eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح عملیات از زبان شهيد صياد شيرازي تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۰ شهيد صياد شيرازي مي گويد: عمليات فتح المبين عمليات سرا پا حماسه، ايثار و معنويت بود. با دلايل و مدارك لازم ثابت مي كنم كه نقطه اوج رزمندگان براي جنگيدن در راه خدا «عمليات فتح المبين» بود. به گزارش فارس، شهيد سپهيد امير علي صياد شيرازي كه در سال هاي دفاع مقدس فرماندهي نيروي زميني ارتش را بر عهده داشت،‌ پيرامون عمليات فتح المين خاطرات را بيان كرده بودند كه به لحاظ ارزش تاريخي آن در سالگرد اين سردار بزرگ اسلام آن را منتشر مي كنيم: نمي دانم آزمايش كرده ايد وقتي مهماني بر انسان وارد مي شود هم از ديد مهمان و هم از ديد ميزبان چه حالي است من براي اينكه مقدمه حرف خودم را بگويم اين را تنظيم كردم باديدار به يادماندني خودم و همراهانم قبل از اينكه ما وارد منطقه و ماموريت افتخاري دو معارف جنگ شويم روز پنج شنبه گذشته مخصوصا سفري را انجام دادم تا محلها را بررسي كنم و ببينم وضعيت چطور است محل هايي كه ديدم: 1- نقطه رابيه و ميش داغ 2- عين خوش و دهلران 3- جسر نادري و پل كرخه 4- دامنه ارتفاعات ابوصليبيخات اينجا سومين نقطه اي بود كه وارد شديم . وقتي فرماندهي و عقيدتي به استقبال ما آمدند گفتند محل پذيرايي ما حسينيه سيدالشهدا است. با شنيدن اين خبر صفايي وجودم را فرا گرفت كه از بيان آن ناتوانم . اينجا رزمندگاني زندگي مي كردند و گريه مي كردند كه به خدا نزديك بودند. اين صفا كجاست، عمليات فتح المبين عمليات سرا پا حماسه، ايثار و معنويت بود. با دلايل و مدارك لازم ثابت مي كنم كه نقطه اوج رزمندگان براي جنگيدن در راه خدا «عمليات فتح المبين» بود. در قياس با عمليات بيت المقدس شايد گفته شود كوچك تر است اما بايد ارزيابي كرد و ديد كه چقدر به خدا نزديك شديم . بايد ديد چقدر بهتر خدا را ديديم (ما در اين عمليات ) بهتر ديديم و دانستيم كه شخصيت ما در نظام چيست؟ عطش جنگيدن در راه خدا پيدا بود. چرا كه اين عمليات با نام يا زهرا(س ) آغاز شد و به بركت اين نام خدا مي داند كه چه به وجودآمد. عمليات فتح المبين نتيجه سه ماه تلاش مستمر بود. بعد از سه ماه تلاش موفق شديم به تدبير برسيم . قرار بود در اين عمليات ، در فضاي 60 - 40 كيلومتر از چهار محور : 1 جسرنادري 2 محور ممله و پادگان عين خوش 3 محور شوش 4 محور تنگ رقابيه از طرف تنگ زليجان و ارتفاعات ميش داغ عمل كنيم . قرارگاه لشگر 77 ثامن الائمه كه از چهره ها و يگان هاي سرافراز ارتش و رزمندگان اسلام است در هفت تپه مستقر بود عقبه اش و يگان هايش در غرب كرخه بودند . در كنار آن همرزمان از سپاه تيپ 17 قم تيپ حضرت سجاد و گردان هاي مختلف حضور داشتند و همه آماده عمليات بودند. يك روز در هفت تپه جلسه داشتيم . همه فرماندهان بودند و پيشرفت كار را در قرارگاه كربلا كنترل مي كرديم و جايي كه لازم بود هدايت مي كرديم . جلسه عجيبي شد. برادران ارتش و سپاه يك يك آمدندو گزارش دادند. همه گزارش ها منفي بود و مايوس كننده . جو بسيار نگران كننده اي به وجود آمد. نوبت رسيد به برادر عزيز صفار از قرارگاه فجر از سوي سپاه كه فرمانده تيپ 12 قم بود . با تواضع گفت : « از شما تعجب مي كنم، از حال شما.  مگر ما با توكل به خدا جلو نيامديم » جوان 22 ـ 23 ساله اي در مقابل اساتيد و فرماندهان مي ايستد يك دفعه جو جلسه تغيير مي كند. شرمنده مي شوم. ايشان گزارش مي دهد و ميزان پيشرفت شناسايي خودش را مي گويد. جلسه قوت قلب گرفت چهار راه بحث بر سر اين بود كه از كجا شروع كنيم ارتش مي گفت از جسر نادري و از قرارگاه فتح و سپاه مي گفت نه از چهار محور با هم بايد شروع كرد. من همرزمان ارتش را صدا كردم و گفتم از هر چهار محور عمل مي كنيم . براي عمليات آماده شديم . كارشناسان گفتند نور ماه براي حمله مناسب نيست چون كارشناس بودند پذيرفتيم . گر چه مايل نبوديم تا آمديم تصميم گرفتيم كه آماده شويم . ديديم از قرارگاه فجر تماس گرفتند كه دشمن آتش سنگيني را شروع كرده و به ما فشار مي آورد. از يك طرف فشار دشمن و از طرف ديگر كمبود مهمات همه را نگران كرده بود. آمديم دفع كنيم ديديم دشمن از رقابيه جلو آمده حالت عجيبي پيش آمد. از طرح سه ماهه ما اصلا دو محورش خراب شد چه بايد مي كرديم در قرارگاه كربلا به اين نتيجه رسيديم كه بايد نزد فرماندهي كل قوا برويم و دو تا سئوال مطرح كنيم : 1- چه بايد كرد؟ 2- براي اين طرح ناقص ما استخاره كنيد . بين من و سردار رضايي هماهنگي شد كه من در منطقه بمانم و سردار رضايي به تهران برود. قبل از دوازده و نيم بود كه از ابوغريب خبر دادند دشمن باچند تانک آمده . 👇 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
پیام (ره) بعد از عملیات افتخار آمیز : پیام آرامش بخش و افتخارآمیزتان پیرو پیروزی های بزرگ سلحشوران ظفرمند عملیات فتح المبین واصل و موجب سرافرازی گردید. گرچه این شجاعت ها و فداکاری ها و پیروزی های عظیم کم سابقه یا بیسابقه در بُعد نظامی و میدان نبرد از طرف نیروهای مسلح عظیم القدر جمهوری اسلامی، آن چنان افتخارآفرین و اعجابآمیز است که با مقیاس های عادی و معیارهای نظامی و جنگی نتوان ارزش پر عظمت و غرورآفرین آن را با الفاظ محدود و عبارات معدود توصیف نمود و شجاعت و حمله برقآسای سلحشوران ایران بزرگ را به ذهن آورد و با قلم و بیان اظهار کرد. گرچه این شکل پیروزی ها و سلحشوری ها در باب خود بینظیر یا کم نظیر است و گرچه این نحو تاختن بر نیروهای زمینی و هوایی دشمنانی که تا بن دندان با سلاح های سنگین و سبک مدرن غربی و شرقی مسلح بودند، در جنگ های جهان نمونه است که در ظرف کمتر از یک هفته آن چنان مات شوند که هر چه دارند بگذارند و فرار نمایند و یا تسلیم شوند، به صورتی که قوای مسلح ما تا کنون نتوانند اسیران و کشتگان و غنایم را به شمار آورند و گر چه تمام این امور بر خلاف عادت به صورتی معجزهآسا تحقق یافت، لکن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبههها و پشتیبانان آنان در میدان رزم مثل جهاد سازندگی و همچنین فیلمبرداران جان بر کف عزیز و پزشکان و پرستاران متعهد و والا مقام و خبرنگاران جسور و مردمان میلیونی پشت جبهه به خضوع وادار میکند، بعد معنوی آن است که با هیچ معیاری نمیتوان سنجید و با هیچ میزانی نمیتوان عظمت آن را دریافت. ما عقب ماندگان و حیرتزده گان، و آن سالکان و چله نشینان و آن عالمان و نکته سنجان و آن متفکران و اسلام شناسان و آن روشنفکران و قلمداران و آن فیلسوفان و جهان بینان و آن جامعه شناسان و انسان یابان و آن همه و همه، با چه معیار این معما را حل و این مساله را تحلیل میکنند. ... این جانب هر وقت با یکی از این چهرهها رو به میشوم و عشق او را به شهادت در بیان و چهره نورانیاش مشاهده میکنم، احساس شرمساری و حقارت میکنم و هر وقت در تلویزیون، مجالس و محافل، این عزیزان که خود را برای حمله به دشمن خدا مهیا میکنند و مناجات و راز و نیازهای این عاشقان خدا و فانیان راه حق را در آستانه هجوم به دشمن مینگرم که با مرگ دست به گریبان هستند و از شوق و عشق در پوست نمیگنجند، خود را ملامت میکنم و بر حال خویش تاسف میخورم. اکنون ملت ما دریافته است که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا». مجالس حال و دعای اینان، شب عاشوراهای اصحاب سیدالشهدا را در دل زنده میکند. جوانان عزیزم و فرماندهان محترم، شما توقع نداشته باشید که من بتوانم از عهده ثنای شما و شکر عمل شما برآیم. شما را همان بس که محبوب خدای تعالی هستید و خدای شما فرموده که شما را که چون سدی محکم و بنیانی مرصوص در مقابل دشمنان خدا و برای رضای او ایستادهاید دوست میدارد و این است جزای شما و این است عاقبت عمل شما. ** پیام امام خمینی(ره) به فرماندهان نظامی دفاع مقدس (دهم فروردین 1361) 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فتح المبین . سرزمین مقدس.pdf
266.3K
در این فایل برخی از قسمت های مفید و پرکاربرد از کتاب سرزمین مقدس در باب یادمان #فتح_المبین انتخاب، تلخیص و تفکیک شده است که جهت استفاده آسان راویان عزیز در دسترس قرار داده ایم موارد زیر را در این PDF می توانید مطالعه کنید: #شناسنامه_عملیات #موقعیتها #خاطرات_متناسب #نمادها #سوژههای_سخن #معرفی‌کتاب 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
مخصوص یادمان های با انتخاب هر کدام از های زیر به مطالب مرتبط با آن منتقل می شوید : 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهاد_دانلود راهی به سوی آسمان ... #راهیان_نور و مناطق عملیاتی #دفاع_مقدس، معبری تنگ ولی آماده برای کسانی است که میخواهند مسیر #شهدا را تا انتها بروند. #روایتگری #شهید_لطفی_نیاسر در منطقه عملیاتی #فتح_المبین #شهید_راه_نابودی_اسرائیل #شهید_محمد_مهدی_لطفی_نیاسر 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
61 در جبهه چگونه بود ؟! خاطرات شب يلدا محمد قبادى در سال ١٣٦١ : سال ٦١ بود، كه ما تو جبهه هاى جنوب در منطقه چنانه براى عمليات  خودمون را آماده مي كرديم. من كه تو قسمت  تسليحات بودم با فرمانده گردان شهيد ساربان نژاد و فرمانده هاى دسته ها شهيد صراف نژاد و شهيد رضا عزتى و سردار بيگلوئى قرار گذاشتيم در چادر تبليغات كه دوستان ما آقايان ملالو و ذوقى مسؤل آنجا بودند به مناسبت شب يلدا جمع بشيم . بعد از اينكه نماز مغرب و عشاء را خوانديم و طبق معمول  همه شب زيارت عاشورا خوانده شد ، به چادر هايمان رفتيم و منتظر شديم على بى غم  كه مسؤل تداركات بود شام را از قرارگاه بياورد. اونشب شام نون و خرما بود، خوب يادم نيست بجز اينها