کانال محتوای روایتگری راویان
#سالروز_شهادت نام: مرحمت نام خانوادگی: بالازاده تاریخ تولد: 17 /3/ 1349 تاریخ شهادت: 21 /12/ 13
#زندگی_نامه
در هفدهم خردادماه 1349 در یك كیلومتری تازه كند «انگوت» در روستای «چای گرمی»، خانواده ای صاحب فرزندان دوقلویی می شوند كه یكی از آنها نیامده به سوی پروردگار بر می گردد و آن یكی برای خانواده اش تحفه ای می ماند. خانواده نام "مرحمت" را برایش بر می گزینند.
پدرش "حضرتقلی" در روستاهای اطراف دستفروشی می كرد و مادرش هم به كارهای خانه مشغول بود. مرحمت از اوایل كودكی جسور بود به طوری كه مادرش به او می گوید: «می ترسم چشم بخوری و نظر شوی»
بالاخره تحصیلاتش را تا ابتدایی ادامه می دهد و همین مواقع مصادف می شود با پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن شروع جنگ تحمیلی.
مرحمت دیگر نمی تواند تحمل كند و می خواهد در دوران ابتدایی به جبهه اعزام شود ولی هیچ كس تصورش را هم نمی كند كه او می خواهد به مناطق عملیاتی برود.
بالاخره مرحمت وارد بسیج می شود و توانایی های خود را نشان می دهد. در پایان دوره آموزشی در امتحان تیراندازی، مرحمت در كل گردان نفر پنجم شده و تعجب همگان را برانگیخته بود. ولی با تمام اینها به خاطر سن كمش با اعزام او مخالفت می كردند. چندین بار در مراحل اعزام در گرمی و اردبیل، و در خان آخر در تبریز اجازه اعزام به او داده نمی شود.
مرحمت سرش را پائین انداخته و با حسرت می گوید: "اینها به من می گویند سن تو كم است اما خیال كرده اند، هر طوری شده من باید خودم را به جبهه برسانم".
او به هر دری می زند تا اینكه فرجی پیدا شود. اما واقعاً هم سن و هم هیكل او در قد و قواره جنگ نبود.
مرحمت تكلیف خود را شناخته بود و بر اساس آن تكلیف باید به جبهه می رفت، لذا برای رسیدن به هدف، تصمیم بزرگی می گیرد و خود را به تنهایی و با مشقت هر چه تمام تر به پایتخت می رساند و به ملاقات رئیس جمهور می رود. با چه مشكلاتی وارد ساختمان ریاست جمهوری می شود، بماند.
رئیس جمهور وقت حضرت آیت الله خامنه ای مد ظله را ملاقات می كند. در آن ملاقات به حضور حضرت قاسم (ع) در واقعه عاشورا و 13 ساله بودن آن بزرگوار اشاره می كند و می گوید "اگر من 12 ساله اجازه حضور در جبهه ندارم، پس از شما خواهش می كنم كه دستور بدهید بعد از این روضه حضرت قاسم (ع) خوانده نشود."
حرف های مرحمت رئیس جمهور را تحت تأثیر قرار داد و ایشان دست خطی با این مضمون می نویسد كه «مرحمت عزیز می تواند بدون محدودیت به منطقه اعزام شود» یعنی مجوزی بسیار معتبر كه نوجوانی با این قد و قواره ولی شجاع و نترس از رئیس جمهور می گیرد، جای هیچ حرفی و حدیثی را باقی نمی گذارد.
توانایی های او در منطقه عملیاتی و در چندین عملیات، رابطه او با شهید باكری و اینكه شهید باكری به منظور تبلیغ و روحیه دادن به رزمندگان دیگر كه چنین فردی با سن كم، رو در روی دشمن می ایستد و جان فشانی می كند، مرحمت را برای دیگران الگویی می خواند.
مرحمت با آن جثه كوچك، قیافه معصومانه و دوست داشتنی، به فرمانده روحیه بچه ها تبدیل شده بود. نقل داستان و رشادت ها و شجاعت های او در میدان نبرد، موجب تقویت روحیه رزمندگان بود.
از جمله مسایل جالب درباره زندگی شهید بالازاده این است که هر زمانی این شهید بزرگوار برای مرخصی به پشت جبهه می آمده به درخواست امام جمعه شهر، قبل از خطبه های نماز جمعه برای مردم سخنرانی و آنها را برای رفتن به جبهه تشویق می كرد.
