eitaa logo
عریضه(اشعار رضا دین پرور)
632 دنبال‌کننده
34 عکس
92 ویدیو
0 فایل
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام) آدرس کانال تلگرام👇: @reza_dinparvar101
مشاهده در ایتا
دانلود
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راهِ کج رفتم ولی خوردم به جایی آشنا آخرش جز پرچم هیئت به درد من نخورد قطره اشکی ریختم جایش مرا زهرا خرید شد تباه عمرم ، جز این ساعت به درد من نخورد کربلا ! من از ضریحت بوسه ای می خواستم بیقراری ام در این غربت به درد من نخورد ! من فدای دختری که عمه اش را هم زدند گفت آن معجر که شد غارت به درد من نخورد باز امشب خواب دیدم که بغل کردی مرا پیکرت کو ! آنهمه حسرت به درد من نخورد @reza_dinparvar101
بار ما را حی داور می کِشد قبل توبه، خط به دفتر می کِشد دست ما خالی است، او دستش پُر است از گداها ناز، بهتر می کشد با همین طغیانگری و سرکشی بنده اش را پُشت این در می کشد قیمتم را گریه بالا می برد ارزشم را غم فراتر می کشد غفلت از تاریکی آن قبر تنگ گوش ما را روز آخر می کشد هرچه دارم از غبار چادر است جورِ من را باز، مادر می کشد روزی ام از دسترنج فاطمه است آنکه رنج از دست نوکر می کشد در کنار چاه، با اشکش علی آب، را از نهر کوثر می کشد چون یتیمانش به ما هم می رسد نیمه شب مولا به ما سر می کشد با همین آلودگی رفتم نجف! مست ایوانم، دلم پر می کشد هر شب جمعه علی هم کربلاست اشک هایش را به پیکر می کشد کربلا سرتاسرش بغض علی است شمر تا گودال، لشکر می کشد تشنه ماند ارباب و پیش مادرش قاتل او، آب را سر می کشد لااقل ده یازده تا ضربه زد آنکه خنجر را به حنجر می کشد یک نفر دنبال آن پیراهن است تیرها را طور دیگر می کشد اینطرف آقا نفس دارد هنوز آنطرف نامرد، معجر می کشد @reza_dinparvar101
بی حیایم، ز خود گریزانم بند نفسم، خدای عصیانم! آبرودار! آبرو ریزم پر گناهم، ولی پشیمانم کمکم کن که فرصتم رفته ز سرانجام خود هراسانم دست من را بگیر، تنهایم فکر من باش، فکر جبرانم هرچه سرمایه داده بودی رفت زده دزد گنه به ایمانم کار من را خودت درستش کن ای خدای قدیم الاحسانم در عزای سرش، به سر زده ام ز قفای بریده گریانم آب بود و عطش هلاکش کرد آه از اندوه شاه عطشانم مادرش باز هم کنار تنور صورتش سوخت گفت حسین جانم ... ای که رویت نشسته خاکستر بنشین روی خاک دامانم موی تو بسته شد به روی درخت هی نچرخ، اینقدر نچرخانم اشک راهب سر تو را شسته تا سحرگاه، پیش چشمانم زینب و تو مراقب همه اید شاهدش من در این بیابانم @reza_dinparvar101
بی کس و کار آمدم تا که مرا یاری کنی در دل شب، چاره ای بر عبد ناچاری کنی عزت از تو دارم و بی آبرویی از خودم کاشکی ای آبرو دار؛ آبرو داری کنی راستی دیدی طبیبان هم جوابم کرده اند؟ زار و بیمار آمدم از من پرستاری کنی مردم آزاری به درگاهت پناه آورده است چون نمی آید به تو که مردم آزاری کنی بنده ی آلوده ی خود را نمی بخشی نبخش من نخواهم رفت از این خانه هر کاری کنی بار کج آوردم اما زود تا منزل رسید چون علی میخواست بارم را خریداری کنی منتظر هستم بیاید هر شب جمعه حسین تا که با این بنده ی بد، خوب غمخواری کنی مستجاب الدعوه ی ما در سحرها فاطمه است جان زهرا آمدم رفع گرفتاری کنی مادر ما سوخت، جای ما همه در خانه اش تا نبیند آتشی راهی رخساری کنی آه زهرا جان، چه شد مجبور بودی پشت در با فشار میخ در، تکیه به دیواری کنی من فدای تو که رفتی کربلا بالای سر بر لب خشکیده ی اربابمان زاری کنی چه بلایی بر سر پیشانی اش آورده اند که تو را مجبور کرده فکر دستاری کنی سخت می شد گوشه ی گودال؛ زیر چکمه ها که سرش را روی دامانت نگهداری کنی کاش میشد فاطمه با دخترت بین مسیر... چاره ای برچشم های کوچه بازاری کنی @reza_dinparvar101
با سلام و تحیت برای دسترسی بهتر به اشعار مناسبتی از هشتک های ذیر استفاده کنید.التماس دعا ✍ ماه های رجب، شعبان و رمضان ✍ محرم و صفر ✍ فاطمیه ✍ مراثی و مدایح اهل بیت علیهم السلام و .... ✍ بیداری اسلامی ✍ متفرقه @reza_dinparvar101
منتظر هستم بیاید هر شب جمعه حسین تا که با این بنده ی بد، خوب غمخواری کنی مستجاب الدعوه ی ما در سحرها فاطمه است جان زهرا آمدم رفع گرفتاری کنی @reza_dinparvar101
آی سلطان باوفای قدیم باز کن در روی گدای قدیم نوکر رو سیه که رو سیه است... تو رضایی، همان رضای قدیم خوب بودم ولی عوض شده ام آمده عبدِ باحیای قدیم جای من را نداده ای به کسی که نشستم دوباره جای قدیم اصلاً انگار قوم و خویش همیم بیشتر شد برو بیای قدیم شهدا! جای تان حرم، خالی دل من لک زده برای قدیم گریه در صحن کهنه می کردیم چه شد آن جمع باصفای قدیم من ضرر کردم و عقب ماندم ... از رفیقان بی ریای قدیم به علی خسته ام، نجف برسان برسان یاعلی قُوای قدیم ای که جدّت قدیم الاحسان است گریه کردی ز روضه های قدیم تشنه بودی به خویش پیچیدی جسم تو سوخت از دمای قدیم زهر خوردی، لگد نخوردی تو از رفیقان آشنای قدیم قد خمیده حسین را کشتند با عصای نو و عصای قدیم شمر، بالاسر حسینت داشت... کینه ی تازه ای جدای قدیم زد به گردن دوازده ضربه که نشد آن قفا قفای قدیم @reza_dinparvar101
لحظه ی پرواز شنیدم، سلام باز به پابوس رسیدم، سلام دل ز همه جز تو بریدم، سلام مثل رفیقان شهیدم، سلام بوی رضا آمده از اشهدم ساکن خاک حرم مشهدم خادم سلطانم و مدیون دل فاش شده غربت مکنون دل بُرده مرا مَحکمه، قانون دل کُشته مرا زخم زبان، خون دل روزی من آمده از آسمان یار، سوا میکند از عاشقان رفته ام و بهتر از این سود نیست سوختم و بر جگرم دود نیست بین بهشت، آتش نمرود نیست خوب ببین! جاده مه آلود نیست اینطرف کوه، خدا جلوه کرد آنطرف دشت، رضا جلوه کرد گرد و غبار از حرمش رُفته ام با همه ی خستگی ام خُفته ام نیست خبر، از دلِ آشفته ام با سرِ آغشته به خون گفته ام ... «آمدم ای شاه پناهم بده دور مران از در و راهم بده» در وسط درّه، شقایق شدم خُردترین بنده ی خالق شدم صبح شدم، وعده ی صادق شدم خار، به چشمان منافق شدم قلب مرا حرف حسودان فشرد با قلمم، دشمن دین ضربه خورد گریه به زخم پر و بالم کنید خادمتان باز، خیالم کنید ای فقرا، فکر سؤالم کنید مردم غمدیده، حلالم کنید آنچه بها داشت و معلوم بود ... آهِ من، این سید مظلوم بود عصر فرج، جبهه ی دوران ماست سنگر توحید، خراسان ماست دست علی بر سر ایران ماست مکتب ما، حرف سلیمان ماست سیدعلی خامنه ای چون ولیست گور خودش را بکند صهیونیست صاحب ایمان و یقین، اصلح است هر که شود خادم دین، اصلح است یار ضعیفان غمین، اصلح است آنکه نشد کاخ نشین، اصلح است میز رئیسی سر سجاده بود سفره ی او مردمی و ساده بود زد جلوتر از رقبای خودش ثروت او بود عبای خودش هیچ نمی‌خواست برای خودش فکر همه بود، بجای خودش با رفقا نامه ای از خون نوشت او که بهشتی شده اردیبهشت ای هنر، آموخته ی فاطمی! شمعِ برافروخته ی فاطمی! نوکر ِلب، دوخته ی فاطمی! ای بدن سوخته ی فاطمی! موهبتِ اشکِ زیادت رسید مادر تو باز، به دادت رسید رفتن تو، قِصه ی سر بسته شد بغض فرو خورده ی نشکسته شد آن خبر تلخ که پیوسته شد ... مادر دلواپسِ تو خسته شد دل به خدا دادی و دلبر شدی تکّه ای از روضه ی اکبر شدی آمده بالاسر نوکر، حسین گفت دهاتی دم پیکر ... حسین روضه بخوان ای تن بی سر، حسین! کشته شدی از همه بدتر، حسین جسم ترا کهنه حصیری کشید کار عیالت به اسیری کشید ماهِ روی نیزه ی شکّاک ها! قاری قرآنِ گلو چاک ها! ای تن پیچیده روی خاک ها! شد کفنت خاک نه، خاشاک ها هر سه شب و روز، تنت سوخته فاطمه با پیرهنت سوخته @reza_dinparvar101
10.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ذکر تسبیح شب جمعه حسین است و حرم قیمتی تر می شود با او عبادت های من گفت مادر جان بمیرم زخم پهلو بدتر است ... از هزار و نهصد و اندی جراحت های من @reza_dinparvar101
بوی عصیان می دهد گرچه جسارت های من تو کرامت می کنی وقت سماجت های من باز هم شرمنده ام از اینهمه بار گناه باز هم می بخشی ام قبل از ندامت های من هیچکس گوشش به حرفم نیست جز تو ای رفیق می نشینی نیمه شب ها پای صحبت های من بچه ی لجبازم اما دوستم داری خدا خاک می ریزی خودت روی لجاجت های من آنقدر تو آبرویم را خریدی پیش خلق که کسی اصلاً نزد حرف از فضاحت های من تا گره بر کار من افتاد، کارم شد درست هست محتاج کمی انگور، حاجت های من حال ما بیچاره ها با یاعلی خوش میشود شوق ایوان نجف دارد زیارت های من ذکر تسبیح شب جمعه حسین است و حرم قیمتی تر میشود با او عبادت های من با لب خشکیده در مقتل صدا می زد حسین .... زیر و رو شد با نوک چکمه قرائت های من گفت مادر جان بمیرم زخم پهلو بدتر است ... از هزار و نهصد و اندی جراحت های من اولین بار است می دزدم نگاهم را ز تو! فکر آن پیراهنی یا این خجالت های من؟ @reza_dinparvar101
کوچه ها را آب و جارو می کنند هرچه را دارد خدا، رو می کنند شب نشینان، اشک ریزان می رسند اندک اندک روسیاهان می رسند من بنام نامی رب جلیل خوانده ام «یعطی الکثیر بالقلیل» با نسیمِ آبرومندانه اش باز هم وا شد در میخانه اش او که عمری کوله بارم را کشید پشت این در انتظارم را کشید تا زمین خوردم دو دستم را گرفت بین خوبانش برایم جا گرفت آن خدا که می شناسم با ضرر ... می خرد آلوده ها را بیشتر گردن آویخته آورده ام آبروی ریخته آورده ام آنچه غافل بودم از آن، کوچ بود آرزوهای بلندم پوچ بود زود عمرم رفت، خیلی دیر شد آن جوانِ لا اُبالی پیر شد داشتم وقت گناه ای کاش صبر ترس دارم از سرازیری قبر آرزوی من نگاه مادر است کهف من چادرْ سیاه مادر است من از امشب به علی راغب ترم خاک نعلینش شوم ... طالب ترم کاش گوهر می شدم بین صدف می نشستم زیر ایوان نجف دست من خالی شده بی معطلی ... پا برهنه زائرم کن یاعلی بیقرارم! باز دارم شور و شین «یا من ارجوه لکل خیر» حسین! رزق او اول به آخرها رسید مال و اموالش به نوکرها رسید آن حسینی که امیر کربلاست هیچ چیزی را برای خود نخواست بین مقتل پیکرش افتاده بود زیر آن خنجر، سرش افتاده بود پیش چشم خواهر آواره اش نامرتب شد گلوی پاره اش هی قفایش پیش مادر، دشنه خورد در دهانش نیزه آن، لب تشنه خورد چشم غارتگر به جسمش خورده بود آن لباس کهنه را هم بُرده بود @reza_dinparvar101
وارد صحن رضا شو با سجود هرچه خواهی داده هنگام ورود در حرم از سائل بیچاره اش... خویش را بیچاره تر کن وانمود شاه، استقبال نوکر آمده مرحبا! ای حضرت سلطان درود دید تحویلم نمیگیرد کسی خود، غبار صورت من را زُدود دوستم دارد، نمی دانم چرا؟ جز ولایش، لا مؤثر فی الوجود با همه نامهربانی های من مهربانی اش گذشته از حدود هیچ کس جز خادمش راهم نداد هر دری جز خانهء او بسته بود مستم از یُعطِی الکَثیر بالقَلیل می روم باب الجوادش صبح زود سفرهء موسی بن جعفر هر کجاست می برد آنجا گدایش خیر و سود حرمتش را غربت زندان شکست لطمه ها دیده از آن مرد یهود این شب جمعه؛ کجایی کربلا! تا بیارم سر در ایوانت فرود السلام ای سر ... سر ارباب من! ای سری که پیش مادر شد کبود تشنه بود و گریه می کرد از غمش ماهیِ افتاده در جریان رود در میان مقتلش دیده حسین ... زیر چکمه آسمان را غرق دود از قفا بالای ده تا ضربه خورد هر کدامش بدتر از صدتا عمود وای از آن وقتی که دید از روی نی خواهرش را بین بازار یهود @reza_dinparvar101