◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۰۱ #فرزندآوری #بارداری_بریچ #زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین #معرفی_پزشک معصومه خانوم فرزن
۳۰۲ ما ازدواج آسانی داشتیم توی گرفتن مراسم و خرید جهیزیه نه به همسرم و نه به مامانم سخت نگرفتم. سه سال اول زندگی مشترکمون بچه دار نشدیم که وضعیت مالیمون بهتر شه ولی هر سال ضعیف تر از سال قبل شدیم با کلی بدهی... کم کم از هم فاصله عاطفی گرفتیم بیشتر از زن و شوهر شبیه هم خونه و هم اتاقی بودیم. همسرم صبح تا شب سرکار بودن و من تنها توی خونه، خیلی بداخلاق شدم ، کلی اخلاقای زشت پیدا کردم😥 رابطمون رو به نابودی رفت ولی من هنوز خواب بودم، خداروشکر تفکر همسرم عوض شد و متوجه شدن که اگه بچه دار بشیم، زندگیمون دوباره گرم میشه اما حالا ما میخوایم خدا نمیخواد 😔 خلاصه بعد از کلی این در اون در زدن خدا مارو هم مورد رحمتش قرار داد و جوابمونو داد و یه فرشته😍 برامون فرستاد. ولی با چه ویاری😷😷😷 خیلی خیلی بد(الان که منتظر ی تو راهی دیگه ام به اون موقع هام میخندم میگم کاش خدا دوباره باهمون ویار وحشتناک بازم بهمون بچه بده . (انتظار خیلی جالب نیس اصلا جالب نیست. دعا کنید برامون😇) طی پروسه ۱۷ ۱۸ ساعته بلاخره علی آقامون قدم رنجه فرمودنو تشریف فرما شدن🎉🎉🎉 زندگیمون کنار همه مشکلاتی که هر خانواده ای داره کنار همه غم ها و شکست ها، خیلی بهتر شده بود قبل از این که خانوادمون سه نفری بشه گاهی پول تهیه خوراک هم نداشتیم. علی جانم که اومد یکم شرایط بهتر شد. همسرم توی کارشون معروف تر شدن و ... برای بارداری دومم حواسم بود که اشتباه چند سال پیشو نکنم و عقب نندازمش خداروشکر این بار خدا خیلی زود راضی شد فرشتشو به ما بسپاره، ویارم کما فی سابق ولی این بار با تجربه تر بودم و کمتر اذیت شدم و اما وقت زایمان هرچقد تو زایمان علی سخت و طولانی بود، زهرا جانم زود و راحت تشریف فرما شدن. انقد خووووب بود که بدنیا اومد، باورم نمیشد تموم شده😂😇😍 برا همه خانوما از این مدل زایمانا آرزو میکنم. توی دوران بارداری زهرا جانم من لباسشویی نداشتمو، لباسای علی اقا و ...با دست میشتم توی سرما و گرما ولی به لطف وجود مبارک زهرا خانوم هم ماشین لباس شویی خریدیم😍 هم ماشین سواری😍 وضعیت درامد همسرم زمین تا آسمون فرق کرد ولی همچنان مستاجر بودیم تا این که زهرا جان دو سالش شد و خدا بهمون یه عزیز کرده ی دیگه داد (ی استادی میگفت خانومای باردار توی بارداری برای هر حمل و مشقتهاش از خدا یه چیزی بخوان ان شاءالله خدا نگهدارش باشه ) خونه دار شدن برای ما با توجه به قیمت خونه و زمین و درآمد همسرم محال بود محااااااااال این بار بخدا گفتم تو این بارداری بهمون خونه بده هرچند کوچیک ولی مال خودمون که استرس صاحبخونه و جابجایی رو دیگه نکشیم ، یه مدت بعد از این که علیرضامو از دست دادم (ماه آخر بارداری بخاطر اشتباه پزشک، تازه بعد دوتا زایمان طبیعی سزارینم کردن☹) در حالی که خیلی وضعیت روحیم بهم ریخته بود خدا بهمون خونه داد، با چه قیمتی و با چه شرایطی همه چی دست به دست هم داد که ما هم صاحب خونه شدیم 💫 کار خوبه خدا درست کنه💫 خدا که بخواد به اشارتی همه چی رو به راهه(ان شاءالله ک همتون صاحب خونه بشید) و اما 👈👇 اگه دقت کنیم میبینیم تو زندگی های همون دقیقا سرِ بزنگا خدا یه نشونه یه تلنگر یه چراغ راه بهمون میده و ازش ممنونم که هیچ وقت تنهام نذاشت، حتی تو خطاکار ترین حالتم، توی سخت ترین لحظاتم. شناخت وظیفه و امر امام خامنه ای عزیزم و خوندن تجربه ی خانوما باعث شد من اول خودمو و بعد همسرمو قانع کنم و قرار بذاریم تا جسممون باهامون همکاری کنه نسلی شیعی ولایت مدار و محب اهل بیت اضافه و تربیت کنیم ان شاءالله خیلی وقتا به همسرم میگم به برکت وجود این بچه هاس که منو شما داریم از نعمتهای خدا استفاده میکنیم. و باز هم التماس دعا دارم برا ههههههمه کسایی که بچه میخوان 🆔 @asanezdevag