#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
ای سایه سار گیسوی تو سرپناه ما
ای صبح و شب شمایل تو مِهر و ماه ما
مِهر تو آتشی ست به شدّت گُناه سوز
ماه تو ماه بخشش جُرم و گُناه ما
تا سهم اشک ما برسد باز دوخته ست
با صد هزار امید به چشمت نگـاه ما
تا بر جبینِ مان عَرقِ نوکری توست
هرشب مُعطّر است لباس سیاه ما
مثل همیشه باز ندیده گرفته شد
با لطف گریه هـای عزا ، اشتباه ما
مقصود،اگر خُداستومقصد اگرکهعرش
باید به کربلا برسد ختم راه ما
تمرین کنیم بلکه کمی مُخلصت شویم
شاید اثر کند به دل خَلق ، آه ما
با ذاکرت بگو به بیان احتیاج نیست
وقتی که هست روضه ی تو قتلگاه ما
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان⬆️
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
تا زیارتنامه شد آغاز، غم پایان گرفت
دردِ دوری؛ با سلامی نسخهی درمان گرفت
من گِلی بودم بدون روح، در خاک نجف
تا نسیمی از حرم آمد وجودم جان گرفت
ابرها از آسمانِ شهر تو رد میشدند
خورد، برقِ گنبدت بر چشمشان؛ باران گرفت
هیبتِ ایوان طلایت آنقدَر محوم نمود
تا زبانم بند آمد ذکرِ «یا ایوان» گرفت
یک عروسِ حیدری دیدم که از صحن نجف
خاک را برداشت و با آن حنابندان گرفت
خواستم تا بهترین مدحِ تو را از بر شوم
زائری در صحن، ختم سورهی انسان گرفت
تا خداوندِ قلم یک سطر، در شان تو گفت
از امینی الغدیر؛ از شاعران دیوان گرفت
جایگاه دشمنان توست، قعرِ چاهِ ویل
تازه خیلی هم خدا بر حالشان آسان گرفت
مسجدی که «اَشْهَدُ اَنَّ عَلی» را قطع کرد
باید اصلا گنبد و گلدسته را از آن گرفت
داریوش و کوروش و این داستانها؛ بگذریم
کشور ما اعتبار از حضرت سلمان گرفت
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
____________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان⬆️
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
این جمله حک کنید به سنگ مزارِ ما
عشقِ حسین(ع) تا به ابد افتخارِ ما
ما را برای روضه فقط آفریده اند
این گریه هاست رمزِ ثُبات و قرارِ ما
یک قطره اشک را به طلا هم نمی دهیم
دل را محک زنید و بسنجید عیارِ ما
شادی به جای خود، غم و نوحه به جای خود
حُبِّ علی(ع) و آلِ علی(ع) اعتبارِ ما
بر سینه می زنیم سنگ تو را فقط
ذکر حسین(ع) تا به قیامت شعارِ ما
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان⬆️
#امام_هادی #مدح_امام_هادی
ای «سُرّ مَن رَأیٰ»ی * غم ما فقیرها
ای رویش امید، میان کویرها
ای خالق زیارت کلّ ذواتِ نور
ای جامعه سُرای تبارِ کبیرها
یا هادیالاُمَم ! اگر انوار تو نبود
بیراهه میشدند تمام مسیرها
منت کشیده عرش، برای جلوس تو
اما نشستهای به حصارِ حصیرها
اثبات شد، امامِ تمامِ خلایقی
تا سر گذاشتند، به پای تو شیرها
ای مظهرِ شکوهِ علی؛ چارمین علی !
میلاد توست، مطلع عید غدیرها
یا ایهاالعزیز ! تَصَدَّق عَلیَ الذَّلیل
عشق تو عزت است، برای حقیرها
یکبار هم به گوشهی صحنت نظر بکن
یکدم بیا به دیدن ما گوشهگیرها !
بنشین کنار سفرهی سائل تبارها
برکت بده به لقمهی نان و پنیرها
* سُرّ مَن رَأیٰ : شاد میشود هر که آن را میبیند - و همچنین نام قدیم شهر سامرا
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
____________________________
#امام_هادی
بر پایه اصول را بنا باید کرد
بر هادی راه اقتدا باید کرد
پیش از نجف و قدم به وادی غدیر
تعظیم به سوی سامرا باید کرد
#قاسم_نعمتی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان⬆️
#امام_هادی #مدح_امام_هادی
سپاس و حمد خدا را که ناز و نعمت داد
به نسلهای بشر ذات پاکِ فطرت داد
زبان برای تشکر، دهان برای بیان
نفس برای حیات و بدن به قدرت داد
به عالَم از درِ توحید لطفِ بی حد کرد
به آدم از رهِ تکریم، حکمِ طاعت داد
هدایتِ همه با آیه های قرآنش
به خالصانِ درش هدیه ی نبوت داد
ز حبِّ آل محمد محبتش جاری
به شیعیان علی نعمت ولایت داد
کمالِ عصمت خود را به فاطمه بخشید
تمام هستی خود را به آل عصمت داد
به افتخار نبی و علی به معصومین
و نسل کوثریِ فاطمه امامت داد
پس از حسین و حسن تا علیٍُ الهادی
علیِ چارمِ خود را به آل عترت داد
سخن ز حضرت ابنُ الجواد می گویم
همانکه حضرت حق، بیرقش ز نصرت داد
ز لطف خاصِ خداوندی اَش در این دوران
بدست هادیِ دین پرچم هدایت داد
پس از جواد به ابنُ الرضای دوم نیز
هزارویک سخنِ نغز و بحرِ حکمت داد
ولادتش شده بابُ الغدیر این آقا
چقدر حضرت هادی به شیعه عزت داد
ز هشت سالگی اَش شد امامتَش آغاز
قیام او به همه عاشقان کرامت داد
قیام کرب و بلا را دوباره احیا کرد
بهای تازه ای از شوقِ بر زیارت داد
زیارتی ز غدیریه، جامعه، مبسوط
ز نَصِّ خویش بدست تمام امت داد
مبارزات فراوانِ او همه تعلیم
به شیعه با عملِ خیر، درس عبرت داد
چو از مدینه به تبعیدِ سامرا بُردند
به شیعیان، همه طرحی دراز مدت داد
شیوعِ نهضتِ نامه نگاری اَش زیباست
قیامِ نرم، به یاران عجیب وحدت داد
منافقان به غیابش سعایتَش کردند
هزینه های زیادی از این سعایت داد
حرامیان حرمش را محاصره کردند
ولی خدا به ولی اَش دوباره فرصت داد
هزار نقشه علیهِ امام ما چیدند
ولی مقاومتِ او بما بصیرت داد
دگر ز دشمنیِ دشمنان هَراسی نیست
زمامداریِ هادی به شیعه شوکت داد
هنوز هم حرم او دفاع می خواهد
مدافعِ حرمش درس استقامت داد
دلِ امام زمان را بدست آوردند
به پیر و مرشد ما، حضرتش بشارت داد
به رغمِ خصم، که آینده را برَد در بیم
امام مژده ی آینده را به امت داد
فریب و فتنه و تحریم و خدعه و تهدید
به لطفِ حق به شما ابتکار و همّت داد
لباسِ جنگ به هر رنگ در بیاید، باز...
لباسِ رزم به تن کن که جنگ عزت داد
اسیرِ سامره ی او همیشه در رزم است
به آن امید که شاید بما شهادت داد
غریبِ سامره بود و عزیز زهرا بود
هزار راه نشان در میان غربت داد
اهانتی که به بزم شراب بر او شد
پیام تازه بما در دلِ مصیبت داد
ز شعر خواندنِ خود، کاخ ظلم را لرزاند
شبیهِ خطبه ی زینب، به خصم ذلّت داد
گریزِ روضه ی ما مجلس شرابِ یزید...
چگونه بود که دشمن به خویش جرأت داد
شکستنِ لب و دندان به جای خود، اما
به دخترِ شهِ خوبان چگونه تهمت داد
ز بوسه ای که رباب از سرِ بریده گرفت
برای گریه به آل حسین مهلت داد
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان⬆️
#امام_هادی #مدح_امام_هادی
جلوهای از جبروت آوردند
سورهای از ملکوت آوردند
اَبری از جنسِ بهار و باران
به سرِ این بَرَهوت آوردند
خسته بودیم که ما را از لطف
زیرِ یک سایهی توت آوردند
به درِ خانهی آقا یک شهر
همگی دستِ قنوت آوردند
به تماشای تو آدم را باز
از بهشتش به هبوط آوردند
از سرِ سفرهی زهرا امشب
محضِ لبخندِ تو قوت آوردند
آب و آئینه و قرآن این است
نوهیِ شاهِ خراسان این است
قبله خوب است همین در باشد
علیِ آلِ پیمبر باشد
چارمین نادِ علی را گفتند
باید این نام مکرر باشد
چار دیواریِ کعبه یعنی...
چارسو جانبِ حیدر باشد
جامعه خواندم و گفتند که آن
با مفاتیح برابر باشد
بگذار از لب بامت نرویم
دلِ ما مثل کبوتر باشد
گیسویی دین و دلِ ما بُرده
خاصه وقتی که معطر باشد
آی همنامِ رضا آمده است
مغزِ بادامِ رضا آمده است
زلفِ تو کاش مجعد نشود
دل در این شام مُردد نشود
تو علی هستی و مانند علی
هیچکس صاحبِ مَسند نشود
هست تا سامره و سردابش
حالِ ما شُکرِ خدا بد نشود
جز نسیمی که پُر از عطرِ شماست
کاش از کوچهی ما رد نشود
دلِ من رفت به کویَت گفتم
رفتِ تو کاش که آمد نشود
گرهام دستِ تو بود و واشد
کار دستِ تو نباشد نشود
صد و ده مرتبه مُمتد گفتیم
یا علی ابن محمد گفتیم
دیدنت جامه دَریدن دارد
یا که انگشت بُریدن دارد
مژهام خاکِ مسیرت را خورد
الحق این سُرمه ، کشیدن دارد
ارزشش داشت پریشان باشیم
نازِ این زلف خریدن دارد
دلِ من میتپد آقا چه کنم
آهویی مِیلِ رمیدن دارد
ما رسیدیم و زمین اُفتادیم
بوسه از خاکِ تو چیدن دارد
آنچه گفتند در اوصافِ شما
دیدن و دیدن و دیدن دارد
علیِ عالیِ اعلیٰ هادیست
دهمین معنیِ زهرا هادیست
چینیام آینهام میشکنم
که تَرَک خورده ترین قلب منم
سامرایِ تو بنا شد اما
من پریشانِ امام حسنم
بعد تو وقف بقیع ، کاش شود
عُمرِ من صرفِ حرم ساختنم
حضرت هادیِ ما مهدی کو
من اویسم به هوایِ قَرنم
گریهام را به مُحرم برسان
کُشتهی روضهی یک پیرهنم
خواهری گفت که ای وای حسین
مادری گفت که ای بی کفنم
کاروان آه که آمد از راه
هرکه دارد هوسش بسمالله
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان⬆️
السلام علیک یا امیر المؤمنین
گفتم:«علی مدد»،قلمم ذوالفقارشد
مضمون اسیر لشگر زلف نگار شد
حرف ازنجف که شد، دل ِپیمانه ام گرفت
آهی کشید و قافیه دیدم «خمار» شد
من پایِ آن«یَمُت یَرنی» رگ گذاشتم
تیغت کجاست!؟ وقت قرار و مدار شد
اثبات این جنون به قیامت نمی رسد
پرونده ام به خال لبت واگذار شد
کفران نعمت است، اگر کم طلب کنم
قنبر بلطف بندگی ات شهریار شد
اجداد ایل من، همه معشوق مذهب اند
سلمان اگر نشد نسبم! مهزیارشد
میثم به چین زلف تو تبعید دار شد
مالک که چین ندید، سیاستمدار شد
ازبسکه وصله های عبایت شکوه داشت
سلطانی از مقام خودش بر کنار شد
رنگ اُحد پرید، همین که نگاه کرد
تیغی دودم بگرده ی طوفان سوارشد
گاهی مرا به چوب محبت بزن علی !
