تقدیم به بزرگترین درام نویس عالَم، خدا و سوپراستار او، حسین (ع) جلوه ی ویژه ..................... چه داستان درامی! چه جوّ سنگینی! بدون جلوه ی ویژه ست هر چه می بینی اگر سری به هوا پرت می شود یعنی پریده از قفس سینه، مرغ آمینی تمام خوبان را جمع کرده ای یکجا آهای مزرعه ی آخرت، چه گلچینی! تو را بخوانم خورشید یا که ماه، که روز و شب پیدایی، هم آن و هم اینی برای ما که سیاهیم و غرق تاریکی تو ای ستاره ی روشن، چقدر پروینی اگر که نور بخواهم تویی که می باری اگر که طور بخواهم تویی که تضمینی اگر حضور بخواهم تویی که فرهادی اگر که شور بخواهم تویی که شیرینی منم طنین میان دو کوه، این دو حرم برس به فریادم! «یا حسین أغیثینی» وجودِ مغتنمت، سرنوشتِ ایمان است اگر که ستون است، تو خودِ دینی ! قلبِ ج«ه‍»انی و چشم ما بر توست جهان ما جان گیرد ازین جهان بینی! طلوع روشنِ تو روی نیزه، ای خورشید چه ظرفیت ها داده به شعر آیینی به ، اضافه شود هزار سال... گذشته، چه طرح و تدوینی! رفت به جنگِ ریا و کفر و نفاق بدون هیچ معینی، بدون تأمینی اگر چه مقتل کافیست، یک نفر باید... چقدر اینجا خالیست جای آوینی قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15