#ماهنقرهای🔹
#داستانواقعی 🦚
#پارتسیصدپنجاهچهارم
صبح با صدای خروس از جا بلند شد و نگاهی به چهره رنگ پریده گلناز که با چشم باز کنارم دراز کشیده بود انداختم،دیشب تا نزدیکیای صبح داشتیم کار میکردم و انگار از اضطراب نتونسته بود بقیه شب رو هم بخوابه!
غلتی زدمو به سمتش چرخیدم:-چی شده چرا نخوابیدی؟
-نمیدونم خانوم جان دلم آشوبه انگار که قراره اتفاق بدی بیفته!
-نترس چیزی نمیشه!
با باز شدن در هر دو وحشت زده سر جامون نشستم و با چشمای گشاد شده خیره شدیم به عزیزم:-پاشین ببینم نکنه یادتون رفته امروز قراره مهمون بیاد وقت خوابیدن نیست یالا کلی کار سرمون ریخته همین کم مونده جلوی رعیت جماعت بی آبرو بشیم!
نفسمونو که از ترس حبس شده بود رو همزمان بیرون دادیم و از جا بلند شدیم:-چه خبر شده خانوم جان خانوم بزرگ که مخالف بودن میگفتن عزاداریم نباید سور و سات به پا کنیم،حتما چیزی شده!
-عزیز رو که میشناسی چیزی تو دلش نیس حالا هم که دیده آقام کوتاه نمیاد میخواد آبرو داری کنه،دلتو بد نکن بریم!
تا عصر همپای گلناز برای ورود خونواده اصغری همه عمارت رو برق انداختیم ثنا هم هیجان زده توی تموم کارا بهمون کمک میکرد،قرار بود مادرش بعد از رفتن گلناز کلفتی عمارتم به دست بگیره،زن زرنگی بود کم کم داشت خودشو توی عمارت جا میکرد!
نزدیکای غروب بودو خسته و کوفته کنار گلناز لباس پوشیده و حاضر شده توی اتاق نشسته بودیم که صدای مراد به گوش رسید که خبر ورود مهمون هارو میداد،مادرش که چند ساعتی میشد که رسیده بود وارد اتاق شد و رو به گلناز گفت:-پاشو دختر برو توی مطبخ هر موقع گفتم چایی بریز بیار!
گلناز سری تکون داد و به سرعت به سمت مطبخ دوید، خواستم پشت سرش برم که مادرش دستمو گرفت و با مهربونی در گوشم گفت:-گلناز رو دوست داری؟
متعجب نگاهی بهش انداختم:-معلومه!
-خیلی خب پس امروز از اتاقت بیرون نیا،خوب نیست زن دو بخته توی مراسم عروس حضور داشته باشه بذار همه چیز تموم که شد بیا انگار با خودشون ملا آوردن فکر کنم میخوان همین امشب صیغه بخونن!
لبمو به دندون گرفتمو نگاهی به صورتش انداختم و بدون هیچ حرفی برگشتم به اتاق!
قلبم پر تپش میزد اما به خودم دلداری میدادم:-باید تحمل کنی آیسن راهیه که خودت انتخاب کردی و این تازه اولشه!
با صدای آقام که به مهمونا خوشآمد میگفت اولین قطره اشکم چکید،اما پسش زدم و به خودم نهیب زدم:-نکنه به خاطر من گلناز خوشبخت نشه؟
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