🔹 فوزیه شیردل؛ بهیار سپیدپوشی چون پرستویی خونین بال از شهری دودزده که بوی نفاق آن را پر کرده بود به سوی آسمان آبی پر کشید و لاله صفت در آسمان جاودان شد.
🔹 او در حالکیه روزه بود، به ضیافت افطار خداوند نائل شد.
🔹 ساعتی بعد دکتر چمران به صورت رنگ پریدهی پرستار جوان که تازه به شهادت رسیده بود، نگاه کرد. تأسف وجودش را پر کرد؛ نالید: «سریع زخمیها و شهداء را از اینجا دور کنید.»
🔹 دستور را اجراء کردند. بالگرد از زمین بلند شد. رگبار گلولهها به طرف بدنهی آن، خلبان را دستپاچه کرد. پروانهی بالگرد با تپهی جنوبی برخورد کرد و شکست.
🔹 بالگرد به زمین نشست و دقایقی بعد دوباره بلند شد.
🔹 باران گلوله از پشت تپهها به طرفش میبارید.پرههای آن با دیوارههای تپه برخورد میکرد.
🔹 یک دفعه کابین متلاشی شد. خلبان و کمکخلبان، وحشتزده و دستپاچه، درصدد نجات جان خود و مجروحان بودند.
🔹 با ضربهی بعدی، پای خلبان و کمکخلبان در داخل کمربند صندلی گیر کرد و بدنشان به بیرون آویزان شد.
🔹 با لرزش بالگرد و تکانهای شدید، همه مجروحان به شهادت رسیدند.
🔹 جسد فوزیه از کابین بالگرد آویزان شد. پاهایش داخل بود و بدنش آویزان شده بود بیرون.
روپوش سفید او که سرخ شده بود، در هوا تکان میخورد.
🌷 یادشان گرامی و راهشان پررهرو باد. 🌺
🔹 بخشی از جنایات ضدانقلاب در کردستان، جانفشانی رزمندگان اسلام و مردم منطقه تا آزادسازی شهر پاوه به صورت هنرمندانه در «فیلم سینمایی چ» به تصویر کشیده شده است.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
شهیده «فوزیه شیردل»، همان پرستار شهید فیلم «چ» ابراهیم حاتمیکیا، که سی و پنج سال گمنام بود و کسی او را نمیشناخته است*.
فوزيه شیر دل در سال 1338 در شهر كرمانشاه در كانون گرم خانواده اي متدين و مومن متولد گرديد.
*پدرش حافظ کل #قرآن بود و از کودکی به او آموزش روخوانی میداد.*🌹
پس از گرفتن مدرك سيكل و گذراندن یک دوره آموزشی #بهیاری، وارد بهداري شد.وی به مدت 2 الي 3 سال در بهداري كرمانشاه خدمت كرد و پس از آشنايي با كارش به #پاوه منتقل شدو در بيمارستان آن جا مشغول به كار شد خواهر شهیده فوزیه شیردل در این مورد میگوید: دوره آموزشی که تمام شد نوبت تقسیم نیروها بود...
اکثر دوستان او تمایل به ماندن در کرمانشاه و کار کردن نزد خانوادههایشان را داشتند تا شرایط کاری راحتتری داشته باشند....
اما او کار در بیمارستان پاوه را با وجود همه کمبودها و محرومیت هایش برگزید .. *.او عاشق خدمت بود و سرانجام در این راه جان داد.
*شادی روحش #صلوات
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani