. 📋از همه رانده و تنها شدنم را دیدی (ع) (ع) ............................................. از همه رانده و تنها شدنم را دیدی زیر بار گنهم تا شدنم را دیدی .(همه خوبا رهام کردن ، اینایی هم که دور و برم هستن ، از تو بیشتر دورم می کنن ، چه حال و هوایی دارم چه حال و هوایی داشتم ، چه انسی با تو داشتم ، چه رفاقتی با شهدا داشتم ، الان اوضاعم چطوره). پای نفسی که تمام ثمرم را سوزاند دامن آلوده و رسوا شدنم را دیدی شرمسارم که پس از این همه توبه هربار خارج از حیطه ی تقوا شدنم را دیدی روز و شب غافلِ از مرگ و شب اول قبر قاطیِ بازی دنیا شدنم را دیدی ملجأ طفل گرفتار، فقط مادر اوست .(بچه هرجا کم میاره به مادرش پناه میبره نه تنها انبیاء گرفتارتن خانوم ، روایت ؛ محشر می بینیم قیامت می بینیم ؛ انبیاء فریاد میزنن « این امنا » مادرمون کجاست؟ خانم جان دست بر دامنِ زهرا شدنم را دیدی مرده ای بودم و مادر به دعا یادم کرد با دعا کردنش احیا شدنم را دیدی .(دست شکسته رو بالا گرفت من و تو دعا کرد ثمرش این که اینجا نشستیم). به علی کرد سفارش که بگیرد دستم از زمین با مددش پا شدنم را دیدی .(قربونت بریم خانوم اون روز تو کوچه زمین خوردی یا علی گفتی بلند شدی). از علی، کرب و بلا دارم و با خرج پدر زائر عرش معلا شدنم را دیدی علتش کام حسین است که وقت افطار خیره بر آب گوارا شدنم را دیدی دل مجنونِ من افتاده به پایین پایش بنده ی اکبر لیلا شدنم را دیدی علی اکبر به پدر گفت: پدر، شکر خدا سال ها طی شد و رعنا شدنم را دیدی نگرانم چه می آید به سرت آن ساعت بر عبایت که معما شدنم را دیدی شاعر: ✍ .............................................. 📋خیز و ازجا آبرویم را بخر (ع) (ع) (س) 🏴 ویژه برنامه شب های ماه مبارک رمضان ............................................. خیز و ازجا آبرویم را بخر عمه را از بین نامحرم ها ببر یا اباعبدالله خیلی به غیرتت برخورد ، عقیله اومد بین اون همه نامحرم ، آخه بدن علی اکبر اون ور صحنه قتال افتاده بود ، پشت لشکر دشمن من نمیدونم عمه سادات چطور این همه مسیر رو رفت ، اباعبدالله رو احیاء کرد اما مشخصه وقتی اومد بدن اربا اربا داداشو دید یه جمله گفت صدا زد « بِابی‌ مَن‌ْ اَضْحی‌'، عَسکَرُه‌ُ فی‌ یَوْم‌ِ الاِثنین‌ نَهبا» بابام فدای اون آقایی که روز دوشنبه لشکرش غارت شد تو که میسوختی محسن عجب آغوش گرمی داشت یادم مونده / کوچه ی بارونی یادم مونده / گوشواره ی خونی یادم مونده / اشکای پنهونی وای مادرم یادم مونده / افتاد از پا مادر یادم مونده / یاسی که شد پرپر رو خاک افتاد / هستی پیغمبر وای مادرم شاعر : فرمود «هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ» امیرالمومنین غمهای عالم تو دلش نشست لحظه ای که خاک ریخت رو صدیقه با صورت رو قبر افتاد زانوهاش بی رمق شد. .............................................. حاج مسعود پیرایش 🎤 👇