#خاطراتشهدا 🌿
#روایت_عشق 🌹
#شهیدمحمدجهانآرا 🌼
یک ماه قبل از شهادتش در تهران بود، حال خاصی داشت.
میدیدم موقع نماز قنوت هایش عوض شده، بیش از حد در قنوت می ایستاد.
همین نشانه ها مرا به فکر برد که شهادت محمد نزدیک است. 🌷
در همان روز های آخر، برخورد های عاطفی اش بیشتر شده بود.💕
این آخرین بازی بود که محمد را دیدم.
موقع خداحافظی با حال عجیبی حمزه را بغل کرد
آن موقع حمزه کمتر از یکسال داشت.🥺
چنان او را در آغوش گرفت که گمان کردم دارد اورا میبوید، با تمام وجود،
بعد کنده شد و رفت. 💔