eitaa logo
کانال روشنگری‌🇵🇸
19.3هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
13.6هزار ویدیو
71 فایل
🔶پاسخ شبهات(اعتقادی-تاریخی-سیاسی) 🔶تحلیلهای ضروری روز 🔶روشنگرانه ها پیج انگلیسی: @Enlightenment40 عربی: @altanwir40 عبری: @modeut40 اینستا instagram.com/roshangarii5 سروش Sapp.ir/roshangarii توییتر twitter.com/tanvire12 نظرات: @Smkomail کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
دیشب که ما مشغول تماشای #فوتبال بودیم، آنها به #شهادت رسیدند،در دفاع از #امنیت و #آرامش و #شادی ما.. #دفاع مان فقط در زمین #فوتبال قوی نبود.. سلام خدا بر #رزمندگان .. سلام خدا بر #مرزبان های #ایران اسلامی.. سلام #قهرمان های حقیقی.. سلام #اسطوره های واقعی.. سلام #سرباز اسلام .. سلام #پاسدار قرآن #شهید #شهید_محسن_شهرکی #شهید_جلال_بهبودی #زابل #گروهان_تاسوکی #مرز 👉 @roshangarii 🌹
🔵 سهم از #سفره_انقلاب بر اساس نوع #ژن! 😢👆 #شهدا #سپاه #مدافعان_حرم #رزمندگان #بسیجی #فرزند_شهید #همسر_شهید #شهید #اصلاحات #مدیران_دولتی #بانکداران #سلبریتی #روحانی #ژن_برتر #ژن_مرغوب! #بازیگران #پول #قدرت #شهرت #فالور #آقازاده #طلبکاری #انقلاب #رهبر #ریاست 👉 @roshangarii 🌹
🔶 سخنان مهم #رهبر انقلاب خطاب به #روحانی: #تولیدکنندگان، #رزمندگان #جنگ_اقتصادی اند.. تکانی بخور.. متاسفانه در این 6 سال تمام هم و غم دولت، برای #وارداتچی ها بوده، و ورشکستگی تولیدکنندگان.. #کارخانه #کارآفرین #اشتغال #کارگاه #تولید #رونق_تولید #دامداری #گاوداری #مرغداری #کشاورزی #وزارت_کار #وزارت_صمت #وزارت_جهاد_کشاورزی #وزارت_اقتصاد #وزارت_بهداشت #وزارت_نیرو 👉 @roshangarii 🌹
هدایت شده از  محمد عبدالهی
💢این روزها همه میپرسند از کی ما اینقدر بد شدیم؟ چرا بعضی از ما اینطوری شدیم؟ چرا انقدر و عجیب شده ایم؟ زمانی ما در ها خود را به دیگری میدادند، ایثار میکردند، خود آب نمی نوشیدند تا دیگری بنوشد. مان النگو و انگشترشان را برای جبهه میفرستادند و خود در خانه نان خالی میخوردند. حالا بخشی از ما منتظریم کالایی شود، به فروشگاهها هجوم ببریم، منتظریم کالایی شود، کنیم. 🔰جواب مشخصی دارد. از وقتی آمد. از وقتی و سریالهای همین ی خودمان، اصالت و و "فقط تو مهم است" و فردگرایی را برایمان تبلیغ کردند. از وقتی ها بر ما حاکم شدند ما شدیم. پول و منفعت شخصی و عیش فردی از همه چیز مهمتر شد، رفت، رفت، کمک به و تحقیر شد، حتی محکوم شد و هی در گوشمان خواندند بگوییم «چراغی که به خانه رواست..» .. تا دیگر کسی نخواند «بنی آدم اعضای یک پیکرند" کاش برگردیم به روزهای ایثار و انسانیت. کاش روزی با این لایف استایل کثیف لیبرال آمریکایی خداحافظی کنیم. و همه جهان لایف استایل زیبای اسلامی و را بشناسد. آن روز حتما امام زمان ما نزدیک است ☑️ @abdollahy_moh
✍️ 💠 به محض فرود هلی‌کوپترها، عباس از پله‌های ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر را به یوسف برساند. به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالی‌که تنها یک بطری آب و بسته‌ای آذوقه سهم‌شان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت. 💠 هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زن‌عمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند. من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید :«همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجره‌اش برگشته بود، جواب داد :«باید به همه برسه!» 💠 انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت :«خب اینکه به اندازه امشب هم نمیشه!» عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد :«ان‌شاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر را به چشم دیده بود که جواب خوش‌بینی عمو را با نگرانی داد :«این حرومزاده‌ها انقدر تجهیزات از پادگان‌های و جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلی‌کوپترها سالم نشستن!» 💠 عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، چطور جرأت کردن با هلی‌کوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمی‌شد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش می‌گفتن و همه دورش بودن، یکی از فرمانده‌های ایرانه. من که نمی‌شناختمش ولی بچه‌ها می‌گفتن !» لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :« ایران فرمانده‌هاشو برای کمک به ما فرستاده !» تا آن لحظه نام را نشنیده بودم و باورم نمی‌شد ایرانی‌ها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رسانده‌اند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟» 💠 حال عباس هنوز از که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمی‌دونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو داعش حتماً یه نقشه‌ای دارن!» حیدر هم امروز وعده آغاز را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم می‌خواهد با آمرلی صحبت کند. 💠 عباس با تمام خستگی رفت و ما نمی‌دانستیم کلام این فرمانده ایرانی می‌کند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لوله‌ها را سر هم کردند. غریبه‌ها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لوله‌ها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشی‌ها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو می‌بریم همون سمت و با می‌کوبیم‌شون!» 💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط کن!» احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمی‌ترسید و برایشان خط و نشان هم می‌کشید، ولی دل من هنوز از داعش و کابوس عدنان می‌لرزید و می‌ترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم. 💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با ده‌ها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب می‌شد از خواب می‌پریدیم و هر روز غرّش گلوله‌های تانک را می‌شنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز را می‌کوبید، اما دل‌مان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه بر بام همه خانه‌ها پرچم‌های سبز و سرخ نصب کرده بودیم. حتی بر فراز گنبد سفید مقام (علیه‌السلام) پرچم سرخ افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم. 💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل حیدر را نمی‌دانستم که دلم از دوری‌اش زیر و رو شده بود. تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس گرما گرفتم و حالا از داغ دوری‌اش هر لحظه می‌سوختم. 💠 چشمان و خنده‌های خجالتی‌اش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بی‌صدا می‌بارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را بگذاریم. ساعتی به مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید... ✍️نویسنده: ✍️ کانال @dastanhaye_mamnooe
✍️ 💠 در حیاط بیمارستان چند تخت گذاشته و غرق خون را همانجا مداوا می‌کردند. پارگی پهلوی رزمنده‌ای را بدون بیهوشی بخیه می‌زدند، می‌گفتند داروی بیهوشی تمام شده و او از شدت و خونریزی خودش از هوش رفت. 💠 دختربچه‌ای در حمله ، پایش قطع شده بود و در حیاط درمانگاه روی دست پدرش و مقابل چشم پرستاری که نمی‌دانست با این چه کند، جان داد. صدای ممتد موتور برق، لامپی که تنها روشنایی حیاط بود، گرمای هوا و درماندگی مردم، عین بود و دل من همچنان از نغمه ناله‌های حیدر پَرپَر می‌زد که بلاخره عمو پرستار مردی را با خودش آورد. 💠 نخ و سوزن بخیه دستش بود، اشاره کرد بلند شوم و تا دست سمت پیشانی‌ام برد، زن‌عمو اعتراض کرد :«سِر نمی‌کنی؟» و همین یک جمله کافی بود تا آتشفشان خشمش فوران کند :«نمی‌بینی وضعیت رو؟ رو بدون بیهوشی درمیارن! نه داروی سرّی داریم نه بیهوشی!» و در برابر چشمان مردمی که از غوغایش به سمتش چرخیده بودند، فریاد زد :« واسه سنجار و اربیل با هواپیما کمک می‌فرسته! چرا واسه ما نمی‌فرسته؟ اگه اونا آدمن، مام آدمیم!» 💠 یکی از فرماندهان شهر پای دیوار روی زمین نشسته و منتظر مداوای رفیقش بود که با ناراحتی صدا بلند کرد :«دولت از آمریکا تقاضای کمک کرده، اما اوباما جواب داده تا تو آمرلی باشه، کمک نمی‌کنه! باید برن تا آمریکا کمک کنه!» و با پوزخندی عصبی نتیجه گرفت :«می‌خوان بره تا آمرلی رو درسته قورت بدن!» پرستار نخ و سوزنی که دستش بود، بالا گرفت تا شاهد ادعایش باشد و با عصبانیت اعتراض کرد :«همینی که الان تو درمانگاه پیدا میشه کار حاج قاسمِ! اما آمریکا نشسته مردم رو تماشا می‌کنه!» 💠 از لرزش صدایش پیدا بود دیدن درد مردم جان به لبش کرده و کاری از دستش برنمی‌آمد که دوباره به سمت من چرخید و با که از چشمانش می‌بارید، بخیه را شروع کرد. حالا سوزش سوزن در پیشانی‌ام بهانه خوبی بود که به یاد ناله‌های حیدر ضجه بزنم و بی‌واهمه گریه کنم. 💠 به چه کسی می‌شد از این درد شکایت کنم؟ به عمو و زن‌عمو می‌توانستم بگویم فرزندشان در حال جان دادن است یا به خواهرانش؟ حلیه که دلشوره عباس و غصه یوسف برایش بس بود و می‌دانستم نه از عباس که از هیچ‌کس کاری برای نجات حیدر برنمی‌آید. 💠 بخیه زخمم تمام شد و من دردی جز حیدر نداشتم که در دلم خون می‌خوردم و از چشمانم خون می‌باریدم. می‌دانستم بوی خون این دل پاره رسوایم می‌کند که از همه فرار می‌کردم و تنها در بستر زار می‌زدم. 💠 از همین راه دور، بی آنکه ببینم حس می‌کردم در حال دست و پا زدن است و هر لحظه ناله‌اش را می‌شنیدم که دوباره نغمه غم از گوشی بلند شد. عدنان امشب کاری جز کشتن من و حیدر نداشت که پیام داده بود :«گفتم شاید دلت بخواد واسه آخرین بار ببینیش!» و بلافاصله فیلمی فرستاد. 💠 انگشتانم مثل تکه‌ای یخ شده و جرأت نمی‌کردم فیلم را باز کنم که می‌دانستم این فیلم کار دلم را تمام خواهد کرد. دلم می‌خواست ببینم حیدرم هنوز نفس می‌کشد و می‌دانستم این نفس کشیدن برایش چه زجری دارد که آرزوی خلاصی و به سرعت از دلم رد شد و به همان سرعت، جانم را به آتش کشید. 💠 انگشتم دیگر بی‌تاب شده بود، بی‌اختیار صفحه گوشی را لمس کرد و تصویری دیدم که قلب نگاهم از کار افتاد. پلک می‌زدم بلکه جریان زندگی به نگاهم برگردد و دیدم حیدر با پهلو روی زمین افتاده، دستانش از پشت بسته، پاهایش به هم بسته و حتی چشمان زیبایش را بسته بودند. 💠 لب‌هایش را به هم فشار می‌داد تا ناله‌اش بلند نشود، پاهای به هم بسته‌اش را روی خاک می‌کشید و من نمی‌دانستم از کدام زخمش درد می‌کشد که لباسش همه رنگ بود و جای سالم به تنش نمانده بود. فیلم چند ثانیه بیشتر نبود و همین چند ثانیه نفسم را گرفت و را تمام کرد. قلبم از هم پاشیده شد و از چشمان زخمی‌ام به‌جای اشک، خون فواره زد. 💠 این درد دیگر غیر قابل تحمل شده بود که با هر دو دستم به زمین چنگ می‌زدم و به التماس می‌کردم تا کند. دیگر به حال خودم نبودم که این گریه‌ها با اهل خانه چه می‌کند، بی‌پروا با هر ضجه تنها نام حیدر را صدا می‌زدم و پیش از آنکه حال من خانه را به هم بریزد، سقوط خمپاره‌های شهر را به هم ریخت. 💠 از قداره‌کشی‌های عدنان می‌فهمیدم داعش چقدر به اشغال امیدوار شده و آتش‌بازی این شب‌ها تفریح‌شان شده بود. خمپاره آخر، حیاط خانه را در هم کوبید طوری که حس کردم زمین زیر پایم لرزید و همزمان خانه در تاریکی مطلق فرو رفت... ✍️نویسنده: ✍️ کانال @dastanhaye_mamnooe
هدایت شده از  محمد عبدالهی
✍️۴۰ مطالبه از مجلس جدید/ برسانید به دست دکتر و نمایندگان جدید / 3 ادامه: 👇 🔰مطالبات فرهنگی اجتماعی ۲۹. راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات به‌عنوان ضروری‌ترین زیرساخت ارتباطی کشورو رایگان کردن استفاده از آن (جهت تالیف قلوب اجتماعی) ۳۰. ممنوعیت استفاده از پیام های رسان های خارجی و الزام به رواج یک پیام رسان واحد و پرقدرت. (با پشتیبانی کامل فنی) ۳۱. اعطای به خانواده های شهدای اتباع ساکن ایران ۳۲. اعطای تابعیت به خانواده های اتباع دارای فرزند دانشجوی متولد ایران. به جهت حفظ کرامت انسانی و پیشرفت علمی آنها. ۳۳. اختصاص مقرری ماهیانه برای همه دفاع مقدس (با سابقه بیش از یک سال) خصوصا سربازان وظیفه. (تاکنون هیچ حمایتی از رزمندگان ارتش و سربازان وظیفه آن دوران صورت نگرفته) ۳۴. الزام وزارت آموزش و پرورش به تصحیح کتب درسی از حالت حفظ محور به محور. ضرورت آموزش مهارت های تولید شغل به دانش آموزان از کلاس ششم تا پایان دبیرستان. به نحوی که دانش آموز خود بتواند پس از پایان دوره دبیرستان، به کارآفرینی و مشاغل خودبنیاد بپردازد و نیاز به تحصیلات دانشگاهی برای کسب شغل نداشته باشد. ۳۵. موظف کردن دانشگاهها به استخدام قراردادی حق التدریس به همراه بیمه و خدمات شغلی. همچنین دانشگاهها مجاز باشند تنها نیمی از کادر آموزشی خود را از اساتید حق التدریس انتخاب کنند. ظلم بزرگی که در وزارت علوم به اساتید حق التدریس صورت میگیرد و دانشگاهها به صورت استثماری نسبت به این قشر رفتار می‌کنند. ۳۶. ممنوعیت کاری مشاهیر و هایی که اقدامات و اظهاراتی علیه دارند. ابتدا به صورت موقت و در صورت تکرار به صورت دائمی. (مگر آنکه توبه و جبران نمایند) 🔰 مطالبات سیاسی ۳۷. محدود کردن دوران به ۵ سال (بدون امکان کاندیداتوری مجدد)و محدود کردن نمایندگی مجلس به حداکثر ۲ دوره ۴ ساله. (این قانون نیاز به اصلاح دارد.) هر دو این قوانین جهت جلوگیری از سواستفاده از قدرت، ، استفاده بهینه از فرصت مسئولیت، و جلوگیری از ساختارشکنی جهت فریب افکار عمومی است. ۳۸. محدود کردن دوره به حداکثر ۸ سال. سفرا و کنسولهای فرهنگی ایران در سایر کشورها موظفند فعالیت های فرهنگی و اقتصادی و بیلان کاری خویش در تصویرسازی مثبت از جمهوری اسلامی ایران در محل ماموریت خود را به صورت سالانه به مجلس گزارش کنند. سفارتخانه ها ملزم به فعالیت رسانه ای (پایگاه اینترنتی، حساب توییتری و اینستاگرامی) در راستای به زبان کشور مقصد شوند. ۳۹. غیرقانونی کردن بازی با نمایندگان در کلیه رشته های ورزشی و ملزم کردن برای قانونی کردن عدم بازی با رژیم های نژادپرست و آپارتاید و در حال با (رژیم صهیونیستی) در فدراسیون های جهانی. این اقدام سبب خواهد شد نه تنها هزینه عدم بازی با رژیم صهیونیستی بر دوش ورزشکاران ما نیفتد، بلکه باعث مشروعیت زدایی از رژیم اشغالگر در سطح جهانی شود. ۴۰. موظف کردن دولت به ایجاد سامانه سراسری برای پیگیری مردم. یک پایگاه اینترنتی واحد که هر فرد با کد ملی خود بتواند مشکلات و شکوه های خود از مسئولین دولتی هر شهر و استان و نیز به صورت کلی را در این پایگاه اعلام کند. و مسئولین مربوطه موظف باشند ظرف مدت یک ماه، به آن مطالبه پاسخ داده و یا آن را حل کنند. این اقدام سبب می‌شود، مردم جایی برای انعکاس صدای خود داشته باشند و مجبور نشوند دست به دامن رسانه های بیگانه شوند. روشن است انباشت نارضایتی های کوچک باعث اعتراضات بزرگ میشود و چنین سامانه ای‌ خرده نارضایتی ها را رفع و حل خواهد کرد تا احساس کنند در اداره کشور دارای نقش و تاثیر هستند و نظام از خودشان است. 🔰این ۴۰ مطالبه، بخشی از عمومی خصوصا دغدغه های برای کارآمدسازی نظام در گام دوم انقلاب است. از نمایندگانی که با تلاش همین افراد، صاحب غلبه گفتمانی برای مدت چهار سال شده اند و این مطالبات پیوسته و بصورت مستمر ادامه خواهد داشت و تکمیل خواهد شد. به امید تحقق آنها. ✍️متن کامل این یادداشت را در صفحه اول بخوانید: https://resalat-news.com/?p=24280 ☑️ @abdollahy_moh
🔺 انقلاب امروز از جریان تحریف جنگ تحمیلی سخن گفتند و فرمودند: «خطر تحریف دفاع مقدس جدی است ‏هرچه از لحاظ زمان از دفاع مقدس دور میشویم، از نظر معرفت باید به آن نزدیک بشویم، چون ‎ در کمین هستند. الان مردان جنگ حضور دارند، اما ۳۰ سال دیگر خیلیها نیستند؛ لذا دست تحریف، بخش پردرخشش تاریخ ما را ممکن است مخدوش کند. باید ادبیات دفاع مقدس تقویت شود.» اما بزرگترین عامل ، خود و ی ماست.. سینمای دور از دین وقتی های را کنار گذاشتند، انگیزه شهدا و را تحریف کردند.. و گفتند آنها برای خاک و دو کیلومتر مرز جنگیدند.. نه برای و .. این بزرگترین است.. این بزرگترین تحریف است.. شهدای ما پیرو اصحاب بودند .. آنان که برای عرب و عجم نه، برای اسلام و قرآن جنگیدند.. این بزرگترین جنگ ماست که 4500 تن و و و.. شهید شدند و هیچکس صدای آنها نشد.. برای اعتقاد جنگیدند.. برای اسلام.. 🔺در همین مسخره ، دختر شهید که در فرانسه بیحجاب و .. شده! میپرسد که من نه ایران نه فرانسه را وطن خود نمیدانم و درک نمیکنم که چرا کسی باید برای یک ملیت خاص جانش را بدهد و فیلم که درگیر است نمیفهمد و زبانش الکن است که پاسخ بدهد ما برای اسلام جنگیدیم.. ما برای ماندن صدای اذان و قرآن در این کشور انقلاب کردیم و جنگیدیم.. نه برای یک مرز خاص 👉 @roshangarii 🚩
🔴 علت گرامی داشتن چیست؟ 1️⃣ و به موجب قرارداد ننگین گلستان در سال۱۸۱۳ میلادی در زمان فتحعلیشاه از ایران جدا شد . (حدود ٢٠۷ سال پیش) 2️⃣-منطقه نخجوان و بموجب قرارداد ننگین درسال ۱۸۲۸ میلادی درزمان فتحعلیشاه از ایران جدا شد. (یعنی حدود ۱۹۲ سال پیش). 3️⃣- و هرات به موجب معاهده پاریس در سال ۱۸۵۷ میلادی در زمان محمدشاه قاجار از ایران جدا شد. (یعنی حدود ۱۶۳سال پیش ). 4️⃣- ، و بموجب قرار داد سال۱۸۸۳ میلادی در زمان ناصرالدین شاه قاجار از ایران جدا شد. ( یعنی حدود ۱۳۷ سال پیش). 5️⃣- و سیستان بموجب قرارداد ننگین حکمیت « ژنرال اسمیت » در زمان حکومت قاجار در دو مرحله که آخرین آن در سال ۱۹۰۵ میلادی از جداشد. ( یعنی حدود ۱۱۵سال پیش). 6️⃣-مجمع الجزایر با ۳۳ جزیره ارزشمند در سال ۱۳۵۰ شمسی در زمان محمدرضا شاه از ایران جدا شد. ( یعنی حدود ۴٧ سال پیش). 7️⃣-شهر بندری و زیبای فیروزه در شرق دریای مازندران، قبل از انقلاب در زمان پهلوی از ایران جدا شد و به شوروی واگذار گردید. اما میدانیم که در جنگ تحمیلی مدت ۸ سال با دنیا جنگیدیم،حدود ۱۸۸۰۱۵ نفر شهید دادیم. ( در میدان جنگ و هم بمباران شهرها تا روز آتش بس ) که ۳۶ هزار نفر از آنان دانش آموز بودند. حال با افتخار اعلام میکنیم که: 1️⃣- یک وجب از خاک میهن اسلامی را از دست ندادیم. 2️⃣-باعث بیداری کشورهای اسلامی و مظلوم شدیم. 3️⃣-قدرت اسلام و ایران را به ابرقدرت ها نشان دادیم تا دیگر جرأت حمله به ایران را نداشته باشند. بنا بر این درهر حال و همه زمان ها جهت قدردانی از و و آزادگان و نیز خانواده صبور آنان و برای الگوسازی و پرورش نسل جوان که نیاز به قهرمانان راستین دارند ، لازم است که در نکوداشت هفته دفاع مقدس و یاد شهدا و قدر دانی از رزمندگان و آزادگان وخانواده معظم آنها بکوشیم. سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم🚩 سلام بر دلاورانی که قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم سلام بر مجاهدانی که به خاک افتاند تا ما به خاک نیفتیم . شادی روح شهدا و امام شهدا صلوات🌺 🌹هفته دفاع مقدس گرامی باد 👉 @roshangarii 🚩
🔶 آقای ایثارگران را دریابید.. که سالهاست هیچکس کوچکترین تشکری از آنها نکرده.. •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• با پخش پوسترها به روشنگری = گسترش آگاهی یاری رسانید 🙏 👉 https://eitaa.com/joinchat/1244856320Ccc8cd009b9 🚩