eitaa logo
عریضه(اشعار رضا دین پرور)
632 دنبال‌کننده
34 عکس
92 ویدیو
0 فایل
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام) آدرس کانال تلگرام👇: @reza_dinparvar101
مشاهده در ایتا
دانلود
81.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‍ ‍ 🎥 | کلیپ 🎙| حاج منصور ارضی 🔸قسم بر رضا که سریع الرضایی شعرکامل👇👇 تو در جود و بخشش نهایت نداری تو بخلی زمان عطایت نداری منم یاغی اما تو زندان برای فراری و بی دست و پایت نداری تو را بنده هایت فراموش کردند ولی کینه از بنده هایت نداری تو گفتی جهنم برای تو دارم نه عشقم، عزیزم، فدایت، نداری! اگر بد شدم، چون خدایم تو هستی نیازی به من در دعایت نداری خدا من که گفتم گنه کار و زشتم چرا پس به حرفم عنایت نداری؟ به زهرا قسم میخورم آشنایم غریبه به مهمان سرایت نداری اگر من به جز تو کسی را ندارم تو هم مثل این بی نوایت نداری قسم بر رضا که سریع الرضایی اگرچه ز دستم رضایت نداری نشستی کنارم در این شب نشینی شبیه علی با گدایت نداری نجف را که بستند، یا رب دوایی به دردی که دارد سرایت نداری حسین جان خرابم چه هجران سختی از آن تربت کربلایت نداری؟ صدا زد رقیه پدر جای سالم در این صورت جابجایت نداری کجا رفته بودی که دیگر سراغی از آن دختر دلربایت نداری درست است سنگین شده هر دو گوشم تو هم جوهری در صدایت نداری نپرس از چه گیسو و معجر ندارم تو هم شانه بهر عبایت نداری @reza_dinparvar101
با سلام و تحیت برای دسترسی بهتر به اشعار مناسبتی از هشتک های ذیر استفاده کنید.التماس دعا ✍ ماه های رجب، شعبان و رمضان ✍ محرم و صفر ✍ فاطمیه ✍ مراثی و مدایح اهل بیت علیهم السلام و .... ✍ بیداری اسلامی ✍ متفرقه @reza_dinparvar101
گریه کردن های بی طاعت به درد من نخورد کوله بار جرم و معصیت به درد من نخورد پشت گوش انداختم هر آنچه را گفتی نکن این زرنگی نیست که! غفلت به درد من نخورد ای خدا بعضی رفاقت ها عذابم می دهد ازدیاد غیبت و تهمت به درد من نخورد این زبان نیشدار، آتش به اعمالم زده لال باید می شدم، صحبت به درد من نخورد تو مرا پوشاندی و زیبا به چشمت آمدم آنهمه پوشاک پُر قیمت به درد من نخورد راهِ کج رفتم ولی خوردم به جایی آشنا آخرش جز پرچم هیئت به درد من نخورد قطره اشکی ریختم جایش مرا زهرا خرید شد تباه عمرم، جز این ساعت به درد من نخورد کربلا! من از ضریحت بوسه ای میخواستم بیقراری ام در این غربت به درد من نخورد! من فدای دختری که عمه اش را هم زدند گفت آن معجر که شد غارت به درد من نخورد بین شام افتاد و دستْ انداختند او را همه گفت بابا: پای بی قوّت به درد من نخورد باز امشب خواب دیدم که بغل کردی مرا پیکرت کو! آنهمه حسرت به درد من نخورد @reza_dinparvar101
عالم نَمی از قطره و دریا رقیه است بالاتر از بالاتر از بالا رقیه است پوچ است دنیا که به آن‌ دلخوش نکردم آن علتی که آمدم دنیا رقیه است من هرچه هستم به کسی ربطی ندارد او که شفاعت می کند فردا رقیه است من کودکی بودم که دستم را گرفتند آنکه مرا آورده تا اینجا رقیه است در کشتی ارباب، عالم را نشانده پهلو گرفته آنکه با زهرا رقیه است ذکری که دارم هر محرم یاحسین است نذری که دارم اربعین ها یارقیه است غصه نخور شش گوشه! می آیم کنارت او که براتم را کند امضا رقیه است درد نگفته من زیاد آوردم امشب درمان هر دردی که دارم با رقیه است او را زدند اما به فکر معجرش بود الگوی دختر بچه های ما رقیه است آنکه شبی با دامن آتش گرفته ... خوابیده روی دامن صحرا رقیه است خورشید روی نیزه ها بابای او بود دنبال بابا، بین نیزه ها رقیه است @reza_dinparvar101
مستجاب الدعوه، ای امن یجیب کربلا ... پس چرا دیر آمدی عشقم طبیب کربلا از سرِ شب با سرت بالا سر من بوده ای بیشتر خاکی شدی، خدالتّریب کربلا آنقدر شادم نشد سرمه بمالم روی چشم شانه ی من گم شده، شیب الخضیب کربلا چیزی اینجا نیست که مهمانی ام رنگین شود پُر شده ویرانه ام از عطر سیب کربلا شام خوردی یا نه؟ چون من هم گرسنه مانده ام من غریب شهر شامم، تو غریب کربلا اینکه می گیرد زبانش موقع صحبت منم خواهشاً چیزی نپرس از عندلیب کربلا من کماکان خواب می بینم که در دستان شمر خنجر کُندی است در تُندی شیب کربلا ای عزیزم من بغل کردن نمیخواهم ز تو پیکرت با نعل تازه شد نصیب کربلا بین خورجین ضربه خوردی، در تنوری سوختی کوفه شد مبهوت از آن رسم عجیب کربلا خواب دیدم نیزه داری بد ترا بالا گرفت مثل قرآن روی نی رفتی خطیب کربلا کربلا معجر کشید و شام هم موی مرا رفتی و یک شهر شد اینجا رقیب کربلا @reza_dinparvar101
"دودمه حضرت رقیه (س)" دختر زهرا همیشه جان نثار فاطمه است یادگار فاطمه است پای زخمی دارد اما پای کار فاطمه است یادگار فاطمه است @reza_dinparvar101
نیمه شب با گریه کارش گردگیری سر است آنکه می میرد برای درد بابا دختر است @reza_dinparvar101
دستم ورم دارد ولی بالا می آید این صورتم خیلی به مادرها می آید ای دختر شامی تو حالت جا می آید از دامن سرنیزه ها بابا می آید کرببلا در دست مردان معجرم رفت در شام با رقصیدن زن ها سرم رفت @reza_dinparvar101
بدجور من بیچاره ام، بدجور پستم تو احترامم کردی و حرمت شکستم خرج مرا دادی ولی پایت نماندم به نوکرت دل بستی و من دل نبستم بی آبروتر از من اینجا هیچکس نیست آلوده دامانم ولی زائر که هستم من کوله ای دارم که سنگین از گناه است این کوله را پُر کردم و خالیست دستم جز گریه و چشم ترم چیزی ندارم دور از حرم با طعم تربت، مست مستم دلتنگ باب القبله و صحن حسینم از این قفس مثل کبوتر باز رستم پاکم کن و خاکم کن آقا اربعین شد اصلاً بیا و فکر کن بی سرپرستم بین نجف تا کربلا ذکرم رقیه است با تاول پا بین موکب ها نشستم دارد دوباره می رسد عاشق به معشوق زار و پریشان دو دلدار الستم گفت عمه گرچه صورتم باباپسند است زیبایی دختر به گیسوی بلند است هرچند خیلی حرفها دارم برایش مویی ندارم تا ببافم پیش پایش @reza_dinparvar101
خروج از شام زبانحال عمه سادات با حضرت رقیه (س) بعد این فتح و ظفر، رنج و بلایی سخت است دخترم! بی تو شوم کرببلایی سخت است از تو دل کندن و اینگونه جدایی سخت است بین ویرانه بمانی و نیایی سخت است مضطرم! بین تو و رفتن و ماندن، چه کنم؟ تو که راحت شدی از درد، ولی من چه کنم؟ آنکه بی جنگ، ز خولی و سنان بُرده تویی آنکه از غربت بابای خودش مُرده تویی من علی هستم و زهرای لگد خورده تویی صورتت سوخته، حوری دل آزرده تویی گل رخسار ترا قرمزی لاله نشست تن مجروح ترا آن زن غساله نشست کاش با ما، تو هم از شام سفر می کردی باز هم ناله از آن درد کمر می کردی دختران را ز سر کوچه خبر می کردی معجرت را سر بازار، به سر می کردی چقدر نُقل زبانِ همه زن ها شده ای به غرورِ همه بَرخورده که تنها شده ای ما که رفتیم ولی بر موی ما، چنگ نخورد به سر و صورت ما مُشت هماهنگ نخورد از روی بام، به پیشانی ما سنگ نخورد وقت افتادن سرها، دُهُل جنگ نخورد خاطرات بدم از شام، فقط این ها نیست دیگر آن دخترِ بی چاک و دهان، اینجا نیست آن همه دوری و هجران! چقدر سخت گذشت غم موهای پریشان! چقدر سخت گذشت سکّوی بَرده فروشان! چقدر سخت گذشت تشت و چوب و لب و دندان! چقدر سخت گذشت وقت برگشت، به ما طعنه ی تیزی نزدند بی حیاها به زنی حرف کنیزی نزدند @reza_dinparvar101
در عراقی، جهت قبله ی ایران منی از تولد سبب گریه ی چشمان منی من اگر اشک نریزم نفسم می گیرد تو بهشت وسط سینه ی سوزان منی آمدم خوب نگاهم کنی و جان بدهم ببری یا نبری اَم به حرم، جان منی خستگی، تاول پاها... همه اش می ارزد بهترین خاطره در سختی دوران منی روضه تعطیل نشد، خرج گدای تو رسید متوجه شده ام برکت دُکّان منی از همان قبل محرم که تو آواره شدی نگران سفر و حال پریشان منی پای من درد گرفت و نظرت راهم بُرد بسکه تو فکر من و بُردن عصیان منی لب تو خشک شد و خشک نشد آب فرات با همان تشنگی ات، چشمه ی جوشان منی درد خود را به اباالفضل نگفتم به کسی جز تو که معتقدم عشق نیاکان منی ای همه زندگی ام! قبر مرا روشن کن وقت تلقین سبب خنده ی پایان منی ای شه بی سر من، بی سر و سامان تواَم با همین بی سری اَت هم سر و سامان منی زنده زنده جلوی خیمه شهیدت کردند مقتل مستدل شاه خراسان منی روی نیزه بروی یا نروی بالایی ای که سی جزء شدی، مصحف قرآن منی موکبم را زده ام گوشه ی ویرانه حسین! باخبر از غم و آه دل ویران منی دخترت گفت حسین آب شدم، آب بخور تشت زر دور و برت نیست... تو مهمان منی ای که هم بازی اطفال شدی پای درخت خاک و خونی شدی اما روی دامان منی @reza_dinparvar101