فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بدانیم_سالم_بمانیم
🍃 #کلیپ چایی هسته #خرما بعنوان #دمنوش بسیارقوی برای رگ گرفتگی + #نیروی_جنسی + #اسپرم + #کمردرد + و.....
💠درمانخانه اسلامی💠
سلام علیکم
کسانی که در طرح "برداشت ۱۰۰نکته اخلاقی و کاربردی روضه سیدالشهدا "(دهه اول)مسجد امام رضا علیه السلام شرکت کرده اند تا فردا آثار خود را تحویل دهند و جایزه صدهزار تومانی خود را تحویل بگیرند.
وفقکم الله لمرضاته
⚫️وقایع روز عاشورای محرم سال 61هجری
☑️يكي از اهل كوفه روايت كرده است : «من نديدم كسي را كه فرزندان و يارانش كشته شده باشد اما اينگونه شجاع و پر جرأت باشد.
🛑مردان سپاه بر او مي تاختند اما او با شمشير بر آنان حمله مي كرد و نزديك به 2000 نفر از سپاه يزيد را كشت.
تا اينكه به فرمان عمر سعد لشكريانش ازهمه سو به امام (علیه السلام) حمله کردند.
🔴 در اين لحظه يكي از دشمنان سنگي زد كه به پيشاني حضرت اصابت كرد و خون بر صورت وي جاري شد.
🌹امام خواست آن خون را پاك كند كه تيري سه شاخه و زهر آلود بر سينه و قلب حضرت نشست...
🌷امام فرمود : «بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله» و سر به سوي آسمان بلند كرد و فرمود : « خدايا تو مي داني این قوم مردي را مي كشند كه روي زمين پسر پيغمبري غير از او نيست».
🔘 آنگاه تير را گرفت و از پشت بيرون كشيد، خون مانند ناودان بيرون جست، پس امام دست خود را از آن خون پر كرد و به سوي آسمان پاشيد.
▪️حاضران مي گويند حتی يك قطره از آن خون به زمين برنگشت و از آن لحظه، آسمان كربلا سرخ شد...
🌸سپس دوباره دست خود را از آن خون پر كرد و صورت و محاسن خويش را با آن آغشته نمود..
🔥«زرعه بن شریک» به حضرت نزدیک شد و شمشیری به دست چپ آن حضرت زد. سپس شخصی دیگر، از پشت، تیغ بر شانه امام (علیه السلام) وارد آورد.
⚫️هرکه با هرچه در دست داشت حضرت را میزد که حضرت از شدت آن ضربات، با صورت بر خاک افتاد...
🌹امام افتان و خیزان بود ؛ گاه به مشقت از جای برمی خاست ولی دوباره بر زمین می افتاد ...
🌷 امام در گودال قتلگاه افتاد و واپسین راز و نیاز خود با خدای خویش را آغاز کرد...
🌟هر چه می گذشت زیباتر و برافروخته تر می شد...
⚡️یکی از راویان نوشته است: «به خدا قسم ، هیچ کشته به خون آغشته ای را نیکوتر و درخشنده روی تر از حسین ندیدم. ما برای کشتن وی رفته بودیم ولی رخسار و زیبایی هیئت او،اندیشه قتل وی را از یاد من برد...
🔥شمر بر سر یارانش فریاد کشید:«چرا این مرد را منتظر گذاشته اید؟!»
🔥آنگاه خود تیغ به دست گرفت و به همراه سنان برای بریدن سر مطهر امام (علیه السلام) رهسپار شد ...
▪️زیر خنجر بود ، اما دیده باز
▪️اشک او بر گونه،سرگرم نماز
▪️اشک او می شست خونِ گونه را
▪️شرمگین می کرد این گردونه را
▪️مست بود و اشک دیده ،باده اش
▪️خاک گرم کربلا، سجاده اش
▪️ در دل گودال کرد از بس سجود
▪️شد زفرط سجده چشمانش کبود
▪️یک نفر «پهلو شکسته» در برش
▪️کیست یارب این،به غیراز مادرش؟
▪️مادرش آمد و لیکن مضطر است
▪️بر گلوی تشنه ی او خنجر است
▪️خنجر از بس بوسه زد بر حنجرش
▪️رفت تا گردون صدای مادرش...
🔥لعنة الله علی قوم الظالمین🔥
🌹"السلام عليک يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک عليک مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعل الله آخر العهد مني لزيارتکم"
🌹السلام علي الحسين
🌹و علي علي بن الحسين
🌹و علي اولاد الحسين
🌹و علي اصحاب الحسين
⬛️ آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)...
📕امالی شیخ صدوق،مجلس 30
📕ارشاد،شیخ مفید،ج2
📕در کربلا چه گذشت،شیخ عباس قمی
@rooshanfekr
⬛شام عاشوراست، یا شام غریبان حسین
عالم هستی شده سر در گریبان حسین
آفرینش از صدای واحسینا پر شده
گوئیا در قتلگه، زهراست، مهمان حسین
ماه! خاکسترنشین شو، آسمان، با من بسوز
کز تنورآید به گوشم صوت قرآن حسین
شعله آتش بر آید از دل آب فرات
خونْجگر دریاست، بر لبهای عطشان حسین
مهر، از دریای خون بگذشته و کرده غروب
ماه، تابد از فلک بر جسم عریان حسین
نیزهها شمشیرها کردند جسمش چاکچاک
اسبها دیگر چه میخواهند از جان حسین
نیست آثاری دگر از بوسۀ خون خدا
جای سیلی مانده بر رخسار طفلان حسین
همسر خولی نگه کن بر روی خاک تنور
اشک غربت میچکد از چشمگریان حسین
باغبان وحی، کو؟ تا بنگرد یک نیمْروز
گشته پرپر، اینهمه گل از گلستان حسین
آتش از روز ولادت در درونش ریختند
«میثم» دلسوخته شد مرثیهخوان حسین
غلامرضا سازگار
@rooshanfekr
▪غم چهره نیلی غم کودک و سیلی
▪غم طعنه و دشنام غم سنگ لب بام
▪شده قاتل زینب، امون از دل زینب
▪میون همه دل ها،امون از دل زینب
▪غم اون همه آزار بین کوچه و بازار
▪غم خنده دشمن سر هر کوی و برزن
▪شده قاتل زینب، امون از دل زینب
▪میون همه دل ها،امون از دل زینب
▪غم کوچه و سیلی غم صورت نیلی
▪غم یاس خزونی غم قد کمونی
▪غم و غربت حاکی غم چادر خاکی
▪غم غسل شبونه غم بازو و شونه
▪غم حیدر خسته غم فرق شکسته
▪غم صورت گلگون غم طشت پراز خون
▪غم شبه پیمبر روی خونی اکبر
▪غم محسن دیگر غم غربت اصفر
▪غم دست بریده غم فرق دریده
▪غم پیکر عریان غم اون لب و دندان
▪غم و محنت و ناله غم مرگ سه ساله
▪شده قاتل زینب امون از دل زینب
▪میون همه دل ها،امون از دل زینب
♨️نحوه عذاب شمر ملعون از زبان علامه امینی
🌷علامه امینی(رحمه الله علیه) فرمودند:
💢مدتها فکر میکردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب میکند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا(ع) را چگونه به او میدهد؟
🍃تا این که شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین(ع) در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستادهام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمود: این کوزهها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمود که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست. کوزهها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین(ع) باز گردم.
🍃ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر میشد، دیدم از دور کسی به طرف من میآید و هرچه او به من نزدیکتر میشد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست، در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا(ع) است، وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطرهای بنوشد.
🍃حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم، دیدم اکنون کوزهها را از دست من میگیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزهها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزهها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بیاندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالها است یک قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت، هرچه دورتر میشد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند!
🍃به حضور امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب میدهد، اگر یک قطره آب آن استخر را مینوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم.
📚یادنامه علامه امینی، ص 13 و 14
🏴🏴🏴
« اَعظَمَ اللهُ اُجُورَنا بمُصابنا
بالحُسَين (عليه السلام )
وَ جَعَلَنا وَ اِياکُم مِنَ الطالبينَ بثاره
مع وَليهِ الاِمام المَهدي مِن آلِ
مُحَمَدٍ عليهمُ السَلامُ.»🖤
آجرک الله یا صاحب الزمان
🏴🏴🏴
🏴🏴
خدا بخیر کند لحظه های آخر را
خدا بخیر کند رفتن برادر را
یکی بگیرد از آن دور چشم خواهر را
که شمر بین دو دستش گرفته یک سررا
🏴🏴
💠#عاقبت بخیری اجباری⁉️
💎هر کس هر روز #سوره-یس بخواند و ثواب آن را به #حضرت_زهرا (س) #هدیه کند .
💎و همچنین #دعای_عهد و #ثواب آن را به مادر #امام_زمان ارواحنا فداه هدیه کند، #سوره_واقعه هم خوانده و ثوابش را به #امیرالمؤمنین (؏) #هدیه کند .
💎چه بخواهد و چه نخواهد #عاقبت_بخیر می شود نخواهد هم به زور #می شود!
🌟 #آیت_الله_بهجت (قدس سره)
@rooshanfekr
💠چنـد چیـــز را بــا چنـــد چیـــز از خــود دور کنیــد💠
👈غضب خدا را
با سوره ی " حمد "
👈بی حوصلگی ، خشم و عصبانیت را
با سوره ی "یس "
👈هراس قیامت را
با سوره ی " دخان "
👈فقر و نداری را
با سوره ی " واقعه "
👈عذاب قبر را
با سوره ی " تبارک "
👈در امان بودن از کفر در زمان مردن را
با سوره ی " کافرون "
👈چشم بد ، وسواس و آشوب را
با سوره ی " ناس
❥ @rooshanfekr
✅پرسش
❔عاقبت یزید ملعون چه شد ؟آیا مختار او را نیز کشت ❕❕
💠پاسخ💠
👌مشهور آن است که افراط در میگساری و بد مستی موجب هلاکت آن ملعون شد .
👌ذهبی نقل می کند ؛
« یزید مست کرد و شروع به رقصیدن کرد ، پس با سر به زمین افتاد و سرش شکست و مغزش بیرون زد »
📚سیر اعلام النبلاء ج4 ص37
❕در کتاب کامل الزیارات چنین آمده است ؛
« او زود مجازات شد ، پس از کشتن امام حسین از آنچه در پی اش بود لذتی نبرد ، و ناگهانی و غافلگیرانه مرد ، مست خوابید و صبح به مرده تبدیل شد ، جسدش چنان تغییر یافته بود که گویی قیر مالی شده بود »
📚کامل الزیارات ص132
📚بحار الانوار ج44 ص236
👌در کتاب الفتوح ابن اعثم نیز چنین آمده است ؛
« شب زیاد شراب خورده بود و صبح مست از خواب برخاست و قی به او فشار آورد و همینطور ادامه پیدا کرد تا مرد »
📚الفتوح ج5 ص164
👌در کتاب انساب الاشراف آمده است ؛
« بنی العباس قبر معاویه را شکافتند و چیزی از معاویه جز استخوان باریکه ای نمانده بود ، قبر یزید بن معاویه را هم شکافتند و جز استخوان های بند مفاصل پای او را پیدا نکردند ، هر چه از گورها گرد آورده بودند را #آتش زدند »
📚انساب الاشراف ج4 ص144
💠 @rooshanfekr
🌟امام_زمان (ارواحنا له الفداء) :
💎 به #شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را به حقّ عمّه ام حضرت #زینب (سلام الله علیها) قسم دهند که فرج را نزدیک گرداند.
📝 شیفتگان حضرت مهدی(ع)، ج 1، ص 251 . به نقل از سایت حوزه علمیه
@rooshanfekr
🏴 اسارت آل الله علیهم السلام🏴
🏴در بین راه کربلا تا کوفه هر بار
🏴دیدم به دست ساربان انگشترت را
🏴در بین راه کربلا تا کوفه هر بار
🏴با کعب نی ها زجر میزد دخترت را
🏴یادم نخواهد رفت این بی حرمتی ها
🏴یادم نخواهد شد نگاه مضطرت را
🏴یادم نخواهد شد خرابه - شام ویران-
🏴یادم نخواهد رفت یاس پرپرت را
🏴مویم سپید و قامتم گشته کمانی
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
#با_حسین_علیه_السلام 126
#شام_غریبان 02
از خیمه همه اهل حرم را بردند
از پیش نگاهم جگرم را بردند
بستند تمام یاسها را به طناب
در بند اسارت پسرم را بردند
وقتی که بریدند سرم را ز قفا
انگشتر و خود و سپرم را بردند
آن نیزه سوارها که میخندیدند
بر نیزه خویشتن سرم را بردند
دیدند کسی نیست مرا یار شود
با تیر، توان پیکرم را بردند
در پیش نگاه مادری غمدیده
گهواره طفل پرپرم را بردند
در خاک نهادم بدنش را، اما
قنداق علی اصغرم را بردند
کردند تمام خیمه ها را غارت
حتی سر طفل مضطرم را بردند
بر نیزه نشسته بودم و میدیدم
با پای برهنه دخترم را بردند
میدید ابالفضل، ولی با سیلی
بر ناقه سوار و خواهرم را بردند
دیدند که من داغ برادر دارم
مشک و علم برادرم را بردند
افتاد عمود خیمه بر روی زمین
تا آبروی دلاورم را بردند
ای وای، یکی میان آتش میگفت
عباس بیا که معجرم را بردند
همراه غزالان حریم زهرا
تا شام، دل شعله ورم را بردند
#با_حسین_علیه_السلام 328
#با_سکینه_علیهاالسلام 01
#شام_غریبان 01
⚫️⚫️ تقدیم به #حضرتسکینهخاتون (سلام الله علیها)
چنان خون میچکد از رنگ و روی دامنت بانو !
که گل شرمش میآید از گل پیراهنت بانو !
بگو بر چهرات خون کدامین لاله پاشیده؟
چه پاییزی گذر کرده ز باغ دامنت بانو؟
نگو خون گریههای ظهر عاشوراست... میدانم..
که رد تازیانه مانده بر روی تنت بانو !
خجالت میکشد این ریسمان از هرچه انسان است
که گردیده است گردنبند دور گردنت، بانو!
شب سردی ست... در دلهای ما شام غریبان است...
زمین را گرم کن با چشمهای روشنت، بانو!
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود:
در فرازی از حدیث داوود فرمود: ای داوود، تو چیزی را اراده میکنی، من هم چیزی را. این نمیشود، الاّ آن چیزی را که من اراده میکنم. اراده خدا مقدّم است، چون او به ما حیات داده است و ما را بهتر از خودمان میشناسد. اگر نپذیری در فتنه میافتی. اغلب شنیدهاید که گلایه میکنند و میگویند: هر چه ما میخواهیم، خدا نمیخواهد. هرچه ما نمیخواهیم، خدا میخواهد. مچش را بگیر، حتّی اگر مچ خودت باشد. بگو آیا این خوب است؟ اِن هِیَ الافتنتُکَ این یک فتنه است. فتنه یعنی چالههای زیاد، چاله پس از چاله. خسته میشوی. آیا میدانی تا چه زمانی در این چاله هستی؟ وقت آن را هم تعیین کرده است. میگوید: تا زمانی که تسلیم شوی. وقتی تسلیم شدی، هر کاری را که تو بخواهی، من هم همان کار را میکنم. هر کاری هم که من بخواهم تو انجام می دهی. ببینید جنگ به آن شدیدی تبدیل به صلح به این لطیفی شد: گفت؛ خدایا چقدر تو آمادهای، هر کاری را که من میخواهم تو هم همان کار را انجام میدهی. خدا هم اگر بخواهد پاسخ دهد میفرماید: بنده من، تو هم هر کاری که انجام میدهی همان است که من میخواهم. ما با هم صلح کردیم. پیشتر همهاش جنگ بود. تا وقتی که انسان علم ندارد چیزهایی را میخواهد که ممکن است برایش ضرر داشته باشد. اما وقتی علم پیدا کرد، هرچه او میخوهد، خدا هم همان را انجام میدهد و بدین ترتیب صلح ایجاد میشود. گفت: چهل سال با خدا جنگیدیم، شکر که دیشب میان من و او صلح افتاد.
✍️کتاب طوبای محبّت ج 2 – ص 50
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌴🕊امام زمان عج
💫اگر روزگار وقت زندگى مرا از تو [اى حسین (ع) ] به تأخیر انداخت و یارى و نصرت تو در كربلا در روز عاشورا نصیب من نشد، اینک من هر آینه صبح و شام به یاد مصیبتهاى تو ندبه میكنم و به جاى اشک بر تو خون گریه میكنم...
💫فرازی از زیارت ناحیه مقدسه
در کتاب مبکی العیون آمده است: در شب شام غریبان، حضرت زینب (ع) در زیر خیمه نیمسوخته، اندکی خوابید. در عالم خواب مادرش حضرت فاطمه زهرا (ع) را دید. عرض کرد: مادرجان آیا از حال ما خبر داری؟!حضرت فاطمۀ زهرا (ع) فرمود: تاب شنیدن ندارم. حضرت زینب (ع) عرض کرد: پس شکوهام را به چه کسی بگویم؟
حضرت فاطمۀ زهرا (ع) فرمود: «من خود هنگامی که سر از بدن فرزندم حسین (ع) جدا میکردند، حاضر بودم. اکنون برخیز و رقیه (ع) را پیدا کن».حضرت زینب (ع) برخاست. هر چه صدا زد، حضرت رقیه (ع) را نیافت.
با خواهرش امکلثوم (ع) در حالی که گریه میکردند و ناله سر میدادند، از خیمه بیرون آمدند و به جستجو پرداختند تا اینکه نزدیک قتلگاه صدای او را شنیدند. آمدند کنار بدنهای پارهپاره، دیدند رقیه (ع) خود را روی پیکر مطهر پدر افکنده و در حالی که دستهایش را به سینۀ پدر چسبانیده است درد و دل میکند.
حضرت زینب (ع) او را نوازش داد. در این وقت سکینه (ع) نیز آمد و با هم به خیمه بازگشتند. در مسیر راه، سکینه (ع) از رقیه (ع) پرسید: چگونه پیکر پدر را جستی؟ او پاسخ داد: «آنقدر پدر پدر کردم که ناگاه صدای پدرم را شنیدم که فرمود: بیا اینجا، من در اینجا هستم.»
در بعضی روایات آمده است: حضرت سکینه سلام الله علیها در روز عاشورا به خواهر سهسالهای (که بهاحتمال قوی همان حضرت رقیه (ع) باشد) گفت: «بیا دامن پدر را بگیریم و نگذاریم برود کشته بشود.»امام حسین (ع) با شنیدن این سخن بسیار اشک ریخت و آنگاه رقیه (ع) صدا زد: «بابا! مانعت نمیشوم. صبر کن تا تو را ببینم.»
امام حسین (ع) او را در آغوش گرفت و لبهای خشکیدهاش را بوسید. در این هنگام آن نازدانه ندا در داد که:
العطش العطش، فان الظما قد احرقنی
بابا بسیار تشنه ام، شدت تشنگی جگرم را آتش زده است.
امام حسین (ع) به او فرمود: «کنار خیمه بنشین تا برای تو آب بیاورم». آنگاه امام حسین (ع) برخاست تا به سوی میدان برود، باز هم رقیه دامن پدر را گرفت و با گریه گفت:
یا ابه این تمضی عنا؟
بابا جان کجا میروی؟ چرا از ما بریدهای؟
امام (ع) یک بار دیگر او را در آغوش گرفت و آرام کرد و سپس با دلی پرخون از او جدا شد.
وداع امام حسین (ع) در روز عاشورا با اهلبیت (ع) صحنهای بسیار جانسوز بود، ولی آخرین صحنۀ دلخراش و جگرسوز، وداع ایشان با دختری سهساله بود که در ذیل میخوانید:
هلال بن نافع که از سربازان دشمن بود، میگوید: من پیشاپیش صف ایستاده بودم. دیدم امام حسین (ع) پس از وداع با اهلبیت خود، به سوی میدان میآید. در این هنگام ناگاه چشمم به دخترکی افتاد که از خیمه بیرون آمد و با گامهای لرزان، دوان دوان به دنبال امام حسین (ع) شتافت و خود را به آن حضرت رسانید. آنگاه دامن آن حضرت را گرفت و صدا زد:
یا ابه! انظر الی فانی عطشان.
بابا جان، به من بنگر، من تشنه ام.
شنیدن این سخن کوتاه ولی جگرسوز از زبان کودکی تشنهکام، مثل آن بود که بر زخمهای دل داغدار امام حسین (ع) نمک پاشیده باشند. سخن او آنچنان امام حسین (ع) را منقلب ساخت که بیاختیار اشک از دیدگانش جاری شد. با چشمی اشکبار به آن دختر فرمود:
الله یسقیک فانه وکیلی.
دخترم، میدانم تشنه هستی خدا ترا سیراب میکند، زیرا او وکیل و پناهگاه من است.
هلال میگوید: پرسیدم «این دخترک که بود و چه نسبتی با امام حسین (ع) داشت؟»
به من پاسخ دادند: او رقیه (ع) دختر سهسالۀ امام حسین (ع) است
به یاد لب تشنه پدر آب نخورد!
عصر عاشورا که دشمنان برای غارت به خیمهها ریختند، در درون خیمهها مجموعا ۲۳ کودک از اهلبیت را یافتند.به عمر سعد گزارش دادند که این ۲۳ کودک، بر اثر تشنگی در خطر مرگ هستند.
عمر سعد به آنها اجازه داد به آنها آب بدهند. وقتی که نوبت به حضرت رقیه (ع) رسید آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوی قتلگاه حرکت کرد. یکی از سپاهیان دشمن پرسید: کجا میروی؟ حضرت رقیه (ع) فرمود: «بابایم تشنه بود. میخواهم او را پیدا کنم و برایش آب ببرم.»
او گفت: آب را خودت بخور. پدرت را با لب تشنه شهید کردند!حضرت رقیه (ع) در حالی که گریه میکرد، فرمود: «پس من هم آب نمیآشامم.»
و نقل است که احدی از اسرای کربلا حتی کودکان آب ننوشیدند
@rooshanfekr
♥️ به یاد امام زمان باش...
🔷 شخصی از امام کاظم درباره آیه 20 سوره لقمان که میفرماید:
نعمتهای آشکار و پنهانش را بر شما تمام کرد پرسید.
🔻امام فرمودند:
🔸نعمت آشکار امامی است که میان مردم نمایان است. نعمت پنهان، امام غایب از دیده هاست.
آن شخص پرسید: در میان امامان کسی پنهان میشود؟
🔹فرمودند: بله، وجودش از چشم مردم پنهان میشود ولی یادش از دلهای مومنان مخفی نمیشود.
♥️ امام باقر فرموده اند: همانا یاد و ذکر ما (اهل بیت)، یاد و ذکر خداست.
📚بحارلانوار، ج51 ،ص150،
کافی، ج2 ،ص496
+ گفت :عُلیاء مُخَدَّرِه ...
- گفتم : یعنی چه؟
+ گفت : مُخَدَّرِه یعنی بانویی که کمتر
از خانه بیرون می آمده ، مگر اینکه ضرورتی باشد ...
مُخَدَّرِه کسی است که مثلا برای زیارت
قبر مادرش هم شبانه با پدر و برادرانش می رفته ...
و مُخَدَّرِه کسی است که وقتی میهمان به خانه شان
می آمد، پدرش نور چراغ را پایین می کشید
تا حاضرین حتی حضور سایه اش را هم احساس نکنند ...
مُخَدَّرِه یعنی کسی که با نامحرم روبرو نشده
چه رسد به عتاب و خطاب ...
کسی که رنگ بازار را هم ندیده،
چه رسد به بازار برده فروشان ...
و چه بگویم یعنی کسی که مجلس شراب ...
-گفتم : بس است ...
دروغ است ان شاءالله
#السلام_علیک_یا_عمة_ولی_الله
هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید
عزیزِفاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
#صدقه_جهت_سلامتی_ولی_عصر🖤🥀
🏴آنچه از حسین که کمتر شنیده ایم
⚠️امام حسین را فقط در چند ساعت آخر زندگیاش خلاصه کردهایم در حالی که از ۵۷ سال زندگی او بی خبریم.
✅امام حسین در جنگهای جمل و صفین، مثل سربازهای ساده در میدان جنگ حاضر شد؛ در حالی که میتوانست به بهانه آقازاده بودن، خود را از رزم، معاف کند.
✅امام حسین عاشقانه خانوادهاش را دوست داشت و به آنها محبت میکرد و حتی برای همسرش رباب، شعر عاشقانه میسرود.
✅در حال اعتکاف و طواف خانه خدا، شخص مقروضی از ایشان تقاضای کمک کرد و امام حسین اعتکاف خود را شکست تا از طلبکار، تقاضای مهلت کند.
✅هیچگاه هیچ پست و مقامی را از پدر خود که حاکم تمام ممالک اسلامی بود طلب نکرد. امام حسین کشاورز بود و هر روز بر روی اراضی خود کار میکرد.
✅در ماجرای صلح امام حسن با معاویه، با برادرش همراهی کرد و سخن هیچ مخالفی را نپذیرفت. پس از شهادت برادر نیز تا زمان مرگ معاویه به پیمانی که معاویه بارها آن را شکسته بود، متعهد ماند.
✅هیچگاه هیچ سائلی از خانه او دست خالی بر نمیگشت و نه تنها به فقرا کمک میکرد بلکه آنها را از گدایی بی نیاز میکرد.
✅در ماجرای خاکسپاری امام حسن، به خاطر جلوگیری از نزاع، به دفن نشدن برادرش در کنار رسولالله رضایت داد.
✅کنیز خود را به خاطر اینکه یک دستهگل به ایشان هدیه داد، آزاد کرد.
✅وقتی بردهای را دید که به یک سگ غذا میدهد، او را از اربابش که یهودی بود خرید و همانجا آزاد کرد. مرد یهودی و همسرش با دیدن مرام حسین، همانجا مسلمان شدند.
✅در ماجرای بیعت اجباری با یزید، در حالی که میتوانست مثل عبداللهبنزبیر در مکه پناهنده شود، اینکار را نکرد تا حرمت کعبه خدشهدار نشود.
✅وقتی به سپاه هزار نفری حربنیزید ریاحی برخورد کرد، نه تنها از عطش لشکریان دشمن سوءاستفاده نکرد بلکه همه لشگریان دشمن را سیراب کرد. حتی امامحسین دستور داد که اسبهای دشمن را هم سیراب کنند.
✅وقتی که فهمید مردم کوفه از بیعت خود برگشتهاند، برای جلوگیری از جنگ و خونریزی به دشمن گفت که از رفتن به کوفه منصرف شده و برمیگردد ولی ابنزیاد مخالفت کرد.
✅وقتی حربنیزید ریاحی به دستور ابنزیاد، اجازه بازگشت به امام حسین نداد، اصحاب به ایشان پیشنهاد دادند که با لشکر کوچک حُر بجنگند و از مهلکه فرار کنند ولی حضرت سیدالشهداء فرمود:
من شروع کننده جنگ نیستم.
✅در حالی که تعداد سربازان ایشان کمتر از صد نفر بود، به آنها فرمود هر کسی که بدهکار است نمیتواند با ما باشد و دو نفر از سربازان، به همین دلیل شبانه از امام حسین جدا شدند.
✅زمین کربلا را شصت هزار درهم از صاحبان آن خرید و به همانها بخشید تا خون او در زمین دیگران ریخته نشود.
✅مردم در هنگام دفن امامحسین، آثار زخمهایی کهنه بر دوش ایشان دیدند. امام سجاد فرمودند این زخمها اثر کیسههایی است که پدرم شبانه به منزل نیازمندان میبُرد.
💠انواع گناهان و تأثیرات آنها بر زندگی💠
🌟امام صادق علیه السلام میفرمایند:
🔥گناهی كه نعمت ها را تغيير میدهد:
⛔️تجاوز به حقوق ديگران است.
🔥گناهی كه پشيمانی می آورد:
⛔️قتل است.
️🔥گگناهی كه گرفتاری ايجاد میكند:
⛔️ظلم است.
🔥گناهی كه آبرو می بَرد:
⛔️شرابخواری است.
🔥گناهی که جلوی روزی را میگیرد:
⛔️زناست.
🔥 گناهی كه مرگ را شتاب میبخشد:
⛔️قطع رابطه با خويشان است.
🔥گناهی كه مانع استجابت دعا میشود و زندگی را تيره و تار میکند:
⛔️نافرمانی از پدر مادر است.
📚علل الشرايع ج ۲-ص۵۸۴
@rooshanfekr
√ ساعتشمار روز عاشورا؛
☜ حدود ٤۵؛۵ (اذان صبح)
امام (ع) بعد از نماز صبح برای اصحاب خویش، ایراد خطبه فرمودند و آنان را به صبر و جهاد دعوت فرمودند. سپس مشغول به قرائت دعا و مناجات شدند. در طرف مقابل، سپاه دشمن هم به امامت عمر سعد، نماز خواندند و به آرایش و استقرار لشگر و تیز کردن نیزهها و شمشیرها، مبادرت کردند.
☜ حدود ۶
به فرموده امام حسین (ع)، اصحاب اقدام به حفر گودال در پشت خیمهها نموده و آن را با خاربوتهها پر کردند، تا در صورت لزوم، خارها را آتش زده و مانع حمله سوارهنظام دشمن، از پشت خِیام شوند.
☜ حدود ۷ (طلوع آفتاب)
امام (ع) سوار بر شتری سوار شده و به سمت سپاه کوفه رفته و با صدای بلند برای آنها خطبه خواندند و یادآوری فرمودند که کوفیان به امام (ع) نامه نوشته و بیعت کردند و با کفار اتمام حجّت فرمودند. جبهه مقابل از امام (ع) پرسیدند، حکم ابن زیاد را اطاعت کند، اینجا امام (ع) آن جمله معروف را فرمودند؛ اَلَا وَ اِنَّ الدَّعِی بْنِ الدَّعِی قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اِثٌنَیْنِ...، همانا زنازادهٔ پسر زنازاده، مرا بین شهادت و قبول ذلّت مجبور کرده است.
√ ساعتشمار روز عاشورا؛
☜ حدود ۸
بعد از اتمام سخنرانی، امام (ع) ندای هَلْ مِنْ نَاصِرٍ یَنْصُرُنِی را سر داد. چند نفر دچار تردید شدند؛ از جمله حر و ابوالشعثا.
☜ حدود ۹
شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا در شروع جنگ تعلل میکنی؟ عمر سعد اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد و لشگر را شاهد گرفت که نزد عبیدالله شهادت بدهند؛ اولین تیر را، من پرتاب کردم. تیراندازان کوفی، چند نفر از اصحاب را شهید شدند.
☜ حدود ۱۰
جنگ تن به تن آغاز شد. عبد الله بن عمیر و حبیب بن مظاهر جنگیدند و پس از هلاکت کفار، دشمن دستور محاصره گروهی داد. شمر با لشگر خود به جانب چپ خیام حمله کردد و با دفاع زهیر و یارانش، شمر زخمی شد. با عقب نشینی هر دو جناح سپاه کفار، عمر سعد، مجدداً دستور تیراندازی داد و اکثر اسبهای سپاه امام (ع) را کشتند.
☜ حدود ۱۱
اصحاب با هم وعده کردند تا نگذارند کسی از بنی هاشم به میدان برود و خودشان برای جنگ عازم میدان شدند. در این جنگ بریر شهید شد. سپس عمر سعد مجدداً دستور حمله جمعی داد و سپاه امام (ع) را محاصره کردند. حضرت عباس (ع) حمله فرمودند و با شکستن محاصره، آنها را نجات دادند.
☜ حدود ۳۰؛۱۲
حبیب بن مظاهر برای ابلاغ امر امام ع جهت توقف جنگ، برای اقامه نماز تشریف بردند. کوفیان گفتند؛ نماز شما قبول نمیشود. حبیب فرمودند؛ ای الاغ، گمان میکنی نماز شما قبول است و نماز پسر پیامبر (ص) قبول نمیشود؟ سپس به ایشان حمله کردند و حبیب را پس از محاصره، شهید کردند.
☜ حدود ۳۰؛۱۳
با شهادت اصحاب منجمله زهیر و حر، اکنون نوبت به بنیهاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر (ع) بود. امام حسین (ع) گریان شد و فرمودند؛ خدایا! تو بر ایشان گواه باش، که فرزند پیامبرت و شبیهترینِ مردم به او در صورت و سیرت، به سوى آنان میرود (اثبات عصمت آقا علی اکبر ع)، سپس ایشان جنگ نمایانی کرد و حدود ۳۰۰ نفر پیادهنظام و ۲۰۰ نفر از سوارهنظام دشمنان را هلاک فرمودند و با محاصره چند هزارنفری، به شهادت رسیدند.
☜ حدود ۳۰؛۱٤
با شهید شدن بنیهاشم، عاقبت امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) تنها ماندند. حضرت عباس (ع) فقط با یک نیزه، برای تهیه آب، به سمت فرات حرکت فرمودند و با حملات متعدد کفار مواجه شدند. ایشان در نهایت با دستان خالی و فقط با یک نیزه، حدود ۳۰۰ نفر از کفار را هلاک فرمودند و سرانجام با محاصره و دخالت حرمله، شهید شدند.
نقل مابعد واقعه و حوادث حول تنها ماندن آقا سید الشهدا علیه السلام و آنچه حرمله لعین کرد...... عزیزان به ارباب مقاتل مراجعه بفرمایند.
🚩 از شب یازدهم محرّم سال ۶۱ هجری تا قیام حجّت خدا شام غریبان است.
«استاد مهدی طیّب»
🏴 با شهادت اباعبدالله الحسین علیه السّلام و اولاد و اصحاب بزرگوارش و با به آتش کشیده شدن خیمهها و آواره شدن آل الله در بیابانها، شام غریبانی آغاز شد که تمامی ندارد، مگر با ظهور حجّت خدا.
▪️مسلمانها دو جبهه شدند، به ظاهر سه گروه هستند، ولی در واقع، دو جبهه هستند.
▫️گروه اوّل عاشقان حقیقت هستند؛ اباعبدالله الحسین علیهالسّلام و خاندان و اصحاب صدیقش.
▫️گروه دوّم دنیاطلب صریح هستند؛ سپاهیان عمرسعد و شامیان و جبههی باطل.
▫️گروه سوّم کسانی هستند که از صحنه عاشورا فرار کردند و مشغول ذکر و عبادت و طواف کعبه شدند.
▪️اباعبدالله الحسین علیهالسّلام هشتم ذیالحجّه از مکّه خارج شدند، اما این گروه سوّم به جای همراهی با اباعبدالله، به سوی منا و عرفات و طواف کعبه رفتند تا اینکه واقعهی کربلا و عاشورا اتفاق افتاد.
▪️به اسم عرفان و تصوّف و تقدّس و عبادت و دیانت و زهد و تقوا و ایمان، از صحنه رویارویی با جبههی باطل گریختند؛ اینها همان گروهی هستند که در زیارت عاشورا نفرین کرده و میگوییم:
▫️لَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ
▪️نفرین میکنیم کسانی را که سکوت کردند و با سکوتشان زمینه را مستعد کردند که چنین فاجعه عظیمی اتفاق بیافتد؛ لذا آنها هم به سپاهیان عمر سعد و شامیان ملحق هستند.
▪️پس در واقع دو جبهه است:
▫️یا حسینی هستی
▫️یا اگر حسینی نیستی، یزیدی هستی.
▪️اگر حسینی نیستی، یزیدی هستی، چه در مکه مشغول طواف کعبه باشی و چه کنار یزید در میخانه مشغول شراب خواری باشی.
▪️این دو جبهه بعد از واقعه عاشورا استمرار دارد. حرامیان جبهه شام همواره خواهند بود و یاران اباعبدالله علیهالسّلام، یاران ولیّ اعظم خدا، در این شام غریبان زندگی میکنند.
▪️لذا هر وقت مصائب، سختیها، ابتلائات، کاستیها و فشارها آمد، یک نگاه بیندازید ببینید ما کجا هستیم! آیا در شام غریبان میشود انتظار خوشی و رفاه و راحتی داشت؟
▪️بعد از فاجعهی عاشورا تا قبل از اینکه منتقم خون اباعبدالله علیهالسّلام ظهور کند و انتقام خون جدّ بزرگوارش را بگیرد، آیا دیگر آب گوارایی از گلوی شیعه پایین میرود؟!
▪️لذا خیلی خلاف انتظار ما نباید باشد اگر دیدیم آواره شدیم، اگر ما را متهم کردند، به ما تهمت زدند، سیلی زدند، اگر حقوقمان را تضییع کردند و به تاراج بردند، اگر بر ما تاختند، توجّه داشته باشیم که شب شام غریبان است و خلاف این عجیب است.
▪️هر وقت سختیها آمد تا ما را از پا درآورد و بی تحمّلی و کلافگی نشان دهیم و جزع و فزع کنیم، یک نگاه بیاندازیم که کجاییم!
▪️در شام غریبان نمیشود توقع خوشی داشت، البته در جنبههای ظاهری؛ در جنبههای باطنی که شیرینترین شهدها در همین شام غریبان است. در جنبههای ظاهری و طبیعی، غارت و به آتش کشیده شدن خیمه هاست، کشیدن گوشواره از گوش کودکان است و ...
▪️لذا وقتی توجّه داشته باشیم که در شام غریبان هستیم، دیگر شرایط برایمان قابل تحمّل است و کلافگی نشان نمیدهیم.
▪️وقتی ولیّ اعظم خدا آنگونه به شهادت میرسد و سر مطهّرش از پیکر جدا میشود و اسبها را نعل تازه زدند و بر پیکر پاک حجّت خدا تاختند تا پیش فرمانده خود افتخار کنند که یک استخوان سالم بر پیکر اباعبدالله الحسین علیهالسّلام نگذاشتهاند، آیا ما میتوانیم در جنبههای ظاهری و طبیعی انتظار راحتی و شیرینی داشته باشیم؟!
▪️شام غریبان است، این شام سحر نخواهد شد، مگر با ظهور حجّت خدا و منتقم خون اباعبدالله علیهالسّلام. آنجاست که آغاز طلیعهی صبح است و بسیار هم نزدیک است. قرآن فرمود:
▫️اَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ
▫️آیا صبح نزدیک نیست؟
▪️در جنبهی باطنی این بیان قرآن که آیا صبح نزدیک نیست، میخواهد یک تکانی به ما بدهد؛ شاید میخواهد بگوید خوب نگاه کن ببین آیا صبح نشده!
▪️در جنبه ظاهری و عمومی هم صبح نزدیک است. فرمود:
▫️إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا
▪️اینست که هروقت سختیها فشار آورد، دعایمان این باشد:
▫️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
▫️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
▫️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
▫️بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
@ahlevela_channel
@rooshanfekr
💠گریه بر مظلوم،فریاد مقابل ظالم
🔴 امام خمینی (ره) :
امام حسین با عده کم همه چیزش را فدای اسلام کرد، مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد و(نه) گفت. بچه ها و جوانهای ما خیال نکنند که مسأله،مسأله ملت گریه است ،این را دیگران القاء کردند به شماها که بگوئید ملت گریه. آنها از همین گریه ها می ترسند برای اینکه گریه ای است که گریه بر مظلوم است،فریاد مقابل ظالم است.
صحیفه نور،جلد 10،صفحه 31
بیانات امام خمینی(ره) در جمع علمای غرب تهران
مورخ:1358/07/30
@rooshanfekr
💠خدمت به خلق💠
🌟 امام صادق – علیهالسلام - به مردی گفت:
💎چرا ما را تحقیر میکنی؟ آن مرد گفت: پناه میبرم به خدا از اینکه شما یا امری از امور شما را سبک بشمارم. پس حضرت به او فرمود:
💎وای بر تو، آیا ندای آن شخصی را که نزدیک جحفه از تو کمک خواست که او را به اندازة یک میل (برابر 2 کیلومتر) بر مرکبت سوار نمایی و او به خدا سوگند یاد کرد که خسته و وامانده شده است؛ نشنیدی؟ به خدا سوگند! تو حتی سرت را بلند نکردی و او را تحقیر کردی. هر کس مؤمنی را خوار کند ما را تحقیر کرده و حرمت الهی را شکسته است.
📚حدیث مشهور و سهل الوصول
@rooshanfekr
مخنف می گوید :
چون سر حسین ( ع ) را به
سمت الجصاصه بردند
و از تکریت عبور کردند به دیر مسیحیان
رسیدند راهب دیر از آنان پرسید
که این سر از آن کیست ؟
گفتند از آن کسی که بر امیرمومنان
یزید بن معاویه خروج کرده است
راهبِ جوانی آن جا بود به پیر دیر گفت :
این سر فرزند دختر پیامبر مسلمانان است .
پیر گفت : زنهار! برو و ناقوس های دیر را
به صدا دربیاور تا خدا و خلقش بدانند که
ما بری از این مسلمانانیم که بر فرزند
پیامبرشان نیز رحم ندارند !
✍🏻 تاریخ طبری