مرحمت در یكی از عملیات ها كه در حال برگشت به موقعیت خودشان بود، با نیروهای دشمن مواجه می شود و این در حالی بوده است كه آن شهید قهرمان اسلحه ای هم در اختیار نداشته است، ولی ناگهان متوجه شیئی می شود و آن را بر می دارد و به عربی می گوید: "قف" یعنی "ایست" آنها از ترس و وحشت تسلیم او می شوند و مرحمت در تاریكی شب آنها را به مقر می آورد.
افسر عراقی دستگیر شده به فرمانده ایرانی می گوید: "می خواهم از شما یك سوال بپرسم. من خودم در چند كشور دوره چریكی دیده ام ولی تابحال اسلحه ای كه سرباز شما بدست داشت را ندیده ام" نگو كه مرحمت كه به دستشویی رفته بود و اسلحه هم نبرده بود، متوجه اگزوز لودر می شود كه به زمین افتاده و آن را بر می دارد و عراقیها هم از خوفی كه خداوند بر دل آنها گذاشته بود، آن را اسلحه ای پیشرفته می بینند و مرحمت برای اینكه نیروهای دشمن را خوار و ذلیل نشان بدهد، به جای اینكه اگزوز را بیاورد آفتابه را می آورد و می گوید "من با این اسلحه شما را اسیر گرفته ام" این حرف باعث انفجار خنده در بین رزمندگان اسلام و باعث شرمساری نیروهای عراقی می شود.
مرحمت حدود سه سال در جبهه ها، جنگ كرده بود تا اینكه 21 اسفند 1363 در عملیات بدر در جزایر جنوب به درجه رفیع شهادت كه كمتر از آن حق او نبود نایل می آید.
«مرحمت بالازاده» روز 21 اسفند 1363 در عملیات «بدر» در جزیره مجنون شهید شد؛ در عملیاتی که شهید «مهدی باکری» هم در آن به آسمان پرگشود.
برای شادی روح و علو درجاتش فاتحه ای نثار کنیم...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ا
🌼 📽کلیپ بسیار زیبا در مورد بزرگ مرد کوچک دفاع مقدس
#شهيد_مرحمت_بالازاده
#دانش_آموز
#روایتگری_شهدا
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
وصیتنامه شهید مرحمت بالازاده؛
🌹 به نام خداوند بخشنده مهربان🌹
از اینجا وصیت نامه ام را شروع می کنم، باسلام بیکران به پیشگاه منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج) و با سلام بیکران به رهبر مستضعفان، ابراهیم زمان ، خمینی بت شکن و با سلام بیکران به مردم ایثارگر و شهید پرور ایران، که همچون امام حسین(ع) و لیلا، پسرشان را به دین اسلام قربانی می دهند.
آری ای ملت غیور شهید پرور ایران! درود برشما! درود بر شما که همیشه در مقابل کفر ایستاده اید و می ایستید تا آخرین قطره خونتان.
درود برشما ای ملت ایران! ای مشعل داران امام حسین(ع)! تا آخرین قطره خونتان از این انقلاب و از رهبر این انقلاب خوب محافظت کنید تا که این انقلاب اسلامی را به نحو احسن به منجی عالم بشریت تحویل بدهید.
و ای پدر و مادر عزیزم! اگر این پسرتان در راه اسلام به شهادت برسد افتخار کنید که شما هم از خانواده شهدا برشمرده می شوید.
ای پدر و مادر عزیزم! از شما تقاضایی دارم، اگر من شهید بشوم گریه نکنید اگر گریه بکنید به شهدای کربلا و شهدای کربلای ایران گریه بکنید تا چشم منافقان کور بشود و بفهمند که ما برای چه می جنگیم حالا معلوم است که راه تنها یک راه است که آن راه هم راه اسلام و قرآن است و آخر وصیت می کنم راه شهیدان را ادامه بدهید و اسلحه شان را نگذارید در زمین بماند.
و مادرم و پدرم چنانچه من می دانم لیاقت شهادت را ندارم ولی اگر خداوند بخواهد که شهید بشوم مرا حلال کنید و من هم شهادت را جز سعادت نمی دانم یعنی هرکس که شهید می شود خوش بحالش که باشهدا همنشین می شود و از تمام همسایه ها و از هم روستایی هایمان می خواهم که اگر از من سخن بدی شنیده اید و کارهای بدی دیده اید حلال بکنید و برادرانم اسلحه ام را نگذارند در جا بماند و خواهرانم با حجاب با دشمنان جنگ کنند خدایا تورا قسم می دهم که اگر گناهانم را نبخشی از این دنیا به آن دنیا نبر.
خدایا خدایا تورا قسم می دهم به من توفیق سربازی امام زمان(عج) و نائب بر حق او خمینی بت شکن را قرار دهی تا در راه آنها اگر هزاران جان داشته باشم قربانی بدهم.
📚کتاب تا کربلا ، صفحه 16
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سالروز_شهادت
#شهید_سعید_طوقانی
💠نـام پـدر :علی اکبر
🎂تولـــــد:۱۳۴۸/۰۱/۱۲(تهران)
🕊شهادت:۶۳/۱۲/۲۲
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌹#شهیـد_نوجوان سعیـد طوقانے🌹
#پهلـــــوان_ڪـوچـک_ڪــشور
💠 #شهید_سعید_طوقانی علاقہ زیادے بہ ورزش باستانے داشت . علاقہ وافر او بہ ورزش در حدے بود ڪہ در «سن ۶ سالگے» موفق بہ کسب بازوبند پهلوانے شد و «پهلوان ڪوچولوے ڪشور» لقب گرفت . او در عرض ۳ دقیقہ مےتوانست ۳۰۰ بار بہ دور خود بچرخد . در سال ۵۸ یعنی «۱۰ سالگے » طے حڪمے سرپرست نوجوانان باستانے ڪار ڪشور شد .
سعید اولین بار در سن ۱۱ سالگے با دستڪارے شناسنامہ اش بہ جبهہ رفت .
💠 صفوف رزمندگان در شرق دجلہ در حال حرڪت بودند ... سعید مسئولیت خود را در عملیات بہ عنوان پیڪ و پیامرسان فرمانده انجام میداد ڪہ ناگهان دوستانش متوجہ شدند سعید از ستون نیروها جدا شده ...
فرمانده گروهان به سمت او دوید و آرام گفت : سعید ! سعید ! چے شده ؟ سعید فقط سرش را به طرف بالا تڪان داد ڪہ مثلا مسئلہ خاصے نیست ...
خوب ڪہ از نیروها فاصلہ گرفت زانو زد و با صورت روی زمین افتاد ! فرمانده به او نزدیڪـ شد و سریع دست انداخت روے شانہ ے سعید و رویش را برگرداند .
الله اڪبر ! الله اڪبر ! اصابت گلولہ ے دوشڪا به شڪم سعید باعث شده بود روده هایش بیرون بریزد ...
اما سعید با دست جلوی آن را گرفتہ بود تا نیرو ها متوجہ نشوند چون میدانست ڪہ بچہ ها خیلے دوستش دارند و شهادت او شاید روحیہ ے آنها را ضعیف ڪند و عاملے در تأخیر آنها براے عملیات باشد ...
💠 شهید در گوشہ اے از خاطراتش نوشتہ بود . عهد ڪرده ام با حضرت زهرا ڪہ ببینم ایشان چہ ڪشیده اند . تیرے ڪہ بہ پهلو و شڪم او اصابت ڪرد باعث شد مثل مادر غریبش مظلومانہ بہ شهادت برسد . جسم مطهر شهید بعد از ۱۰ سال بہ ڪشور بازگشت .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
پهلوانان هرگز نمی میرند
پهلوانان شهید گردان میثم
#شهدای_عملیات_بدر
🌹شهید #عباس_دائم_الحضور
شهادت : عملیات بدر
🌹شهید #محمدرضا_پند
شهادت : عملیات بدر
🌹شهید #سعید_طوقانی ۲۲ اسفند #سالروز_شهادت
شهادت : عملیات بدر
هر سه شهید در اسفند سال ۶۳
به مقام والای شهادت رسیدند
خوش به سعادتشان
هدیه به ارواح مطهر همه شهدا صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین
#روحمان_با_یادشان_شاد
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#وصیتنامه
بسمالله الرحمنالرحیم
با درود و سلام بر انبیا و اولیا معصومین علیهالسلام خصوصاً چهاردهمین ولی مطلق و معصوم بر حق منجی عالم بشریت حجتابنالحسن العسکری (عج) و نائب عزیز آن بزرگوار ابراهیم زمان و بت شکن عصر روحی له الفدا و صلوات و رحمت بر روح پر فتوح شهدای بخون غلطیده که به رفیق اعلی پیوستند و از غیر حق گسستند و لایق مرزوق شدن عندالرب گردیدند و طلب شفای عاجل جانبازان اسلام از کسی که اسم او شفای قلوب و عابدان است و استدعای صبر جمیل و اجر جزیل بر بازماندگان شهدا و جانبازان که چشم و چراغ این ملتند.
