eitaa logo
عریضه(اشعار رضا دین پرور)
633 دنبال‌کننده
34 عکس
92 ویدیو
0 فایل
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام) آدرس کانال تلگرام👇: @reza_dinparvar101
مشاهده در ایتا
دانلود
قنوتم شده با دعای خدیجه ... پُر از ربّنا ربّنای خدیجه خریده مرا هم خدای خدیجه برای پیمبر، برای خدیجه شدم مست کوثر به قرآن زهرا رود مصطفی هم به قربان زهرا امین بود و اصل و نسب داشت احمد دعا در دل نیمه شب داشت احمد ز قرآن سه آیه طلب داشت احمد فداها ابوها به لب داشت احمد نه تنها که امیّد ماهاست زهرا کس بی کسی های طاهاست زهرا نبی محو آن جلوه ی جالبش شد فقط قبل خلقت خدا طالبش شد چه انسیه ای! نور او قالبش شد علی یار شعب ابوطالبش شد ندیدم به عمر خود اینگونه زن را کسی که بسازد ز صبرش، حسن را یقین کرد و او را خدا ممتحن کرد به دست علی دُر، بجای یمن کرد مرا وامدار حسین و حسن کرد لباس شفا را تنِ پنج تن کرد زدم در، که باب المرادم رسیده حدیث کسایش به دادم رسیده خریدار گوهر، صدف خواست از او دل مستمندان، شعف خواست از او خوشا هر کسی که شرف خواست از او گدای رجب هم نجف خواست از او اگر من فقیرم، اگر کمترینم ... نجف روبروی علی می نشینم شدم خاک سلمان و سلمان زهرا مسلمان حیدر، مسلمان زهرا به ما آبرو داده احسان زهرا دعا کرد و ایران، شد ایران زهرا برو قم زیارت که دستور زهراست در ایوان طلای رضا، نور زهراست نگاهی به چشمان بارانی ام کن از آن چادرت خاک، ارزانی ام کن اگر میشود زود قربانی ام کن مرا مثل قاسم سلیمانی ام کن همه ثروت ما گدایی زهراست فدای کسی که فدایی زهراست فدای کسی که برای علی سوخت همان پشت در، پیش پای علی سوخت عجب مادری که بجای علی سوخت پس از محسنش در عزای علی سوخت نشد مثل قبلش دگر آن رشیده شهید علی شد، خمیده خمیده @reza_dinparvar101
45.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 حتما ببینید🚨 📺فتوکلیپ | مرا دعای شهیدی به هیئت آورده 🇮🇷به یاد شهیدحاج قاسم سلیمانی و شهدای کرمان @reza_dinparvar101
چو پرده از رخ زیبای او خدا برداشت به خاک مقدم او قبله سر به سجده گذاشت به پای فاطمه سجاد، ریخت آنچه که داشت بدون پرده بگویم، که مادرش گل کاشت نماز شوق بخوان عبد سرمد آمده است بگو به خلق، دوباره محمد آمده است @reza_dinparvar101
آیه ها جز دعا نیاوردند غیر یا ربّنا نیاوردند سجده ها بی ولای اهل البیت رو به سوی خدا نیاوردند بین هر سطری از روایت ها جز حدیث کسا نیاوردند خرج ما گردن کریمان است خم به ابروی ما نیاوردند ابرها تاکنون روی دستِ سحر سامرا نیاوردند خادمان، بی اجازهء هادی پشت این در، گدا نیاوردند اربعین، قبل سامرا رفتن گریه های مرا نیاوردند یار ما را به پادگان بُردند به سرش کم بلا نیاوردند تا دم کاخِ قاتلش او را بی غم و ناسزا نیاوردند بین زندان پس از اذیت او آب و نان و غذا نیاوردند گرچه با زهر کشته شد آخر تشت، چون مجتبا نیاوردند بین این روضه ها فراتر از روضهء کربلا نیاوردند بدنش را شبیه جسم حسین بارها زیر پا نیاوردند بین گودال، پیش مادر او خنجری در قفا نیاوردند نوک چکمه به پهلویش نزدند پیرمردان عصا نیاوردند از تنش جای هدیه و سوغات پیرهن یا عبا نیاوردند زود تشییع شد، نه بعد سه روز بهر او بوریا نیاوردند بین خورجین شبانه کنج تنور ماهِ سرنیزه را نیاوردند خواهری را زدند در کوفه پای زخمش دوا نیاوردند نان و خرما به بچه ها دادند زینبش را بجا نیاوردند رفت تنها میان بزم شراب سر زینب چه ها نیاوردند! @reza_dinparvar101
در پیروزی عملیات اربیل عراق و ادلب سوریه، باز هم بیاد انتقام سخت در عین الاسد افتادیم ... زره رزم بپوشید که شد وقت عروج مرد سفیانی مو زرد دگر کرده خروج سر این جنگ نشستیم که سرها بدهیم ما پدرها ،سرِ این راه، پسرها بدهیم با شمائیم که از کاخ سیاه آمده اید خودتان در دل گودال سپاه آمده اید شیعه بر کفر و دو رویی شما مطمئن است دگر این منطقه آماده طوفان شن است برتن نحس شما، گردن و سر سنگین است صم و بکم از چه نشستید، خطر سنگین است سرتان خورده به سنگی و لحد گم کردید گورتان را وسط عین الاسد گم کردید خوابتان خواب پریشان فرات و نیل است دومین سیلی ما حمله به اسرائیل است فقط این آل سقوط است که محتاج شماست وحدت شیعه و سنی سر اخراج شماست باز هم دغدغه دارید؟ نه ان شاءالله سلطه بر منطقه دارید؟ نه ان شاء الله کشور شیعه ی ما، شیرِ نگاه علی است ذوالفقار اسدالله، سپاهِ علی است بسته روی سر من حضرت زهرا سربند می دهم سر که بماند سر اسلام ، بلند رهبرم حرف حسابی زده، آنهم کوتاه هرکه دارد هوس کرببلا " بسم الله" @reza_dinparvar101
باز هم جای حبس و زندانی دعوتم کرده ای به مهمانی بی پناه و خراب و سرگشته بنده ای که گریخت برگشته تو خودت گفته ای که "جالسنی" دست رد روی سینه ام نزنی چون که چیزی نداشتم بخری بین بازارت آمدم گذری بذر عصیان که کاشتم دارم دست خالی که داشتم دارم گوش دادم فقط به حرف دلم من از این بندگی خود خجلم تو کسی را دوباره میخواهی... که خودش را زده به گمراهی سائل ناسپاس و گردن کِش آمده نیمه شب کند خواهش حال و روز گدا عوض شده بود جای عبد و خدا عوض شده بود قدر هر هفته ام پشیمانم راه کج رفته ام پشیمانم گرچه این ماه، ماه ربّ جلی است سفره دار رجب، همیشه علی است کاه ما با کرامتش کوه است یاعلی نور "یا من ارجوه" است یا رجائی عَلیک مُعتمدی برسان باده یاعلی مددی کمکم کن به آن عبا برسم شب جمعه به کربلا برسم شب جمعه گرفته از من دست... آنکه پائین پای ارباب است شاه را داغ او ز پا انداخت لشکری کار اکبرش را ساخت پشت هم ناله زد؛ علی مددی... فکر من را نکردی یاولدی نیزه ها بر روی تنت خوابید پهلویت تا شکافت زهرا دید جگرم را جدا جدا دیدم پسرم را روی عبا چیدم @reza_dinparvar101
ما را خریدی و جز خیرت عطا نکردی عمریست خوب و بد را از هم صوا نکردی صدبار دیده ای که با دیگران نشستیم تو سفرهء خودت را از ما جدا نکردی گفتند افتضاح است پرونده ای که دارم از بس بزرگواری، تو اعتنا نکردی بی آبروتر از من در بین جمعیت نیست هرجا خجالتم را دیدی صدا نکردی نگذاشتی گناه من را کسی بفهمد گفتی بیا دوباره...خیلی خطا نکردی خوابم نبرده از بس شوق وصال دارم چون روسیاهی ام را هی برملا نکردی در لیله الرغائب، گفتم به یار غائب خوردم زمین خدایی هرجا دعا نکردی باد صبا به حیدر پیغام میفرستم؛ درد زیارتم را از چه دوا نکردی چونکه قدیم الاحسان ذکر حسین زهراست گفتم مرا ببخشید، چون و چرا نکردی والله که رقیه دست مرا گرفته خالی است دستم اما آنرا رها نکردی * بابا مگر نگفتم وقتی بیا که خوبم چیزی ندارم اینجا فکر مرا نکردی؟! از بسکه تشنه بودی بر نیزه سنگ خوردی کم با سری شکسته، حاجت، روا نکردی در چهره ای پر از خون! یک بوسه سهم من نیست چشمی دگر ندارم بابا حنا نکردی؟! بالانشین! خرابه جای سر شما نیست از چه برای این سر، تن، دست و پا نکردی کو گردنت که دورش حلقه شود دو دستم! حق مرا عزیزم دیدی ادا نکردی @reza_dinparvar101
من کیم اهل گناه و معصیت سرکش و آلوده و بی معرفت این گدا از بسکه بی غیرت شده سفره ات بدجور بی حرمت شده بین عصیان و گنه دارم شعف تیر شیطان میخورد هی بر هدف با عذاب خود گرفتارم نکن پیش چشم دشمنت خوارم نکن گوهر اشکم چه بی قیمت شده فاطمه غمگین و ناراحت شده گرچه هستم درخور محکومیت کم ندیدم لطف و جود و مغفرت من گنهکارم ولی کو کاتبش کی ضرر داده در اینجا کاسبش کاش میشد باز دلداری کنی آبرودار آبروداری کنی تو خودت مشتاق دیدارم شدی از همان اول خریدارم شدی من شنیدم می خری بی معطلی یا من ارجوه لکل خیر علی دُرّ ندارم دیگر اصلاً در صدف وای بر من بسته شد راه نجف آنکه شر کرده شدی خود راغبش بندهء بد بیخ ریش صاحبش یاعلی من را به بند خود ببر تاضریح دل پسند خود ببر ساقی خَمّار، ساغر را بده خوشهء انگور حیدر را بده آنچنانی که نباید میشود آبروریزی بی حد میشود باز کن پرونده ام را ریز ریز پیش زینب آبرویم را نریز گر نبخشی بیشتر بد میشود کربلایم دیر دارد میشود نیستم محروم از خیرحسین ناامیدم از همه غیرحسین روی خاک داغ دشت افتاده بود خنجری از پشت سر آماده بود با قد خم، مادرش را دید و بعد مو پریشان خواهرش را دید و بعد لشکری با نیزه روی لب زدند نعل های تازه بر مرکب زدند حال زار دخترش آشفته شد قطعه قطعه پیکرش آشفته شد @reza_dinparvar101
آمده در گذرش باز کسی آلوده عاشقی، در به دری، مستحقی فرسوده مرهانید مرا از در او بیهوده کار من بوده گدائیش فقط تابوده بی جهت نیست که شد خاطر من آسوده چونکه هاتف سحرِ روز ازل فرموده: بنشین بر سر این سفره اگر گمراهی راه گم کرده بیا،بر در باب اللهی دستمان از جگر نخل ثمر می چیند پر پرواز بده، عشق که پر می چیند نقشه های است که تقدیر سحر، می چیند پای مان را علی از کوی و گذر می چیند روزی سائل خود را دم در می چیند نان و خرما به سر سفره، پدر می چیند بنشین با پدر خاک،ندارد راهی راه گم کرده بیا،بر درباب اللهی منم و چشم وی و جام،بده دستم می  تا فراموش کنم غیر، به لب بستم می  با وجود تب شوقش نکند مستم می  کرده پاگیر شرابش، نه که پابستم می تا که ساقی است علی پای تو پا هستم می قابل التوبه خود اوست، مکن پستم می نذر کن بر در این میکده سالی ماهی راه گم کرده بیا،بر درباب اللهی شب این طایفه بی دوست،مگر سر شدنی است او جمیل است و نوشتند که اظهر شدنی است مالک خاک درش مالک اشتر شدنی است کاسهء پس زده اش بادهء کوثر شدنی است چون که میزان بود عصیان تو کمتر شدنی است چون صراط است، ورود تو به محشر، شدنی است سعی کن با مدد شاه،نمانده راهی راه گم کرده بیا،بر درباب اللهی فکر کن محشر کبراست،علی هست و بتول روضه برپا شده با رخصت چشمان رسول می کند شور مصیبت کمی از عُرف،عدول می کشد چند دقیقه، سپس این مرثیه طول اشکها می کند از روزنهء چشم، حلول تا شود روضهء برپا شده در عرش، قبول ای که تا صبح قیامت پی ثاراللهی راه گم کرده بیا،بر درباب اللهی بعد آن روز که شد،روضهء محرابی، سر عمرها می شود از غربت اربابی،سر می شود محفل این جمع،به بی تابی،سر می کند مادر تشنه به کفِ آبی ، سر می رسد بعد به سرنیزه،زِ هَر بابی، سر می شود وارد محشر تنی امّا، بی سر می کِشند آه ملائک پی زهرا آهی راه گم کرده بیا، بر باب اللهی صحنه ای باز مجسم شده است از گودال کاش می داد یکی بر تن ارباب، مجال پشت هم نیزه پران بود که می زد بر خال ضربه می خورد لبی تشنه و می رفت از حال خنجری سر به هوا خورد به سر از دنبال بعد شد بر سر انگشتر و کاکل جنجال مادرش گفت چه از پیرهنش می خواهی  راه گم کرده بیا،بر درباب اللهی @reza_dinparvar101
16.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من از امشب به علی راغب ترم خاک نعلینش شوم ... طالب ترم کاش گوهر می شدم بین صدف می نشستم زیر ایوان نجف @reza_dinparvar101
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انالله و انا الیه راجعون خبر فوت پدر گرامی سرور و استاد عزیزم حاج آقا جواد حیدری همه ما رو متاثر کرد. خداوند متعال به ایشون صبر و آن مرحوم رو قرین رحمت مولی الموالی علی (علیه السلام) قرار بدهد. @reza_dinparvar101