#خاطرات_شهدا
🌼تزئین ماشین عروسیمان ؛ طوری بود ڪہ قسمت شیشهی جلو سمت عروس را دسته گل چسبانـده بود و گل ها مـانع دیده شدن من در ماشین بودند.
برای آقا جواد مهم بود که به مجالس شادی حلال برود ؛ و مراسم عروسی خودمان با مولودی خوانی طی شد
برخی می گفتند : عروسی جواد
به مجلس ختمِ صلوات شبیه است
ولـی برایش مهـم کاری بود که
خداپسند باشد و برایش صحبت های
مردم اهمیت نداشت.
✍ راوی : همسر شهید
#شهـید_مدافع_حرم_جواد_محمدی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
✒️مکتب عشق به روایت قلم
❄️بچه های زینبیون میگفتند: پدر ماست! راست میگفتند؛ وقتی برای خانواده شهدا و جانبازان مشکلی پیش می آمد، این حیدر بود که وسط می آمد.
❄️آنها میگفتند: هیچ فرمانده ای به خوبی حیدر با آنها برخورد نکرد او در کنار یک سفره با انها هم غذا میشد و مراقب خانواده هایشان بود.
💞💞💞💞💞💞💞💞
استعداد بالایی در فرماندهی نیروها داشت و به خاطر اخلاق حسنهاش، افراد زیادی را جذب خود کرده بود و از محبوبیت بالایی میان نیروهایش برخوردار بود.
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
بسیار متواضع بود و تا زمان شهادت نزدیکانش هم نمیدانستند که فرمانده گروههای مقاومت را بر عهده داشته است. محمد جنتی در حماه سوریه منطقه تل ترابی به شهادت رسید و همچون حضرت عباس(ع) سر و دستش را فدا کرد..
🌷سردار سلیمانی درباره این فرمانده شهید گفته بود: «حیدر یکی از بهترینهایم بود.»
📎فرماندهٔ تیپ زینبیون
#شهید_محمد_جنتی🌷🌷🌷
#سالروز_تدفین
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
🍃اگر با #دوربینِ انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی ، می بینی که #جنگ هنوز هم ادامه دارد📷
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
#کلیپ 🍃اگر با #دوربینِ انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی ، می بینی که #جنگ هنوز هم ادامه دارد📷 🇮🇷 کان
🍃اگر با #دوربینِ انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی ، می بینی که #جنگ هنوز هم ادامه دارد📷
.
🍃 سرفه هایی که قصه ی جنگ را برای #جانباز شیمیایی تداعی می کند
🍃ویلچری که چرخ هایش ،روزگاری را حکایت میکند که رزمنده_ای دست و پایش را برای حفظ این #مملکت به ودیعه گذاشته است
🍃درمیان چشمک ستارگان شهر ، رویای صادقه ای که دل خوشی فرزند شهیدی است
.
🍃در کوچه پس کوچه های بی کسی,سنگ قبر بانام شهیدِ #گمنام مونس روزهای تنهایی #مادری است..
.
🍃در محله ی انتظار، چشم هایی است که هنوز هم به در ِخانه دوخته شده تا شاید از عزیز سفرکرده خبری شود.✉️
.
🍃کمی آنطرف تر مردی با ایمان کوله پشتیِ #غیرت بر دوش با کاسه آبی بدرقه می شود به مقصد #دمشق.
🍃 #محمد_جنتی هر چه داشت در طبق #اخلاص گذاشت و فدای #بانوی_دمشق کرد
🍃مدافع بود هم برای حرم هم برای قلبش.#شهادتش دل هیئت #فاطمیون و زینبیون و حیدریون را سوزاند .
🍃#حاج_حیدرِ سوریه شهید و #جاوید الاثر شد .شاید هم میخواست قلبش را در آنجا جا بگذارد.❤️
🍃توسل به #امام_حسن(ع) سبب شد بعد از دوسال #پیکرش بر گردد.و دلتنگی های فرزندانش کمی تسکین یابد.
🍃این روزها خانواده اش با نبودنش در کنار #خاطرات جامانده زندگی می کنند.
🍃 #ترکش های زخم زبان عده ای ،دلِ داغدار خانواده #مدافعان_حرم را می سوزاند...
🍃هنوز هم جنگ ادامه دارد...
. ✍به قلم #طاهره_بنائی_منتظر.
#شهید_مدافع_حرم_محمد_جنتی .
📅تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱۲/۱۸.
📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۱/۱۶.
📇تاریخ انتشار طرح:۱۳۹۸/۱۲/۰۴.
