4_6051109986598126962.mp3
2.61M
#مناجات و توسل جانسوز با امام زمان روحی له الفدا ب
ابرِ بهارم یابن الزهرا
تا کی ببارم یابن الزهرا ...
ای آخرین مسافر دنیا کجایی ؟..
ای یوسف صحراییِ زهرا کجایی
شاها نظر به ما کن ، لطفی بر این گدا کن
در یک قنوتِ وترت ، آقا ما رو دعا کن ...
«یابن الحسن کجایی ...»
_
دلم هوای دیدنت کرد
یا طَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ برگرد
ای روشنی بخش دلم تو آفتابی
کی می شود بی پرده بر دنیا بتابی؟
یه سر اگه شد آقا ، بیا به روضۀ ما
تا از شرارِ آهت ، آتیش بگیره اینجا
_
همراه خود ای بی قرینه
یه شب ما رو ببر مدینه ...
شاید مرا یک شب کنارِ خود نشانی
بالایِ قبرِ مادرت روضه بخوانی ..
روضه از آن جوانی ، که شد قدش کمانی
هم شد مویش سپیدُ ، هم رویش اَرغوانی
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
دعای_ندبه
*صاحب عزای حضرتِ .....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده
اللهُمَّ الْعَنْ أوّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَآخِرَ تَابِع لَهُ عَلَى ذلِكَ اللهُمَّ الْعَنْ الْعِصَابَةَ الَّتِي جَاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَ شَايَعَتْ وَ بَايَعَتْ وَ تَابَعَتْ عَلیٰ قَتْلِهِ اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِيعاً.
صاحب عزای حضرت خیرالنساء بیا
ای بانیِ شکسته دلِ روضه ها بیا
دردِ فراق تو به خدا میکُشد مرا
رحمی نما به حالِ دلِ این گدا بیا
ما در میانِ بحرِگنه غوطه میخوریم
آقا نجاتمان بده از این بلا بیا
مشغول خویش و بنده ی دینار و درهمیم
فکری به حال نوکرِ زهرا نما بیا
ای سُفره دارِ واسعه ی هَل أتی بیا
ای آخرین نگارِ دل آرای فاطمه بیا
آقا بحقِ چادرِ خاکیِ مادرت
آقا بحقِ داغِ دلِ مرتضی بیا
*چه خبره خونه ی امیرالمومنین ؟گفت: زهرا...!*
خرمایِ نخلستانِ من خرمایِ ختمت شد
همسایه ها خوردند وخندیدند و رفتند
آخرَش شرح غمم روی زبانها افتاد
همه گفتند که خیبرشکن از پا افتاد
زهراجان! رفتی و تمام بدنم میلرزد
پهلوانِ تو زمین خورد و از نا افتاد
غسل جسم تو بُوَد سخت تر از هر کاری
کوه پاشیده شد و بر روی دریا افتاد
دوسه ماه است که رخسارِ تو با پوشیه است
چشمِ من بر رخ نیلیِ تو حالا افتاد
محرمت بودم و نامحرمِ زخمِ بدنت
این چه زخمی ست که بر بازویِ تو جا افتاد
با یتیمانِ تو هم ناله شده جَبرائیل
ولوله در وسطِ عرشِ مُعلیٰ افتاد
با چه رویی بدنت را بدهم بر پدرت
لبم از شرم زِ هر صحبت و نجوا افتاد
*امیرالمؤمنین میومد بالای قبر زهرا، زهراشو صدا میزد..میگفت: زهرا جان! چرا جواب سلام علی رو نمیدی؟زهراجان !هر موقع سلام میکردم تو به من جواب میدادی. بعد خود مولا می فرمود: چطور جواب بدی وقتی بدنت زیر خروارها خاک دفن شده. ابن عباس میگه با امیرالمومنین میومدم سر مزار زهرا ،علی اونقدر گریه میکرد که بیهوش میشد یه شب دیدم سریع بلند شد. گفتم آقا چی شد؟ فرمود: خوابیدم، خوابِ زهرا رو دیدم ..گفت: زودتر برو خونه حسینم بیدار شده بهانهٔ مادر گرفته.. چه کنه علی با این بچه ها؟ میومدخونه میدید چادرنماز مادرشونو گذاشتن دارن گریه میکنن صدا میزد.. اسماء این وسایلا رو جمع کن بچه هام دارن دق میکنن. اسماء همه وسایل زهرا رو جمع کرد.علی دوباره اومد دید بچه ها یه گوشه نشستن دارن گریه میکنن.. گفت: چی شده ؟ اسماء گفت: آقا! وسایلا رو جمع کنم در و دیوار و چه کنم ؟همین جا بود که مادرشون رو بین در و دیوار شهید کردند...
زهرای مرضیه به امیرالمؤمنین فرمود:بیا بالا سر قبرم برام قرآن بخون من با صوت قرآن تو به آرامش می رسم.. زهرا سلام الله با صوت امامش به آرامش رسید ..اما من به خانمی رو هم میشناسم. تا صدای قرآن خوندن حسین از بالای نیزه ها بلند شد یه وقت دیدن زینب پریشان شد ...به خدا اون لب ودندانی که دارین سنگ میزنید پیغمبر بوسیده..به خدا مزد قرآن خوندن چوب وسنگ نیست...حسین....!
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حجت_الاسلام_یونس_سمیعی
#حضرت_زهرا
نخ تسبیح زهرا عروة الوثقی حیدر بود
علی دنیای زهرا بود و او دنیای حیدر بود
گواهی می دهم زهرا فقط همتای حیدر بود
خدا هم مثل زهرا خیره بر سیمای حیدر بود
زمین و آسمان از نور زهرا نور می گیرند
تمام کائنات از زینبش دستور می گیرند
درخت آفرینش را وجود او شکوفا کرد
خدا روز ازل با عشق زهرا را تماشا کرد
نفس هایش مرا عیسی تر از صدها مسیحا کرد
نبی حق داشت عمری از خدا دختر تقاضا کرد
چه باید گفت از زهرا از آن انسان بی تکرار
نگو زهرا ، بگو دار و ندار و حیدر کرار
کسی غیر از خدا و مرتضی نشناخت زهرا را
کسی غیر از خدا و فاطمه نشناخت مولا را
خدا از باقی خاک و گل او ساخت دنیا را
یقین دارم که زهرا روز محشر می خرد ما را
ملائک روز و شب گرم طواف خانه اش بودند
عوالم میهمان سفره ی شاهانه اش بودند
احسان نرگسی رضاپور
4_5852701373904193011.mp3
2.69M
#لعن_الله_قاتلیک_یا_فاطمة_الزهرا
سینه زنی سنگین ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها
ز غربت و غم،عزیزِ دلم،پر مکش ز برم
بمان تو دمی، کنارِ علی، بی تو خون جگرم
گنجینۀ زندگیِ من
با رفتنت میکُشی تو مرا
رحمی نما بر حالِ من
باور ندارم فراق تورا...
با قلب خسته، پهلو شکسته، زهرا مرا با خود ببر
بی تو غریبم، من بی حبیبم، تنها مرا با خود ببر
زهرایِ من، زهرایِ من...
_
گُلم تو بگو، شدی ز چه رو ،ناتوان و حزین
شد از چه کبود، رخت مَهِ من،گشته ای تو غمین
نیلوفرِ پر پر من،وای من از زخم روی تنت
جانی نماده برایِ علی،برگو چگونه کنم کفنت...
آه ای نگارم، صبر و قرارم، برگرد و بی تابم نکن
خیلی غریبه، ماهِ مدینه، از غصه ات آبم نکن
زهرایِ من، زهرایِ من...
_
دعایِ شبم، نوایِ لبم، ذکرِ یازهراست
بیا و ببین، چگونه علی، بعد تو تنهاست
آرامشِ لحظه های من،دلخوشیِ روزگارِ علی
ای قُوَّتِ بازوهایِ من،یا فاطمه ذوالفقارِ علی
بشکسته بالم، آشفته حالم، یا فاطمه یا فاطمه
ماه هِلالم، بنما حَلالَم، یا فاطمه یا فاطمه
با قلب خسته، پهلو شکسته، زهرا مرا با خود ببر
بی تو غریبم، من بی حبیبم، زهرا مرا با خود ببر
زهرایِ من، زهرایِ من...
#کربلایی_جواد_مقدم
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیه
4_5843446501065361473.mp3
1.83M
#لعن_الله_قاتلیک_یا_فاطمة_الزهرا
قسمت_دوم زمزمه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها
بازم شالِ روضه،می شینه رو دوشم
ببین که شبیهِ،تو مشکی میپوشم
کجا روضه داری؟ کجا روضه خونی؟
کجا هی صدا میزنی مادرت رو؟
تو هم مثل مولا ،شبا بین نخلا
رو شونۀ چاه ، میذاری سرت رو
میگن مادرت موندنی نیست
میگن روزِ مولا سیاهِ
یکی نیست بگه مادر ما، بی گناهِ
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#لعن_الله_قاتلیک_یا_فاطمة_الزهرا
قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها
دوباره در دلم آشوبِ عالم آمده است
قیامت آمده یا که مُحَرَّم آمده است
عزای کیست که حتی خودِ مُحَرَّم هم
به سر زنان و پریشان و درهم آمده است
عزایِ اشرفِ اولادِ آدم است،آری
عزایِ بِنتِ نبیِ مُکَرم آمده است
تمامِ خلق دُچارِ مُحَرَّم اند،ولی
برای فاطمه دلهایِ مَحرَم آمده است
*اصلا نترس،هرکی میاد تو مجلس حضرت زهرا راحت بگه:آی مادر!...اگه مَحرَم نبودی اینجا راهت نمیدادن... آی مادر*
برای فاطمه دلهایِ مَحرَم آمده است
دوباره فاطمیه آمد و یقین دارم
در این حسینیه، صاحب عزا هم آمده است
وضویِ گریه بگیر و بیا که در روضه
عزیزِ فاطمه، با قامتِ خم آمده است
رواست مُردن از این غم،که پُشتِ دَربِ بهشت
برای سوختنِ گُل، جهنم آمده است
*اگر یه نفر میگفت: زهرا تازه بابا از دست داده،بیاید شاخه ی گل ببرید اینقدر گل جمع نمیشد،اما تا گفتن: بیایید هیزم بیارید همه دسته دسته هیزم آوردن*
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#•ستاره ای که مَلَک را...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله
بسم الله الرحمن الرحیم
ستاره ای که مَلَک را رهی به بامش نیست
کدام چرخ که در محور نظامش نیست
چه شاه بانویی آنکه جز شه مردان
ز نسل پاک امامان یکی امامش نیست
چه شاه بانویی آنکه فخر مریم نیز
به جز تفاخر خدمت برای مامش نیست
کسی که پا سر زانوی مرتضی بنهد
کدام قلۀ هستی که زیر گامش نیست
کسی که خَم شده احمد به بوسه بر دستش
شعور عقل شناسندۀ مقامش نیست
به محض دیدن بابا که باغبانش بود
کدام عِطر که در غنچۀ سلامش نیست
مگو کدام فضیلت ندارد آن بانو
بگو کدام فضیلت که ذیلِ نامش نیست
کسی که عقلِ خطیبان ز خطبه اش شد مات
کسی که جز ادب وحی در کلامش نیست
ز انبیاء که همه تشنه اند کوثر را
بگو کدام لبی جرعه نوشِ جامش نیست
در آفتابِ قیامت بسوزد از حسرت
سری که در کَنَفِ ذِلِ مُستدامش نیست
*قیامت هر جوری شده خودم رو به چادرت میرسونم...*
ز تلخ و شور جهان بی شکایتی بگذشت
که جز حلاوت ذکر خدا به نامش نیست
فدای سادگی خانه ی مُحقّرِ او
که هیچ آئینه همتای خشتِ خامش نیست
سه روز روزۀ آن اَبر با سخاوت بین
که غیر آب سَرِ سفرۀ طعامش نیست
حرم اگر چه ندارد مزار گمشده اش
ولی به نزد خدا کس به احترامش نیست
فدایِ غربت آن استخوان شکستۀ عشق
که غیرِ لطف و کَرَم جابرِ عظامش(۱) نیست
_
دعای خیر او آنقدر بر مردم محبت کرد
که دشمن گفت: زهرا حق ما را هم رعایت کرد
زمین از آن زمانی که تنش را در خود جای داد
به لطف آب غسلِ فاطمه کسبِ شرافت کرد
علی در خانه بود و رفت زهرا پشتِ در
یعنی به نرخِ دادنِ فرزند و جان حفظ اِمامت کرد
همان کس که طناب آورد و دستانِ علی را بست
طناب خیمه های کربلا را نیز غارت کرد
تنی را مادری در گودی مقتل رها کردُ
سری را در تنور خانۀ خولی زیارت کرد
___
۱_جابر العظم..
یعنی ای شکسته بند استخوانهای شکسته ..
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#داغ تو را بهانه گرفتم...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه
"اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُک"
داغ تو را بهانه گرفتم گریستم
از قبر تو نشانه گرفتم گریستم
*یعنی میشه یه کسی اینقده غریب باشه هزار و چهارصد سالِ بچه هاش دارن دنبال قبرش می گردن...*
یک گوشه از محلّه ی غَمْ آشنای تو
با یادت آشیانه گرفتم گریستم
*یعنی چی؟ یعنی همین کاری که شماها می کنید، می گردید ببینید روضۀ بی بی کجاست... محلۀ غم آشنای تو، یعنی حسینه ها و مجالس روضه ها...
هر جا روضه هست میرم میشینم روضه ات رو گوش میدم، آرام آرام زمزمه میکنم: مادرِ جَوُون مرگم...
ان شاالله یه روز همۀ ما دق کنیم، چه جور تحمل کنیم یه بی سر و پا سَرِ مادرِ ما داد زد... وای مادر! وای مادر! وای نَنه، وای نَنه...*
یک گوشه از محلّه ی غَمْ آشنای تو
با یادت آشیانه گرفتم گریستم
از کوچه های شهر گذشتم یکی یکی
وقتی سراغ خانه گرفتم گریستم
با ماجرای هیزم و آتش دلم شکست
یک روضه مَحرمانه گرفتم گریستم
*گفت: علی جان! هیچ کسی رو خبر نکن، شب غسلم بده، شب کفنم کن، مخفیانه و محرمانه گرفت روضه رو علی...
اسماء تو آب بریز، من بدنِ زهرا رو شستشو بدم...
وقتی کسی که مجروح بوده و از دنیا بره، اول باید جراحتها رو بشورن، خونهارو پاک کنن... گفت: فاطمه جان!... برای شستن تو از کجا شروع کنم...*
لازم نشد سوال کنم رفته ای کجا
از ردّ تازیانه گرفتم گریستم
مقتل نوشته شانه ات از کار مانده بود
بر موی خود که شانه گرفتم گریستم
#شاعر محمد حسن بیات لو
* اسماء میگه: من آب می ریختم، علی شستشو میداد، دیدم از زیرِ بدن بی بیخونابهجاریه
#حاج_حسن_خلج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها