👈انسان باید #سوار بر مشکلات باشد نه بعکس
🔺از شکست #درس بگیرید
👈روزی خبرنگار #جوانی از ادیسون پرسید: آقای ادیسون شنیدم برای اختراع #لامپ تلاش های زیادی کرده ای، اما موفق نشده ای، چرا⁉️ پس از #۹۹۹ بار #شکست همچنان به فعالیت خود ادامه می دهی⁉️
👈ادیسون با #خونسردی جواب می دهد:«ببخشید آقا من ۹۹۹ بار #شکست #نخورده ام، بلکه ۹۹۹ #روش یاد گرفته ام که لامپ چگونه ساخته نمی شود.»
👈پس #طرز نگرش می تواند آنچه که #شکست نامیده می شود را تبدیل معجزه کند.
👈آنچه در #زندگی رخ میدهد زندگی ما را شکل نمیدهد بلکه #برداشت ما از وقایع اینده ما رو بوجود میاورد..
🔺گاهی خداوند #درهها میبن و #پنجره ها#قفل
👈زیباست فک کنیم شاید خطری در کمین ما هست...
@Khanjanidroos
🔴 "انرژی" به جای "خدا" و پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن 🔴
🔻به این کلمات و جملات دقت کنید:👇
« هوشمندی، هوش نامحدود، ارتباط با کائنات، تجسم خلاق، فقط دوست داشته باش... صبح که بیدار شدی، اول به مقابل آینه برو و به خودت سلام کن... هر روز خودت را ببوس... فقط برقص و بخند و شاد باش... بی تفاوت محض باش.. مشکلات دیگران به تو مربوط نیست.. خودت را دوست داشته باش... هیچ چیز را سخت نگیر ... گریه کردن ممنوع... همه چیز توهم است... خدا در درون توست... خدا جمع انسانهاست. (معاذالله)... مثبت باش... خبرهای بد را گوش نکن... »
اینها عصاره و فشرده ای از انواع و اقسام کتاب ها، رمان ها، مقالات و مطالبی است که تحت عنوان "#مثبت اندیشی"، "راه های #موفقیت"، "روان شناسی و #درمانگری روحی" و... در جامعه ما رواج یافته است. اثاری که نوعی #سبک_زندگی جدید را به جامعه و خصوصا جامعه جوان ایران، تزریق کرده است. سبکی از زندگی که در آن، #خوشی و #لذت گرایی، اصالت دارد و هر آنچه به این اصل ضربه بزند، دورریختنی و زائد است، حتی اگر به مولفه های دینی و هویتی فرد مرتبط باشد.
🔻حوزه ترجمه و نشر ایران، از دهه هفتاد بدین سو، به انتشار آثار نویسنده ها و سخنرانان این جریان (تحت عنوان چهره های #انگیزشی) پرداخته است. کتاب هایی همه فهم و عامهپسند، (اصطلاحا کتب تجاری روان شناسی) که هر فردی با هر میزان سواد میتواند بسیاری از این کتابها را بخواند، بفهمد و به دلیل القای انرژی مثبتی که در اینگونه کتابها موج میزند، از خواندن آن لذت ببرد.
🔻"انرژی محوری"، "انرژی کائنات"، " تفکر مثبت بدون تلاش"، "لذت گرایی و سرخوشی" و "خودگرایی"، و نیز نسخه نویسی روان شناسانه بر پایه تجربه شخصی (و نه اصول علمی) وجه مشترک همه این آثار است.
این افراد اگر چه ایده های مختلفی را از جمله در روان شناسی و روش های موفقیت و مدیریت و.. مطرح کرده اند، اما یکی از بخش های اصلی اندیشه و آثار آنها، تعلیمات باطنی و برنامه تغییرات روحی و معنوی است. از همین رو، یا به شکل غیرمستقیم بسترساز #عرفانها و #معنویتهای_انحرافی بوده اند و یا مستقیما با ایجاد برخی مکتبها و عرفانهای کاذب با تکیه بر آموزههای کتب روانشناسی موفقیت و مثبتاندیشی، موج مضاعفی در دین زدایی از درگاه روان شناسی را رقم زده اند.
🔻 چهره های اصلی این جریان در سه دسته قابل تقسیم بندی هستند:
1️⃣ پیام آوران "انرژی به جای خدا"
ژوزف #مورفی، وین #دایر، راندا #برن، از جمله پیام آوران و تئوریسین های #انرژی به جای #خدا هستند. اساس تفکر آنها، بر مبنای " #قانون_جذب "، "کافی بودن ندای درون برای سعادت انسان" و جایگزینی "انرژی" و "قدرت ذهن بشر" به جای "خدا" به عنوان قدرت لایتناهی و نیروی محرکه هستی است.
2️⃣ تجاری سازی "انرژی به جای خدا"
ناپلئون #هیل، برایان #تریسی و آنتونی #رابینز را می توان حلقه های وصل "قانون جذب" و "انرژی خدایی" به #تجارت و #بازاریابی دانست. آنها قانون جذب را به عنوان تحفه جدید در باب موفقیت و خلاقیت در امر تجارت تئوریزه و تبلیغ می کنند. کتاب هایی چون «موفقیت نامحدود در 20» روز از آنتونی رابینز، «قورباغه را قورت بده» از برایان تریسی، «بیندیشید و ثروتمند شوید» از ناپلئون هیل با همین کارکرد از جمله پرفروش ترین کتاب های سال های گذشته در ایران بوده اند.
3️⃣ "انرژی به جای خدا" و سبک #زندگی
در بعدی دیگر، برخی نویسندگان و سخنرانان نیز به نسخه نویسی بر پایه همین طرز فکر در مسائل جسمی، فردی و جنسی پرداخته اند. «مردان مریخی، زنان ونوسی» از جان گری، «صد راز موفقیت در زندگی زناشویی» از دیوید نیون، «تک نسخه کامیابی» از اندرو متیوس، «عاشق خودت باش» از سارا ماریا، همگی درصدد نشان دادن راه و روش زندگی و موفقیت بر اساس "انرژی_خدایی" در حوزه سبک زندگی برآمده اند.
🔻باید گفت، مهم ترین و خطرناک ترین پیامد و تاثیرگذاری این جریان، بر حوزه اعتقادی و سبک #زندگی متمرکز است.
خودمحوری ناشی از نگاه و رویکرد سودگرایی و لذت گرایی، #فردگرایی، بی خیالی، بی تفاوتی و تنبلی ذهنی و عملی و.. از جمله محورهای القایی این کتاب ها در حیطه زندگی فردی و خانوادگی است. مخاطب این آثار، فردی مصرفی در همه ابعاد است و پس از ناکارامدی نسبی روش های ارتعاش و جذب! (بدلیل اینکه بخشی از حقیقت هستند و نه همه آن،) بعد از مدتی دچار #ناامیدی و #افسردگی شده و از هرنوع سخنی که به او انگیزه حرکتی تازه بدهد؛ ابراز بیزاری میکند. این قشر، انتخاب های #سیاسی خاص خود را نیز دارد، تاریخ و سیاست را به شکل عمیق نمی داند و در مسائل سیاسی تابع و دنباله رو جریان های تبلیغاتی و پروگانداست.
@Khanjanidroos
🌸 #زندگی با مرگ از بین نمی رود ،
⏰ زندگی دقیقه به دقیقه ، روز به روز ،
👌با هزاران #غفلت و بی توجهی از بین می رود .
↶【به ما بپیوندید 】↷
╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮
🆔➯ @khanjanidroos
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
🔺امام زمان عج کجاست⁉️
👈زندگی #ولی عصر عج #عادی و #معمولی هست، در برخی #روایات اشاره شده #امام عج بصورت #ناشناس در بین #مردم زندگی میکنند.
🔺امیر المومنین علی ع فرمودند:
👈حجت خدا در میان #مردم #حضور دارند ازمعابر وخیابانها عبور میکنند وبه نقاط مختلف جهان می رود. سخن مردمو میشنود وبرجماعت سلام میکند. میبیند و #دیده #نمیشود، تا اینکه زمان ظهور وعده الهی وندای اسمانی فرا میرسد. هان❗️
آن روز روز شادی فرزندان علی ع وپیروان اوست.
الغیبه نعمانی ص144
👈فلسفه #غیبت همین #نشناختن هست .
👈در برخی #روایات محل خاصی مثل #مدینه و یا #مکه و#ذی طوی ..
👈طبیعی هست #مکه یا #مدینه و وبا بین #مردم یا #پاره ای اوقات از #مردم #دوری گزیند ..
👈امام #زمان عج بصورت #ناشناس با مردم #حشر و نشر دارد و #ناشناس #زندگی میکنند .
🔺کتاب غیبت ص 164
@khanjanidroos
🔺 پیشینه غیبت
#غیبت فقط مخصوص #امام زمان عج نبود بلکه از روایات فراوان استفاده می شود که تعدادی از #پیامبران بزرگ الهی هم بخشی از زندگی خودشان را در #غیبت بسر می بردند همانند👈🏼حضرت ادریس، نوح، صالح، ابراهیم، یوسف، موسی، شعیب، الیاس، سلیمان، دانیال، حضرت عیسی.
این انبیاء هم #غیبت داشتند.
👈این #حکمت الهی که #محل زندگی #ولی عصر عج #مشخص نیست ..
❌یکی از دلایلش #قدر ناشناسی #مردم..
👈مفهوم #غایب بودن #امام به این #معنا نیست که #وجود ناپیدا و رویایی دارد..
👈بلکه آن حضرت مانند #سایر #انسانها از یک #زندگی #طبیعی و #عینی و خارجی #برخوردار است.
👈علم بشر #محدود هست نمیتواند به #اسرار خداوند پی ببرد و #عجولانه در مورد قضایای الهی #قضاوت نماید.
🔺ما اوتیتم من العلم الا قلیلا
از #دانش جز #اندک به شما داده #نشده.
اسراء85
🔺پس 👈این آیه #نشان میدهدکه #مجهولات بشر به #مراتب بیشتر از #معلومات او میباشد.
👈اعتقاد #بقدرت خداوند جل جلاله حل این مسائل برای انسان #سهل میکند.
👈غیبت ولی عصر عج #امتحانی از #جانب خدا جل جلاله
👈خفای #مکان زندگی #یکی از لوازم #غیبت است و بصورت #طبیعی مکان #دقیق زندگی کسی که زندگی #غایبانه دارد #مشخص نیست .
👈هر شخصی که از #عقل #سلیمی برخوردار باشد #پذیرش مسئله #طبیعی هست..
👈در صورت #مشخص بودن #مکان دقیق زندگی اصولا #غیبت #مفهومی نخواهد داشت ..
@Khanjanidroos
🌿🌸🌿🌸🌿
🌸🌿🌸
🌿🌸
🌸
🌿
🔶 #خشت_اول
👈 #دوست_داشتن می تواند دلیل یک #رابطه و #دوستی باشد اما هرگز نمی تواند «به تنهایی» دلیل یک #ازدواج باشد. نمی توانیم صرفا به این دلیل که دیگری را دوست داریم، با او ازدواج کنیم. دوست داشتن اصلا باعث رقم خوردن یک #ازدواج_موفق نیست.
👈 اگر دوست داشتن و علاقه ی «شدید» در کار نباشد، احتمال رقم خوردن یک ازدواج خوب بیش تر خواهد شد. در بسیاری از موارد، #علاقه و دوست داشتن باعث انتخاب اشتباه و به تبع آن، یک #زندگی پر تنش است. دوست داشتن و علاقه را جز در یک رابطه و دوستی، خیلی جدی نگیرید. هر چقدر وادی #انتخاب_همسر، از عشق و علاقه خالی تر باشد، #تصمیم و #انتخاب بهتر و دقیق تری رقم خواهد خورد.
👈 انتخاب همسر را به دوست داشتن نسپارید. برای انتخاب همسر فقط و فقط یک «به دل نشستن» کافی ست. دوست داشتن و عشق، اتفاق شیرین و دلچسبی ست که با سال ها از خودگذشتی و با زیر پا گذاشتن منیت ها و پذیرش همه جانبه ی همسر در زندگی مشترک به وجود خواهد آمد.
🌿
🌸
🌿🌸@Khanjanidroos
🌸🌿🌸
🌿🌸🌿🌸🌿
👌#تلنگر
✍ بنده باش
💯آب باید بره توی برگ تا سبز و شاداب بشه.🌿
❌و گرنه روی برگ باشه که فایده ای نداره، تازه بدتر میپوسه.😷
😳میگی نه⁉️
😐امتحان کن‼️
از درخت، یک برگ بچین و بزار توی ظرف آب،🌱
چند روز دیگر برو تماشا کن....🙄
👌#قرآن مثل آبِ 👈 #آب_حیات،
👌و ما هم، مثل همون برگ هستیم.
✅ یعنی اگر قرآن رو فقط #شبهای_قدر رو سرمون بذاریم، سبز نمیشیم، حیات هم پیدا نمیکنیم.❌
💯 برای اینکه حیات پیدا کنیم، #قرآن رو باید ببریم تو ذهن وقلب و #زندگی خودمون.👌
🔚یعنی هر چی #قرآن میگه ما باید بگیم؛ چشششم👌
☝️اسم اینو میزارن #بندگی.
✅ و قرآن هم، از ما همین رو می خواهد:
🕋 وَ اعبُد رَبِّک(حجر،۹۹)
✨بندگی کن پروردگارت را.
↶【به ما بپیوندید 】↷
╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮
🆔➯ @rkhanjani
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
⁉️ #عزت_نفس_پایین چه تأثیری بر #روابط_عاطفی و #زندگیِ افراد دارد؟
◻️ بعضی از نشانههای #عزت_نفس_پایین:
⛔️ #حسادت در رابطه
چون خود را ناکافی می داند، فکر می کند دیگری جای او را در روابط نزدیکش خواهد گرفت.
⛔️ به دنبال #تأیید_دیگران بودن
او میخواهد جای خالی ارزشی را که برای خودش قائل نیست با تحسین دیگران پُر کند.
⛔️ احساس #شرم و #گناه افراطی
⛔️ ناتوانی در بیان #احساسات و #خواستهها
⛔️ انجام رفتارهای خارج از چارچوب اخلاق
⛔️ #حساسیت و #تحریکپذیری
اغلب #تحمل_انتقاد را ندارند و در برابر ناملایمات رابطه، واکنش مناسبی نشان نمیدهند
⛔️ #قضاوت_افراطی در مورد خود و دیگران
@rkhanjani
❣❣
#سئوالات_خواستگاری
✨در مراسم خواستگاری براي شناخت كامل شخص مقابل سوالات مهم و اساسی كه بايد مطرح شود چيست؟
❣❣❣❣❣❣❣❣
💠توجه کنید اين كه بعضي سوالات مربوط به آقايان و بعضي مر بوط به خانمها مي باشد و بعضي نيز مشترك.
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
🔰بخش اول:
سؤالات مربوط به آينده زندگي:
1- به نظر شما مهمترين عامل موفقيت در #زندگی چيست؟
2- ملاك خوشبختي و موفقيت را در چه مي بينيد؟
3- افكار مذهبي همسرتان و خانواده او، چقدر براي شما اهميت دارد؟
4- چه صفاتي را براي #همسر آينده خود لازم مي بينيد؟
5- نظر شما در مورد مراسم #عقد و عروسي چيست؟
6- نظر شما در مورد مهريه چيست؟
7- زندگي در شهري ديگر را چگونه مي بينيد؟
8- آيا آمادگي داريد كمبودهاي اقتصادي همسرتان و خانواده او را ناديده بگيريد؟ تا چه حد؟
🔰 بخش دوم:
سؤالات مربوط به خانواده همسر
1- از نظر اجتماعي، خانواده شما چه ايده هايي دارند؟(مثلاً در مورد جامعه، مردم، مشكلات و...)
2- سطح فرهنگي و طرز تفكر خانواده خود را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
3- خانواده شما چقدر مذهبي هستند؟
4- #خانواده شما سنتي هستند يا متجدد و يا معمولي؟
5- خانواده شما شاد و پر جنب و جوش هستند يا ساكت و آرام؟
6- خانواده شما #مرد سالار است يا #زن سالار يا شايسته سالار؟
🔰 بخش سوم:
سؤالات مربوط به مسائل اقتصادي
1- انتظارات اقتصادي شما از همسرتان تا چه اندازه است؟
2- نظر شما در مورد كار كردن همسرتان در خارج از منزل چيست؟
3- چه كاري را براي اشتغال انتخاب خواهيد كرد؟
4- تصور شما از صرفه جويي چيست؟
5- چقدر معتقد به صرفه جويي و قناعت در منزل هستيد؟
6- شما مايليد همسر شما در خريد لوازم زندگي، چه مسائلي را رعايت نمايد؟
🔰بخش چهارم:
سوالات مربوط به مسائل فرهنگي
1- تحصيلات شما چقدر است؟
2- آيا قصد ادامه تحصيل داريد يا خير؟ در چه رشته اي و از چه طريقي و در كجا؟
3- در طول سال چند كتاب غير درسي مطالعه ميكنيد؟
4- مطالعات شما اغلب در چه زمينه هايي بوده است؟
5- بهترين كتابهايي كه تاكنون خوانده ايد را اگر ممكن است نام ببريد؟
6- معمولاً چه نشرياتي را مطالعه مي كنيد؟
7- اگر ممكن است چند نفر از شخصيتهاي مورد نظر و احترامتان[ شخصيتهاي فرهنگي، مذهبي، هنري، سياسي و...] را نام ببريد و دليل محترم بودن آنها نزد شما چيست؟
🔰بخش پنجم:
سؤالات مربوط به مسائل روحي و عاطفي
1- از چه نوع افرادي احساس انزجار و ناراحتي مي كنيد؟ چرا؟
2- اجتماعي بودن در نظر شما يعني چه؟
3- خودتان را تا چه اندازه اي اجتماعي مي دانيد؟
4- در اصلاح ديگران چگونه عمل مي كنيد و نوع واكنشهاي شما در مقابل مشكلات چگونه است؟
5- چقدر خود را خونسرد مي دانيد؟
6- منطقي بودن را چه مي دانيد؟
7- چقدر در زندگي خود را منطقي ميدانيد؟
8- واقع گرا هستيد يا احساساتي؟
9- بيشتر تأثير گذاريد يا تأثير پذير؟ به چه ميزان؟
10- چه چيزهايي موجب ناراحتي و عصبانيت شما مي شود؟
11- در مواقع عصبانيت چه مي كنيد؟
12- دروغ گفتن را در چه مواردي جايز مي دانيد؟
13- در چه مسائلي سختگير هستيد؟
14- آيا انتقاد پذير هستيد؟در مقابل انتقاد چه عكس العملي از خود نشان مي دهيد؟
15- چگونه از ديگران انتقاد مي كنيد؟
16- در اكثر اوقات شاد هستيد يا افسرده؟
17- در زندگي چگونه تصميم مي گيريد؟ تا چه اندازه قدرت تصميم گيري داريد؟
18- در مسائل اساسي زندگي شخصيتان، خودتان تصميم مي گيريد يا خانواده تان؟
❣❣❣❣❣❣❣❣❣
@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_پنجم 💠 عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمان
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_ششم
💠 گریه یوسف را از پشت سر میشنیدم و میدیدم چشمان این رزمنده در برابر بارش اشکهایش #مقاومت میکند که مستقیم نگاهش کردم و بیپرده پرسیدم :«چی شده؟»
از صراحت سوالم، مقاومتش شکست و به لکنت افتاد :«بچهها عباس رو بردن درمانگاه...» گاهی تنها خوشخیالی میتواند نفسِ رفته را برگرداند که کودکانه میان حرفش پریدم :«دیدم دستش #زخمی شده!»
💠 و کار عباس از یک زخم گذشته بود که نگاهش به زمین افتاد و صدایش به سختی بالا آمد :«الان که برگشت یه راکت خورد تو #خاکریز.»
از گریه یوسف همه بیدار شده بودند، زنعمو پشت در آمد و پیش از آنکه چیزی بپرسد، من از در بیرون رفتم.
💠 دیگر نمیشنیدم رزمنده از حال عباس چه میگوید و زنعمو چطور به هم ریخته و فقط به سمت انتهای کوچه میدویدم. مسیر طولانی خانه تا درمانگاه را با #بیقراری دویدم و وقتی رسیدم دیگر نه به قدمهایم رمقی مانده بود نه به قلبم.
دستم را به نرده ورودی درمانگاه گرفته بودم و برای پیش رفتن به پایم التماس میکردم که در گوشه حیاط عباسم را دیدم.
💠 تختهای حیاط همه پر شده و عباس را در سایه دیوار روی زمین خوابانده بودند. بهقدری آرام بود که خیال کردم خوابش برده و خبر نداشتم دیگر #خونی به رگهایش نمانده است.
چند قدم بیشتر با پیکرش فاصله نداشتم، در همین فاصله با هر قدم قلبم به قفسه سینه کوبیده میشد و بالای سرش از #نفس افتادم.
💠 دیگر قلبم فراموش کرده بود تا بتپد و به تماشای عباس پلکی هم نمیزد. رگهایم همه از خون خالی شده و توانی به تنم نمانده بود که پهلویش زانو زدم و با چشم خودم دیدم این گوشه، #علقمه عباس من شده است.
زخم دستش هنوز با چفیه پوشیده بود و دیگر این #جراحت به چشمم نمیآمد که همان دست از بدن جدا شده و کنار پیکرش روی زمین مانده بود.
💠 سرش به تنش سالم بود، اما از شکاف پیشانی بهقدری #خون روی صورتش باریده بود که دلم از هم پاشیده شد.
شیشه چشمم از اشک پُر شده و حتی یک قطره جرأت چکیدن نداشت که آنچه میدیدم #باور نگاهم نمیشد.
💠 دلم میخواست یکبار دیگر چشمانش را ببینم که دستم را به تمنا به طرف صورتش بلند کردم. با سرانگشتم گلبرگ خون را از روی چشمانش جمع میکردم و زیر لب التماسش میکردم تا فقط یکبار دیگر نگاهم کند.
با همین چشمهای به خون نشسته، ساعتی پیش نگران جان ما #نارنجک را به دستم سپرد و در برابر نگاهم جان داد و همین خاطره کافی بود تا خانه خیالم زیر و رو شود.
💠 با هر دو دستم به صورتش دست میکشیدم و نمیخواستم کسی صدایم را بشنود که نفس نفس میزدم :«عباس من بدون تو چی کار کنم؟ من بعد از مامان و بابا فقط تو رو داشتم! تورو خدا با من حرف بزن!»
دیگر دلش از این دنیا جدا شده و نگران بار غمش نبودم که پیراهن #صبوریام را پاره کردم و جراحت جانم را نشانش دادم :«عباس میدونی سر حیدر چه بلایی اومده؟ زخمی بود، #اسیرش کردن، الان نمیدونم زندهاس یا نه! هر دفعه میومدی خونه دلم میخواست بهت بگم با حیدر چی کار کردن، اما انقدر خسته بودی خجالت میکشیدم حرفی بزنم! عباس من دارم از داغ تو و حیدر دق میکنم!»
💠 دیگر باران اشک به یاری دستانم آمده بود تا نقش خون را از رویش بشویم بلکه یکبار دیگر صورتش را سیر ببینم و همین چشمان بسته و چهره #مظلومش برای کشتن دل من کافی بود.
#حیایم اجازه نمیداد نغمه نالههایم را #نامحرم بشنود که صورتم را روی سینه پُر خاک و خونش فشار میدادم و بیصدا ضجه میزدم.
💠 بدنش هنوز گرم بود و همین گرما باعث میشد تا از هجوم گریه در گلو نمیرم و حس کنم دوباره در #آغوشش جا شدهام که ناله مردی سرم را بلند کرد.
عمو از خانه رسیده بود، از سنگینی #قلب دست روی سینه گرفته و قدمهایش را دنبال خودش میکشید. پایین پای عباس رسید، نگاهی به پیکرش کرد و دیگر نالهای برایش نمانده بود که با نفسهایی بریده نجوا میکرد.
💠 نمیشنیدم چه میگوید اما میدیدم با هر کلمه رنگ #زندگی از صورتش میپَرد و تا خواستم سمتش بروم همانجا زمین خورد.
پیکر پاره پاره عباس، عمو که از درد به خودش میپیچید و درمانگاهی که جز #پایداری پرستارانش وسیلهای برای مداوا نداشت.
💠 بیش از دو ماه درد #غیرت و مراقبت از #ناموس در برابر #داعش و هر لحظه شاهد تشنگی و گرسنگی ما بودن، طاقتش را تمام کرده و #شهادت عباس دیگر قلبش را از هم متلاشی کرده بود.
هر لحظه بین عباس و عمو که پرستاران با دست خالی میخواستند احیایش کنند، پَرپَر میزدم تا آخر عمو در برابر چشمانم پس از یک ساعت #درد کشیدن جان داد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌸 @rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_یکم 💠 تمام تن و بدنم در هم شکست، وحشتزده چرخیدم و از آنچه دیدم سقف ا
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_دوم
💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، #سر بریده حیدر را میدیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد. خودش را روی زمین میکشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد میکرد :«برو اون پشت! زود باش!»
دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار #نارنجک از دستم رفته و نمیفهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است. از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمیتوانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد :«برو پشت اون بشکهها! نمیخوام تو رو با این بیپدرها تقسیم کنم!»
💠 قدمهایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار میلرزید، همهمهای را از بیرون خانه میشنیدم و از حرف تقسیم غنائم میفهمیدم #داعشیها به خانه نزدیک میشوند و عدنان این دختر زیبای #شیعه را تنها برای خود میخواهد.
نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمیداد که گلنگدن را کشید و نعره زد :«میری یا بزنم؟» و دیوار کنار سرم را با گلولهای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه #تهدیدم میکرد تا پنهان شوم.
💠 کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار میکردم که بدن لرزانم را روی زمین میکشیدم تا پشت بشکهها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم.
ساکم هنوز کنار دیوار مانده و میترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین میشد، فقط این نارنجک میتوانست نجاتم دهد.
💠 با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفسهای #وحشتزدهام را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد :«از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!» و صدایی غریبه میآمد که با زبانی مضطرب خبر داد :«دارن میرسن، باید عقب بکشیم!»
انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکهها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی #خنجری دستش بود. عدنان اسلحهاش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش میکرد تا او را هم با خود ببرند.
💠 یعنی ارتش و نیروهای مردمی بهقدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط میخواست جان #جهنمیاش را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای #نجابتم از خدا میخواستم نجاتم دهد.
در دلم دامن #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس میلرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد.
💠 عدنان مثل حیوانی زوزه میکشید، #ذلیلانه دست و پا میزد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس میتپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگهایم نبود.
موی عدنان در چنگ همپیالهاش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و #داعشیها دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند.
💠 حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بیسر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشکشان زده و حس میکردم بشکهها از تکانهای بدنم به لرزه افتادهاند.
رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به #دوزخ رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را میزد. جرأت نمیکردم از پشت این بشکهها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجهام سقف این سیاهچال را شکافت.
💠 دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر میزد و پس از هشتاد روز #فراق دیگر از چشمانم به جای اشک، خون میبارید. میدانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمیترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر #زندگی برایم ارزش نداشت.
موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا میفهمیدم نزدیک ظهر شده و میترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر #شیطانی داعشی شوم.
💠 پشت بشکهها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد میشد و عطش #عشقش با اشکم فروکش نمیکرد که هر لحظه تشنهتر میشدم.
شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و اینها باید قسمت حیدرم میشد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمیرفت و فقط از درد دلتنگی زار میزدم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌸 @rkhanjani
💥 #سیاستهای_همسرداری
برای بانو و آقا
💠 اگر به من بگویند زیباترین واژه ای که یاد گرفتی چیست؟
میگویم #پذیرش ..!
👇پذیرش یعنی:
✔️ پذیرفتن شرایط با تمام سختی هایش.
✔️ پذیرفتن آدم ها با تمام نقص هایشان.
✔️ پذیرفتن اینکه #مشکلات هست و باید به مسیر ادامه داد.
✔️ پذیرفتن اینکه گاهی من هم اشتباه می کنم.
✔️ پذیرفتن اینکه من کامل نیستم.
✔️ پذیرفتن اینکه هیچ کس مسئول #زندگی من نیست.
✔️ پذیرفتن، انتظار نداشتن از دیگران.
👈 داشتن پذیرش در زندگی یعنی پایان دادن به تمامی #دعواها و #اختلاف ها..
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
🆔 @rkhanjani
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
✅ #خانواده ها در #ازدواج چه نقشی دارند؟
😍 ازدواج با یک فرد، مساوی است با پیوند با یک خانواده و فامیل. به همین دلیل خانواده #دختر و #پسر باید با هم از لحاظ دینی، فرهنگی و اخلاقی سنخیت داشته باشند. البته این سنخیت به طور کامل ممکن نیست اما باید به صورت نسبی بدان توجه کرد.
💝 در مسئله #انتخاب_همسر معقول نیست که فرد بگوید: «من می خواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده فرد مقابل ندارم»؛ زیرا:
✔️ 1.فرد مقابل (همسر) جزئی از همان خانواده و فامیل و شاخه ای از همان درخت است و این شاخه از ریشه های همان درخت تغذیه کرده است و بر این اساس بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده از طریق وراثت، تربیت، محیط و عادت به او منتقل شده است.
✔️ 2. اگر فرد با خانواده و فامیل همسرش کاری نداشته باشد، آنان با او کار دارند. هرگز نمی توان همسر را از آنان و آنان را از همسر جدا دانست.
✔️ 3. بدنامی و خوشنامی خانواده همسر، تا آخر عمر همراه انسان بوده و در زندگی #زناشویی و اجتماعی وی تاثیر می گذارد و تحمل بدنامی برای انسان بسیار مشکل خواهد بود.
✔️ 4.صفات و خصوصیات همسر وخانواده اش در #فرزندان آینده نیز تاثیر خواهد گذاشت. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) در این باره می فرمایند: «با خانواده شایسته ازدواج کنید زیرا عرق(نطفه و زن ها) تاثیر می گذارند.» (مکارم الاخلاق، ص 80)
✔️ 5. از آنجایی که رفت و آمد و صله رحم امری اجتناب ناپذیر می باشد و در هر صورت فرزندان با بستگان #پدر و #مادر رفت و آمد خواهند داشت، دقت در خانواده همسر ضروری به نظر می رسد.
💠 باید توجه داشت که زمینه و بستر اصلی ایجاد رفتارهای متعالی، منش نیکو و صفات برتر اخلاقی، معرفت دینی و مسئولیت پذیری های اجتماعی در دختران و پسران، بیش از همه در محیط خانه و با تاثیرپذیری از نظام خانوادگی #والدین فراهم می شود.
🔅 بهتر آن است که افراد هنگام بررسی وضعیت خانوادگی فرد مقابل و احراز تناسب خانواده، با محور قراردادن استقلال فکری و هم کفو بودن ایمانی و اخلاقی به شناخت تناسب در رفتارهای خود و فرد مقابل بپردازند. البته جوانان عزیز علاوه بر این مورد باید به برخی همخوانی های دیگر در مسائل خانوادگی بیشتر توجه نمایند که از مهمترین آنها عبارتند از:
1.ارزش ها و گرایش های عقیدتی، فرهنگی و سیاسی
2. نوع تربیت خانوادگی
3.عادات و آداب گروهی
4. سطح ثروت و در آمد
⚠️ تفاوت سطح اقتصادی خانواده ها، تفاوت در محل تولد و زندگی مثلاً تهرانی بودن یا شهرستانی بودن و حتی تفاوت در گویش ها و لهجه های خانواده ها لزوماً نمی تواند به عنوان معیار عدم هم کفوی تلقی شود و امکان زوجیت دو جوان واجد شرایط و مسئولیت پذیر را که با اندیشه و شخصیت مستقل خود از بیشترین هم کفوی برخوردارند و می توانند #زندگی موفقی داشته باشند را منتفی کند.
🔰 توجه به این نکته نیز بسیار حائز اهمیت است که بررسی تبار اقتصادی و ... خانواده ها هنگام ارزیابی تناسب #زوج ها، باید به دور از تعصبات شخصی، پیش داوری های ناسنجیده و غیر منطقی و نگرش های کلیشه ای اطرافیان بوده و ازدواج با محور قرار دادن قابلیت ها، شایستگی ها و تعهدات دو جوان صورت پذیرد.
🍃 @rkhanjani