❣محل شهادت: استان حماه _ سوریه
#روحمان_با_یادش_شاد
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
11.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ببینید
#نماهنگ
به مناسبت سالگرد شهادت حاج حیدر🌹 سردار محمد جنتی فرمانده جبهه های مقاومت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سالروز_شهادت
#شهید_احمد_احمدى
فرزند: عباس
تاريخ تولد: ۱۳۴۵
تاريخ شهادت: ۱۳ / ۰۳ / ۱۳۶۶
مسئوليت: فرمانده گردان ثارالله
از قرارگاه حمزه سیدالشهداء
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
#سالروز_شهادت #شهید_احمد_احمدى فرزند: عباس تاريخ تولد: ۱۳۴۵ تاريخ شهادت: ۱۳ / ۰۳ / ۱۳۶۶ مسئوليت:
#شهید_احمد_احمدی
سال ۱۳۴۵ش در شهرک کرسف در شهرستان خدابنده از توابع استان زنجان چشم به جهان هستی گشود. پدرش به شغل کشاورزی و دامداری اشتغال داشت. احمد، دوران کودکی را در دامان پدر و مادری مهربان و باایمان سپری کرد. پس از آن برای تحصیل، در دبستان زادگاهش نامنویسی و دوره ابتدایی آغاز کرد. در دوران دبستان به خواندن قرآن و گلستان سعدی علاقهمند بود و با شور و حال خاصی مطالعه میکرد. در ایام تعطیلات و اوقات فراغت، در امور کشاورزی و دامداری به خانواده و مخصوصاً پدرش کمک میکرد. در آن زمان شهرک کرسف با مشکل بیآبی مواجه بود و احمد، خیلی از اوقات برای همسایهها و نزدیکان با سطل آب میآورد و در کارهایشان کمک میکرد. از بچگی با قرآن مأنوس بود و به قول مادرش، از هفت سالگی خواندن قرآن را آغاز کرد. با وجود سن کم به مسجد میرفت و در هیئتهای زنجیرزنی و عزاداری شرکت میکرد و علاقه خاصی به امام حسین (ع) داشت. در زمان اوجگیری مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی، احمد دوازده ساله بود، با وجود این در اغلب تظاهرات و راهپیماییها شرکت میکرد. پدرش در سال ۱۳۵۸ش از دنیا رفت و خانواده او با مشکلات اقتصادی مواجه شد. احمد بهناچار کار و فعالیتش را دوچندان کرد تا کمک مؤثری برای مادر در تأمین قسمتی از نیاز خانواده باشد. با وجود این مشکلات، احمد تحصیل خود را ادامه میداد. با شروع جنگ تحمیلی، به عضویت بسیج محل درآمد و پس از چندی با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وارد این نهاد انقلابی شد. چهار ماه از جنگ گذشته بود و او که برای رفتن به جبهه لحظهشماری میکرد، راهی جنگ با متجاوزین به مرزهای میهن اسلامی شد. احمد مواقعی که به مرخصی میرفت، با لباس شخصی وارد شهرک میشد چرا که دوست نداشت کسی او را در لباس بسیجی یا سپاهی ببیند. خانواده احمد با مشکلات اقتصادی حادی مواجه بود ولی او حضور در جبهه را واجبتر از این مسائل میدانست؛ با وجود این برای اینکه کمکی هرچند اندک برای مادر و خواهرانش باشد، ایامی را که به مرخصی میآمد، بعد از دیدار خانواده بلافاصله به تهران میرفت و به کار بنایی میپرداخت و دستمزدش را پسانداز کرده به مادرش میداد و دوباره به جبهه برمیگشت. در سال ۱۳۶۴ش به پیشنهاد مادرش با دخترخالهاش، فاطمه اسکندری عقد زناشویی بست. او در مقاطع مختلف، مسئولیتهای گوناگونی داشت و ۳۷ پایگاه زیر نظر او بود، ولی دوست نداشت کسی بفهمد که او چه کاره است و چه کار میکند. سرانجام، سردار احمد احمدی، فرمانده گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از سالها حضور مداوم در جبهه در تاریخ شانزدهم خردادماه سال ۱۳۶۶ هجری شمسی هنگام نبرد با دشمن بعثی در جبهه سردشت بر اثر اصابت تیر مستقیم به ناحیه سر در سن بیست و یک سالگی به شهادت رسید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#فرازی_از_وصیتنامه_شهید_احمد_احمدى
این شهید در تاريخ 10/3/1366 شش روز قبل از شهادتش در وصیتنامه اش آورده است: "مادرم مبادا بعد از شهادت من گريه كنى، يا ناراحت باشى. مادرم و خواهران و همسرم استقامت كنيد و گريه نكنيد... پيام من اين است براى مردم ايران، عزيزان و سروران ما انقلاب را براى احياى اسلام شروع كرديم اين خيلى مهم است ولى مهمتر از آن ادامه و ابقاى آن است نبايد صحنه ها را خالى بگذاريم، به هيچ وجه شانه خالى كردن از مسئوليتها قابل قبول نيست، مادرم و همسرم اگرچه از من يادگارى نمانده است براى من اين بس كه شهيد راه خدا شدم همسرم صبور باش، خواهرانم صبور باشيد."
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani