eitaa logo
متن روضه و منبر
1.2هزار دنبال‌کننده
12 عکس
4 ویدیو
378 فایل
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🚩🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... 🚩 متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی میوه دل امام رضا آقا جوادالائمه علیهما السلام... جلب رضایت مادرشون زهرای مرضیه سلام الله علیها... عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
السلام علیک یا اَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه 🔸بغداد هم از حال و روزش بی خبر بود 🔸تنها تر از تنها و قلبش پرشرر بود ایام، ایام شهادت میوه دل امام رضا... آقا جوادالائمه است... دلت رو آماده کن... با پای دل بریم کنار حرم باصفاش... ان شاء الله سال بعد یک همچین روزهایی این دست جمع بریم کاظمین... کنار حرم باصفاش عرض ادب کنیم... این روزها خانه آقا جوادالائمه چه خبره... خدا لعنتش کنه ام الفضل ملعونه... وقتی به آقا زهر داد... صدای ناله حضرت بلند شد وای جگرم... 🔸در کنج حجره بی کس و بی یار و مونس 🔸دور از وطن افتاده و خونین جگر بود دو نفر از ائمه ما خیلی غریب بودند... یکی آقا امام حسن. .. یکی هم آقا جوادالائمه... این دو بزرگوار توی خونه خودشون هم غریب بودند... قربون غریبیت برم آقا یا جوادالائمه شما هم مثل امام حسن خیلی غریب بودید... حتی تو خونه خودتون هم غریب بودید... اما وقتی خواستند بدن شما رو دفن کنند ... شیعیان اومدند با احترام تشییع کردند ... با احترام بدن رو داخل قبر گذاشتند... کسی به بدن شما جسارت نکرد... دلها بسوزه برا اون آقایی که وقتی خواستند بدنش رو دفن کنند تابوتش رو تیر باران کردند... 🔸بعدکشتن تیرباران، پیکرت گردید، کاش 🔸این جنایت، در کنار قبر پیغمبر نبود خدا میدونه چه حالی داشتند یتیمان امام حسن... وقتی جلو چشمانشون تیرها رو از بدن بابا خارج کردند... اما میخام بگم هر طوری بود بلاخره بدن امام حسن رو دفن کردند... لا یوم کیومک یا اباعبدلله... دلها بسوزه برا امام سجاد... روز یازدهم... صدا زد... عمه جان زینب... ببین این نانجیبها... دارن بدنهای خودشون رو دفن میکنند... اما بدن بابای غریبم حسین... بی غسل و بی کفن... روی زمین کربلا... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
خدای متعال ان شاء الله این دسته جمع به زودی زود کنار صحن و سرای باصفای آقامون جوادالائمه برساند یک همچین مجلسی رو هم ان شاء الله در جوار ملکوتی اون حضرت برگزار کنیم و به سر و سینه بزنیم عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
خدای متعال ان شاء الله این دسته جمع به زودی زود کنار صحن و سرای باصفای آقامون جوادالائمه برساند یک همچین مجلسی رو هم ان شاء الله در جوار ملکوتی اون حضرت برگزار کنیم و به سر و سینه بزنیم عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦• روضه و توسل جانسوز_ ویژۀ ایام شهادت ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام _حاج محمدرضا طاهری✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• حسی غریب دور و برم را گرفته است آتش حوالی جگرم را گرفته است بغضی هوای چشم ترم را گرفته است غصه به روی شانه، سرم را گرفته است امشب که شمعِ حجلۀ دارالعزا شدم آتش به جانِ روضۀ ابن الرضا شدم *یا امام رضا! مدد آقا،از جگر گوشه ات میخوام بخونم....فرمود:هر وقت کار سخت میشه،یا حاجت مهمی دارید،روبروی گنبد امام رضا که می ایستید،گردن کج کن بگو:آقا! تو رو به جانِ جوادت...* با رنج و غم گذشت همه زندگانی اش خون گشت لحظه لحظه دل آسمانی اش قاتل نشسته فاتحه خوانه جوانی اش له کرده زیر پای حسد مهربانی اش ای نور چشم فاطمه، عالم فدای تو ای حضرت جواد بمیرم برای تو *چرا میگی بمیرم برای تو؟ آخه اگه خوب گوش بدی،از داخل یه حجره ی در بسته،داره صدای ناله اش میاد،مثل جد غریبش هی میگه:آه جگرم...* بی فایده است با تو مدارا نمی کند مظلوم تر از تو که پیدا نمی کند اینقدر در نزن بخدا وا نمی کند شرم و حیا ز حضرت زهرا نمی كند دارند به حال محتظرت خنده می كنند به آه پشت درت خنده می كنند *همه ی کنیزها رو جمع کرده،گفته بیایید پشت در هلهله کنید،دست بزنید،شادی کنید...* جان كندن تو را به تماشا گذاشته بر آیه آیه های دلت پا گذاشته حالا بنای خنده و هورا گذاشته ناخن كشیدنت به زمین جا گذاشته بر پای كوبی است و جوابت نمی دهد خواهش نكن كه جرعه ی آبت نمی دهد از درد دست و پا چقدر جمع می كنی از حجره پاره های جگر جمع می كنی خاكستری كه مانده ز پر جمع می كنی خود را به پیش چشم پسر جمع می كنی جان بر لبت رسیده و دیگر قرار نیست شكر خدا كه دور و برت نیزه دار نیست در آفتاب سایه ی مادر نداشتی دور برت به غیر كبوتر نداشتی زخم سنان و نیزه به پیكر نداشتی چیزی برای غارت لشكر نداشتی نور و حرارتی به خراش تنت نخورد دست كسی به گوشه ی پیراهنت نخورد نقش زمین شدی سرت اما جدا نشد یك بار هم هجای تنت جابجا نشد رأس مطهرت سر سر نیزه ها نشد رزازی از قطار سُم اسب ها نشد بعد از سه روز گریه ی هر مرد و زن شدی در بین بوریا نه، به قرآن كفن شدی *** شبیه جد مظلومت لبِ تو تشنه ی آبِ تنت رو پشت بوما و به زیر نور آفتابِ داری پا میکشی رو خاک، کسی هم بی قرارت نیست بمیرم همسری مثلِ، رباب اما کنارت نیست غریب آقا،غریب آقا... یه حس غریبی تویِ ناله هاتِ یه کرب و بلا غم، تو موجِ صداتِ دوباره تو چشمات خروشِ فراتِ آقایِ غریبم.... کنارت مادرت زهرا،نگاهش غرق آشوبه چقدر خوب که نمی بینه،تنت آقا لگد کوبه غریب آقا،غریب آقا... چقدر خوب سایه میندازن،رو جسم تو کبوترها نمیشه پیکرت زخمی،به پیش چشم خواهرها غریب آقا،غریب آقا... تنت توی گودال کشیده نمیشه با پنجه ی گرگ ها دریده نمیشه دیگه سرت از پشت بریده نمیشه *میون این همه هلهله ها یه وقت اُم فضل دید یه کنیزی یه ظرف آب دستش گرفته،داره نزدیک حجره میشه،با تعجب گفت:کجا؟آب برا چی داری می بری؟ گفت:دارم برا پسر فاطمه می برم،جگرم رو ناله هاش آتیش زده،ببین هی داره میگه آه جگرم...ظرف آب رو گرفت محکم رو زمین زد،گفت:اینجا ایستادم ببینم با لب تشنه جون میده...آی گریه کن ها! کربلا هم انگار فقط یه نفر صدای حسین رو شنید،هلال سپرش رو پر از آب کرده،نزدیک گودال یه وقت دید نانجیب از گودال بیرون اومد،همه بدنش داره میلرزه،سئوال کرد،کجا داری میری؟آب برا کی داری می بری؟گفتم:برای پسر فاطمه می برم،دستارش رو باز کرد،گفت: بیهوده زحمت کشیدی،سر ابی عبدالله رو نشون داد...گفتم:نانجیب تو که کار خودت رو کردی،دیگه چرا بدن نحست داره میلرزه؟گفت:هلال!گوشه ی گودال لحظه ی آخر،هیچ خانومی نبود،اما وقتی خنجر روی گلو گذاشتم،یه وقت دیدم یه صدایی میاد:"بُنیَّ قَتَلوکَ عَطشانا"...حسین..."صلی الله علیک یا سیدناالمظلوم یااباعبدالله..."اشکای چشمت رو روی دست بگیر،دستای التماس و گداییت رو بالا ببر،خدایا به جگر گوشه ی امام رضا،عجل لولیک الفرج... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
هدایت شده از کانال خطبا مدیا
نهم ذيحجه؛ روز عرفه است. خداوند متعال در اين روز به سه مكان و سه گروه از انسانها، نگاه ويژه دارد: ۱. كربلا و زائران امام حسين (ع): مهمانان حرم با صفای حسینی اولین کسانی هستند که خدای متعال با رحمت خاصّه اش به آنها نگاه خواهد کرد. 🔸امام صادق (عليه السّلام) فرمود: إِذَا كَانَ يَوْمُ عَرَفَةَ نَظَرَ اللَّهُ تَعَالَى إِلَى زُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع فَقَالَ ارْجِعُوا مَغْفُوراً لَكُمْ مَا مَضَى وَ لَا يُكْتَبُ عَلَى أَحَدٍ ذَنْبٌ سَبْعِينَ يَوْماً مِنْ يَوْمِ يَنْصَرِفُ «وقتى روز عرفه فرامى‌ رسد، خداوند متعال به زائران قبر حسين بن على (عليهما السّلام) نظر [رحمت]مى ‌كند و خطاب به آنان مى ‌فرمايد: بازگرديد در حالى كه گناهان گذشته‌ شما آمرزيده شده است و از روزى كه زائران بازمى‌ گردند تا  ٧٠  روز براى آنان گناه نمى‌ نويسد.»(کامل الزیارات، ص 171) ۲. صحراي عرفات (در نزديكي مكه) و حجاج بيت الله. پس از زوّار حریم بهشتی سیدالشهداء علیه السلام؛ خداوند نگاه ویژه ای به مهمانان خودش در صحرای عرفات دارد. 🔸پیامبر اکرم(ص) در خطبه معروف عرفات در اهمیت روز عرفه و صحرای عرفات می‌فرمایند: «خداوند در هیچ روزی به اندازه روز عرفه، بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمی‌کند» «در میان گناهان، گناهانی است که جز در عرفات بخشیده نمی‌شود» 🔸همچنین امام باقر(ع) فرمود: «هیچ‌کس (چه نیکوکار و چه بدکار) در عرفات وقوف نمی‌کند، مگر اینکه خداوند دعایش را مستجاب می‌کند»(تنبیه الغافلین، ص 489) ۳ . هر جا از دنيا كه دست نیاز به سوي خدای متعال بلند شود و دلي بشكند؛ مورد نگاه ویژه خالق مهربان قرار خواهد گرفت. روز عرفه روز گدایی کردن از درگاه خدای متعال است. 🔸منقول است که امام سجاد(ع) در روز عرفه صدای نیازمندی را شنید که گدایی می‌کرد. به او فرمود: «وای بر تو! آیا در مثل چنین روزی از غیر خدا درخواست می‌کنى، درحالی‌که در این روز برای بچه‌هایی که در شکم مادران هستند، امید سعادت و خوشبختی می‌رود».(جعفریات، ج 114، ص 415) ✅ فقط باید رسم گدایی کردن را بلد باشیم تا در این فرصت طلایی و ویژه مورد رحمت و آمرزش خداوند واقع شویم. ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻ڪٰانال وَ؏ــظْ و خِطٰابــِﮩ 🆔 @khetabehh
هدایت شده از کانال خطبا مدیا
👈شب اول ـ حضرت مسلم بن عقیل علیهماالسلام 👈شب دوم ـ ورود به کربلا (روضه ی ورودیه) 👈شب سوم ـ حضرت رقیه علیهاالسلام 👈شب چهارم ـ فرزندان حضرت زینب علیهاالسلام، حضرت حر علیه السلام، فرزندان مسلم علیهماالسلام. 👈شب پنجم ـ عبدالله بن حسن علیهماالسلام، حضرت زهیر علیه السلام، حضرت حبیب بن مظاهر علیهماالسلام. 👈شب ششم ـ قاسم بن الحسن علیهماالسلام 👈شب هفتم ـ حضرت علی اصغر علیه السلام 👈شب هشتم ـ حضرت علی اکبر علیه السلام 👈شب نهم ـ حضرت عباس علیه السلام (شب تاسوعا). 👈شب دهم ـ حضرت امام حسین علیه السلام، وداع، (شب عاشورا). 👈شب یازدهم ـ شام غریبان. 👈شب دوازدهم ـ حضرت امام سجاد علیه السلام: حرکت کاروان از کربلا 👈شب سیزدهم _ورود کاروان به کوفه 👈 شب چهاردهم : مصائب حضرت امام سجاد علیه‌السلام و زینب کبری علیهاالسلام در کوفه و مسیر شام 🔸ديگر شبهاي محرم نيز نام گذاري و ترتيب دقيقي ندارد، ولي اجمال آن به قرار زير است: دروازه ي کوفه، تنور خولي، مجلس عبيدالله، دير راهب نصراني، دروازه ي شام، مجلس يزيد، دو راهي کربلا، اربعين حسيني عليهالسلام، بازگشت به مدينه، بشير و... ✧✾════✾✾════✾✧ 🔻«کانال وعظ و خطابه»🔻 ویژه سخنرانان مذهبی سراسر کشور 👇👇👇👇👇 🆔 @menbariha حضرت مسلم عزت دارد، دروازه ورود به محرم روضه ي اين آقاست‌... دل اين شهر براي نفسم تنگ شده جان من كوفه ميا كوفه دلش سنگ شده خوب گشتم همه جا را خبري نيست نيا همه شادند دوباره خبر جنگ شده آب و جارو شده اين شهر برای سر تو کوچه هاشان همه پاکیزه و کم سنگ شده همه جا صحبت از غارت اموال شماست بخدا بيعتشان حقه و نيرنگ شده ۱۸هزار نفر بیعت شکستند و مسلم را تنها گذاشتند سفیر امام حسین غریب و تنها چه کردند با این آقا بمیرم بدنش را از بالای دارالاماره .... الا لعنه الله علی القون الظالمین... 🆔 @menbariha ديدند،ذوالجناح حركت نمي كنه،عوض شد مركب هاي ابي عبدالله،روايت مي گه هفت مركب برا حسين عليه السلام عوض كردند،اما بايد بمونه،آخه اينجا كربلاست،همچين كه اون پيرمرد گفت:اينجا كربلاست،ديدن ابي عبدالله يه دست به محاسنش گرفت،يه نگاه به آسمون كرد: "انا لله و انا اليه راجعون،اعوذباالله من الكرب و البلا، هاهُنا مسفك دمائنا، هاهُنا مقتل رجالُنا" بنا شد بمانند، با چه عزتي زینب را پياده كردند،همه مراقب زينبند،همه مراعات زينب و مي كنند،همه ميان دورش حلقه مي زنند،قد و بالاش و نبينه دشمن،اي واي،همه كاري مي كنند،گرد و خاك رو چادرش نشينه،آخه اين زينبه،اين دختر علي است،همه مراقبند،نمي دونم،هشت روز ديگه،نه روز ديگه،كار همين زينب،به جايي رسيد،ديدند داره وسط بيابون مي دوه،هي دو دستي رو سرش مي زنه،هي مي گه واحسينا،كارش به جايي رسيد،اين زينب پرده نشين،اومد تو گودال نيزه هارو كنار زد،شمشيرهارو كنار زد،اي واي مي خواي بگم آخرش چي شد،اين لبهاشو گذاشت رو لبهاي بريده،حسين........... 🆔 @menbariha 🌴زبانحال حضرت زینب علیهاالسلام🌴 آه از این خاک و خارها برگرد وای از این شوره زارها برگرد  خوب پیداست جای نخلستان  لشگری در غبارها برگرد  جان به لب کرده کودکانت را خنده ی نیزه دارها برگرد حرمله آمده ست و بند آمد  نفس شیرخوارها برگرد  دخترانت چقدر میلزرند از حضور سوارها برگرد اي حسين..........  ترس دارم که بال و پر بزنند به علمدارمان نظر بزنند  تا که از خواهرت جدا نشوی تا که صاحب عزای ما نشوی  تا که در خارهای این صحرا غرق در زخم ها نشوی تا که در شیب تند آن گودال با لب تیغ آشنا نشوی  تا لباس تو را ز تن نبرند تا هم آغوش بوریا نشوی  جان مادر بیا بیا برگرد آه از این کربلا بیا برگرد 🆔 @menbariha سلام بر اين سه ساله اي كه وقتي مي ري حرمش،سر در حرمش اين يه بيت با دلت بازي مي كنه: آنكه در اين مزار شريف آرميده است اُم البكاء رقيه ي محنت كشيده است ■□■□■□■□■◇□■□■□■□ چشم تو را چقدر بر اين در گذاشتند گفتي پدر مقابل تو سر گذاشتند تنها به اين بسنده نكردند شاميان پا را از اين كه بود فراتر گذاشتند يعني حساب كوچكي پيكر تو را با تازيانه هاي مكرر گذاشتند يه جاي سالم تو اين بدن نمونده بود... قربون اين دختر سه ساله برم،تو خرابه يه مهموني گرفت،ديد جاي باباش خاليه،گفت:الان بابامو صدا مي كنم،هي گريه كرد.. حسين بابا،دخترت از دنیا بریده بدون تو خوشی ندیده چشام به در دوخته بابایی خیلی دلم سوخته بابایی وقتي سر رو گرفت تو بغلش،اول حرفي كه زد، من الذي ايتمني علي صغر سني؛بابا كي من و به اين كودكي يتيم كرد، مَنْ ذَا الَّذي خَضَب شيبك بدمك ،صدا زد بابا كي محاسنت رو خاكي و خوني كرد،بع
هدایت شده از کانال خطبا مدیا
د محاسن رو كنار زد،نگاش به رگ هاي بريده افتاد، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ، آي حسين..... يا لَيْتني كَنت عمياءَ ،خيلي با دل عمه بازي كرد با اين جمله،گفت:بابا كاش كور بودم نمي ديدم،كي تو رو به اين روز انداخته،كي دندونات رو شكونده، آخ بمیرم یک موقع ديدن سر يه طرف رقيه يه طرف .....حسين 🆔 @menbariha 🌸🌸🌸🌸🌸 ملجاء اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است مدعي ديگر مزن بيهوده لاف عاشقي اين حسين تنها يك عاشق دارد آن هم زينب است 🌸🌸🌸🌸🌸 اینقدر عاشق برادرشه که بچه شو مي فرسته میدان،دوتا بچه ها رو حاضر کرد، اومدن گفتند دايي! تو رو خدا، همه رفتند، تو كه بري ما به چه اميدي زنده بمونيم اجازه بده میدان بریم ؛ اما آقا اجازه ندادند. راهشون رو گرفتند طرف خيمه خانم‌زینب، تو خيمه است، نيومده مبادا داداش خجالت بكشه.... يه وقت ديد صدای هق هق و گریه بچه هاست گفتند مادر ، دایی اجازه نداد... بچه هارو،كفن پوش كرد، عمامه بست براشون، اومدند پیش حسین ع ، بچه ها نگذاشتند مادر حرف بزنه،خودشون رو انداختند رو پاي دايي،گفتند دايي جان! جان مادرت، اجازه بده ... دوباره در دل من خیمه عزا نزنید نمک به زخم من و زخم خیمه ها نزنید شکسته تر زمن پیر دیگر اینجا نیست مرا زمین زده است اکبرم شما نزنید برای آنکه نمیرد كنارتان زينب براي بردنتان جز مرا صدا نزنيد ميان اين همه لشكر كنار اين همه تيغ چگونه باز بگويم كه دست و پا نزنيد خدا کند که بگوید کسی به قاتلتان فقط نه اینکه دو بی کس دو تشنه را نزنید اگر كه در برابر چشمان مادري دل خون سر دو تازه جوان را به نیزه ها نزنید وقتی بچه هاش شهید شدن از خیمه بیرون نیمد ؛ يه بار عبدالله بن جعفر سئوال كرد،خانم جان من مي دونم كارهاي تو حكمتي داره،تو عالمه غير معلمه اي،بگو ببينم مي گن هر كسي رو زمين افتاد،تو رفتي كمكش،اما چرا بچه هام افتادن نرفتي،گفت:ترسيدم داداشم خجالت بکشه... اي حسين.. 🆔 @menbariha رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم رسیده موقع آن که خودی نشان بدهم رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی نشان حرمله و خولی و سنان بدهم دلم قرار ندارد در این قفس باید کبوتر دل خود را به آسمان بدهم عمو سپر برای تو با سینه میشوم هیهات اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم حسین خیلی سفارش عبدالله را به زینب کرده مدام دستش توی دستای زینبه اما یه موقع وقتی عمه اومد بالای گودال قتلگاه، زینب داره اون چیزی رو می بینه که یک مرتبه از خود بی خود شد، از بالای تل داره می بینه، همه دور حسینش حلقه زدن، شمشیرا بالا میره، یه مرتبه دید عمه دو تا دستش رو روی سرش گذاشت، تا دست عمه رو سرش رفت، دست عبدالله رها شد، دید حالا وقتشه، معلوم ِ یه خبری ِ، عمه ی من بی خود دست رو سرش نمیذاره، یه وقت دیدن بچه داره میدوه"وَالله لا اُفارِقُ عَمّی" این بچه ی ده ساله،یازده ساله، نه شمشیر داشت،نه زره داشت،رجز خوند رفت جلو، رفت وسط میدان، یه مرتبه دید شمشیر بالا اومد، الان ِ که سر عمو جدا بشه، یه مرتبه دست کوچیکش رو سپر کرد، تا دستش رو زدن دو تا ناله زد اول گفت یا عماه؛عموجان! دوم ناله زد یا اماه؛ آخ مادر... تو مدینه به باباش تیر زدن، اما تیر به تابوتش زدن، اما کربلا حرمله نشست، یه تیر سه شعبه به گلوی عبدالله، ای حسین.... ای خدا به اون لحظه ای که افتاد تو بغل حسین،شاعر قشنگ میگه آخر این غزل: فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر که روی سینه ی مولای خویش جان بدهم 🆔 @menbariha منم قاسم حسن را نور عینم برادر زاده مولا حسینم منم قاسم ز آل مصطفایم     فروغ دیدگان مجتبایم شب عاشوراء اين آقا زاده ي سيزده ساله اي كه امشب اومدي براش ناله بزني،وقتی از عمو سوال کرد آیا منم شهید میشم،عمو بهش گفت:مرگ در نزد تو چگونه است،اين جمله چقدر زيبا مي درخشه بر تارك تاريخ كربلا، قاسم گفت:اهلا من العسل، ابي عبدالله فرمود: فردا به بلاي عظيمي دچارت مي كنن... ای حسین... لباس رزم اندازه تن قاسم نبود روز ... عاشورا خود امام حسین علیه السلام عمامه اش را دو نیمه کرد و با نصفش کفن پوشش کرد با نصفش سر و صورتش را پوشاند..‌. دو شباهت بین قاسم و پدرش امام حسن (علیه السّلام) هست، اول اینکه بدن پدر را تیرباران کردند، به قاسم هم سنگ زدند با این تفاوت که امام حسن (علیه السّلام) را پس از مرگ تیر به تابوت زدند، ولی قاسم هنوز زنده بود، عمر سعد صدا زد مگر نمی بینید این پسر زره ندارد، او را محاصره کنید به او سنگ بزنید. دوم اینکه وقتی به امام مجتبی (علیه السّلام) زهر دادند، دیدند آقا از شدت زهر پا بر زمین می کشند، این بچه هم زیر سم اسب ها پا بر زمین می کشی
هدایت شده از کانال خطبا مدیا
د. شکسته استخوانی ناله می زد                   شهید نیمه جانی ناله می زد کنار پیکر این طفل معصوم                      کبود قد کمانی ناله می زد 🆔 @menbariha شب ششم محرمه شبی که متعلق است به اون آقا زاده ای که خیلی از شهدای نوجوانمون به اقتدا کردند و فدای امامشون شدند. شب اون آقا زاده ای که درس بزرگی به همه جونای ولایی داد. اون  آقازاده ای که وقتی در شب عاشورا عمو از او سوال کرد مرگ در نظر تو چگونه است با افتخار گفت:« احلی من العسل»،اون آقازاده ای که امامش به او فرمود: يابن اخي انت من اخي علامه و اريد ان تبقي لِاَتسلي بك. (به به  عجب جمله ای فرموده آقا ،کیا میخوان با عث قلب امام زمان باشن) فرمود :قاسم جان وجود تو موجب تسلي دل من است. را ستي چه مقام با عظمتي است كه در سن سيزده سالگي باعث آرامش دل عموست. دو نكته ای تو روضه حضرت قاسمه که تو هیچ روضه ای از شهدای کربلا دیده نمیشه نکته اول اینه: مرحوم محدّث قمّى در نفسالمهموم نقل مىكند:(جَعَلا يَبْكيانِ حَتّى غُشِىَ عَلَيهِما)؛«هر دو آنقدر گريه كردند كه هر دو بيهوش شدند»! ما در وداع هيچ شهيدى از شهداى كربلا اين حال را از امام (عليه السلام) نمىبينيم!!  نکته دوم هم که همه مقاتل نوشتند اینه وقتی شب عاشورا حضرت قاسم فرمود مرگ در نظر من از عسل شیرین تره امام حسین جمله حانسوزی فرمود که در مورد هیچ شهیدی نفرمود: «بَعْدَ انْ تَبْلَو بِبَلاءٍ عَظيمٍ » قاسم جان تو بعد از بلای عظیمی کشته میشی تا قاسم روز عاشورا تنهايي عمو رو ديد اومد اجازه ميدان بگيره  امام دستهايش را به گردن قاسم انداخت ، آنقدر گريه كردند كه هر دو بيهوش شدند. «فَلَمْ يَزَلْ يُقَبِّلُ يَدَيْهِ وَ رِجْلَيْهِ حَتَّى أذِنَ لَه» اينقدردستو پاي عمو را بوسيد تا عمو را راضي كرد  رفت ميدان اما:  امان ز لحضه آخر كه دست و پا ميزد                    عموي بي كس خود را فقط صدا مي زد  هنوز زنده بود كه اون نانجيب مي خواست سر از بدنش جدا كنه . فَجَلَّى الْحُسَيْنُ عليه السلام كَمَا يُجَلِّي الصَّقْرُ ثُمَّ شَدَّ شِدَّةَ لَيْثٍ أُغْضِبَ حسين عليه السلام كه فرياد برادرزادهاش را شنيد مانند باز شكارى خود را ببالين وى رسانيده و چون شير ژيانى شمشير كشيده بقاتل وى حمله كرد. بعضي از شهدا همان يك دفعه آقا را صدا مي زدند اما اين ناز دانه با اينكه ابي عبد الله عليه السلام بالاي سرش تشريف داشتند مكرر صدا مي زد يا عماه ، و پاشنه پايش را حركت مي داد.  امان زتشنگي و پا كشيدنش بر خاك                    كه مُهر داغ دلش را به كربلا مي زد عجيب نيست كه قدش ، چون قد آقا شد              زبس كه بر بدنش خصم، نيزه جا ميكرد هر آنكه بود در آنجا تن يتيمش را به روي خاك زمين  يا كشيد يا مي زد  با عجله اومد بالاي سر قاسم:«يَعِزُّ عَلى عَمِّكَ انْ تَدْعوهُ فَلا يُجيبُكَ اوْ يُجيبُكَ فَلا يَنْفَعُكَ» يعنى برادر زاده! خيلى بر عموى تو سخت است كه تو بخوانى، نتواند تو را اجابت كند، يا اجابت كند و بيايد اما نتواند براى تو كارى انجام بدهد.  منبع:لهوف سیدبن طاوس 🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂 گفت روضه خون،نیمه شب از روضه بر می گشت،همچین که رسید سر کوچه،ماه محرمه روضه خونده،خسته..گفت برم خونه. رفتم خونه،سر کوچه مردی نشسته بچه ای رو بغل گرفته،خیال کرد مستحقه سکه ای رو گذاشت رو قنداق بچه،پدر بچه سرشو بالا آورد گفت آقا شیخ من می شناسمت روضه خون آقام حسینی من گدا نیستم،گفت پس نصف شبی با بچه شیر خوار سر کوچه چه می کنی؟ گفت خدا بعد سالها به من یک بچه عنایت کرده،سر شب حالش بد شد به مادرش گفتم غصه نخور،می رسونمش بیمارستان خوبش می کنم بر می گردم،خانمم خیالش راحت شد بچه رو بردم بیمارستان تا بردم پزشکا گفتن بچه ات جون داده،خب برا چی اینچا نشستی؟ گفت من به مادرش قول دادم.. هی میرم جلو خونه هی بر می گردم هی میگم جوابشو چی بدم؟ آی حسینیاااا.. خبر داری اربابت به رباب گفت علی رو سیرابش می کنم؟ لشکر می گه یک جا دلمون برا حسین سوخت اونجایی که حسین علی رو بالا گرفت...همه جا یک تیر انداز اگه بخواد تیر اندازی کنه باید یک جای سیاه باشه تا نشونه بگیره،اما همچین که سپیدی گلوی بچه ... یک نگاه کرد گفت حرمله چرا بیکار ایستادی؟ گفت امیر چه کنم؟ گفت پدر و بزنم یا پسر؟ گفت پسر بزن پدر خودش می میره.. یک وقت حسین دید این بچه بال بال می زنه... حرمله یه تیر به گلوی علی زد،سر بچه رو شونه حسین افتاد.. آقا هی می اومد سمت خیمه هی بر می گشت.. خدا نیاره بابایی با دست خودش قبر بچشو بکنه.. دیدن ابی عبدالله با دستش قبر کوچیکی رو می کنه،همچین که علی رو تو قبر گذاشت زینب صدا زد داداش چرا خاک نمی ریزی؟ صدا زد خواهر مگه نمی بینی چشماش داره نگام می کنه . حسین... یک وقت دید یکی می گه آقا جان مادرت صبر کن..
هدایت شده از کانال خطبا مدیا
آقا جان مادرت صبر کن.. برگشت دید ربابه..آقا بذار یک بار دیگه بچمو ببینم ... بذار براش یک بار دیگه لالایی بخونم تا کاروان رو اوردن وارد شهر کردند بچه ها ترسیدند،یکی دف می زنه،یکی دست می زنه.. این بچه ها می گفتن داداشمو کشتن دست می زنن.. عمه بابامو کشتند دارن دست می زنن یک وقت زینب نگاه کرد دید همه دارن یک نقطه ای رو نگاه می کنن،دیدن بالا محمل رباب دستارو تکون می ده .. یک وقت نگاه کرد گفت عروس مادرم چیه دستاتو تکون می دی؟ صدا زد خانم،ما بین این زن ها دیدم یک زنی بچشو بغل گرفته،یاد علی اصغرم افتادم... حسین ‌..... 🆔 @menbariha ای تجلی صفات همه ی برترها چقدر سخت بُود رفتن پیغمبرها قد من خم شده تا خوش قد و بالا شده ای بخدا عشق پدر نیست کم از مادرها به امام صادق عليه السلام وقتي عرضه داشت،بهترين لذت براي يك پدر؟گفت:وقتي ببينه بچه اش خوش قد و بالا شده،جلوش راه مي ره، پسرم! می روی اما پدری هم داری نظری گاه بیندار به پشت سرها عبارت مقتل عجيبه،مي گه وقتي،علي اكبر اومد اجازه ي ميدان بگيره، اِستأذن، بلافاصله آورده: اباعبدالله فأذن،تا گفت: بابا برم،گفت:برو،اما قبلش : سر راهت دم آن خيمه كمي راه برو تا كه آرام بگیرند کمی خواهرها مادرت نیست اگر ،مادر سقا هم نیست عمه ات هست به جای همه ی مادرها مرحوم حُرّعاملي نوشته،مرحوم شيخ مفيد نوشته، ميگه:سكينه خانم سلام الله عليها، ميگه پدرم تو خيمه مضطرب و نگران بود، علي وسط ميدان،هي ميرفت جلو در خيمه نگاه ميكرد،هي برميگشت عقب، يه مرتبه ديدم،الله اكبر،مي خوام عبارت رو بخونم معنا كنم،حضرت سكينه مي گه: فَرَأیتُهُ قَد أشرَفَ عَلَی الموت، ديدم مرگ داره بر بابام غلبه ميكنه، وَ عَيناهُ تَدورانِ کَالمُحتًضَر، سكينه داره ميگه، هنوز حسين از خيمه بيرون نرفته، هنوز وسط معركه نرسيده، فقط علي رفته، سكينه ميگه نگاه كردم ديدم، مثل آدم محتضر، بابام هي ميره و مياد، يه مرتبه ديدم،صداي برادرم بلند شد،ميگه ابَتا عَلَیكَ مِنّى السَّلامَ، تا صداي علي بلند شد،بابام از وسط خيمه داد زد، ولدي علي، باباصبر كن اومدم،اوج عظمت مصيبت علي اكبر اينه كه،حسين بن علي،قربونش برم،رحمةالله الواسعة،تو كربلا يه جا نفرين كرد،الله اكبر،تا اومد بالا سر علي يه نگاه به لشكر كرد، گفت:عمر سعد قَطِعَ الله رَحِمَک، چيكار كردي با بچه ام، با ميوه ي دلم چيكار كردي، حسين نفرين كرد، قَتَلَ الله قَومً قَتَلوک،واي واي،امان امان،نمي دونم،چه جوري ابي عبدالله اومد،نفس المهموم شيخ عباس ميگه:مقرم مي گه،مي گه تا علي اكبر به شهادت نرسيده بود،كسي نديده بود ابي عبدالله صداش رو بلند كنه، بلند گريه كنه، اما از علي اكبر، يه مرتبه ديدن صداي حسين،بلند شد، رَفِعَ صُوتَهُ بِالبُکاء،يه آقايي هي ميگه ولدي،اي واي اي واي،رسيد تو معركه، سيدبن طاووس ميگه، راوي كربلا ميگه، ميگه ديدم حسين لااله الاالله،دلش رو داري بشنوي، ميگه ديدم حسين،اين تيكه آخر نزديك بدن، ديگه زانوهاش رمق نداشت، ديدن حسين داره با زانو راه ميره، هي بلند ميشه مي خوره زمين،هي ميگه پسرم‌... ای حسين............. خواهم كه بوسه ات زنم،اما نمي شود جایی برای بوسه که پیدا نمی‌شود لب را به هم بزن، نفسی زن که هیچ چیز شیرین‌تر از شنیدن بابا نمی‌شود ای پاره‌پاره‌تر ز دلِ پاره پاره‌ام گفتم بغل کنم بدنت را نمی‌شود چيكار كردن،آي حسين......... يا صاحب الزمان(عج)،كنايه فهم ها: باید کفن به وسعت یک دشت آورم در یک کفن که پیکر تو جا نمی‌شود هركاري كرد ديد فايده نداره،چيكار كرد،بدن رو جمع كرد، خودش رو انداخت رو بدن علي، ديگه بلند نشد، ديدن زينب داره مي دوه وسط نامحرم ها، هي تو سرش ميزنه،اي حسين........ خيز  و از جا آبرويم را بخر عمه را از بين نامحرم ببر زينبي كه هيچكي قد و بالاش رو نديد،بگو يا حسين........... 🆔 @menbariha یاكاشف الكرب عن وجه الحسین اكشف كروبنا بحق اخیك الحسین علیه السلام بر لب آبم و از داغ لبت می میرم هردم از غصه جانسوز تو آتش گیرم مادرم داد به من درس وفاداری را عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم اكبرت كشته شد و نوبتم آخر نرسید سینه ام تنگ شد از بس كه بود تأخیرم امشب شب تاسوعا ست، امشب شب آن آقایی است که غیر مسلمانها هم به او متوسل می شوند، امشب دست به دامن آن آقایی بزن که دستگیر عالم است، باب الحوائج است. کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام شد در این قبله عشاق دوتا تقصیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آب روان تصویرم باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود حجّ من و تقصیرم وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود بی رکوع است نماز من و این تکبیرم بدنم را به سوی خیمه اصغر نبرید که خجالت زده زان تشنه لب بی شیرم همراه ابی عبدا
هدایت شده از کانال خطبا مدیا
لله بریم کنار بدن غرق به خون عباس، آمد کنار بدن برادر، نشست سر برادر را به دامن گرفت، خونهای چشمانش را پاک کرد صدا زد :الان انکسر ظهری، کمرم شکست... وَ قَلّت حِیلتی وَ شَمَّت بی عَدوّی پاشو دشمن دارد ، به برادرت زخم زبان می زند ، ببین دشمن دارد هلهله می کند... اما از بس بدن برادر قطعه قطعه شده امام حسین نتوانست به خیمه بیاورد سکینه و بچه ها منتظرند یک وقت دیدند امام حسین دارد می آیدیک دست عنان ذوالجناح را گرفته ، یک دست به کمر گرفته ، صدای ناله اهل حرم بلند شد (مجسم کن منظره را) سکینه صدا می زند : بابا ،عمو چه شده ، عزیز فاطمه آمد جلوی خیمه اباالفضل ، دست برد عمد خیمه را کشید . یعنی زینبم ، دخترم ، دیگر این خیمه علمدار ندارد . کنارعلقمه بابا چه دیدی                                      عمود خیمه را از چه کشیدی... 🆔 @menbariha یادم ز وفای اشجع الناس آید وز چشم ترم سوده ی الماس آید آید به جهان اگر حسین دگری هیهات برادری چو عباس آید گفت در عالم خواب خدمت امام زمان رسیدم ، دیدم نامه هایی جلوی آقاست ، آقا نامه ها را بعد از خواندن به کناری می گذارند . اما بعضی نامه ها را می خواندند و به چشم می گذاشتند از آقا پرسیدم ، آقا این نامه ها چیه ؟ فرمودند : این نامه ها حاجات محبّان ماست که به امام زاده ها متوسل شده اند . پرسیدم : آقا جان چرا بعضی از این نامه ها را به چشم می گذارید . فرمودند :آخر این نامه ها ، سفارش شده  عمویم عباسه... سردار سپاه کربلایی عباس در رزم چنان شیر خدایی عباس از خیمه صدای العطش می آید طفلان نگرانند که کجایی عباس همه رفتند، ابا الفضل سر پایین، آقا سینه ام تنگ شده ،آقا فرمود: عبا س با هم می رویم میدان ،رفتند، قرار گذاشتند هر کدام به آب رسید، علا مت بدهد، عبا س رسید یه نگاه کرد، آب رو آب ریخت ،مشک رو پر کرد، فریاد زد انا بن علی المرتضی، امام حسین متو جه شد، صدا زد انا بن محمد مصطفی، دست راست عبا س را بریدن ،به دست چپ داد مشک را، فریاد زد انا بن علی المرتضی، حسین گفت انا بن فاطمه الزهرا، هر چه امام صدا زد، صدای عبا س نیامد، دو دستش را قطع کردند، مشک به دندان اومد ،گفت: می گن یل عرب تویی، گفت: نا نجیب وقتی اومدی دست ندارم، گفت اگه تو نداری من دارم، چنان عمودی به فرق عبا س زد ... چه گذشت بر امام حسین ، وقتی آمد کنار بدن غرق به خون برادر ، سر برادر را به دامن گرفت ، فرمود : اَلآن اِنکَسَرَ ظَهری ... 🆔 @menbariha شب شب اشک و تماشاست اگر بگذارند لحظه ها با تو چه زیباست اگر بگذارند فکر یک لحظه بدون تو شدن کابوس است با تو هر ثانیه رویاست اگر بگذارند امشب شب جدايي حسين بن علي از خواهر ِ،سه روز ميري كربلا،حرم اباعبدالله رو زيارت ميكني،ميخواي جداشي نمي توني، من از شما ميپرسم،من و تويي كه چند روز با حرم حسين زندگي كرديم كجا، اون خواهري كه پنجاه و چند سال با خود حسين زندگي كرده... يه مرتبه اومد جلو خيمه،صدا زد يا سكينه،يا رباب،يازينب،يا ام الكلثوم، علیکنّ مني السلام صداي ضجه ي اهل حرم بلند شد،حضرت آرومشون كرد،ابي عبدالله فرمود: مَهلاً فَإنَّ البُکاءَ أمامَکُم آروم بگيريد،شما گريه ها در پيش داريد،الان زوده گريه كنيد... حرفه دل زینب امشب اینه ها: گفتم كه فراق را نبينم ديدم آمد به سرم از آنچه ميترسيدم اون لحظه رسيد،فرمود:خواهرم برو اون امانتي مادرم رو بيار،زينبم پيراهني كه مادرم داده بيار،آورد تقديم داداش كرد،نوشتن ابي عبدالله با نيزه اي پاره پاره اش كرد،داداش چيكار ميكني،اين يادگار مادرمه،يه حرفي زده آقا من نمي دونم با دل خواهر چه كرد،صدا زد خواهرم من اين مردم رو ميشناسم،اينها به پيراهن من هم رحم نمي كنن... اي واي،اي واي،حسين ........ توفقط دست به زانومزن وگریه مکن گیرم اي شاه کسی نیست، خودم نوکرتو لحظه اي فکرکنی پیرشدم،مدیونی درسرم هست همان شوق علی اکبرتو من خودم یک تنه ازکرببلا می برمت چه کسی گفته که پاشیده زهم لشگرتو توبرایم نگرانی چه می آیدسرمن من برایت نگرانم چه می آیدسرتو همه رابدرقه کردي وبه میدان بردي میروي،هیچکسی نیست به دوروبرتو بده پیراهن خودراکه خودم پاره کنم نمی ارزدسراین کهنه شده...پیکرتو... امام زمان من و ببخش... واي ازمعجرمن،معجرمن،معجرمن واي ازپيكرتو،پيكر تو،پيكرتو سعی ام این است ببینم بدنت را،اما چه کنم!شمرنشسته جلوي خواهرتو بمیرم یه موقع زینب از بالای تل نگاه کرد ... این روضه مال امشبه یه موقع نگاه کرد دید الشمر جالس علی صدر الحسین... اینجا شمر را رو سینه حسینش دید اما بمیرم یه موقع هم نگاه کرد یه سری بالای نیزه... سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کتد که نباشد سر برادر زینب 🆔 @menbariha شب شب اشک و تماشاست اگر بگذارند لحظه ها با تو چه زیباست اگر بگذارند فکر یک لح
هدایت شده از کانال خطبا مدیا
ظه بدون تو شدن کابوس است با تو هر ثانیه رویاست اگر بگذارند مثل قدش قدمش لحن پیمبر وارش روی فرزند تو زیباست اگر بگذارند غنچه آخر چقدر آب مگر می خواهد؟ عمر طفل تو به دنیاست اگر بگذارند ساقیت رفته و ای کاش که او برگردد مشک او حامل دریاست اگر بگذارند آب مال خودشان چشم همه دل واپس خیمه ها تشنه سقاست اگر بگذارند قامتش اوج قیام است قیامت کرده است قد سقای تو رعناست اگر بگذارند سنگ ها در سخنت هم نفس هلهله ها لحن قرآن تو گیراست اگر بگذارند تشنه ای آه و دارد لب تو می سوزد آب مهریهٔ زهراست اگر بگذارند بر دل مضطرب و منتظر خواهر تو یک نگاه تو تسلاست اگر بگذارند آمد از سمت حرم گریه کنان عبدالله مجتبای تو همین جاست اگر بگذارند رفتی و دختر تو زمزمه دارد که کفن کهنه پیراهن باباست اگر بگذارند 🆔 @menbariha فردا كه لحظه لحظه نفس گير ميشود در خاك و خون عروج تو تفسير ميشود از ترس خواب هركه ندارد زكوفيان فردا سر رقيه تو شير ميشود امشب به هركجا تنت بوسه اي زنم فردا اسير نيزه و شمشير ميشود نمي دونم،حق اين بيت رو چه طور مي خواي ادا كني فردا كه دست و پا بزني زير چكمه اش زينب ميان هلهله ها پير ميشود حسين.... زهراي كوچك تو همين امشب است عزيز فردا دچار حلقه ي زنجير ميشود فردا كه روي ني همه سرها روانه گشت از تيرهاي حرمله تقدير مي شود *** نافع بن هلال با اون هلال بن نافعي كه اگه فردا روضه اش خونده بشه فرق داره،اون تو سپاه دشمنه،اين نافع بن هلال،از اصحاب باوفاي اربابه،ميگه ديدم نيمه هاي شب،ابي عبدالله از خيمه بيرون اومد،پشت خيمه ها،منم آروم پشت سر اين آقا حركت كردم،ديدم همه ي مواضع جنگي رو داره حساب شده نگاه ميكنه ابي عبدالله،بزرگترين فرمانده ي جنگه،گاهي هم ديدم خم ميشه،روي زمين،از روي زمين خارها رو جمع ميكنه،متوجه من شد ارباب،فرمود:تو برا چي بيرون اومدي،  گفتم آقاجان،تنهاييد،ترسيدم،دشمن نانجيب بلايي سر شما بياره،وظيفه خود دونستم،يك به يك آقا مواضع رو فرمود،من سئوال كردم آقاجان اين خارها رو برا چي مي كني،فرمود:فردا وقتي خيمه هارو آتيش مي زنند،بچه هاي من باپاي برهنه،مي دوند،مي خوام قدري از اين خارها رو كم كنم،كمتر به پاهاي بچه هام بره... ای حسین.... 🆔 @menbariha أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ بعضي روضه ها رو خود خدا خونده، اين روضه از طرف خداست،جبرئيل حامل اين روضه است،داره براي آدم ابوالبشر عليه السلام روضه ميخونه،وقتي رسيد،گفت:آدم اين طور كه من ميگم بگو خدا توبه ات رو قبول ميكنه، یا حمید بحقّ محمّد، یا عالی بحقّ علی، یا فاطر بحقّ فاطمه، یا محسن بحقّ الحسن،همه رو آدم بعد جبرئيل داره ميگه،تا رسيد به اين اسم،بگو:یا قدیم الاحسان بحقّ الحسین،گفت جبرئيل اين آخري چه اسمي بود،دلم رو زير و رو كرد ،گفت:برات ميگم،دليلشم ميگم،اين فرزند پيامبر آخرالزمانه،با لب تشنه ميكشنش،صدا زد آدم گریه ات بي دليل نيست،براي اون آقايي گريه ميكني،كه با لب تشنه،زبانم لال،مثل گوسفند،من نميگم،جبرئيل داره ميگه،امام رضا عليه السلام  هم اين طور روضه خونده‌‌‌‌... اما رضا ميفرماید: يَا ابْنَ شَبِيبٍ: إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عليه السَّلام اي تشنه لب حسين....  كسي عاشورا تو مجلس حسين عليه السلام مياد،تماشاچي نباشه،تماشاچي فقط امروز دور گودال بودند،يه عده تماشا ميكردند،زينب كبري اولين حرفي كه زد،به عمر سعد ملعون،فرمود :نانجيب ايستادي داري نگاه ميكني،دارن داداشم رو ميكشند. سينه مرا به وسعت هفت آسمان بده اشكي براي گريه ي غم بي امان بده دور سرت شلوغ ترين جاي كربلاست شمر حرومزاده رفت توی گودال، يه لحظه آقا ديد سينه اش سنگين شد،چشماش رو باز كرد،ابي عبدالله،گفت:مي دوني كجا نشستي،نانجيب .... دور سرت شلوغ ترين جاي كربلاست از خون وضو گرفته بيام و اذان بده از بس كه بال و پر زدم از حال رفته ام چه روزي رو زينب پشت سر گذاشته،گاهي كنار بدن قاسم بوده،گاهي كنار بدن علي اكبر بوده،همش امروز دويده زينب،گاهي بچه ها رو جمع و جور كرده، از بس كه بال و پر زدم از حال رفته ام حالا مرا كنار خودت آشيان بده اگه دستور خود حسين نبود،زينب نمي گذاشت،زينب ايستاده ،هركي مي خواد بياد سمت گودال فرياد مي زنه،تا من زنده ام نمي ذارم،خيلي ها رو زينب برگردوند،يه وقت ديد صداي حسين داره مياد،زینب برگرد،ميون اين همه بي حيا چرا ايستادي؟ خواهرم برگرد... اي نفس مطمئنه بر بال ارجعي قبل از عروج سرخ به زينب زمان بده اينان براي گيسوي تو چنگ مي كشند آخر هر آنچه هست به شمر و سنان بده چشمش گرفته است بيا تا نگشته دير انگشترت در آور و به اين ساربان بده با زجر تا كه از تن زخمت نبرده اند پيراهنت به اين و امان به آن بده از زير تير و نيزه و
هدایت شده از کانال خطبا مدیا
شمشير و سنگ ها مردم عزيز فاطمه خود را نشان بده افتاده زير چكمه اگر زنده اي هنوز پا بر زمين مكوب نه دستي تكان بده در زير پاي اسب سواران چگونه اي اول بگير جان مرا بعد جان بده هر كاري كرد اين نانجيب ديد خنجر كاري نيست،ابي عبدالله فرمود:بيهوده داري زحمت ميكشي،اين محل بوسه جدم رسول خداست،اين محل بوسه ي بابام علي است،اين محل بوسه ي مادرم زهراست،اين محل بوسه ي زينبه،خود حسين راهش رو نشون داد،روايت نوشته دوازده ضربه زد،واي واي...هر يه بار ضربه،حسين ميگه الله اكبر. هر ضربه با شمارش الله اكبرت اين هشتمي است يا نهمي واي من سرت حسين...... چه روزي است امروز ،هم حسين الله اكبر ميگه،هم نانجيب تا سر رو به نيزه زد،هم خودش گفت:الله اكبر،هم هر كي دور و برش ايستاده بود. حسين...... 🆔 @menbariha امان از دل زينب(س) تو كه رفتي حرم در آتش سوخت آلِ پيغمبرم در آتش سوخت پرگرفتم ولي چه فايده داشت؟ عاقبت پرم در آتش سوخت كهنه پيراهنت به غارت رفت گوشه ي معجرم در آتش سوخت در دلِ خيمه دخترت هم با گيسوان سرم در آتش سوخت يادِ پنجاه سال پيشم كه صورت مادرم در آتش سوخت ****************** تیر از بس که خورده بود حسین تنش مثل پیراهن شده بود نیزه هاشان تمام شد کم کم موقع سنگ ریختن شده بود نفسش بین راه بر میگشت موقع دست و پازدن شده بود بودم اما جلو نمی رفتم شمر آنقدر بد دهن شده بود هر چه کردم رو به قبله نشد یعنی آنقدر پاره تن شده بود زیرانداز خانه های دهات کفن شاه بی کفن شده بود 🆔 @menbariha از دل بي شكيب مي خوانم مثل ابن شبيب مي خوانم بس كه مضطر شده دل زارم ذكر اَمَّن يجيب مي خوانم سر نهادم به دامن خيمه سر نهادم به دامن خيمه از حسين غريب مي خوانم اولين شبي است كه حسين رو از من جدا مي كنند از غريبي كه در دل گودال شده شيب الخضيب مي خوانم               ***  آتش از خيمه ها زبانه گرفت شادي ام را غم زمانه گرفت هرچه خلخال و زيور و زر بود خصم از ما چه ظالمانه گرفت هرچه در خيمه بود غارت شد زينب آماده ي اسارت شد   شام غريبان ، شب ربابه،امشب شب سكينه است،امشب شب رقيه آتش گرفته است... ازحرم گاهوراه را بردند يادگار ستاره را بردند من خودم ديدم ازتن بابا جامه ي پاره پاره را بردند عمه از گوش دختر مسلم بخدا گوشواره را بردند بس كنيد اين همه گنه نكنيد روي تاريخ را سيه نكنيد مرد عرب ميگه ديدم دامن دختره داره ميسوزه،ترسيده،دختردارها دست بچه ات بسوزه يه ذره،مي دَوي،حالا تصور كن،دامن اين بچه آتش گرفته بود،ميگه دويدم به سمتش،هرچه من مي اومدم،اون عقب مي رفت،گفتم:دخترم ناراحت نباش،من با تو كاري ندارم عزيزم،منم دختر دارم،منم بابا اَم،گفت: نه،شما مي خواي منو بزنيد،منو اذيت كني. گفتم:نه،عزيزم،خيالت راحت باشه،دختره ايستاد،دامنش رو خاموش كردم،يه نگاه به من كرد،ديد نمي خوام اذيتش كنم،صدا زد آقا اَزت يه خواهش دارم،گفتم:چيه عزيزم،گفت:مي خوام،يواش بگم،گفتم:راحت باش،من نمي ذارم كسي تو رو آزار بده،ميگه ديدم اشاره كرد،به لبهاش،گفت:من چند روزه آب نخوردم،تشنگي داره هلاكم ميكنه،آب،آب. صدا زد صبر كن،خودم برات آب ميآرم،مي گه رفتم ظرف آب آوردم،اين دختر ظرف آب رو گرفت، ديدم داره راهش رو كج ميكنه،گفتم:كجا مي ري؟گفت:به من بگو گودال قتلگاه كجاست؟ .چرا؟مگه نگفتي تشنه هستم؟گفت:آره،اما بابام از من تشنه تر بود،مي خوام برم آبش بدم،شنيدم لحظه ي آخر روضه خونده،وصيت كرده: شیعتی مهما شربتم عذب ماء فاذکرونی، حسين.. آره امشب هركس با آب  يه جور معامله كرده،هركي امشب يه جور با آب برخورد كرده،اما واي از دل زينب،واي از دل زينب،امشب يكي از سخترين شب هاي زينبه،بچه ها رو جمع كرد،هركدوم رو از يه گوشه جمع كرد،يكي زير خارها زخمي شده،يكي لابه لاي خيمه ي سوخته اُفتاده،زينب دونه دونه ي اينها رو جمع کرد تا استراحت کنن... یه وقت صدای ناله ای شنید پرید بیرون خیمه دید رباب داره ناله میزنه ، بی بی  فرمود رباب جان! داغ سخته ولی ما بزرگ این بچه ها هستیم باید صبر کنیم و آرام باشیم ... عرض کرده باشد بی بی جان قدری از آبی که توزیع شده بود نوشیدم الان احساس میکنم شیر دارم اونوقت که علی داشتم شیر نداشتم الان که شیر دارم علی ندارم..‌. ای حسین بس کن رباب سر به سر دل گذاشتی اصلا خیال کن که تو اصغر نداشتی بس کن رباب حرمله بیدار میشود سهم تو باز طعنه اغیار میشود ای حسسسسسسین .... 🆔 @menbariha
Panahian_Hawzah-KholaseBasteTablighiBayanManavi.pdf
128.4K
📌خلاصه‌ای از بستۀ پیشنهادی تبلیغی بیان معنوی برای دهۀ اول محرم۹۸ 👈موضوع: نقش تقوا در رفع مشکلات فردی و اجتماعی 🔻شامل عنوان و سیر مطالب از شب اول تا شب یازدهم ۹۸ ❗مطالب کانال بالینک ارسال شود❗ 🔍 موسسه تخصصی خطابه امیربیان یزد 🔎 @amirbayanyazd
شب اول _ عزت فردی_ عزت نفس مومن_محرم98.pdf
765.5K
🔰#عزت_عاشورایی 👌سلسله سخنرانی ویژه محرم، براساس محور عزت در بیانیه گام دوم 🇮🇷 🏴 #شب_اول: #عزت_فردی؛ «#عزت_‌نفس_مؤمن» 📌 خلاصه و سیر بحث:[اشاره] 🔻در این جلسه، ابتدا به جایگاه مفهوم عزت در قیام حسینی خواهیم پرداخت. پس ‌از آن غربت مفهوم عزت علی‌رغم شهرت آن و اینکه چگونه عزت چالش اصلی تا ظهور خواهد بود، طرح می‌گردد. سپس با طرح این مسئله که چرا امام حسین جانش را برای حفظ عزتش فدا کرد سراغ معرفی سه ضلع عزت یعنی 1. عزت‌نفس مؤمن 2. عزت جامعه ایمانی 3. عزت دین، خواهیم رفت. پس‌ازآن آثار تربیتی و معنوی عزت‌نفس را شرح داده و روش‌های نهادینه کردن عزت‌نفس در دوران کودکان را تبیین می‌کنیم که عبارت‌اند از 1. عدم تشویق و تنبیه فوری و معین 2. حفظ عزت مرد در خانه توسط همسر و درنهایت بُعد انعطاف‌پذیر شخصیت مؤمن یعنی تواضع و ذلت مقابل مؤمنین و عزت در مقابل دشمن موردبررسی قرار می‌گیرد و اینکه «عزت‌نفس»، عنصر اصلی در شخصیت حضرت مسلم هست شرح و بسط داده می‌شود. #منبر_انقلابی #محرم #بیانیه_گام_دوم ✌️کانال منبر انقلابی @enqelabee ویژه طلاب و مبلغین انقلابی
عزت عاشورایی_ شب دوم_ عزت جامعه_ موانع عزت_1_ترس.pdf
841.4K
🔰#عزت_عاشورایی 🏴شب_دوم: «عزت جامعه؛ موانع عزت: 1- ترس » ✅ پیام: «از تهدیدهای پوچ آنان نباید هراسید.»(مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم) 👌سلسله سخنرانی ویژه محرم، براساس محور عزت در بیانیه گام دوم 🇮🇷 📌 خلاصه و سیر بحث:[اشاره] 🔻ما از لحاظ تربیتی، تحت تأثیر عاملی قوی‌تر از خانواده، یعنی جامعه هستیم، بر این اساس، انبیاء برای تزکیه و تربیت افراد، اول سراغ تغییر فضای جامعه می‌روند. ما باید حساسیت نسبت به جامعه را از دوران دبستان تمرین کنیم. بعد از شکل‌گیری روحیه جمعی و حساسیت نسبت به جامعه نوبت می‌رسد به اینکه سخن از عزت جامعه به میان بیاید. عزت جامعه در دست چه کسی است؟ سیاسیون. حال باید دید که عزت جامعه را دست چه سیاسیونی می‌دهیم؟ ترس سیاسیون مانع جدی برای عزت جامعه هست. سیاست‌مدار ترسو، عزت شکن هست. هم خودش می‌ترسد و از این بدتر جامعه را ترسو بار می‌آورد. عزت نبود، منافع هم تأمین نمی‌شود. #منبر_انقلابی #محرم #بیانیه_گام_دوم ✌️کانال منبر انقلابی @enqelabee ویژه طلاب و مبلغین انقلابی
7. عزت سیاسی.pdf
869.7K
🔰#عزت_عاشورایی 🏴شب_هفتم: «عزت سیاسی» ✅ پیام: نفوذ و خطرات آن 👌سلسله سخنرانی ویژه محرم، براساس محور عزت در بیانیه گام دوم 🇮🇷 📌 خلاصه و سیر بحث:[اشاره] 🔻در مقدمه بحث، در پی آن هستیم که تفکر جدایی دین از سیاست را به چالش کشیده و ریشه‌های تاریخی این تفکر را بررسی کنیم. در ادامه به این پرسش پاسخ می‌دهیم که آیا سیاست سیاه هست یا دربارۀ سیاست سیاه‌نمایی شده است؟ و چرا سیاست محل کسب عالی‌ترین مقامات معنوی است؟ در ادامه به معنای سیاست‌مدار یعنی آدمی که خودخواه نیست بلکه در پی خدمت هست اشاره‌شده و در بخش دوم سخن، این پرسش که عزت سیاسی ما دست چه کسی است؟ مطرح می‌گردد. در پاسخ‌خواهیم گفت سیاست‌مداران. حالا چگونه سیاستمدار می‌تواند عزت سیاسی ما را حفظ کند؟ پاسخ‌خواهیم داد نفوذناپذیر باشد و نتوان او را خرید. درنهایت به نمونه‌های شاخص تاریخی نفوذ پذیران و اثر شوم آن‌ها اشاره خواهیم کرد. #منبر_انقلابی #محرم #بیانیه_گام_دوم ✌️کانال منبر انقلابی @enqelabee ویژه طلاب و مبلغین انقلابی
3. عزت دین؛ موانع عزت 2- اعتماد به دشمن.pdf
908.4K
🔰#عزت_عاشورایی 🏴شب_سوم: «عزت دین؛ موانع عزت 2- اعتماد به دشمن» ✅ پیام: «پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است.»(مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم) 👌سلسله سخنرانی ویژه محرم، براساس محور عزت در بیانیه گام دوم 🇮🇷 📌 خلاصه و سیر بحث:[اشاره] 🔻یکی از وجوه غربت اسلام، این است که اسلام به‌خوبی معرفی نشده است. برای غربت زدایی از اسلام لازم است که سه ویژگی اسلام یعنی 1. عقلانیت، 2. عشق 3. ادب بیشتر توضیح داده شود. پس از بیان این مقدمه به اصل موضوع می‌پردازیم که یکی از زوایای پنهان و غربت دین، این است که عزتی که در سلول‌های بنیادی دین وجود دارد، کمتر پرداخته شده است. اگر عزت دین، جا بیفتد. جوانان به این دین رغبت نشان خواهند داد و دین را با آغوزش باز می‌پذیرند و به آن افتخار می‌کنند. عضو باشگاه اسلام شدی، یعنی روی نوار پیروزی و قهرمانی حرکت می‌کنی. از آن‌سو دنیا و اهل دنیا به کسی عزت نمی‌دهد. خودش هم عزت ندارد. پس این عزت ظاهری اهل دنیا چیست؟ علت اعتماد غرب‌گرایان به غرب، دیدن همین ظواهر و امکانات هست. می‌توان ساده‌لوحی و ایمان به طاغوت غرب‌گرایان را دلیل دوم و سوم اعتماد به دشمن برشمرد. #منبر_انقلابی #محرم #بیانیه_گام_دوم ✌️کانال منبر انقلابی @enqelabee ویژه طلاب و مبلغین انقلابی
8. عوامل عزت آفرین_1- مقاومت و جهاد.pdf
942.3K
🔰#عزت_عاشورایی 🏴شب_هشتم: «عوامل عزت‌آفرین: 1- «مقاومت و جهاد» ✅ پیام: «تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطه‌ی آمریکا و صهیونیسم»(بیانیه گام دوم) 👌سلسله سخنرانی ویژه محرم، براساس محور عزت در بیانیه گام دوم 🇮🇷 📌 خلاصه و سیر بحث:[اشاره] 🔻قوت و قدرت روحی لازمۀ لذت بردن بیشتر از امکانات زندگی هست. آدم ضعیف از ابزارهای لذت بری زیاد لذت نمی‌برد. غالباً مردم جوامع ثروتمند، افسرده و نومید هستند. چون ضعیف شده‌اند از دارایی‌های خودشان لذت نمی‌برند و ابزاری ندارند که بیشتر لذت ببرند. از سوی دیگر دین انسان را قوی می‌کند؛ و مستکبران به دنبال ضعیف کردن انسان ها هستند. مقاومت بهترین راه و پیشنهاد دین برای قدرتمند شدن است؛ و عدم استقامت و مقاومت مساوی است با کربلا. در ادامه به معنای لغوی استقامت و آثار و برکات آن خواهیم پرداخت. در ادامه استقامت و مقاومت را به عنوان یکی از عوامل عزت آفرین معرفی می کنیم؛ و اینکه مشکلات اقتصادی بدون مقاومت حل نمی شود. در نهایت به دو عنصر اصلی در کربلا یعنی 1. مظلومیت و 2. مقاومت اشاره کرده و به تبیین رابطۀ این دو خواهیم پرداخت؛ و مقاومت را به عنوان اصلی ترین درس کربلا مطرح می‌نماییم. #منبر_انقلابی #محرم #بیانیه_گام_دوم ✌️کانال منبر انقلابی @enqelabee ویژه طلاب و مبلغین انقلابی
9. «عوامل عزت‌آفرین2- شجاعت».pdf
850.3K
🔰#عزت_عاشورایی 🏴شب_نهم: «عوامل عزت‌آفرین:2- شجاعت» ✅ پیام: «شکست سیاست‌های آمریکا و گسترش حضور قدرتمندانه‌ی سیاسی جمهوری اسلامی در منطقه جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نیامد.»(بیانیه گام دوم) 👌سلسله سخنرانی ویژه محرم، براساس محور عزت در بیانیه گام دوم 🇮🇷 📌 خلاصه و سیر بحث:[اشاره] 🔻در ابتدا به یکی از مهم ترین دلایل غیبت، یعنی فرصتی برای آمادگی برای ظهور اشاره می‌نمایم. سپس با بررسی مضامین نامه کوفیان که مشتاق و منتظر ظهور امام زمانشان بودند، دلیل کربلا را عدم آمادگی کوفیان بیان می‌کنیم. سپس دو راه از سه راه برای آمادگی برای ظهور را توضیح می‌دهیم که عبارتست از 1. آمادگی ذهنی: برای امام جهانی باید جهانی اندیشید. 2. آمادگی قلبی: شجاعت. سپس از رابطه عزت با شجاعت سخن گفته و دو دلیل اهمیت شجاعت را ذکر می‌نماییم. 1. موضوع اول امتحانات الهی شجاعت و ترس هست2. القاء ترس توشط شیطان، سپس به آثار و برکات شجاعت می‌پردازیم. 1. آرامش و خلاقیت 2. افزایش قدرت تمرکز. بعد از آن به آسیب های شجاعت اشاره نموده و در نهایت به ریشه شجاعت حضرت عباس خواهیم پرداخت. #منبر_انقلابی #محرم #بیانیه_گام_دوم ✌️کانال منبر انقلابی @enqelabee ویژه طلاب و مبلغین انقلابی
10. عوامل عزت آفرین_ 3- اطاعت وپیروی از ولایت.pdf
868K
🔰#عزت_عاشورایی 🏴شب_دهم و پایانی: «عوامل عزت آفرین: 3- پیروی از امامت ؛ اطاعت از ولایت» 👌سلسله سخنرانی ویژه محرم، براساس محور عزت در بیانیه گام دوم 🇮🇷 📌 خلاصه و سیر بحث:[اشاره] 🔻در این جلسه پایانی با مروری بر بخش‌هایی از بحث‌های گذشته و جمع‌بندی از آن به‌صورت خلاصه به برخی نکات کلیدی مباحث گذشته اشاره می‌کنیم. در ابتدا به نیاز روحی انسان به عزت می‌پردازیم و لذت طلبی را در کنار راحت‌طلبی به‌عنوان موانع عزت در فرد معرفی می‌کنیم. در ادامه آسیب‌های عزت که عبارت است از غرور و اخم به‌جای لبخند در مقابل مؤمنین هست را بیان کرده و سپس سه فایده عزت فردی مطرح می‌نماییم. 1. تأمین منافع دنیا 2. دوری از بسیاری از گناهان و 3. نزدیک شدن به منشأ عزت یعنی خدا و اهل‌بیت ع و در ادامه وارد بخش دوم عزت یعنی عزت جامعه می‌شویم. دو فایده عزت در جامعه را بازگو کرده؛ و بابیان خاطراتی از مرحوم ابو ترابی و شهید چمران و حضرت امام به تبیین موضوع عزت می‌پردازیم؛ و درنهایت ولایت را به‌عنوان مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده و تأمین‌کننده عزت برای جامعه به‌شرط اطاعت از ولایت شرح و توضیح می‌دهیم و بابیان سخنانی از امام علی ع و حضرت زینب س، به پیامدهای منفی عدم اطاعت از ولایت که موجب شکست جامعه و ذلت آن و از دست دادن منافع می‌گردد اشاره می‌نمایم. #منبر_انقلابی #محرم #بیانیه_گام_دوم ✌️کانال منبر انقلابی @enqelabee ویژه طلاب و مبلغین انقلابی
6. عزت اقتصادی.pdf
877.7K
🔰#عزت_عاشورایی 🏴شب_ششم: «عزت اقتصادی» ✅ پیام: هم افزایی و کارجمعی، در رونق تولید و تحقق عزت اقتصادی 👌سلسله سخنرانی ویژه محرم، براساس محور عزت در بیانیه گام دوم 🇮🇷 📌 خلاصه و سیر بحث:[اشاره] 🔻در ابتدا به تبیین رابطه عزت و اقتصاد می‌پردازیم؛ و اینکه ممکن هست کسی فقیر باشد اما عزت اقتصادی داشته باشد. البته در متون دینی به ما سفارش به فقر نشده است؛ و این عزت اقتصادی در فقر ناظر به مقدرات ما هست اما تکلیف چیست؟ تکلیف این است که باید در راستای کسب عزت اقتصادی تولید ثروت کنیم و سپس به این پرسش پاسخ می‌دهیم که آیا در این اوضاع اقتصادی می‌توانیم عزت اقتصادی داشته باشیم؛ و در پاسخ به راه‌کار پیشنهادی امام صادق ع به اصحابشان در شرایط بد اقتصادی اشاره می‌نمایم. در بخش دوم سخنرانی، دو گروه که بر عزت اقتصادی تأثیرگذار هستند را معرفی می‌کنیم که عبارت‌اند از 1. مدیران جامعه 2. مردم. سپس به نقش‌آفرینی هر دو گروه و تأثیر تقوای مدیر در تدبیر و توان مدیریتش و کار جمعی و تشکیلاتی مردم را به‌عنوان یکی از مصادیق تقوای جامعه برای برون‌رفت از مشکلات و رسیدن به عزت اقتصادی مطرح می‌نمایم. #منبر_انقلابی #محرم #بیانیه_گام_دوم ✌️کانال منبر انقلابی @enqelabee ویژه طلاب و مبلغین انقلابی
4. _موانع عزت 3- تقابل عزت با منفعت.pdf
833.7K
🔰#عزت_عاشورایی 🏴شب_چهارم: «موانع عزت: 3- «تقابل عزت با منفعت» ✅ پیام: آیا بدون عزت ملی می‌توان، منافع ملی را تامین کرد؟ 👌سلسله سخنرانی ویژه محرم، براساس محور عزت در بیانیه گام دوم 🇮🇷 📌 خلاصه و سیر بحث:[اشاره] 🔻یکی از گرایش‌های فطری انسان، منفعت‌طلبی و ضرر گریزی است. اگر انسان منفعت‌طلب و ضرر گریز نبود، تبشیر و تنذیر انبیاء معنا نداشت. از سوی دیگر منفعت‌طلبی لازمۀ دین‌داری است. دین اساساً منافع انسان را تأمین می‌کند. دستورات دین به نفع انسان هست؛ بنابراین باید منفعت‌طلبی را به معنای درست کلمه در کودکی به فرزندانمان آموزش دهیم. همچنان که در آموزش معارف دین به‌جای اینکه بگوییم حجاب ارزش هست از ادبیات واقع‌بینانه‌تر استفاده کنیم برای جا انداختن ارزش حجاب و بگوییم حجاب به نفع تو هست. در ادامه به سه پرسش می‌پردازیم 1. منظور از منفعت‌طلبی و خودخواهی بد چیست؟ 2. آیا عاشقی با منفعت‌طلبی قابل‌جمع شدن هست؟ 3. ما چگونه می‌توانیم منافع خودمان را تأمین کنیم؟ برای پاسخ به پرسش سوم بحث از منافع اجتماعی به میان آمده و حساسیت نسبت به منافع ملی و اینکه اگر مردم سیاسی نباشند، بزرگ‌ترین منافع خود را از دست می‌دهند.آیا بدون عزت می‌توان منافع جامعه را تأمین کرد؟ در پاسخ به نمونه‌های تاریخی صدر اسلام و تجربه‌های منطقه‌ای خودمان اشاره می‌کنیم که نشان می‌دهد و همه حاکی از آن است که بدون عزت تأمین منفعت محال است. #منبر_انقلابی #محرم #بیانیه_گام_دوم ✌️کانال منبر انقلابی @enqelabee ویژه طلاب و مبلغین انقلابی
5. عزت فرهنگی.pdf
857.6K
🔰#عزت_عاشورایی 🏴شب_پنجم: «عزت فرهنگی» ✅ پیام: فضای مجازی بستر نفوذ فرهنگی و راه‌های مقابله با آن 👌سلسله سخنرانی ویژه محرم، براساس محور عزت در بیانیه گام دوم 🇮🇷 📌 خلاصه و سیر بحث:[اشاره] 🔻مقدمۀ بحث پیرامون اهمیت و جایگاه فرهنگ در دین و تربیت انسان است. برای آنکه قدرت تأثیرگذاری فرهنگ بر جامعه را توضیح دهیم ابتدا تأثیر فرهنگ بر جامعه را تشبیه می‌کنیم به تأثیر اخلاق در فرد. سپس به مجازات شدید خدا دربارۀ گناهان فرهنگی و ثواب‌های بی‌حد و عدد فرهنگی می پردازیم و فرق آن با گناهان و ثواب‌های فردی اشاره‌کرده و واژگان معادل فرهنگ در دین نظیر سنت و معروف را توضیح می‌دهیم. چرا نماز جماعت ثوابش بیشتر از نماز فرادا است؟ چون نماز تأثیر فرهنگی دارد. چرا بااینکه بی‌نمازی بدتر از بی‌حجابی هست اما با بی‌حجاب برخورد می‌شود ولی با بی‌نماز برخورد نمی‌شود؟ باز به دلیل فرهنگی است. سپس به موضوع زنده‌بودن جامعه و فرهنگ آن و علائمی که نشان دهند حیات فرهنگی جامعه است خواهیم پرداخت. درنهایت به عزت فرهنگی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین علائم حیاتی در جامعه اشاره نموده و معنای عزت فرهنگی و پیامدهای ذلت فرهنگی و نقش عزت فرهنگی در تأثیر مثبت یا منفی فضای مجازی شرح داده می‌شود. #منبر_انقلابی #محرم #بیانیه_گام_دوم ✌️کانال منبر انقلابی @enqelabee ویژه طلاب و مبلغین انقلابی