خدمت پدر و مادر عزيز و بزرگوارم كه بر من حقوق و منتهاى بىشمار دارد سلام صميمانه مىرسانم و اميدوارم از خطايا و لغزشهاى بنده درگذرند و همانگونه كه خانواده شهدا بر فقدان پسرانشان و برادرم صبر و شكيبائى نمودند بر شهادت من كه همچون آنها دوست دارم كه پيرو سالار شهيدان و سرور آزادگان حسين بن على (ع) باشم و انشاءا... به اين آرزويم كه ادامه خط برادران عزيزم بود و رضاى خدا و امام زمان (عج) و امام امت در آن است برسم و نيز صبورو بردبار باشيد و خوشحال باشيد كه امانتى كه خدا به شما داده بود به خوبى بازگردانديد و انشاءا... بتوانيم سبب افتخار و شفاعت شما در آخرت كه خانه اصلى و حقيقى است باشيم و از شما و همه مىخواهم كه شديدا مقلد و متعبد امام امت باشيد و دوستى و دشمنى و حب و بغض و همه اعمالتان را بر محور امام امت و سخنان و رفتار و كردار او قرار دهيد و در فتنهها و گير و دارها تمسك به اين حبل متين و نماينده صراط مستقيم كه شما را بيشتر از خودتان دوست دارد و اختيارتان را بيشتر از خودتان دارد نمائيد تا از بلاها و آزمايشات سرافراز و با رضاى حق بيرون آئيد و كارى نكنيد كه لياقت ياورى امام زمان را از دست بدهيد تا مىتوانيد مراقب و محاسب اعمال و احوال خودتان باشيد و خود را در محضر خدا حس كنيد كه اگر شما او را نمىبينيد او شما را ميبنيد و رئوف و رحيم و قادر و قهار است و حلم و صبردرراه او شما را جرى دهدو ظالم و جهول نكند .
هر كه باشد ز حال ما پرسان همه را يك به يك سلام ما برسان
خدايا ، خدايا تا انقلاب مهدى (عج) خمينى را نگهدار والسلام عليكم و رحمة ا... و بركاته
سعيد طوقانى 14/4/63 ساعت 30:12
ساعت:سه بعد از ظهر
مكان:دانشگاه اسلام و ايران (جبهه)
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#همکلاسی_آسمانی
پهلوان شهید سعید طوقانی
در تهران با موتور را می افتادم دم خانه ی آنهایی که با هم منطقه بودیم. از همه بیشتر به دم خانه «سعید طوقانی» می رفتم؛ آن شب با سیامک رفتم دم خانه شان. برادرش از پشت اف اف گفت که سعید در مغازه کفش سازی آن طرف خیابان است. تعجب کردم. کمی آن طرف تر از رو به روی خانه شان، چراغ مغازه ای روشن بود. از پشت پنجره که نگاه کردم، سعید را دیدم که با آن جثه کوچک، نشسته پشت میزی کوچک و کف کفش های ورزشی را می چسباند. من را که دید ، خنده ای کرد و سریع از مغازه خارج شد.پیش بندی چرمی جلویش بسته بود و بوی تند چسب می داد. وقتی تعجبم را دید، آن هم در ساعت ۷ که هنوز مشغول کار بود، با دست به شانه ام زد و گفت: چیزی نیست داش حمید… شغله دیگه… وایسا الان می آم.
دست هایش را شست و پس از خداحافظی با صاحب کار و بقیه کارگران آمد تا به خانه شان برویم.
همان اول که نشستیم، به سعید گفتم عکس های قدیمیش را بیاورد تا سیامک ببیند. او هنوز باور نمی کرد این همان سعید طوقانی زمان شاه باشد. یکی دو تا آلبوم درب و داغان و چندتایی هم پاکت و کیسه آورد که داخل شان پر بود از عکس های رنگی و سیاه وسفید در اندازه های مختلف، سیامک دهانش از تعجب باز مانده بود. هی به عکس ها نگاه می کرد و نگاهی از تعجب به سعید می انداخت. به تصاویر خانواده پهلوی که رسید سعید با ناراحتی گفت: می خوام همه ی این عکسا رو با این آشغالا بسوزونم . حالم ازشون به هم می خوره.
با تعجب گفتم: یعنی چی؟ مگه اینا چشونه؟
- می خوام همه ی عکس های گذشته ام رو آتیش بزنم جز دوتا عکس که همه عشقمه.
