سینه زنی واحد شهادت حضرت زهرا (س) - میم مثه مادر - جواد مقدم.mp3
2.19M
#سینه زنی #واحد شهادت حضرت #زهرا سلام الله علیهامیم مثه مادر
#جواد مقدم
🏴🍁🥀▪️🏴🍁🥀▪️🏴🍁
میم مثه مادر
یه مادری که وسعتش، یه آسمونه
یه مادری که رحمتش، تا بی کَرونه
یه مادری که مادرِ، فَصلِ خزونه
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
#میم مثه مادر ، یه مادری که وسعتش یه آسمونه
سنگین – شب سوم# فاطمیه اول
#کربلایی جوادمقدم
🍁🏴🥀✨🍁🏴🥀✨
میم مثه مادر
یه مادری که وسعتش یه آسمونه
یه مادری که رحمتش تا بیکرونه
یه مادری که مادر فصل خزونه
میم مثه مادر
یه مادری که غربتش غم زمونه
یه مادری که آه سردش نیمه جونه
یه مادری که قامتش خیلی کمونه
میم مثه مادر یه مادری که سایه ی لطفش رو سر ابراست
یه مادری که ساحل قلبش پشت و پناه خروش دریاست
میم مثه مادر یه مادری که مادر کل غمای دنیاست
یه مادری که قدش کمونه ولی ستون عرش معلاست
میم مثه مادر ، مادر مهتاب
مادر زینب ، مادر ارباب
... آه و واویلا ، آه و واویلا ...
میم مثه مردم
یه مردمی که خیلی بی حیا و پستن
یه مردمی که ریشه ی عدلو گسستن
یه مردمی که دست یه امیرو بستن
میم مثه مردم
مردمی که فقط تو کینه ها یه دستن
دیدن چی شد ولی سر جاشون نشستن
اونایی که حُرمت حیدرو شکستن
میم مثه مردم ، مردمی شهری که حُرمت یاسو دریدن
میون کوچه با دست بسته نور چشاشو هی میکِشیدن
میم مثه میخ و میم مثه مرگِ یه مادر و یه بچشو دیدن
میم مثه مردی که پیش چشماش خونشو به آتیش کشیدن
میم مثه ماه کبود حیدر
عروج بود و نبود حیدر
... آه و واویلا ، آه و واویلا ...
میم مثه مرهم
مرهم زخم سینه ای که خون میباره
زخمی که جز تحملش نداره چاره
زخمی که مرهمی به روش اثر نداره
میم مثه مَحرَم
مَحرَم راز سینه ای که بی پناهه
مَحرَم اون که مَحرَمش فقط یه چاهه
اون که به غربتش در و کوچه گواهه
میم مثه مردی که تو مدینه میدن نشونش هِی با اشاره
حتی برا جواب سلامش مردم میگیرن هِی استخاره
میم مثه مردی که داغ یارش کرده چشاشو پُر از ستاره
کسی نمونده نَه اینکه مرهم اینکه رو زخماش نمک نذاره
میم مثه مُشک چشای مادر
میم مثه مسمار کابوس حیدر
... آه و واویلا ، آه و واویلا ...
#سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
سینه زنی واحد شهادت حضرت زهرا (س) - دوماه و نیمه گوشۀ خونه - حمید علیمی.mp3
1.62M
#سینه زنی واحد شهادت #حضرت زهرا علیهاسلام#دوماه و نیمه گوشۀ خونه
#حمید علیمی
🏴💫🥀🏴💫🥀🏴💫🥀🏴
دوماه و نیمه گوشۀ خونه
افتادی و بی حال و بی جونی
هرشب نگاهت با علی میگه
دلخوش نباشم تو نمیمونی
هر شب نگاتُ با پر معجر
از چشم من آرومُ میگیری
انگارو بعد از رفتن بابات
بدجوری از این شهر دلگیری
زهرا ببین زینب چه بی تابه
زانویِ حیدر داره میلرزه
تنها نرو ای همسفر آخه
دنیا بدونِ تو نمی ارزه
یادم نمیره کوچه و در رو
جوری زدن که ناگه اُفتادی
تا اومدم از جمعیت رد شم
بانویِ من پشتِ در اُفتادی
یا فاطمه ، مظلومۀ حیدر ..
تو گوشمه فریاد اون روزت
فضه که اومد خوب فهمیدم
شش ماهه پرپر شد جلو چشمات
مرگم رو با چشمِ خودم دیدم
زهرا بیا و خوب شو بانو
دیگه گذشته هرچی که بوده
جونِ خودت داغِ فراقِ تو
خیلی برای زینبت زوده
رومو زمین نندازی ای خانم
طاقت ندارم بی تو دنیارو
تنها نذاری بینِ نامردا
تنها ترین تنهایِ تنها رو
یا فاطمه ، مظلومۀ حیدر ..
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
سینه زنی زمینه شهادت حضرت زهرا (س) - با صدایِ مناجاتت،شبا مادر بیدار میشم - جواد مقدم.mp3
1.91M
#سینه زنی زمینه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
#با صدایِ مناجاتت،شبا مادر بیدار میشم #جواد مقدم
🏴✨🍀🏴✨🍀🏴✨🍀🏴
با صدایِ مناجاتت،شبا مادر بیدار میشم
اشکاتُ وقتی می بینم،دوباره بیقرار میشم
انگاری میبری از خاطرت درداتُ هرشب
که میشه خرج همسایه دعاهایِ تو مُرتب
یک هم فکر ما باش واسه ی خودت دعا کن
سه ماه داری می سوزی تویِ آتیشِ این تب
مادر مهربونی،روحِ خونهِ مونی
حرفِ رفتنُ نزن،خیلی تو جَوونی
واویلا،واویلا....
وقتی حالت رو می پرسم
چرا مادر دَمَق میشی
پا میشی واسه دلگرمیم
ولی زود بی رمق میشی
چرا گلبرگ گُونَت غرقِ شبنم میشه مادر
میدونم که یه روزی درد تو کم میشه مادر
یعنی میشه دوباره حالِ این خونه عوض شه
یعنی میشه ببینم بسترت جمع میشه مادر
دنیامه نگاهت، فدایِ رویِ ماهت
میسوزم با اشکُ،میسوزم با آهت
مادر مهربونی،روحِ خونهِ مونی
حرفِ رفتنُ نزن،خیلی تو جَوونی
واویلا،واویلا....
بزار دستت رو، رویِ شونم
وقتی که داری پا میشی
نَفَسِت بند میاد آخه
هر دفعه جا به جا میشی
میدونی وقتی اُفتادی زمین، من چی کشیدم
تا ابد از جلو چشمام نمیره هرچی دیدم
همه دنیا خراب شد رو سرم اون لحظه ای که
تو زیر دست و پا بودی صدات رو می شنیدم
وای از این زمونه،دردام بی اَمونه
دردایِ دلِ من،قدِ آسمونه
واویلا،واویلا....
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
روضه شهادت حضرت زهرا (س) - کفنم _را ببر ولی طفلِ- حاج محمود کریمی.mp3
2.41M
#روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها #کفنم را ببر ولی طفلِ
#حاج محمود کریمی
🏴✨🍁🏴✨🍁🏴✨🍁🏴
کفنم را ببر ولی طفلِ
بی کفن را بیاور ای فضه
از میان امانتی هایم
پیرهن را بیاور ای فضه
روز آخر کنار بستر خود
میزنم بوسه نور عینم را
با همین بازویِ ورم کرده
بغلش میکنم حسینم را
گفتم امروز نان درست کنم
آمدم خسته باز پای تنور
ناگهان تا تنور روشن شد
یادم افتاد روضه هایِ تنور
یادم افتاد خانه خولی
حق بده سینه امکباب شود
خانه او کجا حسین کجا
کاشکی خانه اش خراب شود
به علی گفته ام برای حسین
سایه در آفتاب بگذارد
نیمه شبها کنار بالینِ
پسرم ظرف آب بگذارد
پسرم تشنه آمده دنیا
پسرم تشنگی ش آبم کرد
شیر من خشک شد دلمخون شد
اناالعطشان اوکبابمکرد
داده ام دست دخترم زینب
نذر اصغر ، لباس محسن را
برسانید بعد من به رباب
گاهوار و اثاث محسن را
از خدا خواستم هزاران بار
پیکرم زیر دست وپا برود
که مبادا حسین بی کفنم
سینه اش زیر چکمه ها برود
رنج بسیار برده را آنکه
غم بسیار خورده میفهمد
درد سرنیزه خورده را تنها
زخممسمار خورده می فهمد
فضه به زینبم عروسکه شد
جای من گوشواره هدیه بده
سینه ریز عروسی من را
به عزیز دلمرقیه بده
بخدا بی وضو در این مدت
نزدم شانه ای به گیسوی او
آه باور نمیکنم روزی
برسد دست شمر بر موی او
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
روضه شهادت حضرت زهرا (س) - تو زهرایی، تو زهرایِ پیمبر پروری، زهرا - سید مهدی میرداماد.mp3
4.36M
#روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها #تو زهرایی، تو زهرایِ پیمبر پروری، زهرا
#سید مهدی میرداماد
🏴✨🌱🏴✨🌱🏴✨🌱🏴
"اَلسَّلامُ عَلَیکِ اَیتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَه،اَلسَّلامُ عَلَیکِ اَیتُهَا الْحَوْرآءُ الْأِنْسِیه،اَلسَّلامُ عَلَیکِ اَیتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّکیه..."
تو زهرایی، تو زهرایِ پیمبر پروری، زهرا
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
#روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها #تو زهرایی، تو زهرایِ پیمبر پروری، زهرا
#سید مهدی میرداماد
🏴✨🌱🏴✨🌱🏴✨🌱🏴
"اَلسَّلامُ عَلَیکِ اَیتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَه،اَلسَّلامُ عَلَیکِ اَیتُهَا الْحَوْرآءُ الْأِنْسِیه،اَلسَّلامُ عَلَیکِ اَیتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّکیه..."
تو زهرایی، تو زهرایِ پیمبر پروری، زهرا
رسول الله را هم مادری، هم دختری،زهرا
نبی را پاره ی تن، روحِ مابینِ دو پهلویی
امیرالمومنین را، رُکن و کُفو و همسری،زهرا
گهی گویم امیرالمؤمنین برتر بود از تو
گهی بینم تو از او در جلالت برتری،زهرا
تو والفجری،تو والشمسی، تو والعصری، تو واللیلی،
تو نوری، هل اتایی،و الضحایی، کوثری،زهرا
کجایِ قرآن رو نگاه کنیم اسمی از تو نباشه...حالا می فهمی چه کسی رو از علی گرفتن؟ که چند روز دیگه وقتی سنگِ لحد رو گذاشت،دستاش رو زد به هم،یعنی علی همه دار و ندارت زیرِ خاک رفت...چه کسی رو از علی جدا کردن؟...
تو از مریم، تو از هاجر، تو از حوا، تو از سارا
نه، تو از انبیا، جز احمدِ مُرسل سَری،زهرا
امیدِ رحمة للعالمین، محبوبه ی داور
پناه انبیا در گیر و دارِ محشری، زهرا
روز قیامت رو یه پرده رو کنار بزنم،بی بی واردِ محشر میشه،الله اکبر،قیامتِ اصلی وقتی است که فاطمه وارد میشه،وقتی منادی میگه: "غُضُّوا اَبْصَارَکُمْ " سرهارو بندازید پایین،چشم ها رو ببندید،چه خبره؟ میگن: زهرا میخواد رد بشه...
این ندا می رسد از جانبِ ذاتِ الله
فاطمه حاجت خود را ز خداوند بخواه
منادی ندا میده:فاطمه! حرف و حاجت و خواسته ات رو مطرح کن، خدا میخواد کاری کنه همه ی قیامت قدرِ تو رو بفهمند،مقامِ تو رو ببینند،الان حاجتت رو بخواه...
من خدایم، ولی امروز خدایی با توست
حُکمِ آغاز ز تو، حُکمِ نهایی با توست
تو بگو تا همگان را به حُسِینت بخشم
تو بخواه تا همه را بر حَسَنینت بخشم
در کنارِ پدر و شوهر و مام و پسرت
تو روی سوی جنان،خلق به دنبال سرت
همه در وحشت میزانند و حسابند و کتاب
همه گویند که یا فاطمه ما را دریاب
بس که از چادر خاکیت کَرَم می بارد
قاتلت هم به تو امید شفاعت دارد
به شرارِ جگر و ناله و سوزت سوگند
به مناجاتِ شب و گریه ی روزت سوگند
که به آن جانیِّ قَدار، محبت نکنی
قاتلت را به صفِ حشر شفاعت نکنی
ظلم و جور و ستمِ بی عددش یادت هست
جایِ دست و ضرباتِ لگدش یادت هست
یاد داری که چگونه پسرت می لرزید
نَفَسِ شوهر خونین جگرت می لرزید
خاطرت هست که سوزاند دلِ مولا را
خاطرت هست که می گفت بزن زهرا را
مدینه کار گره خورد،ورق داشت بر میگشت،همه چی داشت عوض میشد،یه مرتبه نانجیب دید اینجوریِ،سریع گفت: بزن قنفذ...بزن زهرا رو...کربلا هم یه جایی دیدن کار گره خورد...جنگ داره عوض میشه،شمشیرهارو انداختن،ورق داره بر میگرده،نانجیب گفت: بزن حرمله...مدینه با غلاف زدن...کربلا با سه شعبه زدن...ای خدا! به اون لحظه ای که...امام باقر فرمود: ضربه های غلاف، مادرِ ما فاطمه رو به شهادت رسوند...به اون لحظه...خدایا! فرجِ امام زمانِ ما برسان...
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
سینه زنی شور شهادت حضرت زهرا (س) - انسیه الحورا کجا و هیزم اَفروخته - محمدحسین حدادیان.mp3
1.62M
#سینه زنی شور شهادت #حضرت زهرا سلام الله علیها انسیه الحورا کجا و هیزم اَفروخته #محمدحسین حدادیان
✨▪️🏴✨▪️🏴✨▪️🏴✨▪️
انسیه الحورا کجا و هیزم اَفروخته
مرزِ بهشت و جهنمِ این درِ نیم سوخته
وایِ من ، تو رفتی پشت در جایِ من
حالا میبینه چشمایِ من ، داره میسوزه دنیایِ من
چه خبره
محسنم تو خطره
پشتِ در قیامتِ ، فاطمه یه نفره
« وای وای وای یا زهرا .. »
این یه سواله بی جوابه ، چی شد که اون لحظه
من بودم اما تو پشت در صدا زدی فضه
وای من ، تو رفتی پشت در جایِ من
طنابِ دور دستایِ من کبودِ روی زهرای من
چه خبره
میخِ در شعله وره
پشتِ در قیامتِ ، فاطمه یه نفره
« وای وای وای یا زهرا .. »
تو میری از مدینه اما کربلا نزدیکه
دم غروب میبینیم همو دوباره وقتی که
عاشورا ، حرامی و حرم واویلا
رقیه گم میشه تو صحرا
تو خیمه ها میگن یا زهرا
چه خبره
کربلا چه خبره
خیمه ها میسوزه و ، زینبم یه نفره
من و تنها گذاشتی پرکشیدی
نفسِ آخر و بی سر کشیدی ...
بس گلوت و بر زمین کوبیدی
رو خاکا طرح یک حنجر کشیدی
بمیرم مجبورت کردن
از خیمه ها دورت کردن
گودیِ گلوت رو دیدن
با نیزه منحورت کردن
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
#روضه شهادت حضرت زهرا (س) -کمک کن امشب ای اسماء دلِ دریایی ام درده #سید مجید بنی فاطمه
کمک کن امشب ای اسماء دلِ دریایی ام درده
ببین خیبر شکن امشب چه زانویی بغل کرده
تو سینه م کوهِ فریاده ولی به صبر مامورم
نمیشه باورم دارم تن زهرامُ میشورم
دارم دق میکنم از غم نبین اینقدر آرومم
ببین اسماء چقدر سرده تنِ زخمیِ خانومم
تن زخمیِ خانومم چه خاکی بر سرم کرده
بریز آب روان آروم به بازوی ورمکرده
بریز آب روان اسماء علی دلتنگ و بیتابه
تو هرچی آب میریزی ازش میریزه خونابه
خدایا کاش میمیردم علی چی داره میبینه
حالا باید بفهمم که چه زخمی داشت رو سینه
دیدی واسه چی بود وقتی میشد بعضی شبا بیهوش
چجوری زندگی کرده با این زخمِ روی پهلوش
سه ماه از من چه پنهون کرد همه آزردگی هاشُ
نگاهکن زیر چشمش رو ببین خون مردگی هاشُ
برای من سپر کرده چطور کل وجودش رو
بذار بیشتر ببینم من یکم رویِ کبودش رو
داره میره ولی خونش هنوزم روی دیواره
داره میره نگفت آخر کجا افتاد گوشواره
همین که دست من خوردش به زخم بازو اُفتادم
منی که گریه ام آروم بود دراومد دیگه فریادم
حسن جانم ، حسین جانم بیایید مادر داره میره
به داد من برس زهرا که زینب داره میمیره
دوباره فاطمه جانم ،خودت مشکل رو حل کردی
برای آخرین دفعه یتیماتُ بغل کردی ..
خدا نیاره به آدم بگن بیا برا آخرین بار با مادرت وداع کن .. امشب شبیِ که دادِ علی بلند شد .. بچه ها نتونست گریه کنن آستین به دهان گرفته بودن .. خدا نیاره آدم ببینه چطور مادرشُ کفن میکنن .. علی بدنِ زهرا رو غسل داد تا دستش رسید به بازو دادش بلند شد .. شروع کرد بند کفنُ بستن سادات نوکرا من معذرت می خوام .. شروع کرد علی بدنِ زهرا رو کفن کردن ...
اول گره رو بست ، تا اومد گره بالاسرو بزنه صورت زهرا رو آروم تو کفن گذاشت یه وقت نگاه کرد دید بچه ها دارن نگاه میکنن .. یا مرتبه رها کرد ، گفت بچه ها بیاید با مادرتون وداع کنید .. همه از هم سبقت میگرفتن بزار زبانِ حال بگم .. یکی میگفت مادر من حسنم .. من همون کسی ام که تو کوچه خاکایِ چادرتو تکوندم .. یکی میگه مادر من زینبم .. یکی میگه مادر من کلثومم .. اما یه آقایی یه جور دیگه صدا زد هی میگفت مادر تو مادری نبودی که وقتی حسین صدات بزنه جواب ندی .. میدونی چی شد ؟ شیخ عباس قمی میگه یه وقت دیدن بند کفن آروم آروم باز شد دست شکستۀ زهرا بالا اومد بچه هارو بغل گرفت .. منادی بین زمین و آسمان صدا زد علی ، بچه هارو از فاطمه جدا کن .. این منظره رو ملائکه طاقت ندارن .. عرش ولوله شده وقتی حسن و حسین گریه میکنن .. وقتی زینب گریه میکنه .. الهی برای غربتت بمیرم هی حسنُ بلند میکرد بابا خدا صبرت بده حسین جان خدا صبرت بده .. زینب جان از این به بعد تو خانوم خونه ای .. با احترام بچه هارو جدا کرد یعنی آی اهل عالم یاد بگیرید هر وقت دیدید بچه ای خودشو رو بدن عزیزش انداخته با احترام ، با ناز و نوازش جداش کنید ..
اما علی جان نبودی ... یه دختری اومد تو گودال خودشُ انداخت رو بدن بی سر .. اینقده گفت بابا عوض اینکه ناز و نوازشش کنن ، بگن این دختر یتیم شده ؛ هم داداشاشُ کشتن ، هم عموهاشو کشتن ، میدونی چطور جداش کردن ؟.. ریختن تو گودال اینقدر با تازیانه ... ای حسین ..
با اجازۀ امام رضا امشب نگم کی بگم ، ما فکر میکنیم فقط عباسِ که رو زینب غیرت داره ، فقط حسینِ ، فقط مردای هاشمین که رو زینب غیرت دارن نه ولله .. بچه رو بزنن میگه بابا بدنم درد گرفت بابا ببین منو دارن آزار میدن اما تو گودال عکس همۀ اینا شد این دخترُ زدن اما از خودش حرفی نزد یا امام رضا معذرت میخوام یه مرتبه بلند شد گفت بابا بلند شو ببین نامحرما عمه رو دارن میزنن ..
شبی در عمق تاریکی نشسته
زمین و آسمان غمگین و خسته
روان در کوچه ها تابوت غربت
در آن تابوت یاقوتی شکسته
سلمان میگه یه جوری به در میزدن نمازمُ زود سلام دادم درُ باز کردم دیدم آقازادۀ امیرالمومنین امام مجتبی ست فرمود سلمان بیا ، بابام غریب شده .. بابام تنها شده .. بیا کمکش کن میترسم بابام دق کنه .. فرمود علی جان منو شب غسل بده ، شب کفن کن ، شب به خاک بسپار فرمود علی جان وقتی منو تو خاک گذاشتی زود رهام نکن یه خورده بشین بالا قبرم برام قرآن بخوان .. همچین که اومد بدن بی بی رو روانۀ قبر کنه یه وقت امیرالمومنین دید دوتا دست شبیه دستایِ پیغمبر نمایان شد .. اینقدر خجالت کشید علی .. بدن زهرا رو تو خاک گذاشت خدا جواب پیغمبرُ چی بدم اون روزی که امانتیتُ گرفتم سالم بود .. حالا هم پهلوش شکسته .. هم صورت سیلی خورده .. هم بازو ورم کرده ...
همچین که بدن زهرا رو تو خاک گذاشت چقدر سخت بود برای علی حالا آروم آروم میخواد خاک بریزه رو بدن زهرا .. خانوم جوونشُ تو خاک گذاشت .. این صحنه تو ذهن زینب موند ، میدونی کجا یادش امد؟ پشت خیمه دیدن حسین اومد یه قنداقی رو گذاشت رو زمین یه قبر کوچیکی رو با دستاش شروع کرد کندن .. علی رو روی خاک گذاشت یه وقت شنید