« میترا » و « ماتریس » واقعیت دروغین 🔻
قسمت (پایانی) 4️⃣
♦️ مناسبتهای مسیحی منطبق است بر جشن ها و مناسبتهای آئین های مشرکانه پیشین, مخصوصاً آئین های مربوط به اعتدال های بهاری و پاییزی و انقلاب های تابستانی و زمستانی.
🔷 آنچه به نظر من رسید این بود که شاید جایگاه خدای اصلی به جایگاه خورشید تشبیه شده و دوران ها یا عصرهای مختلفی داریم که طی آن کس دیگری نقش خورشید را ایفا میکند.
🔶 در آثار داستانی یا فیلمهایی که بر اساس کیمیاگری ساخته شده یک چیز موضوعیت عمومی دارد:
🔷 هفت آرکان که کنترل جهان ما را در دست دارند کشته میشوند و سپس دوباره خلق میشوند. انسانهایی هستند که روح این خدایان را در بدن خود مأوی داده اند و کشته میشوند.
🔶 سپس استاد کیمیاگر با آمیختن خون و بدن آنها و جدا کردن روحشان, به تغییر دادن بدن آنها میپردازد و در نهایت بدنهایی جدید خلق میکند که میزبان ارواح کسانی باشد که در آغاز این روند قربانی شدند.
🔷 ماه نو و خورشید نو خلق میشوند که شاه و ملکه جهان جدید هستند و پنج تن دیگر یا پنج سیاره کلاسیک دیگر را متولد میکنند.
🔶 ارواح خدایان را فریب میدهند و به بدنهای انسانی روی زمین میکشند, آنها را به تله می اندازند و قربانی میکنند تا بتوانند جهانی جدید خلق کنند. امکان دانستن اینکه عملاً به این شکل جهانی جدید خلق کرده اند یا نه برای ما وجود ندارد.
🔷 ممکن است خلق کرده باشند و ما اکنون ساکنین آن جهان باشیم. من این موضوع را به این شکل تصور میکنم که میتوان در جهانی زندگی کرد و جهان هایی دیگر درون و بیرون از جهان محل سکونت خود خلق کرد.
🔶 در این حالت دریافتن اینکه درون جهانی قرار داری یا بیرون آن بسیار مشکل میشود.
🔷 بیرون یا درون بودن امری نسبی میشود و از نقطه ای به بعد, تعیین درون و بیرون بودن یا بالا و پایین بودن غیرممکن میشود.
🔶 چگونه ممکن است زحل خدای بلند مرتبه ترین بخش آسمان ها باشد اما در عین حال در تارتاروس که زیر پای ما قرار دارد زندانی شده باشد؟
🔷 تنها راه حلی که به نظر من رسید این بود که آنچه در خاطره فرهنگ ما باقی مانده مرور کنیم, وقایع را به ترتیب زمانی تنظیم کنیم و آنها را همچون لایه ای بر فراز لایه دیگر انباشته کنیم.
🔶 به این ترتیب ما در حال حاضر بر فراز تارتاروس قرار داریم که باقیمانده دوران طلایی, یا به عبارتی, باقیمانده جهانی دیگر را در خود دارد.
🔷 هر کس که زیر انباشتی از چیزهای دیگر قرار دارد قاعدتاً بار نگه داشتن آنچه بالاتر از او است را بر دوش میکشد و به نظر من موضوع اطلس و نگه داشتن آسمان بر شانه هایش اشاره به همین موضوع دارد.
🔶 بخشی از برده بودن ما حاصل اجبار به بر دوش کشیدن بار چیزی است که بر فراز ما قرار گرفته است.
🔷 هرگز به فکر شما رسیده که این جهان یک ماشین ناکارامد است؟ این همه تلاش و کار نتیجه ای به دست میدهد که درخور تلاش به کار رفته نیست. ناکارامدی این ماشین و ناچیز بودن بهره حاصله از آنچه در آن صرف میکنیم برای من نشانه ای است دال بر اینکه کسی بالاتر از ما مشغول مکیدن شیره جهان ما است.
🔶 داستانی درباره تارتاروس وجود دارد که از سه زن صحبت میکند که مجازات شان این است که هر یک کوزه ای را حمل کنند که سوراخی در کف دارد و در نتیجه محتویات این کوزه ها مدام از آنها نشت می کند.
♦️ ناکارامدی جهان ما نشان میدهد که نشتی به بیرون وجود دارد, اما این نشت و ناکارامدی همه بخشی از طراحی جهان ما بوده است.
#افسانه_های_باستانی #ادیان_گنوسی #آتئیسم #ادیان_پاگانیستی #ادیان_ستاره_پرست #بت_پرستی #پرستش_حیوانات #پرستش_جن_شیطان #تحریف_مسیحیت #تحریف_تورات_انجیل #تناسخ #تحریف_پیامبران_الهی #جهان_باستان #جاهلیت #جشنهای_عجیب_مسیحیت #جهان_های_موازی #خرافات #خلسه_نشئگی_توهم #رازهای_حل_نشده_تاریخ #زنا_با_محارم #سحر_جادو #فرقه_سازی_درمسیحیت #فرقه_های_پاگانیستی #قربانی_کردن_انسان #کتابهای_عجیب #کیمیاگری_جادو #مراسم_های_پاگانیستی #همجنس_بازی #فراماسونری #انجمن_های_سری #ایلومیناتی #فرقه_های_سری #کابالا #فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
🔻🔻
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2