دل سر به راهِ غمزه آموزگار شد
فکر رفوي پیرهن کهنه ات نباش
پیراهن تو پرچم پروردگار شد
سر در تنور خانه ی درمانده اي مكن !
ای پرده پوش! صبح خدا آشکار شد
با اینکه پای درد تو صفین گریه کرد
دامان کوفه تا به ابد لکه دار شد
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان⬆️
السلام علیک ایها الهادی
بگذار کمی عرض ارادت بنویسم
دور از تو و با نیت قربت بنویسم
سجاده ی شب پهن شده، حی علی شعر
بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم
بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر
یا هادی و یا هادیِ امت بنویسم
شاید که چنان رود سر راه بیایم
بر صفحه ی صحرای جنون خط بنویسم
مقصود من از "یا من ارجوه" رجب ها"
غیر از تو، که را وقت عبادت بنویسم؟
با ذره ای از مهر تو، ای چشمه ی خورشید
از نور تو، تا روز قیامت بنویسم
با این همه آلودگی، ای آیه تطهیر
از سوره ی انفاق و کرامت بنویسم
برداشته باد از رخ تو پرده و من نیز
بی پرده برای تو روایت بنویسم
شیر آمده از پرده برون با نفس تو
تا من هم از این رتبه ی خلقت بنویسم
تو ضامن شیر و پدرت ضامن آهوست
حقِّ دل من نیست که حسرت بنویسم
من شاعر چشم تو ام، المنّة لِلّه
پس می شود از روی بصیرت بنویسم
هرلحظه چنان لاله بر افروختم از داغ،
هر آینه از درد به حیرت بنویسم
از غفلت ما بوده که شاهین شده کرکس
پس با قلم شرم ز غفلت بنویسم
از سنگ زدن بر دل آیینه بگویم
از سوختن پرده ی حرمت بنویسم
دست و قلمم نه، دهنم بشکند امروز
چیزی اگر از حد جسارت بنویسم
من آمده ام نقطه سر خط بنویسم
از جامعه، از شرح زیارت بنویسم
ای مهبط وحی،ای نفست معدن رحمت
بگذار که از چشمه ی حکمت بنویسم
وقتی که تویی راه رسیدن به خداوند
این قافیه را نیز هدایت بنویسم
آه ای دهمین ذکر مجیبّ الدعواتم
مضطرم و بگذار که حاجت بنویسم
حالا که نوشتند: و کنتم شفعایی
بگذار ز اسباب شفاعت بنویسم
از خون گلویی که به قنداقه نشسته
از دست قلم گشته ی غیرت بنویسم
من آمده ام نقطه سر خط بنویسم
از مردم نا مرد شکایت بنویسم
از زهر جگر سوز نوشتم که بسوزم
از تشنگی ات وقت شهادت بنویسم
ازرفتن باپای پیاده پی مرکب
ازماندن درهُرم حرارت بنویسم
شب ،بزم شراب،آیه تطهیر، تعارف
من آمده ام نقطه سرخط بنویسم
برمنتقمش نامه دعوت بنویسم
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
با نام بلند او نوشتیم
از زلفِ کمند او نوشتیم
تلخیم ولی شکر فروشیم
تا از لبِ قند او نوشتیم
از اَشهدُ اَنَّ عشق مولا
یعنی به پسند او نوشتیم
آزاد شدیم از دو دنیا
خود را که به بند او نوشتیم
- -
ما را به لب نجف نوشتند
ما را رطب نجف نوشتند
ای تاکترین سبویِ مستی
ای پاکترین وضوی مستی
ما مرد شراب عشق هستیم
ای جانم از آبروی مستی
ساقی چه کنیم آتشینیم
مُردیم در آرزوی مستی
برخیز که تر کنیم امشب
از نامِ علی گلوی مستی
- -
با ناد علی بزن نوایی
بسم اله اگر حریف مایی
از کوثر عشق آب خوردیم
از جام علی شراب خوردیم
انگور ضریحِ نقره کوبیم
عمریست که نابِ ناب خوردیم
از شَعشعهیِ حضور گرمیم
تا پرتو آفتاب خوردیم
سوگند نمیرویم جایی
ما نان ابوتراب خوردیم
- -
دلدادهی بی اراده هستیم
یعنی که حلالزاده هستیم
بر روی جهاز ، ناگهان گفت
در حلقهی جمع حاجیان گفت
فریاد علی علیش پیچید
بالاتر از اوج آسمان گفت
دیروز به دوش او علی بود
امروز علی علی بجان گفت
شد محضرِ فاطمه شرفیاب
جبریل...چنین نفس زنان گفت
- -
ای میر وزیری ات مبارک
امروز امیری ات مبارک
آورد اگر خدا علی را
تا گم نکنیم ما علی را
رو کرد برای آفرینش
یک جلوهی مرتضی علی را
حق داشت نبی کسی نبیند
او دیده که را؟ که را؟ علی را
حک کردپیمبر ازهمان روز
بر خاتمِ خویش یا علی را
- -
تا کعبهی مومنین نمیشد
این دین بزرگ دین نمیشد
ای وای اگر قدم بکوبد
با تیغِ دو دَم دو دَم بکوبد
او یک تنه صد سپاه را با
یک جذبهی خود بهم بکوبد
زینب خود مرتضی است وقتی
فریاد سرِ ستم بکوبد
از حضرت حیدر است ارثش
عباس اگر علم بکوبد
- -
تا تیغ خود از غلاف برداشت
صد بار زمین شکاف برداشت
گیرم که خیال خام دارد
این خصم همیشه دام دارد
گیرم که همیشه کینه توز است
یا نقشهی انتقام دارد
ما شیعهی مرتضی شدیم و
این سیره چنین پیام دارد:
ما را چه غم از هزار دشمن
ایرانِ علی امام دارد
- -
ما فاتح قلهی جهانیم
ما لشکر صاحب الزمانیم
آیین علی همیشه جاریست
آئینهای از شکوهِ باریست
آیین علیست رادمردی
دور از ستم و سیاه کاریست
آیین علیست دستگیری
آیین علی گذشت و یاریست
آیین علی علی بسازد
در راه حسین سربداریست
من را ببرید سرزمینش
باشد برسم به اربعینش
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
____________________________
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
گرچه در دفتر من صحبتِ مولاست فقط
هر چه گفتم نَمی از ساحلِ دریاست فقط
یک «علی» گفتم و عمریست، دهانم عسلیست
ذکر شیرینیِ حلوا به مَثَلهاست فقط
احترامِ همهی خلق، به جایش؛ اما
نوکر خانهی آقاست، که آقاست فقط
همهی جاذبهها روی زمین معترفند
نجفِ اشرفِ مولاست، که زیباست فقط
هر که دنبال طلا رفته خبردار شود
هر چه گنج است، در ایوانِ مُطَلاّست فقط
آی سائل به کجا رو زدهای غیرِ حرم ؟!
زود برگرد، که حاجات تو اینجاست فقط
نه فقط در نجفش؛ در همه جای عالم
دستِ گلدستهی مولاست، که بالاست فقط
بسکه بر سینهی خود سنگِ علی را زدهایم
ذکر «حیدر» دمِ دُرّ نجفِ ماست فقط
کاش میشد قلم عفو، بگیرد دستش
برگهی نوکریام گیر یک امضاست فقط
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
____________________________
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
دست، دستی که به شوق یار بالا میرود
لحظهی تقدیم جان صدبار بالا میرود
دست گاهی میثم تمّار میسازد ز خود
یاعلی میگوید و از دار بالا میرود
گاه؛ دستی بال خواهد داد بر جسم شهید
روی نیزه جعفرِطیّار بالا میرود
- کیست با مرحب بجنگد؟- بین یک لشگر فقط
دستهای حیدرکرار بالا میرود
غیر دست مرتضی دست که در روز غدیر
روی دست احمد مختار بالا میرود؟!
دست باران هر زمان کوتاه باشد از زمین
گل نخواهد رُست، تنها خار بالا میرود
از فراز منبر اسلام بعد از مصطفی
شیر حق وقتی نباشد مار بالا میرود
دست حیدر بسته بود و دست قنفذ باز بود
سمت زهرا دست بدکردار بالا میرود
ماندهام آن دستوبازوی ورمکرده چطور
در قنوت فاطمه هربار بالا میرود؟!
🔸شاعر:
#امیر_عظیمی
____________________________
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
آنکه را حُبِّ علی(ع) نیست به دل، از ما نیست
هرکه شد شیفته ی عشق علی(ع)، تنها نیست
سائل و ریزه خور و خادمِ درگاهِ توأیم
جز علی(ع) هیچکسی بر دل ما مولا نیست
مدد از حیدر کرار(ع) فقط می جوییم
أغنیا را غمِ افزون و کمِ دنیا نیست
گشته بازنده ی دنیا و قیامت قطعا
آنکه بر لوح دلش حُبّ علی(ع) پیدا نیست!
ما مسلمان شده ی مکتب آلُ اللّهیم
زندگی بی علی(ع) و آل علی(ع) زیبا نیست
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
____________________________
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
من ذکر بسم الله الرحمن الرحیمم
تصویر اسماءِ خداوند کریمم
من قل هو الله احد را رازدارم
یعنی علیِ عالی ام، ذکر قدیمم
من ذکر الله الصمد را عینِ معنام
عینِ خداوندِ علیمم، من علیمم
از کعبه راز لم یلد باید بپرسید
لم یولَدَش، خود پاسخی از آن حریمم
کفواً اَحد را فاطمه معنا نموده:
خَلقاً و خُلقاً چون علی خَلقِ عظیمم
همتای کوثر، کفوِ زهرای بتولم
أبتر سزاوار است بر خصمِ عقیمم
کِی زادگاه دیگران در کعبه باشد؟
من صاحب بیتُ اللَّهَم، رُکنم، حَطیمم
من کعبه ام، من قبله ام، من عینِ ذاتم
میزانِ دین،یعنی شریعت را حریمم
من در رکوعِ خویش، مُحییِ زکاتم
مجریِ احکام خداوند حکیمم
آن حاکمِ شرعم که در وقت قضاوت
حتی برای دشمنان خود حلیمم
خود پادشاه عالمم، اما به زُهدم
این بس، که فرش کُلبه اَم، تنها گِلیمم
حتی برادرهای خود را منع کردم
زانچه به بیت المال باشد زرّ و سیمم
جانِ پیمبر هستم و نفسِ رسالت
سلطان عالم هستم و عبدالکریمم
من، آسمانِ بی ستون را آفریدم
من حاکم و جبریل در جنّت ندیمم
من سفره دار خلقت و کون و مکانم
رزق سماوات و زمین، بارِ عَمیمم
کوه و در و دشت و دَمن یک گوشه چشمم
بر بادها فرش سلیمان، یک نسیمم
موسی عصا انداخت، کردم اِژدهایش
در طور سینا،یارِ موسای کلیمم
عیسی نفَس زد، مُرده را من زنده کردم
عالم شود إحیاء از عطرِ شمیمم
آتش به ابراهیم اگر بَرد و سلام است
نامِ مرا آورد، من قلب سلیمم
راه زمین، راه سما، راه کُراتم
تنها در عالم من صراط المستقیمم
بر لشگر پیغمبران، مولا منم من
بر احمد مختار چون سیبِ دونیمم
من اولین مؤمن به اسلامِ رسولم
خود در تمام کارها با او سهیمم
با نَصِّ پیغمبر امیرالمومنینم
تنها منم دارای این اسم عظیمم
من جانشینِ حضرت ختمی مآبم
داده ولایم را خداوند علیمم
اولاد معصومم، امامانِ مبینند
آری امامانِ مبین را هم زعیمم
حتی ولایت بر همه کفّار دارم
پس منکرانم را بخوان خصمِ لئیمم
کی میتوان شاعر کِشد پَر در حریمم
دستانِ من بنوشت ابیاتِ فخیمم
حق«لافتی الا علی» در شأنِ من گفت
در جبهه وحشت میکند دشمن ز بیمم
من پهلوان خیبر و بدر و حنینم
من قالعِ هر یل یلِ بازو ضخیمم
با جاهلیَّیت در ستیزم تا به آخر
من دشمنِ دیرینِ شیطان رجیمم
چشمان اهل فتنه را من کور کردم
آرامشِ مَردم در اوضاعِ وخیمم
ابطالِ باطل میکنم، احقاقِ حق نیز
فاروقم و در این سِمَت دُرِّ یتیمم
هر منحرف را از رهِ خود بازدارم
تحریفِ دین را بر نمیتابم، قَویمم
هر روز با کفر و نفاق و شرک در جنگ
هر شام، سفره دارِ أطفال یتیمم
دست خدا، چشم خدا، گوش خدایم
هر صحبتی باشد به هر جمعی، فهیمم
من دستِ مهدی میشوم روز عدالت
من قاسمِ کیفر ز جنّت تا جحیمم
عقبای من زهراست، دنیایم که پاشید
با فاطمه، صحرای محشر من قسیمم
در پیش من بازوی زهرا را شکستند
بستند پیشِ او دو بازوی حَجیمم
سیلی زنَم، آنکس که ناموسِ مرا زد؛
من ظلم دیدم وَز غم زهرا ظَلیمم
من از مدینه تا نجف در انتظارم
تا صبحِ روز انتقام آنجا مقیمم
از کوفه تا شام است، هر روزم عزادار
شبهای جمعه کربلا خوانِ نعیمم
عالم بگِرید بر حسینِ من که گوید:
پُر غصه تر از قصۀ کهف و رقیمم
رأسِ بریده دیده کس، قرآن بخواند؟
من ناطقِ قرآن و مقتولِ خصیمم
گودال بود و پیکرم زیر سُم اسب
من بودم و حالِ مناجات صمیمم
تنها کلامم: یا غیاث المستغیثین!
این جانِ بی جان است، احسانِ قدیمم
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
_________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان⬆️
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
برد پیمبر به شانه پای علی را
تا که ببینند خلق جای علی را
روز قیامت پناهگاه ندارد
هرکه ندارد به دل ولای علی را
در شب معراج میشنید پیمبر
جای صدای خدا صدای علی را
وجه خدا را ببین به صورت حیدر
ای که ندیدی رخ خدای علی را
از دو لب مرتضی کمیل چشیده...
لذت شیرینی دعای علی را
دست علی را به دست فاطمه دادند
تا به ابد دارد او هوای علی را
هست برازندهاش ردای خلافت
فاطمه چون دوخته قبای علی را
فاطمه تا آخرش کنار علی بود
خواهر خونی ذوالفقار علی بود
روشنی روز جلوه روی حیدر
هست شب قدر بین گیسوی حیدر
رو به علی سجده میکنند ملائک
قبله و محراب هست ابروی حیدر
تکیه به دستان مرتضی زده اسلام
مظهر دست خداست بازوی حیدر
کوه ترک خورد در جهاد ولیکن
هیچ نلرزیده است زانوی حیدر
هیچ گزندی نمیرسید به احمد
جای نبی امن بود پهلوی حیدر
پشت علی گرم بر حمایت زهراست
دختر پیغمبر است بانوی حیدر
خلق شد از هوی مرتضی دم عیسی
زنده شود مرده از دم هوی حیدر
گفت که میزان، علیاست در صف محشر
کار همه هست با ترازوی حیدر
روز جزا سر در بهشت نوشته است
هرکه محب علیاست اهل بهشت است
دست ملائک به دامن تو دخیل است
خاک قدم های تو طلای اصیل است
دوست مولا بزرگوار و عزیز است
دشمن حیدر همیشه خار و ذلیل است
راه تو تنها "صراط" راست حق است
هرچه به غیر از تو راه هست "سبیل" است
سرد شده با ولایات آتش نمرود
"حصن ولایت" نگاهبان خلیل است
چشمه کُر دست توست ساقی کوثر
چشمهی فیض بقیه آب قلیل است
جمع شده در علی صفات خداوند
نام علی مظهر جلیل و جمیل است
ذکر علی داروی مریضی روح است
هرکه صدایت نزد حسود و بخیل است
شأن تو هم شأن احمد است علی جان
وصف تو وصف محمد است علی جان
مستی نام تو را شراب ندارد
ذکر کمالات تو حساب ندارد
ذکر تو آرامش تمام قلوب است
هیچکسی با تو اضطراب ندارد
جار زدم عبد تو شدم همه مُردند
حرف حسابی ما جواب ندارد
گردن مارا بزن به دار نينداز
رشته مو طاقت طناب ندارد
محرم اسرار سر به مهر خدایی
فاطمه چون پیش تو حجاب ندارد
پلک زدی تا گناه خلق نبینی
چشم خدا هیچ گاه خواب ندارد
حد گناهکار اگر به دست تو باشد
زانیه هم ترسی از عذاب ندارد
شعر نگفتم که از تو اجر بگیرم
شاعر تو کار با ثواب ندارد
اجر من این است نوکر تو بمانم
مدح تو را در تمام عمر بخوانم
🔸شاعر:
#آرش_براری
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان⬆️
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
من ذکر بسم الله الرحمن الرحیمم
تصویر اسماءِ خداوند کریمم
من قل هو الله احد را رازدارم
یعنی علیِ عالی ام، ذکر قدیمم
من ذکر الله الصمد را عینِ معنام
عینِ خداوندِ علیمم، من علیمم
از کعبه راز لم یلد باید بپرسید
لم یولَدَش، خود پاسخی از آن حریمم
کفواً اَحد را فاطمه معنا نموده:
خَلقاً و خُلقاً چون علی خَلقِ عظیمم
همتای کوثر، کفوِ زهرای بتولم
أبتر سزاوار است بر خصمِ عقیمم
کِی زادگاه دیگران در کعبه باشد؟
من صاحب بیتُ اللَّهَم، رُکنم، حَطیمم
من کعبه ام، من قبله ام، من عینِ ذاتم
میزانِ دین،یعنی شریعت را حریمم
من در رکوعِ خویش، مُحییِ زکاتم
مجریِ احکام خداوند حکیمم
آن حاکمِ شرعم که در وقت قضاوت
حتی برای دشمنان خود حلیمم
خود پادشاه عالمم، اما به زُهدم
این بس، که فرش کُلبه اَم، تنها گِلیمم
حتی برادرهای خود را منع کردم
زانچه به بیت المال باشد زرّ و سیمم
جانِ پیمبر هستم و نفسِ رسالت
سلطان عالم هستم و عبدالکریمم
من، آسمانِ بی ستون را آفریدم
من حاکم و جبریل در جنّت ندیمم
من سفره دار خلقت و کون و مکانم
رزق سماوات و زمین، بارِ عَمیمم
کوه و در و دشت و دَمن یک گوشه چشمم
بر بادها فرش سلیمان، یک نسیمم
موسی عصا انداخت، کردم اِژدهایش
در طور سینا،یارِ موسای کلیمم
عیسی نفَس زد، مُرده را من زنده کردم
عالم شود إحیاء از عطرِ شمیمم
آتش به ابراهیم اگر بَرد و سلام است
نامِ مرا آورد، من قلب سلیمم
راه زمین، راه سما، راه کُراتم
تنها در عالم من صراط المستقیمم
بر لشگر پیغمبران، مولا منم من
بر احمد مختار چون سیبِ دونیمم
من اولین مؤمن به اسلامِ رسولم
خود در تمام کارها با او سهیمم
با نَصِّ پیغمبر امیرالمومنینم
تنها منم دارای این اسم عظیمم
من جانشینِ حضرت ختمی مآبم
داده ولایم را خداوند علیمم
اولاد معصومم، امامانِ مبینند
آری امامانِ مبین را هم زعیمم
حتی ولایت بر همه کفّار دارم
پس منکرانم را بخوان خصمِ لئیمم
کی میتوان شاعر کِشد پَر در حریمم
دستانِ من بنوشت ابیاتِ فخیمم
حق«لافتی الا علی» در شأنِ من گفت
در جبهه وحشت میکند دشمن ز بیمم
من پهلوان خیبر و بدر و حنینم
من قالعِ هر یل یلِ بازو ضخیمم
با جاهلیَّیت در ستیزم تا به آخر
من دشمنِ دیرینِ شیطان رجیمم
چشمان اهل فتنه را من کور کردم
آرامشِ مَردم در اوضاعِ وخیمم
ابطالِ باطل میکنم، احقاقِ حق نیز
فاروقم و در این سِمَت دُرِّ یتیمم
هر منحرف را از رهِ خود بازدارم
تحریفِ دین را بر نمیتابم، قَویمم
هر روز با کفر و نفاق و شرک در جنگ
هر شام، سفره دارِ أطفال یتیمم
دست خدا، چشم خدا، گوش خدایم
هر صحبتی باشد به هر جمعی، فهیمم
من دستِ مهدی میشوم روز عدالت
من قاسمِ کیفر ز جنّت تا جحیمم
عقبای من زهراست، دنیایم که پاشید
با فاطمه، صحرای محشر من قسیمم
در پیش من بازوی زهرا را شکستند
بستند پیشِ او دو بازوی حَجیمم
سیلی زنَم، آنکس که ناموسِ مرا زد؛
من ظلم دیدم وَز غم زهرا ظَلیمم
من از مدینه تا نجف در انتظارم
تا صبحِ روز انتقام آنجا مقیمم
از کوفه تا شام است، هر روزم عزادار
شبهای جمعه کربلا خوانِ نعیمم
عالم بگِرید بر حسینِ من که گوید:
پُر غصه تر از قصۀ کهف و رقیمم
رأسِ بریده دیده کس، قرآن بخواند؟
من ناطقِ قرآن و مقتولِ خصیمم
گودال بود و پیکرم زیر سُم اسب
من بودم و حالِ مناجات صمیمم
تنها کلامم: یا غیاث المستغیثین!
این جانِ بی جان است، احسانِ قدیمم
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان⬆️
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
گرچه در دفتر من صحبتِ مولاست فقط
هر چه گفتم نَمی از ساحلِ دریاست فقط
یک «علی» گفتم و عمریست، دهانم عسلیست
ذکر شیرینیِ حلوا به مَثَلهاست فقط
احترامِ همهی خلق، به جایش؛ اما
نوکر خانهی آقاست، که آقاست فقط
همهی جاذبهها روی زمین معترفند
نجفِ اشرفِ مولاست، که زیباست فقط
هر که دنبال طلا رفته خبردار شود
هر چه گنج است، در ایوانِ مُطَلاّست فقط
آی سائل به کجا رو زدهای غیرِ حرم ؟!
زود برگرد، که حاجات تو اینجاست فقط
نه فقط در نجفش؛ در همه جای عالم
دستِ گلدستهی مولاست، که بالاست فقط
بسکه بر سینهی خود سنگِ علی را زدهایم
ذکر «حیدر» دمِ دُرّ نجفِ ماست فقط
کاش میشد قلم عفو، بگیرد دستش
برگهی نوکریام گیر یک امضاست فقط
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
____________________________
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
دست، دستی که به شوق یار بالا میرود
لحظهی تقدیم جان صدبار بالا میرود
دست گاهی میثم تمّار میسازد ز خود
یاعلی میگوید و از دار بالا میرود
گاه؛ دستی بال خواهد داد بر جسم شهید
روی نیزه جعفرِطیّار بالا میرود
- کیست با مرحب بجنگد؟- بین یک لشگر فقط
دستهای حیدرکرار بالا میرود
غیر دست مرتضی دست که در روز غدیر
روی دست احمد مختار بالا میرود؟!
دست باران هر زمان کوتاه باشد از زمین
گل نخواهد رُست، تنها خار بالا میرود
از فراز منبر اسلام بعد از مصطفی
شیر حق وقتی نباشد مار بالا میرود
دست حیدر بسته بود و دست قنفذ باز بود
سمت زهرا دست بدکردار بالا میرود
ماندهام آن دستوبازوی ورمکرده چطور
در قنوت فاطمه هربار بالا میرود؟!
🔸شاعر:
#امیر_عظیمی
____________________________
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
با نام بلند او نوشتیم
از زلفِ کمند او نوشتیم
تلخیم ولی شکر فروشیم
تا از لبِ قند او نوشتیم
از اَشهدُ اَنَّ عشق مولا
یعنی به پسند او نوشتیم
آزاد شدیم از دو دنیا
خود را که به بند او نوشتیم
- -
ما را به لب نجف نوشتند
ما را رطب نجف نوشتند
ای تاکترین سبویِ مستی
ای پاکترین وضوی مستی
ما مرد شراب عشق هستیم
ای جانم از آبروی مستی
ساقی چه کنیم آتشینیم
مُردیم در آرزوی مستی
برخیز که تر کنیم امشب
از نامِ علی گلوی مستی
- -
با ناد علی بزن نوایی
بسم اله اگر حریف مایی
از کوثر عشق آب خوردیم
از جام علی شراب خوردیم
انگور ضریحِ نقره کوبیم
عمریست که نابِ ناب خوردیم
از شَعشعهیِ حضور گرمیم
تا پرتو آفتاب خوردیم
سوگند نمیرویم جایی
ما نان ابوتراب خوردیم
- -
دلدادهی بی اراده هستیم
یعنی که حلالزاده هستیم
بر روی جهاز ، ناگهان گفت
در حلقهی جمع حاجیان گفت
فریاد علی علیش پیچید
بالاتر از اوج آسمان گفت
دیروز به دوش او علی بود
امروز علی علی بجان گفت
شد محضرِ فاطمه شرفیاب
جبریل...چنین نفس زنان گفت
- -
ای میر وزیری ات مبارک
امروز امیری ات مبارک
آورد اگر خدا علی را
تا گم نکنیم ما علی را
رو کرد برای آفرینش
یک جلوهی مرتضی علی را
حق داشت نبی کسی نبیند
او دیده که را؟ که را؟ علی را
حک کردپیمبر ازهمان روز
بر خاتمِ خویش یا علی را
- -
تا کعبهی مومنین نمیشد
این دین بزرگ دین نمیشد
ای وای اگر قدم بکوبد
با تیغِ دو دَم دو دَم بکوبد
او یک تنه صد سپاه را با
یک جذبهی خود بهم بکوبد
زینب خود مرتضی است وقتی
فریاد سرِ ستم بکوبد
از حضرت حیدر است ارثش
عباس اگر علم بکوبد
- -
تا تیغ خود از غلاف برداشت
صد بار زمین شکاف برداشت
گیرم که خیال خام دارد
این خصم همیشه دام دارد
گیرم که همیشه کینه توز است
یا نقشهی انتقام دارد
ما شیعهی مرتضی شدیم و
این سیره چنین پیام دارد:
ما را چه غم از هزار دشمن
ایرانِ علی امام دارد
- -
ما فاتح قلهی جهانیم
ما لشکر صاحب الزمانیم
آیین علی همیشه جاریست
آئینهای از شکوهِ باریست
آیین علیست رادمردی
دور از ستم و سیاه کاریست
آیین علیست دستگیری
آیین علی گذشت و یاریست
آیین علی علی بسازد
در راه حسین سربداریست
من را ببرید سرزمینش
باشد برسم به اربعینش
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
____________________________
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
آنکه را حُبِّ علی(ع) نیست به دل، از ما نیست
هرکه شد شیفته ی عشق علی(ع)، تنها نیست
سائل و ریزه خور و خادمِ درگاهِ توأیم
جز علی(ع) هیچکسی بر دل ما مولا نیست
مدد از حیدر کرار(ع) فقط می جوییم
أغنیا را غمِ افزون و کمِ دنیا نیست
گشته بازنده ی دنیا و قیامت قطعا
آنکه بر لوح دلش حُبّ علی(ع) پیدا نیست!
ما مسلمان شده ی مکتب آلُ اللّهیم
زندگی بی علی(ع) و آل علی(ع) زیبا نیست
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
____________________________
#ولادت_موسی_بن_جعفر
اي آفتـاب حُسن به زيبائيت سلام
وي آسمــان فضل به دانائيت سلام
در صبر شاخصي به شکيبائيـت سلام
تنها تو کاظمي که به تنهائيت سلام
هرگه غضب به قلب رئوف تو يافت دست
از آب عفــو آتش خشمت فرو نشست
اي صرف گشته عمر گران تو در نماز
دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز
مطلوب ايزد است بيان تو در نمــاز
واجب بُود درود به جان تو در نماز
اي جلوه هاي لطف خدا دودمان تـو
اين دوستي است دوستي خاندان تو
تو عبد صالح و به کفت قدرت خــداست
هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست
هارون چگونه صاحب اين دعوي خطاست
کي ابر هر کجا که بباري ز ملک ماست
قدرت از آن توست کــه بر ابر پيــل وار
فرمان دهي و شيعـۀ خود را کني سوار
اي نبض روزگار بـه کفِ با کفايتــت
شيرازۀ کتــاب شفاعــت ولايتت
شمس و قمر دو جلـوه ز نور هدايتت
گر، مي نبود جوشش بحر عنايتت
تبليغ سوء رشتۀ احکام مي گسست
طوفان کفر کشتي اسلام مي شکست
بـاران ابــر دست تو پايــان پذير نيست
دريــاي قلب پاک تو طوفـان پذير نيست
مهر تو گوهري است که نقصان پذير نيست
خصم تو کافري است که ايمان پذير نيست
آن سان که نور عشق خدا در وجود توست
از صبح تا به ظهر، زمان سجـــود توست
اي کشتي نجات به درياي حادثـات
دارند شيعيان به شما چشم التفات
لب تشنه ايم تشنۀ يک جرعۀ فرات
بر ما ببخش از کرم خويشتن برات
در آستــان قدس رضا نور عين تو
دل پر زند به سوي تو و کاظمين تو
چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست
چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست
سر تا به پاي دردم و درمانـم آرزوست
پا تا به سر نيــازم و احسانـم آرزوست
بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضــا
سوگند مي دهم به جگر گوشه ات رضا
🔸شاعر:
#استاد_سیدرضا_مؤید
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان⬆️
#ولادت_موسی_بن_جعفر
ای حیات روح مطهّــر
وی بقـای عالـم اکبــر
هشتمین ستارۀ عصمت
هفتمیـن وصـیّ پیمبر
یـا ولـیّ خالــق منّـان
یـا امام موسی جعفر
درِّ هفـت بحـرِ فـضیلت
بحرِ شش فروزانْ گـوهر
هم ز وصف خلـق، مبرّا
هـم ز حـد مـدح، فراتر
هم قضا تو راست به فرمان
هم قـدَر تـو راست مقـدّر
بـال ده بـه مـرغ عروجم
تـا بـه کاظمیْـن زنـم پر
کاظمیـن: قبلـۀ جانهـا
کاظمیـن: خانــۀ دلبــر
کاظمین: خاک دو مولا
کاظمین: شهر دو سرور
تا دهم به بارگهت جان
تا نَهم به خاک درت سر
کـردهام مشــام دلـم را
از ولایــت تــو معطّــر
خاک و باد و آتش و آبند
در ارادۀ تــو مسخّــر
جـز درت پنـاه ندارم
سیّدی مرانم از این در!
گر از این درم برهانی
بـاز آیـم از درِ دیگــر
شیر با ولای تو خـوردم
پیشتـر ز خلقـت مــادر
من کیام که مدح تو گویم
ای همـه خدات ثناگر
مــاه آفتـاب، شمـایل
آفتابِ فاطمـه منظـر
چـون رضات، نور دودیده
همچو فاطمه به تو دختر
او امــام کـلّ خــلایق
ایــن حبیبـــةاللهِ داور
دور بـا اشارۀ چشمت
میزنــد سپهــر مـدوّر
آن چنان که با یَدِ موسی
چوب خشک میشود اژدر
مهر تو چو خلق مـرا هم
هم چو ذرّه داشته در بر
خـار بـودهام، شدهام گل
خاک بـودهام، شدهام زر
کظم غیظ تو همه احمد
دست و تیغ تو همه حیدر
جای جـای عالـم هستی
از ذُراری تـــو منــوّر
بس امامزاده که دیدم
بود نجلِ موسی جعفر
این بوَد تجلّیِ زهرا
ایــن بـوَد نتیجـۀ کوثر
ای امــام نــور! چگونـه
حبس تیره شد به تو بستر؟
تیرگی تو را شده مونس
سلسله تو را شده یاور
آفتاب و سلسله؟ هرگز
ایــن مـرا نیایـد باور
تـا ولــیعصـر نیـاید
آن امیـد اوّل و آخـر
داغ توست بر جگر ما
زخم تو هماره به پیکر
کاش دور حبس تو میشد
پـر زنــم بســان کبــوتر
نخل «میثم» است که دائم
میدهـد ز اشک غمت بـر
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان⬆️
#ولادت_موسی_بن_جعفر
وارث مُلک تبسم ، کاظم است
عشق عالمتاب هفتم ، کاظم است
آفرینش ، سوره ای از مهر او
بر لب هستی ، تبسّم کاظم است
مُصحف اخلاص و قاموس یقین
بحر عرفان را تلاطم ، کاظم است
مُقتدای آسمان مردان سبز
قبله ی آیینه مردم ، کاظم است
ترجُمان وحدت دل های ما
تابش مِهر تفاهم ، کاظم است
مِی پرستان ! وقت سرمستی رسید
در میستان هفتمین خُم ، کاظم است
آسمان ! تبریک ، فصل هفتم است
مِهر عالمتاب هفتم ، کاظم است
🔸شاعر:
#رضا_اسماعیلی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان⬆️
#ولادت_موسی_بن_جعفر
این حرف بینِ مردمِ این خاک رایج است
چشمانِ ما به سفره یِ باب الحوائج است
#حسن_لطفی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان⬆️
هدایت شده از 🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