سبزى يا پنير بود يا نبود. هر كس شام خود را گرفته بود و به چادر ها ميبرد. من با يكى از دوستان به نام عباس صفادل كنار چادرمون  پياز كاشته بوديم و خيلى خوب سبز شده بود، من مقدارى از آن پيازچه ها را چيدم و در روغن سرخ كردم  و چند تا تخم مرغ كه از قبل در چادر نگهدارى كرده بوديم را نيز اضافه كردم و سپس خرماها را نيز به آن افزودم و غذاى بسيار لذيذى شد كه به اتفاق خورديم . اون شب همه بعد از خوردن شام  با فرمانده گردان و بقيه به چادر فرماندهى و سپس تبليغات رفتيم تا شب يلدا كنار هم باشيم. خيلى عجيب بود كه حتى يك لحظه هم از اينكه از خانواده دور هستيم ناراحت نبوديم. وقتى در چادر جمع شديم هر كدام از بچه ها از عمليات هايى كه در آن شركت كرده بودند تعريف ميكردند از شكار تانكها با آر پى جى هفت تا زدن هواپيماهاى دشمن توسط دوشكا ... بسته هاى كوچكى كه از طرف كمك هاى مردمى كه آجيل فرستاده بودند را باز كرديم  و از كمپوت ها به عنوان ميوه شب يلدا براى يكديگر تعرف ميكرديم . آن شب يكى از طلبه ها هم به نام محمود قربانى مهمان ما بود كه از قضاء بچه محله ما نيز بود. از شب قبل قرار شده بود بچه ها را براى آشنايى منطقه در شب  براى مقدمات عمليات آماده كنيم، من كه در طول روز با فرمانده گردان، شهيد ساربان نژاد و مسؤل دسته ها شهيدان رضا عزتى و عادل صراف نژاد و شهيد محمد مظهرى كه مسؤل تعاون بود و چند نفر ديگر براى شناسائى منطقه رفته بوديم و كاملأ از نقطه صفر و نقطه قرمز عبور كرديم و تا نقطه رهائى منطقه را رصد كرده بوديم و با برنامه ريزى قبلى و آمادگى لازم منتظر شديم همه بخوابند ، بدون اينكه خودمان بخوابيم ،حال آنكه بسيار فعاليت كرده بوديم ولى خستگى را نميفهميديم ، بچه ها را بيدار كرديم و به ستون يك در حالى كه بيسم چى در جلو و عقب و من كه آن شب به عنوان بلد چى گردان  بودم در كنار فرمانده گردان  براى شناسائى منطقه به حركت افتاديم و تا صبح پياده روى كرديم در ميان افراد كه متاسفانه نامشان را فراموش كردم پيرمرد هفتادو پنج ساله و نوجوان چهارده ساله به چشم ميخوردند كه همگى از روحيه اى برخوردار بودند كه انسان در كنار آنها اصلأ احساس خستگى نميكرد. وقتى از مناطق شناسائى بازگشتيم دقيقأ صبح شده بود كه نماز صبح را به جماعت خوانديم و به چادرها رفتيم و همه خوابيديم كه ميتوانم بگويم كه آن شب يكى از بهترين شب يلدا هايم بود كه از خواندن شاهنامه خبرى نبود و هيچ كس براى كسى فال حافظ باز نكرد، در آن شب از انار و هندونه خبرى نبود، در آجيلى كه مردم فهيم ما برايمان فرستاده بودند از تخمه نيز خبرى  نبود ولى نامه هايى  كه لابلاى آجيل ها بود  ما را سخت سرگرم كرده بود و روحيه مان را مضاعف ميكرد . ما چيزى نداشتيم كه وصيت كنيم ، بخاطر همين وصيت نامه ها شبيه به هم بودند ، من دقيقأ يادم هست كه من وشهيد عادل صراف نژاد كه متولد عراق بود و در خانه نيز عربى صحبت ميكردند وصيت نامه هاى خود را به هم نشان داديم و او نيمى از وصيت نامه مرا به وصيت نامه خود اضافه كرد و من نيز نيمى از وصيت نامه او را به وصيت نامه خود اضافه كردم. حقيقتأ يادش بخير، لحظات مثل باد ميگذشت و ما نيز احساس ميكردم هر لحظه سبكبالتر ميشويم. دارايى همه معلوم بود، هيچ كس قفل و بست نداشت، هيچ كس از ديگرى چيزى پنهان نداشت. چيزى نداشتند كه قصه آن را بخورند ، يك پلاكى از گردنشون آويزون بود يا قرآنى تو جيب داشتند يا وصيت نامه اى . هيچ گاه احساس تنهايى نمى كردند.  همه ميخنديدند، نميدونم به چى؟ فقط ميدونم همه عاشق بودند. نميدونم عاشق چى بودند، فقط ميدونم خودشونو متعلق به اين دنيا نميدونستند. اونا اينو فهميده بودند كه شايد تا لحظاتى ديگر زنده نمانند. آنها نفس ميكشيدند تا بمانند، ولى نه در قفس ....... براى آنها ديگر يلدا و نوروز معنا نداشت . آنها افسانه رستم و اسفنديار را به و تبديل كردند. آرى چنين بود قصه شب يلدائى ما، يادش بخير. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
مؤسس (ص) او دشمن را با دیدۀ حقارت می نگریست، اما در برنامه ها و طرح ریزی ، بسیار دقیق، هوشیار و نکته سنج بود. احساس مسئولیتی که نسبت به داشت، باعث شده بود مسیرهای شناسایی شده را خودش شخصاً ببیند و بررسی کند. وقتی بچه ها مانع رفتنش در مسیرهای شناسایی می شدند، می گفت: «اگر خطری مرا تهدید کند، بهتر از این است که شب عملیات عده ای از ، مجروح یا بشوند.» ؛ لذا لحظه ای درنگ نمی کرد. در طول عملیات هرجایی از محور که مشکلی پیدا می آمد و یا وقفه ای در عملیات ایجاد می شد، هرچقدر هم که آتش سلاح های دشمن سنگین بود، ضمن حضور در آنجا، با درایت و شجاعت، گره از کار عملیات باز می کرد.❇ 📚 منبع : کتاب ارزشمند ، صفحه ۲۰۰ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲ فروردین ماه ۱۳۶۱ غرور آفرین با رمز مبارک (س) گرامی باد.🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شرح عملیات از زبان شهيد صياد شيرازي تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۰ شهيد صياد شيرازي مي گويد: عمليات فتح المبين عمليات سرا پا حماسه، ايثار و معنويت بود. با دلايل و مدارك لازم ثابت مي كنم كه نقطه اوج رزمندگان براي جنگيدن در راه خدا «عمليات فتح المبين» بود. به گزارش فارس، شهيد سپهيد امير علي صياد شيرازي كه در سال هاي دفاع مقدس فرماندهي نيروي زميني ارتش را بر عهده داشت،‌ پيرامون عمليات فتح المين خاطرات را بيان كرده بودند كه به لحاظ ارزش تاريخي آن در سالگرد اين سردار بزرگ اسلام آن را منتشر مي كنيم: نمي دانم آزمايش كرده ايد وقتي مهماني بر انسان وارد مي شود هم از ديد مهمان و هم از ديد ميزبان چه حالي است من براي اينكه مقدمه حرف خودم را بگويم اين را تنظيم كردم باديدار به يادماندني خودم و همراهانم قبل از اينكه ما وارد منطقه و ماموريت افتخاري دو معارف جنگ شويم روز پنج شنبه گذشته مخصوصا سفري را انجام دادم تا محلها را بررسي كنم و ببينم وضعيت چطور است محل هايي كه ديدم: 1- نقطه رابيه و ميش داغ 2- عين خوش و دهلران 3- جسر نادري و پل كرخه 4- دامنه ارتفاعات ابوصليبيخات اينجا سومين نقطه اي بود كه وارد شديم . وقتي فرماندهي و عقيدتي به استقبال ما آمدند گفتند محل پذيرايي ما حسينيه سيدالشهدا است. با شنيدن اين خبر صفايي وجودم را فرا گرفت كه از بيان آن ناتوانم . اينجا رزمندگاني زندگي مي كردند و گريه مي كردند كه به خدا نزديك بودند. اين صفا كجاست، عمليات فتح المبين عمليات سرا پا حماسه، ايثار و معنويت بود. با دلايل و مدارك لازم ثابت مي كنم كه نقطه اوج رزمندگان براي جنگيدن در راه خدا «عمليات فتح المبين» بود. در قياس با عمليات بيت المقدس شايد گفته شود كوچك تر است اما بايد ارزيابي كرد و ديد كه چقدر به خدا نزديك شديم . بايد ديد چقدر بهتر خدا را ديديم (ما در اين عمليات ) بهتر ديديم و دانستيم كه شخصيت ما در نظام چيست؟ عطش جنگيدن در راه خدا پيدا بود. چرا كه اين عمليات با نام يا زهرا(س ) آغاز شد و به بركت اين نام خدا مي داند كه چه به وجودآمد. عمليات فتح المبين نتيجه سه ماه تلاش مستمر بود. بعد از سه ماه تلاش موفق شديم به تدبير برسيم . قرار بود در اين عمليات ، در فضاي 60 - 40 كيلومتر از چهار محور : 1 جسرنادري 2 محور ممله و پادگان عين خوش 3 محور شوش 4 محور تنگ رقابيه از طرف تنگ زليجان و ارتفاعات ميش داغ عمل كنيم . قرارگاه لشگر 77 ثامن الائمه كه از چهره ها و يگان هاي سرافراز ارتش و رزمندگان اسلام است در هفت تپه مستقر بود عقبه اش و يگان هايش در غرب كرخه بودند . در كنار آن همرزمان از سپاه تيپ 17 قم تيپ حضرت سجاد و گردان هاي مختلف حضور داشتند و همه آماده عمليات بودند. يك روز در هفت تپه جلسه داشتيم . همه فرماندهان بودند و پيشرفت كار را در قرارگاه كربلا كنترل مي كرديم و جايي كه لازم بود هدايت مي كرديم . جلسه عجيبي شد. برادران ارتش و سپاه يك يك آمدندو گزارش دادند. همه گزارش ها منفي بود و مايوس كننده . جو بسيار نگران كننده اي به وجود آمد. نوبت رسيد به برادر عزيز صفار از قرارگاه فجر از سوي سپاه كه فرمانده تيپ 12 قم بود . با تواضع گفت : « از شما تعجب مي كنم، از حال شما.  مگر ما با توكل به خدا جلو نيامديم » جوان 22 ـ 23 ساله اي در مقابل اساتيد و فرماندهان مي ايستد يك دفعه جو جلسه تغيير مي كند. شرمنده مي شوم. ايشان گزارش مي دهد و ميزان پيشرفت شناسايي خودش را مي گويد. جلسه قوت قلب گرفت چهار راه بحث بر سر اين بود كه از كجا شروع كنيم ارتش مي گفت از جسر نادري و از قرارگاه فتح و سپاه مي گفت نه از چهار محور با هم بايد شروع كرد. من همرزمان ارتش را صدا كردم و گفتم از هر چهار محور عمل مي كنيم . براي عمليات آماده شديم . كارشناسان گفتند نور ماه براي حمله مناسب نيست چون كارشناس بودند پذيرفتيم . گر چه مايل نبوديم تا آمديم تصميم گرفتيم كه آماده شويم . ديديم از قرارگاه فجر تماس گرفتند كه دشمن آتش سنگيني را شروع كرده و به ما فشار مي آورد. از يك طرف فشار دشمن و از طرف ديگر كمبود مهمات همه را نگران كرده بود. آمديم دفع كنيم ديديم دشمن از رقابيه جلو آمده حالت عجيبي پيش آمد. از طرح سه ماهه ما اصلا دو محورش خراب شد چه بايد مي كرديم در قرارگاه كربلا به اين نتيجه رسيديم كه بايد نزد فرماندهي كل قوا برويم و دو تا سئوال مطرح كنيم : 1- چه بايد كرد؟ 2- براي اين طرح ناقص ما استخاره كنيد . بين من و سردار رضايي هماهنگي شد كه من در منطقه بمانم و سردار رضايي به تهران برود. قبل از دوازده و نيم بود كه از ابوغريب خبر دادند دشمن باچند تانک آمده . 👇 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