دو تا عکس سیاه و سفید در اندازه درشت از لای عکس ها درآورد و نشان داد. جمعی از ورزشکاران بودند که در روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی، به دیدن امام خمینی رفته بودند. سعید هم با آن جثه ی کوچولو، دوزانو جلوی امام نشسته بود .
راوی: حمید داودآبادی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#معرفی_کتاب_شهدایی
📗پهلوان سعیـــــد
🔸زندگینامهوخاطراتیازشهید سعید طوقانی
🔹بهروایت:حمید داودآبادی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#لوح| #دستخط:
«خاک پای همهی شهدا و آرزومند مقام آنها، سیدعلی خامنهای»
بیست و دوم اسفند ماه، سالروز فرمان حضرت امام مبنی بر تشکیل بنیاد شهید انقلاب اسلامی و #روز_شهید_گرامی_باد🌷
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سالروز_شهادت
🌷نــام و نام خانوادگی : حسین ثامنی
🌷نـام پـدر : لطیف
🌷تـاریخ تـولـد : ۱۳۴۳/۰۱/۰۱
🌷مـحل تـولـد : تهران
💠جـزئیات شـهادت
🌷تـاریخ شـهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۲۲
🌷مـحل شـهادت : شلمچه
🌷عـملیـات : کربلای۵
#فرازی_ازوصیتنامه #شهید_حسین_ثامنی
ای مسئولین توجه داشته باشید امروز مسئولیت حفاظت از خون شهیدان در درجه اول به عهده شماست مبادا بین صحبت و رفتارتان با این ملت شهیدپرور با مقامات بالاتر فرق كند. خود را عاقل و متعهد و حافظ اسلام و دیگران را بدخواه و جاهل ندانید، در خود بیشتر دقت كنید، مبادا جلوی خدمت مخلصان را بگیرید.
دقت كنید با نیروهای مخلص بسیج جزء با منطق و دلیل به هیچ زبان دیگر سخن نگوئید.
شرمنده دوستان شهیدم و درگه حق تعالی.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۲ اسفندماه #سالروز_شهادت
#شهید_سید_حمید_میر_افضلی
گرامی باد . 🌷
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
🌸 شهيد سيد حميد ميرافضلي در هفدهم بهمن ماه 1335 در شهرستان رفسنجان و در محله قطب آباد و در خانواده اي از سادات جليل القدر كه اصالتا يزدي بودند، ديده به جهان گشود.
اين شهيد بزرگوار تحصيلات خود را در رشته فرهنگ و ادب دبيرستان اقبال رفسنجان تا مقطع ديپلم به پايان رساند كه همزمان با قيام ملت ايران بر ضد رژيم استبدادي شاهنشاهي همراه بود و وي همچون ساير جوانان هم دروه خود در معرض انوار آگاهي بخشي امام خميني (ره) قرار گرفت.
شهادت برادر بزرگتر ايشان، سيد محمدرضا ميرافضلي در روز اول آذر سال 57 به دست ماموران رژيم پهلوي شعله هاي قيام مردم انقلابي رفسنجان را بيش از پيش شعله ور كرد و راهش را در سالهاي بعد شهيد سيد حميد ميرافضلي ادامه داد.
شهيد بزرگوار سيد حميد ميرافضلي با پيروزي انقلاب اسلامي، پس از گذراندن دوره دانشسراي راهنمايي تحصيلي كرمان به مدت 2 سال در رشته علوم انساني به جمع جهادگران انقلاب اسلامي پيوست، اما آغاز تجازو دشمن بعثي عراق به خاك مقدس كشورمان، وي را به جبهه هاي جنگ كشاند.
شهيد ميرافضلي قبل از تشكيل تيپ و لشكر 41 ثارلله با نيروهاي خوزستان به جنگ با دشمنان مي پرداخت و در عمليات بيتالمقدس و امالحسنين فرماندهي يكي از سه محور عملياتي را به عهده داشت.
فعاليت هاي اين شهيد شجاع و خستگي ناپذير اغلب در حوزه اطلاعات و عمليات بود، بطوريكه شناسايي هاي وي در منطقه هورالعظيم در عمليات خيبر به بار نشست، هرچند بواسطه مرارت ها و سختي ها دردهاي زيادي را متحمل مي شد.
وي پس از حضور در لشكر 41 ثارالله شبانه روزي در منطقه هاي عملياتي دفاع مقدس حضور داشت و در عمليات خيبر به دليل آشنايي با منطقه حضور موثري از خود نشان داد و عاقبت در تاريخ 22 اسفند سال 62 با اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد.
