eitaa logo
عریضه(اشعار رضا دین پرور)
736 دنبال‌کننده
47 عکس
112 ویدیو
0 فایل
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام) آدرس کانال تلگرام👇: @reza_dinparvar101
مشاهده در ایتا
دانلود
گریز روضه خرابه خطاب به حضرت زینب (س) بر سر مزار امیر المؤمنین (ع) ترا در خرابه گر آورده اند همه حاجتت را بر آورده اند خرابه نشینی، ولی محرمان ... ترا محضر حیدر آورده اند در اینجا ترا محترم تر ز قبل به توصیه ی مادر آورده اند کنار مزاری که پنهانی است علی زاده ها خواهر آورده اند ترا در محلّ مسلمان نشین کنار یل خیبر آورده اند چرا زینب اینجا به سر می زنی مگر در خرابه سر آورده اند مگر بین زنجیر، با ناسزا غریبانه یک پیکر آورده اند مگر که شنیدی ز زن های شهر کفن، قدّ یک دختر آورده اند مگر که پس از آن همه ماجرا خبرهایی از معجر آورده اند نبودی بی اندازه بی احترام امان از خرابه، ز بازار شام .... @reza_dinparvar101
حاج سید رضا نریمانی4_5789588178109207736.mp3
زمان: حجم: 27.84M
بستگی دارد به زهرا که علی هم بگذرد کار، دست مادر است و مرتضی هم کاتب است @reza_dinparvar101
کربلایی مجتبی رمضانی1403 01 12-003.mp3
زمان: حجم: 17.37M
🌹🌹ما فلسطینیا بزرگ نمیشیم! فقط شهید میشیم ...🌹🌹 آن یار، که به دادِ عالم رسیده مهدی است در سینه ی فلسطین، نور امیدِ مهدی است بوی وصالش امشب،قبل اذان می آید ما که امیدواریم... آقایمان می آید @reza_dinparvarvar101
با سلام و تحیت برای دسترسی بهتر به اشعار مناسبتی از هشتک های ذیر استفاده کنید.التماس دعا ✍ ماه های رجب، شعبان و رمضان ✍ محرم و صفر ✍ فاطمیه ✍ مراثی و مدایح اهل بیت علیهم السلام و .... ✍ بیداری اسلامی ✍ متفرقه @reza_dinparvar101
9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمام دلخوشی زندگی من این است که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است مگر نگفتی علی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد بیا همه کس و کارم! زمان تلقین است سلام وادی من؛ وادی السلام علی! کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان سرم به دامن حیدر، به روی بالین است سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف... سرم مقابل زهرا همیشه پائین است علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا! گدای خانه او هر که هست تضمین است ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت کسی که دل به علی بسته است خوش بین است @reza_dinparvar101
مرتضی مظهر جود رب بود بهترین دلخوشی زینب بود او که از داغ پدر دلهره داشت مرهم تازه روی زخم گذاشت فرق، با لخته ی خون، درهم بود کاش، ابروی علی، سرهم بود گفت؛ بابا چه سری دیدم من! دل من را چو سر خود نشکن شانه بر موی پریشان نزدی دو شبی سر به یتیمان نزدی دخترت را غم تو دلخور کرد چاه را زمزم اشکم، پُر کرد سخت کردی چقدر کار مرا خونِ دل کرده ای افطار مرا داغ آن لاله ی پرپر، بس بود بستر خونی مادر، بس بود خاطرات در و دیوار! مرو کشته ی روضه ی مسمار، مرو قاتل مادرمان، یادت هست؟ داد می زد سرمان، یادت هست؟ به غرور من و مادر بر خورد تا ترا در وسط مسجد بُرد ماند از آنروز غمی بر جگرت جای شمشیر برهنه به سرت دیدن یار به بستر، سخت است بستن زخم روی سر، سخت است مرو غم، راه مرا می بندد ابن ملجم به حسن می خندد اینقدر آه نکش، حرف بزن بگو از عاقبت کوفه به من اسمی از کوچه اغیار، مبر ذهن من را ته بازار، مبر کاش باشند برادرهایم نگران غم معجرهایم @reza_dinparvar101
چشممان کور شده، یوسف بازار کجاست؟ همه دنبال خریدند، خریدار کجاست؟ @reza_dinparvar101
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️ در این بهار باید بین نجف هوا خورد گریان شده کسی که افطار کربلا خورد به نفس حاج مجتبی رمضانی @reza_dinparvar101
با ورشکستگی ضررم را می آورم بیچاره ام که چشم ترم را می آورم بخشنده که به مال خود آتش نمی زند مال توأم که خیر و شرم را می آورم قربان آنکه چاقوی او ذبحِ نفس کرد نفسم که کشته شد، خبرم را می آورم پس کِی گناه، را به روی من می آوری؟ شرمنده ام که دردسرم را می آورم هرچند طفلِ بی کس و کارم، مرا نزن وقتش شود بزرگترم را می آورم یوم الجزا، علی سپر آتش من است آتش امان بده! سپرم را می آورم شاید مرا علی پسر خود حساب کرد باز، از درِ نجف، پدرم را می آورم پرونده را به عشق حسن پاره پاره کن او گفته پاره ی جگرم را می آورم چیزی عوض نکرده سرانجام بنده را پس آهِ روضه ی سحرم را می آورم «یک کربلا ببر، نبری زار می زنم» آنجا نشد، غبار حرم را می آورم خارم، ولی حسین مرا جمع می کند از پشت خیمه اش، شجرم را می آورم پای وصیت علی، عباس گریه کرد فرمود کربلا هنرم را می آورم دلواپس حسین و عمود حرم نباش آمد عمود ... فرق سرم را می آورم آنجا اگر به زینب تو سخت می گذشت تا خیمه جسم محتضرم را می آورم اما در علقمه به زمین خورد و گفت حسین ... دارم کشان کشان، کمرم را می آورم @reza_dinparvar101
21.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من ضرر کردم ، ضرر کردم ، ضرر آبرودار ! آبرویم را نبر حال من را خوب کن با چشم تر نیست ، بینِ هفت سینِ من سفر در شب قدر علی ، عازم شدم بسکه محتاجم ، نجف لازم شدم @reza_dinparvar101
دعوتم کردی به این ماه آمدم بر درت الحمدلله آمدم خسته جان بودم ولی راه آمدم چون گنهکارم سحرگاه آمدم خوب خوبم در بهار سرنوشت چونکه تقدیر مرا حیدر نوشت قطره های اشکم از دریا گذشت سالِ سخت درد و ماتم ها گذشت سایه ی شرّ گناه از ما گذشت از خطای بنده ها زهرا گذشت من اگر با دست خالی آمدم بر در مولی الموالی آمدم گردن طغیانگرم زنجیر شد پیش مردم بنده ات تحقیر شد باز کن در را به رویم، دیر شد سال نو، یکسال، نوکر پیر شد نیمه شب، روی سیاه آورده ام حاصل عمر تباه آورده ام من ضرر کردم، ضرر کردم، ضرر آبرودار! آبرویم را نبر حال من را خوب کن با چشم تر نیست، بینِ هفت سینِ من سفر در شب قدر علی، عازم شدم بسکه محتاجم، نجف لازم شدم گفتن «ایّاکْ» با «نَعبُد» خوش است بنده، با جُرم کمش لابُد، خوش است هرکه مهمان کریمان شُد، خوش است مرتضی با قوم و خویش خود، خوش است من فقیرم من فقیرم من فقیر جان آقای نجف دستم بگیر ذکر ایتام علی یارب شده قاتل مولای کوفه، تب شده دخترش در خانه، جان بر لب شده مرتضی دلواپس زینب شده خانه های کوفیان پُر همهمه است روضه خوان کوچه، امشب فاطمه است گرچه داغی بر دل حیدر نشست گرچه بین کوچه ها مادر نشست گرچه بین سینه میخ در نشست گرچه سیلی روی چشم تر نشست کِی میان شهر، با آزار رفت کِی اسارت رفت، کی بازار رفت با لگد با مُشت، اغلب را زدند دختری که شد معذب را زدند پیش ماهِ نیزه، کوکب را زدند کوفیان با سنگ، زینب را زدند بین کوفه، دست از سر بر نداشت چونکه بین جمعیت معجر نداشت @reza_dinparvar101
گرچه در عرشی و آنجا سرفرازی می کنی از گنهکاران، خودت مهمان نوازی می کنی سومین قدر آمده، دیر آمدم، سرگشته ام رفتم و با آبروی رفته ام برگشته ام نیستم دلواپسِ اینکه مرا رسوا کنی دعوتم کردی، چرا باید مرا دعوا کنی سختگیری که کنی، جمعی معطّل می شود یک نفر توبه کند، کار همه حل می شود برگه ی تضمین سلطان را بگیر و تا مکن آبروداری کن و پرونده ام را وا مکن من که گفتم از گنهکاری پشیمانم دگر پیش چشم دشمن زهرا نسوزانم دگر آنهمه سرمایه که دادی، ز کف دادم، ببخش دیگر امشب به علی قول شرف دادم، ببخش جای غمگین بودن، اظهار ارادت می کنم باز با ذکر علی امشب عبادت می کنم گرچه میدانم که فیض تو به عالم می رسد من فقط دستم به بی دست محرم می رسد مثل حُر، انداختم پائین، سرم را آمدم خسته از بیراهه ام! دیدم حرم را آمدم تشنه ی جام حسینم، کربلا لازم شدم لنگ لنگان، یا رقیه گفتم و عازم شدم دست من را دختری که بر زمین خورده گرفت او گناه نوکرش را باز نشمرده گرفت گفت بابا خسته ام از حرفهای سرسری پیر شد عمه! کجا بودی که پُر خاکستری چشم تارم از دو چشم خون، خجالت می کشد لکنت من از گلوی تشنه منّت می کشد کو تن و آن حنجر و انگشترت! حرفی بزن خورده ام زخم زبان، با دخترت حرفی بزن من که دندانم شکسته ... وای، دندان ترا! مو پریشانم ... ولی موی پریشان ترا! ای سر بالانشین، ویران نشین را ناز کن عمه مجروح است باباجان، بغل را باز کن @reza_dinparvar101