eitaa logo
روشنای ویگل
120 دنبال‌کننده
25.1هزار عکس
31.2هزار ویدیو
783 فایل
سعی می کنم مطالب خوبی برای شما عزیزان داشته باشم.باماهمراه شوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
📣ذكري كه توفيقات سلب شده را باز ميگرداند: 🌷 آیت الله فاطمي نيا : ماه رجب ، ماه است. ☘ يكي از اذكار و ادعيه اي كه اگر به معناي آن توجه كنيم بسيار موثر است ، ذكر " يا مُقيلَ العَثَرات" است. 🍁 (اي خدايي كه لغزش ها را اقاله ميكند و ناديده ميگيرد ) 🌺 ما خدايي داريم كه بسيار مهربان است و گناهان ما را اقاله ميكند ، به اين معنا كه اگر پشيمان شويم و توبه كنيم ،اصلا با ما طوري معامله ميكند مثل اينكه گناهي مرتكب نشده ايم! 💐 گاهي مواقع دراثر گناه ، بعضي توفيقات از انسان سلب ميشود ؛ اگر اين ذكر را با توجه و حضور قلب در يا خود بگويد ،توفيقات بازميگردد👌✨
‼️سجده بر سطح ناصاف یا نوشته دار مُهر 🔷س ۵۷۴۸: بر روی نوشته های مُهر اشکال دارد؟ ✅ج: اگر مقدار تماس پیشانی با ، در مجموع به اندازه حد اقل سر انگشت باشد، اشکال ندارد. 🆔 @رساله احکام
🌺🌺🌺🌺🌺 🌹لطفا حتما تا آخر بخونید 🌹 🌴کرامت (علیه السلام) به یک 🌴 🌺فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :🌺 يكى از هاى حوزه باعظمت از نظر در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود . روزى از روى و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟! شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف من باشى اينجا همين و و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى قابل توجّهى مى خواهى بايد به در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند . پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !! بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى : 🌺به آسمان رود و كار كند از خواب بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند . وقتى به در خانه آن مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين را به داخل راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد . مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود . فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون و و وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است . هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست . آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقايان من ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد . چون صيغه جارى شد كه در دريايى از و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در اميرالمؤمنين (عليه السلام) بگويم ، يك گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : 🌺به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود (عليه السلام) است . راجه شكر كرد و خواند : 🌺به ذرّه گر نظر لطف كند 🌺به آسمان رود و كار كند منبع : کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين انصاریان 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
✳ یک سجده در تمام عمر... 🔻 اگر در یک ، در جمیع ایام عمر، حاصل شد، جبران خسارات بقیه‌ی عمر می‌شود و عنایت حق، از او دستگیری می‌کند و از دایره‌ی دعوت خارج می‌شود. 👤 (ره) 📚 از کتاب 📖 ص ۱۰۵ #⃣ 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش
🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌺امام صادق علیه السلام به ابوبصیر فرمودند: إِنْ خِفْتَ أَمْراً يَكُونُ أَوْ حَاجَةً تُرِيدُهَا فَابْدَأْ بِاللَّهِ وَ مَجِّدْهُ وَ أَثْنِ عَلَيْهِ كَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ صَلِّ عَلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلْ حَاجَتَكَ وَ تَبَاكَ وَ لَوْ مِثْلَ رَأْسِ اَلذُّبَابِ إِنَّ أَبِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَانَ يَقُولُ إِنَّ أَقْرَبَ مَا يَكُونُ اَلْعَبْدُ مِنَ اَلرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ سَاجِدٌ بَاكٍ . 🍀اگر از وقوع چيزى بيم دارى و يا حاجتى مى ‏خواهى، آغاز سخن كن به نام خدا و او را تمجيد كن و ستايش نما چنانچه شايسته آن است، و بر محمد (صلی الله علیه و آله) صلوات فرست و حاجت خود را بخواه و خود را به گريه بدار گرچه به اندازه سر مگسى باشد، زيرا پدرم (علیه السلام) هميشه مى ‏فرمود: نزديكترين حال بنده به خداوند پرورنده عز و جل وقتى است كه او در سجده باشد و گريان باشد 📚أصول الكافی، جلد‏6، صفحه61 🍃🍃🍃 ✨الهي توفيق دعا و تضرع روزانه را به همه مان عنايت کن و بهره هايي عظيم از استجابت و قرب خودت به ما و همه دوستان و عزيزانمان بده🤲 📣کانال مدرسه علمیه الهادی علیه السلام 🆔@alhadihawzahqom
🔫 پدر جوان ۲۸ساله... ❗️ 🔻پدر، فقط ۲۸سال سن داشت... و در بستر بیماری سختی افتاده بود... ❗️ اما این بیماری عادی نبود، بلکه بود که از طریق توسط عوامل « » رخ داده بود... ❗️ 🔻پدر، کاسه‌ی دارو که آب و مصطکی در آن ریخته شده بود را نزدیک دهان کرد، اما چنان اثر کرده بود که دست آنقدر لرزه داشت که پدر نتوانست آن را بنوشد... ❗️ در این لحظه، پدر، سراغ پسر پنج ساله‌اش را گرفت... وقتی سراغ پسر رفتند دیدند در نماز است...❕ 🗣خبر دادند که بیاید... 🔻افراد حاضران دیدند که کودکی پنج ساله با صورتی بسیار و همچون نورانی که موی سرش به هم پیچیده و مجعد است و نزد پدر آمد، سلام کرد...❕ 🔻همین که چشم پدر به فرزند خود افتاد، و به او فرمود: ای با دستان خود مرا آب بده، که من به سوی پروردگار خویش می‏روم... ❕ 🔻کودک، ظرف آب جوشانیده را با دستان خود به پدر خورانید و بعد به پدر کمک کرد برای نماز وضو‌ بگیرد... 🔻پدر پس از نماز رو به فرزندش کرد و فرمود: «پسرم بشارت باد بر تو که تویی و بر روی زمین و تویی پسر من و منم پدر تو» 🔻تویی (م ح م د) بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن ابیطالب و پدر توست رسول‌خدا صلوات الله علیه و آله و سلم... 🔻تویی خاتم ائمه طاهرین و نام تو همنام رسول خدا(ص) است و این عهدی است به من از پدرم و پدران طاهرین تو ...» و علیه السلام، مظلومانه در همان هنگام در سحر جمعه به شهادت رسید... وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُون( الشعراء/٢٢٧) آجَرَکَ الله (عج)