کفتر ایوانم و یار ندیم رضا
رزق مرا می دهد دست کریم رضا
نیست اگر فرصتی بهر زیارت ولی
بال زدم روز و شب دور حریم رضا
شد پر زخمی من مثل پر جبرئیل
بُرده مرا سمت عرش ذکر عظیم رضا
هشت در از جنتش وا شده بر آسمان
می وزد از این بهشت باز نسیم رضا
می پرم از مرقدش اینطرف و آنطرف
در همه جا می برم عطر و شمیم رضا
خاک کف پای او سرمهء چشم همه
مرهم بالم شده خاک گلیم رضا
اینهمه راه آمدم تا بشوم جَلد او
با همه راه آمده قلب سلیم رضا
سقف گدایی من زیر همان گنبد است
هر دل آواره ای هست مقیم رضا
هر که شبی رد شد از گوشهء باب الجواد
با همهء کاهلی گشته سهیم رضا
باز دو تا جلوه کرد آینه های حرم
اسم رحیم خدا، اسم رحیم رضا
غرق گناه آمدم باغم و آه آمدم
صاحب امراضم و صاحب بیمه رضا
سائل این سفره ام زود بلندم نکن
سیر نخواهم شد از خوان نعیم رضا
من شبی ایوان طلا خواستم از فاطمه
باز نجف رفتم از صحن قدیم رضا
حرف ندارد رضا حرف مرا می خرد
یک شب جمعه مرا کرببلا می برد
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه
@reza_dinparvar101
هر دم و بازدمش آیه و تکبیر فقط
بگذارید کند سجده دلی سیر فقط
بعد این سجده اگر خواست ببندد قامت
ضرب شلاق نبندید به این پیر فقط
این عبا نیست که افتاده زمین پیکر اوست
مانده از قاب تنش ، سایه ی تصویر فقط
پلک او حوصله ی بار ندارد زخمی است
مژه میریزد از این اشک سرازیر فقط
درسیه چال سر از سجده که بر میدارد
کاش جایی نکند گردن او گیر فقط
انحنای کمرش بیشتر از قبل شده
بالش زیر سر او شده زنجیر فقط
بسکه پهلوش به در خورد و به دیوار گرفت
از خدا خواسته زهرا برسد دیر فقط
کاشکی موقع دفنش بدنش را نکشند
یا بگیرند تنش را همه از زیر فقط
یک نفر هفت کفن داشت ولی کرببلا
یک نفر شد کفنش نیزه و شمشیرفقط
#حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
@reza_dinparvar101
بالاترین خورشید، گنجی در خفا بود
لبهای خشکش، تشنهء ذکر و دعا بود
بی جلوه هم از بندهء بد، عبد می ساخت
موسای ما در معجزاتش بی عصا بود
از ساق عرش افتاد در زندان ویران
آنکس که مجروحیتش از ساق پا بود
با ضربه ها هرچند که از حال می رفت
در سجده مدهوش ملاقات خدا بود
زیر عبایش جلوه های پنج تن داشت
هر جای جسمش روضهء آل عبا بود
بار قنوتش را ورم هایش کشیدند
هر وعده سیلی خورد آقا بی هوا بود
هرکس که آمد پیش او حاجت روا شد
هرچند حرفش نیشدار و ناروا بود
زنجیر، دور گردنش بود و زمین خورد
بسکه ردیف استخوانش جابجا بود
با زخم لبهایش به سختی آب می خورد
هرشب گریز روضه هایش کربلا بود
ای کاظمینی ها! جنازه بر زمین ماند
ای کاش در بین شما، یک آشنا بود
هرچند بی کس روی تخته پاره افتاد
در وقت تدفینش یقین دارم رضا بود
اینجا از ابریشم، کفن آماده کردند
در پیش مردم حرمت صاحب عزا بود
در کربلا یا سر به روی نیزه می رفت...
یا هر تنی صدپاره با سر نیزه ها بود
آنجا سری در دست قاتل بود اما
با خنجر کُندی بریده از قفا بود
بعد سه روز ارباب ما را دفن کردند
تجمیع جسم او به دست بوریا بود
#حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
@reza_dinparvar101
ای نگاه تو دوای درد بی درمان من
آمدم دارالشفا، در باز کن سلطان من
به خدا دور از حرم، حال گدایت خوب نیست
این حرم هم بی گدا باشد برایت خوب نیست
دعوتم کردی که بعد ماه و سالی آمدم
البته تا مشهدت با دست خالی آمدم
آنهمه جرم مرا بر آب دریا می کشی
من بدم، تو پیش زهرا منّتم را می کشی
گرچه من ریزه خور هر روز دربار توام
من کجا یار توام، عمریست سربار توام
وقت و بی وقت حرم، هر زائری آمد خوش است
پس رفیقان! مهربانی هر دو سر باشد خوش است
من به قول عاشقی؛ "کوه گناه آورده ام
بر امام مهربان خود پناه آورده ام"
آخرش بین شلوغی، خویش را جا میدهم
باهمین اشکم امامم را تسلاّ میدهم
زخم هایت را در اطراف جگر دیدی رضا
من بمیرم اینچنین داغ پدر دیدی رضا
در میان سینهء تنگت غم و فریاد ماند
پیکر بابای تو روی پل بغداد ماند
گرچه هستی وقت تدفین پدر تنها رضا
خوب شد یک تخته چوب آورده اند آنجا رضا
بار زنجیری به دور آن بدن پیچیده شد
آخرش جسم نحیفش در کفن پیچیده شد
خوب شد آنجا کسی از پیکرش چیزی نبرد
دور جسم پاره پاره، دخترش سیلی نخورد
نیزه بر حلق و سر خونین نخورد اما حسین...
نعل روی پیکر خونین نخورد اما حسین...
تا چهل منزل به روی نیزه ها آزار دید
خواهرش را در میان کوچه و بازار دید
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه
#حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
@reza_dinparvar101
در رکابت یار از جان بهترم...
گر بمیرم از همه عالم سرم
خاک پایت را به چشمم می کِشم
مرگ را با تو بجانم می خرم
وقت غربت، قرب را باید چشید
دوستان رفتند از دور و برم
لااقل هنگام تدفینم بیا
می رسد بوی سلام آخرم
اینهمه عاشق کُشی رسمش نبود
سوختم در آتش خاکسترم
مادرت دست مرا دست تو داد
دوستت دارم بجان مادرم
تاج و تختم را نمیخواهم، بگیر!
منصب و عنوان ندارم، نوکرم!
قفل و زنجیری بزن بر گردنم
من مگر از کلب سلطان کمترم؟
لطف کن زخم پر من را نبند
دور گنبد بال در می آورم
آبروداری کن و جایم بده
خسته از راه آمدم پشت درم
کربلایم را بده جان جواد
صد گره خورده به کارم بی حرم
#مناجات_امام_زمان_عج
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه
@reza_dinparvar101
واصل شدم از ملازمت ها
آقا شدم از مداومت ها
گفتم به رضا مزاحمم گفت؛
تا باشد از این مزاحمت ها
در این شب بعثت پیمبر
مست حرمم به عشق حیدر
سنگین شده بارم از گناهان
جرم از من و بخشش از بزرگان
افتاده ام از جنون به مستی
در پیچ و خم نجف - خراسان
این میکده حال ناب دارد
از جام علی شراب دارد
دارندهء کوه سیئاتم
شرمنده ام و پی مماتم
با مُردن من علی می آید
مرگ است که میدهد نجاتم
ذکری که برای آن عدد نیست
جز نغمهء یاعلی مدد نیست
سلطان که کشیده ناز نوکر
نوکر شده مستی اش مکرر
یک مرتبه گفته "یا مَن اَرجُوه"
صد مرتبه بُرده اسم حیدر
البتّه که این دعای زهراست
احیای همه به پای زهراست
ممنون کرامت رضایم
که روزی من شده بیایم
من خسته شدم بجان عباس
دلتنگ اذان کربلایم
از دوری تو خرابم امشب
شش گوشه بیا به خوابم امشب
چشمان همه به ماه افتاد
تا قافله ای به راه افتاد
چون دید رباب و اصغرش را
در سینهء زینب آه افتاد
دارد بوی فاصله می آید
تیر از سوی حرمله می آید
ناموس خدا که گفته تنهاست
عباس رکاب دار زن هاست
افتاده حسین فکر معجر
پس غصه خواهرش کفن هاست
زینب چه کند ستاره اش را
پیراهن پاره پاره اش را
این زن که به صورتش نقاب است
شش ماه دگر در التهاب است
با گیسوی درهم و پریشان
آواره و در پی حجاب است
زنده است حسین روبرویش
لشکر شده حمله ور به سویش
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه
#لیله_المحیا_مبعث
#حرکت_کاروان_امام_حسین_ع
@reza_dinparvar101
مرا امشب رها کرده است بر بال دعا احمد
که اینگونه شده ذکرم میان ربنّا احمد
به دور سجده هایش کعبه می گردد نمی دانم...
چه دیده از خدای خود در این غار حرا احمد
خدا را در صفات اعظم خود دیده یک چلّه
تجلی میکند مِن بعد، از ذات خدا احمد
چهل سال است جبریل امین در پشت در مانده
تکلم می کند حالا میان طور، با احمد
نباید گفت نور و فوقِ کلِّ نور، جایی که
ندارد در میان آسمان هم ردّ پا احمد
نمی خوانیم احمد را بدون ذکر یا الله
نمی گوییم بسم الله را بی اذن یا احمد
صدا از عالم بالاست از حیدر الی حیدر
نمی بینیم در افلاک جز احمد الی احمد
نمی دانم به معشوقش کنم تشبیه یا عاشق
علی وقتی که می گوید به سلمان، کُلُّنا احمد
نمی خوابد کسی در جای احمد جز علی یعنی
ندارد جانشینی بعد خود جز مرتضی، احمد
شدم در قاب قوسینِ چهار ابرو چه سر درگم
نفهمیدم کجای شعر علی بود و کجا احمد
برای دیدن شاءن نزول فاطمه بوده
تنزل کرده در دنیا اگر از ابتدا احمد
اذان سر می دهند از عرش، با نام علی اکبر
تجلی می کند هربار در کرببلا احمد
بُرش دادند شاید خرد گردد آینه اما...
فقط تکثیر می کردند از آیینه ها احمد
#مبعث
#حضرت_محمد_ص
@reza_dinparvar
کاشکی آبِ طلا را بین ظرف مس کنی
اینهمه ناخالصی های مرا خالص کنی
پابرهنه، با سر و روی کثیفم آمدم
تا نگاهی هم به این آلوده ی مجلس کنی
تو حواست بیشتر از هر کسی بوده به من
اول صبح آمدم فکر منِ بی کس کنی
میوه که کال است می افتد ز چشم باغبان
کاشکی باران نثار میوه ی نارس کنی
ای که نوکرهای نوکرهات، شاه عالمند
پشت در زانو زدم تا که مرا مفلس کنی
آنقدر یاغی شدم که تو به طوفان می زنی
تا کجا باید خودت را فدیه چون یونس کنی
این غلام روسیاهت را بغل کن یک سحر
تا که جانم را پُر از عطر گل نرگس کنی
گرچه زیر پرچم تو زیر قولم می زنم
سر به راهم کن که من را بهتر از عابس کنی
آه، ای چشم گنهکار! عاشقی بددردیَ است
تا کی آقا را نبینی، بودنش را حس کنی!
آخر ماه رجب دلتنگ حیدر میشوم
کاش من را در نجف با عشق خود مونس کنی
#مناجات_امام_زمان_عج
#ماه_رجب
#وداع
@reza_dinparvar101
روی شانه بار سبو می کشم
سر راه میخانه هو می کشم
کمی تربت کربلا دستم است
به یاد حرم باز بو میکشم
شبی خواب دیدم کنار فرات
نماز است و مسّ وضو میکشم
اگرچه ز شش گوشه جامانده ام
ولی مستم و زیر و رو میکشم
سری خانهء فاطمه می زنم
فقط منت لطف او می کشم
شراب طهورای من خانگی است
حسین آمده وقت دیوانگی است
گل پنج تن آخرش شد حسین
سفارش ز پیغمبرش شد حسین
دل مادرش فاطمه آب شد
که جاری ترین کوثرش شد حسین
لب ذوالفقار علی شد دو دم
حسن جلوهء دیگرش شد حسین
چه سرمایه ای دست ما آمده
صدف عالم و گوهرش شد حسین
رسد نوکر او نمازش به عرش
اگر ذکر انگشترش شد حسین
اگرچه فقط دردسر داشتیم
چه رزقی از این سفره برداشتیم
اگر جلوهء او در عالم نبود
میان دل ما خدا هم نبود
نمیشد بگرید برای حسین
اگر ترک اولای آدم نبود
به والله فطرس بدون حسین
دلش پیش آن عرش اعظم نبود
اگر دست من را رها کرده بود
دو دستم به نخهای پرچم نبود
همین زندگانی صفایی نداشت
اگر شور و حال محرم نبود
تو را دوست دارم عزیزم حسین
بگو جان به پایت بریزم حسین
چرا بین کوی و گذر میروی
غریبانه داری سفر میروی
سرت را تراشیده ای یا که نه؟
به این حج چرا بی خبر میروی
مسیری که دیدم پر از نیزه است
چرا در پی دردسر میروی
لباس نو و کهنه داری ببر
که داری میان خطر میروی
چه انگشتری دست کردی حسین
از این شهر، تحت نظر میروی
هلالم کمی تاب برداشتی
برای علی آب برداشتی؟
#میلاد_امام_حسین_ع
@reza_dinparvar101
بیا به خانه آل عبا سری بزنیم
کبوتری شده بر بامشان پری بزنیم
زجوی عشق، همه جام و ساغری بزنیم
گدا شویم و به میخانه ها دری بزنیم
بیا که مسجد دل را پر از مناره کنیم
شب زیارت مولا کم استخاره کنیم
خدا کند خُم احساس، سر به سر بشود
دل شکسته عاشق شکسته تر بشود
خداکند که شب عاشقان سحر بشود
علی ز لطف خدا صاحب پسر بشود
به کوچه کوچه دل، یاس رازقی گل کرد
به قلب سینه زنان شور عاشقی گل کرد
میان هله ای از نور، روی ماه حسین
بهشت گشته مصفا ز یک نگاه حسین
ستون عرش خداوند تکیه گاه حسین
رهی به مقصد عشق است شاهراه حسین
اگر حسین زجام خدا سبو دارد
خدا تمام خدائیش را از او دارد
قیامت است و یا شام محشر کبراست
که داغ بر لب دریا و دامن صحراست
قسم به سوزنهانی که در دل زهراست
شب ولادت او نیز مثل عاشوراست
شکفته در شب میلاد او گل لاله
عجب شبی است به معراج می رود ناله
منی که با دل حساس آمدم اینجا
ز شهر آینه و یاس آمدم اینجا
به دست، گوهر و الماس آمدم اینجا
به شوق باده عباس آمدم اینجا
چه خوب می شد اگر مرز ما دو کم میشد
بساط کرببلای همه علم می شد
#میلاد_امام_حسین_ع
@reza_dinparvar101
موج اشک تو به دریا زد و دریا را شست
سیل ویرانگر عشقت غم دنیا را شست
چشمها همچو کویری سر راهت افتاد
تاکه باران دعا صحن تماشا را شست
شرجی بازدمت گشت مبدل به فرات
غسل چشمان ترت عالم بالا را شست
مادل خویش گره بر پر فطرس زده ایم
که سرانجام دعایش گنه ما را شست
عاقبت هرکه جنون کرد و زکویت رد شد
خادم سفرهء خدّام شما خواهد شد
توکه گهواره ات از بال و پر جبریل است
لحن قرآنی لالایی تو ترتیل است
خنده ات روح دهد بر شریان تورات
گریه ات آیه به آیه سند انجیل است
در مطاف لب تو سعی کند ابراهیم
مست در هرولهء چشم تو اسماعیل است
گفته ام تا بنویسند که از روز ازل
کشتهء نیم نگاه تو خود هابیل است
قاب کردم به طلا گفته استادم را
هوس دیدنت آورده زمین آدم را
ریخت هر دانه اشک تو به پای تسبیح
فیض روح القدسی داده دعایت به مسیح
جمله روبروی تخت سلیمان این است
ریزه خواری حسین بن علی نیست قبیح
آمدی تا که ملائک به سویت سجده کنند
آمدی تا بنمایند خدا را تصریح
یک به یک اهل کسا چون بغلت می کردند
قصه کرببلا بود که میشد تشریح
آمدی با نفست قلب همه دنیا ریخت
طرح عاشق شدن قلب مرا زهرا ریخت
چشم زهرا به سماء تو قمر ریخته است
یاعلی سمت نگاه تو سحر ریخته است
ای پر شال تو را جن و ملک بسته دخیل
چقدر دور و بر شال تو پر ریخته است
عشوه ای کرده ای انگار قیامت شده است
تا بخواهی سر راه تو خبر ریخته است
التفاتی به هدایای غلامانت کن
چشم تا کار کند پای تو سر ریخته است
تارو پود دل ما پاره تر از سجاده است
که چنین پای قدمهای شما افتاده است
چشمهایت که گل عشق تعارف میکرد
چقدر خون به دل حضرت یوسف میکرد
چشمتان جای خودش که حرمت روز ازل
هرچه دل روی زمین بود تصرف میکرد
از کرامات شما نعره زنان موسی گفت
خضر در کرببلای تو توقف میکرد
خاک زوار ترا کرده تبرک با چشم
بار اول که علی قصد تشرف میکرد
آن خدایی که ترا قبله جان همه کرد
شب جمعه حرمت را قرق فاطمه کرد
بعد لاحول و لا قوه الا بالله
وحی شد گفتن یک عمر اباعبدالله
روز اول که به نام تو لبم وا میشد
درسماوات عیان بود که وا میشد راه
حلقه کردیم خدا را که ایاک نعبد
نستعین تو که آمد همه خواندند ایاه
ورز آمد چو گِل سینه زنانت گفتند
هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله
من که با شور غمت حال عبادت دارم
شکرلله به اذکار تو عادت دارم
به حضور تو گمانم که دعایی نرسد
دردمند حرمم از چه دوایی نرسد
"گرکه از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد"
هرکجا می روم آرام نمیگیرم که
هیچ جایی به حریم تو خدایی نرسد
قسمتم میشود آیا که بیایم حرمت
باورم نیست که پایان جدایی برسد
شیرهء جان شده طعم خنک شربت تان
مزه کرده به دهانم نمک تربت تان
توکه سرداری و سرها همه پشت سر تو
بدنت روی زمین، همهمه پشت سر تو
خوش به حالت که می آید روی نی تا آخر
شانه بر شانه یل علقمه پشت سر تو
بین چشمان پلید همه نامحرم ها
کیست این بانوی قامت خمِ پشت سر تو
کاشکی راه می آمد گلویت با خنجر
هست چشمان تر فاطمه پشت سر تو
پیکرت رفت به تاراج حرامی ها تا...
بشکند قامت زینب، بشود آنجا تا.
آه این سر که به نی رفت دگر سر نشود
کاش بر نیزه سرت در بر خواهر نشود
هول می زد که سرت بند شود یک طوری
تا عقیق تو به دست کس دیگر نشود
بی مروت چقدر عاطفه در چشمش نیست
نیزه را دست سرت داد که لب پر نشود
کاشکی هرچه که خواهد بشود پرتابِ...
سنگها سمت سر و جانب معجر نشود
روی گودال غم سینهء تو واویلاست
لشکری هلهله دارند که زینب تنهاست
#میلاد_امام_حسین_ع
@reza_dinparvar101
قلمم را بده در جام مرکب بزنم
به هوای سر گیسو به دل شب بزنم
آنقدر کاسه ی چشمم شده آلوده ی می
که محال است به پیمانه دگر لب بزنم
پر فطرس به پرم خورده هوایی شده ام
سر سجاده نشستم که دم از رب بزنم
من گدا هستم و زهرا و علی خواسته اند
حلقه را بر در این خانه مرتب بزنم
مثل مستی که فقط عاشق ساغر زدن است
بندگی کردن من در گرو در زدن است
دراین خانه فقط سوخته پر می آید
در این خانه گدا وقت سحر می آید
به سر و روی غلامان بنشین دقت کن
هرکسی آمده زیبا به نظر می آید
روسیاه آمده اینجا وبه او گفته شده
آخرش نوکر خوبی زتو در می آید
هرکسی عبد حسین است نه از روی صراط
روز محشر که شد از زیر گذر می آید
نامه ی ما همه از قبل ، نگارش شده است
هرکسی نوکر آقاست سفارش شده است
کاش میشد بشوم محرم ارباب، حساب
سگ این خانه شود آدم ارباب ، حساب
این همه مرده کجا و دم عیسای مسیح
میکند آن همه را یک دم ارباب، حساب
قدر بال مگسی اشک رساندند وسپس
باز کردیم به روی کم ارباب ، حساب
می کشند از همه ی خلق حساب اما بعد
میکند روز جزا باهمه ارباب، حساب
تاقیامت همه جا دور و بر فاطمه ایم
چون نظر کرده شخص پسر فاطمه ایم
نیست بیچاره و رسواتر از این برده کسی
نیست غافل به خدا یارمن از درد کسی
قبل هجران همه اش وصل به من داده شده
قبل اینکه برسد درد ، دوا کرده کسی
آخر نامه ی عشاق ، مرا جا بدهید
به امیرم بنویسید : سر آورده کسی
آخر عشق حسین اول دیوانگی است
که ندیده است در افلاک از این پرده کسی
میل مان بر سر سجاده به تربت ، بالاست
پرچم سینه زنش روز قیامت ، بالاست
رو زدم گر به کسی روی مرا زد به زمین
پر من سوخت و خوردم همه جا بد به زمین
گرد و خاک حرمش را بکنم با چه عوض؟
با بهشتی که نوشتند می ارزد به زمین
خوردن گندم ممنوعه به ما خیر رساند
با سرش عاشق دیوانه اش آمد به زمین
میشود زیر و زبر مثل جهنم ،دنیا
اگر این کرببلا نیز نباشد به زمین
میشود زائر ارباب کمن زارالله
هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله
جای این اشک فقط کوثر و زمزم بخرید
شادی هر دو جهان چیست؟ فقط غم بخرید
بنشینید سر جاده بگویید آقا
همه را مثل گداهای خود از دم بخرید
رفته سرمایه من بارمن آفت زده است
مثل هربار کمی بار مرا هم بخرید
سر این سفره مرا یک شبه مهمان بکنید
سراین سفره مرا قبل محرم بخرید
گره روی گره دارم به خدا محتاجم
به هوای حرم کرببلا محتاجم
بر سر شاه دگر شور منا افتاده
کاروان در گذر حادثه ها افتاده
اثر ناله ی زهرا همه جا پیچیده
آش نذری حسین است که جاافتاده
چرخ عمر علی اصغر که نچرخیده هنوز
میشود گفت که حالا به صدا افتاده
وسط خیمه زنی تا به سحر بیدار است
این رباب است که دیگر به دعا افتاده
شده آیینه دقّ دل ارباب ، رباب
میشود بی علی اصغر به خدا آب، رباب
#میلاد_امام_حسین_ع
@reza_dinparvar101