eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.8هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
331 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها  دوباره در دلم آشوبِ عالم آمده است قیامت آمده یا که مُحَرَّم آمده است عزای کیست که حتی خودِ مُحَرَّم هم به سر زنان و پریشان و درهم آمده است عزایِ اشرفِ اولادِ آدم است،آری عزایِ بِنتِ نبیِ مُکَرم آمده است تمامِ خلق دُچارِ مُحَرَّم اند،ولی برای فاطمه دلهایِ مَحرَم آمده است *اصلا نترس،هرکی میاد تو مجلس حضرت زهرا راحت بگه:آی مادر!...اگه مَحرَم نبودی اینجا راهت نمیدادن... آی مادر* برای فاطمه دلهایِ مَحرَم آمده است دوباره فاطمیه آمد و یقین دارم در این حسینیه، صاحب عزا هم آمده است وضویِ گریه بگیر و بیا که در روضه عزیزِ فاطمه، با قامتِ خم آمده است رواست مُردن از این غم،که پُشتِ دَربِ بهشت برای سوختنِ گُل، جهنم آمده است *اگر یه نفر میگفت: زهرا تازه بابا از دست داده،بیاید شاخه ی گل ببرید اینقدر گل جمع نمیشد،اما تا گفتن: بیایید هیزم بیارید همه دسته دسته هیزم آوردن*
‍ #•ستاره ای که مَلَک را... و توسل به حضرت زهرا سلام الله بسم الله الرحمن الرحیم ستاره ای که مَلَک را رهی به بامش نیست کدام چرخ که در محور نظامش نیست چه شاه بانویی آنکه جز شه مردان ز نسل پاک امامان یکی امامش نیست چه شاه بانویی آنکه فخر مریم نیز به جز تفاخر خدمت برای مامش نیست کسی که پا سر زانوی مرتضی بنهد کدام قلۀ هستی که زیر گامش نیست کسی که خَم شده احمد به بوسه بر دستش شعور عقل شناسندۀ مقامش نیست به محض دیدن بابا که باغبانش بود کدام عِطر که در غنچۀ سلامش نیست مگو کدام فضیلت ندارد آن بانو بگو کدام فضیلت که ذیلِ نامش نیست کسی که عقلِ خطیبان ز خطبه اش شد مات کسی که جز ادب وحی در کلامش نیست ز انبیاء که همه تشنه اند کوثر را بگو کدام لبی جرعه نوشِ جامش نیست در آفتابِ قیامت بسوزد از حسرت سری که در کَنَفِ ذِلِ مُستدامش نیست *قیامت هر جوری شده خودم رو به چادرت میرسونم...* ز تلخ و شور جهان بی شکایتی بگذشت که جز حلاوت ذکر خدا به نامش نیست فدای سادگی خانه ی مُحقّرِ او که هیچ آئینه همتای خشتِ خامش نیست سه روز روزۀ آن اَبر با سخاوت بین که غیر آب سَرِ سفرۀ طعامش نیست حرم اگر چه ندارد مزار گمشده اش ولی به نزد خدا کس به احترامش نیست فدایِ غربت آن استخوان شکستۀ عشق که غیرِ لطف و کَرَم جابرِ عظامش(۱) نیست _ دعای خیر او آنقدر بر مردم محبت کرد که دشمن گفت: زهرا حق ما را هم رعایت کرد زمین از آن زمانی که تنش را در خود جای داد به لطف آب غسلِ فاطمه کسبِ شرافت کرد علی در خانه بود و رفت زهرا پشتِ در یعنی به نرخِ دادنِ فرزند و جان حفظ اِمامت کرد همان کس که طناب آورد و دستانِ علی را بست طناب خیمه های کربلا را نیز غارت کرد تنی را مادری در گودی مقتل رها کردُ سری را در تنور خانۀ خولی زیارت کرد ___ ۱_جابر العظم.. یعنی ای شکسته بند استخوانهای شکسته ..
تو را بهانه گرفتم... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه "اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُک" داغ تو را بهانه گرفتم گریستم از قبر تو نشانه گرفتم گریستم *یعنی میشه یه کسی اینقده غریب باشه هزار و چهارصد سالِ بچه هاش دارن دنبال قبرش می گردن...* یک گوشه از محلّه ی غَمْ آشنای تو با یادت آشیانه گرفتم گریستم *یعنی چی؟ یعنی همین کاری که شماها می کنید، می گردید ببینید روضۀ بی بی کجاست... محلۀ غم آشنای تو، یعنی حسینه ها و مجالس روضه ها... هر جا روضه هست میرم میشینم روضه ات رو گوش میدم، آرام آرام زمزمه میکنم: مادرِ جَوُون مرگم... ان شاالله یه روز همۀ ما دق کنیم، چه جور تحمل کنیم یه بی سر و پا سَرِ مادرِ ما داد زد... وای مادر! وای مادر! وای نَنه، وای نَنه...* یک گوشه از محلّه ی غَمْ آشنای تو با یادت آشیانه گرفتم گریستم از کوچه های شهر گذشتم یکی یکی وقتی سراغ خانه گرفتم گریستم با ماجرای هیزم و آتش دلم شکست یک روضه مَحرمانه گرفتم گریستم *گفت: علی جان! هیچ کسی رو خبر نکن، شب غسلم بده، شب کفنم کن، مخفیانه و محرمانه گرفت روضه رو علی... اسماء تو آب بریز، من بدنِ زهرا رو شستشو بدم... وقتی کسی که مجروح بوده و از دنیا بره، اول باید جراحتها رو بشورن، خونهارو پاک کنن... گفت: فاطمه جان!... برای شستن تو از کجا شروع کنم...* لازم نشد سوال کنم رفته ای کجا از ردّ تازیانه گرفتم گریستم مقتل نوشته شانه ات از کار مانده بود بر موی خود که شانه گرفتم گریستم محمد حسن بیات لو * اسماء میگه: من آب می ریختم، علی شستشو میداد، دیدم از زیرِ بدن بی بی‌خونابه‌جاریه
4_5846201632391432767.mp3
3.18M
سینه زنی سنگین زیبا ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها  چشمای کم سوتُ نبند ، الهی دردت به سرم تو خسته‌ای آره ولی ، من از تو هم خسته‌ترم الهی دردت به سرم ، خون‌جگری خون‌جگرم دیدم تو خواب تابوتت‌ُ ، رو شونه دارم میبرم میخوای ، پاشی نمی‌تونی برای کی داری ، لالایی میخونی؟ یه روسری بستی دورِ سرت درد داره کمرت، سوخته بال و پرت، زهرا سه ماهه که، افتادی نیمه‌جون با یه قدّ کمون؛ پیرهنت پرِخون، زهرا « گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره » کاش می‌تونستی سرتو، بذاری رو شونه‌ی من وخیمه حالت فاطمه، که تر شده گونه‌ی من علیِ مظلومُ ببخش ، نگار دردونۀ من که خونۀ امنی نبود ، برایِ تو خونۀ من اشک‌هات ، دلم رو خون کرده دلم پُر از غصّه ، دلت پر از درده تو رو خدا با غما خو نگیر از علی رو نگیر؛ دست به پهلو نگیر، زهرا به جز تو دردم رو به کی بگم؟ حالا داری تو هم، رو میگیری ازم، زهرا « گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره » علیکَ بِالغریب میگی، داری وصیت میکنی خوب میدونم دربارۀ ٫ چی داری صحبت میکنی باشه تا زنده‌ام عزیز ٫ هوای زینب‌ُ دارم هر شب بالاسر حسین ٫ یه کاسۀ آب میذارم واسه‌م، روضه نخون جونم منم شبیه تو، روضه‌شُ میدونم میخوای بگم کربلا سرشو از کجا سرشو، از قفا سرشو، زهرا رو نیزه‌ها میبَرَن سرشو میبُرن سرشو؛ میشکنن سرشو، زهرا « گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره »
مناجات _ متن روضه بیا تا کی نهادی سر به صحرا یااباصالح بتاب ای آفتاب عالم آرا یااباصالح ای خورشید پشت ابرها... ببین عالم با مصیبت مادرت تاریک شده... بیا و عالم رو روشن کن امام زمان... صدای غربت مولا ز چاه کوفه می آید علی تنهاست ای تنهای تنها یااباصالح امام زمان... بیا ای وارث حیدر که زخم پهلوی زهرا به شمشیر تو می گردد مداوا یااباصالح ای یادگار علی... بیا انتقام مادر رو بگیر... خدا میدونه با کشتن مادرمون... یک داغی به دلمون گذاشتند... تا شما نیایید... داغ دل ما مرهمی نداره... آقا جان ما دیگه طاقت نداریم... بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان که جایش مانده بر بازوی زهرا یااباصالح امام صادق فرمودند... ِ وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها أنَّ قُنْفُذاً مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السَیفِ بِأمْرِه (سند:دلائل الامامه ص134) سبب شهادت مادرمون زهرا... ضرباتی بود که قنفذ ملعون زد... بزار این عبارت امام صادق رو ترجمه کنم... بدونی با مادرمون چه کردند... لَکَزَها  به ضربه محکمی میگن که به بدن اصابت کنه... نَعْلِ السیْف  هم به اون قطعه آهن سنگینی میگن که... ته غلاف شمشیر قرار داره... حالا میخوام تصور کنی... یک خانم بارداری که... خودش به سختی راه میره... آیا طاقت غلاف شمشیر رو داره یا نه؟؟ آی غیرتی ها... وقتی نانجیب دومی اشاره کرد... گفت قنفذ... بزن زهرا رو... قنفذ بی حیا... چنان با غلاف شمشیر، مادرمون رو زد که... امام صادق میفرماید... فَأسْقَطَتْ مُحسناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذلِکَ مَرَضاً شَدیداً محسنش کشته شد و... از اون به بعد ديگه مادر توی بستر بیماری افتاد... يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت زبانحال مادرمون... يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت قنفذ بخدا باعث قتل دگرم بود اما آی کربلایی ها... آماده اید بریم کربلا... ناله داری بسم الله... اگه تو مدینه... نانجیب اشاره کرد... گفت قنفذ دست زهرا رو کوتاه کن... بزن زهرا رو... کربلا هم عمر سعد ملعون... اشاره کرد... گفت حرمله چرا آروم نشستی... مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمیبینی... بزن داغش رو به دل حسین بزار... یا زهرا... یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش... داره بین زمین و آسمان... دست و پا میزنه... تسلای دل امام زمان بگو یاحسین. کوفیان! این قصد جنگیدن نداشت این گلوی تشنه بُبریدن نداشت لاله‌چینان دستتان بُبریده باد غنچهٔ پژمرده‌ام چیدن نداشت با سه‌شعبه غرقِ خونش کرده‌اید گرچه حتی تاب بوسیدن نداشت گریه‌ام دیدید و خندیدید، وای! کشتن شش‌ماهه خندیدن نداشت باذکرصلوات به روح خانم فاطمه زهراسلام علهیا  
زهرا سلام الله علیها پیامبر (ص) هنگام دفن حضرت زهرا (س) یا علی من تاپشوران سرو چمن آرادی بو؟ قامتی سروی ندن خمدور اگر زهرادی بو بو منه محبوبه وامّ ابیها نامیدور نور چشم اشک ریزیم قلبیمه آرامیدور قامتی چون سرو موزون زلفی مشکین فامیدور ای عجب آیا همان سرو چمن آرادی بو؟ من دئموشدوم فاطمه آرام جانیمدور منیم قلبیمین بیر پاره سی روح و روانیمدور منیم روح روحیم ، جسم جسمیم قانی قانیمدور منیم خلق اوچون مشکات نور خالق یکتادی بو؟ من دئموشدوم فاطمه مرضیّه دور زهرا لقب حبّ و بغضی لطف و قهر ذات خلّاقه سبب ائتمیوبدور بی وفا امّت مراعات ادب هر شکایت امّتیمندن ایلسه با جادی بو اولماسیدی نور زهرا بدو خلقتده اگر خلد و حور العینی خلق ائتمزدی حیّ دادگر خلقتی حوریّه دور معناده صورتده بشر حور و فردوس برین صورت ولی معنادی بو تاپشوراندا من دئدوم بو لعل شادابی سنه بو امانت دور نئجه وئردوم ائله قیتر منه قیتروب گتدون نچه یردن شکسته مخزنه واقعاً من تاپشوران اول لؤ لؤ لا لادی بو؟ آیه نورین قیزیم مصداقیدور معناسینه رشک ائدوردی قامت طوبا قد رعناسینه اهل ظلمت نور محضین ظلم ائدوب اعضاسینه سینه سینده زخمی وار چوخ چوخ ملال افزادی بو ای «حسینی» بو نه سوزدور الده عنوان  ایلدون زلف زینب تک دل جمعی پریشان ایلدون قائم موعود قلبین غصبه دن قان ایلدون یازما ال ساخلا ملال انگیز بیر طغرادی بو # مرحوم استاد حسینی ( سعدی زمان)
شفاعت‌کننده.... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ *اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى صِدِّیقَةُ شَهِیدَة، ‏ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِيلَةِ فِي الْمُدَّةِ الْقَلِيلَةِ، الْمَجْهُولَةِ قَدْرُها وَ الْمَخْفِيَّةِ قَبْرُها، الْمَدْفُونَةِ سِرُّها وَ ‏ الْمَمْنُوعَةِ اِرثُهِا، وَ الْمَکْسُورَةِ ضِلْعُهَا، المَقتُولَةِ وَلَدُهَا...* ای شفاعت کننده فردا السلَّام علیکِ یا زهرا فاطمه ای حبیبه ي داور فاطمه ای بهشت پیغمبر بانوی بانوان هر دو جهان مفتخر از کنیزی‌ات هاجر ای که معنای لیلةالقدری درک کرده فقط تو را حیدر به حسین و به زینبین و حسن بهترین، مهربان ترین مادر ای به وصف تو سوره ي انسان ای به مدح تو سوره ي کوثر من گناهکارم و پشیمانم ای که هستی شفیعه محشر نَفَسِ پاک توست انسان‌ساز چادرت می‌شود مسلمان‌ساز ای کرامت همیشه عادتِ تو ای به کون و مکان سیادتِ تو به نمازت خدای فخر کند عرشیان عاشقِ عبادت تو ای تو تنها مدافع مولا جان فدای تو و رشادت تو بدست تو بوسه زد نبی و زنی کور شد چشمش از حسادت تو من سیه‌پوش ماتمت هستم آمدم تا که در شهادت تو بر غروب مدینه گریه کنم بر جراحات سینه گریه کنم یاس بودی و ارغوان گشتی ای بهار علی خزان گشتی ای رخت ماهِ آسمان علی پشت ابر سیه نهان گشتی از اثرِ ضربه های قنفذ بود که تو در کوچه نیمه جان گشتی قدر تو خاکیان ندانستند عازم روضه ي جنان گشتی صبر مبهوت مانده از صبرت سینه ي عاشقان بود قبرت *مي خوام برات روضه بخونم بدوني اين مادرِ جَوُون رو چه جوري زدن، سادات منو ببخشن...* گیر کرد و به خانه راه نداشت وسط کوچه‌ها پناه نداشت او سَرِ جنگ با مدینه نداشت بین نامحرمان پناه نداشت بر روی خاک بی‌صدا افتاد مادر ما مجالِ آه نداشت غیر دیوار کوچه‌ها آن روز فاطمه هیچ تکیه‌گاه نداشت به چه جرمی چرا کتک خورده به خدا مادرم گناه نداشت کاشکی به مغیره می‌گفتیم که زمین خوردنش نگاه نداشت کاش می‌شد غلاف کاری با زن تنهای پا به ماه نداشت در خانه مانده عطر خوشِ ربنای تو امروز زنده‌ام به هوای دعای تو همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همين دو سه تا بچه هاي تو خيلي به مجتباي تو بر خورد فاطمه فامیل کم گذاشت برای عزای تو جاي تمام شهر خودم گريه مي كنم از بس که خالی است در این خانه جای تو مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختمِ با شکوه بگیرم براي تو از دست گریه های تو راحت شدند این محل شکوه نمی‌کنند به من از صدای تو دیگر به تیغ فتنه کوفه نیاز نیست خون مرا نوشته مدینه به پای تو اگر می‌توانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان *امام حسن ميگه: دستم تو دستِ مادرم بود، خوشحال مي اومديم، يه وقت يه نانجيبي جلوي مادرم ايستاد، كجا داري ميري؟ امام حسن ميگه: تا چشمام رو بستم و باز كردم ديدم مادرم رويِ زمين افتاده... عجب دست سنگيني داشت نامرد، ديدم  مادرم هي به خودش ميپيچه، اينقدر نامرد دستش سنگين بود ديدم گوشواره هاي مادرم شكست روي زمين افتاد...