eitaa logo
عریضه(اشعار رضا دین پرور)
742 دنبال‌کننده
47 عکس
115 ویدیو
0 فایل
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام) آدرس کانال تلگرام👇: @reza_dinparvar101
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام و تحیت برای دسترسی بهتر به اشعار مناسبتی از هشتک های ذیر استفاده کنید.التماس دعا ✍ ماه های رجب، شعبان و رمضان ✍ محرم و صفر ✍ فاطمیه ✍ مراثی و مدایح اهل بیت علیهم السلام و .... ✍ بیداری اسلامی ✍ متفرقه @reza_dinparvar101
آنکه با افلاکیان شاءن برابر داشته هر قدم برداشته سوی خدا برداشته فرش زیر پای او شد هر دو بال جبرئیل آن زنی که خانه اش را ربنّا برداشته گرچه دست ردّ زده بر خواستگارانش ولی هر دو دست خسته اش بار گدا برداشته سال ها از مشرکین مکّه طعنه خورده است چونکه سنگ از پیش پای مصطفی برداشته مصطفی که روزیّش معراج و اَو اَدنا شده لقمه را از سفرهء او در حرا برداشته ثروتش را داده تا که مادر زهرا شود مِهریه از کوثر خیر النسا برداشته بارها جارو به خاک خانهء مولا زده خاک زر از خاک پای مرتضی برداشته او گذشته از شترهایش که بعد سال ها فتنهء جنگ جمل را مجتبی برداشته غصهء من غصهء مادر بزرگ زینب است او که وقت رفتنش دست دعا برداشته یک کفن از عرش آوردند چونکه دیده اند شوهر او از سرِ شانه عبا برداشته من بمیرم فاطمه داغ یتیمی دیده است آنکه غم از چهرهء اهل کسا برداشته وقت غسل فاطمه حیدر که آهی می کشید گفت؛ زهرایم کجای کوچه تا برداشته با همان دستی که بین آتش در سوخته چادری که سوخت را از زیر پا برداشته تازه فهمیدم چرا هر شب ز خوابش می پرید مجتبی که زیور گوش ترا برداشته صورتش را میگذارد بر کف پایت حسین آنکه اشکت را برای کربلا برداشته سهم گریه بر تنش را مادرش زهرا گرفت سهم بوسه از تنش را نیزه ها برداشته آنهمه نیزه اگرچه بر تن زخمش شکست آمده هر پیرمردی هم، عصا برداشته کار هرکس نیست که این روضه را جمعش کند پیکر صدپاره اش را بوریا برداشته @reza_dinparvar101
مسندنشین عالم بالا خدیجه فخر قریش و همدم طاها خدیجه ام الائمه مادر زهرا خدیجه مادربزرگ زینب کبرا خدیجه اسلام ما مدیون اسلام خدیجه است هرجا علی گفتیم پیغام خدیجه است با جان و با دل جور دلبر را کشیده با شانه اش بار پیمبر را کشیده با چشم گریان، آب کوثر را کشیده با نور ایمان، نور حیدر را کشیده آنگونه که تسبیح با نخ سودمند است دین خدا هم با خدیجه سربلند است او که همان اول به داد غم رسیده وقت گدایی یادش افتادم، رسیده از برکت او خرجی ما هم رسیده با نیت خیرش به ما پرچم رسیده بر دین و دینداری خود پابندمان کرد از مال خود بخشید و ثروتمندمان کرد تحریم کردند از شقاوت مرد او را دیدند نزدیکان بی بی طرد او را هی مسخره کردند آه سرد او را مردم نفهمیدند اصلاً درد او را آن بانوئی که کنیه، ام المومنین داشت مثل امیرالمومنینش درد دین داشت صدیقه شد زهرا پس از مادر که رفته همدرد مولا بوده پشت در که رفته حتماً علی را دیده بی لشکر که رفته چون شوهرش حیدر شده حیدر، که رفته انداختند او را کنار در که میسوخت میسوخت او هم با علی، حیدر که میسوخت او را زدند آنجا که با غم خو بگیرد نگذاشتند آئینهء ما رو بگیرد فرصت نشد که دست بر به پهلو بگیرد یا راه آتش را به سمت مو بگیرد وقتی صدای رنج مادرها زیاد است یعنی مصیبت های دخترها زیاد است ای وای از غم، از پر آتش گرفته از ماجرای دختر آتش گرفته از غصهء موی سر آتش گرفته زینب کجا و معجر آتش گرفته روی کلام او به آقای نجف بود با خولی و شمر و سنان دیگر طرف بود ای وای از آن شب، از شب درد و بلاها گم شد میان سم مرکبها صداها آتش گرفته دامن ناموس طاها می رفت زینب در پی طفلان کجاها او که عزا هم داشت از داغ برادر می زد به قلب شعله ها مانند مادر می سوخت خیمه آه، زینب سوخت از درد چشم کسی این صحنه را طاقت نیاورد بازادهء زهرا ببین دنیا چه ها کرد سر از تنور خانهء خولی درآورد باید به پای غصه هایش مُرد امشب با دست بسته تا کجاها رفت زینب!* *دو بند آخر، توسط حاج آقا مجتبی روشن روان عزیز سروده شده است. @reza_dinparvar101
21.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از مصطفی دارد وقار و عزتش را سائیده بر پای رسولش صورتش را اصلاً نیاورده به رویش غربتش را وقف خدا کرده تمام ثروتش را بی حب او حب خدا هم بی نتیجه است ایمان ما مدیون ایمان خدیجه است @reza_dinparvar101
هر جا که دمخور با دم روح الامینم با مصطفی و خاندانش همنشینم این جمله را حک کرده ام روی نگینم تا زنده ام مدیون ام الموءمنینم مدیون آن زن که نجیب و سرشناس است آنکه شبیه مصطفی حیدر شناس است از مصطفی دارد وقار و عزتش را سائیده بر پای رسولش صورتش را اصلاً نیاورده به رویش غربتش را وقف خدا کرده تمام ثروتش را بی حب او حب خدا هم بی نتیجه است ایمان ما مدیون ایمان خدیجه است در راه حق، سختی کشیدن ها می ارزد فقر خدیجه قدر یک دنیا می ارزد اصلاً غمش به خنده ی طاها می ارزد به اینکه باشد مادر زهرا می ارزد مسندنشین تاج و تختِ این اریکه است چون فاطمه با اجر پیغمبر شریک است ظلم و ستم را دیده و فریاد کرده صدها غلام و بَرده را آزاد کرده خدمت به اَسماء کرده او را شاد کرده با دست خالی پایگاه ایجاد کرده پس این تجارت ها، حسابش با خدیجه است سلمان که مِنّا شد، ثوابش با خدیجه است مرهم به غم ها نیست بعضی سر زدن ها زخم زبان خیلی شنید از سوی زن ها زخم سر پیغمبرش را بسته تنها او را مقرب کرده این تنها شُدن ها خاکستر از روی پیمبر پاک کرده دندان شکسته دیده، زیر خاک کرده در نیمه شب آه غریبانه کشیده یک عمر، بار غم روی شانه کشیده مردانه دردش را به ویرانه کشیده تحریم بوده، دوری از خانه کشیده این قوم کافر بارها بر او جفا کرد اما کنار خانه اش هیزم نیاورد گویا مدینه کوچه هایی پُرخطر داشت بغض امیر خیبرش را چل نفر داشت آتش برای سینه ی زهرا ضرر داشت میخِ درِ آتش گرفته دردسر داشت شیطان در اطراف بهشت، آتش می افروخت زهرا میان خانه با فرزند، می سوخت آنکه کنار او بجز حیدر نیامد ... آنکه بی اذنش، خانه پیغمبر نیامد ..‌. در، رویش افتاد و صدایش در نیامد شادی پس از بابا به این دختر نیامد محزون و دلخور بود از این دنیای کوچک! با او نهان شد داغ دخترهای کوچک! زینب، بزرگ خاندان هل اتی شد میسوخت وقتی وارد کرببلا شد پای حرامی تا که بر گودال، وا شد وقت هجوم شعله ها بر خیمه ها شد می شد مگر یاد غم مادر نیفتد دستی به معجر داشت تا معجر نیفتد وای از سه ساله با تنِ آتش گرفته وای از صدای شیونِ آتش گرفته خورده زمین با دامنِ آتش گرفته می گفت با او هر زنِ آتش گرفته: حیف همین دختر که مویش رفته از دست زیبایی دختر به گیسوی بلند است هرچند روی خار صحراها دویده... هرچند از ضرب لگد قدّش خمیده... هرچند جای سرمه خاکستر کشیده ... بهتر که بابا را در آن مطبخ ندیده قاری نیزه خواهرش را پیر کرده شکل سری که سوخته تغییر کرده @reza_dinparvar101
با سلام و تحیت برای دسترسی بهتر به اشعار مناسبتی از هشتک های ذیر استفاده کنید.التماس دعا ✍ ماه های رجب، شعبان و رمضان ✍ محرم و صفر ✍ فاطمیه ✍ مراثی و مدایح اهل بیت علیهم السلام و .... ✍ بیداری اسلامی ✍ متفرقه @reza_dinparvar101
در کفر خودش زمانه تردید نداشت کعبه به نماز و قبله امیّد نداشت گر آنچه خدیجه زود بخشید نداشت ... ادیان پیمبرانه توحید نداشت او حق حجاز را بجا آورده ایمان به خدای مصطفی آورده با نم نم اشک خویش، بارانم کرد بر سفره ی وحی و نور، مهمانم کرد با ثروت پاک خود مسلمانم کرد شیعه شد و شیعه ی علی جانم کرد ایمان خدیجه از ازل محکم بود تصدیق علی و مصطفی با هم بود هم جلوه به نور شوهرش بخشیده هم مهریه بر پیمبرش بخشیده از عزت خود به نوکرش بخشیده ما را به علی و دخترش بخشیده هر آنچه که داشت خرج سائل کرده ایمان مرا خدیجه کامل کرده شد خرج خدا، خدا به او داد مقام آورد نبی برایش از عرش، پیام جبریل به او رسانده، بسیار سلام او را شب معراج دعا کرد به نام او روی زمین به آسمان غالب بود همپای علی بن ابی طالب بود سرمایه ی ما مهر همین شیر زن است معراج ندیده، همدم پنج تن است سوغاتی او مادر زهرا شدن است اسمش رجز لب حسین و حسن است هم، مونس زینب شده و فریادش هم، آمده در خطابه ی سجادش آزار کشید، زار و بیمار نشد در وقت وصیتش دل آزار نشد گریان غمی جز غم مسمار نشد اندازه ی یک عبا طلبکار نشد از عرش برای او کفن آوردند در روضه اش اذن سوختن آوردند آن داغ که او ندید را زهرا دید سیلی و قلاف و شعله را حورا دید تا خورد لگد، غم حسینش را دید بی سر، تن او را پس از عاشورا دید آن تشنه لبی که بر سرش جنجال است عریان شده، پیکرش ته گودال است @reza_dinparvar101