پيكر شهيد سيد حميد ميرافضلي پس از 10 روز در ميان غم و اندوه همشهريان با تشييعي كم نظير در كنار جايگاه ابدي برادر شهيد خود آرام گرفت.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
⚘باید که از عشقت سرود
مجنون اگر افسانه بود
اما
تو در مجنون، خودت مجنون شدی در
خون
خودت مجنون شدی در خون⚘
#شهید_سید_حمید_میر_افضلی
#عکس_مزار_شهید
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
#پیشنهاد_دانلود
✨خاطره ی رضا ایرانمنش از شهید میر افضلی ✨
#شهید_سید_حمید_میر_افضلی
#کلیپ
#خاطره
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#معرفی_کتاب_شهدایی
#سیدپابرهنه
#شهید_سید_حمید_میر_افضلی
🌱کتاب سید پا برهنه🌱
زندگينامه و خاطرات اين شهيد عارف در كتاب پابرهنه در وادي مقدس به رشته تحرير درآمده است و در قسمتي از اين كتاب مي خوانيم:
🔹 'آقـا حميد قصه ما، جوون بـود و بـا كله اي پـر از بـاد،
لات هـاي محله كلي ازش حساب مي بردنـد.
خلاصه بزن بهادري بود بـراي خودش.
يه روز مادر ايـن آقـا حميد، ايـشون رو از خونه بيرون انداخت و گفت: بـرو ديگه پـسر ِمـن نيستـي، خستـه شـدم از بـس جـواب كـارات رو دادم ... همه همسايه هـا هـم از دستش كلافـه شـده بودنـد ... تا اينكه برادرش شهيد شد و حميد تحت تاثير پيكر برادر ...
روزي از روزهـا يـك راننـده كـاميون
بهش ميگه حميـد تـو نمي خواي آدم شي ؟؟! بيـا بـا من بريم جبهه، حميـد ميگه اونجـا من رو راه نميدن با اين سابقه، راننده به حميد مي گه تو بيا و ناراحت نباش ...
🔹سيد حميد ما مدتي بعد بر مي گرده رفسنجان، اولين جـا هم ميره پيش دوستـاش كـه سر كوچه بودن !! ميگه بچه هـا من دارم ميرم جبهه !! شماها هم بيائيـد!! ميگه بچـه هـا خاك بر سر من و شماهـا؛ پاشيم بريم
ناموسمـون در خطـره...! اومد خونـه از مادر حلاليـت طلبيـد و خداحافظي كرد و رفـت ... بـه جبهـه كـه رسيد كفشاشـو داد به يكي و ديگـه تو جبهه كسي اونـو با كفش نـديـد، مي گفت: اينجا جايي كه خون شهدامـون ريخته شده. معروف شــد به «سيد پا برهنه»
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#وصیتنامه
شهید سید حمید میر افضلی
🔴 وای خدای من ، ای معبود من و معشوق من ، ای همه مقصود من ای همه وجودم و ای کسی که همه چیزم از آن توست .
🔸️(یاصاحب الزمان) بدانید ای آقای من! تا توجه و عشق و دوستی و عنایات شما حاکم بر #انگیزه و عمل و احوال ما باشد، نه #آمریکا می تواند غلطی بکند با راه اندازی جنگ خارجی اش، و نه #شریح_قاضی می تواند سستی ایجاد کند در ایمان و یقین ما با فتوای شرعی اش.
🔵زمزمه جدایی روحانیت از انقلاب یا از منبع جهل سرچشمه میگیرد و یا انگیزه های شوم شیطانی دارد که به هر حال به شکست انقلاب به صورت مستقیم یا به انحراف منتهی میشود. چنانکه با نگرشی کوتاه به نهضت های گذشته خودمان میتوان به این خطر پی برد .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۳ اسفند ماه #سالروز_شهادت
سردار #شهید_عبدالحسین_برونسی گرامی باد . 🥀
💠نام و نام خانوادگی: عبدالحسین برونسی
💠نام پدر: حسینعلی
💠تاریخ ولادت:سال1321/06/03
مشهدتربت حیدریه
💠شهادت: 1363/12/23 (عملیات بدر)
💠نحوه شهادت: اصابت ترکش خمپاره بر بدن شهید/پیکر مطهر بازنگشت
قسمتی از #وصیتنامه شهید:
گر بدانم با خون من حتی یک دختر حجاب خود را رعایت میکند حاضرم صدها بار کشته شوم
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani