هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
#اربعین
روضه ۲
🔸آه از آن ساعت که با صد شور و شین
🔸زینب آمد بر سر قبر حسین
امان از اون لحظه ای که بی بی زینب کبری وارد کربلا شد...
🔸بر سر قبر برادر چون رسید
🔸ناله و آه و فغان از دل کشید
یا صاحب الزمان...
تا اهلبیت به کربلا رسیدند...
مثل برگهای خزان...
خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختند...
هر کدوم قبر عزیزی رو در آغوش گرفت...
یکی قبر علی اکبر رو بغل گرفته...
یکی قبر قاسم رو گرفته...
یکی کنار قبر عباس...
یک مادری هم کنار قبر علی اصغر...
اما بین جمعیت دیدند زینب هم داره دنبال قبر حسین میگرده...
🔸با زبانِ حال، آن دور از وطن
🔸گفت با قبر برادر این سخن
🔸السلام ای کشته راه خدا
🔸السلام ای نور چشم مصطفی
داداش ببین خواهرت برگشته...
🔸بهر تو امروز مهمان آمده
🔸خواهرت از شام ویران آمده
داداش نبودی ببینی..
بعد از تو با ما چه کردند...
🔸چون تو رفتی بیکس و یاور شدم
🔸دستگیر فرقه ی کافر شدم
داداش طاقت داری بگم یا نه...
🔸بعد قتل و غارت اموال تو
🔸تاخت دشمن بر سر اطفال تو
🔸بس که سیلی شمر زد بر رویشان
🔸گشت نیلی صورت نیکویشان
جات خالی بود این نامردها که رحم نداشتند...
چشم برادرم عباس رو دور دیده بودند...
هر وقت بچه ها بهانه میگرفتند بهشون تازیانه میزدند...
بهشون سیلی میزدند...
بزار اینطوری بگم...
🔸 یاسها را جوهر نیلی زدند
🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند
همه بچه ها رو زدند...
🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند
داداش همه این مصیبتها یک طرف مجلس یزید یه طرف...
🔸آه از آن ساعت که از روی غضب
🔸زاده ی سفیان یزید بیادب
🔸در حضور خواهر گریان تو
🔸چوب میزد بر لب و دندان تو
داداش حسین خیلی برام سخت گذشت...
مجلس یزید ملعون...
وقتی نانجیب با چوب خیزران به لب و دندانت میزد...
شرمنده حسین جان...
نتونستم کاری کنم...
آخه دستهای خواهرت رو با غل و زنجیر بسته بودند
آی غریب حسین...
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
#اربعین
#زوار_کربلا
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
روضه ۱
🔸عشق است کربلای تو لبیک یا حسین
🔸جان و تنم فدای تو لبیک یا حسین
اربعین سیدالشهداء و...
بازم اسم کربلا شده ذکر هر مجلسی...
بازم دلها به سمت حرم با صفاش پر میکشه...
🔸گفتی به خلق: کیست که یاری کند مرا
🔸قربان آن ندای تو لبیک یا حسین
آقا... یه روزی صدای غربتت بلند شد...
کسی جوابت رو نداد...
اما الان میلیون ها زائر دارند می آیند به سمت حرمت...
🔸کی میشود که آیم و از جان صلا دهم
🔸در صحن با صفای تو لبیک یا حسین
🔸احرام بسته، تلبیه گویان، کفن به تن
🔸آیم سوی منای تو لبیک یا حسین
#شاعر: محمد مهدی سیار
بازم جا موندم آقا...
کی میشه منم دعوت کنی حسین...
خوش به حال اونایی که الان کربلا رسیدند...
خوش به حال اونایی که الان بین الحرمینن...
اونایی که رفتند میدونند...
بهترین لحظه زندگی...
اون لحظه ای که وارد کربلا میشی...
همش سراغ حرم رو میگیری...
تا نگاهت به حرم با صفاش میفته...
نا خودآگاه اشکت جاری میشه...
دستهات روی سینه میزاری میگی...
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَئِکَ
____________________
#زمزمه
حالا هر کی دلش کربلائی شده بسم الله ...
کربلا کربلا 8
🔸این دل تنگم عقده ها دارد1
🔸 گوئیا میل کربلا دارد 1
(یا حسین مظلوم) 8
🔸من که از کودکی عاشقت بوده ام2
🔸تو قبولم نما گرچه آلوده ام1
🔸ای حسین ما را کربلایی کن2
🔸بعد از آن با ما هر چه خواهی کن1
یا حسین مظلوم 8
(در صورتی که تسلط روی سبک زمزمه نداشتید میتوانید زمزمه را حذف کنید).
____________________
یکی از زایران ابی عبدالله...
جابر بن عبدالله انصاریِ ...
تا رسید کربلا...
با آب فرات غسل کرد...
با خضوع و خشوع...
اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست...
دست گذاشت رویِ قبر مبارک...
سه مرتبه از سوز دل صدا زد...
یا حسین...
اما جوابی نیومد...
صداش به ناله بلند شد...
حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟
آیا دوست جواب دوستش رو نمیده؟
خودش جواب داد...
گفت جابر...
جواب سلام میخواهی...
از آقایی که...
بین سر و بدنش جدایی افتاده...
ناله بزن یا حسین...
🔸گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین
🔸خانه آباد شدم، خانه ات آباد حسین
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
#اربعین
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
متن روضه 3
🔸اربعین آمد دلم را غم گرفت
🔸بهر زینب عالمی ماتم گرفت
این روزها همه عالم عزاداره...
آسمان و زمین خون گریه میکنند...
🔸سوز اهل آسمان آید به گوش
🔸ناله ی صاحب زمان آید به گوش
یا صاحب الزمان...
حتما این روزها مهدی فاطمه با پای پیاده...
داره میره به سمت کربلا...
🔸بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
🔸بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
حسین جان...
از اول محرم...
هر شب ناله زدم گفتم آقا...
اربعین میخام کربلا باشم...
آبروم رو بخر آقا...
نکنه امسال هم دعوتم نکنی...
آقا... اربعین رسید و بازم من جا موندم
🔸بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
رفقام یکی یکی خداحافظی کردند و رفتند...
بازم من جا موندم...
میخام بگم...
آی رفقا... آی کربلایی ها...
خوش بحالتون...
حسین فاطمه دعوتتون کرده...
اما...
منو و شما توی یه هیئت بودیم...
هر شب... توی یه هیئت سینه زدیم...
وقتی رفتید بین الحرمین...
بیاد ما هم باشید...
وقتی وارد حرم شدید به یاد ما هم باشید...
🔸تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده
🔸تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
یکی از زایران ابی عبدالله جابر بن عبدالله انصاری...
اومد کربلا...
با آب فرات غسل کرد...
با خضوع و خشوع...
اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست...
دست گذاشت روی قبر مبارک...
صدا زد...
السلام علیک یا اباعبدالله
دید جوابی نیومد...
دوباره صدا زد
جواب نیومد...
صداش به ناله بلند شد...
ا حبیب لا یجیب حبیب
آیا دوست جواب دوست رو نمیده...
یدفعه خودش جواب خودش رو داد گفت...
جابر جواب سلام از آقایی میخواهی که بین سر و بدنش جدایی افتاده...
جابر داره عزاداری میکنه...
یدفعه صدای قافله ای رو شنید...
یه قافله ای...غريبانه...
داره به کربلا نزدیک میشه...
🔸ز جا برخیز جابر، دلبر جانانه می آید
🔸قدم از خانه بیرون نه، که صاحب خانه می آید
جابر... بلند شو...
بلاکش دوران زینب داره میاد...
🔸ره واکنید قافله سالار میرسد
🔸یک قافله اسیر ،عزادار میرسد
🔸برخیز یا حسین سری دست و پا نما
🔸دلبر برای دیدن دلدار میرسد
نميدونم این زن و بچه ها چه حالی داشتند...
وقتی رسیدند کربلا...
عقده های دلشون باز شد...
صدای ناله از هر طرف بلند شد...
اما صدای ناله یک خواهری از همه جانسوزتره...
🔸رسیدم کربلا اى داد بى داد
🔸حسین سر جدا، اى داد بى داد
🔸چهل روز است گریانم حسین جان
🔸چو موى تو پریشانم حسین جان
🔸چهل روز است میخوانم حسین جان
🔸حسین جانم حسین جانم حسین جان
خدایا همین جا بود عزیزان ما رو سر بریدند...
همین جا بود اطفال ما رو کشتند...
همین جا بود تیر به گلوی اصغر زدند...
🔸همین جا شیر خواره گریه میکرد
🔸رباب بى ستاره گریه میکرد
🔸گهى بر گاهواره گریه میکرد
🔸گهى بر مشک پاره گریه میکرد
🔸خدایا از چه طفلم دیر کرده؟
🔸مرا بیچاره کرده پیر کرده
خدایا خیلی برام سخت گذشت...
🔸همین جا دور اکبر را گرفتند
🔸ز ما شبه پیمبر را گرفتند
🔸ولى از من دو دلبر را گرفتند
🔸هم اکبر هم برادر را گرفتند
همین جا بود جلو چشمانم علی اکبرم رو قطعه قطعه کردند...
دستهای عباسم قطع کردند
خودم دیدم نانجیب با خنجر برهنه روی سینه برادرم حسین...
جلو چشمانم حسینم رو پرپر کردند
🔸خودم دیدم ز بالای بلندی
🔸که محبوب خدا را سر بریدند
🔸خودم دیدم کبوترهای معصوم
🔸همه، سر زیر پرها کرده بودند
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
#اربعین
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
متن روضه 2
🔸یک اربعین همین نه برای تو سوختم
🔸عمری بود که من به هوای تو سوختم
برادر خوبم...
حسین جان...
🔸قربانیان عشق همه کشته می شوند
🔸جز من که بارها به هوای تو سوختم
ای همه دار و ندارم...
زینب به فدات حسین...
🔸هر زن به پای زندگیش سوخت گر که سوخت
🔸اما من ای حسین بپای تو سوختم
داداش حسین...
خیلی برام سخت بود لحظه ای که دیدم...
🔸تو در میان مطبخ و من در میان حبس
🔸شرمنده ام از اینکه جدای تو سوختم
اومد کنار قبر برادر نشست...
صدا زد آی حسین نبودی...
🔸ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید
🔸زینب برای دیدن تو، قد کمان رسید
برادر بلند شو ببین قدم خمیده...
موهام سفید شده...
🔸یک اربعین برای تو سینه زدم حسین
🔸دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین
🔸خم گشته قدِ من چو قدِ مادرم حسین
🔸حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید
🔸از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام
🔸هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام
🔸بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام
🔸برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید
🔸یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب
🔸یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب
(نقطه گریز به روضه روز عاشورا:
اینجا میتواند نقطه اتصال برای وارد شدن به یکی از روضه های روز عاشورا باشد.)
هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه ای رو که...
شمر نانجیب با خنجر برهنه وارد قتلگاه شد...
🔸آندم بریدم از زندگی دل
🔸که آمد به مسلخ شمر سیه دل
🔸او می دوید و من می دویدم
🔸او سوی مقتل من سوی قاتل
🔸او می نشست و من می نشستم
🔸او روی سینه من در مقابل
🔸او می کشید و من می کشیدم
🔸او از کمر تیغ من آه باطل
سادات منو ببخشید..
امام زمان منو ببخشید...
🔸او می برید و من می بریدم
🔸او از حسین سر من غیر از او دل
(روضه با روش شعر محور)
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحيم
(السلام علیک) یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
🔸هر کی با امام عسکری کار داره صدا بزنه...
یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
فایل صوتی👇
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن
آجرک الله یا صاحب الزمان
🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن
🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن
بمیرم برات یا صاحب الزمان...
پنج سال بیشتر نداشتید اقا...
داغ بابا رو به دلتون گذاشتند...
🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد
🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن
از همینجا یک کاروان دل بریم...
خانه امام عسکری...
🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد
🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن
راوی میگه لحظات آخر...
دیدم امام عسکری در بستر بیماری...
فرمود برید پسرم مهدی رو خبر کنید...
بگید پسرم بیاد...
میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم...
یه آقازاده خوش سیمایی...
صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه...
مشغول عبادت خداست...
(الهی... یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه)
عرضه داشتم آقا جان...
حال امام عسکری منقلبه...
میگه تا بر پدر وارد شد...
نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد...
صدا زد...
یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ...
إسْقِنِی الْمَاءَ...
پسرم مهدی جان جرعه آبی برام بیار
بابا...
فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی...
من دیگه رفتنیم بابا...
دیگه بعد از من یتیم میشی بابا...
دیگه بعد از من غریب میشی بابا...
پسرم.. بعد از من سر به بیابون ها میزاری...
همه تنهات میگذارند...
خدا ميدونه...
خیلی سخته برا فرزندی ببینه...
جلو چشمانش بابا داره جان میده...
نتونه کاری کنه...
اما هر طوری بود لحظات آخر...
حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادند...
نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند...
عرضه بداریم یا صاحب الزمان...
خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید...
پدر رو سیراب کردید...
🔸پدرت لحظه های آخر عمر
🔸آب از دست پاکتان نوشید
اما یا صاحب الزمان...
میخوام بگم...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
آی کربلایی ها...
آماده ای بگم یا نه...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
🔸تشنگی از گلویش می جوشید
مردم.. من از شما سوال میکنم...
لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟...
عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند...
یک طرف علی اکبر...
با بدن قطعه قطعه...
روی زمین کربلا...
یک طرف دیگه هم امام سجاد...
از شدت بیماری...
با صورت به زمین افتاده...
نميتونه از جاش بلند شه...
لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله...
دید کسی نمیاد کنارش...
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا...
یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه...
( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ )
شمر روی سینه حسین...
خنجر برهنه کرده...
تسلای دل امام زمان...
ناله بزن یاحسین...
🔸مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود
🔸وقتي که زير چکمه ي آن نانجيب بود
🔸پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود
🔸تنها سلاح خواهرش" امّن يجيب "بود
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
فایل صوتی👇
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
متن روضه 2
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
آجرك الله يا صاحب الزمان...
امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی...
برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و...
اشک میریزی...
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت
داغ پدر.. خیلی سخته...
مخصوصا.. برا کسی که پنج سال بیشتر نداره...
مخصوصا.. برای کسی که بابای مهربونی...مثل امام عسکری داره...
🔸داغی نشسته بر جگر داغدار تو
🔸در خون نشسته است دل درد پرورت
🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس
خدایا امشب خانه امام عسکری چه خبره...
🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس
🔸سیراب گشته است به دست مطهرت
یکی از سخت ترین لحظات برای فرزند...
اون موقعیه که...
بابا در بستر احتضار باشه و...
فرزند نتونه کاری کنه...
امام زمان آمد کنار بابا نشست...
هی خیره خیره به صورت قشنگ بابا نگاه میکرد...
گریه میکرد...
یک وقت امام عسکری فرمودند...
پسرم... مهدی جان...
تشنه ام بابا...
سریع رفتند یک ظرف آبی رو آوردند...
خود امام زمان...
با دستان مبارک لحظات آخر به بابا آب دادند...
پدر رو سیراب کردند...
عرضه بداریم...
یا صاحب الزمان...
خوب شد شما...
لحظه آخر کنار پدر بودید...
حضرت رو سیراب کردید...
نگذاشتید امام عسکری...
با لب تشنه از دنیا بره...
اما دلها بسوزه برای اون آقایی که کربلا...
گودال قتلگاه...
با لب تشنه...
سر از بدنش جدا کردند...
🔸مگر به کرببلا آب قیمت جان است
🔸چرا نگفته کسی این حسین مهمان است
فقط همین رو بگم...
وقتی ذوالجناح برگشت به طرف خیمه ها...
دختر ابی عبدالله اومد کنار ذوالجناح...
صدا زد... ذوالجناح...
میدونم بابام رو به شهادت رسوندند...
میدونم سر از بدنش جدا کردند...
فقط بهم بگو...
آیا بهش آب دادند یا نه...
یا جَوادَ اَبی هَل سُقِیَ اَبی اَم قَتَلُوهُ عَطشاناً
🔸چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد
🔸به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
هدایت شده از پایگاه بسیج ائمه جماعات شهرضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی فوق العاده از تاثیر کار خیر برای اموات
حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی رحمة الله علیه
┈••✾•🌻 🌿🌺🌿 🌻•✾••┈
🆔 پایگاه بسیج ائمه جماعات
https://eitaa.com/joinchat/3813998660Cac6b373aa9
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•این گریز اول روضه است..
#توسل به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا خصوصاً سردار دلها #حاج_قاسم_سلیمانی با نوای حاج محمد رضا طاهری•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
رفتی و قلب مرا افروختی
خوب درس عشق را آموختی
بس که بودی جان نثار فاطمه
مثل زهرا بین آتش سوختی
این گریز اول روضه است در آتش گرفت
آنقدر هیزم فراهم شد گذر آتش گرفت
در مقاتل مینویسند شعله از در هم گذشت
آن چنان که متن هایِ معتبر آتش گرفت
*فرمود وقتی بهتون اجازه میدن این شبا تو روضۀ بی بی صدا بزنید مادر ؛ قدر بدونید .. برا اینکه روزِ قیامت این صدا بهت بر میگرده .. این مادرِ مهربون قیامت دنبالت میگرده .. امام صادق علیه السلام فرمود تو روضه هایِ مادرِ مامثلِ مادرِ بچه مرده داد بزنید ..*
واژه ها دارند میسوزند پس حق میدهم
برگ هایِ دفتر شاعر اگر آتش گرفت
دود از این ماجرا در چشم های خلق رفت
تا ابد از این مصیبت خشک و تر آتش گرفت
این که میخِ داغ با پهلو چه کرده جای خود
وای معجر بود اما مویِ سر آتش گرفت
گوشِ مادر سرخ شد از ضربت سیلی ولی
در روایت آمده آنجا پسر آتش گرفت
این خبر تا آسمان ها رفت شاید هم کسی
گفت با فطرس نبودی بال و پر آتش گرفت
آه مادر را علی با اشک های گرم شست
ریخت اسما آب را اما پدر آتش گرفت
ام کلثوم سه ساله سمت مادر میدوید
این گریز آخر روضه است در آتش گرفت
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•چشمۀ کوثر اگر به راه بیفتد..
تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج سید مهدی میرداماد•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
چشمۀ کوثر اگر به راه بیفتد
از سرِ عالم تبِ گناه بیفتد
پرده بگیرد خدا اگر زِ مقامش
از سرِ عقلِ همه کلاه بیفتد
*یه جلوه رو نشان بده ، یه بار پرده رو کنار بزنه ، یه دونه از اون جلوه ها قیامت معلوم میشه ..
سر بُوَد آن سر که در رکابِ عزیزِ
فاطمه ارواحنا فدا بیفتد
*خوشا به حالِ سری که تو درگاه و تو آستانۀ خانۀ فاطمه بیفته .. خوشا به حالِ سری که خاکِ قدم های فاطمه باشه ..*
حُسن نبی فاطمه ست«بل هی أعظم»
حق بده عاشق به اشتباه بیفتد
*فرمود «وَ لَوْ کانَ الْحُسْنُ هَیئَةً لَکانَتْ فَاطِمَةَ» اگه همۀ خوبیها میخواست تو یه شخص جمع بشه میشد فاطمه بعد فرمود «بل هی أعظم» ..
چقدر زیبا پیغمبر فرمود : «إنّ فاطمة إبنتی خیر اهل الأرض عنصراً و شرفاً و کرماً».. فاطمۀ من بهترینِ اهلِ عالمه .. بعد تو ادامۀ روایت می فرماید : «إِنَّ فَاطِمَةَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی ..» خانۀ فاطمه خانۀ منه .. دربِ خانه ش هم دربِ خانۀ منه .. کانا پیغمبر داره میبینه این روزا رو ..*
حُسن نبی فاطمه ست«بل هی أعظم»
حق بده عاشق به اشتباه بیفتد
غُضُّوا أبصارَكُم خدا نپسندد
روزِ قیامت به او نگاه بیفتد
*اونجا معلوم میشه فاطمه ناموسِ خداست .. همه سرها رو بندازن پایین .. کسی زهرا رو نبینه .. الله اکبر .. آماده ای ؟..*
دست نخواهد کشید از ولی الله
گرچه گذارش به یک سپاه بیفتد
*تا آخرین نفس شد یه سپاه برا علی .. شد یه لشکر برا علی .. ای جانم فدات بی بی جان .. همه شهدامون فیض ببرن .. حاج قاسم سلیمانی عزیز فیض ببره .. کاری کردن دلدل سوار عرب شروع کرد بلند بلند برا فاطمه گریه کردن ..*
فکر کن آنکه پناهِ عالمیان است
پشتِ درِ خانه بی پناه بیفتد ..
فاطمه حوریه است پنجۀ ماهست
وای اگر پنجه رویِ ماه بیفتد
*دو سه جملۀ دیگه و از همه التماسِ دعا :*
ماه زمین خورده بین راه عجب نیست
شاه هم از رویِ ذوالجناح بیفتد
تنگِ غروب است و شمر گرم بریدن
تا که سری بینِ قتلگاه بیفتد
*حالا که روضه ، روضۀ افتادنِ؛ منم از افتادن بگم .. تو اهل بیت چند نفر افتادن زمین .. (از افتادن ها بگم ؟...) از مدینه شروع کنم .. امیرالمومنین قهرمان خیبر یه بار افتاد زمین .. کجا؟.. بعضی نقل ها گفتن وقتی خبر دادن آقا بیا دیگه فاطمه نداری .. فَسَقَطَ علیٌ عَلى وَجهِ .. امیرالمومنین افتاد رو زمین ..لا اله الا الله .. اما امیرالمومنین از رو بلندی نیفتاد .. اما چند نفر سراغ دارم از بلندی افتادن .. مسلمُ از بالا بلندی انداختنش .. قمربنی هاشم از بلندی افتاد ..( زود بردمت سراغ اصل روضه) خوده ابی عبدالله از بالای ذوالجناح افتاد .. (چی میخوای بگی؟..) میخوام بگم ، مسلم ، عباس ، ابی عبدالله مرد بودن ، دلاور بودن ، جنگاور بودن میتونستن خودشونُ نگه دارن .. اما یه دختری نیمه شبی از بالایِ ناقه ها ..
حسین ....
از اون شبی که از بالایِ ناقه افتاد دیگه زبانش بند آمد .. دیگه لکنت گرفت .. تا اون شبی که خرابه سرِ بریده رو آوردن .. بریده بریده گفت : اَبا .. اَبا ..*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•حالش وخیم اما..
تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها اجرا ۹۸_ حاج محمد رضا طاهری•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
بانو دلی با غربت و غم آشنا داشت
حالش وخیم اما هوای مرتضی داشت
احقاق حق حیدرش در سر و گر نه
از رفتن کوچه از اول هم اِبا داشت
*این همون فاطمه ست که حتی از یه مرد اعمی و نابینا تو خونه رو میگیره،
رسول خدا میفرماید دخترم اون نابیناست تورو نمیبینه فرمود اما من اونو میبینم .. حالا برای احقاق حق علی راضی شده تو دل این همه نامحرم بره .. (بالاترین روضه اگر بخوای بشنوی و براش گریه کنی اینه که از صدیقه گواهی خواستن شاهد خواستن ، هر چی گفت، گفتن نه؛ ما حرف تورو باور نداریم .. برو یه شاهد بیار که تصدیق کنه حرفتُ ..*
دندان روی هم می فشرد و درد می برد
در کوچه باسختی خودش را روی پا داشت
از درد زخم و سوزش تاول گذشته
در سینه زجر استخوانی جا به جا داشت
*سلمان وارد شد عرضه داشت کیف اصبحت؟! بی بی جان چطور شبُ به صبح گذروندی؟
(یه سوالی کرد سلمان از سوالش هم خیلی پشیمان شد؛) فرمود سلمان انقدر بهت بگم که شب ها از درد پهلو دیگه خوابم نمیبره .. سلمان گفت تا اومدم داد بزنم فرمود نه اینجا داد نزن گریه نکن اینجا منم گریه میکنم همش شکایت میارن برا علی ..
مرحوم حاج آقای مسجد جامعی روضه رو میخوندن ایشون میفرمود:
سلمان اومد بیرون تو نخلستان ها اونجا داد بزنه یه وقت دید یه صدای ناله ای میاد رد ناله رو گرفت دید مولا سر داخل چاه کرده .. علی داره با چاه درد دل میکنه .. تا حال و روز منو دید فرمود سلمان گمان میکنم خونۀ ما بودی ..
عرضه داشتم بله آقاجان فرمود این روزها زهرا با من حرف نمیزنه ..
آیا چیزی هم با تو گفت؟ گفتم آقاجان فقط یه سوال کردم ، جوابمو اینطوری فرمود:
فرمود شب ها از درد پهلو خوابم نمیبره .. یه وقت دیدم مولا داره داد میزنه .. فرمود والله قسم فاطمه چیزی به من نگفته ..*
میخواست تا قد کمانش را نبینند
در زیر چادر باز خیلی انحنا داشت
با احتیاط آهسته نزدیک به دیوار
*داره برمیگرده قبالۀ فدکُ گرفته خوشحال احساس خوبی با غرور مجتبی داشت ، هی تو راه میگفت مادر میرم به بابا میگم چه کردی .. به بابا میگم چطور از حقش دفاع کردی..*
با احتیاط آهسته نزدیک به دیوار
احساس خوبی با غرور مجتبی داشت
آنچه نباید شد ولی در راه برگشت
با بغض یک نامرد حالا ماجرا داشت
*یه وقت دید اون نانجیب داره از راه میرسه هر چی بی بی راهشُ کج کرد این نانجیب جلوش و سد کرد دست به دیوار گذاشت ..*
یک دست الزاماً همیشه بی صدا نیست
دستی که بالا رفت در کوچه صدا داشت
*رحمت خدا بر این اشک ها و ناله ها ..
اگر این است تاثیر شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
من از زبان اون آقایی میخونم که وقتی دیدش سال ها بعد گفت آقا من بابای شمارو هم تو این سن دیده بودم انقدر سر و روش سفید نشده بود فرمود اگر اون چیزی که من تو کوچه دیدم ، بابام هم میدید ..*
افتاد با صورت زمین با چادری که
از چکمۀ پای مغیره رد پا داشت
طفلی حسن که لحظه لحظه پیر میشد
از حال مادر در دلش هول و ولا داشت
*خدا نکنه با ناموست ، با زن و بچه بین یه عده اراذل گیر کنی ..*
با کم محلی از کنارش می گذشتند
درخواست هرچه از درُ همسایه ها داشت
با گریه روی پنجۀ پا راه میرفت
تا خانه مادر زیر دست خود عصا داشت
*تا آخر عمرش میگفت نشد جلو ضربه رو بگیرم .. رو پنجۀ پا ایستادم قدم نرسید از رو سر من سیلی زد ..
اجازه بدید گریز روضه مو اینجور بگم ، من فکر میکنم این ماجرا رو خیلی برای بچه هاش گفته بود .. تا عبدالله بن حسن دید عمو افتاد تو گودال نانجیب شمشیر بالا سر عمو گرفته ، دوید اومد تو گودال گفت نمیزارم دوباره تکرار بشه .. دستشو جلو آورد اما تا نانجیب شمشیر و زد تا اینجا داره عمو رو صدا میزنه مادر تو خیمه هاست .. (دلیلی نداره بگه وا اماه ..) اما تا استخوانِ دست شکست یاد مادر افتاد ..
یه وقت دیدن تو بغل عمو میگه وا اماه ..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال متن روضه
⚜🕊#قسمت_پایانی روضه جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و پیروزی انقلاب اسلامی به نفسِ حاج مهدی سلحشور⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
آتش گرفت سینه و پهلو،شانه ات
دشمن چرا زده است چنین تازیانه ات؟
از میخ در نگویم و جسمِ نحیف ِ تو
از بی گناه کشتن ِ طفلِ شریفِ تو
آری سخن نگویم از هنگامه ی علی
آن دست که جدا نشد از جامه ی علی
بازو نثارِ راه علی کرد تا ابد
باید که حفظ جانِ ولی کرد تا ابد
*یک دونه از این مصیبت ها برای یک آدم معمولی،یه جو فقط غیرت و مردانگی داشته باشه،زمین میزنه اون رو..یه دونه ازاین مصیبت ها...فاتحِ بدر خیبر رو داریم می گیم...*
فاطمه ببین گریونم
روضه ی تو رو می خونم
بی تو من چطور آروم بمونم
برگرد داره می باره اشک ِ دخترت
برگرد به جون این شهیدِ بی سرت
برگرد تا که خونه بازم صفا بگیره
برگرد نبودنت دلم رو میشکنه
برگرد غمت آتیش به جونم میزنه
برگرد با دیدنت دلم جلا بگیره
رفتی زدستای علی، وای
در پیشِ چشمای علی، وای
برگرد زهرایِ علی، وای...
باز دارن میدن آزارت
*روضه ای رو دارم می خونم که امیرالمؤمنین لباس جنگ کرد،زد از خون بیرون،موقعی که فاطمه سیلی خورد این کار رو نکرد،اما برای این روضه این کار رو کرد..*
باز دارن میدن آزارت
پیشِ چشمایِ دلدارت
اومدن برا نبشِ مزارت
برگرد زندگیِ منو بهم زدن
برگرد با غرور جلو من قدم زدن
برگرد، تو این شبا یارم تو بودی
برگرد، نذار اینا زمینم بزنن
برگرد،اینا دشمنِ خونیِ منن
برگرد،آخه تنها طرفدارم تو بودی
بچه هات سیاه پوشیدن
از تموم شهر رنجیدن
چند شبی میشه که نخوابیدن
برگرد،نباشی اشکامو کی پاک کنه
برگرد،خدا جای تو من رو خاک کنه
"نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ
یا لَیتَــهَا خَرَجَـت مَـعَ الزَّفَـرَاتِی
لَا خَیرَ بَعـدَكَ فِی الحَیـاةِ وَ إِنَّمَا
أَبكِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی"
*گفت:خیلی سختِ فاطمه جان،ان شاءالله بعدِ تو عمرم طولانی نشه،بدون تو نمی تونم تحمل کنم.
رسید کنار قبر،بدن نحیف فاطمه رو روی دست بلند کرد،یه نفری این دست رو آورد بالا،بدن رو روی دست گرفته،گفت: ای زمین! نگاه کن یه مشت پوست و استخون بیشتر از فاطمه ام نمونده،ببین چقدر لاغر شده،زمین! با بدن فاطمه ام مُدارا کن،نکنه به پهلوش فشار بیاری...
کسی نیست علی رو کمک کنه،بدن رو که اومد داخل قبر بده،بعضی ها میگن:دو تا دست شبیهه دستای پیغمبر،بعضی ها میگن:نه،خودِ پیغمبر،از عبارات مقتل اینو میشه فهمید،پیغمبر کمکش کرد،بدن رو توی قبر قرار داد...اما یه جایی بنی اسد رسیدن کنار بدن ها،هر چی نگاه می کردن بدن ها رو نمی شناختن،یه وقت زین العابدین اومد؛ بنی اسد کنار برید خودم این بدن ها رو می شناسم،وارد قبر شد،این بدنِ بابایِ غریبم حسینِ،بجای اینکه سر رو روی خاک بذاره،رگ های بریده رو روی خاک قرار داد،ای حسین....*
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_مهدی_سلحشور
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•لگدی خورد به در؛..
#روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا خصوصاً سردار دلها #حاج_قاسم_سلیمانی با نوای کربلایی حسین سیب سرخی•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
گذشته آب در این روزگار از سرِ من
حلال کن که رسیده ست روزِ آخرِ من
مرا ببخش ، که افتاده ام در این بستر
نمانده است توانی به جسم لاغرِ من
قدِ خمیده و مویِ سفیدِ زهرایت
برایِ خانه نشینی توست همسرِ من
به جانِ دخترِ شیرین زبانمان زینب
نپرس از چه شده غرقِ خاک معجرِ من
زِ شرم بستنِ دستِ تو هنوز میلرزم
چه کرده با تو مدینه ، امیرِ خیبرِ من
بس است گریه و شیون برایِ عمرِ کمم
بقایِ عمرِ تو باشد غریب رهبرِ من
لگدی خورد به در؛ در که نه!دیوار شکست
خانه لرزیده و تمام تنِ تب دار شکست
سمتِ دیوار و در آنقدر هجوم آوردند
عاقبت پهلویِ آن مادرِ بیمار شکست
تویِ آتش نگران بود و به خود میپیچید
استخوان هایِ ضعیفِ تنش انگار شکست
کاش درهایِ مدینه وسطش میخ نداشت
سینه ی زخمیِ او با نوک مسمار شکست
فضه دل خون شد و بابغض صدا زد ثانی
پایِ خود را به تنِ فاطمه نگذار شکست
چه کند با غم نامردیه این شهر علی
سینه اش پر شده از غصه تلمبار شکست
عذرِ مرا ببخش ، دوایی نداشتم
تا مرهم کبودیِ چشم ترت کنی
امشب خودم برایِ تو نان میپزم ولی
با شرط اینکه نذرِ تب پیکرت کنی
مجبور نیستی ، که برایِ دل علی
یک گوشه ای نشینی و چادر سرت کنی
زحمت مکش خودم به حسین آب می دهم
تو بهتر است ، فکر برای پرت کنی
ای کاش از بقیه ی پیراهن حسین
معجر ببافی و به سرِ دخترت کنی
صلی الله علیک یا مظلوم ..
همسایه ای داغِ دلم را تازه می کرد
چادر نمازم را سرش اندازه می کرد
تا شهرِ شام رفتم و معجر نداشتم
تقصیرِ من چه بود! برادر نداشتم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦• #روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا خصوصاً سردار دلها #حاج_قاسم_سلیمانی با نوای حاج محمد رضا طاهری•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
اجازه بدید از اینجایِ روضه رو براتون بخونم .. چه کردن بینِ در و دیوار .. برید ببینید تاریخ و مقاتل رو .. سربازِ ولایتِ با اون مقام یه شخصیتی مثه فاطمه .. تا چشماشُ باز کرد نگفت بینِ در و دیوار محسنمُ کشتن .. نگفت آخ پهلوم شکست .. اولین حرفی که سوالی کرد ، فرمود اسما بگو ببینم علی کجاست؟..
عرضه داشت خانم اگه زود برسی شاید تو کوچه ببینی مولا رو .. زبانم لال عمامۀ مولا رو دور گردنش بسته بودن دارن تو کوچه میبرنش .. (یه نفر مردُ اگه ببینی تو کوچه چند نفر دورش کردن به غیرتت بر میخوره میری کمکش میکنی ، آقا چه خبره مظلوم گیر آوردی؟..) یه وقت دیدن فاطمه با اون حال اومد وقتی دید مولا رو دارن میبرن کمربندِ علی رو گرفت .. فرمود به خدا تا جان در بدن دارم نمیزارم مولامُ ببرید .. گریه کن ها .. چهل نفر آمدن فاطمه رو دوره کردن .. یکی با غلافِ شمشیر میزنه .. یکی تازیانه میزنه .. امام صادق علیه السلام فرمود سبب شهادت مادر ما همین جا و غلافِ شمشیرِ اون نانجیب بود ..
بی بی از حال رفت ، دوباره چشمشُ باز کرد فرمود مولام کجاست؟ گفتن بردن آقا رو تو مسجد .. عرضم تمام ؛ وقتی اومد تو مسجد دید نانجیب شمشیر رو سرِ علی گرفته .. میگه بیعت میکنی یا بگم سر از بدنت جدا کنند .. اینجا دیگه فاطمه عنانِ صبر از دست داد فرمود یا شمشیرُ از رو سرِ علی برمیداری یا همین الان کنارِ قبرِ بابام میرم موهامُ پریشان میکنم .. نفرینتون میکنم ..
سلمان میگه هنوز حرف هایِ فاطمه تمام نشده بود والله قسم دیدم ستون های مسجد انگار از جا بلند شد .. امیرالمومنین فرمود سلمان بیا، جلو آمدم ؛ فرمود برو به فاطمه بگو دست نگه داره اگه نفرین کنه الان مدینه زیر و رو میشه .. اومدم گفتم بی بی جان دست نگه دار .. فرمود سلمان کنار برو مگه نمیبینی شمشیر رو سرِ علی گرفتن .. عرضه داشتم بی بی جان فرمایشِ خوده مولاست.. فرمود اگه علی گفته به رویِ چشمم .. اما من جلو درِ مسجد می ایستم تا علی نیاد من خونه نمیرم ..
بی بی جان یه شمشیرِ برهنه رو سرِ علی دیدی بی قرار شدی .. من بمیرم برا دخترت زینب .. وقتی اومد بالایِ تل زینبیه ایستاد نگاه کرد «فِرقَةٌ بِالسُّیُوفِ وَ فِرقَةٌ بِالرِّمَاحِ وَ فِرقَةٌ بِالحِجَارَةِ» ای حسین ...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•قُنفذ در این حکومتِ غاصب..
روضه جانسوز تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها ایام فاطمیه سال ۹۸ _ حاج مجتبی رمضانی•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
"اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة، بِمُوالاتِكُمْ عَلّمَنا اللّهُ مَعالِمُ دينِنا و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا"
*امشب امیرالمؤمنین داره برات روضه میخونه.. هر جوری خودت میخوای تصور کن.. فکر کن سر کرده توی چاه و داره روضه میخونه..*
این شهرِ بی وفا به علی مرحمت نداشت
این داغ دیده را نظرِ تسلیت نداشت
غربت ببین که سامِری اینجا عزیز شد
اما علی برایِ کسی منزلت نداشت
ای روزگار ، قَبلِ جسارت به فاطمه
قُنفذ در این حکومتِ غاصب سِمَت نداشت
*احمد بن سلیمان می گه: دوتایی با هم با امیرالمؤمنین داشتیم می رفتیم،یک دفعه دیدم آقا رنگش پرید "بعد از پانزده سال که از ماجرای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها گذشته بود" گفتم:آقاجان! چرا رنگتون پریده؟ کسی که به شما جسارت نکرد؟ یک دفعه قنفذ رو توی کوچه دیدم که داشت رد میشد...
عباس عموی پیامبر میگه : از امیرالمؤمنین سئوال کردم،آقا جان! من شنیدم قنفذ مالیات نمیده؟ میگه: دیدم امیرالمؤمنین سه بار آه کشید...فرمود: مُزد اون تازیانه ای است که به بازوی فاطمه ام زد...*
ای روزگار ، قَبلِ جسارت به فاطمه
قُنفذ درین حکومتِ غاصب سِمَت نداشت
دیوارهایِ سنگیِ کوچه که جایِ خود
دیوارِ خانه نیز به من معرفت نداشت
عالَم کنارِ من همه در امنیت ولی
زهرا درونِ خانۀ من امنیت نداشت
مِسمار دَر مُقابلُ دیوار پشتِ سر
راهِ نجات ، همسرم از هر جهت نداشت
یک بار هم برایِ شفایش دعا نکرد
غیر از وفاتِ خویش زِخدا مسئلت نداشت
مَرهم نیاز نیست کسی را که رفتنی ست
او بعدِ کوچه آرزویِ عافیت نداشت
*دیدی اونی که استخوانش میشکنه، میخوان آرومش کنن از بس که درد داره بهش مُسَکِّن میزنن...اما بمیرم مادرِ ما زهرا چطوری تحمل کرد؟ هفتاد و پنج یا نود و پنج روز راه می رفت درد داشت، نماز میخوند درد داشت، سُرفه می زد درد داشت، می خوابید درد داشت، پهلو به پهلو میشد درد داشت، موهای بچه هارو شونه میزد درد داشت، کارِ خونه می کرد درد داشت، در رو باز می کرد درد داشت....*
مَرهم نیاز نیست کسی را که رفتنی ست
او بعدِ کوچه آرزویِ عافیت نداشت
او را نبی به دست گرفت و به عرش برد
زیرا برایِ دَفن، زمین ظرفیت نداشت
* وقتی خبر شهادت حاج قاسم رو شنیدیم همه رگ های گردنمون متورّم شده بود، همه شعار می دادیم: انتقام، انتقام سخت.. چند روزِ بعد که حمله ای صورت گرفت یه ذره آروم تر شدیم، اما هنوزم میگیم: انتقام می خواهیم...اما امیرالمؤمنین تا زنده بود انتقام نگرفت.. بعد از هزار و چهارصد سال داریم میگیم: یاصاحب الزمان! بیا.. مهدی جان! هزار و چهارصد سال داری تحمل میکنی، آقاجان!.. صدا بزن: یازهرا..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_مجتبی_رمضانی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•یه حرفی بزن منم حسنت..
#روضه و توسل به حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج میثم مطیعی•✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
یه حرفی بزن منم حسنت
پاشو کسی نیست بزنه باز لگد به تنت
*مادر بلند شو .. مادر بلند شو ..*
قسم به همین چشایِ پر آب
دیگه نمیذارم بسوزوننت ..
بگو چی شده؟!
آخه چرا سرده همه بدنت
مادر ..
اگه میشه یه بارِ دیگه برگرد
چه جوری میشه بی تو زندگی کرد؟!
بی خداحافظی رفتی و هر روز
می میرم از این درد ..
*آره زهرا بی خداحافظی رفت .. روز آخر کار خونه کرده بود .. موهای زینبش رو شونه کرده بود .. به زحمت تو خونه راه می رفت ، جارو میکرد .. بچه ها خوشحال بودن مادر از جا بلند شد ..
وقتی فاطمه زهرا به شهادت رسید ، کسی منزل نبود بچه هاش بیرون بودن فقط اسما بود امیرالمومنین هم که مسجد بود.. تنهایی جان داد ..
بچه هاش اومدن گفتن اسماء مادر ما این ساعت نمیخوابه.. یه مرتبه عرضه داشت :"یَابْنَیْ رسول الله لَیسَت اُمُّکُما نائمَه..." مادر که نخوابیده.. "قد فارقَتِ الدُّنیا...."مادرتون از دنیا رفته..*
من بی تو نمی مونم
من رازِ مگو دارم ، پریشونم..
نگاهی بکن با مهر چشات
حسینِ با گریه گذاشته سر کفِ پات
*اسما میگه نگاه کردم دیدم رفته پایین پای مادر صورت گذاشته کف پای مادر ..*
یه چیزی بگو با مِهرِ صدات
یه حرفی بزن تا حسین نمرده برات
تو رو جون من بمون پیشمون
ای حسین به فدات ..
مادر. ..
می بینه زینب با گریه من رو
توو بغلش داره سه تا کفن رو
میگه بهش دادی یادگاری، یه پیرُهن رو
الان کف پاتم اما..
توو قصّه ی عاشورا
رو دامن تو میشه سرِ من جدا..
*صدای مادر پهلو شکسته بلند شد: بُنَیَّ ... بُنَیَّ ...
اجازه بدید روضه م رو اینجوری بگم .. تو گودیِ قتلگاه اون حول و حوش چندتا صدا شنیده شد؛ اول صدای اون ملعون بود صدا زد:"ما تَنتَظِرونَ مِن رَجُل.."
منتظر چی هستید ؟ برید راحتش کنید ..
یه صدا ، صدای خواهرش بود ، از خیمه ها بیرون آمد .. می دوید ، می نشست ، می افتاد ، بلند میشد ، دوباره با صورت به زمین می افتاد .. شروع کرد با پیغمبر حرف زدن .. یه هم صدا ، صدایِ منادی بود از آسمان صدا زد : "قُتِلَ الحُسَین بالحَجَرِ والعصا والخَشَبِ والسَّنان.." یه صدا هم صدای مادرش بود .. صدا میزد:
"بُنَیَّ..." یه صدایی هم از حلقوم بریده بلند میشد. .. صدا میزد :"اُخَیَّ .. اِلیَّ .. " بیا .. بیا ..
یه صدای دیگه هم بلند شد .. فرماندۀ لشگر صدا زد : اسب سوارا بیاید .. اونا که اسبشون رو نعل تازه زدن بیان .. امونش ندید .. زینب از قتلگاه برو بیرون ..*
نغمه پرداز: اکبر شیخی
شاعر: سید مهدی سرخان
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از متن روضه روشمند ومستند
شهادت حضرت زهرا6.pdf
380.3K
⚫️#شهادت_حضرت_زهرا
سلام الله علیها(6)
📩pdf
✅ #فیش_روضه
⚫️ #فاطمیه ⚫️
#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇👇👇👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
هدایت شده از متن روضه روشمند ومستند
شهادت حضرت زهرا3.pdf
284.3K
⚫️#شهادت_حضرت_زهرا
سلام الله علیها(3)
📩pdf
✅ #فیش_روضه
⚫️ #فاطمیه ⚫️
#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇👇👇👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
در کودکی شد قسمت من خانه داری
هم خانه داری می کنم هم سوگواری
گـــریـــم بـــرای نـــــور دو عـیـنـت
هــر شب دهـــــم آب دســت حسینت
دیشب دعــا کردی اجل جانت بگیرد
امشب دعــا کن دخترت زینب بمیرد
دیشب تــــــو بــــودی انـــــدر کنارم
امشب بــــه دیــــوار ســر می گذارم
دیشب نشستی گیسویم را شانه کردی
امشب در آغوش لَحَد کـــاشانه کردی
دیشب گــــرفـتـی اشــکــم ز دیـــــده
امشب ز داغـــت پـــشــتـم خــمـــیـده
دادی بـــه دست زینبت با آه و زاری
پـــیـــراهــن خونین خود را یادگاری
آن پـیـرهـن را هـــرگـــز نــــشــویم
تـــــــا عــــطر مـــادر از آن بـــبویم
مادر چرا رنگ از رخ ماهت پریـده
مـــادر چرا خون از گریبانت چکیده
گــــــــــاه دعــــا و راز و نیاز است
ســجـــاده بـــگـــشــا وقت نماز است
┈••✾•⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️•✾••┈
کانال روضه مناسبتی👇👇👇👇
╭┅────────┅╮
▶️ @roze230 ◀️
╰┅────────┅╯
شکسته بال و پری ز آشیانه می بردن
تنی ضعیف غریبان به شانه می بردن
جنازه ای که همه انبیا به قربانش
چه شد که هفت نفر مخفیانه می بردن
به جای گل که گذارند روی قبر رسول
برای او اثر تازیانه می بردن
┈••✾•⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️•✾••┈
کانال روضه مناسبتی👇👇👇👇
╭┅────────┅╮
▶️ @roze230 ◀️
╰┅────────┅╯
May 11
اگر مایل بودید در گروه های دیگر این پیام را به اشتراک بگذارید تا افراد بیشتری از محتوای کانال استفاده کنند
┈••✾•⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️•✾••┈
کانال روضه مناسبتی👇👇👇👇
╭┅────────┅╮
▶️ @roze230 ◀️
╰┅────────┅╯
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
بسم الله الرحمن الرحيم
السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله
السلام علیکِ یــا عــزیــزةالــزهـــراء
السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور الســَّواطع
یا فــاطـــمـــة بــنــت حـــِزام الکـِلابیه
المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته.
🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
امشب از همینجا...
سلام بدیم به بی بی ام البنین...
ان شاء الله وعده همه ما مدینه...
کنار قبرستان بقیع...
@roze14
🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
خیلی آبرو داره این خانم...
خیلی احترام داره...
امام باقر فرمودند...
و كانت أم البنين أم هؤلاء الاربعة الاخوة القتلى
خانم ام البنین مادر چهار شهید هست...
میدونی کدوم شهدا...
شهدایی مثل علمدار کربلا ابالفضل العباس...
مادر شهدایی که جانشون رو فدای امام زمانشون کردند...
خیلی عظمت داره این بانو...
🔸فـــاطمه دوم حیــدر شــدی
🔸مادر یک ماه و سه اختر شدی
آی اونی که گفتی مریض دارم...
گرفتارم...
امشب مجلس بنام مادر عباسه...
مطمئن باش ابالفضل العباس...
به گریه کن های مادرش نظر داره...
مواظب باش دست خالی از این مجلس نری...
🔸جز تو، که در کرب و بلای حسین
🔸چـار پسـر کــرده فـدای حسین
@roze14
مرحوم مامقانی در کتاب تنقیح المقال نوشته...
بعد واقعه کربلا...
وقتی بشیر وارد مدینه شد...
اومد محضر بی بی ام البنین...
عرضه داشت خانم جان...
بچه هات رو در کربلا کشتند...
بی بی فرمودند...
ای بشیر...
أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین
بشیر از حسینم چه خبر...
عرضه داشت...
بی بی جان نبودی...
دستهای عباست رو قطع کردند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
فرمود ای بشیر...
اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام
تمام بچه هام فدای حسین...
همه عالم فدای حسین...
🔸تمام زندگیم مال حسینه
🔸دلم همواره دنبال حسینه
بشیر همه بچه هام فدای حسین...
به من بگو...
الان آقام حسین کجاست...
یدفعه بشیر صدا زد...
بی بی جان...
حسینت رو...
با لب تشنه سر از تنش جدا کردند...
هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین...
🔸قدم اگر خمید فدای سر حسین
🔸جانم به لب رسید فدای سر حسین
🔸ام البنین سابق این شهر عاقبت
🔸شد مادر چار شهید فدای سر حسین
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
اگر مایل بودید در گروه های دیگر این پیام را به اشتراک بگذارید تا افراد بیشتری از محتوای کانال استفاده کنند
┈••✾•⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️•✾••┈
کانال روضه مناسبتی👇👇👇👇
╭┅────────┅╮
▶️ @roze230 ◀️
╰┅────────┅╯
هدایت شده از کانال متن روضه
برخیز نگارا که بهار طرب آمد
|⇦•مدح خوانی زیبا تقدیم به ساحت مقدس راوی دشتِ کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام به نفسِ حاج مهدی مختاری •✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
برخیز نگارا که بهار طرب آمد
عید عجم و جشن نشاط عرب آمد
از کثرت انوار یکی روز و شب آمد
پایان جمادی شد و ماه رجب آمد
ماهی که شود مُلک جهان خُلدِ مُخلّد
از یمن قدوم دو علی و دو محمّد
بر اهل ولا عید مؤیّد شده امروز
در جلوه رُخ داور سرمد شده امروز
لبخند، عیان بر لب احمد شده امروز
میلاد همایون محمّد شده امروز
در دامن خورشید، عیان قُرص قمر شد
فخر دو جهان سیّد سجّاد پدر شد
امشب صدف بحر ولایت گُهری زاد
یا دخت حسن فاطمه، زیبا پسری زاد
در خانۀ خورشید ولایت قمری زاد
یا بار دگر آمنه پیغامبری زاد
این محور دین اختر تابندۀ علم است
در قلب زمان، نور فزاینده علم است
آرندۀ علم است و نمایندۀ علم است
گویند علم است و شکافندۀ علم است
در کنیه ابوجعفر و باقر شده نامش
پیغمبر اسلام فرستاده سلامش
عِلمِ همه یک قطره زدریای کمالش
دیوانه شود عقل به توصیف جمالش
جانِ همه خوبان جهان خاک ره تو
شد باعث بینائی جابر نگه تو
ما را زگنه نیست به جز روی سیاهی
ای چشم خداوند، کَرَم کن به نگاهی
از شوق تو چون مِهر تو چون داغ به سینه
چشمم به بقیع است و دلم سوی مدینه
ای شمع دل پنج امین و دو امینه
ما غرق به دریای گناه و تو سفینه
غرقیم ولی چشم به احسان تو داریم
با دست تُهی دست به دامان تو داریم
مهر تو ثمر گشته بسی حاصل ما را
حبّ تو صفا داده بقیع دل ما را
وصف تو همی شور دهد محفل ما را
اینگونه سرشتند از اول گل ما را
تا حشر گُل مهر تو روید زگِل ما
آوای تو پیوسته برآید زدل ما
تو کعبه ای و کعبه گرفتار بقیعت
پیوسته ملک سائل زوّار بقیعت
جان و دل ما شمع شب تار بقیعت
تا چهره گذاریم به دیوار بقیعت
این درد فراقی که به جان است دوا کن
بر ما ز ره لطف گذرنامه عطا کن
ای بوسه گه یوسف زهرا دهن تو
نقل دهن ما همه نَقل سخن تو
#حاج_غلامرضا_سازگار
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#Baghdad_airport
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_مهدی_مختاری
#میلاد_امام_باقر_علیه_السلام
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦• قربانیِ تو نزد خدایت ....
#روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام رحلت حضرت اُم کلثوم سلام الله علیها به نفسِ حاج مهدی اکبری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بانو زبانزد است حیایی که داشتی
تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی
نازل شود به وحی خدا مدحِ وصف تو
با آن مقام، پیش خدایی که داشتی
در آسمانِ حیدر و زهرا پریده ای
مهد کمال بود هوایی که داشتی
با حضرتِ عقیله شما مو نمی زدی
در خُلق و خو وفایی که داشتی
دیدند اهل کوفه که حیدر ظهور کرد
با خطبه ها و صوتِ رسایی که داشتی
دیدی مصیبتی که دگر کَس نمی رسد
به ابتدای صبر و رضایی که داشتی
عباس تا که دید نداری تو هدیه ای
سهمِ تو شد به کوهِ منایی که داشتی
*شبِ عاشورا عباس داره مثل شیر نگهبانی میده و دور خیمه ها می گرده، از هر خیمه یه نوایی میاد،خانوم زینب بچه هاش رو آماده کرده، هر کی هر چی داره میخواد برا حسین رو کنه، نجمه خاتون، قاسم و عبدالله رو نشونده و داره باهاشون اتمام حجت میکنه...الهی بمیرم براش، رباب قنداقه رو گرفته...علی جان! یکی یه دونه ی مادر... همه خودشون رو دارن آماده میکنن یه هدیه به حسین بِدن...عباس اومد از کنارِ خیمه ی اُم الکلثوم رد شد،صدایِ ناله ی بی بی اومد،میگفت: خدا! خیلی کم سعادتم که چیزی برا حسین هدیه کنم...توی همین زمزمه ها بود که عابس اومد دَمِ خیمه،گفت: بانویِ من! اجازه میدید چند لحظه ای محضر شما باشم؟ تا خانوم صدا عباس رو شنید،اشکاش رو پاک کرد...فرمود:بیا داداش...بیا همیشه مرهم دردام،بیا همه کَس و کارم...
عباس اومد دو زانو نشست،گفت: بی بی جان! گریه کردن شما فقط یه راه داره، اونم اینه که یه روز خبر مرگ عباس رو برات بیارن، مگه من مُردم داری گریه میکنی؟ چی شده؟ فرمود:عباس جان! خواهرم زینب دو تا بچه هاش رو آورده، بچه های داداش حسنم هستن، اُم لیلا علی اکبر رو فرستاده، اُم البنین تو و داداشات رو فرستاده،رُباب علی اصغر داره،من کسی رو ندارم برا حسینم قربونی کنم...یه لبخندی رو لبِ عباس نشست،گفت: بانویِ من! کی از من بهتر..؟ فردا میام دَمِ خیمه ات، دستم رو بگیر ببر پیشِ آقام حسین...بگو آقا یه غلام آوردم برات قربونی کنم...یه غلام آوردم بهت هدیه بدم...*
عباس تا که دید نداری تو هدیه ای
سهمِ تو شد به کوهِ منایی که داشتی
قربانیِ تو نزد خدایت قبول شد
یک عُمر ماند رنگ حنایی که داشتی
اُم البنین به شهر مدینه که روضه داشت
گُل می نمود آه و بکایی که داشتی
با زینب و رباب فقط ناله می زدی
با خاطرات کرب و بلایی که داشتی
تقسیم شد میانِ اسیرانِ اهل بیت
در شهر شام آب و غذایی که داشتی
*بعد از دفنِ رقیه، خانوم زینب،دید اُم الکلثوم خیلی بی قراری میکنه، فرمود: چیه خواهرم؟گفت: زینب جان! دیشب دَمِ غروب رقیه از گوشه ی خرابه رو زانوهاش،چهار دست و پا، آهسته آهسته، اومد رو پام نشست،دستش رو دور گردنم حلقه کرد، آروم دَمِ گوشم گفت: عمه! میخوام یه حرفی بهت بزنم،اما قول بده به عمه زینب نگی...چی عمه جان!گفت:عمه! تو این شهرِ به این بزرگی، زیرِ این آسمون، آیا بچه ای گرسنه تر از من هم هست؟عمه! ضعف کردم،گرسنه ام...اشک تو چشمام حلقه زد،گفتم:رقیه جان صبر کن،همه چیز درست میشه...گفت:عمه!یه چیز دیگه ای هم میخوام بهت بگم...چی عمه!گفت عمه! حسم میکنم بابام میخواد بیاد دنبالم...حس میکنم دیگه شب آخرمِ...عمه جان! خودم میدونم باعث زحمت همه ی شما بودم...خودم میدونم برا خاطر ناله های من شما هم کتک خوردید...*
تقسیم شد میانِ اسیرانِ اهل بیت
در شهر شام آب و غذایی که داشتی
حتی زنِ یزیدِ لعین گریه اش گرفت
با دیدن خرابه و جایی که داشتی
عباس بود روی نی و بست چشم خود
وقتی که دید تاولِ پایی که داشتی
شکر خدا نبود ببیند برادرت
بردند گوشوارِ طلایی که داشتی
شکر خدا نبود حسین تو بشنود
در زیر تازیانه نوایی که داشتی
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
____
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#Baghdad_airport
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_مهدی_اکبری
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•او رجب را لطفِ دیگر داده است...
#مدح_خوانی زیبا تقدیم به ساحت مقدس راوی دشتِ کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام به نفسِ حاج حسین سازور •✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
من ثنا گویِ امامِ باقرم
باده نوشِ مِی زجامِ باقرم
نه مُحب و شیعه ام خوانید
من کیستم مَردم؟غلامِ باقرم
سینه ام از مِهر او آکنده است
عاشقم، در بَندِ نامِ باقرم
بندگیِ او مرا شد افتخار
آری من عبدِ مُدامِ باقرم
سفره ی عشقش شده رزقِ رجب
ریزه خوارِ بارِ عامِ باقرم
دل شده اینجا حاضر ای مولا مدد
یا امام باقر ای مولا مدد
او رجب را لطفِ دیگر داده است
او صفا بر ماهِ حیدر داده است
از وجودِ نازنینش بر همه
شور و شوقِ خیرِ کوثر داده است
او به دلهایِ عطش ناکِ همه
از سَبویِ عشقِ مادر داده است
باده ی شور آفرینِ بندگی
بر دلِ مستان،مُکرر داده است
او پرستویِ دلِ عشاق را
بال و پر بگشوده و پَر داده است
شد زبانم قاصر ای مولا مدد
یا امام باقر ای مولا مدد
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
____
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#Baghdad_airport
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسین_سازور
#میلاد_امام_باقر_علیه_السلام
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net