پیام (ره) بعد از عملیات افتخار آمیز : پیام آرامش بخش و افتخارآمیزتان پیرو پیروزی های بزرگ سلحشوران ظفرمند عملیات فتح المبین واصل و موجب سرافرازی گردید. گرچه این شجاعت ها و فداکاری ها و پیروزی های عظیم کم سابقه یا بیسابقه در بُعد نظامی و میدان نبرد از طرف نیروهای مسلح عظیم القدر جمهوری اسلامی، آن چنان افتخارآفرین و اعجابآمیز است که با مقیاس های عادی و معیارهای نظامی و جنگی نتوان ارزش پر عظمت و غرورآفرین آن را با الفاظ محدود و عبارات معدود توصیف نمود و شجاعت و حمله برقآسای سلحشوران ایران بزرگ را به ذهن آورد و با قلم و بیان اظهار کرد. گرچه این شکل پیروزی ها و سلحشوری ها در باب خود بینظیر یا کم نظیر است و گرچه این نحو تاختن بر نیروهای زمینی و هوایی دشمنانی که تا بن دندان با سلاح های سنگین و سبک مدرن غربی و شرقی مسلح بودند، در جنگ های جهان نمونه است که در ظرف کمتر از یک هفته آن چنان مات شوند که هر چه دارند بگذارند و فرار نمایند و یا تسلیم شوند، به صورتی که قوای مسلح ما تا کنون نتوانند اسیران و کشتگان و غنایم را به شمار آورند و گر چه تمام این امور بر خلاف عادت به صورتی معجزهآسا تحقق یافت، لکن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبههها و پشتیبانان آنان در میدان رزم مثل جهاد سازندگی و همچنین فیلمبرداران جان بر کف عزیز و پزشکان و پرستاران متعهد و والا مقام و خبرنگاران جسور و مردمان میلیونی پشت جبهه به خضوع وادار میکند، بعد معنوی آن است که با هیچ معیاری نمیتوان سنجید و با هیچ میزانی نمیتوان عظمت آن را دریافت. ما عقب ماندگان و حیرتزده گان، و آن سالکان و چله نشینان و آن عالمان و نکته سنجان و آن متفکران و اسلام شناسان و آن روشنفکران و قلمداران و آن فیلسوفان و جهان بینان و آن جامعه شناسان و انسان یابان و آن همه و همه، با چه معیار این معما را حل و این مساله را تحلیل میکنند. ... این جانب هر وقت با یکی از این چهرهها رو به میشوم و عشق او را به شهادت در بیان و چهره نورانیاش مشاهده میکنم، احساس شرمساری و حقارت میکنم و هر وقت در تلویزیون، مجالس و محافل، این عزیزان که خود را برای حمله به دشمن خدا مهیا میکنند و مناجات و راز و نیازهای این عاشقان خدا و فانیان راه حق را در آستانه هجوم به دشمن مینگرم که با مرگ دست به گریبان هستند و از شوق و عشق در پوست نمیگنجند، خود را ملامت میکنم و بر حال خویش تاسف میخورم. اکنون ملت ما دریافته است که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا». مجالس حال و دعای اینان، شب عاشوراهای اصحاب سیدالشهدا را در دل زنده میکند. جوانان عزیزم و فرماندهان محترم، شما توقع نداشته باشید که من بتوانم از عهده ثنای شما و شکر عمل شما برآیم. شما را همان بس که محبوب خدای تعالی هستید و خدای شما فرموده که شما را که چون سدی محکم و بنیانی مرصوص در مقابل دشمنان خدا و برای رضای او ایستادهاید دوست میدارد و این است جزای شما و این است عاقبت عمل شما. ** پیام امام خمینی(ره) به فرماندهان نظامی دفاع مقدس (دهم فروردین 1361) 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فتح المبین . سرزمین مقدس.pdf
266.3K
در این فایل برخی از قسمت های مفید و پرکاربرد از کتاب سرزمین مقدس در باب یادمان #فتح_المبین انتخاب، تلخیص و تفکیک شده است که جهت استفاده آسان راویان عزیز در دسترس قرار داده ایم موارد زیر را در این PDF می توانید مطالعه کنید: #شناسنامه_عملیات #موقعیتها #خاطرات_متناسب #نمادها #سوژههای_سخن #معرفی‌کتاب 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهاد_دانلود راهی به سوی آسمان ... #راهیان_نور و مناطق عملیاتی #دفاع_مقدس، معبری تنگ ولی آماده برای کسانی است که میخواهند مسیر #شهدا را تا انتها بروند. #روایتگری #شهید_لطفی_نیاسر در منطقه عملیاتی #فتح_المبین #شهید_راه_نابودی_اسرائیل #شهید_محمد_مهدی_لطفی_نیاسر 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲فروردین‌ماه ، گرامی باد . 🥀 هدف: آزاد سازی مناطق اشغالی رمز: یا زهرا علیها السلام تاریخ شروع عملیات: 2/ 1/ 61 روزهای درگیری: 2/ 1/ 61 الی 10/ 1/ 61 ; مراحل عملیات: چهار مرحله ; مرحله اول: 2/ 1/ 61 مرحله دوم: 4/ 1/ 64 مرحله سوم: 7/ 1/ 64 مرحله چهارم: 8/ 1/ 64 وسعت منطقه درگیری: 2500 کیلومتر مربع; وسعت منطقه آزاد شده: 2500 کیلومتر مربع; استعداد خودی: ارتش 35 گردان، سپاه 100 گردان; استعداد دشمن: 7 تیپ زرهی ، 20 تیپ پیاده ، 10 گردان توپخانه. نتایج عملیات: آزادی سازی 2500 کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی ایران، رسیدن نیروهای خودی به مرزهای بین المللی در منطقه غرب شوش و دزفول; آزاد سازی سایت 4 و 5 رادار و ده ها بخش و روستای ایران; آزادسازی جاده مهم و استراتژیک دزفول - دهلران; خارج شدن شهرهای دزفول، اندیمشک، شوش و مراکز مهمی، هم چون پایگاه هوایی دزفول از تیر رس توپخانه دشمن; انهدام بیش از 4 لشکر عراق; اسارت بیش از 15000 نفر از سربازان، درجه داران و افسران ارتش عراق; انهدام 361 دستگاه تانک و نفربر، 18 فروند هواپیما، 300 دستگاه خودرو، 50 قبضه توپ و 30 دستگاه مهندسی; به غنیمت گرفتن 320 دستگاه تانک و نفربر، 500 دستگاه خودرو، 165 قبضه توپ، 50 دستگاه مهندسی و مقادیر زیادی سلاح و تجهیزات انفرادی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
پیام (ره) بعد از عملیات افتخار آمیز : پیام آرامش بخش و افتخارآمیزتان پیرو پیروزی های بزرگ سلحشوران ظفرمند عملیات فتح المبین واصل و موجب سرافرازی گردید. گرچه این شجاعت ها و فداکاری ها و پیروزی های عظیم کم سابقه یا بیسابقه در بُعد نظامی و میدان نبرد از طرف نیروهای مسلح عظیم القدر جمهوری اسلامی، آن چنان افتخارآفرین و اعجابآمیز است که با مقیاس های عادی و معیارهای نظامی و جنگی نتوان ارزش پر عظمت و غرورآفرین آن را با الفاظ محدود و عبارات معدود توصیف نمود و شجاعت و حمله برقآسای سلحشوران ایران بزرگ را به ذهن آورد و با قلم و بیان اظهار کرد. گرچه این شکل پیروزی ها و سلحشوری ها در باب خود بینظیر یا کم نظیر است و گرچه این نحو تاختن بر نیروهای زمینی و هوایی دشمنانی که تا بن دندان با سلاح های سنگین و سبک مدرن غربی و شرقی مسلح بودند، در جنگ های جهان نمونه است که در ظرف کمتر از یک هفته آن چنان مات شوند که هر چه دارند بگذارند و فرار نمایند و یا تسلیم شوند، به صورتی که قوای مسلح ما تا کنون نتوانند اسیران و کشتگان و غنایم را به شمار آورند و گر چه تمام این امور بر خلاف عادت به صورتی معجزهآسا تحقق یافت، لکن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبههها و پشتیبانان آنان در میدان رزم مثل جهاد سازندگی و همچنین فیلمبرداران جان بر کف عزیز و پزشکان و پرستاران متعهد و والا مقام و خبرنگاران جسور و مردمان میلیونی پشت جبهه به خضوع وادار میکند، بعد معنوی آن است که با هیچ معیاری نمیتوان سنجید و با هیچ میزانی نمیتوان عظمت آن را دریافت. ما عقب ماندگان و حیرتزده گان، و آن سالکان و چله نشینان و آن عالمان و نکته سنجان و آن متفکران و اسلام شناسان و آن روشنفکران و قلمداران و آن فیلسوفان و جهان بینان و آن جامعه شناسان و انسان یابان و آن همه و همه، با چه معیار این معما را حل و این مساله را تحلیل میکنند. ... این جانب هر وقت با یکی از این چهرهها رو به میشوم و عشق او را به شهادت در بیان و چهره نورانیاش مشاهده میکنم، احساس شرمساری و حقارت میکنم و هر وقت در تلویزیون، مجالس و محافل، این عزیزان که خود را برای حمله به دشمن خدا مهیا میکنند و مناجات و راز و نیازهای این عاشقان خدا و فانیان راه حق را در آستانه هجوم به دشمن مینگرم که با مرگ دست به گریبان هستند و از شوق و عشق در پوست نمیگنجند، خود را ملامت میکنم و بر حال خویش تاسف میخورم. اکنون ملت ما دریافته است که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا». مجالس حال و دعای اینان، شب عاشوراهای اصحاب سیدالشهدا را در دل زنده میکند. جوانان عزیزم و فرماندهان محترم، شما توقع نداشته باشید که من بتوانم از عهده ثنای شما و شکر عمل شما برآیم. شما را همان بس که محبوب خدای تعالی هستید و خدای شما فرموده که شما را که چون سدی محکم و بنیانی مرصوص در مقابل دشمنان خدا و برای رضای او ایستادهاید دوست میدارد و این است جزای شما و این است عاقبت عمل شما. ** پیام امام خمینی(ره) به فرماندهان نظامی دفاع مقدس (دهم فروردین 1361) 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سخنان غرورآفرین شهید سپهبد صیاد شیرازی پس از عملیات 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۷فروردین‌ماه ، گرامی باد . 🥀 فرزند حاج سید نصیر 🗓 ولادت : ۱ اول دی ۱۳۴۴ 👈 برادر شهید 👈 دانش آموز سال دوم رشته علوم تجربی در دبیرستان شهدای بروجن 👈 مؤذن، مداح و ذاکر اهل بیت علیهم السلام 👈 عضو ستاد نماز جمعه بروجن 👈 عضو نیمه وقت سپاه شهرستان بروجن 👈 از رزمندگان سال اول جنگ تحمیلی در جبهه دارخوین (خط شیر) 👈 حضور در عملیات ثامن الائمه (علیه السلام)، شکست حصر آبادان 👈 مربی آموزش نظامی دانش آموزان دبیرستان شهدا 👈 آخرین اعزام به جبهه های دفاع مقدس ۳ اسفند ۱۳۶۰ 👈 جمعی تیپ ۲۵ کربلا، گردان امیرالمؤمنین (علیه السلام)، گروهان اول 🗓 شهادت : ۷ فروردین ۱۳۶۱ 🔹 اصابت گلوله 🔹 عملیات 📌 منطقه : شمال غربی استان خوزستان، تپه‌ های رقابیه 📍 مزار : روضه الشهدای بروجن 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۱۰ فروردین ماه پیام به فرماندهان در تجلیل از رشادت های رزمندگان اسلام در عملیات بزرگ و پیروزمندانه گرامی باد . 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
61 در جبهه چگونه بود ؟! خاطرات شب يلدا محمد قبادى در سال ١٣٦١ : سال ٦١ بود، كه ما تو جبهه هاى جنوب در منطقه چنانه براى عمليات  خودمون را آماده مي كرديم. من كه تو قسمت  تسليحات بودم با فرمانده گردان شهيد ساربان نژاد و فرمانده هاى دسته ها شهيد صراف نژاد و شهيد رضا عزتى و سردار بيگلوئى قرار گذاشتيم در چادر تبليغات كه دوستان ما آقايان ملالو و ذوقى مسؤل آنجا بودند به مناسبت شب يلدا جمع بشيم . بعد از اينكه نماز مغرب و عشاء را خوانديم و طبق معمول  همه شب زيارت عاشورا خوانده شد ، به چادر هايمان رفتيم و منتظر شديم على بى غم  كه مسؤل تداركات بود شام را از قرارگاه بياورد. اونشب شام نون و خرما بود، خوب يادم نيست بجز اينها سبزى يا پنير بود يا نبود. هر كس شام خود را گرفته بود و به چادر ها ميبرد. من با يكى از دوستان به نام عباس صفادل كنار چادرمون  پياز كاشته بوديم و خيلى خوب سبز شده بود، من مقدارى از آن پيازچه ها را چيدم و در روغن سرخ كردم  و چند تا تخم مرغ كه از قبل در چادر نگهدارى كرده بوديم را نيز اضافه كردم و سپس خرماها را نيز به آن افزودم و غذاى بسيار لذيذى شد كه به اتفاق خورديم . اون شب همه بعد از خوردن شام  با فرمانده گردان و بقيه به چادر فرماندهى و سپس تبليغات رفتيم تا شب يلدا كنار هم باشيم. خيلى عجيب بود كه حتى يك لحظه هم از اينكه از خانواده دور هستيم ناراحت نبوديم. وقتى در چادر جمع شديم هر كدام از بچه ها از عمليات هايى كه در آن شركت كرده بودند تعريف ميكردند از شكار تانكها با آر پى جى هفت تا زدن هواپيماهاى دشمن توسط دوشكا ... بسته هاى كوچكى كه از طرف كمك هاى مردمى كه آجيل فرستاده بودند را باز كرديم  و از كمپوت ها به عنوان ميوه شب يلدا براى يكديگر تعرف ميكرديم . آن شب يكى از طلبه ها هم به نام محمود قربانى مهمان ما بود كه از قضاء بچه محله ما نيز بود. از شب قبل قرار شده بود بچه ها را براى آشنايى منطقه در شب  براى مقدمات عمليات آماده كنيم، من كه در طول روز با فرمانده گردان، شهيد ساربان نژاد و مسؤل دسته ها شهيدان رضا عزتى و عادل صراف نژاد و شهيد محمد مظهرى كه مسؤل تعاون بود و چند نفر ديگر براى شناسائى منطقه رفته بوديم و كاملأ از نقطه صفر و نقطه قرمز عبور كرديم و تا نقطه رهائى منطقه را رصد كرده بوديم و با برنامه ريزى قبلى و آمادگى لازم منتظر شديم همه بخوابند ، بدون اينكه خودمان بخوابيم ،حال آنكه بسيار فعاليت كرده بوديم ولى خستگى را نميفهميديم ، بچه ها را بيدار كرديم و به ستون يك در حالى كه بيسم چى در جلو و عقب و من كه آن شب به عنوان بلد چى گردان  بودم در كنار فرمانده گردان  براى شناسائى منطقه به حركت افتاديم و تا صبح پياده روى كرديم در ميان افراد كه متاسفانه نامشان را فراموش كردم پيرمرد هفتادو پنج ساله و نوجوان چهارده ساله به چشم ميخوردند كه همگى از روحيه اى برخوردار بودند كه انسان در كنار آنها اصلأ احساس خستگى نميكرد. وقتى از مناطق شناسائى بازگشتيم دقيقأ صبح شده بود كه نماز صبح را به جماعت خوانديم و به چادرها رفتيم و همه خوابيديم كه ميتوانم بگويم كه آن شب يكى از بهترين شب يلدا هايم بود كه از خواندن شاهنامه خبرى نبود و هيچ كس براى كسى فال حافظ باز نكرد، در آن شب از انار و هندونه خبرى نبود، در آجيلى كه مردم فهيم ما برايمان فرستاده بودند از تخمه نيز خبرى  نبود ولى نامه هايى  كه لابلاى آجيل ها بود  ما را سخت سرگرم كرده بود و روحيه مان را مضاعف ميكرد . ما چيزى نداشتيم كه وصيت كنيم ، بخاطر همين وصيت نامه ها شبيه به هم بودند ، من دقيقأ يادم هست كه من وشهيد عادل صراف نژاد كه متولد عراق بود و در خانه نيز عربى صحبت ميكردند وصيت نامه هاى خود را به هم نشان داديم و او نيمى از وصيت نامه مرا به وصيت نامه خود اضافه كرد و من نيز نيمى از وصيت نامه او را به وصيت نامه خود اضافه كردم. حقيقتأ يادش بخير، لحظات مثل باد ميگذشت و ما نيز احساس ميكردم هر لحظه سبكبالتر ميشويم. دارايى همه معلوم بود، هيچ كس قفل و بست نداشت، هيچ كس از ديگرى چيزى پنهان نداشت. چيزى نداشتند كه قصه آن را بخورند ، يك پلاكى از گردنشون آويزون بود يا قرآنى تو جيب داشتند يا وصيت نامه اى . هيچ گاه احساس تنهايى نمى كردند.  همه ميخنديدند، نميدونم به چى؟ فقط ميدونم همه عاشق بودند. نميدونم عاشق چى بودند، فقط ميدونم خودشونو متعلق به اين دنيا نميدونستند. اونا اينو فهميده بودند كه شايد تا لحظاتى ديگر زنده نمانند. آنها نفس ميكشيدند تا بمانند، ولى نه در قفس ....... براى آنها ديگر يلدا و نوروز معنا نداشت . آنها افسانه رستم و اسفنديار را به و تبديل كردند. آرى چنين بود قصه شب يلدائى ما، يادش بخير. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲فروردین‌ماه ، گرامی باد . 🥀 هدف: آزاد سازی مناطق اشغالی رمز: یا زهرا علیها السلام تاریخ شروع عملیات: 2/ 1/ 61 روزهای درگیری: 2/ 1/ 61 الی 10/ 1/ 61 ; مراحل عملیات: چهار مرحله ; مرحله اول: 2/ 1/ 61 مرحله دوم: 4/ 1/ 61 مرحله سوم: 7/ 1/ 61 مرحله چهارم: 8/ 1/ 61 وسعت منطقه درگیری: 2500 کیلومتر مربع; وسعت منطقه آزاد شده: 2500 کیلومتر مربع; استعداد خودی: ارتش 35 گردان، سپاه 100 گردان; استعداد دشمن: 7 تیپ زرهی ، 20 تیپ پیاده ، 10 گردان توپخانه. نتایج عملیات: آزادی سازی 2500 کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی ایران، رسیدن نیروهای خودی به مرزهای بین المللی در منطقه غرب شوش و دزفول; آزاد سازی سایت 4 و 5 رادار و ده ها بخش و روستای ایران; آزادسازی جاده مهم و استراتژیک دزفول - دهلران; خارج شدن شهرهای دزفول، اندیمشک، شوش و مراکز مهمی، هم چون پایگاه هوایی دزفول از تیر رس توپخانه دشمن; انهدام بیش از 4 لشکر عراق; اسارت بیش از 15000 نفر از سربازان، درجه داران و افسران ارتش عراق; انهدام 361 دستگاه تانک و نفربر، 18 فروند هواپیما، 300 دستگاه خودرو، 50 قبضه توپ و 30 دستگاه مهندسی; به غنیمت گرفتن 320 دستگاه تانک و نفربر، 500 دستگاه خودرو، 165 قبضه توپ، 50 دستگاه مهندسی و مقادیر زیادی سلاح و تجهیزات انفرادی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
پیام (ره) بعد از عملیات افتخار آمیز : پیام آرامش بخش و افتخارآمیزتان پیرو پیروزی های بزرگ سلحشوران ظفرمند عملیات فتح المبین واصل و موجب سرافرازی گردید. گرچه این شجاعت ها و فداکاری ها و پیروزی های عظیم کم سابقه یا بیسابقه در بُعد نظامی و میدان نبرد از طرف نیروهای مسلح عظیم القدر جمهوری اسلامی، آن چنان افتخارآفرین و اعجابآمیز است که با مقیاس های عادی و معیارهای نظامی و جنگی نتوان ارزش پر عظمت و غرورآفرین آن را با الفاظ محدود و عبارات معدود توصیف نمود و شجاعت و حمله برقآسای سلحشوران ایران بزرگ را به ذهن آورد و با قلم و بیان اظهار کرد. گرچه این شکل پیروزی ها و سلحشوری ها در باب خود بینظیر یا کم نظیر است و گرچه این نحو تاختن بر نیروهای زمینی و هوایی دشمنانی که تا بن دندان با سلاح های سنگین و سبک مدرن غربی و شرقی مسلح بودند، در جنگ های جهان نمونه است که در ظرف کمتر از یک هفته آن چنان مات شوند که هر چه دارند بگذارند و فرار نمایند و یا تسلیم شوند، به صورتی که قوای مسلح ما تا کنون نتوانند اسیران و کشتگان و غنایم را به شمار آورند و گر چه تمام این امور بر خلاف عادت به صورتی معجزهآسا تحقق یافت، لکن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبههها و پشتیبانان آنان در میدان رزم مثل جهاد سازندگی و همچنین فیلمبرداران جان بر کف عزیز و پزشکان و پرستاران متعهد و والا مقام و خبرنگاران جسور و مردمان میلیونی پشت جبهه به خضوع وادار میکند، بعد معنوی آن است که با هیچ معیاری نمیتوان سنجید و با هیچ میزانی نمیتوان عظمت آن را دریافت. ما عقب ماندگان و حیرتزده گان، و آن سالکان و چله نشینان و آن عالمان و نکته سنجان و آن متفکران و اسلام شناسان و آن روشنفکران و قلمداران و آن فیلسوفان و جهان بینان و آن جامعه شناسان و انسان یابان و آن همه و همه، با چه معیار این معما را حل و این مساله را تحلیل میکنند. ... این جانب هر وقت با یکی از این چهرهها رو به میشوم و عشق او را به شهادت در بیان و چهره نورانیاش مشاهده میکنم، احساس شرمساری و حقارت میکنم و هر وقت در تلویزیون، مجالس و محافل، این عزیزان که خود را برای حمله به دشمن خدا مهیا میکنند و مناجات و راز و نیازهای این عاشقان خدا و فانیان راه حق را در آستانه هجوم به دشمن مینگرم که با مرگ دست به گریبان هستند و از شوق و عشق در پوست نمیگنجند، خود را ملامت میکنم و بر حال خویش تاسف میخورم. اکنون ملت ما دریافته است که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا». مجالس حال و دعای اینان، شب عاشوراهای اصحاب سیدالشهدا را در دل زنده میکند. جوانان عزیزم و فرماندهان محترم، شما توقع نداشته باشید که من بتوانم از عهده ثنای شما و شکر عمل شما برآیم. شما را همان بس که محبوب خدای تعالی هستید و خدای شما فرموده که شما را که چون سدی محکم و بنیانی مرصوص در مقابل دشمنان خدا و برای رضای او ایستادهاید دوست میدارد و این است جزای شما و این است عاقبت عمل شما. ** پیام امام خمینی(ره) به فرماندهان نظامی دفاع مقدس (دهم فروردین 1361) 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان غرورآفرین شهید سپهبد صیاد شیرازی پس از عملیات 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۱۰ فروردین ماه پیام به فرماندهان در تجلیل از رشادت های رزمندگان اسلام در عملیات بزرگ و پیروزمندانه گرامی باد . 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani