📌 بانوی چشم و دل سیر...
▫️ خدیجه، بانوی چشم و دل سیر جزیرةالعرب، از مال دنیا چیزی کم نداشت. اما دلش آرام و قرار نمیگرفت. گمکردهای داشت و آن را در پیامبرِ آخرالزّمان و دینش یافت. هرچه داشت به پای اسلام ریخت و شد حامی رسالت و مادر امّت.
گرچه با رفتنش کمر پیامبر شکست و اسلام داغدار شد، نامش برای همیشه الگوی منتظران است. تا به ما بیاموزد که انتظار یعنی شناخت، تسلیم و رضا، یعنی از خودگذشتگی، یعنی ماندن به پای عشق تا آخرین نفس
حالا بعد از قرنها، ما در ندبههای انتظار، گمگشتهٔ خویش را به نام «مادر» صدا میزنیم که: «أَيْنَ ابْنُ النَّبِيِّ الْمُصْطَفَى وَ ابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ ابْنُ خَدِيجَةَ الْغَرَّاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَةَ الْكُبْرَى...»
🏴 سالروز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت باد.
@rkhanjani
هدایت شده از مکتب امام
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴#اولین جلسه از سلسله جلسات #طرح_کلی_زندگی در قرآن
🎙استاد: حجتالاسلام #علی_فرحانی
👈موضوع: نیاز، آغاز خضوع
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🔰گفتمان توحید👇
https://eitaa.com/joinchat/3998351448C73bf29b9e1
➖◾◾➖◾◾➖◾
ویژگی های حضرت خدیجه(س)
مقاومت و پایداری: رفتارهای فروتنانه و مدبرانه خدیجه در برابر پیامبر(ص) و عظمت معنوی او، مورد سرزنش برخی از زنان قریش قرار می گرفت که با مفاهیمی چون راست گویی، امانت داری و خوش رفتاری بیگانه بودند و فلسفه ازدواج زنی ثروتمند با مردی تهی دست را درک نمی کردند. ازاین رو، آنان به خدیجه(س) طعنه می زدند و او را می آزردند و با او رفتارهای نامناسب داشتند. پاسخ خدیجه(س) به این همه ناسپاسی و نادانی، تنها مقاومت و پایداری در کنار حضور آرام بخش همسرش بود. او در پاسخ به سرزنش کنندگان می گفت: آیا کسی مانند محمد در نیکویی، نیک رفتاری، خصلت های پسندیده و فضیلت و شرافت، در تمام سرزمین عرب سراغ دارید؟
@rkhanjani
Part43_جان شیعه اهل سنت.mp3
12.23M
📚 رمان " جان شیعه، اهل سنت"(43)
♥️" عاشقانه ای برای مسلمانان"
رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است.
✍ اثر فاطمه ولی نژاد
🌸@rkhanjani
🌹🌹رمان #سجده_عشق
🖌 نویسنده : عذرا خوئینی
قسمت چهارم
🍀کاری به حرف های مامانم نداشتم مانتوم رو پوشیدم و کیفم رو برداشتم اصلا نمی تونستم تو این خونه بمونم دلم می خواست گشتی تو شهر بزنم تا شاید حالم سر جاش بیاد😑
🌼بقیه که خوابن اما فکر کنم محسن بیدار باشه بهش میگم به آژانس زنگ بزنه.
اخلاقم رو خوب می شناخت تا کاری که میخواستم رو انجام نمیدادم آروم نمی گرفتم😓
🌸روی تخت نشستم نگاهم به قاب عکس خانوادگی شان افتاد که کنار حرم انداخته بودند یهو دلم هوس زیارت کرد اخرین باری که رفتیم هشت سالم بود یعنی درست چهارده سال پیش!!😢
چند دقیقه بعد اومد اتاق
🌻_بنده خدا هم حرف منو میزنه میگه الان دیر وقته خوب نیست ولی نمی دونه چه اخلاق گندی داری!.🤨
💥حرصم گرفت و با عصبانیت بیرون اومدم هنوز تو حیاط بود و با تلفن حرف میزد منو که دید سریع قطع کرد دوباره سرش رو پایین انداخت چقدر از این رفتارش بدم می اومد😤
_ببخشید آبجی من به مادرتون....
میان حرفش اومدم
_من آبجی شما نیستم اگه شماره اژانس رو داشتم خودم زنگ میزدم و مزاحمتون نمی شدم.😒
❄نمی دونم چرا رنگ صورتش هر لحظه عوض میشد با پشت دست عرق پیشونیش رو پاک کرد این دیگه چه ادمی بود!!☹
🌿دوباره با همان متانت گفت: این چه حرفیه مزاحمت یعنی چی؟ شما مهمون ما هستید هر کاری که لازم باشه انجام میدم اگه هنوز رو حرفتون هستید مانعی نیست اما بهتره به حرم برید یعنی خودم می برمتون ولی.. اینطوری که نمیشه!!
🍂خواستم چیزی بگم که متوجه شدم روسری سرم نیست🤦♀ پس بخاطر همین رنگین کمان تشکیل داد با اینکه تو قید و بند این چیزها نبودم ولی خجالت کشیدم
🌾 همیشه پیش دوست و آشناهمین طوری ظاهر میشدم و شال و روسری فقط برای بیرون رفتن بود!
اما این بار قضیه فرق می کرد. باز هم دست گل به اب دادم خدا بعدیش رو بخیر کنه!🥴
🍃به تصویرخودم تو اینه خیره شدم دستی به صورتم کشیدم لپام گل انداخته بود شالم رو میزون کردم و بیرون اومدم.....
🌷وقتی منو تنها جلوی در دید با تردید
پرسید: _مادر نمیان؟.😨
ابرویی بالا انداختم_ سرش درد می کنه.
در جلو رو باز کردم و نشستم خودش هم سوار شد کاملا مشخص بود که معذبه!
🌼تقصیرخودش بود من که می خواستم با آژانس برم.
قد و قامت بلندی داشت واقعا نمی شد جذابیتش رو دست کم گرفت🤓.
🍃ده دقیقه بعد رسیدیم .نزدیک حرم ماشین رو پارک کرد ازصندلی عقب نایلونی برداشت و چادر مشکی رو بیرون اورد اخمام تو هم رفت و بلافاصله گفتم:_من نمی پوشم! مگه این تیپم چشه؟!.☹
_مسیر کوتاهی رو باید پیاده بریم داخل حرم هم که بدون چادر نمیشه رفت
🌼نفسم رو باحرص بیرون دادم و گفتم_بله خودم میدونم رسیدیم چادر رنگی برمیدارم اما محاله اینو بپوشم اصلا از رنگ تیره خوشم نمیاد اومدنی هم مجبوری...😕
🍀ادامه حرفم رو نگفتم لعنت بر دهانی که بی موقع بازشود! با شرمساری نگاهش کردم این سر بزیر بودنش دیگه داشت کلافم می کرد
🌺شخصیت عجیبی داشت اصلا نمی شد با پسرهای فامیلمون مقایسه اش کرد موقع راه رفتن فاصله اش رو با من بیشتر می کرد نه اینکه بی اهمیت باشه مشخص بود که حواسش به من هم هست اما نمی خواست پا به پای من بیاد
با شنیدن اسمش هر دو به عقب بر گشتیم رنگش پرید😰
_چطوری فرمانده؟!.😏
🌵چون ازش فاصله داشتم طرف متوجه نشد منم همراهشم یک لحظه شیطون رفت توجلدم و نزدیکتر رفتم و گفتم: نمیریم زیارت؟!😈
🍁لبخند عصبی زد و محجوبانه سر به زیر انداخت
_شما بفرمایید منم میام!.
چهره همون پسر خنده دار شده بود نگاه معنی داری به سید انداخت از کنارشون که رد شدم گفت:_این خانم کی بود؟!!.
ادامه دارد....
🌹 @rkhanjani
خديجه چه كرده كه اين گونه در دل رسول(ص) نشسته؛ تا آنجا كه عايشه حتى پس از مرگ بر او حسادت مىبرد؟ من از اين سؤال سمج نمىتوانم دامن جمع كنم. اين همه ارزش آيا از معرفت و شناخت و يا عشق و ايمان و يا عمل و تقوا، از كدامين ريشه، سر برگرفته؟ ريشهها را بايد در جايى ديگر جست؛ چون حتى تقوا توشهى راه است. و توشه براى رفتن كافى نيست. و همانطور كه گذشت، حتى عصمت، كفاف اين مقصد بلند و راه دراز را نمىدهد و تحليلى ديگر مىخواهد.
...با اين نگاه، مىتوانى بلوغ و تماميت خديجهى كبرى و فاطمهى زهرا را بفهمى؛ كه خديجه در برابر رسول خدا براى خودش حدى نگذاشت و سهمى نگرفت و فاطمه(س) در برابر ولىّ رسول خدا، از تمامى توانش كمك گرفت و سينه و صورت نيلى گرفت، ولى رخ از مولى نهان كرد و چهره به او نشان نداد.
همانطور كه بارِ رسالتِ رسول بر دوش ابوطالب و جعفر و مصعب و جمعى ديگر بود و به وسيله آنها رسالت رسول گسترده و پخش شد، با مال خديجه و ثروت او نيز پيوند خورد و هنگامى هم كه آن ثروت تمام شد، نوبت ديگران است تا شروع كنند و در زمين بگردند و منبعى براى توليد و برداشت، داشته باشند.
وفا و صفا و فناى خديجه، او را محبوبترين در وجود رسول مىسازد. تا آنجا كه هميشه او را پيش چشم دارد تا آنجا كه عايشهى جوان با تمامى اقتدار و اعتماد به نفسش، حتى پس از مرگ خديجه، به حسادت مبتلا مىشود؛ چون مىبيند در زبان و چشم و دل رسول جايى براى جلوهى او نيست. و بالاتر از حسادت به شماتت مىپردازد كه چرا اين قدر به ياد كسى هستى كه خداوند بهتر از او را به تو داده است. تا آنجا كه رسول برمىآشوبد و تأكيد مىكند كه بهتر از خديجه را به دست نياورده است.
@rkhanjani
❤️🍃❤️
#همسردارى
🔴معذرتخواهی همیشه به این معنا نیست که تو اشتباه کردی و حق با اونه.
گاهی معذرتخواهی یعنی اون رابطه بیش از غرورت برات ارزش داره
معذرتخواهي را ياد بگیریم.
@rkhanjani
🔵#همسرم اهل ابراز #محبت زبونی نیست ....
👈بعضی از مردها ذاتا اهل ابراز محبت کلامی نیستن ولی با کارهای دیگه محبتشون رو نشون میدن مثلا با زیاد کار کردن تا بتونن شرایط خوبی رو برای خانوادشون فراهم کنن.
🔵اونها اینطوری محبت می کنن ولی خانم ها طور دیگه ای دوست دارن. ابراز #محبت زبانی برای بیشتر خانم ها خیلی خیلی مهمه.
🔅سعی کنین کم کم ابراز محبت زبانی رو توی خانواده تون باب کنین و به همسرتون یاد بدین که برای اینکه دلتون رو بدست بیاره در کنار زیاد کار کردن ، کارهای رمانتیک و ابراز محبت و .... رو یادش نره.
👈مثلا بهش بگین : " وقتی بهم زبونی ابراز محبت می کنی انقدر احساس خوشبختی می کنم حس می کنم خوشبخت ترین زن روی زمینم..."
یعنی با یه جمله هایی نیازتون رو مطرح کنین که همسرتون حس کنه اگه اون کار رو انجام بده خیلی خیلی شوهر خوبی بوده یا خیلی توانمند بوده!!!!
💞 🌱💕
❤️ @rkhanjani 💚
🍃🌸🍃
#بهترین_زنان
#بدترین_زنان
🌸 حضرت محمد(ص) می فرمایند:
«خیر نسائکم الودود الولود المؤاتیة وشرها اللجوج
#بهترین زنانتان #زنی است که با #محبت، #فرزندآور و #سازگار باشد، و #بدترین آنان زنی است که #لجباز باشد .»
📖مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۶۲.
💞 🌱💕
❤️ @rkhanjani 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام رضا علیهالسلام:
زائران قبرم در روز رستاخیز گرامی ترین میهمانان خدا خواهند بود.
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#یا زهرا
#امام زمان
@rkhanjani
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
اى افرادى كه ايمان آوردهايد! روزه بر شما مقرّر شده؛ همانگونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند مقرّر شد؛ تا پرهيزگار شويد.
#بقره۱۸۳
———🌻⃟————
@rkhanjani
😥
#العفو
———🌻⃟————
@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 خطری برای افراد مؤمن!
💠 استاد مسعود عالی
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
زغال های خاموش را درکنار زغال
های روشن میگذارند تا روشن شود.
چون همنشینی اثردارد...
ماهم مثل همان زغال های خاموشیم٬
اگرکنار افرادی روشن بشینیم که
گرما وحرارت دارند٬ مابه طبع آنها
نور وحرارت و گرما پیدا میکنیم.
پس همیشه آدمی را انتخاب کنید
که به شما انرژی مثبت ببخشد.
"غرور "
هديه ى شيطان است
و
"دوست داشتن "
هديه ى خداست ؛
و چه زشت و قبیح است وقتی :
هديه ى شيطان را به رخ هم ميكشيم
و هديه ى خداوند را از يكديگر پنهان میکنیم
@rkhanjani